ترجمه فارسی قرآن آیت الله مکارم شیرازی به تفکیک سوره از سوره فاتحه تا سوره ناس
متن ترجمه کامل فارسی سوره ای قرآن کریم – مکارم شیرازی
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر (۱)
ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. (۲)
(خداوندی که) بخشنده و بخشایشگر است (و رحمت عام و خاصش همگان را فرا گرفته). (۳)
(خداوندی که) مالک روز جزاست. (۴)
(پروردگارا!) تنها تو را میپرستیم، و تنها از تو یاری میجوییم. (۵)
ما را به راه راست هدایت کن. (۶)
راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی، نه کسانی که بر آنان غضب کرده ای، و نه گمراهان. (۷)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). (۱)
آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. (۲)
(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند. (۳)
و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان میآورند؛ و به رستاخیز یقین دارند. (۴)
آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند. (۵)
کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمیکند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد. (۶)
خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست. (۷)
گروهی از مردم کسانی هستند که میگویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آوردهایم.» در حالی که ایمان ندارند. (۸)
میخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمیدهند؛ (اما) نمیفهمند. (۹)
در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست. (۱۰)
و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» میگویند: «ما فقط اصلاحکنندهایم»!(۱۱)
آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمیفهمند. (۱۲)
و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» میگویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمیدانند!(۱۳)
و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات میکنند، و میگویند: «ما ایمان آوردهایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت میکنند، میگویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره میکنیم!»(۱۴)
خداوند آنان را استهزا میکند؛ و آنها را در طغیانشان نگه میدارد، تا سرگردان شوند. (۱۵)
آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروختهاند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافتهاند. (۱۶)
آنان [= منافقان] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی میفرستد و) آن را خاموش میکند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمیکند، آنها را رها میسازد. (۱۷)
آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمیگردند!(۱۸)
یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود میگذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند). (۱۹)
(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن میکند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن میسازد، (چند گامی) در پرتو آن راه میروند؛ و چون خاموش میشود، توقف میکنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین میبرد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست. (۲۰)
ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید. (۲۱)
آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان [= جو زمین] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبی فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوهها را پرورش داد؛ تا روزی شما باشد. بنابر این، برای خدا همتایانی قرار ندهید، در حالی که میدانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریدهاند، و نه شما را روزی میدهند). (۲۲)
و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید ،( دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را – غیر خدا – برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید!(۲۳)
پس اگر چنین نکنید – که هرگز نخواهید کرد – از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها [= بتها] است، و برای کافران، آماده شده است!(۲۴)
به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. هر زمان که میوهای از آن، به آنان داده شود، میگویند: «این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود. (ولی اینها چقدر از آنها بهتر و عالیتر است.)» و میوههایی که برای آنها آورده میشود، همه (از نظر خوبی و زیبایی) یکسانند. و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود. (۲۵)
خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمیکند. (در این میان) آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه کرده) میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد!(۲۶)
فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند. (۲۷)
چگونه به خداوند کافر میشوید؟! در حالی که شما مردگان (و اجسام بیروحی) بودید ، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را میمیراند؛ و بار دیگر شما را زنده میکند؛ سپس به سوی او بازگردانده میشوید. (بنابر این، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه دارید از خداست). (۲۸)
او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است. (۲۹)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نمایندهای] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آیا کسی را در آن قرار میدهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا میآوریم، و تو را تقدیس میکنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید.»(۳۰)
سپس علم اسماء [= علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات] را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست میگویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!»(۳۱)
فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم دادهای، نمیدانیم؛ تو دانا و حکیمی.»(۳۲)
فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار) این موجودات آگاه کن.» هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید!»(۳۳)
و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد. (۳۴)
و گفتیم: «ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن؛ و از (نعمتهای) آن، از هر جا میخواهید، گوارا بخورید؛ (اما) نزدیک این درخت نشوید؛ که از ستمگران خواهید شد. (۳۵)
پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی دشمن دیگری خواهید بود. و برای شما در زمین، تا مدت معینی قرارگاه و وسیله بهره برداری خواهد بود.»(۳۶)
سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبهپذیر و مهربان است. (۳۷)
گفتیم: «همگی از آن، فرود آیید! هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین شوند.»(۳۸)
و کسانی که کافر شدند، و آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود. (۳۹)
ای فرزندان اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید! و به پیمانی که با من بستهاید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم. ( و در راه انجام وظیفه، و عمل به پیمانها) تنها از من بترسید!(۴۰)
و به آنچه نازل کردهام [= قرآن] ایمان بیاورید! که نشانههای آن، با آنچه در کتابهای شماست، مطابقت دارد؛ و نخستین کافر به آن نباشید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! (و به خاطر درآمد مختصری، نشانههای قرآن و پیامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید!) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)!(۴۱)
و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه میدانید کتمان نکنید!(۴۲)
و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید (و نماز را با جماعت بگزارید)!(۴۳)
آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت میکنید، اما خودتان را فراموش مینمایید؛ با اینکه شما کتاب (آسمانی) را میخوانید! آیا نمیاندیشید؟!(۴۴)
از صبر و نماز یاری جوئید؛ (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجه به پروردگار ، نیرو بگیرید؛) و این کار، جز برای خاشعان، گران است. (۴۵)
آنها کسانی هستند که میدانند دیدارکننده پروردگار خویشند، و به سوی او بازمیگردند. (۴۶)
ای بنی اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به خاطر بیاورید؛ و (نیز به یاد آورید که) من، شما را بر جهانیان، برتری بخشیدم. (۴۷)
و از آن روز بترسید که کسی مجازات دیگری را نمیپذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته میشود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه یاری میشوند. (۴۸)
و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایی بخشیدیم؛ که همواره شما را به بدترین صورت آزار میدادند: پسران شما را سر میبریدند؛ و زنان شما را (برای کنیزی) زنده نگه میداشتند. و در اینها، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود. (۴۹)
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که دریا را برای شما شکافتیم؛ و شما را نجات دادیم؛ و فرعونیان را غرق ساختیم؛ در حالی که شما تماشا میکردید. (۵۰)
و (به یاد آورید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم؛ (و او، برای گرفتن فرمانهای الهی، به میعادگاه آمد؛) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید؛ در حالی که ستمکار بودید. (۵۱)
سپس شما را بعد از آن بخشیدیم؛ شاید شکر (این نعمت را) بجا آورید. (۵۲)
و (نیز به خاطر آورید) هنگامی را که به موسی، کتاب و وسیله تشخیص (حق از باطل) را دادیم؛ تا هدایت شوید. (۵۳)
و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید؛ و به سوی خالق خود باز گردید! و خود را [=یکدیگر را] به قتل برسانید! این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذیرفت؛ زیرا که او توبهپذیر و رحیم است. (۵۴)
و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که گفتید: «ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم!» پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالی که تماشا میکردید. (۵۵)
سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم؛ شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید. (۵۶)
و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم؛ و «من» [= شیره مخصوص و لذیذ درختان ] و «سلوی» [= مرغان مخصوص شبیه کبوتر] را بر شما فرستادیم؛ (و گفتیم:) «از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم بخورید!» (ولی شما کفران کردید!) آنها به ما ستم نکردند؛ بلکه به خود ستم مینمودند. (۵۷)
و (به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتیم: «در این شهر [= بیت المقدس] وارد شوید! و از نعمتهای فراوان آن، هر چه میخواهید بخورید! و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید! و بگویید: «خداوندا! گناهان ما را بریز!» تا خطاهای شما را ببخشیم؛ و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد.»(۵۸)
اما افراد ستمگر، این سخن را که به آنها گفته شده بود، تغییر دادند؛ (و به جای آن، جمله استهزاآمیزی گفتند؛) لذا بر ستمگران، در برابر این نافرمانی ، عذابی از آسمان فرستادیم. (۵۹)
و (به یاد آورید) زمانی را که موسی برای قوم خویش، آب طلبید، به او دستور دادیم: «عصای خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید؛ آنگونه که هر یک (از طوایف دوازدهگانه بنی اسرائیل)، چشمه مخصوص خود را میشناختند! (و گفتیم:) «از روزیهای الهی بخورید و بیاشامید! و در زمین فساد نکنید!»(۶۰)
و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم! از خدای خود بخواه که از آنچه زمین میرویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد.» موسی گفت: «آیا غذای پستتر را به جای غذای بهتر انتخاب میکنید؟! (اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آئید؛ زیرا هر چه خواستید، در آنجا برای شما هست.» و (مهر) ذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائی شدند ؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر میورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق میکشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند. (۶۱)
کسانی که (به پیامبر اسلام) ایمان آوردهاند، و کسانی که به آئین یهود گرویدند و نصاری و صابئان [= پیروان یحیی] هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هیچگونه ترس و اندوهی برای آنها نیست. (هر کدام از پیروان ادیان الهی، که در عصر و زمان خود، بر طبق وظایف و فرمان دین عمل کردهاند، مأجور و رستگارند.)(۶۲)
و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم؛ (و به شما گفتیم:) «آنچه را (از آیات و دستورهای خداوند) به شما دادهایم، با قدرت بگیرید؛ و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید)؛ شاید پرهیزکار شوید!»(۶۳)
سپس شما پس از این، روگردان شدید؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید. (۶۴)
به طور قطع از حال کسانی از شما، که در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند، آگاه شدهاید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینههایی طردشده درآیید!»(۶۵)
ما این کیفر را درس عبرتی برای مردم آن زمان و نسلهای بعد از آنان، و پند و اندرزی برای پرهیزکاران قرار دادیم. (۶۶)
و (به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور میدهد مادهگاوی را ذبح کنید (و قطعهای از بدن آن را به مقتولی که قاتل او شناخته نشده بزنید، تا زنده شود و قاتل خویش را معرفی کند؛ و غوغا خاموش گردد.)» گفتند: «آیا ما را مسخره میکنی؟» (موسی) گفت: «به خدا پناه میبرم از اینکه از جاهلان باشم!»(۶۷)
گفتند: «(پس) از خدای خود بخواه که برای ما روشن کند این مادهگاو چگونه مادهگاوی باشد؟» گفت: خداوند میفرماید: «مادهگاوی است که نه پیر و از کار افتاده باشد، و نه بکر و جوان؛ بلکه میان این دو باشد. آنچه به شما دستور داده شده، (هر چه زودتر) انجام دهید.»(۶۸)
گفتند: «از پروردگار خود بخواه که برای ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ « گفت: خداوند میگوید: «گاوی باشد زرد یکدست، که رنگ آن، بینندگان را شاد و مسرور سازد.»(۶۹)
گفتند: «از خدایت بخواه برای ما روشن کند که چگونه گاوی باید باشد؟ زیرا این گاو برای ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد!»(۷۰)
گفت: خداوند میفرماید: «گاوی باشد که نه برای شخم زدن رام شده؛ و نه برای زراعت آبکشی کند؛ از هر عیبی برکنار باشد، و حتی هیچگونه رنگ دیگری در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردی!» سپس (چنان گاوی را پیدا کردند و) آن را سر بریدند؛ ولی مایل نبودند این کار را انجام دهند. (۷۱)
و (به یاد آورید) هنگامی را که فردی را به قتل رساندید؛ سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختید؛ و خداوند آنچه را مخفی میداشتید، آشکار میسازد. (۷۲)
سپس گفتیم: «قسمتی از گاو را به مقتول بزنید! (تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند.) خداوند اینگونه مردگان را زنده میکند؛ و آیات خود را به شما نشان میدهد؛ شاید اندیشه کنید!»(۷۳)
سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر! چرا که پارهای از سنگها میشکافد، و از آن نهرها جاری میشود؛ و پارهای از آنها شکاف برمیدارد ، و آب از آن تراوش میکند؛ و پارهای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر میافتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا میتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست. (۷۴)
آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عدهای از آنان، سخنان خدا را میشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف میکردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند؟!(۷۵)
و هنگامی که مؤمنان را ملاقات کنند، میگویند: «ایمان آوردهایم.» ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت میکنند، (بعضی به بعضی دیگر اعتراض کرده،) میگویند: «چرا مطالبی را که خداوند (در باره صفات پیامبر اسلام) برای شما بیان کرد، به مسلمانان بازگو میکنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمیفهمید؟!»(۷۶)
آیا اینها نمیدانند خداوند آنچه را پنهان میدارند یا آشکار میکنند میداند؟!(۷۷)
و پارهای از آنان عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمیدانند؛ و تنها به پندارهایشان دل بستهاند. (۷۸)
پس وای بر آنها که نوشتهای با دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند!(۷۹)
و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی، به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانی از خدا گرفتهاید؟! -و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمیورزد- یا چیزی را که نمیدانید به خدا نسبت میدهید»؟!(۸۰)
آری، کسانی که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند؛ و جاودانه در آن خواهند بود. (۸۱)
و آنها که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، آنان اهل بهشتند؛ و همیشه در آن خواهند ماند. (۸۲)
و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید؛ و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید؛ و به مردم نیک بگویید؛ نماز را برپا دارید؛ و زکات بدهید. سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) همه شما -جز عده کمی- سرپیچی کردید؛ و (از وفای به پیمان خود) رویگردان شدید. (۸۳)
و هنگامی را که از شما پیمان گرفتیم که خون هم را نریزید؛ و یکدیگر را از سرزمین خود، بیرون نکنید. سپس شما اقرار کردید؛ (و بر این پیمان) گواه بودید. (۸۴)
اما این شما هستید که یکدیگر را میکشید و جمعی از خودتان را از سرزمینشان بیرون میکنید؛ و در این گناه و تجاوز، به یکدیگر کمک مینمایید؛ (و اینها همه نقض پیمانی است که با خدا بستهاید) در حالی که اگر بعضی از آنها به صورت اسیران نزد شما آیند، فدیه میدهید و آنان را آزاد میسازید! با اینکه بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان میآورید، و به بعضی کافر میشوید؟! برای کسی از شما که این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهی) را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان، چیزی نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار میشوند. و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست. (۸۵)
اینها همان کسانند که آخرت را به زندگی دنیا فروختهاند؛ از این رو عذاب آنها تخفیف داده نمیشود؛ و کسی آنها را یاری نخواهد کرد. (۸۶)
ما به موسی کتاب (تورات) دادیم؛ و بعد از او، پیامبرانی پشت سر هم فرستادیم؛ و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم؛ و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم. آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خودداری نمودید)؛ پس عدهای را تکذیب کرده، و جمعی را به قتل رساندید؟!(۸۷)
و (آنها از روی استهزا) گفتند: دلهای ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چیزی نمیفهمیم. آری، همین طور است!) خداوند آنها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همین دلیل، چیزی درک نمیکنند؛) و کمتر ایمان میآورند. (۸۸)
و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانههایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران میدادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی که این کتاب، و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند؛ لعنت خدا بر کافران باد!(۸۹)
ولی آنها در مقابل بهای بدی، خود را فروختند؛ که به ناروا، به آیاتی که خدا فرستاده بود، کافر شدند. و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خویش، بر هر کس از بندگانش بخواهد، آیات خود را نازل میکند؟! از این رو به خشمی بعد از خشمی (از سوی خدا) گرفتار شدند. و برای کافران مجازاتی خوارکننده است. (۹۰)
و هنگامی که به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ایمان بیاورید!»میگویند: «ما به چیزی ایمان میآوریم که بر خود ما نازل شده است.» و به غیر آن، کافر میشوند؛ در حالی که حق است؛ و آیاتی را که بر آنها نازل شده، تصدیق میکند. بگو: «اگر (راست میگویید، و به آیاتی که بر خودتان نازل شده) ایمان دارید، پس چرا پیامبران خدا را پیش از این، به قتل میرساندید؟!»(۹۱)
و (نیز) موسی آن همه معجزات را برای شما آورد، و شما پس از (غیبت) او، گوساله را انتخاب کردید؛ در حالی که ستمگر بودید. (۹۲)
و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم؛ (و گفتیم:) «این دستوراتی را که به شما دادهایم محکم بگیرید، و درست بشنوید!» آنها گفتند: «شنیدیم؛ ولی مخالفت کردیم.» و دلهای آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد. بگو: «ایمان شما، چه فرمان بدی به شما میدهد، اگر ایمان دارید!»(۹۳)
بگو: «اگر آن (چنان که مدعی هستید) سرای دیگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست میگویید!»(۹۴)
ولی آنها، به خاطر اعمال بدی که پیش از خود فرستادهاند، هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد؛ و خداوند از ستمگران آگاه است. (۹۵)
و آنها را حریصترین مردم -حتی حریصتر از مشرکان- بر زندگی (این دنیا، و اندوختن ثروت) خواهی یافت؛ (تا آنجا) که هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالی که این عمر طولانی، او را از کیفر (الهی) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بیناست. (۹۶)
(آنها میگویند: «چون فرشتهای که وحی را بر تو نازل میکند، جبرئیل است، و ما با جبرئیل دشمن هستیم، به تو ایمان نمیآوریم!») بگو: «کسی که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ در حالی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق میکند؛ و هدایت و بشارت است برای مؤمنان.»(۹۷)
کسی که دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل باشد (کافر است؛ و) خداوند دشمن کافران است. (۹۸)
ما نشانههای روشنی برای تو فرستادیم؛ و جز فاسقان کسی به آنها کفر نمیورزد. (۹۹)
و آیا چنین نیست که هر بار آنها [=یهود] پیمانی (با خدا و پیامبر)بستند، جمعی آن را دور افکندند (و مخالفت کردند.) آری، بیشتر آنان ایمان نمیآورند. (۱۰۰)
و هنگامی که فرستادهای از سوی خدا به سراغشان آمد، و با نشانههایی که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعی از آنان که به آنها کتاب (آسمانی) داده شده بود ، کتاب خدا را پشت سر افکندند؛ گویی هیچ از آن خبر ندارند!!(۱۰۱)
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد میدادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامیگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلما میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند!!(۱۰۲)
و اگر آنها ایمان میآوردند و پرهیزکاری پیشه میکردند، پاداشی که نزد خداست ، برای آنان بهتر بود، اگر آگاهی داشتند!!(۱۰۳)
ای افراد باایمان! (هنگامی که از پیغمبر تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن میکنید) نگویید: «راعنا»؛ بلکه بگویید: «انظرنا». (زیرا کلمه اول، هم به معنی «ما را مهلت بده!»، و هم به معنی «ما را تحمیق کن!» میباشد؛ و دستاویزی برای دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده میشود) بشنوید! و برای کافران (و استهزاکنندگان) عذاب دردناکی است. (۱۰۴)
کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد؛ در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد ، اختصاص میدهد؛ و خداوند، صاحب فضل بزرگ است. (۱۰۵)
هر حکمی را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را میآوریم. آیا نمیدانستی که خداوند بر هر چیز توانا است؟!(۱۰۶)
آیا نمیدانستی که حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلی در احکام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولی و یاوری برای شما نیست. (و اوست که مصلحت شما را میداند و تعیین میکند). (۱۰۷)
آیا میخواهید از پیامبر خود، همان تقاضای (نامعقولی را) بکنید که پیش از این، از موسی کردند؟! (و با این بهانهجوییها، از ایمان آوردن سر باز زدند.) کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد، از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است. (۱۰۸)
بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد -که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو میکردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند؛ با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چیزی تواناست. (۱۰۹)
و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید؛ و هر کار خیری را برای خود از پیش میفرستید، آن را نزد خدا (در سرای دیگر) خواهید یافت؛ خداوند به اعمال شما بیناست. (۱۱۰)
آنها گفتند: «هیچ کس، جز یهود یا نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» این آرزوی آنهاست! بگو: «اگر راست میگویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!»(۱۱۱)
آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند. (بنابر این، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست.)(۱۱۲)
یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)»؛ در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را میخوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند)افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنی همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داوری میکند. (۱۱۳)
کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد و سعی در ویرانی آنها نمود؟! شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد این (کانونهای عبادت) شوند. بهره آنها در دنیا (فقط)رسوایی است و در سرای دیگر، عذاب عظیم (الهی)!!(۱۱۴)
مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بینیاز و داناست!(۱۱۵)
و (یهود و نصاری و مشرکان) گفتند: «خداوند، فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! -منزه است او- بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست؛ و همه در برابر او خاضعند!(۱۱۶)
هستی بخش آسمانها و زمین اوست! و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند، تنها میگوید: «موجود باش!» و آن، فوری موجود میشود. (۱۱۷)
افراد ناآگاه گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمیگوید؟! و یا چرا آیه و نشانهای برای خود ما نمیآید؟!» پیشینیان آنها نیز، همین گونه سخن میگفتند؛ دلها و افکارشان مشابه یکدیگر است؛ ولی ما (به اندازه کافی) آیات و نشانهها را برای اهل یقین (و حقیقتجویان) روشن ساختهایم. (۱۱۸)
ما تو را به حق، برای بشارت و بیم دادن (مردم جهان) فرستادیم؛ و تو مسئول (گمراهی) دوزخیان (پس از ابلاغ رسالت) نیستی!(۱۱۹)
هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواستههای آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شدهای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود. (۱۲۰)
کسانی که کتاب آسمانی به آنها دادهایم [= یهود و نصاری] آن را چنان که شایسته آن است میخوانند؛ آنها به پیامبر اسلام ایمان میآورند؛ و کسانی که به او کافر شوند، زیانکارند. (۱۲۱)
ای بنی اسرائیل! نعمت مرا، که به شما ارزانی داشتم، به یاد آورید! و(نیز به خاطر آورید) که من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم!(۱۲۲)
از روزی بترسید که هیچ کس از دیگری دفاع نمیکند؛ و هیچگونه عوضی از او قبول نمیشود؛ و شفاعت، او را سود نمیدهد؛ و (از هیچ سوئی) یاری نمیشوند!(۱۲۳)
(به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)». (۱۲۴)
و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم! و (برای تجدید خاطره،) از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید! و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: «خانه مرا برای طوافکنندگان و مجاوران و رکوعکنندگان و سجدهکنندگان، پاک و پاکیزه کنید!»(۱۲۵)
و (به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا! این سرزمین را شهر امنی قرار ده! و اهل آن را -آنها که به خدا و روز بازپسین، ایمان آوردهاند- از ثمرات (گوناگون)، روزی ده!» (گفت:) «ما دعای تو را اجابت کردیم؛ و مؤمنان را از انواع برکات، بهرهمند ساختیم؛ (اما به آنها که کافر شدند، بهره کمی خواهیم داد؛ سپس آنها را به عذاب آتش میکشانیم؛ و چه بد سرانجامی دارند»(۱۲۶)
و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل، پایههای خانه (کعبه) را بالا میبردند، (و میگفتند:) «پروردگارا! از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایی!(۱۲۷)
پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر ، که تو توبهپذیر و مهربانی!(۱۲۸)
پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند؛ زیرا تو توانا و حکیمی (و بر این کار، قادری)!»(۱۲۹)
چز افراد سفیه و نادان، چه کسی از آیین ابراهیم، (با آن پاکی و درخشندگی،) رویگردان خواهد شد؟! ما او را در این جهان برگزیدیم؛ و او در جهان دیگر، از صالحان است. (۱۳۰)
در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور! (و در برابر حق، تسلیم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذیرفت؛ و) گفت: «در برابر پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.»(۱۳۱)
و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند؛ (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به آیین اسلام [= تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید!»(۱۳۲)
آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟! در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چیز را میپرستید؟» گفتند: «خدای تو، و خدای پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم.»(۱۳۳)
آنها امتی بودند که درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نیز مربوط به خود شماست؛ و شما هیچگاه مسئول اعمال آنها نخواهید بود. (۱۳۴)
(اهل کتاب) گفتند: «یهودی یا مسیحی شوید، تا هدایت یابید!» بگو: «(این آیینهای تحریف شده، هرگز نمیتواند موجب هدایت گردد،) بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید! و او هرگز از مشرکان نبود!»(۱۳۵)
بگویید: «ما به خدا ایمان آوردهایم؛ و به آنچه بر ما نازل شده؛ و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید ، و (همچنین) آنچه به موسی و عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در میان هیچ یک از آنها جدایی قائل نمیشویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم؛ (و تعصبات نژادی و اغراض شخصی، سبب نمیشود که بعضی را بپذیریم و بعضی را رها کنیم.)»(۱۳۶)
اگر آنها نیز به مانند آنچه شما ایمان آوردهاید ایمان بیاورند، هدایت یافتهاند؛ و اگر سرپیچی کنند، از حق جدا شدهاند و خداوند، شر آنها را از تو دفع میکند؛ و او شنونده و داناست. (۱۳۷)
رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام؛) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت میکنیم. (۱۳۸)
بگو: «آیا در باره خداوند با ما محاجه میکنید؟! در حالی که او، پروردگار ما و شماست؛ و اعمال ما از آن ما، و اعمال شما از آن شماست؛ و ما او را با اخلاص پرستش میکنیم، (و موحد خالصیم).»(۱۳۹)
یا میگویید: «ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا نصرانی بودند»؟! بگو: «شما بهتر میدانید یا خدا؟! (و با اینکه میدانید آنها یهودی یا نصرانی نبودند، چرا حقیقت را کتمان میکنید؟)» و چه کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را که نزد اوست، کتمان میکند؟! و خدا از اعمال شما غافل نیست. (۱۴۰)
(به هر حال) آنها امتی بودند که درگذشتند. آنچه کردند، برای خودشان است؛ و آنچه هم شما کردهاید، برای خودتان است؛ و شما مسئول اعمال آنها نیستید. (۱۴۱)
به زودی سبکمغزان از مردم میگویند: «چه چیز آنها [= مسلمانان] را، از قبلهای که بر آن بودند، بازگردانید؟!» بگو: «مشرق و مغرب، از آن خداست؛ خدا هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت میکند.»(۱۴۲)
همانگونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانهای قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط؛) تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبلهای را که قبلا بر آن بودی، تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی میکنند، از آنها که به جاهلیت بازمیگردند، مشخص شوند. و مسلماً این حکم، جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. (این را نیز بدانید که نمازهای شما در برابر قبله سابق، صحیح بوده است؛) و خدا هرگز ایمان [= نماز] شما را ضایع نمیگرداند؛ زیرا خداوند، نسبت به مردم، رحیم و مهربان است. (۱۴۳)
نگاههای انتظارآمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهایی) میبینیم! اکنون تو را به سوی قبلهای که از آن خشنود باشی، باز میگردانیم. پس روی خود را به سوی مسجد الحرام کن! و هر جا باشید، روی خود را به سوی آن بگردانید! و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده، بخوبی میدانند این فرمانِ حقی است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده؛ (و در کتابهای خود خواندهاند که پیغمبر اسلام، به سوی دو قبله، نماز میخواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفی داشتن این آیات) غافل نیست!(۱۴۴)
سوگند که اگر برای (این گروه از) اهل کتاب، هرگونه آیه (و نشانه و دلیلی) بیاوری، از قبله تو پیروی نخواهند کرد؛ و تو نیز، هیچگاه از قبله آنان، پیروی نخواهی نمود. (آنها نباید تصور کنند که بار دیگر، تغییر قبله امکانپذیر است!) و حتی هیچیک از آنها، پیروی از قبله دیگری نخواهد کرد! و اگر تو، پس از این آگاهی، متابعت هوسهای آنها کنی، مسلماً از ستمگران خواهی بود!(۱۴۵)
کسانی که کتاب آسمانی به آنان دادهایم، او [= پیامبر] را همچون فرزندان خود میشناسند؛ (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان میکنند!(۱۴۶)
این (فرمان تغییر قبله) حکمِ حقی از طرف پروردگار توست، بنابراین، هرگز از تردیدکنندگان در آن مباش!(۱۴۷)
هر طایفهای قبلهای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است؛ (بنابراین، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن،) در نیکیها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه شما را (برای پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر میکند؛ زیرا او، بر هر کاری تواناست. (۱۴۸)
از هر جا (و از هر شهر و نقطهای) خارج شدی، (به هنگام نماز،) روی خود را به جانب «مسجد الحرام» کن! این دستور حقی از طرف پروردگار توست! و خداوند، از آنچه انجام میدهید، غافل نیست!(۱۴۹)
و از هر جا خارج شدی، روی خود را به جانب مسجد الحرام کن! و هر جا بودید، روی خود را به سوی آن کنید! تا مردم، جز ظالمان (که دست از لجاجت برنمیدارند،) دلیلی بر ضدّ شما نداشته باشند؛ (زیرا از نشانههای پیامبر، که در کتب آسمانی پیشین آمده، این است که او، به سوی دو قبله، نماز میخواند.) از آنها نترسید! و (تنها) از من بترسید! (این تغییر قبله، به خاطر آن بود که) نعمت خود را بر شما تمام کنم، شاید هدایت شوید!(۱۵۰)
همانگونه (که با تغییر قبله، نعمت خود را بر شما کامل کردیم،) رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم؛ تا آیات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاک کند؛ و به شما، کتاب و حکمت بیاموزد؛ و آنچه را نمیدانستید، به شما یاد دهد. (۱۵۱)
پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید!(۱۵۲)
ای افرادی که ایمان آوردهاید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است. (۱۵۳)
و به آنها که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگویید! بلکه آنان زندهاند،ولی شما نمیفهمید!(۱۵۴)
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!(۱۵۵)
آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!»(۱۵۶)
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایتیافتگان!(۱۵۷)
«صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانههای) خداست! بنابراین، کسانی که حجِ خانه خدا و یا عمره انجام میدهند، مانعی نیست که بر آن دو طواف کنند؛ (و سعیِ صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بیرویّه مشرکان، که بتهایی بر این دو کوه نصب کرده بودند، از موقعیّت این دو مکان مقدّس نمیکاهد!) و کسی که فرمان خدا را در انجام کارهای نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار، و (از افعال وی) آگاه است. (۱۵۸)
کسانی که دلایل روشن، و وسیله هدایتی را که نازل کردهایم، بعد از آنکه در کتاب برای مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، خدا آنها را لعنت میکند؛ و همه لعنکنندگان نیز، آنها را لعن میکنند؛(۱۵۹)
مگر آنها که توبه و بازگشت کردند، و (اعمال بد خود را، با اعمال نیک،) اصلاح نمودند، (و آنچه را کتمان کرده بودند؛ آشکار ساختند؛) من توبه آنها را میپذیرم؛ که من توّاب و رحیمم. (۱۶۰)
کسانی که کافر شدند، و در حالِ کفر از دنیا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود!(۱۶۱)
همیشه در آن (لعن و دوری از رحمت پروردگار) باقی میمانند؛ نه در عذاب آنان تخفیف داده میشود، و نه مهلتی خواهند داشت!(۱۶۲)
و خدای شما، خداوند یگانهای است، که غیر از او معبودی نیست! اوست بخشنده و مهربان (و دارای رحمت عام و خاصّ)!(۱۶۳)
در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و میاندیشند!(۱۶۴)
بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب میکنند؛ و آنها را همچون خدا دوست میدارند. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت ، از آنِ خداست؛ و خدا دارای مجازات شدید است؛ (نه معبودهای خیالی که از آنها میهراسند.)(۱۶۵)
در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراهکننده) از پیروانِ خود، بیزاری میجویند؛ و کیفر خدا را مشاهده میکنند؛ و دستشان از همه جا کوتاه میشود. (۱۶۶)
و (در این هنگام) پیروان میگویند: «کاش بار دیگر به دنیا برمیگشتیم، تا از آنها [= پیشوایان گمراه] بیزاری جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جستند! (آری،) خداوند این چنین اعمال آنها را به صورت حسرتزایی به آنان نشان میدهد؛ و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد!(۱۶۷)
ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!(۱۶۸)
او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان میدهد؛ (و نیز دستور میدهد) آنچه را که نمیدانید، به خدا نسبت دهید. (۱۶۹)
و هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید!» میگویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی مینماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزی نمیفهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروی خواهند کرد)؟!(۱۷۰)
مَثَل (تو در دعوت) کافران، بسان کسی است که (گوسفندان و حیوانات را برای نجات از چنگال خطر،) صدا میزند؛ ولی آنها چیزی جز سر و صدا نمیشنوند؛ (و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمیکنند. این کافران، در واقع) کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزی نمیفهمند!(۱۷۱)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم، بخورید و شکر خدا را بجا آورید؛ اگر او را پرستش میکنید!(۱۷۲)
خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست؛ (و میتواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است. (۱۷۳)
کسانی که کتمان میکنند آنچه را خدا از کتاب نازل کرده، و آن را به بهای کمی میفروشند، آنها جز آتش چیزی نمیخورند؛ (و هدایا و اموالی که از این رهگذر به دست میآورند، در حقیقت آتش سوزانی است.) و خداوند، روز قیامت، با آنها سخن نمیگوید؛ و آنان را پاکیزه نمیکند؛ و برای آنها عذاب دردناکی است. (۱۷۴)
اینان، همانهایی هستند که گمراهی را با هدایت، و عذاب را با آمرزش، مبادله کردهاند؛ راستی چقدر در برابر عذاب خداوند، شکیبا هستند!!(۱۷۵)
اینها، به خاطر آن است که خداوند، کتاب (آسمانی) را به حق، (و توأم با نشانهها و دلایل روشن،) نازل کرده؛ و آنها که در آن اختلاف میکنند، (و با کتمان و تحریف، اختلاف به وجود میآورند،) در شکاف و (پراکندگی) عمیقی قرار دارند. (۱۷۶)
نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) رویِ خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید؛ (و تمام گفتگوی شما، در باره قبله و تغییر آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازید؛) بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا، و روز رستاخیز ، و فرشتگان، و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقهای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق میکند؛ نماز را برپا میدارد و زکات را میپردازد؛ و (همچنین) کسانی که به عهد خود -به هنگامی که عهد بستند-وفا میکنند؛ و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج میدهند؛ اینها کسانی هستند که راست میگویند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اینها هستند پرهیزکاران!(۱۷۷)
ای افرادی که ایمان آوردهاید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود، چیزی به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد،) باید از راه پسندیده پیروی کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده دیه را در نظر بگیرد.) و او [= قاتل] نیز، به نیکی دیه را (به ولی مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نکند.) این، تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما! و کسی که بعد از آن، تجاوز کند، عذاب دردناکی خواهد داشت. (۱۷۸)
و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد! شاید شما تقوا پیشه کنید. (۱۷۹)
بر شما نوشته شده: «هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی [= مالی] از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیت کند! این حقّی است بر پرهیزکاران!»(۱۸۰)
پس کسانی که بعد از شنیدنش آن را تغییر دهند، گناه آن، تنها بر کسانی است که آن (وصیّت) را تغییر میدهند؛ خداوند، شنوا و داناست. (۱۸۱)
و کسی که از انحرافِ وصیت کننده (و تمایل یکجانبه او به بعض ورثه)، یا از گناه او (که مبادا وصیّت به کار خلافی کند) بترسد، و میان آنها را اصلاح دهد، گناهی بر او نیست؛ (و مشمولِ حکم تبدیلِ وصیّت نمیباشد.) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (۱۸۲)
ای افرادی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید. (۱۸۳)
چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقتفرساست؛ (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند؛ و کسی که کارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است؛ و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید!(۱۸۴)
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم ، و نشانههای هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را میخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید!(۱۸۵)
و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)!(۱۸۶)
آمیزش جنسی با همسرانتان، در شبِ روزهایی که روزه میگیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند میدانست که شما به خود خیانت میکردید؛ (و این کارِ ممنوع را انجام میدادید؛) پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید، و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته، طلب نمایید! و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه (شب) برای شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید! و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را برای مردم، روشن میسازد، باشد که پرهیزکار گردند!(۱۸۷)
و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که میدانید (این کار، گناه است)!(۱۸۸)
در باره «هلالهای ماه» از تو سؤال میکنند؛ بگو: «آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظامِ زندگیِ) مردم و (تعیینِ وقتِ) حج است». و (آن چنان که در جاهلیّت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام میپوشیدند، از درِ خانه وارد نمیشدند، و از نقبِ پشتِ خانه وارد میشدند، نکنید!) کارِ نیک، آن نیست که از پشتِ خانهها وارد شوید؛ بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از درِ خانهها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!(۱۸۹)
و در راه خدا، با کسانی که با شما میجنگند، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید ، که خدا تعدّیکنندگان را دوست نمیدارد!(۱۹۰)
و آنها را [= بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا که شما را بیرون ساختند [= مکه]، آنها را بیرون کنید! و فتنه (و بت پرستی) از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزای کافران!(۱۹۱)
و اگر خودداری کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است. (۱۹۲)
و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستی، و سلب آزادی از مردم،) باقی نماند؛ و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید! زیرا) تعدّی جز بر ستمکاران روا نیست. (۱۹۳)
ماهِ حرام، در برابر ماهِ حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید.) و تمام حرامها، (قابلِ) قصاص است. و (به طور کلّی) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّی کنید! و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است!(۱۹۴)
و در راهِ خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد. (۱۹۵)
و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از احرامبستن، وارد مکه شوید،) آنچه از قربانی فراهم شود (ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید، تا قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر کسی از شما بیمار بود، و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید فدیه و کفّارهای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد! و هنگامی که (از بیماری و دشمن) در امان بودید، هر کس با ختم عمره، حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او میسّر است (ذبح کند)! و هر که نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامی که باز میگردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است. (البته) این برای کسی است که خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد [= اهل مکّه و اطرافِ آن نباشد]. و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او، سختکیفر است!(۱۹۶)
حج، در ماههای معینی است! و کسانی که (با بستن احرام، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کردهاند، (باید بدانند که) در حج، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال نیست! و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را میداند. و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید ای خردمندان!(۱۹۷)
گناهی بر شما نیست که از فضلِ پروردگارتان (و از منافع اقتصادی در ایّام حج) طلب کنید (که یکی از منافع حج، پی ریزیِ یک اقتصادِ صحیح است). و هنگامی که از «عرفات» کوچ کردید، خدا را نزد «مشعَر الحرام» یاد کنید! او را یاد کنید همانطور که شما را هدایت نمود و قطعاً شما پیش از این، از گمراهان بودید. (۱۹۸)
سپس از همانجا که مردم کوچ میکنند، (به سوی سرزمین منی) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است!(۱۹۹)
و هنگامی که مناسکِ (حج)ِ خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان (آنگونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم ، مردم دو گروهند:) بعضی از مردم میگویند: «خداوندا! به ما در دنیا، (*نیکی*) عطا کن!» ولی در آخرت، بهرهای ندارند. (۲۰۰)
و بعضی میگویند: «پروردگارا! به ما در دنیا (*نیکی*) عطا کن! و در آخرت نیز (*نیکی*) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار!»(۲۰۱)
آنها از کار (و دعای) خود، نصیب و بهرهای دارند؛ و خداوند، سریع الحساب است. (۲۰۲)
و خدا را در روزهای معیّنی یاد کنید! (روزهای ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ماه ذی حجه). و هر کس شتاب کند، (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهی بر او نیست، و هر که تأخیر کند، (و سه روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست؛ برای کسی که تقوا پیشه کند. و از خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد!(۲۰۳)
و از مردم، کسانی هستند که گفتار آنان، در زندگی دنیا مایه اعجاب تو میشود؛ (در ظاهر، اظهار محبّت شدید میکنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه میگیرند. (این در حالی است که) آنان، سرسختترین دشمنانند. (۲۰۴)
(نشانه آن، این است که) هنگامی که روی برمیگردانند (و از نزد تو خارج میشوند)، در راه فساد در زمین، کوشش میکنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود میسازند؛ (با اینکه میدانند) خدا فساد را دوست نمیدارد. (۲۰۵)
و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر میشود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه میکشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است؛ و چه بد جایگاهی است!(۲۰۶)
بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (ع) در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. (۲۰۷)
ای کسانی که ایمان آوردهاید همگی در صلح و آشتی درآیید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست(۲۰۸)
و اگر بعد از این همه نشانههای روشن، که برای شما آمده است، لغزش کردید (و گمراه شدید)، بدانید (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانید کرد؛) که خداوند، توانا و حکیم است. (۲۰۹)
آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانهها و برنامههای روشن) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایههائی از ابرها به سوی آنان بیایند (و دلایل تازهای در اختیارشان بگذارند؟! با اینکه چنین چیزی محال است!) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوی خدا بازمیگردد. (۲۱۰)
از بنی اسرائیل بپرس: «چه اندازه نشانههای روشن به آنها دادیم؟» (ولی آنان، نعمتها و امکانات مادی و معنوی را که خداوند در اختیارشان گذاشته بود، در راه غلط به کار گرفتند.) و کسی که نعمت خدا را، پس از آن که به سراغش آمد، تبدیل کند (و در مسیر خلاف به کار گیرد، گرفتار عذاب شدید الهی خواهد شد) که خداوند شدید العقاب است. (۲۱۱)
زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، از اینرو افراد باایمان را (که گاهی دستشان تهی است)، مسخره میکنند؛ در حالی که پرهیزگاران در قیامت، بالاتر از آنان هستند؛ (چراکه ارزشهای حقیقی در آنجا آشکار میگردد، و صورت عینی به خود میگیرد؛) و خداوند، هر کس را بخواهد بدون حساب روزی میدهد. (۲۱۲)
مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند؛) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانههای روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند ، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (امّا افراد بیایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت میکند. (۲۱۳)
آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید، بیآنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است!(۲۱۴)
از تو سؤال میکنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر خیر و نیکی (و سرمایه سودمند مادی و معنوی) که انفاق میکنید، باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر کار خیری که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است. ( لازم نیست تظاهر کنید، او میداند). (۲۱۵)
جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید. (۲۱۶)
از تو، در باره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال میکنند؛ بگو: «جنگ در آن، (گناهی) بزرگ است؛ ولی جلوگیری از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است؛ و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان بازمیدارد) حتّی از قتل بالاتر است. و مشرکان، پیوسته با شما میجنگند ، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند؛ ولی کسی که از آیینش برگردد ، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد میرود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود. (۲۱۷)
کسانی که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نمودهاند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است. (۲۱۸)
در باره شراب و قمار از تو سؤال میکنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگی است؛ و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارد؛ (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. و از تو میپرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از مازاد نیازمندی خود.» اینچنین خداوند آیات را برای شما روشن میسازد، شاید اندیشه کنید!(۲۱۹)
(تا اندیشه کنید) درباره دنیا و آخرت! و از تو در باره یتیمان سؤال میکنند، بگو: «اصلاح کار آنان بهتر است. و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید، (مانعی ندارد؛) آنها برادر (دینی) شما هستند.» (و همچون یک برادر با آنها رفتار کنید!) خداوند، مفسدان را از مصلحان، بازمیشناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت میاندازد؛ (و دستور میدهد در عین سرپرستی یتیمان، زندگی و اموال آنها را بکلی از اموال خود، جدا سازید؛ ولی خداوند چنین نمیکند؛) زیرا او توانا و حکیم است. (۲۲۰)
و با زنان مشرک و بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسی نداشته باشید؛ زیرا) کنیز باایمان، از زن آزاد بتپرست، بهتر است؛ هر چند (زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان باایمان درآورید؛ زیرا) یک غلام باایمان، از یک مرد آزاد بتپرست، بهتر است؛ هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او،) شما را به شگفتی آورد. آنها دعوت به سوی آتش میکنند؛ و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مینماید، و آیات خویش را برای مردم روشن میسازد؛ شاید متذکر شوند!(۲۲۱)
و از تو، در باره خون حیض سؤال میکنند، بگو: «چیز زیانبار و آلودهای است؛ از اینرو در حالت قاعدگی، از آنان کنارهگیری کنید! و با آنها نزدیکی ننماید، تا پاک شوند! و هنگامی که پاک شدند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبهکنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد. (۲۲۲)
زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید، میتوانید با آنها آمیزش کنید. و (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده!(۲۲۳)
خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید! و برای اینکه نیکی کنید، و تقوا پیشه سازید، و در میان مردم اصلاح کنید (سوگند یاد ننمایید)! و خداوند شنوا و داناست. (۲۲۴)
خداوند شما را به خاطر سوگندهایی که بدون توجه یاد میکنید، مؤاخذه نخواهد کرد، اما به آنچه دلهای شما کسب کرده، (و سوگندهایی که از روی اراده و اختیار، یاد میکنید،) مؤاخذه میکند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است. (۲۲۵)
کسانی که زنان خود را «ایلاء» مینمایند [= سوگند یاد میکنند که با آنها ، آمیزشجنسی ننمایند،] حق دارند چهار ماه انتظار بکشند. (و در ضمن این چهار ماه، وضع خود را با همسر خویش، از نظر ادامه زندگی یا طلاق، روشن سازند.) اگر (در این فرصت،) بازگشت کنند، (چیزی بر آنها نیست؛ زیرا) خداوند،آمرزنده و مهربان است. (۲۲۶)
و اگر تصمیم به جدایی گرفتند، (آن هم با شرایطش مانعی ندارد؛) خداوند شنوا و داناست. (۲۲۷)
زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند! [= عده نگه دارند] و اگر به خدا و روز رستاخیز، ایمان دارند، برای آنها حلال نیست که آنچه را خدا در رحمهایشان آفریده، کتمان کنند. و همسرانشان، برای بازگرداندن آنها (و از سرگرفتن زندگی زناشویی) در این مدت، (از دیگران) سزاوارترند؛ در صورتی که (براستی) خواهان اصلاح باشند. و برای آنان، همانند وظایفی که بر دوش آنهاست، حقوق شایستهای قرار داده شده؛ و مردان بر آنان برتری دارند؛ و خداوند توانا و حکیم است. (۲۲۸)
طلاق، (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است؛ (و در هر مرتبه،) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود). و برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه به آنها دادهاید، پس بگیرید؛ مگر اینکه دو همسر، بترسند که حدود الهی را برپا ندارند. اگر بترسید که حدود الهی را رعایت نکنند، مانعی برای آنها نیست که زن، فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد). اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن، تجاوز نکنید! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است. (۲۲۹)
اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود؛ مگر اینکه همسر دیگری انتخاب کند (و با او، آمیزشجنسی نماید. در این صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهی ندارد که بازگشت کنند؛ (و با همسر اول، دوباره ازدواج نماید؛) در صورتی که امید داشته باشند که حدود الهی را محترم میشمرند. اینها حدود الهی است که (خدا) آن را برای گروهی که آگاهند، بیان مینماید. (۲۳۰)
و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهای «عدّه» رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را نگاه دارید (و آشتی کنید)، و یا به طرز پسندیدهای آنها را رها سازید! و هیچگاه به خاطر زیان رساندن و تعدّی کردن، آنها را نگاه ندارید! و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. (و با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهی،) آیات خدا را به استهزا نگیرید! و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسمانی و علم و دانشی که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند میدهد! و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است (و از نیات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده میکنند، با خبر است)!(۲۳۱)
و هنگامی که زنان را طلاق دادید و عدّه خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیدهای تراضی برقرار گردد. این دستوری است که تنها افرادی از شما، که ایمان به خدا و روز قیامت دارند، از آن، پند میگیرند (و به آن، عمل میکنند). این (دستور)، برای رشد (خانوادههای) شما مؤثرتر، و برای شستن آلودگیها مفیدتر است؛ و خدا میداند و شما نمیدانید. (۲۳۲)
مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر میدهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند برای او متولّد شده [= پدر]، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد؛ حتی اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانایی خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد [= هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تأمین نماید]. و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست. و اگر (با عدم توانایی، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایهای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست؛ به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام میدهید، بیناست!(۲۳۳)
و کسانی که از شما میمیرند و همسرانی باقی میگذارند، باید چهار ماه و ده روز، انتظار بکشند (و عدّه نگه دارند)! و هنگامی که به آخر مدتشان رسیدند، گناهی بر شما نیست که هر چه میخواهند، در باره خودشان به طور شایسته انجام دهند (و با مرد دلخواه خود، ازدواج کنند). و خدا به آنچه عمل میکنید، آگاه است. (۲۳۴)
و گناهی بر شما نیست که به طور کنایه، (از زنانی که همسرانشان مردهاند) خواستگاری کنید، و یا در دل تصمیم بر این کار بگیرید (بدون اینکه آن را اظهار کنید). خداوند میدانست شما به یاد آنها خواهید افتاد؛ (و با خواسته طبیعی شما به شکل معقول، مخالف نیست؛) ولی پنهانی با آنها قرار زناشویی نگذارید، مگر اینکه به طرز پسندیدهای (به طور کنایه) اظهار کنید! (ولی در هر حال،) اقدام به ازدواج ننمایید، تا عدّه آنها سرآید! و بدانید خداوند آنچه را در دل دارید، میداند! از مخالفت او بپرهیزید! و بدانید خداوند، آمرزنده و بردبار است (و در مجازات بندگان، عجله نمیکند)!(۲۳۵)
اگر زنان را قبل از آمیزشجنسی یا تعیین مهر، (به عللی) طلاق دهید، گناهی بر شما نیست. (و در این موقع،) آنها را (با هدیهای مناسب،) بهرهمند سازید! آن کس که توانایی دارد، به اندازه تواناییش، و آن کس که تنگدست است، به اندازه خودش، هدیهای شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد) بدهد! و این بر نیکوکاران، الزامی است. (۲۳۶)
و اگر آنان را، پیش از آن که با آنها تماس بگیرید و (آمیزشجنسی کنید) طلاق دهید، در حالی که مهری برای آنها تعیین کردهاید، (لازم است) نصف آنچه را تعیین کردهاید (به آنها بدهید) مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند؛ یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند، ولیّ آنها، یعنی) آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) به پرهیزکاری نزدیکتر است، و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست!(۲۳۷)
در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطی [= نماز ظهر] کوشا باشید! و از روی خضوع و اطاعت، برای خدا بپاخیزید!(۲۳۸)
و اگر (به خاطر جنگ، یا خطر دیگری) بترسید، (نماز را) در حال پیاده یا سواره انجام دهید! اما هنگامی که امنیت خود را بازیافتید، خدا را یاد کنید! [= نماز را به صورت معمولی بخوانید!] همانگونه که خداوند، چیزهایی را که نمیدانستید، به شما تعلیم داد. (۲۳۹)
و کسانی که از شما در آستانه مرگ قرارمیگیرند و همسرانی از خود بهجا میگذارند، باید برای همسران خود وصیت کنند که تا یک سال، آنها را (با پرداختن هزینه زندگی) بهرهمند سازند؛ به شرط اینکه آنها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به ازدواج مجدد نکنند). و اگر بیرون روند، (حقی در هزینه ندارند؛ ولی) گناهی بر شما نیست نسبت به آنچه در باره خود، به طور شایسته انجام میدهند. و خداوند، توانا و حکیم است. (۲۴۰)
و برای زنان مطلقه، هدیه مناسبی لازم است (که از طرف شوهر، پرداخت گردد). این، حقی است بر مردان پرهیزکار. (۲۴۱)
این چنین، خداوند آیات خود را برای شما شرح میدهد؛ شاید اندیشه کنید!(۲۴۲)
آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ، از خانههای خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بیماری طاعون، از شرکت در میدان جهاد خودداری نمودند). خداوند به آنها گفت: بمیرید! (و به همان بیماری، که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده کرد؛ (و ماجرای زندگی آنها را درس عبرتی برای آیندگان قرار داد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان میکند؛ ولی بیشتر مردم، شکر (او را) بجا نمیآورند. (۲۴۳)
و در راه خدا، پیکار کنید! و بدانید خداوند، شنوا و داناست. (۲۴۴)
کیست که به خدا «قرض الحسنهای» دهد، (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند،) تا آن را برای او، چندین برابر کند؟ و خداوند است (که روزی بندگان را) محدود یا گسترده میسازد؛ (و انفاق، هرگز باعث کمبود روزی آنها نمیشود). و به سوی او باز میگردید (و پاداش خود را خواهید گرفت). (۲۴۵)
آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: «شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانهها و فرزندانمان رانده شدهایم، (و شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شدهاند)؟!» اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عدّه کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است. (۲۴۶)
و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند (*طالوت*) را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایستهتریم، و او ثروت زیادی ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، میبخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ و (از لیاقت افراد برای منصبها) آگاه است.»(۲۴۷)
و پیامبرشان به آنها گفت: «نشانه حکومت او، این است که (*صندوق عهد*) به سوی شما خواهد آمد. (همان صندوقی که) در آن، آرامشی از پروردگار شما، و یادگارهای خاندان موسی و هارون قرار دارد؛ در حالی که فرشتگان، آن را حمل میکنند. در این موضوع، نشانهای (روشن) برای شماست؛ اگر ایمان داشته باشید.»(۲۴۸)
و هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر بنی اسرائیل منصوب شد، و) سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب، آزمایش میکند؛ آنها (که به هنگام تشنگی،) از آن بنوشند، از من نیستند؛ و آنها که جز یک پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمی، همگی از آن آب نوشیدند. سپس هنگامی که او، و افرادی که با او ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم بهدر آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمی نفرات خود، ناراحت شدند؛ و عدهای) گفتند: «امروز، ما توانایی مقابله با (*جالوت*) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که میدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخیز، ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان) است. (۲۴۹)
و هنگامی که در برابر (*جالوت*) و سپاهیان او قرارگرفتند گفتند: «پروردگارا! پیمانه شکیبایی و استقامت را بر ما بریز! و قدمهای ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعیّت کافران، پیروز بگردان!(۲۵۰)
[۱۵۲]سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند. و «داوود» (نوجوان نیرومند و شجاعی که در لشکر «طالوت» بود)، «جالوت» را کشت؛ و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید؛ و از آنچه میخواست به او تعلیم داد. و اگر خداوند، بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمیکرد، زمین را فساد فرامیگرفت، ولی خداوند نسبت به جهانیان، لطف و احسان دارد. (۲۵۱)
اینها، آیات خداست که به حق، بر تو میخوانیم؛ و تو از رسولان (ما) هستی. (۲۵۲)
بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ برخی از آنها، خدا با او سخن میگفت؛ و بعضی را درجاتی برتر داد؛ و به عیسی بن مریم، نشانههای روشن دادیم؛ و او را با «روح القدس» تأیید نمودیم؛ (ولی فضیلت و مقام آن پیامبران، مانع اختلاف امتها نشد.) و اگر خدا میخواست، کسانی که بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانههای روشن که برای آنها آمد، جنگ و ستیز نمیکردند؛ (اما خدا مردم را مجبور نساخته؛ و آنها را در پیمودن راه سعادت، آزاد گذارده است؛) ولی این امتها بودند که با هم اختلاف کردند؛ بعضی ایمان آوردند و بعضی کافر شدند؛ (و جنگ و خونریزی بروز کرد. و باز) اگر خدا میخواست، با هم پیکار نمیکردند؛ ولی خداوند، آنچه را میخواهد، (از روی حکمت) انجام میدهد (و هیچکس را به قبول چیزی مجبور نمیکند). (۲۵۳)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزی دادهایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است (تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را برای خود خریداری کنید)، و نه دوستی (و رفاقتهای مادی سودی دارد)، و نه شفاعت؛ (زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود.) و کافران، خود ستمگرند؛ (هم به خودشان ستم میکنند، هم به دیگران). (۲۵۴)
هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینی او را فرانمیگیرد؛ (و لحظهای از تدبیر جهان هستی، غافل نمیماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعتکنندگان، برای آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمیکاهد.) آنچه را در پیش روی آنها [= بندگان] و پشت سرشان است میداند؛ (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمیگردد؛ جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است؛ و علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بیپایان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهداری آن دو [= آسمان و زمین ]، او را خسته نمیکند. بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست. (۲۵۵)
در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست. (۲۵۶)
خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند. (۲۵۷)
آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی [= نمرود] که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود؛ (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود؛) هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده میکند و میمیراند.» او گفت: «من نیز زنده میکنم و میمیرانم!» (و برای اثبات این کار و مشتبهساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد) ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از افق مشرق میآورد؛ (اگر راست میگویی که حاکم بر جهان هستی تویی،) خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمیکند. (۲۵۸)
یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده میکند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چهقدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز؛ یا بخشی از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچگونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانهای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها(ی مرکب سواری خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند میدهیم، و گوشت بر آن میپوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «میدانم خدا بر هر کاری توانا است». (۲۵۹)
و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاوردهای؟!» عرض کرد: «آری، ولی میخواهم قلبم آرامش یابد.» فرمود: «در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو میآیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است؛ (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایی بر جمع آنها دارد)». (۲۶۰)
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر میکند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست. (۲۶۱)
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، سپس به دنبال انفاقی که کردهاند، منت نمیگذارند و آزاری نمیرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ و نه ترسی دارند، و نه غمگین میشوند. (۲۶۲)
گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهای آنها)، از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد، بهتر است؛ و خداوند، بینیاز و بردبار است. (۲۶۳)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق میکند؛ و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمیآورد؛ (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن، (قشر نازکی از) خاک باشد؛ (و بذرهایی در آن افشانده شود؛) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام دادهاند، چیزی به دست نمیآورند؛ و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمیکند. (۲۶۴)
و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق میکنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و بارانهای درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست. (۲۶۵)
آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن، نهرها بگذرد، و برای او در آن (باغ)، از هر گونه میوهای وجود داشته باشد، در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد؛ (در این هنگام،) گردبادی (کوبنده)، که در آن آتش (سوزانی) است، به آن برخورد کند و شعلهور گردد و بسوزد؟! (همینطور است حال کسانی که انفاقهای خود را، با ریا و منت و آزار، باطل میکنند.) این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید بیندیشید (و با اندیشه، راه حق را بیابید)!(۲۶۶)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از قسمتهای پاکیزه اموالی که (از طریق تجارت) به دست آوردهاید، و از آنچه از زمین برای شما خارج ساختهایم (از منابع و معادن و درختان و گیاهان)، انفاق کنید! و برای انفاق، به سراغ قسمتهای ناپاک نروید در حالی که خود شما، (به هنگام پذیرش اموال،) حاضر نیستید آنها را بپذیرید؛ مگر از روی اغماض و کراهت! و بدانید خداوند، بینیاز و شایسته ستایش است. (۲۶۷)
شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی میدهد؛ و به فحشا (و زشتیها) امر میکند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما میدهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعدههای خود، وفا میکند.)(۲۶۸)
(خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) میدهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است. و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمیکنند، و) متذکر نمیگردند. (۲۶۹)
و هر چیز را که انفاق میکنید، یا (اموالی را که) نذر کردهاید (در راه خدا انفاق کنید)، خداوند آنها را میداند. و ستمگران یاوری ندارند. (۲۷۰)
اگر انفاقها را آشکار کنید، خوب است! و اگر آنها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است! و قسمتی از گناهان شما را میپوشاند؛ (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد.) و خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است. (۲۷۱)
هدایت آنها (بهطور اجبار،) بر تو نیست؛ (بنابر این، ترک انفاق به غیر مسلمانان، برای اجبار به اسلام، صحیح نیست؛) ولی خداوند، هر که را بخواهد (و شایسته بداند)، هدایت میکند. و آنچه را از خوبیها و اموال انفاق میکنید، برای خودتان است؛ (ولی) جز برای رضای خدا، انفاق نکنید! و آنچه از خوبیها انفاق میکنید، (پاداش آن) به طور کامل به شما داده میشود؛ و به شما ستم نخواهد شد. (۲۷۲)
(انفاقِ شما، مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند؛ (و توجّه به آیین خدا، آنها را از وطنهای خویش آواره ساخته؛ و شرکت در میدانِ جهاد، به آنها اجازه نمیدهد تا برای تأمین هزینه زندگی، دست به کسب و تجارتی بزنند؛) نمیتوانند مسافرتی کنند (و سرمایهای به دست آورند؛) و از شدّت خویشتنداری، افراد ناآگاه آنها را بینیاز میپندارند؛ امّا آنها را از چهرههایشان میشناسی؛ و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمیخواهند. (این است مشخّصات آنها!) و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است. (۲۷۳)
آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق میکنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین میشوند. (۲۷۴)
کسانی که ربا میخورند، (در قیامت) برنمیخیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده (و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهی زمین میخورد، گاهی بپا میخیزد). این، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتی میان آن دو نیست.)» در حالی که خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام! (زیرا فرق میان این دو، بسیار است.) و اگر کسی اندرز الهی به او رسد، و (از رباخواری) خودداری کند، سودهایی که در سابق [= قبل از نزول حکم تحریم] به دست آورده، مال اوست؛ (و این حکم، گذشته را شامل نمیگردد؛) و کار او به خدا واگذار میشود؛ (و گذشته او را خواهد بخشید.) امّا کسانی که بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند)، اهل آتشند؛ و همیشه در آن میمانند. (۲۷۵)
خداوند، ربا را نابود میکند؛ و صدقات را افزایش میدهد! و خداوند، هیچ انسانِ ناسپاسِ گنهکاری را دوست نمیدارد. (۲۷۶)
کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین میشوند. (۲۷۷)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید؛ اگر ایمان دارید!(۲۷۸)
اگر (چنین) نمیکنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایههای شما، از آنِ شماست [= اصل سرمایه، بدون سود]؛ نه ستم میکنید، و نه بر شما ستم وارد میشود. (۲۷۹)
و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید! (و در صورتی که براستی قدرت پرداخت را ندارد،) برای خدا به او ببخشید بهتر است؛ اگر (منافع این کار را) بدانید!(۲۸۰)
و از روزی بپرهیزید (و بترسید) که در آن روز، شما را به سوی خدا بازمیگردانند؛ سپس به هر کس، آنچه انجام داده، به طور کامل باز پس داده میشود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه میبینند، نتایج اعمال خودشان است.)(۲۸۱)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدّتداری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املاکردن ندارد، باید ولیّ او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حقّ) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت میکنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهیِ خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ،ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر میباشد؛ مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست میکنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) میکنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم میدهد؛ خداوند به همه چیز داناست. (۲۸۲)
و اگر در سفر بودید، و نویسندهای نیافتید، گروگان بگیرید! (گروگانی که در اختیار طلبکار قرار گیرد.) و اگر به یکدیگر اطمینان (کامل) داشته باشید، (گروگان لازم نیست، و) باید کسی که امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را بموقع) بپردازد؛ و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد! و شهادت را کتمان نکنید! و هر کس آن را کتمان کند، قلبش گناهکار است. و خداوند، به آنچه انجام میدهید، داناست. (۲۸۳)
آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ خداست. و (از این رو) اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه میکند.سپس هر کس را بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، میبخشد؛ و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات میکند. و خداوند به همه چیز قدرت دارد. (۲۸۴)
پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن میباشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آوردهاند؛ (و میگویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمیگذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست.»(۲۸۵)
خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمیکند. (انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است. (مؤمنان میگویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!(۲۸۶)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (۱)
معبودى جز خداوند یگانه زنده و پایدار و نگهدارنده، نیست. (۲)
(همان کسى که) کتاب را بحق بر تو نازل کرد، که با نشانههاى کتب پیشین، منطبق است; و سخللّه تورات» و «انجیل» را. (۳)
پیش از آن، براى هدایت مردم فرستاد; و (نیز) کتابى که حق را از باطل مشخص میسازد، نازل کرد; کسانى که به آیات خدا کافر شدند، کیفر شدیدى دارند; و خداوند (براى کیفر بدکاران و کافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است. (۴)
هیچ چیز، در آسمان و زمین، بر خدا مخفى نمیماند. (بنابر این، تدبیر آنها بر او مشکل نیست.) (۵)
او کسى است که شما را در رحم (مادران)، آنچنان که می خواهد تصویر میکند. معبودى جز خداوند توانا و حکیم، نیست. (۶)
او کسى است که این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات «محکم» ( صریح و روشن) است; که اساس این کتاب میباشد; (و هر گونه پیچیدگى در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف میگردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است ( آیاتى که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن میرود; ولى با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار میگردد.) اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگیزى کنند (و مردم را گمراه سازند); و تفسیر (نادرستى) براى آن میطلبند; در حالى که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند. (آنها که به دنبال فهم و درک اسرار همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) میگویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم; همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمیشوند (و این حقیقت را درک نمیکنند). (۷)
(راسخان در علم، میگویند:) «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردى، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهاى! (۸)
پروردگارا! تو مردم را، براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمع خواهى کرد; زیرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمیکند. (ما به تو و رحمت بىپایانت، و به وعده رستاخیز و قیامت ایمان داریم.)» (۹)
ثروتها و فرزندان کسانى که کافر شدند، نمیتواند آنان را از (عذاب) خداوند باز دارد; (و از کیفر، رهایى بخشد.) و آنان خود، آتشگیره دوزخند. (۱۰)
(عادت آنان در انکار و تحریف حقایق،) همچون عادت آل فرعون و کسانى است کهپیش از آنها بودند; آیات ما را تکذیب کردند، و خداوند آنها را به (کیفر) گناهانشان گرفت; و خداوند، شدید العقاب است. (۱۱)
به آنها که کافر شدند بگو: «(از پیروزى موقت خود در جنگ احد، شاد نباشید!) بزودى مغلوب خواهید شد; (و سپس در رستاخیز) به سوى جهنم، محشور خواهید شد. و چه بد جایگاهى است! (۱۲)
در دو گروهى که (در میدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتى) براى شما بود: یک گروه، در راه خدا نبرد میکرد; و جمع دیگرى که کافر بود، (در راه شیطان و بت،) در حالى که آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، میدیدند. (و این خود عاملى براى وحشت و شکست آنها شد.)و خداوند، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، با یارى خود، تایید میکند. در این، عبرتى است براى بینایان! (۱۳)
محبت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است; (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند; ولى) اینها (در صورتى که هدف نهایى آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگى پست (مادى) است; و سرانجام نیک (و زندگى والا و جاویدان)، نزد خداست. (۱۴)
بگو: «آیا شما را از چیزى آگاه کنم که از این (سرمایههاى مادى)، بهتر است؟» براى کسانى که پرهیزگارى پیشه کردهاند، (و از این سرمایهها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده میکنند، ) در نزد پروردگارشان (در جهان دیگر)، باغهایى است که نهرها از پاى درختانش میگذرد; همیشه در آن خواهند بود; و همسرانى پاکیزه، و خشنودى خداوند (نصیب آنهاست). و خدا به (امور) بندگان، بیناست. (۱۵)
همان کسانى که میگویند: «پروردگارا! ما ایمان آوردهایم; پس گناهان ما را بیامرز، و ما را از عذاب آتش، نگاهدار!» (۱۶)
آنها که (در برابر مشکلات، و در مسیر اطاعت و ترک گناه،) استقامت میورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق میکنند، و در سحرگاهان، استغفار مینمایند. (۱۷)
خداوند، (با ایجاد نظام واحد جهان هستى،) گواهى میدهد که معبودى جز او نیست; و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونهاى بر این مطلب،) گواهى میدهند; در حالى که (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد; معبودى جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است. (۱۸)
دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد، اختلافى (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهى و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود; و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او میرسد; زیرا) خداوند، سریع الحساب است. (۱۹)
اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پیروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شدهایم.» و به آنها که اهل کتاب هستند ( یهود و نصارى) و بىسوادان ( مشرکان) بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت مییابند; و اگر سرپیچى کنند، (نگران مباش! زیرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است; و خدا نسبت به (اعمال و عقاید) بندگان، بیناست. (۲۰)
کسانى که نسبت به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را بناحق میکشند، و (نیز) مردمی را که امر به عدالت میکنند به قتل میرسانند، و به کیفر دردناک (الهى) بشارت ده! (۲۱)
آنها کسانى هستند که اعمال (نیکشان، به خاطر این گناهان بزرگ،) در دنیا و آخرت تباه شده، و یاور و مددکار (و شفاعت کنندهاى) ندارند. (۲۲)
آیا ندیدى کسانى را که بهرهاى از کتاب (آسمانى) داشتند، به سوى کتاب الهى دعوت شدند تا در میان آنها داورى کند، سپس گروهى از آنان، (با علم و آگاهى،) روى میگردانند، در حالى که (از قبول حق) اعراض دارند؟ (۲۳)
این عمل آنها، به خاطر آن است که میگفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزى به ما نمیرسد. (و کیفر ما، به خاطر امتیازى که بر اقوام دیگر داریم، بسیار محدود است.)» این افترا (و دروغى که به خدا بسته بودند،) آنها را در دینشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند). (۲۴)
پس چه گونه خواهند بود هنگامی که آنها را براى روزى که شکى در آن نیست ( روز رستاخیز) جمع کنیم، و به هر کس، آنچه (از اعمال براى خود) فراهم کرده ، بطور کامل داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد (زیرا محصول اعمال خود را میچینند). (۲۵)
بگو: «بارالها! مالک حکومتها تویى; به هر کس بخواهى، حکومت میبخشى; و از هر کس بخواهى، حکومت را میگیرى; هر کس را بخواهى، عزت میدهى; و هر که را بخواهى خوار میکنى. تمام خوبیها به دست توست; تو بر هر چیزى قادرى. (۲۶)
شب را در روز داخل میکنى، و روز را در شب; و زنده را از مرده بیرون میآورى، و مرده را زنده; و به هر کس بخواهى، بدون حساب، روزى میبخشى.» (۲۷)
افراد باایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند; و هر کس چنین کند، هیچ رابطهاى با خدا ندارد (و پیوند او بکلى از خدا گسسته میشود); مگر اینکه از آنها بپرهیزید (و به خاطر هدفهاى مهمترى تقیه کنید). خداوند شما را از (نافرمانى) خود، برحذر میدارد; و بازگشت (شما) به سوى خداست. (۲۸)
بگو: «اگر آنچه را در سینههاى شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را میداند; و (نیز) از آنچه در آسمانها و زمین است، آگاه میباشد; و خداوند بر هر چیزى تواناست. (۲۹)
روزى که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر میبیند; و آرزو میکند میان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زیادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، برحذر میدارد; و (در عین حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.» (۳۰)
بگو: «اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد; و گناهانتان را ببخشد; و خدا آمرزنده مهربان است.» (۳۱)
بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنید! و اگر سرپیچى کنید، خداوند کافران را دوست نمیدارد.» (۳۲)
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برترى داد. (۳۳)
آنها فرزندان و (دودمانى) بودند که (از نظر پاکى و تقوا و فضیلت،) بعضى از بعض دیگر گرفته شده بودند; و خداوند، شنوا و داناست (و از کوششهاى آنها در مسیر رسالت خود، آگاه میباشد) . (۳۴)
(به یاد آورید) هنگامی را که همسر «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر کردم، که «محرر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایى! (۳۵)
ولى هنگامی که او را به دنیا آورد، (و او را دختر یافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم -ولى خدا از آنچه او به دنیا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نیست. (دختر نمیتواند وظیفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مریم نام گذاردم; و او و فرزندانش را از (وسوسههاى) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار میدهم.» (۳۶)
خداوند، او ( مریم) را به طرز نیکویى پذیرفت; و به طرز شایستهاى، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد); و کفالت او را به «زکریا» سپرد. هر زمان زکریا وارد محراب او میشد، غذاى مخصوصى در آن جا میدید. از او پرسید: «اى مریم! این را از کجا آوردهاى؟!» گفت:«این از سوى خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بى حساب روزى میدهد.» (۳۷)
در آنجا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگى در مریم،) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزهاى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را میشنوى!» (۳۸)
و هنگامی که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: «خدا تو را به» یحیى «بشارت میدهد; (کسى) که کلمه خدا ( مسیح) را تصدیق میکند; و رهبر خواهد بود; و از هوسهاى سرکش برکنار، و پیامبرى از صالحان است.» (۳۹)
او عرض کرد: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که پیرى به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدین گونه خداوند هر کارى را بخواهد انجام میدهد. سذللّه (۴۰)
(زکریا) عرض کرد: «پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده!» گفت: «نشانه تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبان تو، بدون هیچ علت ظاهرى، براى گفتگو با مردم از کار میافتد.) پروردگار خود را (به شکرانه این نعمت بزرگ،) بسیار یاد کن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبیح بگو! (۴۱)
و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته; و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. (۴۲)
اى مریم! (به شکرانه این نعمت) براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور! و با رکوعکنندگان، رکوع کن! (۴۳)
(اى پیامبر!) این، از خبرهاى غیبى است که به تو وحى میکنیم; و تو در آن هنگام که قلمهاى خود را (براى قرعهکشى) به آب میافکندند تا کدامیک کفالت و سرپرستى مریم را عهدهدار شود، و (نیز) به هنگامی که (دانشمندان بنى اسرائیل، براى کسب افتخار سرپرستى او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتى; و همه اینها، از راه وحى به تو گفته شد.) (۴۴)
(به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خداوند تو را به کلمهاى ( وجود باعظمتى) از طرف خودش بشارت میدهد که نامش «مسیح، عیسى پسر مریم» است; در حالى که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیت خواهد بود; و از مقربان (الهى) است. (۴۵)
و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت; و از شایستگان است.» (۴۶)
(مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که انسانى با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، اینگونه هر چه را بخواهد میآفریند! هنگامی که چیزى را مقرر دارد (و فرمان هستى آن را صادر کند)، فقط به آن میگوید: «موجود باش!» آن نیز فورا موجود میشود. (۴۷)
به او، کتاب و دانش و تورات و انجیل، میآموزد. (۴۸)
و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائیل (قرار داده، که به آنها میگوید:) من نشانهاى از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام; من از گل، چیزى به شکل پرنده میسازم; سپس در آن میدمم و به فرمان خدا، پرندهاى میگردد. و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص ( پیسى) را بهبودى میبخشم; و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم; و از آنچه میخورید، و در خانههاى خود ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم; مسلما در اینها، نشانهاى براى شماست، اگر ایمان داشته باشید! (۴۹)
و آنچه را پیش از من از تورات بوده، تصدیق میکنم; و (آمدهام) تا پارهاى از چیزهایى را که (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضى از چهارپایان و ماهیها،) حلال کنم; و نشانهاى از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام; پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید! (۵۰)
خداوند، پروردگار من و شماست; او را بپرستید (نه من، و نه چیز دیگر را)! این است راه راست!; سذللّه (۵۱)
هنگامی که عیسى از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد، گفت: «کیست که یاور من به سوى خدا (براى تبلیغ آیین او) گردد؟» حواریان ( شاگردان مخصوص او) گفتند: «ما یاوران خداییم; به خدا ایمان آوردیم; و تو (نیز) گواه باش که ما اسلام آوردهایم. (۵۲)
پروردگارا! به آنچه نازل کردهاى، ایمان آوردیم و از فرستاده (تو) پیروى نمودیم; ما را در زمره گواهان بنویس!» (۵۳)
و (یهود و دشمنان مسیح، براى نابودى او و آیینش،) نقشه کشیدند; و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چارهجویى کرد; و خداوند، بهترین چارهجویان است. (۵۴)
(به یاد آورید) هنگامی را که خدا به عیسى فرمود: «من تو را برمیگیرم و به سوى خود، بالا میبرم و تو را از کسانى که کافر شدند، پاک میسازم; و کسانى را که از تو پیروى کردند، تا روز رستاخیز، برتر از کسانى که کافر شدند، قرارمیدهم; سپس بازگشت شما به سوى من است و در میان شما، در آنچه اختلاف داشتید، داورى میکنم. (۵۵)
اما آنها که کافر شدند، (و پس از شناختن حق، آن را انکار کردند،) در دنیا و آخرت، آنان را مجازات دردناکى خواهم کرد; و براى آنها، یاورانى نیست. (۵۶)
اما آنها که ایمان آوردند، و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور کامل خواهد داد; و خداوند، ستمکاران را دوست نمیدارد.» (۵۷)
اینها را که بر تو میخوانیم، از نشانهها(ى حقانیت تو) است، و یادآورى حکیمانه است. (۵۸)
مثل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است; که او را از خاک آفرید، و سپس به او د: «موجود باش!» او هم فورا موجود شد. (بنابر این، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست.) (۵۹)
اینها حقیقتى است از جانب پروردگار تو; بنابر این، از تردید کنندگان مباش! (۶۰)
هرگاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را; ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود; آنگاه مباهله کنیم; و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. (۶۱)
این همان سرگذشت واقعى (مسیح) است. (و ادعاهایى همچون الوهیت او، یا فرزند خدا بودنش، بىاساس است.) و هیچ معبودى، جز خداوند یگانه نیست; و خداوند توانا و حکیم است. (۶۲)
اگر (با این همه شواهد روشن، باز هم از پذیرش حق) روى گردانند، (بدان که طالب حق نیستند; و) خداوند از مفسدهجویان، آگاه است. (۶۳)
بگو: «اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است; که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم; و بعضى از ما، بعضى دیگر را -غیر از خداى یگانه- به خدایى نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!» (۶۴)
اى اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم، گفتگو و نزاع میکنید (و هر کدام، او را پیرو آیین خودتان معرفى مینمایید)؟! در حالى که تورات و انجیل، بعد از او نازل شده است! آیا اندیشه نمیکنید؟! (۶۵)
شما کسانى هستید که درباره آنچه نسبت به آن آگاه بودید، گفتگو و ستیز کردید; چرا درباره آنچه آگاه نیستید، گفتگو میکنید؟! و خدا میداند، و شما نمیدانید. (۶۶)
ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى; بلکه موحدى خالص و مسلمان بود; و هرگز از مشرکان نبود. (۶۷)
سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروى کردند، و (در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند; همچنین) این پیامبر و کسانى که (به او) ایمان آوردهاند (از همه سزاوارترند); و خداوند، ولى و سرپرست مؤمنان است. (۶۸)
جمعى از اهل کتاب (از یهود)، دوست داشتند (و آرزو میکردند) شما را گمراه کنند; (اما آنها باید بدانند که نمیتوانند شما را گمراه سازند،) آنها گمراه نمیکنند مگر خودشان را، و نمیفهمند! (۶۹)
اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر میشوید، در حالى که (به درستى آن) گواهى میدهید؟! (۷۰)
اى اهل کتاب! چرا حق را با باطل (میزمیزید و) مشتبه میکنید (تا دیگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقیقت را پوشیده میدارید در حالى که میدانید؟! (۷۱)
و جمعى از اهل کتاب (از یهود) گفتند: «(بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید; و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) بازگردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانى پیشین میدانند; و این توطئه کافى است که آنها را متزلزل سازد). (۷۲)
و جز به کسى که از آیین شما پیروى میکند، (واقعا) ایمان نیاورید!» بگو: «هدایت، هدایت الهى است! (و این توطئه شما، در برابر آن بى اثر است)»! (سپس اضافه کردند: «تصور نکنید) به کسى همانند شما (کتاب آسمانى) داده میشود، یا اینکه میتوانند در پیشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو کنند، (بلکه نبوت و منطق، هر دو نزد شماست!)» بگو: «فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار کسى نیست; بلکه) به دست خداست; و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند،) میدهد; و خداوند، واسع ( داراى مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته آن) است. (۷۳)
هر کس را بخواهد، ویژه رحمت خود میکند; و خداوند، داراى مواهب عظیم است.» (۷۴)
و در میان اهل کتاب، کسانى هستند که اگر ثروت زیادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز میگردانند; و کسانى هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمیگردانند; مگر تا زمانى که بالاى سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشى! این بخاطر آن است که میگویند: «ما در برابر امیین ( غیر یهود)، مسؤول نیستیم.» و بر خدا دروغ میبندند; در حالى که میدانند (این سخن دروغ است). (۷۵)
آرى، کسى که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگارى پیشه نماید، (خدا او را دوست میدارد; زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد. (۷۶)
کسانى که پیمان الهى و سوگندهاى خود (به نام مقدس او) را به بهاى ناچیزى میفروشند، آنها بهرهاى در آخرت نخواهند داشت; و خداوند با آنها سخن نمیگوید و به آنان در قیامت نمینگرد و آنها را (از گناه) پاک نمیسازد; و عذاب دردناکى براى آنهاست. (۷۷)
در میان آنها ( یهود) کسانى هستند که به هنگام تلاوت کتاب (خدا)، زبان خود را چنان میگردانند که گمان کنید (آنچه را میخوانند،) از کتاب (خدا) است;در حالى که از کتاب (خدا) نیست! (و با صراحت) میگویند: «آن از طرف خداست!» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ میبندند در حالى که میدانند! (۷۸)
براى هیچ بشرى سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانى و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: «غیر از خدا، مرا پرستش کنید!» بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهى باشید، آنگونه که کتاب خدا را میآموختید و درس میخواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!) (۷۹)
و نه اینکه به شما دستور دهد که فرشتگان و پیامبران را، پروردگار خود انتخاب کنید. آیا شما را، پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر دعوت میکند؟! (۸۰)
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خداوند، از پیامبران (و پیروان آنها)،پیمان مؤکد گرفت، که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پیامبرى به سوى شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق میکند، به او ایمان بیاورید و او را یارى کنید! سپس (خداوند) به آنها گفت: «آیا به این موضوع، اقرار دارید؟ و بر آن، پیمان مؤکد بستید؟» گفتند: «(آرى) اقرار داریم!» (خداوند به آنها) گفت: «پس گواه باشید! و من نیز با شما از گواهانم.» (۸۱)
پس کسى که بعد از این (پیمان محکم)، روى گرداند، فاسق است. (۸۲)
آیا آنها غیر از آیین خدا میطلبند؟! (آیین او همین اسلام است;) و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند، از روى اختیار یا از روى اجبار، در برابر (فرمان) او تسلیمند، و همه به سوى او بازگردانده میشوند. (۸۳)
بگو: «به خدا ایمان آوردیم; و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده; و آنچه به موسى و عیسى و (دیگر) پیامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است; ما در میان هیچ یک از آنان فرقى نمیگذاریم; و در برابر (فرمان) او تسلیم هستیم.» (۸۴)
و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد; و او در آخرت، از زیانکاران است. (۸۵)
« چگونه خداوند جمعیتى را هدایت میکند که بعد از ایمان و گواهى به حقانیت رسول و آمدن نشانههاى روشن براى آنها، کافر شدند؟! و خدا، جمعیت ستمکاران را هدایت نخواهد کرد! (۸۶)
کیفر آنها، این است که لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگى بر آنهاست. (۸۷)
همواره در این لعن (و طرد و نفرین) میمانند; مجازاتشان تخفیف نمییابد; و به آنها مهلت داده نمیشود. (۸۸)
مگر کسانى که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمایند; (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند، که توبه آنها پذیرفته خواهد شد;) زیرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است. (۸۹)
کسانى که پس از ایمان کافر شدند و سپس بر کفر (خود) افزودند، (و در این راه اصرار ورزیدند،) هیچگاه توبه آنان، (که از روى ناچارى یا در آستانه مرگ صورت میگیرد،) قبول نمیشود; و آنها گمراهان (واقعى)اند (چرا که هم راه خدا را گم کردهاند، و هم راه توبه را!). (۹۰)
کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، اگر چه روى زمین پر از طلا باشد، و آن را بعنوان فدیه (و کفاره اعمال بد خویش) بپردازند، هرگز از هیچیک آنها قبول نخواهد شد; و براى آنان، مجازات دردناک است; و یاورانى ن
هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمیرسید مگر اینکه از آنچه دوست میدارید، (در راه خدا) انفاق کنید; و آنچه انفاق میکنید، خداوند از آن آگاه است. (۹۲)
همه غذاها(ى پاک) بر بنى اسرائیل حلال بود، جز آنچه اسرائیل (یعقوب)، پیش از نزول تورات، بر خود تحریم کرده بود; (مانند گوشت شتر که براى او ضرر داشت.) بگو: «اگر راست میگویید تورات را بیاورید و بخوانید! (این نسبتهایى که به پیامبران پیشین میدهید، حتى در تورات تحریف شده شما نیست!)» (۹۳)
بنا بر این، آنها که بعد از این به خدا دروغ میبندند، ستمگرند! (زیرا از روى علم و عمد چنین میکنند). (۹۴)
بگو: «خدا راست گفته (و اینها در آیین پاک ابراهیم نبوده) است. بنا بر این، از آیین ابراهیم پیروى کنید، که به حق گرایش داشت، و از مشرکان نبود!» (۹۵)
نخستین خانهاى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است. (۹۶)
در آن، نشانههاى روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است; و هر کس داخل آن ( خانه خدا) شود; در امان خواهد بود، و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایى رفتن به سوى آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بىنیاز است. (۹۷)
بگو: «اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر میورزید؟! و خدا گواه است بر اعمالى که انجام میدهید!» (۹۸)
بگو: «اى اهل کتاب! چرا افرادى را که ایمان آوردهاند، از راه خدا بازمیدارید، و میخواهید این راه را کج سازید؟! در حالى که شما (به درستى این راه) گواه هستید; و خداوند از آنچه انجام میدهید، غافل نیست!» (۹۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر از گروهى از اهل کتاب، (که کارشان نفاقافکنى و شعلهورساختن آتش کینه و عداوت است) اطاعت کنید، شما را پس از ایمان، به کفر بازمیگردانند. (۱۰۰)
و چگونه ممکن است شما کافر شوید، با اینکه (در دامان وحى قرار گرفتهاید، و) آیات خدا بر شما خوانده میشود، و پیامبر او در میان شماست؟! (بنابر این، به خدا تمسک جویید!) و هر کس به خدا تمسک جوید، به راهى راست، هدایت شده است. (۱۰۱)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکارى است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!) (۱۰۲)
و همگى به ریسمان خدا ( قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت)، چنگ زنید ، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهاى شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شدید! و شما بر لب حفرهاى از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد; این چنین، خداوند آیات خود را براى شما آشکار میسازد; شاید پذیراى هدایت شوید. (۱۰۳)
باید از میان شما، جمعى دعوت به نیکى، و امر به معروف و نهى از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند. (۱۰۴)
و مانند کسانى نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند; (آن هم) پس از آنکه نشانههاى روشن (پروردگار) به آنان رسید! و آنها عذاب عظیمی دارند. (۱۰۵)
(آن عذاب عظیم) روزى خواهد بود که چهرههائى سفید، و چهرههائى سیاه میگردد، اما آنها که صورتهایشان سیاه شده، (به آنها گفته میشود:) آیا بعد از ایمان، و (اخوت و برادرى در سایه آن،) کافر شدید؟! پس بچشید عذاب را، به سبب آنچه کفر میورزیدید! (۱۰۶)
و اما آنها که چهرههایشان سفید شده، در رحمت خداوند خواهند بود; و جاودانه در آن میمانند. (۱۰۷)
« اینها آیات خداست; که بحق بر تو میخوانیم. و خداوند (هیچ گاه) ستمی براى (احدى از) جهانیان نمیخواهد. (۱۰۸)
و (چگونه ممکن است خدا ستم کند؟! در حالى که) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال اوست; و همه کارها، به سوى او باز میگردد (و به فرمان اوست.) (۱۰۹)
شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند; (چه اینکه) امر به معروف و نهى از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانى،) ایمان آورند، براى آنها بهتر است! (ولى تنها) عده کمی از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار) (۱۱۰)
آنها ( اهل کتاب، مخصوصا» یهود) هرگز نمیتوانند به شما زیان برسانند، جز آزارهاى مختصر; و اگر با شما پیکار کنند، به شما پشت خواهند کرد (و شکست میخورند; سپس کسى آنها را یارى نمیکند. (۱۱۱)
هر جا یافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است; مگر با ارتباط به خدا، (و تجدید نظر در روش ناپسند خود،) و (یا) با ارتباط به مردم (و وابستگى به این و آن); و به خشم خدا، گرفتار شدهاند; و مهر بیچارگى بر آنها زده شده; چرا که آنها به آیات خدا، کفر می بناحق میکشتند. اینها بخاطر آن است که گناه کردند; و (به حقوق دیگران،) تجاوز مینمودند. (۱۱۲)
آنها همه یکسان نیستند; از اهل کتاب، جمعیتى هستند که (به حق و ایمان) قیام میکنند; و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را میخوانند; در حالى که سجده مینمایند. (۱۱۳)
به خدا و روز دیگر ایمان میآورند; امر به معروف و نهى از منکر میکنند; و در انجام کارهاى نیک، پیشى میگیرند; و آنها از صالحانند. (۱۱۴)
و آنچه از اعمال نیک انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد! (و پاداش شایسته آن را میبینند.) و خدا از پرهیزکاران، آگاه است. (۱۱۵)
کسانى که کافر شدند، هرگز نمیتوانند در پناه اموال و فرزندانشان، از مجازات خدا در امان بمانند! آنها اصحاب دوزخند; و جاودانه در آن خواهند ماند. (۱۱۶)
آنچه آنها در این زندگى پست دنیوى انفاق میکنند، همانند باد سوزانى است که به زراعت قومی که بر خود ستم کرده (و در غیر محل و وقت مناسب، کشت نمودهاند)، بوزد; و آن را نابود سازد. خدا به آنها ستم نکرده; بلکه آنها، خودشان به خویشتن ستم میکنند. (۱۱۷)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! محرم اسرارى از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هرگونه شر و فسادى در باره شما، کوتاهى نمیکنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانههاى) دشمنى از دهان (و کلام)شان آشکار شده; و آنچه در دلهایشان پنهان میدارند، از آن مهمتر است. ما آیات (و راههاى پیشگیرى از شر آنها) را براى شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید! (۱۱۸)
شما کسانى هستید که آنها را دوست میدارید; اما آنها شما را دوست ندارند! در حالى که شما به همه کتابهاى آسمانى ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانى شما ایمان ندارند). هنگامی که شما را ملاقات میکنند، (به دروغ) میگویند: «ایمان آوردهایم!» اما هنگامی که تنها میشوند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان میگزند! بگو: «با همین خشمی که دارید بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینهها آگاه است.» (۱۱۹)
اگر نیکى به شما برسد، آنها را ناراحت میکند; و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد، خوشحال میشوند. (اما) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگارى پیشه کنید، نقشههاى (خائنانه) آنان، به شما زیانى نمیرساند; خداوند به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد. (۱۲۰)
و (به یاد آور) زمانى را که صبحگاهان، از میان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ براى مؤمنان، بیرون رفتى! و خداوند، شنوا و داناست (گفتگوهاى مختلفى را که درباره طرح جنگ گفته میشد، میشنید; و اندیشههایى را که بعضى در سر میپروراندند، میدانست). (۱۲۱)
(و نیز به یاد آور) زمانى را که دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سستى نشان دهند (و از وسط راه بازگردند); و خداوند پشتیبان آنها بود (و به آنها کمک کرد که از این فکر بازگردند); و افراد باایمان، باید تنها بر خدا توکل کنند! (۱۲۲)
خداوند شما را در «بدر» یارى کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز ساخت); در حالى که شما (نسبت به آنها)، ناتوان بودید. پس، از خدا بپرهیزید (و در برابر دشمن، مخالفت فرمان پیامبر نکنید)، تا شکر نعمت او را بجا آورده باشید! (۱۲۳)
در آن هنگام که تو به مؤمنان میگفتنى: «آیا کافى نیست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، که از آسمان فرود میآیند، یارى کند؟!» (۱۲۴)
آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودى به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هراز نفر از فرشتگان، که نشانههایى با خود دارند، مدد خواهد داد! (۱۲۵)
ولى اینها را خداوند فقط بشارت، و براى اطمینان خاطر شما قرار داده; وگرنه، پیروزى تنها از جانب خداوند تواناى حکیم است! (۱۲۶)
(این وعده را که خدا به شما داده،) براى این است که قسمتى از پیکر لشکر کافران را قطع کند; یا آنها را با ذلت برگرداند; تا مایوس و ناامید، (به وطن خود) بازگردند. (۱۲۷)
هیچگونه اختیارى (در باره عفو کافران، یا مؤمنان فرارى از جنگ،) براى تو نیست; مگر اینکه (خدا) بخواهد آنها را ببخشد، یا مجازات کند; زیرا آنها ستمگرند. (۱۲۸)
و آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست. هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، میبخشد; و هر کس را بخواهد، مجازات میکند; و خداوند آمرزنده مهربان است. (۱۲۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید! (۱۳۰)
و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است! (۱۳۱)
و خدا و پیامبر را اطاعت کنید، تا مشمول رحمت شوید! (۱۳۲)
و شتاب کنید براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان; و بهشتى که وسعت آن، آسمانها و زمین است; و براى پرهیزگاران آماده شده است. (۱۳۳)
همانها که در توانگرى و تنگدستى، انفاقمیکنند; و خشم خود را فرو میبرند; و از خطاى مردم درمیگذرند; و خدا نیکوکاران را دوست دارد. (۱۳۴)
و آنها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا میافتند; و براى گناهان خود، طلب آمرزش میکنند -و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمیورزند، با اینکه میدانند. (۱۳۵)
آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشتهایى است که از زیر درختانش، نهرها جارى است; جاودانه در آن میمانند; چه نیکو است پاداش اهل عمل! (۱۳۶)
پیش از شما، سنتهایى وجود داشت; (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهایى داشتند; که شما نیز، همانند آن را دارید.) پس در روى زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیبکنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟! (۱۳۷)
این، بیانى است براى عموم مردم; و هدایت و اندرزى است براى پرهیزگاران! (۱۳۸)
و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید! (۱۳۹)
اگر (در میدان احد،) به شما جراحتى رسید (و ضربهاى وارد شد)، به آن جمعیت نیز (در میدان بدر)، جراحتى همانند آن وارد گردید. و ما این روزها(ى پیروزى و شکست) را در میان مردم میگردانیم; (-و اینخاصیت زندگى دنیاست-) تا خدا، افرادى را که ایمان آوردهاند، بداند (و شناخته شوند); و خداوند از میان شما، شاهدانى بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمیدارد. (۱۴۰)
و تا خداوند، افراد باایمان را خالص گرداند (و ورزیده شوند); و کافران را به تدریج نابود سازد. (۱۴۱)
آیا چنین پنداشتید که (تنها با ادعاى ایمان) وارد بهشت خواهید شد، در حالى که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟! (۱۴۲)
و شما مرگ (و شهادت در راه خدا) را، پیش از آنکه با آن روبهرو شوید، آرزو میکردید; سپس آن را با چشم خود دیدید، در حالى که به آن نگاه میکردید (و حاضر نبودید به آن تن دردهید! چقدر میان گفتار و کردار شما فاصله است؟!) (۱۴۳)
حمد (ص) فقط فرستاده خداست; و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند; آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمیگردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمیزند; و خداوند بزودى شاکران (و استقامتکنندگان) را پاداش خواهد داد. (۱۴۴)
هیچکس، جز به فرمان خدا، نمیمیرد; سرنوشتى است تعیین شده; (بنابر این، مرگ پیامبر یا دیگران، یک سنت الهى است.) هر کس پاداش دنیا را بخواهد (و در زندگى خود، در این راه گام بردارد،) چیزى از آن به او خواهیم داد; و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او میدهیم; و بزودى سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد. (۱۴۵)
چه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان میرسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند); و خداوند استقامتکنندگان را دوست دارد. (۱۴۶)
سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندرویهاى ما در کارها، چشمپوشى کن! قدمهاى ما را استوار بدار! و ما را بر جمعیت کافران، پیروز گردان! (۱۴۷)
از اینرو خداوند پاداش این جهان، و پاداش نیک آن جهان را به آنها داد; و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد. (۱۴۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر از کسانى که کافر شدهاند اطاعت کنید، شما را به گذشتههایتان بازمیگردانند; و سرانجام، زیانکار خواهید شد. (۱۴۹)
آنها تکیهگاه شما نیستند،) بلکه ولى و سرپرست شما، خداست; و او بهترین یاوران است. (۱۵۰)
بزودى در دلهاى کافران، بخاطر اینکه بدون دلیل، چیزهایى را براى خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس میافکنیم; و جایگاه آنها، آتش است; و چه بد جایگاهى است جایگاه ستمکاران! (۱۵۱)
خداوند، وعده خود را به شما، (در باره پیروزى بر دشمن در احد،) تحقق بخشید; در آن هنگام (که در آغاز جنگ،) دشمنان را به فرمان او، به قتل میرساندید; (و این پیروزى ادامه داشت) تا اینکه سست شدید; و (بر سر رهاکردن سنگرها،) در کار خود به نزاع پرداختید; و بعد از آن که آنچه را دوست میداشتید (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانى کردید. بعضى از شما، خواهان دنیا بودند; و بعضى خواهان آخرت. سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت; (و پیروزى شما به شکست انجامید;) تا شما را آزمایش کند. و او شما را بخشید; و خداوند نسبت به مؤمنان، فضل و بخشش دارد. (۱۵۲)
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا میرفتید; و جمعى در وسط بیابان پراکنده شدند; و از شدت وحشت،) به عقب ماندگان نگاه نمیکردید، و پیامبر از پشت سر، شما را صدا میزد. سپس اندوهها را یکى پس از دیگرى به شما جزا داد; این بخاطر آن بود که دیگر براى از دست رفتن (غنایم جنگى) غمگین نشوید، و نه بخاطر مصیبتهایى که بر شما وارد میگردد. و خداوند از آنچه انجام میدهید، آگاه است. (۱۵۳)
سپس بدنبال این غم و اندوه، آرامشى بر شما فرستاد. این آرامش، بصورت خواب سبکى بود که (در شب بعد از حادثه احد،) گروهى از شما را فرا گرفت; اماگروه دیگرى در فکر جان خویش بودند; (و خواب به چشمانشان نرفت.) آنها گمانهاى نادرستى -همچون گمانهاى دوران جاهلیت- درباره خدا داشتند; و میگفتند: «آیا چیزى از پیروزى نصیب ما میشود؟!» بگو: سخللّههمه کارها (و پیروزیها) به دست خداست!» آنها در دل خود، چیزى را پنهان میدارند که براى تو آشکار نمیسازند; میگویند: «اگر ما سهمی از پیروزى داشتیم، در این جا کشته نمیشدیم!» بگو: «اگر هم در خانههاى خود بودید، آنهایى که کشتهشدن بر آنها مقرر شده بود، قطعا به سوى آرامگاههاى خود، بیرون میآمدند (و آنها را به قتل میرساندند). و اینها براى این است که خداوند، آنچه در سینههایتان پنهان دارید، بیازماید; و آنچه را در دلهاى شما (از ایمان) است، خالص گرداند; و خداوند از آنچه در درون سینههاست، با خبر است. (۱۵۴)
کسانى که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضى از گناهانى که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت; و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است. (۱۵۵)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! همانند کافران نباشید که چون برادرانشان به مسافرتى میروند، یا در جنگ شرکت میکنند (و از دنیا میروند و یا کشته میشوند)، میگویند: «اگر آنها نزد ما بودند، نمیمردند و کشته نمیشدند!» (شما از این گونه سخنان نگویید،) تا خدا این حسرت را بر دل آنها ( کافران) بگذارد. خداوند، زنده میکند و میمیراند; (و زندگى و مرگ، به دست اوست;) و خدا به آنچه انجام میدهید، بیناست. (۱۵۶)
اگر هم در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، (زیان نکردهاید; زیرا) آمرزش و رحمت خدا، از تمام آنچه آنها (در طول عمر خود،) جمع آورى میکنند، بهتر است! (۱۵۷)
و اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوى خدا محشور میشوید. (بنابراین، فانى نمیشوید که از فنا، وحشت داشته باشید.) (۱۵۸)
به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان ( مردم) نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. (۱۵۹)
اگر خداوند شما را یارى کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یارى شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یارى کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند! (۱۶۰)
(گمان کردید ممکن است پیامبر به شما خیانت کند؟! در حالى که) ممکن نیست هیچ پیامبرى خیانت کند! و هر کس خیانت کند، روز رستاخیز، آنچه را در آن خیانت کرده، با خود (به صحنه محشر) میآورد; سپس به هر کس، آنچه را فراهم کرده (و انجام داده است)، بطور کامل داده میشود; و (به همین دلیل) به آنها ستم نخواهد شد (چرا که محصول اعمال خود را خواهند دید) . (۱۶۱)
آیا کسى که از رضاى خدا پیروى کرده، همانند کسى است که به خشم و غضب خدا بازگشته؟! و جایگاه او جهنم، و پایان کار او بسیار بد است. (۱۶۲)
هر یک از آنان، درجه و مقامی در پیشگاه خدا دارند; و خداوند به آنچه انجام میدهند، بیناست. (۱۶۳)
خداوند بر مؤمنان منت نهاد ( نعمت بزرگى بخشید) هنگامی که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت; که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد; هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند. (۱۶۴)
آیا هنگامی که مصیبتى (در میدان جنک احد) به شما رسید، در حالى که دو برابر آن را (در میدان جنگ بدر بر دشمن) وارد ساخته بودید، گفتید: «این مصیبت از کجاست؟!» بگو: «از ناحیه خود شماست (که در میدان جنگ احد، با دستور پیامبر مخالفت کردید)! خداوند بر هر چیزى قادر است. (و چنانچه روش خود را اصلاح کنید، در آینده شما را پیروز میکند.)» (۱۶۵)
و آنچه (در روز احد،) در روزى که دو دسته ( مؤمنان و کافران) با هم نبرد کردند به شما رسید، به فرمان خدا (و طبق سنت الهى) بود; و براى این بود که مؤمنان را مشخص کند. (۱۶۶)
و نیز براى این بود که منافقان شناخته شوند; آنهایى که به ایشان گفته شد: «بیایید در راه خدا نبرد کنید! یا (حداقل) از حریم خود، دفاع نمایید!» گفتند: «اگر میدانستیم جنگى روى خواهد داد، از شما پیروى میکردیم. (اما میدانیم جنگى نمیشود.)» آنها در آن هنگام، به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان; به زبان خود چیزى میگویند که در دلهایشان نیست! و خداوند از آنچه کتمان میکنند، آگاهتر است. (۱۶۷)
(منافقان) آنها هستند که به برادران خود -در حالى که از حمایت آنها دست کشیده بودند- گفتند: «اگر آنها از ما پیروى میکردند، کشته نمیشدند!» بگو: «(مگر شما میتوانید مرگ افراد را پیشبینى کنید؟!) پس مرگ را از خودتان دور سازید اگر راست میگویید!» (۱۶۸)
(اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند. (۱۶۹)
آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند; و بخاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشدهاند ( مجاهدان و شهیدان آینده )، خوشوقتند; (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان میبینند; و میدانند) که نه ترسى بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت. (۱۷۰)
و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نیز) مسرورند; و (میبینند که) خداوند، پاداش مؤمنان را ضایع نمیکند; (نه پاداش شهیدان، و نه پاداش مجاهدانى که شهید نشدند). (۱۷۱)
آنها که دعوت خدا و پیامبر (ص) را، پس از آن همه جراحاتى که به ایشان رسید، اجابت کردند; (و هنوز زخمهاى میدان احد التیام نیافته بود، به سوى میدان «حمرار الاسد» حرکت نمودند;) براى کسانى از آنها، که نیکى کردند و تقوا پیش گرفتند، پاداش بزرگى است. (۱۷۲)
اینها کسانى بودند که (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: «مردم ( لشکر دشمن ) براى (حمله به) شما اجتماع کردهاند; از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود; و گفتند: «خدا ما را کافى است; و او بهترین حامی ماست.» (۱۷۳)
به همین جهت، آنها (از این میدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند; در حالى که هیچ ناراحتى به آنان نرسید; و از رضاى خدا، پیروى کردند; و خداوند داراى فضل و بخشش بزرگى است. (۱۷۴)
این فقط شیطان است که پیروان خود را (با سخنان و شایعات بىاساس،) میترساند. از آنها نترسید! و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید! (۱۷۵)
کسانى که در راه کفر، شتاب میکنند، تو را غمگین نسازند! به یقین، آنها هرگز زیانى به خداوند نمیرسانند. (بعلاوه) خدا میخواهد (آنها را به حال خودشان واگذارد; و در نتیجه،) بهرهاى براى آنها در آخرت قرار ندهد. و براى آنها مجازات بزرگى است! (۱۷۶)
(آرى،) کسانى که ایمان را دادند و کفر را خریدارى کردند، هرگز به خدا زیانى نمیرسانند; و براى آنها، مجازات دردناکى است! (۱۷۷)
آنها که کافر شدند، (و راه طغیان پیش گرفتند،) تصور نکنند اگر به آنان مهلت میدهیم، به سودشان است! ما به آنان مهلت میدهیم فقط براى اینکه بر گناهان خود بیفزایند; و براى آنها، عذاب خوارکنندهاى (آماده شده) است! (۱۷۸)
چنین نبود که خداوند، مؤمنان را به همانگونه که شما هستید واگذارد; مگر آنکه ناپاک را از پاک جدا سازد. و نیز چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب، آگاه کند (تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید; این بر خلاف سنت الهى است;) ولى خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمیگزیند; (و قسمتى از اسرار نهان را که براى مقام رهبرى او لازم است، در اختیار او میگذارد.) پس (اکنون که این جهان، بوته آزمایش پاک و ناپاک است،) به خدا و رسولان او ایمان بیاورید! و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگى براى شماست. (۱۷۹)
کسانى که بخل میورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمیکنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است; بلکه براى آنها شر است; بزودى در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقى به گردنشان میافکنند. و میراث آسمانها و زمین، از آن خداست; و خداوند، از آنچه انجام میدهید، آگاه است. (۱۸۰)
خداوند، سخن آنها را که گفتند: «خدا فقیر است، و ما بىنیازیم»، شنید! به زودى آنچه را گفتند، خواهیم نوشت; و (همچنین) کشتن پیامبران را بناحق (مینویسیم); و به آنها میگوییم: «بچشید عذاب سوزان را (در برابر کارهایتان!)» (۱۸۱)
این بخاطر چیزى است که دستهاى شما از پیش فرستاده (و نتیجه کار شماست) و بخاطر آن است که خداوند، به بندگان (خود)، ستم نمیکند. (۱۸۲)
(اینها) همان کسانى (هستند) که گفتند: «خداوند از ما پیمان گرفته که به هیچ پیامبرى ایمان نیاوریم تا (این معجزه را انجام دهد:) یک قربانى بیاورد، که آتش ( صاعقه آسمانى) آن را بخورد!» بگو: «پیامبرانى پیش از من، براى شما آمدند; و دلایل روشن، و آنچه را گفتید آوردند; پس چرا آنها را به قتل رساندید اگر راست میگویید؟!» (۱۸۳)
پس (اگر این بهانهجویان،) تو را تکذیب کنند، (چیز تازهاى نیست;) رسولان پیش از تو (نیز) تکذیب شدند; پیامبرانى که دلایل آشکار، و نوشتههاى متین و محکم، و کتاب روشنىبخش آورده بودند. (۱۸۴)
هر کسى مرگ را میچشد; و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قیامت خواهید گرفت; آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، و به بهشت وارد شوند نجات یافته و رستگار شدهاند و زندگى دنیا، چیزى جز سرمایه فریب نیست! (۱۸۵)
به یقین (همه شما) در اموال و جانهاى خود، آزمایش میشوید! و از کسانى که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانى) داده شده ( یهود)، و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهید شنید! و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایستهتر است; زیرا) این از کارهاى مهم و قابل اطمینان است. (۱۸۶)
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانى که کتاب (آسمانى) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتما آن را براى مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولى آنها، آن را پشت سر افکندند; و به بهاى کمی فروختند; و چه بد متاعى میخرند؟! (۱۸۷)
گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال میشوند، و دوست دارند در برابر کار (نیکى) که انجام ندادهاند مورد ستایش قرار گیرند، از عذاب (الهى) برکنارند! (بلکه) براى آنها، عذاب دردناکى است! (۱۸۸)
و حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست; و خدا بر همه چیز تواناست. (۱۸۹)
مسلما در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههاى (روشنى) براى خردمندان است. (۱۹۰)
همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد میکنند; و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند; (و میگویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهاى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! (۱۹۱)
پروردگارا! هر که را تو (بخاطر اعمالش،) به آتش افکنى، او را خوار و رسوا ساختهاى! و براى افراد ستمگر، هیچ یاورى نیست! (۱۹۲)
پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت میکرد که: «به پروردگار خود، ایمان بیاورید!» و ما ایمان آوردیم; پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدیهاى ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران! (۱۹۳)پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان! زیرا تو هیچگاه از وعده خود، تخلف نمیکنى. (۱۹۴)خداوند، درخواست آنها را پذیرفت; (و فرمود:) من عمل هیچ عملکنندهاى از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد; شما همنوعید، و از جنس یکدیگر! آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانههاى خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را میبخشم; و آنها را در باغهاى بهشتى، که از زیر درختانش نهرها جارى است، وارد میکنم. این پاداشى است از طرف خداوند; و بهترین پاداشها نزد پروردگار است. (۱۹۵)رفت و آمد (پیروزمندانه) کافران در شهرها، تو را نفریبد! (۱۹۶)این متاع ناچیزى است; و سپس جایگاهشان دوزخ، و چه بد جایگاهى است! (۱۹۷)ولى کسانى (که ایمان دارند، و) از پروردگارشان میپرهیزند، براى آنها باغهایى از بهشت است، که از زیر درختانش نهرها جارى است; همیشه در آن خواهند بود. این، نخستین پذیرایى است که از سوى خداوند به آنها میرسد; و آنچه در نزد خداست، براى نیکان بهتر است! (۱۹۸)
و از اهل کتاب، کسانى هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گردیده، ایمان دارند; در برابر (فرمان) خدا خاضعند; و آیات خدا را به بهاى ناچیزى نمیفروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سریع الحساب است. (تمام اعمال نیک آنها را به سرعت حساب میکند، و پاداش میدهد.) (۱۹۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید! (۲۰۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید; و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد; و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت. و از خدایى بپرهیزید که (همگى به عظمت او معترفید; و) هنگامی که چیزى از یکدیگر میخواهید، نام او را میبرید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست. (۱)
و اموال یتیمان را (هنگامی که به حد رشد رسیدند) به آنها بدهید! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنید! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن یا تبدیل نمودن) نخورید، زیرا این گناه بزرگى است! (۲)
و اگر میترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشمپوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى میکند. (۳)
و مهر زنان را (بطور کامل) بعنوان یک بدهى (یا عطیه،) به آنان بپردازید! (ولى) اگر آنها چیزى از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید! (۴)
اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزى دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید! (۵)
و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافى) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روى اسراف نخورید! هر کس که بىنیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خوددارى کند; و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتى که میکشد،) از آن بخورد. و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمیگردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند براى محاسبه کافى است. (۶)
براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بر جاى میگذارند، سهمی است; و براى زنان نیز، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان میگذارند، سهمی; خواه آن مال، کم باشد یا زیاد; این سهمی است تعیین شده و پرداختنى.(۷)
و اگر بهنگام تقسیم (ارث)، خویشاوندان (و طبقهاى که ارث نمیبرند) و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزى از آن اموال را به آنها بدهید! و با آنان به طور شایسته سخن بگویید! (۸)
کسانى که اگر فرزندان ناتوانى از خود بیادگار بگذارند از آینده آنان میترسند، باید (از ستم درباره یتیمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهیزند، و سخنى استوار بگویند. (۹)
کسانى که اموال یتیمان را به ظلم و ستم میخورند، (در حقیقت،) تنها آتش میخورند; و بزودى در شعلههاى آتش (دوزخ) میسوزند. (۱۰)
خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش میکند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد; و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست; و اگر یکى باشد، نیمی (از میراث،) از آن اوست. و براى هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر (میت) فرزندى داشته باشد; و اگر فرزندى نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، براى مادر او یک سوم است (و بقیه از آن پدر است); و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش یک ششم میبرد (و پنج ششم باقیمانده، براى پدر است). (همه اینها،) بعد از انجام وصیتى است که او کرده، و بعد از اداى دین است -شما نمیدانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک براى شما سودمندترند!- این فریضه الهى است; و خداوند، دانا و حکیم است. (۱۱)
و براى شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند; و اگر فرزندى داشته باشند، یک چهارم از آن شماست; پس از انجام وصیتى که کردهاند، و اداى دین (آنها). و براى زنان شما، یک چهارم میراث شماست، اگر فرزندى نداشته باشید; و اگر براى شما فرزندى باشد، یک هشتم از آن آنهاست; بعد از انجام وصیتى که کردهاید، و اداى دین. و اگر مردى بوده باشد که کلاله ( خواهر یا برادر) از او ارث میبرد، یا زنى که برادر یا خواهرى دارد، سهم هر کدام، یک ششم است (اگر برادران و خواهران مادرى باشند); و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوم شریکند; پس از انجام وصیتى که شده، و اداى دین; بشرط آنکه (از طریق وصیت و اقرار به دین،) به آنها ضرر نزند. این سفارش خداست; و خدا دانا و بردبار است. (۱۲)
اینها مرزهاى الهى است; و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (و قوانین او را محترم بشمرد،) خداوند وى را در باغهایى از بهشت وارد میکند که همواره، آب از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن میمانند; و این، پیروزى بزرگى است! (۱۳)
و آن کس که نافرمانى خدا و پیامبرش را کند و از مرزهاى او تجاوز نماید، او را در آتشى وارد میکند که جاودانه در آن خواهد ماند; و براى او مجازات خوارکنندهاى است. (۱۴)
و کسانى از زنان شما که مرتکب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بر آنها بطلبید! اگر گواهى دادند، آنان ( زنان) را در خانه ها(ى خود) نگاه دارید تا مرگشان فرارسد; یا اینکه خداوند، راهى براى آنها قرار دهد. (۱۵)
و از میان شما، آن مردان و زنانى که (همسر ندارند، و) مرتکب آن کار (زشت) میشوند، آنها را آزار دهید (و حد بر آنان جارى نمایید)! و اگر توبه کنند، و (خود را) اصلاح نمایند، (و به جبران گذشته بپردازند،) از آنها درگذرید! زیرا خداوند، توبهپذیر و مهربان است. (۱۶)
پذیرش توبه از سوى خدا، تنها براى کسانى است که کار بدى را از روى جهالت انجام میدهند، سپس زود توبه میکنند. خداوند، توبه چنین اشخاصى را میپذیرد; و خدا دانا و حکیم است. (۱۷)
براى کسانى که کارهاى بد را انجام میدهند، و هنگامی که مرگ یکى از آنها فرا میرسد میگوید: «الان توبه کردم!» توبه نیست; و نه براى کسانى که در حال کفر از دنیا میروند; اینهاکسانى هستند که عذاب دردناکى برایشان فراهم کردهایم. (۱۸)
اینها اینها اى کسانى که ایمان آوردهاید! براى شما حلال نیست که از زنان، از روى اکراه (و ایجاد ناراحتى براى آنها،) ارث ببرید! و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتى از آنچه را به آنها دادهاید (از مهر)، تملک کنید! مگر اینکه آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند. و با آنان، بطور شایسته رفتار کنید! و اگر از آنها، (بجهتى) کراهت داشتید، (فورا تصمیم به جدایى نگیرید!) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانى در آن قرار میدهد! (۱۹)
و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگرى به جاى همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانى (بعنوان مهر) به او پرداختهاید، چیزى از آن را پس نگیرید! آیا براى بازپس گرفتن مهر آنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل میشوید؟! (۲۰)
و چگونه آن را باز پس میگیرید، در حالى که شما با یکدیگر تماس و آمیزش کامل داشتهاید؟ و (از این گذشته،) آنها (هنگام ازدواج،) از شما پیمان محکمی گرفتهاند! (۲۱)
با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کردهاند، هرگز ازدواج نکنید! مگر آنچه درگذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است; زیرا این کار، عملى زشت و تنفرآور و راه نادرستى است. (۲۲)
حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمهها، و خالهها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانى که شما را شیر دادهاند، و خواهران رضاعى شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافتهاند از همسرانى که با آنها آمیزش جنسى داشتهاید -و چنانچه با آنها آمیزش جنسى نداشتهاید، (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد- و (همچنین) همسرهاى پسرانتان که از نسل شما هستند (-نه پسرخواندهها-) و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر کنید; مگر آنچه در گذشته واقع شده; چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است. (۲۳)
و زنان شوهردار (بر شما حرام است;) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شدهاید; (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است;) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید; در حالى که پاکدامن باشید و از زنا، خوددارى نمایید. و زنانى را که متعه ( ازدواج موقت) میکنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهى بر شما نیست در آنچه بعد از تعیینمهر، با یکدیگر توافق کردهاید. (بعدا میتوانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است. (۲۴)
و آنها که توانایى ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، میتوانند با زنان پاکدامن از بردگان باایمانى که در اختیار دارید ازدواج کنند -خدا به ایمان شما آگاهتر است; و همگى اعضاى یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید; به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانى بگیرند. و در صورتى که «محصنه» باشند و مرتکب عمل منافى عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازه ازدواج با کنیزان) براى کسانى از شماست که بترسند (از نظر غریزه جنسى) به زحمت بیفتند; و (با این حال نیز) خوددارى (از ازدواج با آنان) براى شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (۲۵)
خداوند میخواهد (با این دستورها، راههاى خوشبختى و سعادت را) براى شما آشکار سازد، و به سنتهاى (صحیح) پیشینیان رهبرى کند. و خداوند دانا و حکیم است. (۲۶)
خدا میخواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاک نماید)، اما آنها که پیرو شهواتند، میخواهند شما بکلى منحرف شوید. (۲۷)
خدا میخواهد (با احکام مربوط به ازدواج با کنیزان و مانند آن،) کار را بر شما سبک کند; و انسان، ضعیف آفریده شده; (و در برابر طوفان غرایز، مقاومت او کم است) (۲۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینکه تجارتى با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشى نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. (۲۹)
و هر کس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، بزودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت; و این کار براى خدا آسان است. (۳۰)
اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى میشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را میپوشانیم; و شما را در جایگاه خوبى وارد میسازیم. (۳۱)
برتریهایى را که خداوند براى بعضى از شما بر بعضى دیگر قرار داده آرزو نکنید! (این تفاوتهاى طبیعى و حقوقى، براى حفظ نظام زندگى شما، و بر طبق عدالت است. ولى با این حال،) مردان نصیبى از آنچه به دست میآورند دارند، و زنان نیز نصیبى; (و نباید حقوق هیچیک پایمال گردد). و از فضل (و رحمت و برکت) خدا، براى رفع تنگناها طلب کنید! و خداوند به هر چیز داناست. (۳۲)
براى هر کسى، وارثانى قرار دادیم، که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث ببرند; و (نیز) کسانى که با آنها پیمان بستهاید، نصیبشان را بپردازید! خداوند بر هر چیز، شاهد و ناظر است. (۳۳)
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایى که خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایى که از اموالشان (در مورد زنان) میکنند. و زنان صالح، زنانى هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى که خدا براى آنان قرار داده، حفظ میکنند. و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشى و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نمایید! و (اگر هیچ راهى جز شدت عمل، براى وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروى کردند، راهى براى تعدى بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.) (۳۴)
و اگر از جدایى و شکاف میان آن دو (همسر) بیم داشته باشید، یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگى کنند). اگر این دو داور، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک میکند; زیرا خداوند، دانا و آگاه است (و از نیات همه، با خبر است). (۳۵)
و خدا را بپرستید! و هیچچیز را همتاى او قرار ندهید! و به پدر و مادر، نیکى کنید; همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان، و همسایه نزدیک، و همسایه دور، و دوست و همنشین، و واماندگان در سفر، و بردگانى که مالک آنها هستید; زیرا خداوند، کسى را که متکبر و فخر فروش است، (و از اداى حقوق دیگران سرباز میزند،) دوست نمیدارد. (۳۶)
آنها کسانى هستند که بخل میورزند، و مردم را به بخل دعوت میکنند، و آنچه را که خداوند از فضل (و رحمت) خود به آنها داده، کتمان مینمایند. (این عمل، در حقیقت از کفرشان سرچشمه گرفته;) و ما براى کافران، عذاب خوارکنندهاى آماده کردهایم. (۳۷)
و آنها کسانى هستند که اموال خود را براى نشاندادن به مردم انفاق میکنند، و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند; (چرا که شیطان، رفیق و همنشین آنهاست;) و کسى که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینى است. (۳۸)
چه میشد اگر آنها به خدا و روز بازپسین ایمان میآوردند، و از آنچه خدا به آنان روزى داده، (در راه او) انفاق میکردند؟! و خداوند از (اعمال و نیات) آنها آگاه است. (۳۹)
خداوند (حتى) به اندازه سنگینى ذرهاى ستم نمیکند; و اگر کار نیکى باشد، آن را دو چندان میسازد; و از نزد خود، پاداش عظیمی (در برابر آن) میدهد. (۴۰)
حال آنها چگونه است آن روزى که از هر امتى، شاهد و گواهى (بر اعمالشان) میآوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد؟ (۴۱)
در آن روز، آنها که کافر شدند و با پیامبر (ص) بمخالفت برخاستند، آرزو میکنند که اى کاش (خاک بودند، و) خاک آنها با زمینهاى اطراف یکسان میشد (و بکلى محو و فراموش میشدند). در آن روز، (با آن همه گواهان،) سخنى را نمیتوانند از خدا پنهان کنند. (۴۲)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! در حال مستى به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه میگویید! و همچنین هنگامی که جنب هستید -مگر اینکه مسافر باشید- تا غسل کنید. و اگر بیمارید، یا مسافر، و یا «قضاى حاجت» کردهاید، و یا با زنان آمیزش جنسى داشتهاید، و در این حال، آب (براى وضو یا غسل) نیافتید، با خاک پاکى تیمم کنید! (به این طریق که) صورتها و دستهایتان را با آن مسح نمایید. خداوند، بخشنده و آمرزنده است. (۴۳)
آیا ندیدى کسانى را که بهرهاى از کتاب (خدا) به آنها داده شده بود، (به جاى اینکه از آن، براى هدایت خود و دیگران استفاده کنند، براى خویش) گمراهى میخرند، و میخواهند شما نیز گمراه شوید؟ (۴۴)
خدا به دشمنان شما آگاهتر است; (ولى آنها زیانى به شما نمیرسانند.) و کافى است که خدا ولى شما باشد; و کافى است که خدا یاور شما باشد. (۴۵)
بعضى از یهود، سخنان را از جاى خود، تحریف میکنند; و (به جاى اینکه بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»)، میگویند: «شنیدیم و مخالفت کردیم! و (نیز میگویند:) بشنو! که هرگز نشنوى! و (از روى تمسخر میگویند:) راعنا ( ما را تحمیق کن! )» تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا، طعنه زنند. ولى اگر آنها (به جاى این همه لجاجت) تند: «شنیدیم و اطاعت کردیم; و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقایق را درک کنیم) سذللّه، براى آنان بهتر،و با واقعیت سازگارتر بود. ولى خداوند، آنها را بخاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است; از این رو جز عده کمی ایمان نمیآورند. (۴۶)
اى کسانى که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم -و هماهنگ با نشانههایى است که با شماست- ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورتهایى را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» ( گروهى از تبهکاران بنى اسرائیل) را دور ساختیم; و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنى است! (۴۷)
خداوند (هرگز) شرک را نمیبخشد! و پایینتر از آن را براى هر کس (بخواهد و شایسته بداند) میبخشد. و آن کسى که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است. (۴۸)
آیا ندیدى کسانى را که خودستایى میکنند؟! (این خود ستاییها، بىارزش است;) بلکه خدا هر کس را بخواهد، ستایش میکند; و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد. (۴۹)
ببین چگونه بر خدا دروغ میبندند! و همین گناه آشکار، (براى مجازات آنان) کافى است. (۵۰)
آیا ندیدى کسانى را که بهرهاى از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «جبت» و سخللّهطاغوت» ( بت و بتپرستان) ایمان میآورند، و درباره کافران میگویند: «آنها، از کسانى که ایمان آوردهاند، هدایت یافتهترند»؟! (۵۱)
آنها کسانى هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است; و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاورى براى او نخواهى یافت. (۵۲)
آیا آنها ( یهود) سهمی در حکومت دارند (که بخواهند چنین داورى کنند)؟ در حالى که اگر چنین بود، (همه چیز را در انحصار خود میگرفتند،) و کمترین حق را به مردم نمیدادند. (۵۳)
یا اینکه نسبت به مردم ( پیامبر و خاندانش)، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد میورزند؟ ما به آل ابراهیم، (که یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و حکمت دادیم; و حکومت عظیمی در اختیار آنها ( پیامبران بنى اسرائیل) قرار دادیم. (۵۴)
ولى جمعى از آنها به آن ایمان آوردند; و جمعى راه (مردم را) بر آن بستند. و شعله فروزان آتش دوزخ، براى آنها کافى است! (۵۵)
کسانى که به آیات ما کافر شدند، بزودى آنها را در آتشى وارد میکنیم که هرگاه پوستهاى تنشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوستهاى دیگرى به جاى آن قرار میدهیم، تا کیفر (الهى) را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است (و روى حساب، کیفر میدهد). (۵۶)
و کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، بزودى آنها را در باغهایى از بهشت وارد میکنیم که نهرها از زیر درختانش جارى است; همیشه در آن خواهند ماند; و همسرانى پاکیزه براى آنها خواهد بود; و آنان را در سایههاى گسترده (و فرح بخش) جاى میدهیم. (۵۷)
خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامی که میان مردم داورى میکنید، به عدالت داورى کنید! خداوند، اندرزهاى خوبى به شما میدهد! خداوند، شنوا و بیناست. (۵۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الامر ( اوصیاى پیامبر) را! و هرگاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. (۵۹)
آیا ندیدى کسانى را که گمان میکنند به آنچه (از کتابهاى آسمانى که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آوردهاند، ولى میخواهند براى داورى نزد طاغوت و حکام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. اما شیطان میخواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهههاى دور دستى بیفکند. (۶۰)
و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خداوند نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید سذللّه، منافقان را میبینى که (از قبول دعوت) تو، اعراض میکنند! (۶۱)
پس چگونه وقتى به خاطر اعمالشان، گرفتار مصیبتى میشوند، سپس به سراغ تو میآیند، سوگند یاد میکنند که منظور (ما از بردن داورى نزد دیگران)، جز نیکى کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) نبوده است؟! (۶۲)
آنها کسانى هستند که خدا، آنچه را در دل دارند، میداند. از (مجازات) آنان صرف نظر کن! و آنها را اندرز ده! و با بیانى رسا، نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما! (۶۳)
ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند (و فرمانهاى خدا را زیر پا میگذاردند)، به نزد تو میآمدند; و از خدا طلب آمرزش میکردند; و پیامبر هم براى آنها استغفار میکرد; خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند. (۶۴)
به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند; و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند; و کاملا تسلیم باشند. (۶۵)
اگر (همانند بعضى از امتهاى پیشین،) به آنان دستور میدادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید سذللّه، و یا: «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمی از آنها عمل میکردند! و اگر اندرزهایى را که به آنان داده میشد انجام میدادند، براى آنها بهتر بود; و موجب تقویت ایمان آنها میشد. (۶۶)
و در این صورت، پاداش بزرگى از ناحیه خود به آنها میدادیم. (۶۷)
و آنان را به راه راست، هدایت میکردیم. (۶۸)
و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز،) همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده; از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان; و آنها رفیقهاى خوبى هستند! (۶۹)
این موهبتى از ناحیه خداست. و کافى است که او، (از حال بندگان، و نیات و اعمالشان) آگاه است. (۷۰)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! آمادگى خود را (در برابر دشمن) حفظ کنید و در دستههاى متعدد، یا بصورت دسته واحد، (طبق شرایط هر زمان و هر مکان،) به سوى دشمن حرکت نمایید! (۷۱)
در میان شما، افرادى (منافق) هستند، که (هم خودشان سست میباشند، و هم) دیگران را به سستى میکشانند; اگر مصیبتى به شما برسد، میگویند: «خدا به ما نعمت داد که با مجاهدان نبودیم، تا شاهد (آن مصیبت) باشیم!» (۷۲)
و اگر غنیمتى از جانب خدا به شما برسد، درست مثل اینکه هرگز میان شما و آنها دوستى و مودتى نبوده، میگویند: «اى کاش ما هم با آنها بودیم، و به رستگارى (و پیروزى) بزرگى میرسیدیم!» (۷۳)
کسانى که زندگى دنیا را به آخرت فروختهاند، باید در راه خدا پیکار کنند!و آن کس که در راه خدا پیکار کند، و کشته شود یا پیروز گردد، پاداش بزرگى به او خواهیم داد. (۷۴)
چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران)تضعیف شدهاند، پیکار نمیکنید؟! همان افراد (ستمدیدهاى) که میگویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما! (۷۵)
کسانى که ایمان دارند، در راه خدا پیکار میکنند; و آنها که کافرند، در راه طاغوت ( بت و افراد طغیانگر). پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است. (۷۶)
آیا ندیدى کسانى را که (در مکه) به آنها گفته شد: «فعلا) دست از جهاد بدارید! و نماز را برپا کنید! و زکات بپردازید!» (اما آنها از این دستور، ناراحت بودند)، ولى هنگامی که (در مدینه) فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان، از مردم میترسیدند، همان گونه که از خدا میترسند، بلکه بیشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرر داشتى؟! چرا این فرمان را تا زمان نزدیکى تاخیر نینداختى؟!» به آنها بگو: «سرمایه زندگى دنیا، ناچیز است!و سراى آخرت، براى کسى که پرهیزگار باشد، بهتر است! و به اندازه رشته شکاف هسته خرمایى، به شما ستم نخواهد شد! (۷۷)
هر جا باشید، مرگ شما را درمییابد; هر چند در برجهاى محکم باشید! و اگر به آنها ( منافقان) حسنه (و پیروزى) برسد، میگویند: «این، از ناحیه خداست.»و اگر سیئه (و شکستى) برسد، میگویند: «این، از ناحیه توست.» بگو: «همه اینها از ناحیه خداست.» پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنى را درک کنند؟! (۷۸)
(آرى،) آنچه از نیکیها به تو میرسد، از طرف خداست; و آنچه از بدى به تو میرسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستادیم; و گواهى خدا در این باره، کافى است! (۷۹)
کسى که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده; و کسى که سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستادیم (و در برابر او، مسؤول نیستى). (۸۰)
آنها در حضور تو میگویند: «فرمانبرداریم»; اما هنگامی که از نزد تو بیرون میروند، جمعى از آنان بر خلاف گفتههاى تو، جلسات سرى شبانه تشکیل میدهند; آنچه را در این جلسات میگویند، خداوند مینویسد. اعتنایى به آنها نکن! (و از نقشههاى آنان وحشت نداشته باش!) و بر خدا توکل کن! کافى است که او یار و مدافع تو باشد. (۸۱)
آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مییافتند. (۸۲)
و هنگامی که خبرى از پیروزى یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع میسازند; در حالى که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافى دارند- بازگردانند، از ریشههاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمی، همگى از شیطان پیروى میکردید (و گمراه میشدید). (۸۳)
در راه خدا پیکار کن! تنها مسؤول وظیفه خود هستى! و مؤمنان را (بر این کار،) تشویق نما! امید است خداوند از قدرت کافران جلوگیرى کند (حتى اگر تنها خودت به میدان بروى)! و خداوند قدرتش بیشتر، و مجازاتش دردناکتر است. (۸۴)
کسى که شفاعت ( تشویق و کمک) به کار نیکى کند، نصیبى از آن براى او خواهد بود; و کسى که شفاعت ( تشویق و کمک) به کار بدى کند، سهمی از آن خواهد داشت. و خداوند، حسابرس و نگهدار هر چیز است. (۸۵)
هرگاه به شما تحیت گویند، پاسـخ آن را بهتر از آن بدهید; یا (لااقل) به همان گونه پاسـخ گویید! خداوند حساب همه چیز را دارد. (۸۶)
خداوند، معبودى جز او نیست! و به یقین، همه شما را در روز رستاخیز -که شکى در آن نیست- جمع میکند! و کیست که از خداوند، راستگوتر باشد؟ (۸۷)
چرا درباره منافقین دو دسته شدهاید؟! (بعضى جنگ با آنها را ممنوع، و بعضى مجاز میدانید.) در حالى که خداوند بخاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملا وارونه کرده است! آیا شما میخواهید کسانى را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده، هدایت کنید؟! در حالى که هر کس را خداوند گمراه کند، راهى براى او نخواهى یافت. (۸۸)
آنان آرزو میکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید، و مساوى یکدیگر باشید. بنابر این، از آنها دوستانى انتخاب نکنید، مگر اینکه (توبه کنند، و) در راه خدا هجرت نمایند. هرگاه از این کار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند،) هر جا آنها را یافتید، اسیر کنید! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانید! و از میان آنها، دوست و یار و یاورى اختیار نکنید!. (۸۹)
مگر آنها که با همپیمانان شما، پیمان بستهاند;یا آنها که به سوى شما میآیند، و از پیکار با شما، یا پیکار با قوم خود ناتوان شدهاند; (نه سر جنگ با شما دارند، و نه توانایى مبارزه با قوم خود.) و اگر خداوند بخواهد، آنان را بر شما مسلط میکند تا با شما پیکار کنند. پس اگر از شما کنارهگیرى کرده و با شما پیکار ننمودند، (بلکه) پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمیدهد که متعرض آنان شوید. (۹۰)
بزودى جمعیت دیگرى را مییابید که میخواهند هم از ناحیه شما در امان باشند، و هم از ناحیه قوم خودشان (که مشرکند. لذا نزد شما ادعاى ایمان میکنند; ولى) هر زمان آنان را به سوى فتنه (و بت پرستى) بازگردانند، با سر در آن فرو میروند! اگر از درگیرى با شما کنار نرفتند و پیشنهاد صلح نکردند و دست از شما نکشیدند، آنها را هر جا یافتید اسیر کنید و (یا) به قتل برسانید! آنها کسانى هستند که ما براى شما، تسلط آشکارى نسبت به آنان قرار دادهایم. (۹۱)
هیچ فرد باایمانى مجاز نیست که مؤمنى را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روى خطا و اشتباه از او سر زند; (و در عین حال،) کسى که مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایى به کسان او بپردازد; مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهى باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولى مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیتى باشد که میان شما و آنها پیمانى برقرار است، باید خونبهاى او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسى (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پى در پى روزه میگیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهى است. و خداوند، دانا و حکیم است. (۹۲)
و هر کس، فرد باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است; در حالى که جاودانه در آن میماند; و خداوند بر او غضب میکند; و او را از رحمتش دور میسازد; و عذاب عظیمی براى او آماده ساخته است. (۹۳)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامی که در راه خدا گام میزنید (و به سفرى براى جهاد میروید)، تحقیق کنید! و بخاطر اینکه سرمایه ناپایدار دنیا (و غنایمی) به دست آورید، به کسى که اظهار صلح و اسلام میکند نگویید: «مسلمان نیستى» زیرا غنیمتهاى فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما قبلا چنین بودید; و خداوند بر شما منت نهاد (و هدایت شدید).پس، (بشکرانه این نعمت بزرگ،) تحقیق کنید! خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است. (۹۴)
(هرگز) افراد باایمانى که بدون بیمارى و ناراحتى، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانى که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانى را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان ( ترککنندگان جهاد) برترى مهمی بخشیده; و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان،) خداوند وعده پاداش نیک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برترى بخشیده است. (۹۵)
درجات (مهمی) از ناحیه خداوند، و آمرزش و رحمت (نصیب آنان میگردد); و (اگر لغزشهایى داشتهاند،) خداوند آمرزنده و مهربان است. (۹۶)
کسانى که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صف کفار جاى داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها ( فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. (۹۷)
مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانى که براستى تحت فشار قرار گرفتهاند (و حقیقتا مستضعفند); نه چارهاى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محیط آلوده) مییابند. (۹۸)
ممکن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد; و خداوند، عفو کننده و آمرزنده است. (۹۹)
کسى که در راه خدا هجرت کند، جاهاى امن فراوان و گستردهاى در زمین مییابد. و هر کس بعنوان مهاجرت به سوى خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست; و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (۱۰۰)
هنگامی که سفر میکنید، گناهى بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید اگر از فتنه (و خطر) کافران بترسید; زیرا کافران، براى شما دشمن آشکارى هستند. (۱۰۱)
و هنگامی که در میان آنها باشى، و (در میدان جنگ) براى آنها نماز را برپا کنى، باید دستهاى از آنها با تو (به نماز) برخیزند، و سلاحهایشان را با خود برگیرند; و هنگامی که سجده کردند (و نماز را به پایان رساندند)، باید به پشت سر شما (به میدان نبرد) بروند، و آن دسته دیگر که نماز نخواندهاند (و مشغول پیکار بودهاند)، بیایند و با تو نماز بخوانند; آنها باید وسایل دفاعى و سلاحهایشان (را در حال نماز) با خود حمل کنند; (زیرا) کافران آرزو دارند که شما از سلاحها و متاعهاى خود غافل شوید و یکباره به شما هجوم آورند. و اگر از باران ناراحتید، و یا بیمار (و مجروح )هستید، مانعى ندارد که سلاحهاى خود را بر زمین بگذارید; ولى وسایل دفاعى (مانند زره و خود را) با خود بردارید خداوند، عذاب خوارکنندهاى براى کافران فراهم ساخته است. (۱۰۲)
و هنگامی که نماز را به پایان رساندید، خدا را یاد کنید; ایستاده، و نشسته، و در حالى که به پهلو خوابیدهاید! و هرگاه آرامش یافتید (و حالت ترس زایل گشت)، نماز را (به طور معمول) انجام دهید، زیرا نماز، وظیفه ثابت و معینى براى مؤمنان است! (۱۰۳)
و در راه تعقیب دشمن، (هرگز) سست نشوید! (زیرا) اگر شما درد و رنج میبینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج میبینند; ولى شما امیدى از خدا دارید که آنها ندارند; و خداوند، دانا و حکیم است. (۱۰۴)
ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم; تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنى; و از کسانى مباش که از خائنان حمایت نمایى! (۱۰۵)
و از خداوند، طلب آمرزش نما! که خداوند، آمرزنده و مهربان است. (۱۰۶)
و از آنها که به خود خیانت کردند، دفاع مکن! زیرا خداوند، افراد خیانتپیشه گنهکار را دوست ندارد. (۱۰۷)
آنها زشتکارى خود را از مردم پنهان میدارند; اما از خدا پنهان نمیدارند، و هنگامی که در مجالس شبانه، سخنانى که خدا راضى نبود میگفتند، خدا با آنها بود، خدا به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد. (۱۰۸)
آرى، شما همانا هستید که در زندگى این جهان، از آنان دفاع کردید! اما کیست که در برابر خداوند، در روز رستاخیز از آنها دفاع کند؟! یا چه کسى است که وکیل و حامی آنها باشد؟! (۱۰۹)
کسى که کار بدى انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. (۱۱۰)
و کسى که گناهى مرتکب شود، به زیان خود مرتکب شده; خداوند، دانا و حکیم است. (۱۱۱)
و کسى که خطا یا گناهى مرتکب شود، سپس بیگناهى را متهم سازد، بار بهتان و گناه آشکارى بر دوش گرفته است. (۱۱۲)
اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصمیم داشتند تو را گمراه کنند; اما جز خودشان را گمراه نمیکنند; و هیچگونه زیانى به تو نمیرسانند. و خداوند، کتاب و حکمت بر تو نازل کرد; و آنچه را نمیدانستى، به توآموخت; و فضل خدا بر تو (همواره) بزرگ بوده است. (۱۱۳)
در بسیارى از سخنان درگوشى (و جلسات محرمانه) آنها، خیر و سودى نیست; مگر کسى که (به این وسیله،) امر به کمک به دیگران، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم کند; و هر کس براى خشنودى پروردگار چنین کند، پاداش بزرگى به او خواهیم داد. (۱۱۴)
کسى که بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند، و از راهى جز راه مؤمنان پیروى نماید، ما او را به همان راه که میرود میبریم; و به دوزخ داخل میکنیم; و جایگاه بدى دارد. (۱۱۵)
خداوند، شرک به او را نمیآمرزد; (ولى) کمتر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) میآمرزد. و هر کس براى خدا همتایى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است. (۱۱۶)
آنچه غیر از خدا میخوانند، فقط بتهایى است (بىروح)، که هیچ اثرى ندارد; و (یا) شیطان سرکش و ویرانگر است. (۱۱۷)
خدا او را از رحمت خویش دور ساخته; و او گفته است: «از بندگان تو، سهم معینى خواهم گرفت! (۱۱۸)
و آنها را گمراه میکنم! و به آرزوها سرگرم میسازم! و به آنان دستور میدهم که (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینش پاک خدایىرا تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر کس، شیطان را به جاى خدا ولى خود برگزیند، زیان آشکارى کرده است. (۱۱۹)
شیطان به آنها وعدهها(ى دروغین) میدهد; و به آرزوها، سرگرم میسازد; در حالى که جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمیدهد. (۱۲۰)
آنها ( پیروان شیطان) جایگاهشان جهنم است; و هیچ راه فرارى ندارند. (۱۲۱)
و کسانى که ایمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند، بزودى آن را در باغهایى از بهشت وارد میکنیم که نهرها از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند. وعده حق خداوند است و کیست که در گفتار و وعدههایش، از خدا صادقتر باشد؟! (۱۲۲)
(فضیلت و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نیست; هر کس عمل بدى انجام دهد، کیفر داده میشود; و کسى را جز خدا، ولى و یاور خود نخواهد یافت. (۱۲۳)
و کسى که چیزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که ایمان داشته باشد، چنان کسانى داخل بهشت میشوند; و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد. (۱۲۴)
دین و آیین چه کسى بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستى خود، انتخاب کرد. (۱۲۵)
آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست; و خداوند به هر چیزى احاطه دارد. (۱۲۶)
از تو درباره حکم زنان سوال میکنند; بگو: «خداوند درباره آنان به شما پاسـخ می دهد: آنچه در قرآن درباره زنان یتیمی که حقوقشان را به آنها نمیدهید، و میخواهید با آنها ازدواج کنید، و نیز آنچه درباره کودکان صغیر و ناتوان براى شما بیان شده است، (قسمتى از سفارشهاى خداوند در این زمینه میباشد; و نیز به شما سفارش میکند که) با یتیمان به عدالت رفتار کنید! و آنچه از نیکیها انجام می دهید; خداوند از آن آگاه است (و به شما پاداش شایسته میدهد). (۱۲۷)
و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد، از پارهاى از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است; اگر چه مردم (طبق غریزه حب ذات، در این گونه موارد) بخل میورزند. و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه سازید (و بخاطر صلح، گذشت نمایید)، خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد). (۱۲۸)
شما هرگز نمیتوانید (از نظر محبت قلبى) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید! ولى تمایل خود را بکلى متوجه یک طرف نسازید که دیگرى را بصورت زنى که شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر راه صلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. (۱۲۹)
(اما) اگر (راهى براى اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بىنیاز میکند; و خداوند، داراى فضل و کرم، و حکیم است. (۱۳۰)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداست. و ما به کسانى که پیش از شما، کتاب آسمانى به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، (همچنین) به شما (نیز) سفارش میکنیم که از (نافرمانى) خدا بپرهیزید! و اگر کافر شوید، (به خدا زیانى نمیرسد; زیرا) براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، و خداوند، بىنیاز و ستوده است. (۱۳۱)
براى خداست آنچه در آسمانها و زمین است; و کافى است که خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد. (۱۳۲)
اى مردم! اگر او بخواهد، شما را از میان میبرد و افراد دیگرى را (به جاى شما) می آورد، و خداوند، بر این کار تواناست. (۱۳۳)
کسانى که پاداش دنیوى بخواهند، (و در قید نتایج معنوى و اخروى نباشند، در اشتباهند; زیرا) پاداش دنیا و آخرت نزد خداست; و خداوند، شنوا و بیناست. (۱۳۴)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! کاملا قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوى و هوس پیروى نکنید; که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است. (۱۳۵)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبرش، و کتابى که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانى) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعى) بیاورید کسى که خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهى دور و درازى افتاده است. (۱۳۶)
کسانى که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دیگربار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید، و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد. (۱۳۷)
به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکى در انتظار آنهاست! (۱۳۸)
همانها که کافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب میکنند. آیا عزت و آبرو نزد آنان میجویند؟ با اینکه همه عزتها از آن خداست؟! (۱۳۹)
و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید افرادى آیات خدا را انکار و استهزا میکنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند! وگرنه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگى در دوزخ جمع میکند. (۱۴۰)
منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار میکشند و مراقب شما هستند; اگر فتح و پیروزى نصیب شما گردد، میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) ; سخللّهو اگر بهرهاى نصیب کافران گردد، به آنان میگویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمیکردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داورى میکند; و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطى نداده است. (۱۴۱)
منافقان میخواهند خدا را فریب دهند; در حالى که او آنها را فریب میدهد; و هنگامی که به نماز برمیخیزند، با کسالت برمیخیزند; و در برابر مردم ریا میکنند; و خدا را جز اندکى یاد نمینمایند! (۱۴۲)
نم نم آنها افراد بىهدفى هستند که نه سوى اینها، و نه سوى آنهایند! (نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف کافران!) و هر کس را خداوند گمراه کند، راهى براى او نخواهى یافت. (۱۴۳)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! غیر از مؤمنان، کافران را ولى و تکیهگاه خود قرار ندهید! آیا میخواهید (با این عمل،) دلیل آشکارى بر ضد خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟! (۱۴۴)
منافقان در پایینترین درکات دوزخ قرار دارند; و هرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت! (بنابر این، از طرح دوستى با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید!) (۱۴۵)
مگر آنها که توبه کنند، و جبران و اصلاح نمایند، به (دامن لطف) خدا، چنگ زنند، و دین خود را براى خدا خالص کنند; آنها با مؤمنان خواهند بود; و خداوند به افراد باایمان، پاداش عظیمی خواهد داد. (۱۴۶)
خدا چه نیازى به مجازات شما دارد اگر شکرگزارى کنید و ایمان آورید؟ خدا شکرگزار و آگاه است. (اعمال و نیات شما را میداند، و به اعمال نیک، پاداش نیک می دهد.) (۱۴۷)
خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود، بدیها(ى دیگران) را اظهار کند; مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست. (۱۴۸)
اگر نیکیها را آشکار یا مخفى سازید، و از بدیها گذشت نمایید، خداوند بخشنده و تواناست (و با اینکه قادر بر انتقام است، عفو و گذشت میکند). (۱۴۹)
کسانى که خدا و پیامبران او را انکار میکنند، و میخواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و میگویند: «به بعضى ایمان میآوریم، و بعضى را انکار می کنیم» و میخواهند در میان این دو، راهى براى خود انتخاب کنند… (۱۵۰)
آنها کافران حقیقىاند; و براى کافران، مجازات خوارکنندهاى فراهم ساختهایم. (۱۵۱)
(ولى) کسانى که به خدا و رسولان او ایمان آورده، و میان احدى از آنها فرق نمیگذارند، پاداششان را خواهد داد; خداوند، آمرزنده و مهربان است. (۱۵۲)
اهل کتاب از تو میخواهند کتابى از آسمان (یکجا) بر آنها نازل کنى; (در حالى که این یک بهانه است;) آنها از موسى، بزرگتر از این را خواستند، و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان ده! سذللّه و بخاطر این ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت. سپس گوساله (سامرى) را، پس از آن همه دلایل روشن که براى آنها آمد، (به خدایى) انتخاب کردند، ولى ما از آن درگذشتیم (و عفو کردیم) و به موسى، برهان آشکارى دادیم. (۱۵۳)
و کوه طور را بر فراز آنها برافراشتیم; و در همان حال از آنها پیمان گرفتیم، و به آنها گفتیم: سخللّه(براى توبه،) از در (بیت المقدس) با خضوع درآیید!» و (نیز) گفتیم: «روز شنبه تعدى نکنید (و دست از کار بکشید!)» و از آنان (در برابر همه اینها،) پیمان محکمی گرفتیم. (۱۵۴)
(ولى) بخاطر پیمانشکنى آنها، و انکار آیات خدا، و کشتن پیامبران بناحق، و بخاطر اینکه (از روى استهزا) میگفتند: «بر دلهاى ما، پرده افکنده (شده و سخنان پیامبر را درک نمیکنیم! سذللّه رانده درگاه خدا شدند.) آرى، خداوند بعلت کفرشان، بر دلهاى آنها مهر زده; که جز عده کمی (که راه حق میپویند و لجاج ندارند،) ایمان نمیآورند. (۱۵۵)
و (نیز) بخاطر کفرشان، و تهمت بزرگى که بر مریم زدند. (۱۵۶)
و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالى که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند; لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانى که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروى میکنند; و قطعا او را نکشتند! (۱۵۷)
بلکه خدا او را به سوى خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حکیم است. (۱۵۸)
و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگش به او ( حضرت مسیح) ایمان میآورد; و روز قیامت، بر آنها گواه خواهد بود. (۱۵۹)
بخاطر ظلمی که از یهود صادر شد، و (نیز) بخاطر جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم. (۱۶۰)
و (همچنین) بخاطر ربا گرفتن، در حالى که از آن نهى شده بودند; و خوردن اموال مردم بباطل; و براى کافران آنها، عذاب دردناکى آماده کردهایم. (۱۶۱)
ولى راسخان در علم از آنها، و مؤمنان (از امت اسلام،) به تمام آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو نازل گردیده، ایمان میآورند. (همچنین) نمازگزاران و زکاتدهندگان و ایمانآورندگان به خدا و روز قیامت، بزودى به همه آنان پاداش عظیمی خواهیم داد. (۱۶۲)
ما به تو وحى فرستادیم; همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحى فرستادیم; و (نیز) به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط ( بنى اسرائیل) و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحى نمودیم; و به داوود زبور دادیم. (۱۶۳)
و پیامبرانى که سرگذشت آنها را پیش از این، براى تو باز گفتهایم; و پیامبرانى که سرگذشت آنها را بیان نکردهایم; و خداوند با موسى سخن گفت. (و این امتیاز، از آن او بود.) (۱۶۴)
آ آ پیامبرانى که بشارتدهنده و بیمدهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود;) و خداوند، توانا و حکیم است. (۱۶۵)
ولى خداوند گواهى میدهد به آنچه بر تو نازل کرده; که از روى علمش نازل کرده است، و فرشتگان (نیز) گواهى میدهند; هر چند گواهى خدا کافى است. (۱۶۶)
کسانى که کافر شدند، و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، در گمراهى دورى گرفتار شدهاند. (۱۶۷)
کسانى که کافر شدند، و (به خود و دیگران) ستم کردند، هرگز خدا آنها را نخواهد بخشید، و آنان را به هیچ راهى هدایت نخواهد کرد، (۱۶۸)
مگر به راه دوزخ! که جاودانه در آن خواهند ماند; و این کار براى خدا آسان است! (۱۶۹)
اى مردم! پیامبر(ى که انتظارش را میکشیدید،) حق را از جانب پروردگارتان آورد; به او ایمان بیاورید که براى شما بهتر است! و اگر کافر شوید، (به خدا زیانى نمی رسد، زیرا) آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، و خداوند، دانا و حکیم است. (۱۷۰)
اى اهل کتاب! در دین خود، غلو (و زیاده روى) نکنید! و در باره خدا، غیر از حق نگویید! مسیح عیسى بن مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) اوست، که او را به مریم القا نمود; و روحى (شایسته) از طرف او بود. بنابر این، به خدا و پیامبران او، ایمان بیاورید! و نگویید: «(خداوند) سهگانه است!» (از این سخن) خوددارى کنید که براى شما بهتر است! خدا، تنها معبود یگانه است; او منزه است که فرزندى داشته باشد; (بلکه) از آن اوست آنچه در آسمانها و در زمین است; و براى تدبیر و سرپرستى آنها، خداوند کافى است. (۱۷۱)
هرگز مسیح از این ابا نداشت که بنده خدا باشد; و نه فرشتگان مقرب او (از این ابا دارند). و آنها که از عبودیت و بندگى او، روى برتابند و تکبر کنند، بزودى همه آنها را (در قیامت) نزد خود جمع خواهد کرد. (۱۷۲)
اما آنها که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پاداششان را بطور کامل خواهد داد; و از فضل و بخشش خود، بر آنها خواهد افزود. و آنها را که ابا کردند و تکبر ورزیدند، مجازات دردناکى خواهد کرد; و براى خود، غیر از خدا، سرپرست و یاورى نخواهند یافت. (۱۷۳)
اى مردم! دلیل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد; و نور آشکارى به سوى شما نازل کردیم. (۱۷۴)
اما آنها که به خدا ایمان آوردند و به (آن کتاب آسمانى) چنگ زدند، بزودى همه را در رحمت و فضل خود، وارد خواهد ساخت; و در راه راستى، به سوى خودش هدایت میکند. (۱۷۵)
از تو (در باره ارث خواهران و برادران) سوال میکنند، بگو: «خداوند، حکم کلاله (خواهر و برادر) را براى شما بیان میکند: اگر مردى از دنیا برود، که فرزند نداشته باشد، و براى او خواهرى باشد، نصف اموالى را که به جا گذاشته، از او (ارث) میبرد; و (اگر خواهرى از دنیا برود، وارث او یک برادر باشد،) او تمام مال را از آن خواهر به ارث میبرد، در صورتى که (میت) فرزند نداشته باشد; و اگر دو خواهر (از او) باقى باشند دو سوم اموال را میبرند; و اگر برادران و خواهران با هم باشند، (تمام اموال را میان خود تقسیم میکنند; و) براى هر مذکر، دو برابر سهم مؤنث است. خداوند (احکام خود را) براى شما بیان میکند تا گمراه نشوید; و خداوند به همه چیز داناست. (۱۷۶)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى کسانى که ایمان آوردهاید! به پیمانها (و قراردادها) وفا کنید! چهارپایان (و جنین آنها) براى شما حلال شده است; مگر آنچه بر شما خوانده میشود (و استثنا خواهد شد). و به هنگام احرام، صید را حلال نشمرید! خداوند هر چه بخواهد (و مصلحت باشد) حکم میکند. (۱)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! شعائر و حدود الهى (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهاى بىنشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد خانه خدا براى به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودى او میآیند! اما هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صیدکردن براى شما مانعى ندارد. و خصومت با جمعیتى که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) بازداشتند، نباید شما را وادار به تعدى و تجاوز کند! و (همواره) در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدى همکارى ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است! (۲)
گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتى که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفهشده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرتشدن از بلندى بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگرى مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتى که روى بتها (یا در برابر آنها) ذبح میشوند، (همه) بر شما حرام شده است; و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبههاى تیر مخصوص بخت آزمایى; تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند; بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- اما آنها که در حال گرسنگى، دستشان به غذاى دیگرى نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعى ندارد که از گوشتهاى ممنوع بخورند;) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (۳)
از تو سؤال میکنند چه چیزهایى براى آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، براى شما حلال گردیده; (و نیز صید) حیوانات شکارى و سگهاى آموخته (و تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد دادهاید، (بر شما حلال است;) پس، از آنچه این حیوانات براى شما (صید میکنند و) نگاه میدارند، بخورید; و نام خدا را (به هنگام فرستادن حیوان براى شکار،) بر آن ببرید; و از (معصیت) خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است!» (۴)
امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده; و (همچنین) طعام اهل کتاب، براى شما حلال است; و طعام شما براى آنها حلال; و (نیز) آنان پاکدامن از مسلمانان، و آنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند; هنگامی که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید; نه زناکار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گیرید. و کسى که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه میگردد; و در سراى دیگر، از زیانکاران خواهد بود. (۵)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامی که به نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل ( برآمدگى پشت پا) مسح کنید! و اگر جنب باشید، خود را بشویید (و غسل کنید)! و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکى از شما از محل پستى آمده ( قضاى حاجت کرده)، یا با آنان تماس گرفته (و آمیزش جنسى کردهاید)، و آب (براى غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکى تیمم کنید! و از آن، بر صورت ( پیشانى) و دستها بکشید! خداوند نمیخواهد مشکلى براى شما ایجاد کند; بلکه میخواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید; شاید شکر او را بجا آورید! (۶)
و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، و پیمانى را که با تاکید از شما گرفت، آن زمان که گفتید: سخللّهشنیدیم و اطاعت کردیم»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که خدا، از آنچه درون سینههاست، آگاه است! (۷)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت،گواهى دهید! دشمنى با جمعیتى، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگارى نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است! (۸)
خداوند، به آنها که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، وعده آمرزش و پاداش عظیمی داده است. (۹)
و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، اهل دوزخند. (۱۰)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! نعمتى را که خدا به شما بخشید، به یاد آورید; آن زمان که جمعى (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوى شما دراز کنند (و شما را از میان بردارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهیزید! و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند! (۱۱)
خدا از بنى اسرائیل پیمان گرفت. و از آنها، دوازده نقیب ( سرپرست) برانگیختیم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یارى کنید، و به خدا قرض الحسن بدهید ( در راه او، به نیازمندان کمک کنید)، گناهان شما را میپوشانم ( می بخشم); و شما را در باغهایى از بهشت، که نهرها از زیر درختانش جارى است، وارد میکنم. اما هر کس از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است. (۱۲)
ولى بخاطر پیمانشکنى، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم; و دلهاى آنان را سخت و سنگین نمودیم; سخنان (خدا) را از موردش تحریف میکنند; و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند; و هر زمان، از خیانتى (تازه) از آنها آگاه میشوى، مگر عده کمی از آنان; ولى از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد! (۱۳)
و از کسانى که ادعاى نصرانیت (و یارى مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم; ولى آنها قسمت مهمی را از آنچه به آنان تذکر داده شده بود فراموش کردند; از این رو در میان آنها، تا دامنه قیامت، عداوت و دشمنى افکندیم. و خداوند، (در قیامت) آنها را از آنچه انجام میدادند(و نتایج آن)، آگاه خواهد ساخت. (۱۴)
اى اهل کتاب! پیامبر ما، که بسیارى از حقایق کتاب آسمانى را که شما کتمان میکردید روشن میسازد، به سوى شما آمد; و از بسیارى از آن، (که فعلا افشاى آن مصلحت نیست،) صرف نظر مینماید. (آرى،) از طرف خدا، نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد. (۱۵)
خداوند به برکت آن، کسانى را که از خشنودى او پیروى کنند، به راههاى سلامت، هدایت میکند; و به فرمان خود، از تاریکیها به سوى روشنایى میبرد; و آنها را به سوى راه راست، رهبرى مینماید. (۱۶)
آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است»، بطور مسلم کافر شدند; بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانى را که روى زمین هستند هلاک کند، چه کسى میتواند جلوگیرى کند؟ (آرى،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست; هر چه بخواهد، میآفریند; (حتى انسانى بدون پدر، مانند مسیح;) و او، بر هر چیزى تواناست.» (۱۷)
یهود و نصارى گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستیم.» بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات میکند؟! بلکه شما هم بشرى هستید از مخلوقاتى که آفریده; هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، میبخشد; و هر کس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات میکند; و حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست، از آن اوست; و بازگشت همه موجودات، به سوى اوست.» (۱۸)
اى اهل کتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتى میان پیامبران، به سوى شما آمد; در حالى که حقایق را براى شما بیان میکند; تا مبادا (روز قیامت) بگویید: «نه بشارت دهندهاى به سراغ ما آمد، و نه بیم دهندهاى»! (هم اکنون، پیامبر) بشارتدهنده و بیمدهنده، به سوى شما آمد! و خداوند بر همه چیز تواناست. (۱۹)
(به یاد آورید) هنگامی را که موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! نعمت خدا را بر خود متذکر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانى قرار داد; (و زنجیر بندگى و اسارت فرعونى را شکست) و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد; و به شما چیزهایى بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود! (۲۰)
اى قوم! به سرزمین مقدسى که خداوند براى شما مقرر داشته، وارد شوید! و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود!» (۲۱)
گفتند: «اى موسى! در آن (سرزمین)، جمعیتى (نیرومند و) ستمگرند; و ما هرگز وارد آن نمیشویم تا آنها از آن خارج شوند; اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهیم شد!» (۲۲)
(ولى) دو نفر از مردانى که از خدا میترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید!» (۲۳)
(بنى اسرائیل) گفتند: «اى موسى! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همینجا نشستهایم»! (۲۴)
(موسى) گفت: «پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایى بیفکن!» (۲۵)
خداوند (به موسى) فرمود: «این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید); پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود; و در باره (سرنوشت) این جمعیت گنهکار، غمگین مباش!» (۲۶)
و داستان دو فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کارى براى تقرب (به پروردگار) انجام دادند; اما از یکى پذیرفته شد، و از دیگرى پذیرفته نشد; (برادرى که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!»(برادر دیگر) گفت: سخللّه(من چه گناهى دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد! (۲۷)
اگر تو براى کشتن من، دست دراز کنى، من هرگز به قتل تو دست نمیگشایم، چون از پروردگار جهانیان میترسم! (۲۸)
من میخواهم تو با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردى (و بار هر دو گناه را به دوش کشى); و از دوزخیان گردى. و همین است سزاى ستمکاران! (۲۹)
نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد; (سرانجام) او را کشت; و از زیانکاران شد. (۳۰)
سپس خداوند زاغى را فرستاد که در زمین، جستجو (و کندوکاو) میکرد; تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «واى بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوایى، و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشیمان شد. (۳۱)
به همین جهت، بر بنى اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسانها را کشته; و هر کس، انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، دلایل روشن براى بنى اسرائیل آوردند، اما بسیارى از آنها، پس از آن در روى زمین، تعدى و اسراف کردند. (۳۲)
کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمیخیزند، و اقدام به فساد در روى زمین میکنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند،) فقط این است که اعدام شوند; یا به دار آویخته گردند; یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود; و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایى آنها در دنیاست; و در آخرت، مجازات عظیمی دارند. (۳۳)
مگر آنها که پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه کنند; پس بدانید (خدا توبه آنها را میپذیرد; ) خداوند آمرزنده و مهربان است. (۳۴)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهاى براى تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! (۳۵)
بیقین کسانى که کافر شدند، اگر تمام آنچه روى زمین است و همانند آن، مال آنها باشد و همه آن را براى نجات از کیفر روز قیامت بدهند، از آنان پذیرفته نخواهد شد; و مجازات دردناکى خواهند داشت. (۳۶)
پیوسته میخواهند از آتش خارج شوند، ولى نمیتوانند از آن خارج گردند; و براى آنها مجازاتى پایدار است. (۳۷)
دست مرد دزد و زن دزد را، به کیفر عملى که انجام دادهاند، بعنوان یک مجازات الهى، قطع کنید! و خداوند توانا و حکیم است. (۳۸)
اما آن کس که پس از ستم کردن، توبه و جبران نماید، خداوند توبه او را میپذیرد; (و از این مجازات; معاف میشود، زیرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (۳۹)
آیا نمیدانى که حکومت و فرمانروائى آسمانها و زمین از آن خداست؟ هر کس را بخواهد (و مستحق بداند)، کیفر میکند; و هر کس را بخواهد و شایسته بداند، میبخشد; و خداوند بر هر چیزى قادر است. (۴۰)
اى فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب میکنند و با زبان میگویند: «ایمان آوردیم سذللّه و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهى از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش میدهند، تا دستاویزى براى تکذیب تو بیابند; آنها جاسوسان گروه دیگرى هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند; آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف میکنند، و (به یکدیگر) میگویند: «اگر این (که ما میخواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داورى کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دورى کنید!» (ولى) کسى را که خدا (بر اثر گناهان پىدرپى او) بخواهد مجازاتکند، قادر به دفاع از او نیستى; آنها کسانى هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند; در دنیا رسوایى، و در آخرت مجازات بزرگى نصیبشان خواهد شد. (۴۱)
آنها بسیار به سخنان تو گوش میدهند تا آن را تکذیب کنند; مال حرام فراوان می خورند; پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داورى کن، یا (اگر صلاح دانستى) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرفنظر کنى، به تو هیچ زیانى نمیرسانند; و اگر میان آنها داورى کنى، با عدالت داورى کن، که خدا عادلان را دوست دارد! (۴۲)
چگونه تو را به داورى میطلبند؟! در حالى که تورات نزد ایشان است; و در آن، حکم خدا هست. (وانگهى) پس از داورىخواستن از حکم تو، (چرا) روى می گردانند؟! آنها مؤمن نیستند. (۴۳)
ما تورات را نازل کردیم در حالى که در آن، هدایت و نور بود; و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حکم میکردند; و (همچنین) علما و دانشمندان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مینمودند. بنابر این، (بخاطر داورى بر طبق آیات الهى،) از مردم نهراسید! و از من بترسید! و آیات مرا به بهاى ناچیزى نفروشید! و آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمیکنند، کافرند. (۴۴)
و بر آنها ( بنى اسرائیل) در آن ( تورات)، مقرر داشتیم که جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بینى در برابر بینى، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان میباشد; و هر زخمی، قصاص دارد; و اگر کسى آن را ببخشد (و از قصاص، صرفنظر کند)، کفاره (گناهان) او محسوب میشود; و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. (۴۵)
و بدنبال آنها ( پیامبران پیشین)، عیسى بن مریم را فرستادیم در حالى که کتاب تورات را که پیش از او فرستاده شده بود تصدیق داشت; و انجیل را به او دادیم که در آن، هدایت و نور بود; و (این کتاب آسمانى نیز) تورات را، که قبل از آن بود، تصدیق میکرد; و هدایت و موعظهاى براى پرهیزگاران بود. (۴۶)
اهل انجیل ( پیروان مسیح) نیز باید به آنچه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند! و کسانى که بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم نمیکنند، فاسقند. (۴۷)
و این کتاب ( قرآن) را به حق بر تو نازل کردیم، در حالى که کتب پیشین را تصدیق میکند، و حافظ و نگاهبان آنهاست; پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوى و هوسهاى آنان پیروى نکن! و از احکام الهى، روى مگردان! ما براى هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنى قرار دادیم; و اگر خدا میخواست، همه شما را امت واحدى قرارمیداد; ولى خدا میخواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید; (و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوى خداست; سپس از آنچه در آن اختلاف میکردید; به شما خبر خواهد داد. (۴۸)
و در میان آنها ( اهل کتاب)، طبق آنچه خداوند نازل کرده، داورى کن! و از هوسهاى آنان پیروى مکن! و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احکامی که خدا بر تو نازل کرده، منحرف سازند! و اگر آنها (از حکم و داورى تو)، روى گردانند، بدان که خداوند میخواهد آنان را بخاطر پارهاى از گناهانشان مجازات کند; و بسیارى از مردم فاسقند. (۴۹)
آیا آنها حکم جاهلیت را (از تو) میخواهند؟! و چه کسى بهتر از خدا، براى قومی که اهل یقین هستند، حکم میکند؟! (۵۰)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! یهود و نصارى را ولى (و دوست و تکیهگاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیاى یکدیگرند; و کسانى که از شما با آنان دوستى کنند، از آنها هستند; خداوند، جمعیت ستمکار را هدایت نمیکند (۵۱)
(ولى) کسانى را که در دلهایشان بیمارى است میبینى که در (دوستى با آنان)، بر یکدیگر پیشى میگیرند، و میگویند: «میترسیم حادثهاى براى ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!)» شاید خداوند پیروزى یا حادثه دیگرى از سوى خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد; و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند! (۵۲)
آنها که ایمان آوردهاند میگویند: «آیا این (منافقان) همانها هستند که با نهایت تاکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟! (چرا کارشان به اینجا رسید؟!)» (آرى،) اعمالشان نابود گشت، و زیانکار شدند. (۵۳)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانى نمیرساند; خداوند جمعیتى را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند; آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد; و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست. (۵۴)
سرپرست و ولى شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند; همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند. (۵۵)
و کسانى که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند; (زیرا) حزب و جمعیت خدا پیروز است. (۵۶)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! افرادى که آیین شما را به باد استهزاء و بازى میگیرند -از اهل کتاب و مشرکان- ولى خود انتخاب نکنید۱ و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید! (۵۷)
آنها هنگامی که (اذان میگویید، و مردم را) به نماز فرا میخوانید، آن را به مسخره و بازى میگیرند; این بخاطر آن است که آنها جمعى نابخردند. (۵۸)
بگو: «اى اهل کتاب! آیا به ما خرده میگیرید؟ (مگر ما چه کردهایم) جز اینکه به خداوند یگانه، و به آنچه بر ما نازل شده، و به آنچه پیش از این نازل گردیده، ایمان آوردهایم. و این، بخاطر آن است که بیشتر شما، از راه حق، خارج شدهاید.» (۵۹)
بگو: «آیا شما را از کسانى که موقعیت و پاداششان نزد خدا برتر از این است، با خبر کنم؟ کسانى که خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته، و مورد خشم قرار داده، (و مسخ کرده،) و از آنها، میمونها و خوکهایى قرار داده، و پرستش بت کردهاند; موقعیت و محل آنها، بدتر است; و از راه راست، گمراهترند. » (۶۰)
هنگامی که نزد شما میآیند، میگویند: «ایمان آوردهایم!» (اما) با کفر وارد میشوند، و با کفر خارج میگردند; و خداوند، از آنچه کتمان میکردند، آگاهتر است! (۶۱)
بسیارى از آنان را میبینى که در گناه و تعدى، و خوردن مال حرام، شتاب میکنند! چه زشت است کارى که انجام میدادند! (۶۲)
چرا دانشمندان نصارى و علماى یهود، آنها را از سخنان گناهآمیز و خوردن مال حرام، نهى نمیکنند؟! چه زشت است عملى که انجام میدادند! (۶۳)
و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است; هرگونه بخواهد، میبخشد! ولى این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیارى از آنها میافزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنى افکندیم. هر زمان آتش جنگى افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت; و براى فساد در زمین، تلاش میکنند; و خداوند، مفسدان را دوست ندارد. (۶۴)
و اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، گناهان آنها را میبخشیم; و آنها را در باغهاى پرنعمت بهشت، وارد میسازیم. (۶۵)
و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده ( قرآن) برپا دارند، از آسمان و زمین، روزى خواهند خورد; جمعى از آنها، معتدل و میانهرو هستند، ولى بیشترشان اعمال بدى انجام میدهند. (۶۶)
اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام ندادهاى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه میدارد; و خداوند، جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند. (۶۷)
اى اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحى ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیدارى آنها نمیگردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیارى از آنها میافزاید. بنابر این، از این قوم کافر، (و مخالفت آنها،) غمگین مباش! (۶۸)
آنها که ایمان آوردهاند، و یهود و صابئان و مسیحیان، هرگاه به خداوند یگانه و روز جزا، ایمان بیاورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین خواهند شد. (۶۹)
ما از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم; و رسولانى به سوى آنها فرستادیم; (ولى) هر زمان پیامبرى حکمی بر خلاف هوسها و دلخواه آنها میآورد، عدهاى را تکذیب میکردند; و عدهاى را میکشتند. (۷۰)
گمان کردند مجازاتى در کار نخواهد بود! از اینرو (از دیدن حقایق و شنیدن سخنان حق،) نابینا و کر شدند; سپس (بیدار گشتند، و) خداوند توبه آنها را پذیرفت، دیگربار (در خواب غفلت فرو رفتند، و) بسیارى از آنها کور و کر شدند; و خداوند، به آنچه انجام میدهند، بیناست. (۷۱)
آنها که گفتند: «خداوند همان مسیح بن مریم است»، بیقین کافر شدند، (با اینکه خود) مسیح گفت: اى بنى اسرائیل! خداوند یگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنید! زیرا هر کس شریکى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است; و جایگاه او دوزخ است; و ستمکاران، یار و یاورى ندارند. (۷۲)
آنها که گفتند: «خداوند، یکى از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند; معبودى جز معبود یگانه نیست; و اگر از آنچه میگویند دست بر ندارند، عذاب دردناکى به کافران آنها (که روى این عقیده ایستادگى کنند،) خواهد رسید. (۷۳)
یا به سوى خدا بازنمیگردند، و از او طلب آمرزش نمیکنند؟ (در حالى که) خداوند آمرزنده مهربان است. (۷۴)
مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود; پیش از وى نیز، فرستادگان دیگرى بودند، مادرش، زن بسیار راستگویى بود; هر دو، غذا میخوردند; (با این حال، چگونه دعوى الوهیت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!) بنگر چگونه نشانه را براى آنها آشکار میسازیم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده میشوند! (۷۵)
بگو: «آیا جز خدا چیزى را میپرستید که مالک سود و زیان شما نیست؟! و خداوند، شنوا و داناست.» (۷۶)
بگو: «اى اهل کتاب! در دین خود، غلو (و زیاده روى) نکنید! و غیر از حق نگویید! و از هوسهاى جمعیتى که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروى ننمایید!» (۷۷)
کافران بنى اسرائیل، بر زبان داوود و عیسى بن مریم، لعن (و نفرین) شدند! این بخاطر آن بود که گناه کردند، و تجاوز مینمودند. (۷۸)
آنها از اعمال زشتى که انجام میدادند، یکدیگر را نهى نمیکردند; چه بدکارى انجام میدادند! (۷۹)
بسیارى از آنها را میبینى که کافران (و بتپرستان) را دوست میدارند (و با آنها طرح دوستى میریزند); نفس (سرکش) آنها، چه بد اعمالى از پیش براى (معاد) آنها فرستاد! که نتیجه آن، خشم خداوند بود; و در عذاب (الهى) جاودانه خواهند ماند. (۸۰)
و اگر به خدا و پیامبر (ص) و آنچه بر او نازل شده، ایمان میآوردند، (هرگز) آنان ( کافران) را به دوستى اختیار نمیکردند; ولى بسیارى از آنها فاسقند. (۸۱)
بطور مسلم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت; و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانى مییابى که میگویند: «ما نصارى هستیم»; این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادى عالم و تارک دنیا هستند; و آنها (در برابر حق) تکبر نمیورزند. (۸۲)
و هر زمان آیاتى را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهاى آنها را میبینى که (از شوق،) اشک میریزد، بخاطر حقیقتى که دریافتهاند; آنها میگویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم; پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس! (۸۳)
چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسیده است، ایمان نیاوریم، در حالى که آرزو داریم پروردگارمان ما را در زمره صالحان قرار دهد؟!» (۸۴)
خداوند بخاطر این سخن، به آنها باغهایى از بهشت پاداش داد که از زیر درختانش، نهرها جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و این است جزاى نیکوکاران! (۸۵)
و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، همانها اهل دوزخند. (۸۶)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! چیزهاى پاکیزه را که خداوند براى شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حد، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمیدارد. (۸۷)
و از نعمتهاى حلال و پاکیزهاى که خداوند به شما روزى داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندى که به او ایمان دارید، بپرهیزید! (۸۸)
خداوند شما را بخاطر سوگندهاى بیهوده (و خالى از اراده،) مؤاخذه نمیکند; ولى در برابر سوگندهایى که (از روى اراده) محکم کردهاید، مؤاخذه مینماید. کفاره اینگونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاى معمولى است که به خانواده خود میدهید; یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر; و یا آزاد کردن یک برده; و کسى که هیچ کدام از اینها را نیابد، سه روز روزه میگیرد; این، کفاره سوگندهاى شماست به هنگامی که سوگند یاد میکنید (و مخالفت مینمایید). و سوگندهاى خود را حفظ کنید (و نشکنید!) خداوند آیات خود را این چنین براى شما بیان میکند، شاید شکر او را بجا آورید! (۸۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام ( نوعى بختآزمایى )، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دورى کنید تا رستگار شوید! (۹۰)
شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهى اکید،) خوددارى خواهید کرد؟! (۹۱)
اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنید! و (از مخالفت فرمان او) بترسید! و اگر روى برگردانید، (مستحق مجازات خواهید بود; و) بدانید بر پیامبر ما، جز ابلاغ آشکار، چیز دیگرى نیست (و این وظیفه را در برابر شما، انجام داده است). (۹۲)
بر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، گناهى در آنچه خوردهاند نیست; (و نسبت به نوشیدن شراب، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمیشوند;) اگر تقوا پیشه کنند، و ایمان بیاورند، و اعمال صالح انجام دهند; سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند; سپس تقوا پیشه کنند و نیکى نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد. (۹۳)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! خداوند شما را به چیزى از شکار که (به نزدیکى شما میآید، بطورى که) دستها و نیزههایتان به آن میرسد، میآزماید; تا معلوم شود چه کسى باایمان به غیب، از خدا میترسد; و هر کس بعد از آن تجاوز کند، مجازات دردناکى خواهد داشت. (۹۴)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمدا آن را به قتل برساند، باید کفارهاى معادل آن از چهارپایان بدهد; کفارهاى که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند; و به صورت قربانى به (حریم) کعبه برسد; یا (به جاى قربانى،) اطعام مستمندان کند; یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولى هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام میگیرد; و خداوند، توانا و صاحب انتقام است. (۹۵)
صید دریا و طعام آن براى شما و کاروانیان حلال است; تا (در حال احرام) از آن بهرهمند شوید; ولى مادام که محرم هستید، شکار صحرا براى شما حرام است; و از (نافرمانى) خدایى که به سوى او محشور میشوید، بترسید! (۹۶)
خداوند، کعبه -بیت الحرام- را وسیلهاى براى استوارى و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده; و همچنین ماه حرام، و قربانیهاى بىنشان، و قربانیهاى نشاندار را; اینگونه احکام (حساب شده و دقیق،) بخاطر آن است که بدانید خداوند، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، میداند; و خدا به هر چیزى داناست. (۹۷)
بدانید خدا داراى مجازات شدید، و (در عین حال) آمرزنده و مهربان است. (۹۸)
پیامبر وظیفهاى جز رسانیدن پیام (الهى) ندارد; (و مسؤول اعمال شما نیست). و خداوند آنچه را آشکار، و آنچه را پنهان میدارید میداند. (۹۹)
بگو: «(هیچگاه) ناپاک و پاک مساوى نیستند; هر چند فزونى ناپاکها، تو را به شگفتى اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهیزید اى صاحبان خرد، شاید رستگار شوید! (۱۰۰)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از چیزهایى نپرسید که اگر براى شما آشکار گردد، شما را ناراحت میکند! و اگر به هنگام نزول قرآن، از آنها سؤال کنید، براى شما آشکار میشود; خداوند آنها را بخشیده (و نادیده گرفته) است. و خداوند، آمرزنده و بردبار است. (۱۰۱)
جمعى از پیشینیان شما، از آن سئوال کردند; و سپس با آن به مخالفت برخاستند. (ممکن است شما هم چنین سرنوشتى پیدا کنید.) (۱۰۲)
خداوند هیچگونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلى است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللى حرام میدانستند; و این بدعت، در اسلام ممنوع شد.) ولى کسانى که کافر شدند، بر خدا دروغ میبندند; و بیشتر آنها نمیفهمند! (۱۰۳)
و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید!»، میگویند: «آنچه از پدران خود یافتهایم، ما را بس است!»; آیا اگر پدران آنها چیزى نمیدانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروى میکنند)؟! (۱۰۴)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافتهاید، گمراهى کسانى که گمراه شدهاند، به شما زیانى نمیرساند. بازگشت همه شما به سوى خداست; و شما را از آنچه عمل میکردید، آگاه میسازد. (۱۰۵)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامی که مرگ یکى از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد; یا اگر مسافرت کردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، (و در آن جا مسلمانى نیافتید،) دو نفر از غیر خودتان را به گواهى بطلبید، و اگر به هنگام اداى شهادت، در صدق آنها شک کردید، آنها را بعد از نماز نگاه میدارید تا سوگند یاد کنند که: «ما حاضر نیستیم حق را به چیزى بفروشیم، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد! و شهادت الهى را کتمان نمیکنیم، که از گناهکاران خواهیم بود!» (۱۰۶)
و اگر اطلاعى حاصل شود که آن دو، مرتکب گناهى شدهاند (و حق راکتمان کردهاند)، دو نفر از کسانى که نسبت به میت، اولى هستند، به جاى آنها قرار میگیرند، و به خدا سوگند یاد میکنند که: «گواهى ما، از گواهى آن دو، به حق نزدیکتر است! و ما تجاوزى نکردهایم; که اگر چنین کرده باشیم، از ظالمان خواهیم بود!» (۱۰۷)
این کار، نزدیکتر است به اینکه گواهى بحق دهند، (و از خدا بترسند،) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهایى جاى سوگندهاى آنها را بگیرد. از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و گوش فرا دهید! و خداوند، جمعیت فاسقان را هدایت نمیکند. (۱۰۸)
(از) روزى (بترسید) که خداوند، پیامبران را جمع میکند، و به آنها میگوید: «(در برابر دعوت شما،) چه پاسخى به شما داده شد؟»، میگویند: «ما چیزى نمیدانیم; تو خود، از همه اسرار نهان آگاهى.» (۱۰۹)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسى بن مریم گفت: «یاد کن نعمتى را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانى که تو را با» روح القدس «تقویت کردم; که در گاهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن میگفتى; و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم; و هنگامی که به فرمان من، از گل چیزى بصورت پرنده میساختى، و در آن میدمیدى، و به فرمان من، پرندهاى میشد; و کور مادرزاد، و مبتلا به بیمارى پیسى را به فرمان من، شفا میدادى; و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده میکردى; و هنگامی که بنى اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم; در آن موقع که دلایل روشن براى آنها آوردى، ولى جمعى از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست!» (۱۱۰)
و (به یاد آور) زمانى را که به حواریون وحى فرستادم که: «به من و فرستاده من، ایمان بیاورید!; سذللّه آنها گفتند: «ایمان آوردیم، و گواه باش که ما مسلمانیم!» (۱۱۱)
در آن هنگام که حواریون گفتند: «اى عیسى بن مریم! آیا پروردگارت میتواند مائدهاى از آسمان بر ما نازل کند؟» او (در پاسخ) گفت: «از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید!» (۱۱۲)
گفتند: «(ما نظر بدى نداریم،) میخواهیم از آن بخوریم، و دلهاى ما (به رسالت تو) مطمئن گردد; و بدانیم به ما راست گفتهاى; و بر آن، گواه باشیم.» (۱۱۳)
عیسى بن مریم عرض کرد: «خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائدهاى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما، عیدى باشد، و نشانهاى از تو; و به ما روزى ده! تو بهترین روزى دهندگانى!» (۱۱۴)
خداوند (دعاى او را مستجاب کرد; و) فرمود: «من آن را بر شما نازل میکنم; ولى هر کس از شما بعد از آن کافر گردد (و راه انکار پوید)، او را مجازاتى میکنم که احدى از جهانیان را چنان مجازات نکرده باشم!» (۱۱۵)
و آنگاه که خداوند به عیسى بن مریم میگوید: «آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او میگوید: «منزهى تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنى را گفته باشم، تو میدانى! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهى; و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبرى. (۱۱۶)
من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادى، چیزى به آنها نگفتم; (به آنها گفتم:) خداوندى را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانى که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم; ولى هنگامی که مرا از میانشان برگرفتى، تو خود مراقب آنها بودى; و تو بر هر چیز، گواهى! (۱۱۷)
(با این حال،) اگر آنها را مجازات کنى، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نیستند); و اگر آنان را ببخشى، توانا و حکیمی! (نه کیفر تو نشانه بىحکمتى است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)»(۱۱۸)
خداوند میگوید: «امروز، روزى است که راستى راستگویان، به آنها سود میبخشد; براى آنها باغهایى از بهشت است که نهرها از زیر (درختان) آن میگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن میمانند; هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند; این، رستگارى بزرگ است!» (۱۱۹)
حکومت آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، از آن خداست; و او بر هر چیزى تواناست. (۱۲۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ستایش براى خداوندى است که آسمانها و زمین را آفرید، و ظلمتها و نور را پدید آورد; اما کافران براى پروردگار خود، شریک و شبیه قرارمیدهند (با اینکه دلایل توحید و یگانگى او، در آفرینش جهان آشکار است)! (۱)
او کسى است که شما را از گل آفرید; سپس مدتى مقرر داشت (تا انسان تکامل یابد); و اجل حتمی نزد اوست (و فقط او از آن آگاه است). با این همه، شما (مشرکان در توحید و یگانگى و قدرت او،) تردید میکنید! (۲)
اوست خداوند در آسمانها و در زمین; پنهان و آشکار شما را میداند; و از آنچه (انجام میدهید و) به دست میآورید، با خبر است. (۳)
هیچ نشانه و آیهاى از آیات پروردگارشان براى آنان نمیآید، مگر اینکه از آن رویگردان میشوند! (۴)
آنان، حق را هنگامی که سراغشان آمد، تکذیب کردند! ولى بزودى خبر آنچه را به باد مسخره میگرفتند، به آنان میرسد; (و از نتایج کار خود، آگاه میشوند). (۵)
آیا ندیدند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم؟! اقوامی که (از شما نیرومندتر بودند; و) قدرتهایى به آنها داده بودیم که به شما ندادیم; بارانهاى پىدرپى براى آنها فرستادیم; و از زیر (آبادیهاى) آنها، نهرها را جارى ساختیم; (اما هنگامی که سرکشى و طغیان کردند،) آنان را بخاطر گناهانشان نابود کردیم; و جمعیت دیگرى بعد از آنان پدید آوردیم. (۶)
(حتى) اگر ما نامهاى روى صفحهاى بر تو نازل کنیم، و (علاوه بر دیدن و خواندن،) آن را با دستهاى خود لمس کنند، باز کافران میگویند: «این، چیزى جز یک سحر آشکار نیست»! (۷)
(از بهانههاى آنها این بود که) گفتند: «چرا فرشتهاى بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوى خدا همراهى کند؟!)» ولى اگر فرشتهاى بفرستیم، (و موضوع، جنبه حسى و شهود پیدا کند،) کار تمام میشود; (یعنى اگر مخالفت کنند،) دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد (و همه هلاک میشوند). (۸)
و اگر او را فرشتهاى قرارمیدادیم، حتما وى را بصورت انسانى درمیآوردیم; (باز به پندار آنان،) کار را بر آنها مشتبه میساختیم; همانطور که آنها کار را بر دیگران مشتبه میسازند! (۹)
(با این حال، نگران نباش!) جمعى از پیامبران پیش از تو را استهزا کردند; اما سرانجام، آنچه را مسخره میکردند، دامانشان را میگرفت; (و عذاب الهى بر آنها فرود آمد). (۱۰)
بگو: «روى زمین گردش کنید! سپس بنگرید سرانجام تکذیبکنندگان آیات الهى چه شد؟! سذللّه (۱۱)
بگو: «آنچه در آسمانها و زمین است، از آن کیست؟» بگو: «از آن خداست; رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم کرده; (و به همین دلیل،) بطور قطع همه شما را در روز قیامت، که در آن شک و تردیدى نیست، گرد خواهد آورد. (آرى،) فقط کسانى که سرمایههاى وجود خویش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ایمان نمیآورند. (۱۲)
و براى اوست آنچه در شب و روز قرار دارد; و او، شنوا و داناست. (۱۳)
بگو: «آیا غیر خدا را ولى خود انتخاب کنم؟! (خدایى) که آفریننده آسمانها و زمین است; اوست که روزى میدهد، و از کسى روزى نمیگیرد.» بگو: «من مامورم که نخستین مسلمان باشم; و (خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش!» (۱۴)
بگو: «من (نیز) اگر نافرمانى پروردگارم کنم، از عذاب روزى بزرگ ( روز رستاخیز) میترسم! (۱۵)
آن کس که در آن روز، مجازات الهى به او نرسد، خداوند او را مشمول رحمت خویش ساخته; و این همان پیروزى آشکار است.» (۱۶)
اگر خداوند زیانى به تو برساند، هیچ کس جز او نمیتواند آن را برطرف سازد! و اگر خیرى به تو رساند، او بر همه چیز تواناست; (و از قدرت او، هرگونه نیکى ساخته است.) (۱۷)
اوست که بر بندگان خود، قاهر و مسلط است; و اوست حکیم آگاه! (۱۸)
بگو: «بالاترین گواهى، گواهى کیست؟» (و خودت پاسـخ بده و) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست; و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام کسانى را که این قرآن به آنها میرسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آیا براستى شما گواهى میدهید که معبودان دیگرى با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنین گواهى نمیدهم». بگو: سخللّهاوست تنها معبود یگانه; و من از آنچه براى او شریک قرارمیدهید، بیزارم!» (۱۹)
آنان که کتاب آسمانى به ایشان دادهایم، بخوبى او ( پیامبر) را میشناسند، همانگونه که فرزندان خود را میشناسند; فقط کسانى که سرمایه وجود خود را از دست دادهاند، ایمان نمی آورند. (۲۰)
چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته ( همتایى براى او قائل شده)، و یا آیات او را تکذیب کرده است؟! مسلما ظالمان، رستگار نخواهند شد! (۲۱)
آن روز که همه آنها را محشور میکنیم; سپس به مشرکان میگوییم: «معبودهایتان، که همتاى خدا میپنداشتید، کجایند؟» (چرا به یارى شما نمی شتابند؟!) (۲۲)
سپس پاسـخ و عذر آنها، چیزى جز این نیست که می گویند: «به خداوندى که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم!» (۲۳)
بین چگونه به خودشان (نیز) دروغ میگویند، و آنچه را بدروغ همتاى خدا می پنداشتند، از دست می دهند! (۲۴)
پارهاى از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامیدهند; ولى بر دلهاى آنان پردهها افکندهایم تا آن را نفهمند; و در گوش آنها، سنگینى قرار دادهایم. و (آنها بقدرى لجوجند که) اگر تمام نشانههاى حق را ببینند، ایمان نمیآورند; تا آنجا که وقتى به سراغ تو میآیند که با تو پرخاشگرى کنند، کافران میگویند: «اینها فقط افسانههاى پیشینیان است!» (۲۵)
آنها دیگران را از آن بازمی دارند; و خود نیز از آن دورى میکنند; آنها جز خود را هلاک نمیکنند، ولى نمیفهمند! (۲۶)
کاش (حال آنها را) هنگامی که در برابر آتش (دوزخ) ایستاده اند، ببینى! میگویند: اى کاش (بار دیگر، به دنیا) بازگردانده میشدیم، و آیات پروردگارمان را تکذیب نمیکردیم، و از مؤمنان میبودیم! (۲۷)
(آنها در واقع پشیمان نیستند،) بلکه اعمال و نیاتى را که قبلا پنهان میکردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتادهاند). و اگر بازگردند، به همان اعمالى که از آن نهى شده بودند بازمیگردند; آنها دروغگویانند. (۲۸)
آنها گفتند: «چیزى جز این زندگى دنیاى ما نیست; و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد!» (۲۹)
اگر آنها را به هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان ایستادهاند، ببینى! (به آنها) میگوید: «آیا این حق نیست؟» میگویند: «آرى، قسم به پروردگارمان (حق است!)» میگوید: «پس مجازات را بچشید به سزاى آنچه انکار میکردید!» (۳۰)
آنها که لقاى پروردگار را تکذیب کردند، مسلما زیان دیدند; (و این تکذیب، ادامه می یابد) تا هنگامی که ناگهان قیامت به سراغشان بیاید; میگویند: «اى افسوس بر ما که درباره آن، کوتاهى کردیم!» و آنها (بار سنگین) گناهانشان را بر دوش میکشند; چه بد بارى بر دوش خواهند داشت! (۳۱)
زندگى دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمی نیست! و سراى آخرت، براى آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمیاندیشید؟! (۳۲)
ما میدانیم که گفتار آنها، تو را غمگین میکند; ولى (غم مخور! و بدان که) آنها تو را تکذیب نمیکنند; بلکه ظالمان، آیات خدا را انکار مینمایند. (۳۳)
پیش از تو نیز پیامبرانى تکذیب شدند; و در برابر تکذیبها، صبر و استقامت کردند; و (در این راه،) آزار دیدند، تا هنگامی که یارى ما به آنها رسید. (تو نیز چنین باش! و این، یکى از سنتهاى الهى است;) و هیچ چیز نمیتواند سنن خدا را تغییر دهد; و اخبار پیامبران به تو رسیده است. (۳۴)
و اگر اعراض آنها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانى نقبى در زمین بزنى، یا نردبانى به آسمان بگذارى (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کنى، چنین کن) تا آیه (و نشانه دیگرى) براى آنها بیاورى! (ولى بدان که این لجوجان، ایمان نمیآورند!) اما اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولى هدایت اجبارى، چه سودى دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش! (۳۵)
تنها کسانى (دعوت تو را) میپذیرند که گوش شنوا دارند; اما مردگان (و آنها که روح انسانى را از دست دادهاند، ایمان نمیآورند; و) خدا آنها را (در قیامت) برمیانگیزد; سپس به سوى او، بازمیگردند. (۳۶)
و گفتند: «چرا نشانه (و معجزهاى) از طرف پروردگارش بر او نازل نمیشود؟!» بگو: «خداوند، قادر است که نشانهاى نازل کند; ولى بیشتر آنها نمیدانند!» (۳۷)
هیچ جنبندهاى در زمین، و هیچ پرندهاى که با دو بال خود پرواز میکند، نیست مگر اینکه امتهایى همانند شما هستند. ما هیچ چیزرا در این کتاب، فرو گذار نکردیم; سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور میگردند. (۳۸)
آنها که آیات ما را تکذیب کردند، کرها و لالهایى هستند که در تاریکیها قرار دارند. هر کس را خدا بخواهد (و مستحق باشد،) گمراه میکند; و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند،) بر راه راست قرار خواهد داد. (۳۹)
بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید، یا رستاخیز برپا شود، آیا (براى حل مشکلات خود،) غیر خدا را میخوانید اگر راست میگویید؟!» (۴۰)
(نه،) بلکه تنها او را میخوانید! و او اگر بخواهد، مشکلى را که بخاطر آن او را خواندهاید، برطرف میسازد; و آنچه را (امروز) همتاى خدا قرارمیدهید، (در آن روز) فراموش خواهید کرد. (۴۱)
ما به سوى امتهایى که پیش از تو بودند، (پیامبرانى) فرستادیم; (و هنگامی که با این پیامبران به مخالفت برخاستند،) آنها را با شدت و رنج و ناراحتى مواجه ساختیم; شاید (بیدار شوند و در برابر حق،) خضوع کنند و تسلیم گردند! (۴۲)
چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهاى آنها قساوت پیدا کرد; و شیطان، هر کارى را که میکردند، در نظرشان زینت داد! (۴۳)
(آرى،) هنگامی که (اندرزها سودى نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند، درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنها گشودیم; تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آن بستند); ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم); در این هنگام، همگى مایوس شدند; (و درهاى امید به روى آنها بسته شد). (۴۴)
و (به این ترتیب،) دنباله (زندگى) جمعیتى که ستم کرده بودند، قطع شد. و ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است. (۴۵)
بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند، گوش و چشمهایتان را بگیرد، و بر دلهاى شما مهر نهد (که چیزى را نفهمید)، چه کسى جز خداست که آنها را به شما بدهد؟!» ببین چگونه آیات را به گونههاى مختلف براى آنها شرح میدهیم، سپس آنها روى میگردانند! (۴۶)
بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب خدا بطور ناگهانى (و پنهانى) یا آشکارا به سراغ شما بیاید، آیا جز جمعیت ستمکار هلاک میشوند؟!» (۴۷)
ما پیامبران را، جز (به عنوان) بشارت دهنده و بیم دهنده، نمیفرستیم; آنها که ایمان بیاورند و (خویشتن را) اصلاح کنند، نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین میشوند. (۴۸)
و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، عذاب (پروردگار) بخاطر نافرمانیها به آنان میرسد. (۴۹)
بگو: «من نمیگویم خزاین خدا نزد من است; و من، (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم! و به شما نمیگویم من فرشتهام; تنها از آنچه به من وحى میشود پیروى میکنم.» بگو: سخللّهآیا نابینا و بینا مساویند؟! پس چرا نمیاندیشید؟!» (۵۰)
و به وسیله آن (قرآن)، کسانى را که از روز حشر و رستاخیز میترسند، بیم ده! (روزى که در آن،) یاور و سرپرست و شفاعتکنندهاى جز او ( خدا) ندارند; شاید پرهیزگارى پیشه کنند! (۵۱)
و کسانى را که صبح و شام خدا را میخوانند، و جز ذات پاک او نظرى ندارند، از خود دور مکن! نه چیزى از حساب آنها بر توست، و نه چیزى از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد کنى، از ستمگران خواهى بود! (۵۲)
و این چنین بعضى از آنها را با بعض دیگر آزمودیم (توانگران را بوسیله فقیران); تا بگویند: سخللّهآیا اینها هستند که خداوند از میان ما (برگزیده، و) بر آنها منت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده است؟!» آیا خداوند، شاکران را بهتر نمیشناسد؟! (۵۳)
هرگاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده; هر کس از شما کار بدى از روى نادانى کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا میشود چرا که) او آمرزنده مهربان است.» (۵۴)
و این چنین آیات را برمیشمریم، (تا حقیقت بر شما روشن شود،) و راه گناهکاران آشکار گردد. (۵۵)
بگو: «من از پرستش کسانى که غیر از خدا میخوانید، نهى شدهام!» بگو: «من از هوى و هوسهاى شما، پیروى نمیکنم; اگر چنین کنم، گمراه شدهام; و از هدایتیافتگان نخواهم بود! سذللّه (۵۶)
بگو: «من دلیل روشنى از پروردگارم دارم; و شما آن را تکذیب کردهاید! آنچه شما در باره آن (از نزول عذاب الهى) عجله دارید، به دست من نیست !حکم و فرمان، تنها از آن خداست! حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جداکننده (حق از باطل) است.» (۵۷)
بگو: «اگر آنچه درباره آن عجله دارید نزد من بود، (و به درخواست شما ترتیباثر میدادم، عذاب الهى بر شما نازل میگشت;) و کار میان من و شما پایان گرفته بود; ولى خداوند ظالمان را بهتر میشناسد (و بموقع مجازات میکند.)» (۵۸)
کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست; و جز او، کسى آنها را نمیداند. او آنچه را در خشکى و دریاست میداند; هیچ برگى (از درختى) نمیافتد، مگر اینکه از آن آگاه است; و نه هیچ دانهاى در تاریکیهاى زمین، و نه هیچ تر و خشکى وجود دارد، جز اینکه در کتابى آشکار ( در کتاب علم خدا) ثبت است. (۵۹)
او کسى است که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) میگیرد; و از آنچه در روز کردهاید، با خبر است; سپس در روز شما را (از خواب) برمیانگیزد; و (این وضع همچنان ادامه مییابد) تا سرآمد معینى فرا رسد; سپس بازگشت شما به سوى اوست; و سپس شما را از آنچه عمل میکردید، با خبر میسازد. (۶۰)
او بر بندگان خود تسلط کامل دارد; و مراقبانى بر شما میگمارد; تا زمانى که یکى از شما را مرگ فرا رسد; (در این موقع،) فرستادگان ما جان او را میگیرند; و آنها (در نگاهدارى حساب عمر و اعمال بندگان،) کوتاهى نمیکنند. (۶۱)
سپس (تمام بندگان) به سوى خدا، که مولاى حقیقى آنهاست، بازمیگردند. بدانید که حکم و داورى، مخصوص اوست; و او، سریعترین حسابگران است! (۶۲)
بگو: «چه کسى شما را از تاریکیهاى خشکى و دریا رهایى میبخشد؟ در حالى که او را با حالت تضرع (و آشکارا) و در پنهانى میخوانید; (و میگویید:) اگر از این (خطرات و ظلمتها) ما را رهایى میبخشد، از شکرگزاران خواهیم بود.» (۶۳)
بگو: «خداوند شما را از اینها، و از هر مشکل و ناراحتى، نجات میدهد; باز هم شما براى او شریک قرار میدهید! (و راه کفر میپویید.)» (۶۴)
بگو: «او قادر است که از بالا یا از زیر پاى شما، عذابى بر شما بفرستد; یا بصورت دستههاى پراکنده شما را با هم بیامیزد; و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر یک از شما بوسیله دیگرى بچشاند.» ببین چگونه آیات گوناگون را (براى آنها) بازگو میکنیم! شاید بفهمند (و بازگردند)! (۶۵)
قوم و جمعیت تو، آن (آیات الهى) را تکذیب و انکار کردند، در حالى که حق است! (به آنها) بگو: «من مسؤول (ایمانآوردن) شما نیستم! (وظیفه من، تنها ابلاغ رسالت است، نه اجبار شما بر ایمان.)» (۶۶)
هر خیرى (که خداوند به شما داده،) سرانجام قرارگاهى دارد، (و در موعد خود انجام میگیرد.) و بزودى خواهید دانست! (۶۷)
هرگاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزا میکنند، از آنها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یادآمدن با این جمعیت ستمگر منشین! (۶۸)
و (اگر) افراد با تقوا (براى ارشاد و اندرز با آنها بنشینند)، چیزى از حساب (و گناه) آنها بر ایشان نیست; ولى (این کار، باید تنها) براى یادآورى آنها باشد، شاید (بشنوند و) تقوى پیشه کنند! (۶۹)
و رها کن کسانى را که آیین (فطرى) خود را به بازى و سرگرمی گرفتند، و زندگى دنیا، آنها را مغرور ساخته، و با این (قرآن)، به آنها یادآورى نما، تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند! (و در قیامت) جز خدا، نه یاورى دارند، و نه شفاعتکنندهاى! و (چنین کسى) هر گونه عوضى بپردازد، از او پذیرفته نخواهد شد; آنها کسانى هستند که گرفتار اعمالى شدهاند که خود انجام دادهاند; نوشابهاى از آب سوزان براى آنهاست; و عذاب دردناکى بخاطر اینکه کفر میورزیدند (و آیات الهى را انکار) میکردند. (۷۰)
بگو: «آیا غیر از خدا، چیزى را بخوانیم (و عبادت کنیم) که نه سودى به حال مال دارد، نه زیانى; و (به این ترتیب،) به عقب برگردیم بعد از آنکه خداوند ما را هدایت کرده است؟! همانند کسى که بر اثر وسوسههاى شیطان، در روى زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است; در حالى که یارانى هم دارد که او را به هدایت دعوت میکنند (و میگویند:) به سوى ما بیا!» بگو: «تنها هدایت خداوند، هدایت است; و ما دستور دادیم که تسلیم پروردگار عالمیان باشیم. (۷۱)
و (نیز به ما فرمان داده شده به) اینکه: نماز را برپا دارید! و از او بپرهیزید! و تنها اوست که به سویش محشور خواهید شد.» (۷۲)
اوست که آسمانها و زمین را بحق آفرید; و آن روز که (به هر چیز) میگوید: «موجود باش!» موجود میشود; سخن او، حق است; و در آن روز که در «صور» دمیده میشود، حکومت مخصوص اوست، از پنهان و آشکار با خبر است، و اوست حکیم و آگاه. (۷۳)
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که ابراهیم به پدرش ( عمویش) «آزر» گفت: «آیا بتهائى را معبودان خود انتخاب میکنى؟! من، تو و قوم تو را در گمراهى آشکارى میبینم.» (۷۴)
و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم; (تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد. (۷۵)
هنگامی که (تاریکى) شب او را پوشانید، ستارهاى مشاهده کرد، گفت: «این خداى من است؟ سذللّه اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروبکنندگان را دوست ندارم !» (۷۶)
و هنگامی که ماه را دید که (سینه افق را) میشکافد، گفت: «این خداى من است؟» اما هنگامی که (آن هم) غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایى نکند، مسلما از گروه گمراهان خواهم بود.»(۷۷)
و هنگامی که خورشید را دید که (سینه افق را) میشکافت، گفت: «این خداى من است؟ این (که از همه) بزرگتر است!» اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «اى قوم من از شریکهایى که شما (براى خدا) میسازید، بیزارم! (۷۸)
من روى خود را به سوى کسى کردم که آسمانها و زمین را آفریده; من در ایمان خود خالصم; و از مشرکان نیستم! (۷۹)
ولى قوم او ( ابراهیم)، با وى به گفتگو و ستیز پرداختند; گفت: «آیا درباره خدا با من گفتگو و ستیز میکنید؟! در حالى که خداوند، مرا با دلایل روشن هدایت کرده; و من از آنچه شما همتاى (خدا) قرار میدهید، نمیترسم (و به من زیانى نمی رسانند)! مگر پروردگارم چیزى را بخواهد! وسعت آگاهى پروردگارم همه چیز را در برمیگیرد; آیا متذکر (و بیدار) نمیشوید؟! (۸۰)
چگونه من از بتهاى شما بترسم؟! در حالى که شما از این نمیترسید که براى خدا، همتایى قرار دادهاید که هیچ گونه دلیلى درباره آن، بر شما نازل نکرده است! (راست بگویید) کدام یک از این دو دسته (بتپرستان و خداپرستان)، شایستهتر به ایمنى (از مجازات) هستند اگر میدانید؟! (۸۱)
(آرى،) آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آن آنهاست; و آنها هدایتیافتگانند!» (۸۲)
اینها دلایل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم! درجات هر کس را بخواهیم (و شایسته بدانیم،) بالا میبریم; پروردگار تو، حکیم و داناست. (۸۳)
و اسحاق و یعقوب را به او ( ابراهیم) بخشیدیم; و هر دو را هدایت کردیم; و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم; و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را (هدایت کردیم); اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم! (۸۴)
و (همچنین) زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را; همه از صالحان بودند. (۸۵)
و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را; و همه را بر جهانیان برترى دادیم. (۸۶)
و از پدران و فرزندان و برادران آنها (افرادى را برترى دادیم) و برگزیدیم و به راه راست، هدایت نمودیم. (۸۷)
این، هدایت خداست; که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایى میکند! و اگر آنها مشرک شوند، اعمال (نیکى) که انجام دادهاند، نابود میگردد (و نتیجهاى از آن نمیگیرند). (۸۸)
آنها کسانى هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان دادیم; و اگر (بفرض) نسبت به آن کفر ورزند، (آیین حق زمین نمیماند; زیرا) کسان دیگرى را نگاهبان آن میسازیم که نسبت به آن، کافر نیستند. (۸۹)
آنها کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده; پس به هدایت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر این (رسالت و تبلیغ)، پاداشى از شما نمیطلبم! این (رسالت)، چیزى جز یک یادآورى براى جهانیان نیست! (این وظیفه من است)» (۹۰)
آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانى، نفرستاده است!» بگو: ; سخللّهچه کسى کتابى را که موسى آورد، نازل کرد؟! کتابى که براى مردم، نور و هدایت بود; ۰اما شما) آن را بصورت پراکنده قرارمیدهید; قسمتى را آشکار، و قسمت زیادى را پنهان میدارید; و مطالبى به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبودید!» بگو: ; سخللّهخدا!» سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجتآمیزشان رها کن، تا بازى کنند! (۹۱)
و این کتابى است که ما آن را نازل کردیم; کتابى است پربرکت، که آنچه را پیش از آن آمده، تصدیق میکند; (آن را فرستادیم تا مردم را به پاداشهاى الهى، بشارت دهى،) و تا (اهل) امالقرى ( مکه) و کسانى را که گرد آن هستند، بترسانى! (یقین بدان) آنها که به آخرت ایمان دارند، و به آن ایمان میآورند; و بر نمازهاى خویش، مراقبت می کنند! (۹۲)
چه کسى ستمکارتر است از کسى که دروغى به خدا ببندد، یا بگوید: «بر من، وحى فرستاده شده»، در حالى که به او وحى نشده است، و کسى که بگوید: «من نیز همانند آنچه خدا نازل کرده است، نازل میکنم»؟! و اگر ببینى هنگامی که (این) ظالمان در شداید مرگ فرو رفتهاند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان میگویند: «جان خود را خارج سازید! امروز در برابر دروغهایى که به خدا بستید و نسبت به آیات او تکبر ورزیدید، مجازات خوارکنندهاى خواهید دید»! (به حال آنها تاسف خواهى خورد) (۹۳)
و (روز قیامت به آنها گفته میشود:) همه شما تنها به سوى ما بازگشت نمودید، همانگونه که روز اول شما را آفریدیم! و آنچه را به شما بخشیده بودیم، پشت سر گذاردید! و شفیعانى را که شریک در شفاعت خود میپنداشتید، با شما نمیبینیم! پیوندهاى شما بریده شده است; و تمام آنچه را تکیهگاه خود تصور میکردید، از شما دور و گم شدهاند! (۹۴)
خداوند، شکافنده دانه و هسته است; زنده را از مرده خارج میسازد، و مرده را از زنده بیرون میآورد; این است خداى شما! پس چگونه از حق منحرف میشوید؟! (۹۵)
او شکافنده صبح است; و شب را مایه آرامش، و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است; این، اندازهگیرى خداوند تواناى داناست! (۹۶)
او کسى است که ستارگان را براى شما قرار داد، تا در تاریکیهاى خشکى و دریا، به وسیله آنها راه یابید! ما نشانهها(ى خود) را براى کسانى که میدانند، (و اهل فکر و اندیشهاند) بیان داشتیم! (۹۷)
او کسى است که شما را از یک نفس آفرید! و شما دو گروه هستید: بعضى پایدار (از نظر ایمان یا خلقت کامل)، و بعضى ناپایدار; ما آیات خود را براى کسانى که میفهمند، تشریح نمودیم! (۹۸)
او کسى است که از آسمان، آبى نازل کرد، و به وسیله آن، گیاهان گوناگون رویاندیم; و از آن، ساقهها و شاخههاى سبز، خارج ساختیم; و از آنها دانههاى متراکم، و از شکوفه نخل، شکوفههایى با رشتههاى باریک بیرون فرستادیم; و باغهایى از انواع انگور و زیتون و انار، (گاه) شبیه به یکدیگر، و (گاه) بىشباهت! هنگامی که میوه می دهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن، نشانههایى (از عظمت خدا) براى افراد باایمان است! (۹۹)
آنان براى خدا همتایانى از جن قرار دادند، در حالى که خداوند همه آنها را آفریده است; و براى خدا، به دروغ و از روى جهل، پسران و دخترانى ساختند; منزه است خدا، و برتر است از آنچه توصیف میکنند! (۱۰۰)
او پدید آورنده آسمانها و زمین است; چگونه ممکن است فرزندى داشته باشد؟! حال آنکه همسرى نداشته، و همه چیز را آفریده; و او به همه چیز داناست. (۱۰۱)
(آرى،) این است پروردگار شما! هیچ معبودى جز او نیست; آفریدگار همه چیز است; او را بپرستید و او نگهبان و مدبر همه موجودات است. (۱۰۲)
چشمها او را نمیبینند; ولى او همه چشمها را میبیند; و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقایق موجودات،) و آگاه (از همه) چیز است. (۱۰۳)
دلایل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد; کسى که (به وسیله آن، حق را) ببیند، به سود خود اوست; و کسى که از دیدن آن چشم بپوشد، به زیان خودش میباشد; و من نگاهبان شما نیستم (و شما را بر قبول ایمان مجبور نمیکنم) (۱۰۴)
و اینچنین آیات (خود) را تشریح میکنیم; بگذار آنها بگویند: «تو درس خواندهاى (و آنها را از دیگرى آموختهاى)»! میخواهیم آن را براى کسانى که آماده درک حقایقند، روشن سازیم. (۱۰۵)
از آنچه که از سوى پروردگارت بر تو وحى شده، پیروى کن! هیچ معبودى جز او نیست! و از مشرکان، روى بگردان! (۱۰۶)
اگر خدا میخواست، (همه به اجبار ایمان میآوردند،) و هیچ یک مشرک نمیشدند; و ما تو را مسؤول (اعمال) آنها قرار ندادهایم; و وظیفه ندارى آنها را (به ایمان) مجبور سازى! (۱۰۷)
(به معبود) کسانى که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین براى هر امتى عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است; و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد). (۱۰۸)
با نهایت اصرار، به خدا سوگند یاد کردند که اگر نشانهاى ( معجزهاى) براى آنان بیاید، حتما به آن ایمان میآورند; بگو: «معجزات فقط از سوى خداست (و در اختیار من نیست که به میل شما معجزهاى بیاورم); و شما از کجا میدانید که هرگاه معجزهاى بیاید (ایمان میآورند؟ خیر،) ایمان نمیآورند!» (۱۰۹)
و ما دلها و چشمهاى آنها را واژگونه میسازیم; (آرى آنها ایمان نمیآورند) همانگونه که در آغاز، به آن ایمان نیاوردند! و آنان را در حال طغیان و سرکشى، به خود وامیگذاریم تا سرگردان شوند! (۱۱۰)
(و حتى) اگر فرشتگان را بر آنها نازل میکردیم، و مردگان با آنان سخن میگفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع مینمودیم، هرگز ایمان نمیآوردند; مگر آنکه خدا بخواهد! ولى بیشتر آنها نمیدانند! (۱۱۱)
اینچنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جن قرار دادیم; آنها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فریبنده و بىاساس (براى اغفال مردم) به یکدیگر میگفتند; و اگر پروردگارت میخواست، چنین نمیکردند; (و میتوانست جلو آنها را بگیرد; ولى اجبار سودى ندارد.) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار! (۱۱۲)
نتیجه (وسوسههاى شیطان و تبلیغات شیطانصفتان) این خواهد شد که دلهاى منکران قیامت، به آنها متمایل گردد; و به آن راضى شوند; و هر گناهى که بخواهند، انجام دهند! (۱۱۳)
(با این حال،) آیا غیر خدا را به داورى طلبم؟! در حالى که اوست که این کتاب آسمانى را، که همه چیز در آن آمده، به سوى شما فرستاده است; و کسانى که به آنها کتاب آسمانى دادهایم میدانند این کتاب، بحق از طرف پروردگارت نازل شده; بنابر این از تردیدکنندگان مباش! (۱۱۴)
و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حد تمام رسید; هیچ کس نمیتواند کلمات او را دگرگون سازد; و او شنونده داناست. (۱۱۵)
اگر از بیشتر کسانى که در روى زمین هستند اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه می کنند; (زیرا) آنها تنها از گمان پیروى مینمایند، و تخمین و حدس (واهى) میزنند. (۱۱۶)
پروردگارت به کسانى که از راه او گمراه گشتهاند، آگاهتر است; و همچنین از کسانى که هدایت یافتهاند. (۱۱۷)
از (گوشت) آنچه نام خدا (هنگام سر بریدن) بر آن گفته شده، بخورید (و غیر از آن نخورید) اگر به آیات او ایمان دارید! (۱۱۸)
چرا از چیزها ( گوشتها)ئى که نام خدا بر آنها برده شده نمیخورید؟! در حالى که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر اینکه ناچار باشید; (که در این صورت، خوردن از گوشت آن حیوانات جایز است.) و بسیارى از مردم، به خاطر هوى و هوس و بىدانشى، (دیگران را) گمراه میسازند; و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر میشناسد. (۱۱۹)
گناهان آشکار و پنهان را رها کنید! زیرا کسانى که گناه میکنند، بزودى در برابر آنچه مرتکب میشدند، مجازات خواهند شد. (۱۲۰)
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است; و شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا میکنند، تا با شما به مجادله برخیزند; اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود! (۱۲۱)
آیا کسى که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نورى برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسى است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! این گونه براى کافران، اعمال (زشتى) که انجام میدادند، تزیین شده (و زیبا جلوه کرده) است. (۱۲۲)
و (نیز) این گونه در هر شهر و آبادى، بزرگان گنهکارى قرار دادیم; (افرادى که همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم; اما آنها سوء استفاده کرده، و راه خطا پیش گرفتند;) و سرانجام کارشان این شد که به مکر (و فریب مردم) پرداختند; ولى تنها خودشان را فریب میدهند و نمیفهمند! (۱۲۳)
و هنگامی که آیهاى براى آنها بیاید، میگویند: «ما هرگز ایمان نمیآوریم، مگر اینکه همانند چیزى که به پیامبران خدا داده شده، به ما هم داده شود!» خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد! بزودى کسانى که مرتکب گناه شدند، (و مردم را از راه حق منحرف ساختند،) در مقابل مکر (و فریب و نیرنگى) که میکردند، گرفتار حقارت در پیشگاه خدا، و عذاب شدید خواهند شد. (۱۲۴)
آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را براى (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد; و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آنچنان تنگ میکند که گویا میخواهد به آسمان بالا برود; این گونه خداوند پلیدى را بر افرادى که ایمان نمیآورند قرار میدهد! (۱۲۵)
و این راه مستقیم (و سنت جاویدان) پروردگار توست; ما آیات خود را براى کسانى که پند میگیرند، بیان کردیم! (۱۲۶)
براى آنها (در بهشت) خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود; و او، ولى و یاور آنهاست بخاطر اعمال (نیکى) که انجام میدادند. (۱۲۷)
در آن روز که (خدا) همه آنها را جمع و محشور میسازد، (میگوید:) اى جمعیت شیاطین و جن! شما افراد زیادى از انسانها را گمراه ساختید! دوستان و پیروان آنها از میان انسانها میگویند: سخللّهپروردگارا! هر یک از ما دو گروه ( پیشوایان و پیروانگمراه) از دیگرى استفاده کردیم; (ما به لذات هوس آلود و زودگذر رسیدیم; و آنها بر ما حکومت کردند;) و به اجلى که براى ما مقرر داشته بودى رسیدیم.» (خداوند) میگوید: «آتش جایگاه شماست; جاودانه در آن خواهید ماند، مگر آنچه خدا بخواهد» پروردگار تو حکیم و داناست. (۱۲۸)
ما اینگونه بعضى از ستمگران را به بعضى دیگر وامیگذاریم به سبب اعمالى که انجام میدادند. (۱۲۹)
(در آن روز به آنها میگوید:) اى گروه جن و انس! آیا رسولانى از شما به سوى شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو میکردند، و شما را از ملاقات چنین روزى بیم می دادند؟! آنها میگویند: «بر ضد خودمان گواهى میدهیم; (آرى،) ما بد کردیم)» و زندگى (پر زرق و برق) دنیا آنها را فریب داد; و به زیان خود گواهى میدهند که کافر بودند! (۱۳۰)
این بخاطر آن است که پروردگارت هیچگاه (مردم) شهرها و آبادیها را بخاطر ستمهایشان در حال غفلت و بىخبرى هلاک نمیکند. (بلکه قبلا رسولانى براى آنها میفرستد.) (۱۳۱)
و براى هر یک (از این دو دسته)، درجات (و مراتبى) است از آنچه عمل کردند; و پروردگارت از اعمالى که انجام میدهند، غافل نیست. (۱۳۲)
پروردگارت بىنیاز و مهربان است; (پس به کسى ستم نمیکند; بلکه همه، نتیجه اعمال خود را میگیرند;) اگر بخواهد، همه شما را میبرد; سپس هر کس را بخواهد جانشین شما میسازد; همانطور که شما را از نسل اقوام دیگرى به وجود آورد. (۱۳۳)
آنچه به شما وعده داده میشود، یقینا میآید; و شما نمیتوانید (خدا را) ناتوان سازید (و از عدالت و کیفر او فرار کنید)! (۱۳۴)
بگو: «اى قوم من! هر کار در قدرت دارید بکنید! من (هم به وظیفه خود) عمل میکنم; اما بزودى خواهید دانست چه کسى سرانجام نیک خواهد داشت (و پیروزى با چه کسى است! اما) به یقین، ظالمان رستگار نخواهند شد!» (۱۳۵)
آنها ( مشرکان) سهمی از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفریده، براى او قرار دادند; (و سهمی براى بتها!) و بگمان خود گفتند: «این مال خداست! و این هم مال شرکاى ما ( یعنى بتها) است!» آنچه مال شرکاى آنها بود، به خدا نمیرسید; ولى آنچه مال خدا بود، به شرکایشان میرسید! (آرى، اگر سهم بتها با کمبودى مواجه میشد، مال خدا را به بتها میدادند; اما عکس آن را مجاز نمیدانستند!) چه بد حکم میکنند (که علاوه بر شرک، حتى خدا را کمتر از بتها میدانند)! (۱۳۶)
همینگونه شرکاى آنها ( بتها)، قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه دادند; (کودکان خود را قربانى بتها میکردند، و افتخار مینمودند!) سرانجام آنها را به هلاکت افکندند; و آیینشان را بر آنان مشتبه ساختند. و اگر خدا میخواست، چنین نمیکردند; (زیرا میتوانست جلو آنان را بگیرد; ولى اجبار سودى ندارد.) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار (وبه آنها اعتنا مکن)! (۱۳۷)
و گفتند: «این قسمت از چهارپایان و زراعت (که مخصوص بتهاست، براى همه) ممنوع است; و جز کسانى که ما بخواهیم -به گمان آنها- نباید از آن بخورند! و (اینها) چهارپایانى است که سوارشدن بر آنها (بر ما) حرام شده است!» و (نیز) چهارپایانى (بود) که (هنگام ذبح،) نام خدا را بر آن نمیبردند، و به خدا دروغ میبستند; (و میگفتند: «این احکام، همه از ناحیه اوست.») بزودى (خدا) کیفر افتراهاى آنها را میدهد! (۱۳۸)
و گفتند: «آنچه (از بچه) در شکم این حیوانات است، مخصوص مردان ماست; و بر همسران ما حرام است! اما اگر مرده باشد ( مرده متولد شود)، همگى در آن شریکند.» بزودى (خدا) کیفر این توصیف (و احکام دروغین) آنها را میدهد; او حکیم و داناست. (۱۳۹)
به یقین آنها که فرزندان خود را از روى جهل و نادانى کشتند، گرفتار خسران شدند; (زیرا) آنچه را خدا به آنها روزى داده بود، بر خود تحریم کردند; و بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند; و (هرگز) هدایت نیافته بودند. (۱۴۰)
اوست که باغهاى معروش ( باغهایى که درختانش روى داربستها قرار دارد)، و باغهاى غیرمعروش ( باغهایى که نیاز به داربست ندارد) را آفرید; همچنین نخل و انواع زراعت را، که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند; و (نیز) درخت زیتون و انار را، که از جهتى با هم شبیه، و از جهتى تفاوت دارند; (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است، در حالى که طعم میوه آنها متفاوت میباشد.) از میوه آن، به هنگامی که به ثمر مینشیند، بخورید! و حق آن را به هنگام درو، بپردازید! و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد! (۱۴۱)
(او کسى است که) از چهارپایان، براى شما حیوانات باربر، و حیوانات کوچک (براى منافع دیگر) آفرید; از آنچه به شما روزى داده است، بخورید! و از گامهاى شیطان پیروى ننمایید، که او دشمن آشکار شماست! (۱۴۲)
هشت جفت از چهارپایان (براى شما) آفرید; از میش دو جفت، و از بز دو جفت; بگو: «آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده، یا مادهها را؟ یا آنچه شکم مادهها در برگرفته؟ اگر راست میگویید (و بر تحریم اینها دلیلى دارید)، به من خبر دهید!» (۱۴۳)
و از شتر یک جفت، و از گاو هم یک جفت (براى شما آفرید); بگو: «کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است؟ نرها یا مادهها را؟ یا آنچه را شکم مادهها دربرگرفته؟ یا هنگامی که خدا شما را به این موضوع توصیه کرد، شما گواه (بر این تحریم) بودید؟! پس چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ میبندد ، تا مردم را از روى جهل گمراه سازد؟! خداوند هیچ گاه ستمگران را هدایت نمیکند» (۱۴۴)
بگو: «در آنچه بر من وحى شده، هیچ غذاى حرامی نمییابم; بجز اینکه مردار باشد، یا خونى که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک -که اینها همه پلیدند- یا حیوانى که به گناه، هنگام سر بریدن، نام غیر خدا ( نام بتها) بر آن برده شده است.» اما کسى که مضطر (به خوردن این محرمات) شود، بى آنکه خواهان لذت باشد و یا زیاده روى کند (گناهى بر او نیست); زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است. (۱۴۵)
و بر یهودیان، هر حیوان ناخندار ( حیواناتى که سم یکپارچه دارند) را حرام کردیم; و از گاو و گوسفند، پیه و چربیشان را بر آنان تحریم نمودیم; مگر چربیهایى که بر پشت آنها قرار دارد، و یا در دو طرف پهلوها، و یا آنها که با استخوان آمیخته است; این را بخاطر ستمی که میکردند به آنها کیفر دادیم; و ما راست میگوییم. (۱۴۶)
اگر تو را تکذیب کنند (و این حقایق را نپذیرند)، به آنها بگو: «پروردگار شما، رحمت گستردهاى دارد; اما مجازات او هماز مجرمان دفع شدنى نیست! (و اگر ادامه دهید کیفر شما حتمی است) (۱۴۷)
بزودى مشرکان (براى تبرئه خویش) میگویند: «اگر خدا میخواست، نه ما مشرک میشدیم و نه پدران ما; و نه چیزى را تحریم میکردیم!» کسانى که پیش از آنها بودند نیز، همین گونه دروغ میگفتند; و سرانجام (طعم) کیفر ما را چشیدند. بگو: «آیا دلیل روشنى (بر این موضوع) دارید؟ پس آن را به ما نشان دهید؟ شما فقط از پندارهاى بىاساس پیروى میکنید، و تخمینهاى نابجا میزنید.» (۱۴۸)
بگو: «دلیل رسا (و قاطع) براى خداست (دلیلى که براى هیچ کس بهانهاى باقى نمیگذارد). و اگر او بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدایت میکند. (ولى چون هدایت اجبارى بىثمر است، این کار را نمیکند.)» (۱۴۹)
بگو: «گواهان خود را، که گواهى میدهند خداوند اینها را حرام کرده است، بیاورید!» اگر آنها (بدروغ) گواهى دهند، تو با آنان (همصدا نشو! و) گواهى نده! و از هوى و هوس کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و کسانى که به آخرت ایمان ندارند و براى خدا شریک قائلند، پیروى مکن! (۱۵۰)
بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزى را شریک خدا قرار ندهید! و به پدر و مادر نیکى کنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزى میدهیم; و نزدیک کارهاى زشت نروید، چه آشکار باشد چه پنهان! و انسانى را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر بحق (و از روى استحقاق); این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید! (۱۵۱)
و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و براى اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید! -هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمیکنیم- و هنگامی که سخنى میگویید، عدالت را رعایت نمایید، حتى اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، تا متذکر شوید! (۱۵۲)
این راه مستقیم من است، از آن پیروى کنید! و از راههاى پراکنده (و انحرافى) پیروى نکنید، که شما را از طریق حق، دور میسازد! این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، شاید پرهیزگارى پیشه کنید!» (۱۵۳)
سپس به موسى کتاب (آسمانى) دادیم; (و نعمت خود را) بر آنها که نیکوکار بودند، کامل کردیم; و همه چیز را (که مورد نیاز آنها بود، درآن) روشن ساختیم; کتابى که مایه هدایت و رحمت بود; شاید به لقاى پروردگارشان (و روز رستاخیز)، ایمان بیاورند! (۱۵۴)
و این کتابى است پر برکت، که ما (بر تو) نازل کردیم; از آن پیروى کنید،و پرهیزگارى پیشه نمائید، باشد که مورد رحمت (خدا) قرار گیرید! (۱۵۵)
(ما این کتاب را با این امتیازات نازل کردیم) تا نگویید: «کتاب آسمانى تنها بر دو طایفه پیش از ما ( یهود و نصارى) نازل شده بود; و ما از بحث و بررسى آنها بى خبر بودیم»! (۱۵۶)
یا نگویید: «اگر کتاب آسمانى بر ما نازل میشد، از آنها هدایت یافتهتر بودیم»! اینک آیات و دلایل روشن از جانب پروردگارتان، و هدایت و رحمت براى شما آمد! پس، چه کسى ستمکارتر است از کسى که آیات خدا را تکذیب کرده، و از آن روى گردانده است؟! اما بزودى کسانى را که از آیات ما روى میگردانند، بخاطر همین اعراض بىدلیلشان، مجازات شدید خواهیم کرد! (۱۵۷)
آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان (مرگ) به سراغشان آیند، یا خداوند (خودش) به سوى آنها بیاید، یا بعضى از آیات پروردگارت (و نشانههاى رستاخیز)؟! اما آن روز که بعضى از آیات پروردگارت تحقق پذیرد، ایمانآوردن افرادى که قبلا ایمان نیاوردهاند، یا در ایمانشان عمل نیکى انجام ندادهاند، سودى به حالشان نخواهد داشت! بگو: «(اکنون که شما چنین انتظارات نادرستى دارید،) انتظار بکشید ما هم انتظار (کیفر شما را) میکشیم!» (۱۵۸)
کسانى که آیین خود را پراکنده ساختند، و به دستههاى گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطهاى با آنها ندارى! سر و کار آنها تنها با خداست; سپس خدا آنها را از آنچه انجام میدادند، با خبر میکند. (۱۵۹)
هر کس کار نیکى بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدى انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید; و ستمی بر آنها نخواهد شد. (۱۶۰)
بگو: «پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده; آیینى پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا); آیین ابراهیم; که از آیینهاى خرافى روى برگرداند; و از مشرکان نبود.» (۱۶۱)
بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانیان است. (۱۶۲)
همتایى براى او نیست; و به همین مامور شدهام; و من نخستین مسلمانم!» (۱۶۳)
بگو: «آیا غیر خدا، پروردگارى را بطلبم، در حالى که او پروردگار همه چیز است؟! هیچ کس، عمل (بدى) جز به زیان خودش، انجام نمیدهد; و هیچ گنهکارى گناه دیگرى را متحمل نمیشود; سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان است; و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید، خبر خواهد داد. (۱۶۴)
و او کسى است که شما را جانشینان (و نمایندگان) خود در زمین ساخت، و درجات بعضى از شما را بالاتر از بعضى دیگر قرار داد، تا شما را به وسیله آنچه در اختیارتان قرار داده بیازماید; به یقین پروردگار تو سریع العقاب و آمرزنده مهربان است. (کیفر کسانى را که از بوته امتحان نادرست درآیند، زود میدهد; و نسبت به حق پویان مهربان است.) (۱۶۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
المص (۱)
این کتابى است که بر تو نازل شده; و نباید از ناحیه آن، ناراحتى در سینه داشته باشى! تا به وسیله آن، (مردم را از عواقب سوء عقاید و اعمال نادرستشان) بیم دهى; و تذکرى است براى مؤمنان. (۲)
از چیزى که از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده، پیروى کنید! و از اولیا و معبودهاى دیگر جز او، پیروى نکنید! اما کمتر متذکر میشوید! (۳)
چه بسیار شهرها و آبادیها که آنها را (بر اثر گناه فراوانشان) هلاک کردیم!و عذاب ما شبهنگام، یا در روز هنگامی که استراحت کرده بودند، به سراغشان آمد. (۴)
و در آن موقع که عذاب ما به سراغ آنها آمد، سخنى نداشتند جز اینکه گفتند:«ما ظالم بودیم! سذللّه (ولى این اعتراف به گناه، دیگر دیر شده بود; و سودى به حالشان نداشت.) (۵)
به یقین، (هم) از کسانى که پیامبران به سوى آنها فرستاده شدند سوال خواهیم کرد; (و هم) از پیامبران سوال میکنیم! (۶)
و مسلما (اعمالشان را) با علم (خود) براى آنان شرح خواهیم داد; و ما هرگز غایب نبودیم (بلکه همه جا حاضر و ناظر اعمال بندگان هستیم)! (۷)
وزن کردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حق است! کسانى که میزانهاى (عمل) آنها سنگین است، همان رستگارانند! (۸)
و کسانى که میزانهاى (عمل) آنها سبک است، افرادى هستند که سرمایه وجود خود را، بخاطر ظلم و ستمی که نسبت به آیات ما میکردند، از دست دادهاند. (۹)
ما تسلط و مالکیت و حکومت بر زمین را براى شما قرار دادیم; و انواع وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم; اما کمتر شکرگزارى میکنید! (۱۰)
ما شما را آفریدیم; سپس صورت بندى کردیم; بعد به فرشتگان گفتیم: «براى آدم خضوع کنید! » آنها همه سجده کردند; جز ابلیس که از سجدهکنندگان نبود. (۱۱)
(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنى؟» گفت: «من از او بهترم; مرا از آتش آفریدهاى و او را از گل!» (۱۲)
گفت: «از آن (مقام و مرتبهات) فرود آى! تو حق ندارى در آن (مقام و مرتبه) تکبر کنى! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکى! (۱۳)
گفت: «مرا تا روزى که (مردم) برانگیخته میشوند مهلت ده (و زنده بگذار!)» (۱۴)
فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى!» (۱۵)
گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین می کنم! (۱۶)
سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان میروم; و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت!» (۱۷)
فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خوارى، بیرون رو! و سوگند یاد میکنم که هر کس از آنها از تو پیروى کند، جهنم را از شما همگى پر میکنم! (۱۸)
و اى آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید! و از هر جا که خواستید، بخورید! اما به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود!» (۱۹)
سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد; و گفت: سخللّهپروردگارتان شما را از این درخت نهى نکرده مگر بخاطر اینکه (اگر از آن بخورید،) فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند!» (۲۰)
و براى آنها سوگند یاد کرد که من براى شما از خیرخواهانم. (۲۱)
و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان ( عورتشان) بر آنها آشکار شد; و شروع کردند به قرار دادن برگهاى (درختان) بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آیا شما را از آن درخت نهى نکردم؟! ونگفتم که شیطان براى شما دشمن آشکارى است؟!» (۲۲)
گفتند: «پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى، از زیانکاران خواهیم بود!» (۲۳)
فرمود: «(از مقام خویش،) فرود آیید، در حالى که بعضى از شما نسبت به بعض دیگر، دشمن خواهید بود! (شیطان دشمن شماست، و شما دشمن او!) و براى شما در زمین، قرارگاه و وسیله بهرهگیرى تا زمان معینى خواهد بود.» (۲۴)
فرمود: «در آن ( زمین) زنده میشوید; و در آن میمیرید; و (در رستاخیز) از آن خارج خواهید شد.» (۲۵)
اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را میپوشاند و مایه زینت شماست; اما لباس پرهیزگارى بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکر (نعمتهاى او) شوند! (۲۶)
اى فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را میبینند از جایى که شما آنها را نمیبینید; (اما بدانید) ما شیاطین را اولیاى کسانى قرار دادیم که ایمان نمیآورند! (۲۷)
و هنگامی که کار زشتى انجام میدهند میگویند: «پدران خود را بر این عمل یافتیم; و خداوند ما را به آن دستور داده است!» بگو: «خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمیدهد! آیا چیزى به خدا نسبت میدهید که نمیدانید؟!» (۲۸)
بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است; و توجه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوى او کنید! و او را بخوانید، در حالى که دین (خود) را براى او خالص گردانید! (و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) بازمیگردید! (۲۹)
جمعى را هدایت کرده; و جمعى (که شایستگى نداشتهاند،) گمراهى بر آنها مسلم شده است. آنها (کسانى هستند که) شیاطین را به جاى خداوند، اولیاى خود انتخاب کردند; و گمان میکنند هدایت یافتهاند! (۳۰)
اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و (از نعمتهاى الهى) بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمیدارد! (۳۱)
بگو: «چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریده، و روزیهاى پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اینها در زندگى دنیا، براى کسانى است که ایمان آوردهاند; (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند; ولى) در قیامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود.» این گونه آیات (خود) را براى کسانى که آگاهند، شرح میدهیم! (۳۲)
بگو: «خداوند، تنها اعمال زشت را، چه آشکار باشد چه پنهان، حرام کرده است; و (همچنین) گناه و ستم بناحق را; و اینکه چیزى را که خداوند دلیلى براى آن نازل نکرده، شریک او قرار دهید; و به خدا مطلبى نسبت دهید که نمیدانید.» (۳۳)
براى هر قوم و جمعیتى، زمان و سرآمد (معینى) است; و هنگامی که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن تاخیر میکنند، و نه بر آن پیشى میگیرند. (۳۴)
اى فرزندان آدم! اگر رسولانى از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا براى شما بازگو کنند، (از آنها پیروى کنید;) کسانى که پرهیزگارى پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسى بر آنهاست و نه غمناک می شوند. (۳۵)
و آنها که آیات ما را تکذیب کنند، و در برابر آن تکبر ورزند، اهل دوزخند; جاودانه در آن خواهند ماند. (۳۶)
چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ میبندند، یا آیات او را تکذیب می کنند؟! آنها نصیبشان را از آنچه مقدر شده (از نعمتها و مواهب این جهان) میبرند; تا زمانى که فرستادگان ما (فرشتگان قبض ارواح) به سراغشان روند و جانشان را بگیرند; از آنها میپرسند: «کجایند معبودهایى که غیر از خدا میخواندید؟! (چرا به یارى شما نمیآیند؟!)» میگویند: «آنها (همه) گم شدند (و از ما دور گشتند!)» و بر ضد خود گواهى میدهند که کافر بودند! (۳۷)
(خداوند به آنها) میگوید: «در صف گروههاى مشابه خود از جن و انس در آتش وارد شوید!» هر زمان که گروهى وارد میشوند، گروه دیگر را لعن میکنند; تا همگى با ذلت در آن قرار گیرند. (در این هنگام) گروه پیروان درباره پیشوایان خود میگویند: «خداوندا! اینها بودند که ما را گمراه ساختند; پس کیفر آنها را از آتش دو برابر کن! (کیفرى براى گمراهیشان، و کیفرى بخاطر گمراه ساختن ما.)» میفرماید: «براى هر کدام (از شما) عذاب مضاعف است; ولى نمیدانید! (چرا که پیروان اگر گرد پیشوایان گمراه را نگرفته بودند، قدرتى بر اغواى مردم نداشتند.)» (۳۸)
و پیشوایان آنها به پیروان خود میگویند: «شما امتیازى بر ما نداشتید; پس بچشید عذاب (الهى) را در برابر آنچه انجام میدادید! (۳۹)
کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبر ورزیدند، (هرگز) درهاى آسمان به رویشان گشوده نمیشود; و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این گونه، گنهکاران را جزا میدهیم! (۴۰)
براى آنها بسترى از (آتش) دوزخ، و روى آنها پوششهایى (از آن) است; و اینچنین ظالمان را جزا میدهیم! (۴۱)
و کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند -البته هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمیکنیم- آنها اهل بهشتند; و جاودانه در آن خواهند ماند. (۴۲)
و آنچه در دلها از کینه و حسد دارند، برمیکنیم (تا در صفا و صمیمیت با هم زندگى کنند); و از زیر (قصرها و درختان) آنها، نهرها جریان دارد; میگویند: «ستایش مخصوص خداوندى است که ما را به این (همه نعمتها) رهنمون شد; و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود، ما (به اینها) راه نمییافتیم! مسلما فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند!» و (در این هنگام) به آنان ندا داده میشود که: «این بهشت را در برابر اعمالى که انجام میدادید، به ارث بردید!» (۴۳)
و بهشتیان دوزخیان را صدا میزنند که: «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، همه را حق یافتیم; آیا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟!» در این هنگام، ندادهندهاىدر میان آنها ندا میدهد که: «لعنت خدا بر ستمگران باد! (۴۴)
همانها که (مردم را) از راه خدا بازمیدارند، و (با القاى شبهات) میخواهند آن را کج و معوج نشان دهند; و آنها به آخرت کافرند!» (۴۵)
و در میان آن دو ( بهشتیان و دوزخیان)، حجابى است; و بر «اعراف» مردانى هستند که هر یک از آن دو را از چهرهشان میشناسند; و به بهشتیان صدا میزنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمیشوند، در حالى که امید آن را دارند. (۴۶)
و هنگامی که چشمشان به دوزخیان میافتد میگویند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!» (۴۷)
و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخیان را) که از سیمایشان آنها را میشناسند، صدا میزنند و میگویند: «(دیدید که) گردآورى شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تکبرهاى شما، به حالتان سودى نداد!» (۴۸)
آیا اینها ( این واماندگان بر اعراف) همانان نیستند که سوگند یاد کردید رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولى خداوند بخاطر ایمان و بعضى اعمال خیرشان، آنها را بخشید; هم اکنون به آنها گفته میشود:) داخل بهشت شوید، که نه ترسى دارید و نه غمناک میشوید! (۴۹)
و دوزخیان، بهشتیان را صدا میزنند که: «(محبت کنید) و مقدارى آب، یا از آنچه خدا به شما روزى داده، به ما ببخشید!» آنها (در پاسـخ) میگویند: «خداوند اینها را بر کافران حرام کرده است!» (۵۰)
همانها که دین و آیین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند; و زندگى دنیا آنان را مغرور ساخت; امروز ما آنها را فراموش میکنیم، همان گونه که لقاى چنین روزى را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند. (۵۱)
ما کتابى براى آنها آوردیم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهى شرح دادیم; (کتابى) که مایه هدایت و رحمت براى جمعیتى است که ایمان میآورند. (۵۲)
آیا آنها جز انتظار تاویل آیات (و فرا رسیدن تهدیدهاى الهى) دارند؟ آن روز که تاویل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشیمانى سودى ندارد; و) کسانى که قبلا آن را فراموش کرده بودند میگویند: «فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند; آیا (امروز) شفیعانى براى ما وجود دارند که براى ما شفاعت کنند؟ یا (به ما اجازه داده شود به دنیا) بازگردیم، و اعمالى غیر از آنچه انجام میدادیم، انجام دهیم؟!» (ولى) آنها سرمایه وجود خود را از دست دادهاند; و معبودهایى را که به دروغ ساخته بودند، همگى از نظرشان :گم میشوند. (نه راه بازگشتى دارند، و نه شفیعانى!) (۵۳)
پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس به تدبیر جهان هستى پرداخت; با (پرده تاریک) شب، روز را می پوشاند; و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است; و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او)ست! پر برکت (و زوالناپذیر) است خداوندى که پروردگار جهانیان است! (۵۴)
پروردگار خود را (آشکارا) از روى تضرع، و در پنهانى، بخوانید! (و از تجاوز، دست بردارید که) او متجاوزان را دوست نمیدارد! (۵۵)
و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید! (بیم از مسؤولیتها، و امید به رحمتش. و نیکى کنید) زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است! (۵۶)
او کسى است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش میفرستد; تا ابرهاى سنگینبار را (بر دوش) کشند; (سپس) ما آنها را به سوى زمینهاى مرده میفرستیم; و به وسیله آنها، آب (حیاتبخش) را نازل میکنیم; و با آن، از هرگونه میوهاى (از خاک تیره) بیرون میآوریم; این گونه (که زمینهاى مرده را زنده کردیم،) مردگان را (نیز در قیامت) زنده میکنیم، شاید (با توجه به این مثال) متذکر شوید! (۵۷)
سرزمین پاکیزه ۰و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار میروید; اما سرزمینهاى بد طینت (و شورهزار)، جز گیاه ناچیز و بىارزش، از آن نمیروید; این گونه آیات (خود) را براى آنها که شکرگزارند، بیان میکنیم! (۵۸)
ما نوح را به سوى قومش فرستادیم; او به آنان گفت: «اى قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودى جز او براى شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگى میترسم!» (۵۹)
(ولى) اشراف قومش به او گفتند: «ما تو را در گمراهى آشکارى میبینیم!» (۶۰)
گفت: «اى قوم من! هیچ گونه گمراهى در من نیست; ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم! (۶۱)
رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم; و خیرخواه شما هستم; و از خداوند چیزهایى میدانم که شما نمیدانید. (۶۲)
آیا تعجب کردهاید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردى از میان شما به شما برسد، تا (از عواقب اعمال خلاف) بیمتان دهد، و (در پرتو این دستور،) پرهیزگارى پیشه کنید و شاید مشمول رحمت (الهى) گردید؟! (۶۳)
اما سرانجام او را تکذیب کردند; و ما او و کسانى را که با وى در کشتى بودند، رهایى بخشیدیم; و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، غرق کردیم; چه اینکه آنها گروهى نابینا (و کوردل) بودند. (۶۴)
و به سوى قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم); گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودى براى شما نیست! آیا پرهیزگارى پیشه نمیکنید؟!» (۶۵)
اشراف کافر قوم او گفتند: «ما تو را در سفاهت (و نادانى و سبک مغزى) میبینیم، و ما مسلما تو را از دروغگویان میدانیم!» (۶۶)
گرفت: «اى قوم من! هیچ گونه سفاهتى در من نیست; ولى فرستادهاى از طرف پروردگار جهانیانم. (۶۷)
رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم; و من خیرخواه امینى براى شما هستم. (۶۸)
آیا تعجب کردهاید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردى از میان شما به شما برسد تا (از مجازات الهى) بیمتان دهد؟! و به یاد آورید هنگامی که شما را جانشینان قوم نوح قرار داد; و شما را از جهت خلقت (جسمانى) گسترش (و قدرت) داد; پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید، شاید رستگار شوید!» (۶۹)
گفتند: «آیا به سراغ ما آمدهاى که تنها خداى یگانه را بپرستیم، و آنچه را پدران ما میپرستند، رها کنیم؟! پس اگر راست میگوئى آنچه را (از بلا و عذاب الهى) به ما وعده میدهى، بیاور»! (۷۰)
گفت: «پلیدى و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است! آیا با من در مورد نامهایى مجادله میکنید که شما و پدرانتان ۰بعنوان معبود و خدا، بر بتها) گذاردهاید، در حالى که خداوند هیچ دلیلى درباره آن نازل نکرده است؟! پس شما منتظر باشید، من هم با شما انتظار میکشم! (شما انتظار شکست من، و من انتظار عذاب الهى براى شما!)» (۷۱)
سرانجام، او و کسانى را که با او بودند، برحمت خود نجات بخشیدیم; و ریشه کسانى که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نیاوردند، قطع کردیم! (۷۲)
و به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم); گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودى براى شما نیست! دلیل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده: این «ناقه» الهى براى شما معجزهاى است; او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهاى بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکى شما را خواهد گرفت! (۷۳)
و به خاطر بیاورید که شما را جانشینان قوم «عاد» قرار داد، و در زمین مستقر ساخت، که در دشتهایش، قصرها براى خود بنا میکنید; و در کوهها، براى خود خانهها می تراشید! بنابر این، نعمتهاى خدا را متذکر شوید! و در زمین، به فساد نکوشید!» (۷۴)
(ولى) اشراف متکبر قوم او، به مستضعفانى که ایمان آورده بودند، گفتند: «آیا (براستى) شما یقین دارید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟!» آنها گفتند: «ما به آنچه او بدان ماموریت یافته، ایمان آوردهایم.» (۷۵)
متکبران گفتند: «(ولى) ما به آنچه شما به آن ایمان آوردهاید، کافریم!» (۷۶)
سپس «ناقه» را پى کردند، و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند; و گفتند: «اى صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستى، آنچه ما را با آن تهدید میکنى، بیاور!» (۷۷)
سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت; و صبحگاهان، (تنها) جسم بىجانشان در خانههاشان باقى مانده بود. (۷۸)
(صالح) از آنها روى برتافت; و گفت: «اى قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم، و شرط خیرخواهى را انجام دادم، ولى (چه کنم که) شما خیرخواهان را دوست ندارید!» (۷۹)
و (به خاطر آورید) لوط را، هنگامی که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتى را انجام میدهید که هیچیک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟! (۸۰)
آیا شما از روى شهوت به سراغ مردان میروید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفى) هستید! (۸۱)
ولى پاسـخ قومش چیزى جز این نبود که گفتند: «اینها را از شهر و دیار خود بیرون کنید، که اینها مردمی هستند که پاکدامنى را میطلبند (و با ما همصدا نیستند!)» (۸۲)
(چون کار به اینجا رسید،) ما او و خاندانش را رهایى بخشیدیم; جز همسرش، که از بازماندگان (در شهر) بود. (۸۳)
و (سپس چنان) بارانى (از سنگ) بر آنها فرستادیم; (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر سرانجام کار مجرمان چه شد! (۸۴)
و به سوى مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم); گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودى ندارید! دلیل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده است; بنابر این، حق پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیزى نکاهید! و در روى زمین، بعد از آنکه (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید! این براى شما بهتر است اگر با ایمان هستید! (۸۵)
و بر سر هر راه ننشینید که (مردم با ایمان را) تهدید کنید و مؤمنان را از راه خدا باز دارید، و با (القاى شبهات،) آن را کج و معوج نشان دهید! و به خاطر بیاورید زمانى را که اندک بودید، و او شما را فزونى داد! و بنگرید سرانجام مفسدان چگونه بود! (۸۶)
و اگر گروهى از شما به آنچه من به آن فرستاده شدهام ایمان آوردهاند، و گروهى ایمان نیاوردهاند، صبر کنید تا خداوند میان ما داورى کند، که او بهترین داوران است! (۸۷)
اشراف زورمند و متکبر از قوم او گفتند: «اى شعیب! به یقین، تو و کسانى را که به تو ایمان آوردهاند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» کفت: «آیا (میخواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟! (۸۸)
اگر ما به آیین شما بازگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بستهایم; و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم مگر اینکه خدایى که پروردگار ماست بخواهد; علم پروردگار ما، به همه چیز احاطه دارد. تنها بر خدا توکل کردهایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما بحق داورى کن، که تو بهترین داورانى!» (۸۹)
اشراف زورمند از قوم او که کافر شده بودند گفتند: «اگر از شعیب پیروى کنید، شما هم زیانکار خواهید شد!» (۹۰)
سپس زمین لرزه آنها را فرا گرفت; و صبحگاهان بصورت اجسادى بىجان در خانههاشان مانده بودند. (۹۱)
آنها که شعیب را تکذیب کردند، (آنچنان نابود شدند که) گویا هرگز در آن (خانهها) سکونت نداشتند! آنها که شعیب را تکذیب کردند، زیانکار بودند! (۹۲)
سپس از آنان روى برتافت و گفت: «اى قوم من! من رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و براى شما خیرخواهى نمودم; با این حال، چگونه بر حال قوم بىایمان تاسف بخورم؟!» (۹۳)
و ما در هیچ شهر و آبادى پیامبرى نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم; شاید (به خود آیند، و به سوى خدا) بازگردند و تضرع کنند! (۹۴)
سپس (هنگامی که این هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نیکى (و فراوانى نعمت و رفاه) را به جاى بدى (و ناراحتى و گرفتارى) قرار دادیم; آنچنان که فزونى گرفتند، (و همهگونه نعمت و برکت یافتند، و مغرور شدند،) و گفتند: «(تنها ما نبودیم که گرفتار این مشکلات شدیم;) به پدران ما نیز ناراحتیهاى جسمی و مالى رسید.» چون چنین شد، آنها را ناگهان (به سبب اعمالشان) گرفتیم (و مجازات کردیم)، در حالى که نمیفهمیدند. (۹۵)
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم; ولى (آنها حق را) تکذیب کردند; ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. (۹۶)
آیا اهل این آبادیها، از این ایمنند که عذاب ما شبانه به سراغ آنها بیاید در حالى که در خواب باشند؟! (۹۷)
آیا اهل این آبادیها، از این ایمنند که عذاب ما هنگام روز به سراغشان بیاید در حالى که سرگرم بازى هستند؟! (۹۸)
آیا آنها خود را از مکر الهى در امان میدانند؟! در حالى که جز زیانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ایمن نمیدانند! (۹۹)
آیا کسانى که وارث روى زمین بعد از صاحبان آن میشوند، عبرت نمیگیرند که اگر بخواهیم، آنها را نیز به گناهانشان هلاک میکنیم، و بر دلهایشان مهر مینهیم تا (صداى حق را) نشنوند؟! (۱۰۰)
اینها، شهرها و آبادیهایى است که قسمتى از اخبار آن را براى تو شرح میدهیم; پیامبرانشان دلایل روشن براى آنان آوردند; (ولى آنها چنان لجوج بودند که) به آنچه قبلا تکذیب کرده بودند، ایمان نمیآوردند! اینگونه خداوند بر دلهاى کافران مهر مینهد (و بر اثر لجاجت و ادامه گناه، حس تشخیصشان را سلب میکند)! (۱۰۱)
و بیشتر آنها را بر سر پیمان خود نیافتیم; (بلکه) اکثر آنها را فاسق و گنهکار یافتیم! (۱۰۲)
سپس بدنبال آنها ( پیامبران پیشین) موسى را با آیات خویش به سوى فرعون و اطرافیان او فرستادیم; اما آنها (با عدم پذیرش)، به آن (آیات) ظلم کردند. ببین عاقبت مفسدان چگونه بود! (۱۰۳)
و موسى گفت: «اى فرعون! من فرستادهاى از سوى پروردگار جهانیانم. (۱۰۴)
سزاوار است که بر خدا جز حق نگویم. من دلیل روشنى از پروردگارتان براى شما آوردهام; پس بنى اسرائیل را با من بفرست!» (۱۰۵)
(فرعون) گفت: «اگر نشانهاى آوردهاى، نشان بده اگر از راستگویانى!» (۱۰۶)
(موسى) عصاى خود را افکند; ناگهان اژدهاى آشکارى شد! (۱۰۷)
دست خود را (از گریبان) بیرون آورد; سفید (و درخشان) براى بینندگان بود! (۱۰۸)
اطرافیان فرعون گفتند: «بىشک، این ساحرى ماهر و دانا است! (۱۰۹)
میخواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند; (نظر شما چیست، و) در برابر او چه دستورى دارید؟» (۱۱۰)
سپس به فرعون) گفتند: «(کار) او و برادرش را به تاخیر انداز، و جمعآورىکنندگان را به همه شهرها بفرست… (۱۱۱)
تا هر ساحر دانا (و کارآزمودهاى) را به خدمت تو بیاورند!» (۱۱۲)
ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: «آیا اگر ما پیروز گردیم، اجر و پاداش مهمی خواهیم داشت؟ !» (۱۱۳)
گفت: «آرى، و شما از مقربان خواهید بود!» (۱۱۴)
(روز مبارزه فرا رسید. ساحران) گفتند: «اى موسى! یا تو (وسایل سحرت را) بیفکن، یا ما میافکنیم!» (۱۱۵)
گفت: «شما بیفکنید!» و هنگامی (که وسایل سحر خود را) افکندند، مردم را چشمبندى کردند و ترساندند; و سحر عظیمی پدید آوردند. (۱۱۶)
(ما) به موسى وحى کردیم که: «عصاى خود را بیفکن!» ناگهان (بصورت مار عظیمی در آمد که) وسایل دروغین آنها را بسرعت برمیگرفت. (۱۱۷)
(در این هنگام،) حق آشکار شد; و آنچه آنها ساخته بودند، باطل گشت. (۱۱۸)
و در آنجا (همگى) مغلوب شدند; و خوار و کوچک گشتند. (۱۱۹)
و ساحران (بىاختیار) به سجده افتادند. (۱۲۰)
و گفتند: «ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم; (۱۲۱)
پروردگار موسى و هارون!» (۱۲۲)
فرعون گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم، به او ایمان آوردید؟! حتما این نیرنگ و توطئهاى است که در این شهر (و دیار) چیدهاید، تا اهلش را از آن بیرون کنید; ولى بزودى خواهید دانست! (۱۲۳)
سوگند میخورم که دستها و پاهاى شما را بطور مخالف ( دست راست با پاى چپ، یا دست چپ با پاى راست) قطع میکنم; سپس همگى را به دار میآویزم! (۱۲۴)
(ساحران) گفتند: «(مهم نیست،) ما به سوى پروردگارمان بازمیگردیم! (۱۲۵)
انتقام تو از ما، تنها بخاطر این است که ما به آیات پروردگار خویش -هنگامی که به سراغ ما آمد- ایمان آوردیم. بار الها! صبر و استقامت بر ما فرو ریز! (و آخرین درجه شکیبائى را به ما مرحمت فرما!) و ما را مسلمان بمیران!» (۱۲۶)
و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: «آیا موسى و قومش را رها میکنى که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازد؟!» گفت: «بزودى پسرانشان را میکشیم، و دخترانشان را زنده نگه میداریم (تا به ما خدمت کنند); و ما بر آنها کاملا مسلطیم!» (۱۲۷)
موسى به قوم خود گفت: «از خدا یارى جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار میکند; و سرانجام (نیک) براى پرهیزکاران است!» (۱۲۸)
گفتند: «پیش از آنکه به سوى ما بیایى آزار دیدیم، (هم اکنون) پس از آمدنت نیز آزار میبینیم! (کى این آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند، و شما را در زمین جانشین (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل میکنید!» (۱۲۹)
و ما نزدیکان فرعون (و قوم او) را به خشکسالى و کمبود میوهها گرفتار کردیم، شاید متذکر گردند! (۱۳۰)
(اما آنها نه تنها پند نگرفتند، بلکه) هنگامی که نیکى (و نعمت) به آنها میرسید، میگفتند: سخللّهبخاطر خود ماست.» ولى موقعى که بدى (و بلا) به آنها میرسید، میگفتند: «از شومی موسى و کسان اوست»! آگاه باشید سرچشمه همه اینها، نزد خداست; ولى بیشتر آنها نمیدانند! (۱۳۱)
و گفتند: «هر زمان نشانه و معجزهاى براى ما بیاورى که سحرمان کنى، ما به تو ایمان نمیآوریم!» (۱۳۲)
سپس (بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کردیم:) طوفان و ملخ و آفت گیاهى و قورباغهها و خون را -که نشانههایى از هم جدا بودند- بر آنها فرستادیم; (ولى باز بیدار نشدند، و) تکبر ورزیدند، و جمعیت گنهکارى بودند! (۱۳۳)
هنگامی که بلا بر آنها مسلط میشد، میگفتند: «اى موسى! از خدایت براى ما بخواه به عهدى که با تو کرده، رفتار کند! اگر این بلا را از ما مرتفع سازى، قطعا به تو ایمان میآوریم، وبنى اسرائیل را با تو خواهیم فرستاد!» (۱۳۴)
اما هنگامی که بلا را، پس از مدت معینى که به آن میرسیدند، از آنها برمیداشتیم، پیمان خویش را میشکستند! (۱۳۵)
سرانجام از آنها انتقام گرفتیم، و آنان را در دریا غرق کردیم; زیرا آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند. (۱۳۶)
و مشرقها و مغربهاى پر برکت زمین را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم; و وعده نیک پروردگارت بر بنى اسرائیل، بخاطر صبر و استقامتى که به خرج دادند، تحقق یافت; و آنچه فرعون و فرعونیان (از کاخهاى مجلل) میساختند، و آنچه از باغهاى داربستدار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم! (۱۳۷)
و بنى اسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم; (ناگاه) در راه خود به گروهى رسیدند که اطراف بتهایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در این هنگام، بنى اسرائیل) به موسى گفتند: سخللّهتو هم براى ما معبودى قرار ده، همانگونه که آنها معبودان (و خدایانى) دارند!» گفت: سخللّهشما جمعیتى جاهل و نادان هستید! (۱۳۸)
اینها (را که میبینید)، سرانجام کارشان نابودى است; و آنچه انجام میدهند، باطل (و بیهوده) است. (۱۳۹)
(سپس) گفت: «آیا غیر از خداوند، مبعودى براى شما بطلبم؟! خدایى که شما را بر جهانیان (و مردم عصرتان) برترى داد!» (۱۴۰)
(به خاطر بیاورید) زمانى را که از (چنگال) فرعونیان نجاتتان بخشیدیم! آنها که پیوسته شما را شکنجه میدادند، پسرانتان را میکشتند، و زنانتان را (براى خدمتگارى) زنده میگذاشتند; و در این، آزمایش بزرگى از سوى خدا براى شما بود. (۱۴۱)
و ما با موسى، سى شب وعده گذاشتیم; سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم; به این ترتیب، میعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسى به برادرش هارون «جانشین من در میان قومم باش. و (آنها) را اصلاح کن! و از روش مفسدان، پیروى منما!» (۱۴۲)
و هنگامی که موسى به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!» گفت: «هرگز مرا نخواهى دید! ولى به کوه بنگر، اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى دید!» اما هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد; و موسى مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض «خداوندا! منزهى تو (از اینکه با چشم تو را ببینم)! من به سوى تو بازگشتم! و من نخستین مؤمنانم!» (۱۴۳)
(خداوند) فرمود: «اى موسى! من تو را با رسالتهاى خویش، و با سخنگفتنم (با تو)، بر مردم برترى دادم و برگزیدم; پس آنچه را به تو دادهام بگیر و از شکرگزاران باش!» (۱۴۴)
و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتیم; و بیانى از هر چیز کردیم -«پس آن را با جدیت بگیر! و به قوم خود بگو: به نیکوترین آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخیزند، کیفرشان دوزخ است;) و بزودى جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد!» (۱۴۵)
بزودى کسانى را که در روى زمین بناحق تکبر میورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف میسازم! آنها چنانند که اگر هر آیه و نشانهاى را ببینند، به آن ایمان نمیآورند; اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمیکنند; و اگر طریق گمراهى را ببینند، آن را راه خود انتخاب میکنند! (همه اینها) بخاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند! (۱۴۶)
و کسانى که آیات، و دیدار رستاخیز را تکذیب (و انکار) کنند، اعمالشان نابود می گردد; آیا جز آنچه را عمل میکردند پاداش داده میشوند؟! (۱۴۷)
قوم موسى بعد (از رفتن) او (به میعادگاه خدا)، از زیورهاى خود گوسالهاى ساختند; جسد بىجانى که صداى گوساله داشت! آیا آنها نمیدیدند که با آنان سخن نمیگوید، و به راه (راست) هدایتشان نمیکند؟! آن را (خداى خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند! (۱۴۸)
و هنگامی که حقیقت به دستشان افتاد، و دیدند گمراه شدهاند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نکند، و ما را نیامرزد، بطور قطع از زیانکاران خواهیم بود!» (۱۴۹)
و هنگامی که موسى خشمگین و اندوهناک به سوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشینانى برایم بودید (و آیین مرا ضایع کردید)! آیا درمورد فرمان پروردگارتان (و تمدید مدت میعاد او)، عجله نمودید (و زود قضاوت کردید؟!)» سپس الواح را افکند، و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانیت) به سوى خود کشید; او گفت: «فرزند مادرم! این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند; و نزدیک بود مرا بکشند، پس کارى نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده!» (۱۵۰)
(موسى) گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل فرما، و تو مهربانترین مهربانانى!» (۱۵۱)
کسانى که گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودى خشم پروردگارشان، و ذلت در زندگى دنیا به آنها میرسد; و اینچنین، کسانى را که (بر خدا) افترا میبندند، کیفر می دهیم! (۱۵۲)
و آنها که گناه کردند، و بعد از آن توبه نمودند و ایمان آوردند، (امید عفو او را دارند; زیرا) پروردگار تو، در پى این کار، آمرزنده و مهربان است. (۱۵۳)
هنگامی که خشم موسى فرو نشست; الواح (تورات) را برگرفت; و در نوشتههاى آن، هدایت و رحمت براى کسانى بود که از پروردگار خویش میترسند (و از مخالفت فرمانش بیم دارند). (۱۵۴)
موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى میعادگاه ما برگزید; و هنگامی که زمینلرزه آنها را فرا گرفت (و هلاک شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر میخواستى، می توانستى آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنى! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام دادهاند، (مجازات و) هلاک میکنى؟! این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست; که هر کس را بخواهى (و مستحق بدانى)، به وسیله آن گمراه میسازى; و هر کس را بخواهى (و شایسته ببینى)، هدایت میکنى! تو ولى مایى، و ما را بیامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانى! (۱۵۵)
و براى ما، در این دنیا و سراى دیگر، نیکى مقرر فرما; چه اینکه ما به سوى تو بازگشت کردهایم! «(خداوند در برابر این تقاضا، به موسى) گفت:» مجازاتم را به هر کس بخواهم میرسانم; و رحمتم همه چیز را فراگرفته; و آن را براى آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان میآورند، مقرر خواهم داشت! (۱۵۶)
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امی» پیروى میکنند; پیامبرى که صفاتش را، در تورات و انجیلى که نزدشان است، مییابند; آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد; اشیار پاکیزه را براى آنها حلال میشمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند; و بارهاى سنگین، و زنجیرهایى را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانى که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نورى که با او نازل شده پیروى نمودند، آنان رستگارانند. (۱۵۷)
بگو: «اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم; همان خدایى که حکومت آسمانها و زمین، از آن اوست; معبودى جز او نیست; زنده میکند و میمیراند; پس ایمان بیاورید به خدا و فرستادهاش، آن پیامبر درس نخواندهاى که به خدا و کلماتش ایمان دارد; و از او پیروى کنید تا هدایت یابید!» (۱۵۸)
از قوم موسى، گروهى هستند که به سوى حق هدایت میکنند; و به حق و عدالت حکم مینمایند. (۱۵۹)
ما آنها را به دوازده گروه -که هر یک شاخهاى (از دودمان اسرائیل) بود – تقسیم کردیم. و هنگامی که قوم موسى (در بیابان) از او تقاضاى آب کردند، به او وحى فرستادیم که: «عصاى خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست; آنچنان که هر گروه، چشمه و آبشخور خود را میشناخت. و ابر را بر سر آنها سایبان ساختیم; و بر آنها «من» و «سلوى» فرستادیم; (و به آنان گفتیم:) از روزیهاى پاکیزهاى که به شما دادهایم، بخورید! (و شکر خدا را بجا آورید! آنها نافرمانى و ستم کردند; ولى) به ما ستم نکردند، لکن به خودشان ستم مینمودند. (۱۶۰)
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که به آنها گفته شد: «در این شهر ( بیت المقدس ) ساکن شوید، و از هر جا (و به هر کیفیت) بخواهید، از آن بخورید (و بهره گیرید)! و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز! و از در (بیت المقدس) با تواضع وارد شوید! که اگر چنین کنید، گناهان شما را میبخشم; و نیکوکاران را پاداش بیشتر خواهیم داد.» (۱۶۱)
اما ستمگران آنها، این سخن (و آن فرمانها) را، بغیر آنچه به آنها گفته شده بود، تغییر دادند; از اینرو بخاطر ستمی که روا میداشتند، بلایى از آسمان بر آنها فرستادیم (و مجازاتشان کردیم). (۱۶۲)
و از آنها درباره (سرگذشت) شهرى که در ساحل دریا بود بپرس! زمانى که آنها در روزهاى شنبه، تجاوز (و نافرمانى) خدا میکردند; همان هنگام که ماهیانشان، روز شنبه (که روز تعطیل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشکار میشدند; اما در غیر روز شنبه، به سراغ آنها نمیآمدند; این چنین آنها را به چیزى آزمایش کردیم که نافرمانى میکردند! (۱۶۳)
و (به یاد آر) هنگامی را که گروهى از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا جمعى (گنهکار) را اندرز میدهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدى گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذارید تا نابود شوند!)» گفتند: «(این اندرزها،) براى اعتذار (و رفع مسؤولیت) در پیشگاه پروردگار شماست; بعلاوه شاید آنها (بپذیرند، و از گناه باز ایستند، و) تقوا پیشه کنند!» (۱۶۴)
اما هنگامی که تذکراتى را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، (لحظه عذاب فرا رسید; و) نهىکنندگان از بدى را رهایى بخشیدیم; و کسانى را که ستم کردند، بخاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدى گرفتار ساختیم. (۱۶۵)
(آرى،) هنگامی که در برابر آنچه از آن نهى شده بودند سرکشى کردند، به آنها گفتیم: «به شکل میمونهایى طردشده در آیید!» (۱۶۶)
و (نیز به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت اعلام کرد: تا دامنه قیامت، کسى را بر آنها مسلط خواهد ساخت که همواره آنها را در عذاب سختى قرار دهد; زیرا پروردگارت مجازاتش سریع، (و در عین حال، نسبت به توبهکاران) آمرزنده و مهربان است. (۱۶۷)
و آنها را در زمین بصورت گروههایى، پراکنده ساختیم; گروهى از آنها صالح، و گروهى ناصالحند. و آنها را با نیکىها و بدىها آزمودیم، شاید بازگردند! (۱۶۸)
پس از آنها، فرزندانى جاى آنها را گرفتند که وارث کتاب (آسمانى، تورات) شدند; (اما با این حال،) متاع این دنیاى پست را گرفته، (بر اطاعت فرمان خدا ترجیح میدهند) و میگویند: سخللّه(اگر ما گنهکاریم توبه میکنیم و) بزودى بخشیده خواهیم شد!» اما اگر متاع دیگرى همانند آن به دستشان بیفتد، آن را (نیز) میگیرند، (و باز حکم خدا را پشت سر میافکنند.) آیا پیمان کتاب (خدا) از آنها گرفته نشده که بر خدا (دروغ نبندند، و) جز حق نگویند، و آنان بارها آنرا خواندهاند؟! و سراى آخرت براى پرهیزگاران بهتر است، آیانمیفهمید؟! (۱۶۹)
و آنها که به کتاب (خدا) تمسک جویند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگى خواهند داشت; زیرا) ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد! (۱۷۰)
و (نیز به خاطر بیاور) هنگامی که کوه را همچون سایبانى بر فراز آنها بلند کردیم، آنچنان که گمان کردند بر آنان فرود میآمد; (و در همین حال، از آنها پیمان گرفتیم و گفتیم:) آنچه را (از احکام و دستورها) به شما دادهایم، با قوت (و جدیت) بگیرید! و آنچه در آن است، به یاد داشته باشید، (و عمل کنید،) تا پرهیزگار شوید! (۱۷۱)
و (به خاطر بیاور) زمانى را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت; و آنها را گواه بر خویشتن ساخت; (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آرى، گواهى میدهیم!» (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل بودیم; (و از پیمان فطرى توحید بىخبر ماندیم)»! (۱۷۲)
یا بگویید: «پدرانمان پیش از ما مشرک بودند، ما هم فرزندانى بعد از آنها بودیم; (و چارهاى جز پیروى از آنان نداشتیم;) آیا ما را به آنچه باطلگرایان انجام دادند مجازات میکنى؟!» (۱۷۳)
این گونه، آیات را توضیح میدهیم; و شاید به سوى حق بازگردند (و بدانند نداى توحید در درون جانشان، از روز نخست بوده است)! (۱۷۴)
و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم; ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد! (۱۷۵)
و اگر میخواستیم، (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانشها) بالا میبردیم; (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست; پس او را به حال خود رها کردیم) و او به پستى گرایید، و از هواى نفس پیروى کرد! مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنى، دهانش را باز، و زبانش را برون میآورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همین کار را میکند; (گویى چنان تشنه دنیاپرستى است که هرگز سیراب نمیشود! (این مثل گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند; این داستانها را (براى آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند (و بیدار شوند)! (۱۷۶)
چه بد مثلى دارند گروهى که آیات ما را تکذیب کردند; و آنها تنها به خودشان ستم مینمودند! (۱۷۷)
آن کس را که خدا هدایت کند، هدایت یافته (واقعى) اوست; و کسانى را که (بخاطر اعمالشان) گمراه سازد، زیانکاران (واقعى) آنها هستند! (۱۷۸)
به یقین، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم; آنها دلها ( عقلها )یى دارند که با آن (اندیشه نمیکنند، و) نمیفهمند; و چشمانى که با آن نمیبینند; و گوشهایى که با آن نمیشنوند; آنها همچون چهارپایانند; بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)! (۱۷۹)
و براى خدا، نامهاى نیک است; خدا را به آن (نامها) بخوانید! و کسانى را که در اسماء خدا تحریف میکنند (و بر غیر او مینهند، و شریک برایش قائل میشوند)، رها سازید! آنها بزودى جزاى اعمالى را که انجام میدادند، میبینند! (۱۸۰)
و از آنها که آفریدیم، گروهى بحق هدایت میکنند، و بحق اجراى عدالت مینمایند. (۱۸۱)
و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جائى که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد. (۱۸۲)
و به آنها مهلت میدهم (تا مجازاتشان دردناکتر باشد); زیرا طرح و نقشه من، قوى (و حساب شده) است. (و هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست.) (۱۸۳)
آیا فکر نکردند که همنشین آنها ( پیامبر) هیچگونه (اثرى از) جنون ندارد؟! (پس چگونه چنین نسبت ناروایى به او میدهند؟!) او فقط بیم دهنده آشکارى است (که مردم را متوجه وظایفشان میسازد). (۱۸۴)
آیا در حکومت و نظام آسمانها و زمین، و آنچه خدا آفریده است، (از روى دقت و عبرت) نظر نیفکندند؟! (و آیا در این نیز اندیشه نکردند که) شاید پایان زندگى آنها نزدیک شده باشد؟! (اگر به این کتاب آسمانى روشن ایمان نیاورند،) بعد از آن به کدام سخن ایمان خواهند آورد؟! (۱۸۵)
هر کس را خداوند (به جرم اعمال زشتش) گمراه سازد، هدایت کنندهاى ندارد; و آنها را در طغیان و سرکشىشان رها میسازد، تا سرگردان شوند! (۱۸۶)
درباره قیامت از تو سوال میکنند، کى فرامیرسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است; و هیچکس جز او (نمیتواند) وقت آن را آشکار سازد; (اما قیام قیامت، حتى) در آسمانها و زمین، سنگین (و بسیار پر اهمیت) است; و جز بطور ناگهانى، به سراغ شما نمیآید!» (باز) از تو سوال میکنند، چنان که گویى تو از زمان وقوع آن باخبرى! بگو: «علمش تنها نزد خداست; ولى بیشتر مردم نمیدانند.» (۱۸۷)
بگو: «من مالک سود و زیان خویش نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد; (و از غیب و اسرار نهان نیز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده کند;) و اگر از غیب باخبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم میکردم، و هیچ بدى (و زیانى) به من نمیرسید; من فقط بیمدهنده و بشارتدهندهام براى گروهى که ایمان میآورند! (و آماده پذیرش حقند) (۱۸۸)
او خدایى است که (همه) شما را از یک فرد آفرید; و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید. سپس هنگامی که با او آمیزش کرد، حملى سبک برداشت، که با وجود آن، به کارهاى خود ادامه میداد; و چون سنگین شد، هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند سخللّهاگر فرزند صالحى به ما دهى، از شاکران خواهیم بود!» (۱۸۹)
اما هنگامی که خداوند فرزند صالحى به آنها داد، (موجودات دیگر را در این موهبت مؤثر دانستند; و) براى خدا، در این نعمت که به آنها بخشیده بود، همتایانى قائل شدند; خداوند برتر است از آنچه همتاى او قرار میدهند! (۱۹۰)
آیا موجوداتى را همتاى او قرارمیدهند که چیزى را نمیآفرینند، و خودشان مخلوقند. (۱۹۱)
و نمیتوانند آنان را یارى کنند، و نه خودشان را یارى میدهند. (۱۹۲)
و هرگاه آنها را به سوى هدایت دعوت کنید، از شما پیروى نمیکنند; و براى شما یکسان است چه آنها را دعوت کنید و چه خاموش باشید؟! (۱۹۳)
آنهایى را که غیر از خدا میخوانید (و پرستش میکنید)، بندگانى همچون خود شما هستند; آنها را بخوانید، و اگر راست میگویید باید به شما پاسـخ دهند (و تقاضایتان را برآورند)! (۱۹۴)
آیا (آنها حداقل همانند خود شما) پاهایى دارند که با آن راه بروند؟! یا دستهایى دارند که با آن چیزى را بگیرند (و کارى انجام دهند)؟! یا چشمانى دارند که با آن ببینند؟! یا گوشهایى دارند که با آن بشنوند؟! (نه، هرگز، هیچکدام،) بگو: «(اکنون که چنین است،) بتهاى خویش را که شریک خدا قرار دادهاید (بر ضد من) بخوانید، و براى من نقشه بکشید، و لحظهاى مهلت ندهید، (تا بدانید کارى از آنها ساخته نیست)! (۱۹۵)
ولى و سرپرست من، خدایى است که این کتاب را نازل کرده; و او همه صالحان را سرپرستى میکند. (۱۹۶)
و آنهایى را که جز او میخوانید، نمیتوانند یاریتان کنند، و نه (حتى) خودشان را یارى دهند; (۱۹۷)
و اگر آنها را به هدایت فرا خوانید، سخنانتان را نمیشنوند! و آنها را میبینى (که با چشمهاى مصنوعیشان) به تو نگاه میکنند، اما در حقیقت نمیبینند!» (۱۹۸)
(به هر حال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکىها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستیزه مکن)! (۱۹۹)
و هرگاهوسوسهاى از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر; که او شنونده و داناست! (۲۰۰)
پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههاى شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) میافتند; و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان بینا میگردند. (۲۰۱)
و (ناپرهیزگاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهى پیش میبرند، و باز نمیایستند! (۲۰۲)
هنگامی که (در نزول وحى تاخیر افتد، و) آیهاى براى آنان نیاورى، میگویند: «چرا خودت (از پیش خود) آن را برنگزیدى؟!» بگو: «من تنها از چیزى پیروى میکنم که بر من وحى میشود; این وسیله بینایى از طرف پروردگارتان، و مایه هدایت و رحمت است براى جمعیتى که ایمان میآورند. (۲۰۳)
هنگامی که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید; شاید مشمول رحمت خدا شوید! (۲۰۴)
پروردگارت را در دل خود، از روى تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن; و از غافلان مباش! (۲۰۵)
آنها که (در مقام قرب) نزد پروردگار تو هستند، (هیچگاه) از عبادتش تکبر نمیورزند، و او را تسبیح میگویند، و برایش سجده میکنند. (۲۰۶)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
از تو درباره انفال ( غنایم، و هرگونه مال بدون مالک مشخص) سوال میکنند ; بگو: «انفال مخصوص خدا و پیامبر است; پس، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و خصومتهایى را که در میان شماست، آشتى دهید! و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید! (۱)
مؤمنان، تنها کسانى هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد; و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود، ایمانشان فزونتر میگردد; و تنها بر پروردگارشان توکل دارند. (۲)
آنها که نماز را برپا میدارند; و از آنچه به آنها روزى دادهایم، انفاق میکنند. (۳)
(آرى،) مؤمنان حقیقى آنها هستند; براى آنان درجاتى (مهم) نزد پروردگارشان است; و براى آنها، آمرزش و روزى بىنقص و عیب است. (۴)
همانگونه که خدا تو را بحق از خانه (به سوى میدان بدر،) بیرون فرستاد، در حالى که گروهى از مؤمنان ناخشنود بودند (;ولى سرانجامش پیروزى بود! ناخشنودى عدهاى از چگونگى تقسیم غنایم بدر نیز چنین است)! (۵)
آنها پس از روشن شدن حق، باز با تو مجادله میکردند; (و چنان ترس و وحشت آنها را فراگرفته بود، که) گویى به سوى مرگ رانده میشوند، و آن را با چشم خود مینگرند! (۶)
و (به یاد آرید) هنگامی را که خداوند به شما وعده داد که یکى از دو گروه ( کاروان تجارى قریش، یا لشکر مسلح آنها) نصیب شما خواهد بود; و شما دوست میداشتید که کاروان (غیر مسلح) براى شما باشد (و بر آن پیروز شوید); ولى خداوند میخواهد حق را با کلمات خود تقویت، و ریشه کافران را قطع کند; (از این رو شما را بر خلاف میلتان با لشکر قریش درگیر ساخت، و آن پیروزى بزرگ نصیبتان شد.) (۷)
تا حق را تثبیت کند، و باطل را از میان بردارد، هر چند مجرمان کراهت داشته باشند. (۸)
(به خاطر بیاورید) زمانى را (که از شدت ناراحتى در میدان بدر،) از پروردگارتان کمک میخواستید; و او خواسته شما را پذیرفت (و گفت): من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود میآیند، یارى میکنم. (۹)
ولى خداوند، این را تنها براى شادى و اطمینان قلب شما قرار داد; وگرنه، پیروزى جز از طرف خدا نیست; خداوند توانا و حکیم است! (۱۰)
و (یاد آورید) هنگامی را که خواب سبکى که مایه آرامش از سوى خدا بود، شما را فراگرفت; و آبى از آسمان برایتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند; و پلیدى شیطان را از شما دور سازد; و دلهایتان را محکم، و گامها را با آن استوار دارد! (۱۱)
و (به یاد آر) موقعى را که پروردگارت به فرشتگان وحى کرد: «من با شما هستم; کسانى را که ایمان آوردهاند، ثابت قدم دارید! بزودى در دلهاى کافران ترس و وحشت میافکنم; ضربهها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آرید! و همه انگشتانشان را قطع کنید! (۱۲)
این بخاطر آن است که آنها با خدا و پیامبرش (ص) دشمنى ورزیدند; و هر کس با خدا و پیامبرش دشمنى کند، (کیفر شدیدى میبیند;) و خداوند شدید العقاب است! (۱۳)
این (مجازات دنیا) را بچشید! و براى کافران، مجازات آتش (در جهان دیگر) خواهد بود! (۱۴)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامی که با انبوه کافران در میدان نبرد روبهرو شوید، به آنها پشت نکنید (و فرار ننمایید)! (۱۵)
و هر کس در آن هنگام به آنها پشت کند -مگر آنکه هدفش کنارهگیرى از میدان براى حمله مجدد، و یا به قصد پیوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنین کسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد; و جایگاه او جهنم، و چه بد جایگاهى است! (۱۶)
این شما نبودید که آنها را کشتید; بلکه خداوند آنها را کشت! واین تو نبودى (اى پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختى; بلکه خدا انداخت! و خدا میخواست مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبى کند; خداوند شنوا و داناست. (۱۷)
سرنوشت مؤمنان و کافران، همان بود که دیدید! و خداوند سستکننده نقشههاى کافران است. (۱۸)
اگر شما فتح و پیروزى میخواهید، پیروزى به سراغ شما آمد! و اگر (از مخالفت) خوددارى کنید، براى شما بهتر است! و اگر بازگردید، ما هم باز خواهیم گشت; و جمعیت شما هر چند زیاد باشد، شما را (از یارى خدا) بىنیاز نخواهد کرد; و خداوند با مؤمنان است! (۱۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا و پیامبرش را اطاعت کنید; و سرپیچى ننمایید در حالى که (سخنان او را) میشنوید! (۲۰)
و همانند کسانى نباشید که میگفتند: «شنیدیم!» ولى در حقیقت نمیشنیدند! (۲۱)
بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمیکنند. (۲۲)
و اگر خداوند خیرى در آنها میدانست، (حرف حق را) به گوش آنها میرساند; ولى (با این حال که دارند،) اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپیچى کرده و روگردان میشوند. (۲۳)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابتکنید هنگامی که شما را به سوى چیزى میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآورى میشوید! (۲۴)
و از فتنهاى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمیرسد; (بلکه همه را فرا خواهد گرفت; چرا که دیگران سکوت اختیار کردند.) و بدانید خداوند کیفر شدید دارد! (۲۵)
و به خاطر بیاورید هنگامی را که شما در روى زمین، گروهى کوچک و اندک و زبون بودید; آنچنان که میترسیدید مردم شما را بربایند! ولى او شما را پناه داد; و با یارى خود تقویت کرد; و از روزیهاى پاکیزه بهرهمند ساخت; شاید شکر نعمتش را بجا آورید! (۲۶)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید! و (نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالى که میدانید (این کار، گناه بزرگى است)! (۲۷)
و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش است; و (براى کسانى که از عهده امتحان برآیند،) پاداش عظیمی نزد خداست! (۲۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما وسیلهاى جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمیدهد; (روشنبینى خاصى که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت;) و گناهانتان را میپوشاند; و شما را میزمرزد; و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است! (۲۹)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکه) خارج سازند; آنها چاره میاندیشیدند (و نقشه میکشیدند)، و خداوند هم تدبیر میکرد; و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است! (۳۰)
و هنگامی که آیات ما بر آنها خوانده میشود، میگویند: «شنیدیم; (چیز مهمی نیست;) ما هم اگر بخواهیم مثل آن را میگوییم; اینها همان افسانههاى پیشینیان است!» (ولى دروغ میگویند، و هرگز مثل آن را نمیآورند.) (۳۱)
و (به خاطر بیاور) زمانى را که گفتند: «پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکى براى ما بفرست!» (۳۲)
ولى (اى پیامبر!) تا تو در میان آنها هستى، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد; و (نیز) تا استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند. (۳۳)
چرا خدا آنها را مجازات نکند، با اینکه از (عبادت موحدان در کنار) مسجد الحرام جلوگیرى میکنند در حالى که سرپرست آن نیستند؟! سرپرست آن، فقط پرهیزگارانند; ولى بیشتر آنها نمیدانند. (۳۴)
(آنها که مدعى هستند ما هم نماز داریم،) نمازشان نزد خانه (خدا)، چیزى جز «سوت کشیدن سذللّه «کف زدن» نبود; پس بچشید عذاب (الهى) را بخاطر کفرتان! (۳۵)
آنها که کافر شدند، اموالشان را براى بازداشتن (مردم) از راه خدا خرج میکنند; آنان این اموال را (که براى به دست آوردنش زحمت کشیدهاند، در این راه) مصرف میکنند، اما مایه حسرت و اندوهشان خواهد شد; و سپس شکست خواهند خورد; و (در جهان دیگر) کافران همگى به سوى دوزخ گردآورى خواهند شد. (۳۶)
(اینها همه) بخاطر آن است که خداوند (میخواهد) ناپاک را از پاک جدا سازد، و ناپاکها را روى هم بگذارد، و همه را متراکم سازد، و یکجا در دوزخ قرار دهد; و اینها هستند زیانکاران! (۳۷)
به آنها که کافر شدند بگو: «چنانچه از مخالفت باز ایستند، (و ایمان آورند،) گذشته آنها بخشوده خواهد شد; و اگر به اعمال سابق بازگردند، سنت خداوند در گذشتگان، درباره آنها جارى میشود (;و حکم نابودى آنان صادر میگردد). (۳۸)
و با آنها پیکار کنید، تا فتنه ( شرک و سلب آزادى) برچیده شود، و دین (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرک وفساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خوددارى کنند، (خداوند آنها را میپذیرد;) خدا به آنچه انجام میدهند بیناست. (۳۹)
و اگر سرپیچى کنند، بدانید (ضررى به شما نمیرسانند;) خداوند سرپرست شماست! چه سرپرست خوبى! و چه یاور خوبى! (۴۰)
بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، و براى پیامبر، و براى ذىالقربى و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه (باایمان و بىایمان) ( روز جنگ بدر) نازل کردیم، ایمان آوردهاید; و خداوند بر هر چیزى تواناست! (۴۱)
در آن هنگام که شما در طرف پایین بودید، و آنها در طرف بالا; (و دشمن بر شما برترى داشت;) و کاروان (قریش)، پایین تر از شما بود; (و وضع چنان سخت بود که) اگر با یکدیگر وعده میگذاشتید (که در میدان نبرد حاضر شوید)، در انجام وعده خود اختلاف میکردید; ولى (همه اینها) براى آن بود که خداوند، کارى را که میبایست انجام شود، تحقق بخشد; تا آنها که هلاک (و گمراه) میشوند، از روى اتمام حجت باشد; و آنها که زنده میشوند (و هدایت مییابند) ، از روى دلیل روشن باشد; و خداوند شنواو داناست. (۴۲)
در آن هنگام که خداوند تعداد آنها را در خواب به تو کم نشان داد; و اگر فراوان نشان میداد، مسلما سست میشدید; و (درباره شروع جنگ با آنها) کارتان به اختلاف میکشید; ولى خداوند (شما را از شر اینها) سالم نگه داشت; خداوند به آنچه درون سینههاست، داناست. (۴۳)
و در آن هنگام (که در میدان نبرد،) با هم روبهرو شدید، آنها را به چشم شما کم نشان میداد; و شما را (نیز) به چشم آنها کم مینمود; تا خداوند، کارى را که میبایست انجام گیرد، صورت بخشد; (شما نترسید و اقدام به جنگ کنید، آنها هم وحشت نکنند و حاضر به جنگ شوند، و سرانجام شکست بخورند!) و همه کارها به خداوند باز میگردد. (۴۴)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامی که (در میدان نبرد) با گروهى رو به رو میشوید، ثابت قدم باشید! و خدا را فراوان یاد کنید، تا رستگار شوید! (۴۵)
و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است! (۴۶)
و مانند کسانى نباشید که از روى هوى پرستى و غرور و خودنمایى در برابر مردم، از سرزمین خود به (سوى میدان بدر) بیرون آمدند; و (مردم را) از راه خدا بازمیداشتند; (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل میکنند، احاطه (و آگاهى) دارد! (۴۷)
و (به یاد آور) هنگامی را که شیطان، اعمال آنها ( مشرکان) را در نظرشان جلوه داد، و گفت: سخللّهامروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمیگردد! و من، همسایه (و پناهدهنده) شما هستم!» اما هنگامی که دو گروه (کافران، و مؤمنان مورد حمایت فرشتگان) در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پیروانم) بیزارم! من چیزى میبینم که شما نمیبینید; من از خدا میترسم، خداوند شدیدالعقاب است!» (۴۸)
و هنگامی را که منافقان، و آنها که در دلهایشان بیمارى است میگفتند: «این گروه (مسلمانان) را دینشان مغرور ساخته است.» (آنها نمیدانستند که) هر کس بر خدا توکل کند، (پیروز میگردد;) خداوند قدرتمند و حکیم است! (۴۹)
و اگر ببینى کافران را هنگامی که فرشتگان (مرگ)، جانشان را میگیرند و بر صورت و پشت آنها میزنند و (میگویند:) بچشید عذاب سوزنده را (،به حال آنان تاسف خواهى خورد)! (۵۰)
این، در مقابل کارهایى است که از پیش فرستادهاید; و خداوند نسبت به بندگانش، هرگز ستم روا نمیدارد! (۵۱)
(حال این گروه مشرکان،) همانند حال نزدیکان فرعون، و کسانى است که پیش از آنان بودند; آنها آیات خدا را انکار کردند; خداوند هم آنان را به گناهانشان کیفر داد; خداوند قوى، و کیفرش شدید است (۵۲)
این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتى را که به گروهى داده، تغییر نمیدهد; جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند; و خداوند، شنوا و داناست! (۵۳)
این، (درست) شبیه (حال) فرعونیان و کسانى است که پیش از آنها بودند; آیات پروردگارشان را تکذیب کردند; ما هم بخاطر گناهانشان، آنها را هلاک کردیم، و فرعونیان را غرق نمودیم; و همه آنها ظالم (و ستمگر) بودند! (۵۴)
به یقین، بدترین جنبندگان نزد خدا، کسانى هستند که کافر شدند و ایمان نمیآورند. (۵۵)
همان کسانى که با آنها پیمان بستى; سپس هر بار عهد و پیمان خود را میشکنند; و (از پیمان شکنى و خیانت،) پرهیز ندارند. (۵۶)
اگر آنها را در (میدان) جنگ بیابى، آنچنان به آنها حمله کن که جمعیتهایى که پشت سر آنها هستند، پراکنده شوند; شاید متذکر گردند (و عبرت گیرند)! (۵۷)
و هرگاه (با ظهور نشانههایى،) از خیانت گروهى بیم داشته باشى (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگیرانه کنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است; زیرا خداوند، خائنان را دوست نمیدارد! (۵۸)
آنها که راه کفر پیش گرفتند، گمان نکنند (با این اعمال،) پیش بردهاند (و از قلمرو کیفر ما، بیرون رفتهاند)! آنها هرگز ما را ناتوان نخواهند کرد! (۵۹)
هر نیرویى در قدرت دارید، براى مقابله با آنها ( دشمنان)، آماده سازید! و (همچنین) اسبهاى ورزیده (براى میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگرى غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعى اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده میشود، و به شما ستم نخواهد شد! (۶۰)
و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآى; و بر خدا توکل کن، که او شنوا و داناست! (۶۱)
و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا براى تو کافى است; او همان کسى است که تو را، با یارى خود و مؤمنان، تقویت کرد… (۶۲)
و دلهاى آنها را با هم، الفت داد! اگر تمام آنچه را روى زمین است صرف میکردى که میان دلهاى آنان الفت دهى، نمیتوانستى! ولى خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد! او توانا و حکیم است! (۶۳)
اى پیامبر! خداوند و مؤمنانى که از تو پیروى میکنند، براى حمایت تو کافى است (;فقط بر آنها تکیه کن)! (۶۴)
اى پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن! هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه میکنند; و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانى که کافر شدند، پیروز میگردند; چرا که آنها گروهى هستند که نمیفهمند! (۶۵)
هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد، و دانست که در شما ضعفى است; بنابراین، هرگاه یکصد نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز میشوند; و اگر یکهزار نفر باشند، بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد! و خدا با صابران است! (۶۶)
هیچ پیامبرى حق ندارد اسیرانى (از دشمن) بگیرد تا کاملا بر آنها پیروز گردد (;و جاى پاى خود را در زمین محکم کند)! شما متاع ناپایدار دنیا را میخواهید; (و مایلید اسیران بیشترى بگیرید، و در برابر گرفتن فدیه آزاد کنید; ولى خداوند، سراى دیگر را (براى شما) میخواهد; و خداوند قادر و حکیم است! (۶۷)
اگر فرمان سابق خدانبود (که بدون ابلاغ، هیچ امتى را کیفر ندهد)، بخاطر چیزى ( اسیرانى) که گرفتید، مجازات بزرگى به شما میرسید. (۶۸)
از آنچه به غنیمت گرفتهاید، حلال و پاکیزه بخورید; و از خدا بپرهیزید; خداوند آمرزنده و مهربان است! (۶۹)
اى پیامبر! به اسیرانى که در دست شما هستند بگو: «اگر خداوند، خیرى در دلهاى شما بداند، (و نیات پاکى داشته باشید،) بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما میدهد; و شما را میبخشد; و خداوند آمرزنده و مهربان است!» (۷۰)
اما اگر بخواهند با تو خیانت کنند، (تازگى ندارد) آنها پیش از این (نیز) به خدا خیانت کردند; و خداوند (شما را) بر آنها پیروز کرد; خداوند دانا و حکیم است! (۷۱)
کسانى که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یارى نمودند، آنها یاران یکدیگرند; و آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند، هیچ گونه ولایت ( دوستى و تعهدى) در برابر آنها ندارید تا هجرت کنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یارى طلبند، بر شماست که آنها را یارى کنید، جز بر ضد گروهى که میان شما و آنها، پیمان (ترک مخاصمه) است; و خداوند بهآنچه عمل میکنید، بیناست! (۷۲)
کسانى که کافر شدند، اولیاء (و یاوران و مدافعان) یکدیگرند; اگر (این دستور را) انجام ندهید، فتنه و فساد عظیمی در زمین روى میدهد. (۷۳)
و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یارى نمودند، آنان مؤمنان حقیقىاند; براى آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزى شایستهاى است. (۷۴)
و کسانى که بعدا ایمان آوردند و هجرت کردند و با شما جهاد نمودند، از شما هستند; و خویشاوندان نسبت به یکدیگر، در احکامی که خدا مقرر داشته، (از دیگران) سزاوارترند; خداوند به همه چیز داناست. (۷۵)
(این، اعلام) بیزارى از سوى خدا و پیامبر او، به کسانى از مشرکان است که با آنها عهد بستهاید!(۱)
با این حال، چهار ماه (مهلت دارید که آزادانه) در زمین سیر کنید (و هر جا میخواهید بروید، و بیندیشید)! و بدانید شما نمیتوانید خدا را ناتوان سازید، (و از قدرت او فرار کنید! و بدانید) خداوند خوارکننده کافران است! (۲)
و این، اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر ( روز عید قربان) که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند! با این حال، اگر توبه کنید، براى شما بهتر است! و اگر سرپیچى نمایید، بدانید شما نمیتوانید خدا را ناتوان سازید (و از قلمرو قدرتش خارج شوید)! و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده! (۳)
مگر کسانى از مشرکان که با آنها عهد بستید، و چیزى از آن را در حق شما فروگذار نکردند، و احدى را بر ضد شما تقویت ننمودند; پیمان آنها را تا پایان مدتشان محترم بشمرید; زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد! (۴)
(اما) وقتى ماههاى حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید; و آنها را اسیر سازید; و محاصره کنید; و در هر کمینگاه، بر سر راه آنها بنشینید! هرگاه توبه کنند، و نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، آنها را رها سازید; زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است! (۵)
و اگر یکى از مشرکان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهى ناآگاهند! (۶)
چگونه براى مشرکان پیمانى نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالى که آنها همواره آماده شکستن پیمانشان هستند)؟! مگر کسانى که نزد مسجد الحرام با آنان پیمان بستید; (و پیمان خود را محترم شمردند;) تا زمانى که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفادارى کنید، که خداوند پرهیزگاران را دوست دارد! (۷)
چگونه (پیمان مشرکان ارزش دارد)، در حالى که اگر بر شما غالب شوند، نه ملاحظه خویشاوندى با شما را میکنند، و نه پیمان را؟! شما را با زبان خود خشنود میکنند، ولى دلهایشان ابا دارد; و بیشتر آنها فرمانبردار نیستند! (۸)
آنها آیات خدا را به بهاى کمی فروختند; و (مردم را) از راه او باز داشتند; آنها اعمال بدى انجام میدادند! (۹)
(نه تنها درباره شما،) درباره هیچ فرد باایمانى رعایت خویشاوندى و پیمان را نمیکنند; و آنها همان تجاوز کارانند! (۱۰)
(ولى) اگر توبه کنند، نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، برادر دینى شما هستند;و ما آیات خود را براى گروهى که میدانند (و میاندیشند)، شرح میدهیم! (۱۱)
و اگر پیمانهاى خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید; چرا که آنها پیمانى ندارند; شاید (با شدت عمل) دست بردارند! (۱۲)
آیا با گروهى که پیمانهاى خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمیکنید؟ ! در حالى که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند; آیا از آنها میترسید؟! با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید! (۱۳)
با آنها پیکار کنید، که خداوند آنان را به دست شما مجازات میکند; و آنان را رسوا میسازد; و سینه گروهى از مؤمنان را شفا میبخشد(; و بر قلب آنها مرهم مینهد) (۱۴)
و خشم دلهاى آنان را از میان میبرد! و خدا توبه هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، میپذیرد; و خداوند دانا و حکیم است. (۱۵)
آیا گمان کردید که (به حال خود) رها میشوید در حالى که هنوز کسانى که از شما جهاد کردند، و غیر از خدا و رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خویش انتخاب ننمودند، (از دیگران) مشخص نشدهاند؟! (باید آزمون شوید; و صفوف از هم جدا گردد;) و خداوند به آنچه عمل میکنید، آگاه است! (۱۶)
مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالى که به کفر خویش گواهى میدهند! آنها اعمالشان نابود (و بىارزش) شده; و در آتش (دوزخ)، جاودانه خواهند ماند! (۱۷)
مساجد خدا را تنها کسى آباد میکند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد; امید است چنین گروهى از هدایتیافتگان باشند. (۱۸)
آیا سیراب کردن حجاج، و آباد ساختن مسجد الحرام را، همانند (عمل) کسى قرار دادید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده، و در راه او جهاد کرده است؟!(این دو،) نزد خدا مساوى نیستند! و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمیکند! (۱۹)
آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است; و آنها پیروز و رستگارند! (۲۰)
پروردگارشان آنها را به رحمتى از ناحیه خود، و رضایت (خویش)، و باغهایى از بهشت بشارت میدهد که در آن، نعمتهاى جاودانه دارند; (۲۱)
همواره و تا ابد در این باغها (و در میان این نعمتها) خواهند بود; زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است! (۲۲)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هرگاه پدران و برادران شما، کفر را بر ایمان ترجیح دهند، آنها را ولى (و یار و یاور و تکیهگاه) خود قرار ندهید! و کسانى از شما که آنان را ولى خود قرار دهند، ستمگرند! (۲۳)
بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالى که به دست آوردهاید، و تجارتى که از کساد شدنش میترسید، و خانه هائى که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند; و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمیکند! (۲۴)
خداوند شما را در جاهاى زیادى یارى کرد (و بر دشمن پیروز شدید); و در روز حنین (نیز یارى نمود); در آن هنگام که فزونى جمعیتتان شما را مغرور ساخت، ولى (این فزونى جمعیت) هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شده; سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید! (۲۵)
سپس خداوند «سکینه» خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد; و لشکرهایى فرستاد که شما نمیدیدید; و کافران را مجازات کرد; و این است جزاى کافران! (۲۶)
سپس خداوند -بعد از آن- توبه هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، میپذیرد; و خداوند آمرزنده و مهربان است. (۲۷)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! مشرکان ناپاکند; پس نباید بعد از امسال، نزدیک مسجد الحرام شوند! و اگر از فقر میترسید، خداوند هرگاه بخواهد، شما را به کرمش بىنیاز میسازد; (و از راه دیگر جبران میکند;) خداوند دانا و حکیم است. (۲۸)
با کسانى از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام میشمرند، و نه آیین حق را میپذیرند، پیکار کنید تا زمانى که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند(۲۹)
یهود گفتند: «عزیر پسر خداست!» و نصارى کفتند: «مسیح پسر خداست!» این سخنى است که با زبان خود میگویند، که همانند گفتار کافران پیشین است; خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مییابند؟! (۳۰)
(آنها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایى در برابر خدا قرار دادند، و (همچنین) مسیح فرزند مریم را; در حالى که دستور نداشتند جز خداوند یکتائى را که معبودى جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار میدهند! (۳۱)
آنها میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند; ولى خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند! (۳۲)
او کسى است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! (۳۳)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! بسیارى از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل میخورند، و (آنان را) از راه خدا بازمیدارند! و کسانى که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) میسازند، و در راه خدا انفاق نمیکنند، به مجازات دردناکى بشارت ده! (۳۴)
در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده، و با آن صورتها و پهلوها و پشتهایشان را داغ میکنند; (و به آنها میگویند): این همان چیزى است که براى خود اندوختید (و گنجینه ساختید)! پس بچشید چیزى را که براى خود میاندوختید! (۳۵)
تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهى، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است; که چهار ماه از آن، ماه حرام است; (و جنگ در آن ممنوع میباشد.) این، آیین ثابت و پابرجا(ى الهى) است! بنابر این، در این ماهها به خود ستم نکنید (و از هرگونه خونریزى بپرهیزید)! و (به هنگام نبرد) با مشرکان، دسته جمعى پیکار کنید، همان گونه که آنها دسته جمعى با شما پیکار میکنند; و بدانید خداوند با پرهیزگاران است! (۳۶)
نسىء ( جا به جا کردن و تاخیر ماههاى حرام)، افزایشى در کفر (مشرکان)است; که با آن، کافران گمراه میشوند; یک سال، آن را حلال، و سال دیگر آن را حرام می کنند، تا به مقدار ماههایى که خداوند تحریم کرده بشود (و عدد چهار ماه، به پندارشان تکمیل گردد); و به این ترتیب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال بشمرند. اعمال زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده; و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمیکند! (۳۷)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! چرا هنگامی که به شما گفته میشود: «به سوى جهاد در راه خدا حرکت کنید!» بر زمین سنگینى میکنید (و سستى به خرج میدهید)؟! آیا به زندگى دنیا به جاى آخرت راضى شدهاید؟! با اینکه متاع زندگى دنیا، در برابر آخرت، جز اندکى نیست! (۳۸)
اگر (به سوى میدان جهاد) حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکى میکند، و گروه دیگرى غیر از شما را به جاى شما قرارمیدهد; و هیچ زیانى به او نمیرسانید; و خداوند بر هر چیزى تواناست! (۳۹)
اگر او را یارى نکنید، خداوند او را یارى کرد; (و در مشکلترین ساعات، او را تنها نگذاشت;) آن هنگام که کافران او را (از مکه) بیرون کردند، در حالى که دومین نفر بود (و یک نفر بیشتر همراه نداشت); در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود میگفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در این موقع، خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد; و با لشکرهایى که مشاهده نمیکردید، او را تقویت نمود; و گفتار (و هدف) کافران را پایین قرار داد، (و آنها را با شکست مواجه ساخت;) و سخن خدا (و آیین او)، بالا (و پیروز)است; و خداوند عزیز و حکیم است! (۴۰)
(همگى به سوى میدان جهاد) حرکت کنید; سبکبار باشید یا سنگین بار! و با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نمایید; این براى شما بهتر است اگر بدانید! (۴۱)
(اما گروهى از آنها، چنانند که) اگر غنایمی نزدیک (و در دسترس)، و سفرى آسان باشد، (به طمع دنیا) از تو پیروى میکنند; ولى (اکنون که براى میدان تبوک،) راه بر آنها دور (و پر مشقت) است، (سرباز میزنند;) و بزودى به خدا سوگند یاد میکنند که: «اگر توانایى داشتیم، همراه شما حرکت میکردیم!» (آنها با این اعمال و این دروغها، در واقع) خود را هلاک میکنند; و خداوند میداند آنها دروغگو هستند! (۴۲)
خداوند تو را بخشید; چرا پیش از آنکه راستگویان و دروغگویان را بشناسى، به آنها اجازه دادى؟! (خوب بود صبر میکردى، تا هر دو گروه خود را نشان دهند!) (۴۳)
آنها که به خدا و روز جزا ایمان دارند، هیچ گاه براى ترک جهاد (در راه خدا) با اموال و جانهایشان، از تو اجازه نمیگیرند; و خداوند پرهیزگاران را میشناسد. (۴۴)
تنها کسانى از تو اجازه (این کار را) میگیرند که به خدا و روز جزا ایمان ندارند، و دلهایشان با شک و تردید آمیخته است; آنها در تردید خود سرگردانند. (۴۵)
اگر آنها (راست میگفتند، و) اراده داشتند که (بسوى میدان جهاد) خارج شوند، وسیلهاى براى آن فراهم میساختند! ولى خدا از حرکت آنها کراهت داشت; از این رو (توفیقش را از آنان سلب کرد; و) آنها را (از جهاد) باز داشت; و به آنان گفته شد: «با «قاعدین» ( کودکان و پیران و بیماران) بنشینید!» (۴۶)
اگر آنها همراه شما (بسوى میدان جهاد) خارج میشدند، جز اضطراب و تردید، چیزى بر شما نمیافزودند; و بسرعت در بین شما به فتنهانگیزى (و ایجاد تفرقه و نفاق) میپرداختند; و در میان شما، افرادى (سست و ضعیف) هستند که به سخنان آنها کاملا گوش فرامیدهند; و خداوند، ظالمان را میشناسد. (۴۷)
آنها پیش از این (نیز) در پى فتنهانگیزى بودند، و کارها را بر تو دگرگون ساختند (و به هم ریختند); تا آن که حق فرا رسید، و فرمان خدا آشکار گشت (و پیروز شدید)، در حالى که آنها کراهت داشتند. (۴۸)
بعضى از آنها میگویند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنیم)، و ما را به گناه نیفکن»! آگاه باشید آنها (هم اکنون) در گناه سقوط کردهاند; و جهنم، کافران را احاطه کرده است! (۴۹)
هرگاه نیکى به تو رسد، آنها را ناراحت میکند; و اگر مصیبتى به تو رسد، میگویند: «ما تصمیم خود را از پیش گرفتهایم.» و بازمیگردند در حالى که خوشحالند! (۵۰)
بگو: «هیچ حادثهاى براى ما رخ نمیدهد، مگر آنچه خداوند براى ما نوشته و مقرر داشته است; او مولا (و سرپرست) ماست; و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند!» (۵۱)
بگو: «آیا درباره ما، جز یکى از دو نیکى را انتظار دارید؟!(: یا پیروزى یا شهادت) ولى ما انتظار داریم که خداوند، عذابى از سوى خودش (در آن جهان) به شما برساند، یا (در این جهان) به دست ما (مجازات شوید) اکنون که چنین است، شما انتظار بکشید، ما هم با شما انتظار میکشیم!» (۵۲)
بگو: «انفاق کنید; خواه از روى میل باشد یا اکراه، هرگز از شما پذیرفته نمیشود; چرا که شما قوم فاسقى بودید!» (۵۳)
هیچ چیز مانع قبول انفاقهاى آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمیآورند جز با کسالت، و انفاق نمیکنند مگر با کراهت! (۵۴)
و (فزونى) اموال و اولاد آنها، تو را در شگفتى فرو نبرد; خدا میخواهد آنان را به وسیله آن، در زندگى دنیا عذاب کند، و در حال کفر بمیرند(۵۵)
آنها به خدا سوگند میخورند که از شما هستند، در حالى که از شما نیستند; ولى آنها گروهى هستند که میترسند (و به خاطر ترس از فاش شدن اسرارشان دروغ میگویند)! (۵۶)
اگر پناهگاه یا غارها یا راهى در زیر زمین بیابند، بسوى آن حرکت میکنند، و با سرعت و شتاب فرار میکنند. (۵۷)
و در میان آنها کسانى هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده میگیرند; اگر از آن (غنایم، سهمی) به آنها داده شود، راضى میشوند; و اگر داده نشود، خشم میگیرند (;خواه حق آنها باشد یا نه)! (۵۸)
(در حالى که) اگر به آنچه خدا و پیامبرش به آنان داده راضى باشند، و بگویند: «خداوند براى ما کافى است! و بزودى خدا و رسولش، از فضل خود به ما میبخشند; ما تنها رضاى او را میطلبیم. » (براى آنها بهتر است)! (۵۹)
زکاتها مخصوص فقرا و مساکین و کارکنانى است که براى (جمع آورى) آن زحمت میکشند، و کسانى که براى جلب محبتشان اقدام میشود، و براى (آزادى) بردگان، و (اداى دین) بدهکاران، و در راه (تقویت آیین) خدا، و واماندگان در راه; این، یک فریضه (مهم) الهى است; و خداوند دانا و حکیم است! (۶۰)
از آنها کسانى هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند: «او آدم خوشباورى است!» بگو: «خوشباور بودن او به نفع شماست! (ولى بدانید) او به خدا ایمان دارد; و (تنها) مؤمنان را تصدیق میکند; و رحمت است براى کسانى از شما که ایمان آوردهاند!» و آنها که رسول خدا را آزار میدهند، عذاب دردناکى دارند! (۶۱)
آنها براى شما به خدا سوگند یاد میکنند، تا شما را راضى سازند; در حالى که شایستهتر این است که خدا و رسولش را راضى کنند، اگر ایمان دارند! (۶۲)
آیا نمیدانند هر کس با خدا و رسولش دشمنى کند، براى او آتش دوزخ است; جاودانه در آن میماند؟! این، همان رسوایى بزرگ است! (۶۳)
منافقان از آن بیم دارند که سورهاى بر ضد آنان نازل گردد، و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا کنید! خداوند، آنچه را از آن بیم دارید، آشکار میسازد!» (۶۴)
و اگر از آنها بپرسى(: «چرا این اعمال خلاف را انجام دادید؟!»)، میگویند: «ما بازى و شوخى میکردیم!» بگو:« آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخره میکردید؟!» (۶۵)
(بگو:) عذر خواهى نکنید (که بیهوده است; چرا که) شما پس از ایمان آوردن، کافر شدید! اگر گروهى از شما را (بخاطر توبه) مورد عفو قرار دهیم، گروه دیگرى را عذاب خواهیم کرد; زیرا مجرم بودند! (۶۶)
مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهى از معروف میکنند; و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) میبندند; خدا را فراموش کردند، و خدا (نیز) آنها را فراموش کرد (،و رحمتش را از آنها قطع نمود); به یقین، منافقان همان فاسقانند! (۶۷)
خداوند به مردان و زنان منافق و کفار، وعده آتش دوزخ داده; جاودانه در آن خواهند ماند -همان براى آنها کافى است!- و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته; و عذاب همیشگى براى آنهاست! (۶۸)
(شما منافقان،) همانند کسانى هستید که قبل از شما بودند (و راه نفاق پیمودند; بلکه) آنها از شما نیرومندتر، و اموال و فرزندانشان بیشتر بود! آنها از بهره خود (از مواهب الهى در راه گناه و هوس) استفاده کردند; شما نیز از بهره خود، (در این راه) استفاده کردید، همان گونه که آنها استفاده کردند; شما (در کفر و نفاق و استهزاى مؤمنان) فرو رفتید، همان گونه که آنها فرو رفتند; (ولى سرانجام) اعمالشان در دنیا و آخرت نابود شد; و آنها همان زیانکارانند! (۶۹)
آیا خبر کسانى که پیش از آنها بودند، به آنان نرسیده است؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و «قوم ابراهیم» و «اصحاب مدین» ( قوم شعیب) و «شهرهاى زیر و رو شده» ( قوم لوط); پیامبرانشان دلایل روشن براى آنان آوردند، (ولى نپذیرفتند;) خداوند به آنها ستم نکرد، اما خودشان بر خویشتن ستم میکردند! (۷۰)
مردان و زنان باایمان، ولى (و یار و یاور) یکدیگرند; امر به معروف، و نهى از منکر میکنند; نماز را برپا میدارند; و زکات را میپردازند; و خدا و رسولش را اطاعت میکنند; بزودى خدا آنان را مورد رحمت خویش قرارمیدهد; خداوند توانا و حکیم است! (۷۱)
خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایى از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و مسکنهاى پاکیزهاى در بهشتهاى جاودان (نصیب آنها ساخته); و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اینها) برتر است; و پیروزى بزرگ، همین است! (۷۲)
اى پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنها سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است; و چه بد سرنوشتى دارند! (۷۳)
به خدا سوگند میخورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفتهاند; در حالى که قطعا سخنان کفرآمیز گفتهاند; و پس از اسلامآوردنشان، کافر شدهاند; و تصمیم (به کار خطرناکى) گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام میگیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود، بىنیاز ساختند! (با این حال،) اگر توبه کنند، براى آنها بهتر است; و اگر روى گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکى کیفر خواهد داد; و در سراسر زمین، نه ولى و حامی دارند، و نه یاورى! (۷۴)
بعضى از آنها با خدا پیمان بسته بودند که: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد، قطعا صدقه خواهیم داد; و از صالحان (و شاکران) خواهیم بود!» (۷۵)
اما هنگامی که خدا از فضل خود به آنها بخشید، بخل ورزیدند و سرپیچى کردند و روى برتافتند! (۷۶)
این عمل، (روح) نفاق را، تا روزى که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهى تخلف جستند; و بخاطر آن است که دروغ میگفتند. (۷۷)
آیا نمیدانستند که خداوند، اسرار و سخنان درگوشى آنها را میداند; و خداوند داناى همه غیبها (و امور پنهانى) است؟! (۷۸)
آنهایى که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقاتشان عیبجویى میکنند، و کسانى را که (براى انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچیز) توانائى خود دسترسى ندارند، مسخره مینمایند، خدا آنها را مسخره میکند; (و کیفر استهزاکنندگان را به آنها میدهد;) و براى آنها عذاب دردناکى است! (۷۹)
چه براى آنها استغفار کنى، و چه نکنى، (حتى) اگر هفتاد بار براى آنها استغفار کنى، هرگز خدا آنها را نمیآمرزد! چرا که خدا و پیامبرش را انکار کردند; و خداوند جمعیت فاسقان را هدایت نمیکند! (۸۰)
تخلفجویان (از جنگ تبوک،) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند; و کراهت داشتند که با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد کنند; و (به یکدیگر و به مؤمنان) گفتند: «در این گرما، (بسوى میدان) حرکت نکنید!» (به آنان) بگو: «آتش دوزخ از این هم گرمتر است!» اگر میدانستند! (۸۱)
از اینرو آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند! (چرا که آتش جهنم در انتظارشان است) این، جزاى کارهایى است که انجام میدادند! (۸۲)
هرگاه خداوند تو را بسوى گروهى از آنان بازگرداند، و از تو اجازه خروج (بسوى میدان جهاد) بخواهند، بگو: «هیچ گاه با من خارج نخواهید شد! و هرگز همراه من، با دشمنى نخواهید جنگید! شما نخستین بار به کنارهگیرى راضى شدید، اکنون نیز با متخلفان بمانید!» (۸۳)
هرگز بر مرده هیچ یک از آنان، نماز نخوان! و بر کنار قبرش، (براى دعا و طلب آمرزش،) نایست! چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند; و در حالى که فاسق بودند از دنیا رفتند! (۸۴)
مبادا اموال و فرزندانشان، مایه شگفتى تو گردد! (این براى آنها نعمت نیست; بلکه) خدا میخواهد آنها را به این وسیله در دنیا عذاب کند، و جانشان برآید در حالى که کافرند! (۸۵)
و هنگامی که سورهاى نازل شود (و به آنان دستور دهد) که: «به خدا ایمان بیاورید! و همراه پیامبرش جهاد کنید!»، افرادى از آنها ( گروه منافقان) که توانایى دارند، از تو اجازه میخواهند و میگویند: «بگذار ما با قاعدین ( آنها که از جهاد معافند) باشیم!» (۸۶)
(آرى،) آنها راضى شدند که با متخلفان باشند; و بر دلهایشان مهر نهاده شده; از این رو (چیزى) نمیفهمند! (۸۷)
ولى پیامبر و کسانى که با او ایمان آوردند، با اموال و جانهایشان جهاد کردند; و همه نیکیها براى آنهاست; و آنها همان رستگارانند! (۸۸)
خداوند براى آنها باغهایى از بهشت فراهم ساخته که نهرها از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند بود; و این است رستگارى (و پیروزى) بزرگ! (۸۹)
و عذرآورندگان از اعراب، (نزد تو) آمدند که به آنها اجازه (عدم شرکت در جهاد) داده شود; و آنها که به خدا و پیامبرش دروغ گفتند، (بدون هیچ عذرى در خانه خود) نشستند; بزودى به کسانى از آنها که مخالفت کردند (و معذور نبودند)، عذاب دردناکى خواهد رسید! (۹۰)
بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیلهاى براى انفاق (در راه جهاد) ندارند، ایرادى نیست (که در میدان جنگ شرکت نجویند،) هرگاه براى خدا و رسولش خیرخواهى کنند (;و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند). بر نیکوکاران راه مؤاخذه نیست; و خداوند آمرزنده و مهربان است! (۹۱)
و (نیز) ایرادى نیست بر آنها که وقتى نزد تو آمدند که آنان را بر مرکبى (براى جهاد) سوار کنى، گفتى: «مرکبى که شما را بر آن سوار کنم، ندارم!» (از نزد تو) بازگشتند در حالى که چشمانشان از اندوه اشکبار بود; زیرا چیزى نداشتند که در راه خدا انفاق کنند (و با آن به میدان بروند) (۹۲)
راه مؤاخذه تنها به روى کسانى باز است که از تو اجازه میخواهند در حالى که توانگرند; (و امکانات کافى براى جهاد دارند;) آنها راضى شدند که با متخلفان ( زنان و کودکان و بیماران) بمانند; و خداوند بر دلهایشان مهر نهاده; به همین جهت چیزى نمیدانند! (۹۳)
هنگامی که بسوى آنها (که از جهاد تخلف کردند) باز گردید، از شما عذرخواهى میکنند; بگو: «عذرخواهى نکنید، ما هرگز به شما ایمان نخواهیم آورد! چرا که خدا ما را از اخبارتان آگاه ساخته; و خدا و رسولش، اعمال شما را میبینند; سپس به سوى کسى که داناى پنهان و آشکار است بازگشت داده میشوید; و او شما را به آنچه انجام میدادید، آگاه میکند (و جزا میدهد!) » (۹۴)
هنگامی که بسوى آنان بازگردید، براى شما به خدا سوگند یاد میکنند، تا از آنها اعراض (و صرف نظر) کنید; از آنها اعراض کنید (و روى بگردانید); چرا که پلیدند! و جایگاهشان دوزخ است، بکیفر اعمالى که انجام میدادند. (۹۵)
براى شما قسم یاد میکنند تا از آنها راضى شوید; اگر شما از آنها راضى شوید، خداوند (هرگز) از جمعیت فاسقان راضى نخواهد شد! (۹۶)
بادیهنشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدتر است; و به ناآگاهى از حدود و احکامی که خدا بر پیامبرش نازل کرده، سزاوارترند; و خداوند دانا و حکیم است! (۹۷)
گروهى از (این) اعراب بادیهنشین، چیزى را که (در راه خدا) انفاق میکنند،غرامت محسوب میدارند; و انتظار حوادث دردناکى براى شما میکشند; حوادث دردناک براى خود آنهاست; و خداوند شنوا و داناست! (۹۸)
گروهى (دیگر) از عربهاى بادیهنشین، به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند; و آنچه را انفاق میکنند، مایه تقرب به خدا، و دعاى پیامبر میدانند; آگاه باشید اینها مایه تقرب آنهاست! خداوند بزودى آنان را در رحمت خود وارد خواهد ساخت; به یقین، خداوند آمرزنده و مهربان است! (۹۹)
پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانى که به نیکى از آنها پیروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند; و باغهایى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و این است پیروزى بزرگ! (۱۰۰)
و از (میان) اعراب بادیهنشین که اطراف شما هستند، جمعى منافقند; و از اهل مدینه (نیز)، گروهى سخت به نفاق پاى بندند. تو آنها را نمیشناسى، ولى ما آنها را می شناسیم. بزودى آنها را دو بار مجازات میکنیم (:مجازاتى با رسوایى در دنیا، و مجازاتى به هنگام مرگ); سپس بسوى مجازات بزرگى (در قیامت)فرستاده میشوند. (۱۰۱)
و گروهى دیگر، به گناهان خود اعتراف کردند; و کار خوب و بد را به هم آمیختند; امید میرود که خداوند توبه آنها را بپذیرد; به یقین، خداوند آمرزنده و مهربان است! (۱۰۲)
از اموال آنها صدقهاى (بعنوان زکات) بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازى و پرورش دهى! و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن; که دعاى تو، مایه آرامش آنهاست; و خداوند شنوا و داناست! (۱۰۳)
آیا نمیدانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش میپذیرد، و صدقات را میگیرد، و خداوند توبهپذیر و مهربان است؟! (۱۰۴)
بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را میبینند! و بزودى، بسوى داناى نهان و آشکار، بازگردانده میشوید; و شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهد!» (۱۰۵)
و گروهى دیگر، به فرمان خدا واگذار شدهاند (و کارشان با خداست); یا آنها را مجازات میکند، و یا توبه آنان را میپذیرد (،هر طور که شایسته باشند); و خداوند دانا و حکیم است! (۱۰۶)
(گروهى دیگر از آنها) کسانى هستند که مسجدى ساختند براى زیان (به مسلمانان)، و (تقویت) کفر، و تفرقهافکنى میان مؤمنان، و کمینگاه براى کسى که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود; آنها سوگند یاد میکنند که: «جز نیکى (و خدمت)، نظرى نداشتهایم!» اما خداوند گواهى میدهد که آنها دروغگو هستند! (۱۰۷)
هرگز در آن (مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایستهتر است که در آن (به عبادت) بایستى; در آن، مردانى هستند که دوست میدارند پاکیزه باشند; و خداوند پاکیزگان را دوست دارد! (۱۰۸)
آیا کسى که شالوده آن را بر تقواى الهى و خشنودى او بنا کرده بهتر است،یا کسى که اساس آن را بر کنار پرتگاه سستى بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرومیریزد؟ و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمیکند! (۱۰۹)
(اما) این بنایى را که آنها ساختند، همواره بصورت یک وسیله شک و تردید،در دلهایشان باقى میماند; مگر اینکه دلهایشان پاره پاره شود (و بمیرند; وگرنه، هرگز از دل آنها بیرون نمیرود); و خداوند دانا و حکیم است! (۱۱۰)
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریدارى کرده، که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد; (به این گونه که:) در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند; این وعده حقى است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده; و چه کسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى که با خدا کردهاید; و این است آن پیروزى بزرگ! (۱۱۱)
توبهکنندگان، عبادت کاران، سپاسگویان، سیاحت کنندگان، رکوع کنندگان، سجدهآوران، آمران به معروف، نهى کنندگان از منکر، و حافظان حدود (و مرزهاى)الهى، (مؤمنان حقیقىاند) ; و بشارت ده به (اینچنین) مؤمنان! (۱۱۲)
براى پیامبر و مؤمنان، شایسته نبود که براى مشرکان (از خداوند) طلب آمرزش کنند، هر چند از نزدیکانشان باشند; (آن هم) پس از آنکه بر آنها روشن شد که این گروه، اهل دوزخند! (۱۱۳)
و استغفار ابراهیم براى پدرش ( عمویش آزر)، فقط بخاطر وعدهاى بود که به او داده بود (تا وى را بسوى ایمان جذب کند); اما هنگامی که براى او روشن شد که وى دشمن خداست، از او بیزارى جست; به یقین، ابراهیم مهربان و بردبار بود! (۱۱۴)
چنان نبود که خداوند قومی را، پس از آن که آنها را هدایت کرد (و ایمان آوردند) گمراه (و مجازات) کند; مگر آنکه امورى را که باید از آن بپرهیزند، براى آنان بیان نماید (و آنها مخالفت کنند); زیرا خداوند به هر چیزى داناست! (۱۱۵)
حکومت آسمانها و زمین تنها از آن خداست; زنده میکند و میمیراند; و جز خدا، ولى و یاورى ندارید! (۱۱۶)
مسلما خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر و مهاجران و انصار، که در زمان عسرت و شدت (در جنگ تبوک) از او پیروى کردند، نمود; بعد از آنکه نزدیک بود دلهاى گروهى از آنها، از حق منحرف شود (و از میدان جنگ بازگردند); سپس خدا توبه آنها را پذیرفت، که او نسبت به آنان مهربان و رحیم است! (۱۱۷)
(همچنین) آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) تخلف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حد که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد; (حتى) در وجود خویش، جایى براى خود نمییافتند; (در آن هنگام) دانستند پناهگاهى از خدا جز بسوى او نیست; سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند; خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان است! (۱۱۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و با صادقان باشید! (۱۱۹)
سزاوار نیست که اهل مدینه، و بادیهنشینانى که اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلف جویند; و براى حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند! این بخاطر آن است که هیچ تشنگى و خستگى، و گرسنگى در راه خدا به آنها نمیرسد و هیچ گامی که موجب خشم کافران میشود برنمیدارند، و ضربهاى از دشمن نمیخورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحى براى آنها نوشته میشود; زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند! (۱۲۰)
و هیچ مال کوچک یا بزرگى را (در این راه) انفاق نمیکنند، و هیچ سرزمینى را (بسوى میدان جهاد و یا در بازگشت) نمیپیمایند، مگر اینکه براى آنها نوشته میشود; تا خداوند آن را بعنوان بهترین اعمالشان، پاداش دهد. (۱۲۱)
شایسته نیست مؤمنان همگى (بسوى میدان جهاد) کوچ کنند; چرا از هر گروهى از آنان، طایفهاى کوچ نمیکند (و طایفهاى در مدینه بماند)، تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهى یابند و به هنگام بازگشت بسوى قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى کنند! (۱۲۲)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! با کافرانى که به شما نزدیکترند، پیکار کنید! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند!) آنها باید در شما شدت و خشونت (و قدرت) احساس کنند; و بدانید خداوند با پرهیزگاران است(۱۲۳)
و هنگامی که سورهاى نازل میشود، بعضى از آنان (به دیگران) میگویند: «این سوره، ایمان کدام یک از شما را افزون ساخت؟!» (به آنها بگو:) اما کسانى که ایمان آوردهاند، بر ایمانشان افزوده; و آنها (به فضل و رحمت الهى) خوشحالند. (۱۲۴)
و اما آنها که در دلهایشان بیمارى است، پلیدى بر پلیدیشان افزوده; و از دنیا رفتند در حالى که کافر بودند. (۱۲۵)
آیا آنها نمیبینند که در هر سال، یک یا دو بار آزمایش میشوند؟! باز توبه نمیکنند، و متذکر هم نمیگردند! (۱۲۶)
و هنگامی که سورهاى نازل میشود، بعضى از آنها ( منافقان) به یکدیگر نگاه میکنند و میگویند: «آیا کسى شما را میبیند؟ (اگر از حضور پیامبر بیرون رویم، کسى متوجه ما نمیشود! )» سپس منصرف میشوند (و بیرون میروند); خداوند دلهایشان را (از حق) منصرف ساخته; چرا که آنها، گروهى هستند که نمیفهمند (و بىدانشند)! (۱۲۷)
به یقین، رسولى از خود شما بسویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است; و اصرار بر هدایت شما دارد; و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! (۱۲۸)
اگر آنها (از حق) روى بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا کفایت میکند; هیچ معبودى جز او نیست; بر او توکل کردم; و او صاحب عرش بزرگ است!» (۱۲۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الر، این آیات کتاب استوار و حکمت آمیز است! (۱)
آیا براى مردم، موجب شگفتى بود که به مردى از آنها وحى فرستادیم که مردم را (از عواقب کفر و گناه) بترسان، و به کسانى که ایمان آوردهاند بشارت ده که براى آنها، سابقه نیک (و پاداشهاى مسلم) نزد پروردگارشان است؟! (اما) کافران گفتند: «این مرد، ساحر آشکارى است!; (۲)
پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت; هیچ شفاعت کنندهاى، جز با اذن او نیست; این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید! آیا متذکر نمیشوید؟! (۳)
بازگشت همه شما بسوى اوست! خداوند وعده حقى فرموده; او آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را بازمیگرداند، تا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، بعدالت جزا دهد; و براى کسانى که کافر شدند، نوشیدنى از مایع سوزان است; و عذابى دردناک، بخاطر آنکه کفر میورزیدند! (۴)
او کسى است که خورشید را روشنایى، و ماه را نور قرار داد; و براى آن منزلگاههایى مقدر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید; خداوند این را جز بحق نیافریده; او آیات (خود را) براى گروهى که اهل دانشند، شرح میدهد! (۵)
مسلما در آمد و شد شب و روز، و آنچه خداوند در آسمانها و زمین آفریده، آیات (و نشانههایى) است براى گروهى که پرهیزگارند (و حقایق را میبینند). (۶)
آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگى دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافلند، (۷)
(همه) آنها جایگاهشان آتش است، بخاطر کارهایى که انجام میدادند! (۸)
(ولى) کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت میکند; از زیر (قصرهاى) آنها در باغهاى بهشت، نهرها جارى است. (۹)
گفتار (و دعاى) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهى تو!» و تحیت آنها در آنجا: سلام; و آخرین سخنشان این است که: «حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!» (۱۰)
اگر همان گونه که مردم در به دست آوردن «خوبى»ها عجله دارند، خداوند در مجازاتشان شتاب میکرد، (بزودى) عمرشان به پایان میرسید (و همگى نابود میشدند); ولى کسانى را که ایمان به لقاى ما ندارند، به حال خود رها میکنیم تا در طغیانشان سرگردان شوند! (۱۱)
هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتى) رسد، ما را (در هر حال:) در حالى که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، میخواند; اما هنگامی که ناراحتى را از او برطرف ساختیم، چنان میرود که گویى هرگز ما را براى حل مشکلى که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه براى اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتى این عمل را درک نمیکنند)! (۱۲)
ما امتهاى پیش از شما را، هنگامی که ظلم کردند، هلاک نمودیم; در حالى که پیامبرانشان دلایل روشن براى آنها آوردند، ولى آنها ایمان نیاوردند; اینگونه گروه مجرمان را کیفر میدهیم! (۱۳)
سپس شما را جانشینان آنها در روى زمین -پس از ایشان- قرار دادیم; تا ببینیم شما چگونه عمل میکنید! (۱۴)
و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها خوانده میشود، کسانى که ایمان به لقاى ما (و روز رستاخیز) ندارند میگویند: «قرآنى غیر از این بیاور، یا آن را تبدیل کن! (و آیات نکوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم; فقط از چیزى که بر من وحى میشود، پیروى میکنم! من اگر پروردگارم را نافرمانى کنم، از مجازات روز بزرگ (قیامت) میترسم!» (۱۵)
بگو: «اگر خدا میخواست، من این آیات را بر شما نمیخواندم; و خداوند از آن آگاهتان نمیکرد; چه اینکه مدتها پیش از این، در میان شما زندگى نمودم; (و هرگز آیهاى نیاوردم;) آیا نمیفهمید؟!» (۱۶)
چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ میبندد، یا آیات او را تکذیب میکند؟! مسلما مجرمان رستگار نخواهند شد! (۱۷)
آنها غیر از خدا، چیزهایى را میپرستند که نه به آنان زیان میرساند، و نه سودى میبخشد; و میگویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزى خبر میدهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتایانى که قرار میدهند! (۱۸)
(در آغاز) همه مردم امت واحدى بودند; سپس اختلاف کردند; و اگر فرمانى از طرف پروردگارت (درباره عدم مجازات سریع آنان) از قبل صادر نشده بود، در میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى میشد (و سپس همگى به مجازات میرسیدند). (۱۹)
میگویند: «چرا معجزهاى از پروردگارش بر او نازل نمیشود؟!» بگو: «غیب (و معجزات) تنها براى خدا (و به فرمان او) است! شما در انتظار باشید، من هم با شما در انتظارم! (شما در انتظار معجزات بهانهجویانه باشید، و من هم در انتظار مجازات شما!)» (۲۰)
هنگامی که به مردم، پس از ناراحتى که به آنها رسیده است، رحمتى بچشانیم، در آیات ما نیرنگ میکنند (،و براى آن نعمت و رحمت توجیهات ناروا میکنند); بگو: «خداوند سریعتر از شما مکر ( چارهجویى) میکند; و رسولان ( فرشتگان ) ما، آنچه نیرنگ میکنید (و نقشه میکشید)، مینویسند!» (۲۱)
او کسى است که شما را در خشکى و دریا سیر میدهد; زمانى که در کشتى قرارمیگیرید، و بادهاى موافق آنان را (بسوى مقصد) حرکت میدهد و خوشحال میشوند، ناگهان طوفان شدیدى میوزد; و امواج از هر سو به سراغ آنها میآید; و گمان میکنند هلاک خواهند شد; در آن هنگام، خدا را از روى اخلاص میخوانند که: «اگر ما را از این گرفتارى نجات دهى، حتما از سپاسگزاران خواهیم بود!» (۲۲)
اما هنگامی که خدا آنها را رهایى بخشید، (باز) به ناحق، در زمین ستم میکنند. اى مردم! ستمهاى شما، به زیان خود شماست! از زندگى دنیا بهره (میبرید)، سپس بازگشت شما بسوى ماست; و ما، شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهیم! (۲۳)
مثل زندگى دنیا، همانند آبى است که از آسمان نازل کردهایم; که در پى آن، گیاهان (گوناگون) زمین -که مردم و چهارپایان از آن میخورند- میروید; تا زمانى که زمین، زیبایى خود را یافته و آراسته میگردد، و اهل آن مطمئن میشوند که میتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شبهنگام یا در روز، (براى نابودى آن) فرامیرسد; (سرما یا صاعقهاى را بر آن مسلط میسازیم;) و آنچنان آن را درو میکنیم که گویى دیروز هرگز (چنین کشتزارى) نبوده است! این گونه، آیات خود را براى گروهى که میاندیشند، شرح میدهیم! (۲۴)
و خداوند به سراى صلح و سلامت دعوت میکند; و هر کس را بخواهد (و شایسته و لایق ببیند) ، به راه راست هدایت مینماید. (۲۵)
کسانى که نیکى کردند، پاداش نیک و افزون بر آن دارند; و تاریکى و ذلت، چهرههایشان را نمیپوشاند; آنها اهل بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند. (۲۶)
اما کسانى که مرتکب گناهان شدند، جزاى بدى بمقدار آن دارند; و ذلت و خوارى، چهره آنان را میپوشاند; و هیچ چیز نمیتواند آنها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (چهرههایشان آنچنان تاریک است که) گویى با پارههایى از شب تاریک، صورت آنها پوشیده شده! آنها اهل دوزخند; و جاودانه در آن خواهند ماند! (۲۷)
(به خاطر بیاورید) روزى را که همه آنها را جمع میکنیم، سپس به مشرکان میگوییم: «شما و معبودهایتان در جاى خودتان باشید (تا به حسابتان رسیدگى شود!)» سپس آنها را از هم جدا میسازیم (و از هر یک جداگانه سوال میکنیم). و معبودهایشان (به آنها) میگویند: «شما (هرگز) ما را عبادت نمیکردید!» (۲۸)
(آنها در پاسـخ میگویند:) همین بس که خدا میان ما و شما گواه باشد، اگر ما از عبادت شما غافل بودیم! (۲۹)
در آن جا، هر کس عملى را که قبلا انجام داده است، میآزماید. و همگى بسوى «الله» -مولا و سرپرست حقیقى خود- بازگردانده میشوند; و چیزهایى را که بدروغ همتاى خدا قرار داده بودند، گم و نابود میشوند! (۳۰)
بگو: «چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى میدهد؟ یا چه کسى مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه کسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ و چه کسى امور (جهان) را تدبیر میکند؟» بزودى (در پاسـخ) میگویند: «خدا»، بگو: «پس چرا تقوا پیشه نمیکنید (و از خدا نمیترسید)؟! (۳۱)
آن است خداوند، پروردگار حق شما (داراى همه این صفات)! با این حال، بعد از حق، چه چیزى جز گمراهى وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روى گردان میشوید؟! (۳۲)
اینچنین فرمان پروردگارت بر فاسقان مسلم شده که آنها (پس از این همه لجاجت و گناه)، ایمان نخواهند آورد! (۳۳)
بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، آفرینش را ایجاد میکند و سپس بازمیگرداند؟!» بگو: سخللّهتنها خدا آفرینش را ایجاد کرده، سپس بازمیگرداند; با این حال، چرا از حق روىگردان میشوید؟!» (۳۴)
بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، به سوى حق هدایت میکند؟! بگو: «تنها خدا به حق هدایت میکند! آیا کسى که هدایت به سوى حق میکند براى پیروى شایستهتر است، یا آن کس که خود هدایت نمیشود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه میشود، چگونه داورى میکنید؟! سذللّه (۳۵)
و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاى بىاساس)، پیروى نمیکنند; (در حالى که) گمان، هرگز انسان را از حق بىنیاز نمیسازد (و به حق نمیرساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام میدهند، آگاه است! (۳۶)
شایسته نبود (و امکان نداشت) که این قرآن، بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شود; ولى تصدیقى است براى آنچه پیش از آن است (از کتب آسمانى)، و شرح و تفصیلى بر آنها است; شکى در آن نیست، و از طرف پروردگار جهانیان است. (۳۷)
آیا آنها میگویند: «او قرآن را بدروغ بهخدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست می گویید، یک سوره همانند آن بیاورید; و غیر از خدا، هر کس را میتوانید (به یارى) طلبید!» (۳۸)
(ولى آنها از روى علم و دانش قرآن را انکار نکردند;) بلکه چیزى را تکذیب کردند که آگاهى از آن نداشتند، و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده است! پیشینیان آنها نیز همین گونه تکذیب کردند; پس بنگر عاقبت کار ظالمان چگونه بود! (۳۹)
بعضى از آنها، به آن ایمان میآورند; و بعضى ایمان نمیآورند; و پروردگارت به مفسدان آگاهتر است (و آنها را بهتر میشناسد)! (۴۰)
و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: «عمل من براى من، و عمل شما براى شماست! شما از آنچه من انجام میدهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شماانجام میدهید بیزارم!» (۴۱)
گروهى از آنان، بسوى تو گوش فرامیدهند (;اما گویى هیچ نمیشنوند و کرند)! آیا تو میتوانى سخن خود را به گوش کران برسانى، هر چند نفهمند؟! (۴۲)
و گروهى از آنان، به سوى تو مینگرند (اما گویى هیچ نمیبینند)! آیا تو میتوانى نابینایان را هدایت کنى، هر چند نبینند؟! (۴۳)
خداوند هیچ به مردم ستم نمیکند; ولى این مردمند که به خویشتن ستم میکند! (۴۴)
(به یاد آور) روزى را که (خداوند) آنها را جمع (و محشور) میسازد; آنچنان که (احساس میکنند) گویى جز ساعتى از روز، (در دنیا) توقف نکردند; به آن مقدار که یکدیگر را (ببینند و) بشناسند! مسلما آنها که لقاى خداوند (و روز رستاخیز) را تکذیب کردند، زیان بردند و هدایت نیافتند! (۴۵)
اگر ما، پارهاى از مجازاتهایى را که به آنها وعده دادهایم، (در حال حیات تو (به تو نشان دهیم، و یا) پیش از آنکه گرفتار عذاب شوند،) تو را از دنیا ببریم، در هر حال، بازگشتشان به سوى ماست; سپس خداوند بر آنچه آنها انجام میدادند گواه است! (۴۶)
براى هر امتى، رسولى است; هنگامی که رسولشان به سوى آنان بیاید، بعدالت در میان آنها داورى میشود; و ستمی به آنها نخواهد شد! (۴۷)
و میگویند: «اگر راست میگوئى، این وعده (مجازات) کى خواهد بود؟» (۴۸)
بگو: «من (حتى) براى خودم زیان و سودى را مالک نیستم، (تا چه رسد براى شما!) مگر آنچه خدا بخواهد. (این مقدار میدانم که) براى هر قوم و ملتى، سرآمدى است; هنگامی که اجل آنها فرا رسد، (و فرمان مجازات یا مرگشان صادر شود،) نه ساعتى تاخیر میکنند، و نه پیشى میگیرند! (۴۹)
بگو: «اگر مجازات او، شبهنگام یا در روز به سراغ شما آید (،آیا میتوانید آن را از خود دفع کنید؟!)» پس مجرمان براى چه عجله میکنند؟! (۵۰)
یا اینکه آنگاه که واقع شد، به آن ایمان میآورید! (به شما گفته میشود:) حالا؟! در حالى که قبلا براى آن عجله میکردید! (ولى اکنون چه سود!) (۵۱)
سپس به کسانى که ستم کردند گفته میشود: عذاب ابدى را بچشید! آیا جز به آنچه انجام میدادید کیفر داده میشوید؟!» (۵۲)
از تو میپرسند: «آیا آن (وعده مجازات الهى) حق است؟» بگو: «آرى، به پروردگارم سوگند، قطعا حق است; و شما نمیتوانید از آن جلوگیرى کنید!» (۵۳)
و هر کس که ستم کرده، اگر تمامی آنچه روى زمین است در اختیار داشته باشد، (همه را از هول عذاب،) براى نجات خویش میدهد! و هنگامی که عذاب را ببینند،( پشیمان میشوند; اما) پشیمانى خود را کتمان میکنند (،مبادا رسواتر شوند)! و در میان آنها، بعدالت داورى میشود; و ستمی بر آنها نخواهد شد! (۵۴)
آگاه باشید آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست! آگاه باشید وعده خدا حق است، ولى بیشتر آنها نمیدانند! (۵۵)
اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است; و درمانى براى آنچه در سینههاست; (درمانى براى دلهاى شما;) و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان! (۵۷)
بگو: «به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند; که این، از تمام آنچه گردآورى کردهاند، بهتر است!» (۵۸)
بگو: «آیا روزیهایى را که خداوند بر شما نازل کرده دیدهاید، که بعضى از آن را حلال، و بعضى را حرام نمودهاید؟!» بگو: «آیا خداوند به شما اجازه داده، یا بر خدا افترا می بندید (و از پیش خود، حلال و حرام میکنید؟!)» (۵۹)
آنها که بر خدا افترا میبندند، درباره (مجازات) روز رستاخیز، چه میاندیشند؟! خداوند نسبت به همه مردم فضل (و بخشش) دارد، اما اکثر آنها سپاسگزارى نمیکنند! (۶۰)
در هیچ حال (و اندیشهاى) نیستى، و هیچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمیکنى، و هیچ عملى را انجام نمیدهید، مگر اینکه ما گواه بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن می شوید! و هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمیماند; حتى به اندازه سنگینى ذرهاى، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه (همه آنها) در کتاب آشکار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است! (۶۱)
آگاه باشید (دوستان و) اولیاى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگین میشوند! (۶۲)
همانها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز میکردند. (۶۳)
در زندگى دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند; وعدههاى الهى تخلف ناپذیر است! این است آن رستگارى بزرگ! (۶۴)
سخن آنها تو را غمگین نسازد! تمام عزت (و قدرت)، از آن خداست; و او شنوا و داناست! (۶۵)
آگاه باشید تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند، از آن خدا میباشند! و آنها که غیر خدا را همتاى او میخوانند، (از منطق و دلیلى) پیروى نمیکنند; آنها فقط از پندار بى اساس پیروى میکنند; و آنها فقط دروغ میگویند! (۶۶)
او کسى است که شب را براى شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید; و روز را روشنى بخش (تا به تلاش زندگى پردازید) در اینها نشانههایى است براى کسانى که گوش شنوا دارند! (۶۷)
گفتند: «خداوند فرزندى براى خود انتخاب کرده است»! (از هر عیب و نقص و احتیاجى) منزه است! او بىنیاز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است! شما هیچگونه دلیلى بر این ادعا ندارید! آیا به خدا نسبتى میدهید که نمیدانید؟! (۶۸)
بگو: «آنها که به خدا دروغ میبندند، (هرگز) رستگار نمیشوند! (۶۹)
بهرهاى (ناچیز) از دنیا دارند; سپس بازگشتشان بسوى ماست; و بعد، به آنها مجازات شدید به سزاى کفرشان میچشانیم! (۷۰)
سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «اى قوم من! اگر تذکرات من نسبت به آیات الهى، بر شما سنگین (و غیر قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته است بکنید.) من بر خدا توکل کردهام! فکر خود، و قدرت معبودهایتان را جمع کنید; سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند; (تمام جوانب کارتان را بنگرید;) سپس به حیات من پایان دهید، و (لحظهاى) مهلتم ندهید! (اما توانایى ندارید!) (۷۱)
و اگر از قبول دعوتم روى بگردانید، (کار نادرستى کردهاید; چه اینکه) من از شما مزدى نمیخواهم; مزد من، تنها بر خداست! و من مامورم که از مسلمین ( تسلیم شدگان در برابر فرمان خدا) باشم!» (۷۲)
اما آنها او را تکذیب کردند! و ما، او و کسانى را که با او در کشتى بودند، نجات دادیم; و آنان را جانشین (و وارث کافران) قرار دادیم; و کسانى را که آیات ما را تکذیب کردند، غرق نمودیم! پس ببین عاقبت کار کسانى که انذار شدند (و به انذار الهى اهمیت ندادند)، چگونه بود! (۷۳)
سپس بعد از نوح، رسولانى به سوى قومشان فرستادیم; آنان دلایل روشن برایشان آوردند; اما آنها، به چیزى که پیش از آن تکذیب کرده بودند، ایمان نیاوردند! اینچنین بر دلهاى تجاوزکاران مهر مینهیم (تا چیزى را درک نکنند)! (۷۴)
بعد از آنها، موسى و هارون را با آیات خود به سوى فرعون و اطرافیانش فرستادیم; اما آنها تکبر کردند (و زیر بار حق نرفتند; چرا که) آنها گروهى مجرم بودند! (۷۵)
و هنگامی که حق از نزد ما بسراغ آنها آمد، گفتند: «این، سحرى است آشکار !» (۷۶)
موسى گفت: «آیا درباره حق، هنگامی که به سوى شما آمد، (چنین) میگویید؟! آیا این سحر است؟! در حالى که ساحران (هرگز) رستگار (و پیروز) نمیشوند! (۷۷)
گفتند: «آیا آمدهاى که ما را، از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، منصرف سازى; و بزرگى (و ریاست) در روى زمین، از آن شما دو تن باشد؟! ما (هرگز) به شما ایمان نمیآوریم!» (۷۸)
فرعون گفت: «(بروید و) هر جادوگر (و ساحر) دانایى را نزد من آورید!» (۷۹)
هنگامی که ساحران (به میدان مبارزه) آمدند، موسى به آنها گفت: «آنچه (از وسایل سحر) را میتوانید بیفکنید، بیفکنید!» (۸۰)
هنگامی که افکندند، موسى گفت: «آنچه شما آوردید، سحر است; که خداوند بزودى آن را باطل میکند; چرا که خداوند (هرگز) عمل مفسدان را اصلاح نمیکند! (۸۱)
او حق را به وعده خویش، تحقق میبخشد; هر چند مجرمان کراهت داشته باشند!» (۸۲)
(در آغاز،) هیچ کس به موسى ایمان نیاورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او; (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند; زیرا فرعون، برترىجویى در زمین داشت; و از اسرافکاران بود! (۸۳)
موسى گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ایمان آوردهاید، بر او توکل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید!» (۸۴)
گفتند: «تنها بر خدا توکل داریم; پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده! (۸۵)
و ما را با رحمتت از (دست) قوم کافر رهایى بخش! (۸۶)
و به موسى و برادرش وحى کردیم که: «براى قوم خود، خانههایى در سرزمین مصر انتخاب کنید; و خانههایتان را مقابل یکدیگر (و متمرکز) قرار دهید! و نماز را برپا دارید! و به مؤمنان بشارت ده (که سرانجام پیروز میشوند!)» (۸۷)
موسى گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافیانش را زینت و اموالى (سرشار) در زندگى دنیا دادهاى، پروردگارا! در نتیجه(بندگانت را) از راه تو گمراه میسازند! پروردگارا! اموالشان را نابود کن! و (بجرم گناهانشان،) دلهایشان را سخت و سنگین ساز، به گونهاى که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند!» (۸۸)
فرمود: «دعاى شما پذیرفته شد! استقامت به خرج دهید; و از راه (و رسم) کسانى که نمیدانند، تبعیت نکنید!» (۸۹)
(سرانجام) بنى اسرائیل را از دریا ( رود عظیم نیل) عبور دادیم; و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند; هنگامی که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودى، جز کسى که بنى اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد; و من از مسلمین هستم! سذللّه (۹۰)
(اما به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالى که قبلا عصیان کردى، و از مفسدان بودى! (۹۱)
ولى امروز، بدنت را (از آب) نجات میدهیم، تا عبرتى براى آیندگان باشى! و بسیارى از مردم، از آیات ما غافلند! (۹۲)
(سپس) بنى اسرائیل را در جایگاه صدق (و راستى) منزل دادیم; و از روزیهاى پاکیزه به آنها عطا کردیم; (اما آنها به نزاع و اختلاف برخاستند!) و اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه علم و آگاهى به سراغشان آمد! پروردگار تو روز قیامت، در آنچه اختلاف میکردند، میان آنها داورى میکند! (۹۳)
و اگر در آنچه بر تو نازل کردهایم تردیدى دارى، از کسانى که پیش از تو کتاب آسمانى را میخواندند بپرس، به یقین، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسیده است; بنابر این، هرگز از تردیدکنندگان مباش! (مسلما او تردیدى نداشت! این درسى براى مردم بود!) (۹۴)
و از آنها مباش که آیات خدا را تکذیب کردند، که از زیانکاران خواهى بود! (۹۵)
(و بدان) آنها که فرمان پروردگار تو بر آنان تحقق یافته، (و بجرم اعمالشان، توفیق هدایت را از آنها گرفته هرگز) ایمان نمیآورند، (۹۶)
هر چند تمام آیات (و نشانههاى الهى) به آنان برسد، تا زمانى که عذاب دردناک را ببینند! (زیرا تاریکى گناه، قلبهایشان را فرا گرفته، و راهى به روشنایى ندارند!) (۹۷)
چرا هیچ یک از شهرها و آبادیها ایمان نیاوردند که (ایمانشان بموقع باشد، و) به حالشان مفید افتد؟! مگر قوم یونس، هنگامی که آنها ایمان آوردند، عذاب رسوا کننده را در زندگى دنیا از آنان برطرف ساختیم; و تا مدت معینى ( پایان زندگى و اجلشان) آنها را بهرهمند ساختیم. (۹۸)
و اگر پروردگار تو میخواست، تمام کسانى که روى زمین هستند، همگى به(اجبار) ایمان میآوردند; آیا تو میخواهى مردم را مجبور سازى که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجبارى چه سودى دارد؟!) (۹۹)
(اما) هیچ کس نمیتواند ایمان بیاورد، جز به فرمان خدا (و توفیق و یارى و هدایت او)! و پلیدى (کفر و گناه) را بر کسانى قرارمیدهد که نمیاندیشند. (۱۰۰)
بگو: «نگاه کنید چه چیز (از آیات خدا و نشانههاى توحیدش) در آسمانها و زمین است!» اما این آیات و انذارها به حال کسانى که (به خاطر لجاجت) ایمان نمیآورند مفید نخواهد بود! (۱۰۱)
آیا آنها (چیزى) جز همانند روزهاى پیشینیان (و بلاها و مجازاتهایشان) را انتظار میکشند؟! بگو: «شما انتظار بکشید، من نیز با شما انتظار میکشم!» (۱۰۲)
سپس (هنگام نزول بلا و مجازات،) فرستادگان خود و کسانى را که (به آنان) ایمان میآورند، نجات میدهیم و همین گونه، بر ما حق است که مؤمنان (به تو) را (نیز) رهایى بخشیم! (۱۰۳)
بگو: «اى مردم! اگر در عقیده من شک دارید، من آنهایى را که جز خدا میپرستید، نمیپرستم! تنها خداوندى را پرستش میکنم که شما را میمیراند! و من مامورم که از مؤمنان باشم! (۱۰۴)
و (به من دستور داده شده که:) روى خود را به آیینى متوجهساز که از هر گونه شرک، خالى است; و از مشرکان مباش! (۱۰۵)
و جز خدا، چیزى را که نه سودى به تو میرساند و نه زیانى، مخوان! که اگر چنین کنى، از ستمکاران خواهى بود! (۱۰۶)
و اگر خداوند، (براى امتحان یا کیفر گناه،) زیانى به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمیسازد; و اگر اراده خیرى براى تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد میرساند; و او غفور و رحیم است!» (۱۰۷)
بگو: «اى مردم! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده; هر کس (در پرتو آن) هدایت یابد، براى خود هدایت شده; و هر کس گمراه گردد، به زیان خود گمراه میگردد; و من مامور (به اجبار) شما نیستم!» (۱۰۸)
و از آنچه بر تو وحى میشود پیروى کن، و شکیبا باش (و استقامت نما)، تا خداوند فرمان (پیروزى) را صادر کند; و او بهترین حاکمان است! (۱۰۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الر، این کتابى است که آیاتش استحکام یافته; سپس تشریح شده و از نزد خداوند حکیم و آگاه (نازل گردیده) است! (۱)
(دعوت من این است) که: جز «الله» را نپرستید! من از سوى او براى شما بیم دهنده و بشارت دهندهام! (۲)
و اینکه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید; سپس بسوى او بازگردید; تا شما را تا مدت معینى، (از مواهب زندگى این جهان،) به خوبى بهرهمند سازد; و به هر صاحب فضیلتى، به مقدار فضیلتش ببخشد! و اگر (از این فرمان) روى گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگى بیمناکم! (۳)
(بدانید) بازگشت شما بسوى «الله» است، و او بر هر چیز تواناست! (۴)
آگاه باشید، آنها (سرها را به هم نزدیک ساخته، و) سینههاشان را در کنار هم قرارمیدهند، تا خود (و سخنان خویش) را از او ( پیامبر) پنهان دارند! آگاه باشید، آنگاه که آنها لباسهایشان را به خود میپیچند و خویش را در آن پنهان میکنند، (خداوند) میداند آنچه را پنهان میکنند و آنچه را آشکار میسازند; چرا که او، از اسرار درون سینهها، آگاه است! (۵)
هیچ جنبندهاى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را میداند; همه اینها در کتاب آشکارى ثبت است! ( در لوح محفوظ ، در کتاب علم خدا) (۶)
او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید; و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت; (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگویى: «شما بعد از مرگ، برانگیخته میشوید! «، مسلما» کافران میگویند: «این سحرى آشکار است!» (۷)
و اگر مجازات را تا زمان محدودى از آنها به تاخیر اندازیم، (از روى استهزا میگویند: «چه چیز مانع آن شده است؟!» آگاه باشید، آن روز که (عذاب) به سراغشان آید، از آنها بازگردانده نخواهد شد; (و هیچ قدرتى مانع آن نخواهد بود;) و آنچه را مسخره میکردند، دامانشان را میگیرد! (۸)
و اگر از جانب خویش، نعمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود! (۹)
و اگر بعد از شدت و رنجى که به او رسیده، نعمتهایى به او بچشانیم، میگوید: «مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادى و غفلت و فخرفروشى میشود… (۱۰)
مگر آنها که (در سایه ایمان راستین،) صبر و استقامت ورزیدند و کارهاى شایسته انجام دادند; که براى آنها، آمرزش و اجر بزرگى است! (۱۱)
شاید (ابلاغ) بعض آیاتى را که به تو وحى میشود، (بخاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنى (و به تاخیر اندازى); و سینهات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود که میگویند: «چرا گنجى بر او نازل نشده؟! و یا چرا فرشتهاى همراه او نیامده است؟!» (ابلاغ کن، و نگران و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بیم دهندهاى; و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چیز است (;و به حساب آنان میرسد)! (۱۲)
آنها میگویند: «او به دروغ این (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگى است)!» بگو: «اگر راست میگویید، شما هم ده سوره ساختگى همانند این قرآن بیاورید; و تمام کسانى را که میتوانید -غیر از خدا- (براى این کار) دعوت کنید!» (۱۳)
و اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند، بدانید (قرآن) تنها با علم الهى نازل شده; و هیچ معبودى جز او نیست! آیا با این حال، تسلیم میشوید؟ (۱۴)
کسانى که زندگى دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه) اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها میدهیم; و چیزى کم و کاست از آنها نخواهد شد! (۱۵)
(ولى) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمی) نخواهند داشت; و آنچه را در دنیا (براى غیر خدا) انجام دادند، بر باد میرود; و آنچه را عمل میکردند، باطل و بىاثر میشود! (۱۶)
آیا آن کس که دلیل آشکارى از پروردگار خویش دارد، و بدنبال آن، شاهدى از سوى او میباشد، و پیش از آن، کتاب موسى که پیشوا و رحمت بود (گواهى بر آن میدهد، همچون کسى است که چنین نباشد)؟! آنها ( حقطلبان و حقیقتجویان) به او (که داراى این ویژگیهاست،) ایمان میآورند! و هر کس از گروههاى مختلف به او کافر شود، آتش وعدهگاه اوست! پس، تردیدى در آن نداشته باش که آن حق است از پروردگارت! ولى بیشتر مردم ایمان نمیآورند! (۱۷)
چه کسى ستمکارتر است از کسانى که بر خدا افترا میبندند؟! آنان (روز رستاخیز) بر پروردگارشان عرضه میشوند، در حالى که شاهدان ( پیامبران و فرشتگان) میگویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند! اى لعنت خدا بر ظالمان باد!» (۱۸)
همانها که (مردم را) از راه خدا بازمیدارند; و راه حق را کج و معوج نشان میدهند; و به سراى آخرت کافرند! (۱۹)
آنها هیچ گاه توانایى فرار در زمین را ندارند; و جز خدا، پشتیبانهایى نمییابند! عذاب خدا براى آنها مضاعف خواهد بود; (چرا که هم خودشان گمراه بودند، و هم دیگران را گمراه ساختند; ) آنها هرگز توانایى شنیدن (حق را) نداشتند; و (حقیقت را) نمیدیدند! (۲۰)
آنان کسانى هستند که سرمایه وجود خود را از دست دادهاند; و تمام معبودهاى دروغین از نظرشان گم شدند… (۲۱)
(به ناچار) آنها در سراى آخرت، قطعا از همه زیانکارترند! (۲۲)
کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند و در برابر پروردگارشان خضوع و خشوع کردند، آنها اهل بهشتند; و جاودانه در آن خواهند ماند! (۲۳)
حال این دو گروه ( مؤمنان و منکران)، حال «نابینا و کر» و «بینا و شنوا» است; آیا این دو، همانند یکدیگرند؟! آیا پند نمیگیرند؟! (۲۴)
ما نوح را بسوى قومش فرستادیم (;نخستین بار به آنها گفت): «من براى شما بیمدهندهاى آشکارم! (۲۵)
جز «الله» ( خداى یگانه یکتا) را نپرستید; زیرا بر شما از عذاب روز دردناکى میترسم! (۲۶)
اشراف کافر قومش (در پاسـخ او) گفتند: «ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمیبینیم! و کسانى را که از تو پیروى کردهاند، جز گروهى اراذل سادهلوح، مشاهده نمیکنیم; و براى شما فضیلتى نسبت به خود نمیبینیم; بلکه شما را دروغگو تصور میکنیم!» (۲۷)
(نوح) گفت: «اگر من دلیل روشنى از پروردگارم داشته باشم، و از نزد خودش رحمتى به من داده باشد -و بر شما مخفى مانده- (آیا باز هم رسالت مرا انکار میکنید)؟! آیا ما میتوانیم شما را به پذیرش این دلیل روشن مجبور سازیم، با اینکه شما کراهت دارید؟! (۲۸)
اى قوم! من به خاطر این دعوت، اجر و پاداشى از شما نمیطلبم; اجر من، تنها بر خداست! و من، آنها را که ایمان آوردهاند، (بخاطر شما) از خود طرد نمیکنم; چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد; (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت، خصم من خواهند بود;) ولى شما را قوم جاهلى میبینم! (۲۹)
اى قوم! چه کسى مرا در برابر (مجازات) خدا یارى میدهد اگر آنان را طرد کنم؟! آیا اندیشه نمیکنید؟! (۳۰)
من هرگز به شما نمیگویم خزائن الهى نزد من است! و غیب هم نمیدانم! و نمیگویم من فرشتهام! و (نیز) نمیگویم کسانى که در نظر شما خوار میآیند، خداوند خیرى به آنها نخواهد داد; خدا از دل آنان آگاهتر است! (با این حال، اگر آنها را برانم،) در این صورت از ستمکاران خواهم بود!» (۳۱)
(نوح) گفت: «اگر خدا اراده کند، خواهد آورد; و شما قدرت فرار (از آن را) نخواهید داشت! (۳۲)
گفتند: «اى نوح! با ما جر و بحث کردى، و زیاد هم جر و بحث کردى! (بس است!) اکنون اگر راستى میگویى، آنچه را (از عذاب الهى) به ما وعده میدهى بیاور!» (۳۳)
(اما چه سود که) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودى به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست; و بسوى او بازگشت داده میشوید.» (۳۴)
(مشرکان) میگویند: «او ( محمد (ص)) این سخنان را بدروغ به خدا نسبت داده است! « بگو: سخللّهاگر من اینها را از پیش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم، گناهش بر عهده من است; ولى من از گناهان شما بیزارم!» (۳۵)
به نوح وحى شد که: «جز آنها که (تاکنون) ایمان آوردهاند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد! پس، از کارهایى که میکردند، غمگین مباش! (۳۶)
و (اکنون) در حضور ما و طبق وحى ما، کشتى بساز! و درباره آنها که ستم کردند شفاعت مکن، که (همه) آنها غرق شدنى هستند!» (۳۷)
او مشغول ساختن کشتى بود، و هر زمان گروهى از اشراف قومش بر او میگذشتند، او را مسخره میکردند; (ولى نوح) گفت: «اگر ما را مسخره میکنید، ما نیز شما را همینگونه مسخره خواهیم کرد! (۳۸)
بزودى خواهید دانست چه کسى عذاب خوارکننده به سراغش خواهد آمد، و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد!» (۳۹)
(این وضع همچنان ادامه یافت) تا آن زمان که فرمان ما فرا رسید، و تنور جوشیدن گرفت; (به نوح) گفتیم: «از هر جفتى از حیوانات (از نر و ماده) یک زوج در آن (کشتى) حمل کن! همچنین خاندانت را (بر آن سوار کن) -مگر آنها که قبلا وعده هلاک آنان داده شده ( همسر و یکى از فرزندانت)- و همچنین مؤمنان را!» اما جز عده کمی همراه او ایمان نیاوردند! (۴۰)
او گفت: «به نام خدا بر آن سوار شوید! و هنگام حرکت و توقف کشتى، یاد او کنید، که پروردگارم آمرزنده و مهربان است!» (۴۱)
و آن کشتى، آنها را از میان امواجى همچون کوهها حرکت میداد; (در این هنگام،) نوح فرزندش را که در گوشهاى بود صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش!» (۴۲)
گفت: «بزودى به کوهى پناه میبرم تا مرا از آب حفظ کند!» (نوح) گفت: «امروز هیچ نگهدارى در برابر فرمان خدا نیسست; مگر آن کس را که او رحم کند!» در این هنگام، موج در میان آن دو حایل شد; و او در زمره غرقشدگان قرار گرفت! (۴۳)
و گفته شد: «اى زمین، آبت را فرو بر! و اى آسمان، خوددارى کن! و آب فرو نشست و کار پایان یافت و (کشتى) بر (دامنه کوه) جودى، پهلو گرفت; و (در این هنگام،) گفته شد:» دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)» (۴۴)
نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است; و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است; و تو از همه حکمکنندگان برترى!» (۴۵)
فرمود: «اى نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحى است ( فرد ناشایستهاى است)! پس، آنچه را از آن آگاه نیستى، از من مخواه! من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشى!!» (۴۶)
عرض کرد: «پروردگارا! من به تو پناه میبرم که از تو چیزى بخواهم که از آن آگاهى ندارم! و اگر مرا نبخشى، و بر من رحم نکنى، از زیانکاران خواهم بود!» (۴۷)
(به نوح) گفته شد: «اى نوح! با سلامت و برکاتى از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهایى که با تواند، فرود آى! و امتهاى نیز هستند که ما آنها را از نعمتها بهرهمند خواهیم ساخت، سپس عذاب دردناکى از سوى ما به آنها میرسد (،چرا که این نعمتها را کفران میکنند!)» (۴۸)
اینها از خبرهاى غیب است که به تو (اى پیامبر) وحى میکنیم; نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمیدانستید! بنابر این، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است! (۴۹)
(ما) به سوى (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم; (به آنها) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودى جز او براى شما نیست! شما فقط تهمت میزنید (و بتها را شریک او میخوانید)! (۵۰)
اى قوم من! من از شما براى این (رسالت)، پاداشى نمیطلبم; پاداش من، تنها بر کسى است که مرا آفریده است; آیا نمیفهمید؟! (۵۱)
و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او بازگردید، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد; و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روى (از حق) بر نتابید! سذللّه (۵۲)
گفتند: «اى هود! تو دلیل روشنى براى ما نیاوردهاى! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهیم کرد! و ما (اصلا) به تو ایمان نمیآوریم! (۵۳)
ما (درباره تو) فقط میگوییم: بعضى از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده)اند! سذللّه (هود) گفت: «من خدا را به شهادت میطلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرارمیدهید… (۵۴)
از آنچه غیر او (میپرستید)! حال که چنین است، همگى براى من نقشه بکشید; و مرا مهلت ندهید! (اما بدانید کارى از دست شما ساخته نیست!) (۵۵)
من، بر «الله» که پروردگار من و شماست، توکل کردهام! هیچ جنبندهاى نیست مگر اینکه او بر آن تسلط دارد; (اما سلطهاى با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است! (۵۶)
پس اگر روى برگردانید، من رسالتى را که مامور بودم به شما رساندم; و پروردگارم گروه دیگرى را جانشین شما میکند; و شما کمترین ضررى به او نمیرسایند; پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است!» (۵۷)
و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، «هود» و کسانى را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم; و آنها را از عذاب شدید، رهایى بخشیدیم! (۵۸)
و این قوم «عاد» بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند; و پیامبران او را معصیت نمودند; و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پیروى کردند! (۵۹)
آنان، در این دنیا و روز قیامت، لعنت (و نام ننگینى) بدنبال دارند! بدانید «عاد»نسبت به پروردگارشان کفر ورزیدند! دور باد «عاد» -قوم هود- (از رحمت خدا، و خیر و سعادت)! (۶۰)
و بسوى قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستادیم); گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودى جز او براى شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادى آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوى او بازگردید، که پروردگارم (به بندگان خود) نزدیک، و اجابتکننده (خواستههاى آنها) است!» (۶۱)
گفتند: «اى صالح! تو پیش از این، مایه امید ما بودى! آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان میپرستیدند، نهى میکنى؟! در حالى که ما، در مورد آنچه به سوى آن دعوتمان میکنى، در شک و تردید هستیم!» (۶۲)
گفت: «اى قوم! اگر من دلیل آشکارى از پروردگارم داشته باشم، و رحمتى از جانب خود به من داده باشد (،میتوانم از ابلاغ رسالت او سرپیچى کنم)؟! اگر من نافرمانى او کنم، چه کسى میتواند مرا در برابر وى یارى دهد؟! پس، (سخنان) شما، جز اطمینان به زیانکار بودنتان، چیزى بر من نمیافزاید! (۶۳)
اى قوم من! این «ناقه» خداوند است، که براى شما نشانهاى است; بگذارید در زمین خدا به چرا مشغول شود; هیچ گونه آزارى به آن نرسانید، که بزودى عذاب خدا شما را خواهد گرفت!» (۶۴)
(اما) آنها آن (ناقه) را از پاى در آوردند! و (صالح به آنها) گفت: «(مهلت شما تمام شد!) سه روز در خانههایتان بهرهمند گردید; (و بعد از آن، عذاب الهى فرا خواهد رسید;) این وعدهاى است که دروغ نخواهد بود!» (۶۵)
و هنگامی که فرمان (مجازات) ما فرا رسید، صالح و کسانى را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود (از آن عذاب) و از رسوایى آن روز، رهایى بخشیدیم; چرا که پروردگارت قوى و شکست ناپذیر است! (۶۶)
و کسانى را که ستم کرده بودند، صیحه (آسمانى) فروگرفت; و در خانههایشان به روى افتادند و مردند… (۶۷)
آنچنان که گویى هرگز ساکن آن دیار نبودند! بدانید قوم ثمود، پروردگارشان را انکار کردند! دور باد قوم ثمود (از رحمت پروردگار)! (۶۸)
فرستادگان ما ( فرشتگان) براى ابراهیم بشارت آوردند; گفتند: «سلام!» (او نیز) گفت: «سلام! سذللّه و طولى نکشید که گوساله بریانى (براى آنها) آورد. (۶۹)
(اما) هنگامی که دید دست آنها به آن نمیرسد (و از آن نمیخورند، کار) آنها را زشت شمرد; و در دل احساس ترس نمود. به او گفتند: «نترس! ما به سوى قوم لوط فرستاده شدهایم!» (۷۰)
و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالى) خندید; پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم. (۷۱)
گفت: «اى واى بر من! آیا من فرزند میآورم در حالى که پیرزنم، و این شوهرم پیرمردى است؟! این راستى چیز عجیبى است!» (۷۲)
گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میکنى؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است; چرا که او ستوده و والا است!» (۷۳)
هنگامی که ترس ابراهیم فرو نشست، و بشارت به او رسید، درباره قوم لوط با ما مجادله میکرد… (۷۴)
چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشتکننده (بسوى خدا) بود! (۷۵)
اى ابراهیم! از این (درخواست) صرفنظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسیده; و بطور قطع عذاب (الهى) به سراغ آنها میآید; و برگشت ندارد! (۷۶)
و هنگامی که رسولان ما ( فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد; و قلبش پریشان گشت; و گفت: «امروز روز سختى است!» (زیرا آنها را نشناخت; و ترسید قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.) (۷۷)
قوم او (بقصد مزاحمت میهمانان) بسرعت به سراغ او آمدند -و قبلا کارهاى بد انجام میدادند- گفت: «اى قوم من! اینها دختران منند; براى شما پاکیزهترند! (با آنها ازدواج کنید; و از زشتکارى چشم بپوشید!) از خدا بترسید; و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید! آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!» (۷۸)
گفتند: «تو که میدانى ما تمایلى به دختران تو نداریم; و خوب میدانى ما چه میخواهیم!» (۷۹)
گفت: «(افسوس!) اى کاش در برابر شما قدرتى داشتم; یا تکیهگاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود! (آنگاه میدانستم با شما زشتسیرتان ددمنش چه کنم!)» (۸۰)
(فرشتگان عذاب) گفتند: «اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم! آنها هرگز دسترسى به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانوادهات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند; مگر همسرت، که او هم به همان بلایى که آنها گرفتار میشوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است; آیا صبح نزدیک نیست؟!» (۸۱)
و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم; و بارانى از سنگ ( گلهاى متحجر) متراکم بر روى هم، بر آنها نازل نمودیم… (۸۲)
(سنگهایى که) نزد پروردگارت نشاندار بود; و آن، (از سایر) ستمگران دور نیست! (۸۳)
و بسوى «مدین» برادرشان شعیب را (فرستادیم); گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش کنید، که جز او، معبود دیگرى براى شما نیست! پیمانه و وزن را کم نکنید (و دست به کمفروشى نزنید)! من (هم اکنون) شما را در نعمت میبینم; (ولى) از عذاب روز فراگیر، بر شما بیمناکم! (۸۴)
و اى قوم من! پیمانه و وزن را با عدالت، تمام دهید! و بر اشیاء (و اجناس) مردم، عیب نگذارید; و از حق آنان نکاهید! و در زمین به فساد نکوشید! (۸۵)
آنچه خداوند براى شما باقى گذارده (از سرمایههاى حلال)، برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید! و من، پاسدار شما (و مامور بر اجبارتان به ایمان) نیستم! (۸۶)
گفتند: «اى شعیب! آیا نمازت به تو دستور میدهد که آنچه را پدرانمان میپرستیدند، ترک کنیم; یا آنچه را میخواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیدهاى هستى! سذللّه (۸۷)
گفت: «اى قوم! به من بگویید، هرگاه من دلیل آشکارى از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبى به من داده باشد، (آیا میتوانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمیخواهم چیزى که شما را از آن باز میدارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح -تا آنجا که توانایى دارم- نمیخواهم! و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکل کردم; و به سوى او بازمیگردم! (۸۸)
و اى قوم من! دشمنى و مخالفت با من، سبب نشود که شما به همان سرنوشتى که قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شوید! و قوم لوط از شما چندان دور نیست! (۸۹)
از پروردگار خود، آمرزش بطلبید; و به سوى او بازگردید; که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبهکار) است!» (۹۰)
گفتند: «اى شعیب! بسیارى از آنچه را میگویى، ما نمیفهمیم! و ما تو را در میان خود، ضعیف مییابیم; و اگر (بخاطر) قبیله کوچکت نبود، تو را سنگسار میکردیم; و تو در برابر ما قدرتى ندارى!» (۹۱)
گفت: «اى قوم! آیا قبیله کوچک من، نزد شما عزیزتر از خداوند است؟! در حالى که (فرمان) او را پشت سر انداختهاید! پروردگارم به آنچه انجام میدهید، احاطه دارد (و آگاه است)! (۹۲)
اى قوم! هر کارى از دستتان ساخته است، انجام دهید، من هم کار خود را خواهم کرد; و بزودى خواهید دانست چه کسى عذاب خوارکننده به سراغش میآید، و چه کسى دروغگوست! شما انتظار بکشید، من هم در انتظارم!» (۹۳)
و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، شعیب و کسانى را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم; و آنها را که ستم کردند، صیحه (آسمانى) فرو گرفت; و در دیار خود، به رو افتادند (و مردند)… (۹۴)
آنچنان که گویى هرگز از ساکنان آن (دیار) نبودند! دور باد مدین (و اهل آن) از رحمت خدا، همان گونه که قوم ثمود دور شدند! (۹۵)
ما، موسى را با آیات خود و دلیل آشکارى فرستادیم… (۹۶)
بسوى فرعون و اطرافیانش; اما آنها از فرمان فرعون پیروى کردند; در حالى که فرمان فرعون، مایه رشد و نجات نبود! (۹۷)
روز قیامت، او در پیشاپیش قومش خواهد بود; و (به جاى چشمههاى زلال بهشت) آنها را وارد آتش میکند! و چه بد آبشخورى است (آتش)، که بر آن وارد میشوند! (۹۸)
آنان در این جهان و روز قیامت، لعنتى بدنبال دارند; و چه بد عطایى است (لعن و دورى از رحمت خدا)، که نصیب آنان میشود! (۹۹)
این از اخبار شهرها و آبادیهاست که ما براى تو بازگو میکنیم; که بعضى (هنوز) برپا هستند، و بعضى درو شدهاند (و از میان رفتهاند)! (۱۰۰)
ما به آنها ستم نکردیم; بلکه آنها خودشان بر خویشتن ستم روا داشتند! و هنگامی که فرمان مجازات الهى فرا رسید، معبودانى را که غیر از خدا میخواندند، آنها را یارى نکردند; و جز بر هلاکت آنان نیفزودند! (۱۰۱)
و اینچنین است مجازات پروردگار تو، هنگامی که شهرها و آبادیهاى ظالم را مجازات میکند! (آرى،) مجازات او، دردناک و شدید است! (۱۰۲)
در این، نشانهاى است براى کسى که از عذاب آخرت میترسد; همان روزى است که مردم در آن جمع میشوند، و روزى که همه آن را مشاهده میکنند. (۱۰۳)
و ما آن (مجازات) را، جز تا زمان محدودى، تاخیر نمیاندازیم! (۱۰۴)
آن روز که (قیامت و زمان مجازات) فرا رسد، هیچ کس جز به اجازه او سخن نمیگوید; گروهى بدبختند و گروهى خوشبخت! (۱۰۵)
اما آنها که بدبخت شدند، در آتشند; و براى آنان در آنجا، «زفیر» و «شهیق» ( نالههاى طولانى دم و بازدم) است… (۱۰۶)
جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست; مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام میدهد! (۱۰۷)
اما آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششى است قطع نشدنى! (۱۰۸)
پس شک و تردیدى (در باطل بودن) معبودهایى که آنها میپرستند، به خود راه مده! آنها همانگونه این معبودها را پرستش میکنند که پدرانشان قبلا میپرستیدند، و ما نصیب آنان را بىکم و کاست خواهیم داد! (۱۰۹)
ما به موسى کتاب آسمانى دادیم; سپس در آن اختلاف شد; و اگر فرمان قبلى خدا (در زمینهآزمایش و اتمام حجت بر آنها) نبود، در میان آنان داورى میشد! و آنها (هنوز) در شکاند، شکى آمیخته به بدگمانى! (۱۱۰)
و پروردگارت اعمال هر یک را بىکم و کاست به آنها خواهد داد; او به آنچه عمل میکنند آگاه است! (۱۱۱)
پس همانگونه که فرمان یافتهاى، استقامت کن; و همچنین کسانى که با تو بسوى خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند! (۱۱۲)
و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد; و در آن حال، هیچ ولى و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت; و یارى نمیشوید! (۱۱۳)
در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار; چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین میبرند; این تذکرى است براى کسانى که اهل تذکرند! (۱۱۴)
و شکیبایى کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد! (۱۱۵)
چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتى نبودند که از فساد در زمین جلوگیرى کنند؟! مگر اندکى از آنها، که نجاتشان دادیم! و آنان که ستم میکردند، از تنعم و کامجوئى پیروى کردند; و گناهکار بودند (و نابود شدند)! (۱۱۶)
و چنین نبود که پروردگارت آبادیها را بظلم و ستم نابود کند در حالى که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند! (۱۱۷)
و اگر پروردگارت میخواست، همه مردم را یک امت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار میداد; ولى آنها همواره مختلفند… (۱۱۸)
مگر کسى را که پروردگارت رحم کند! و براى همین (پذیرش رحمت) آنها را آفرید! و فرمان پروردگارت قطعى شده که: جهنم را از همه (سرکشان و طاغیان) جن و انس پر خواهم کرد! (۱۱۹)
ما از هر یک از سرگذشتهاى انبیا براى تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم; و ارادهات قوى گردد. و در این (اخبار و سرگذشتها،) براى تو حق، و براى مؤمنان موعظه و تذکر آمده است. (۱۲۰)
و به آنها که ایمان نمیآورند، بگو: «هر چه در قدرت دارید، انجام دهید! ما هم انجام میدهیم! (۱۲۱)
و انتظار بکشید! ما هم منتظریم! (۱۲۲)
و (آگاهى از) غیب (و اسرار نهان) آسمانها و زمین، تنها از آن خداست; و همه کارها به سوى او بازمیگردد! پس او را پرستش کن! و بر او توکل نما! و پروردگارت از کارهایى که میکنید، هرگز غافل نیست! (۱۲۳)
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
الر، آن آیات کتاب آشکار است! (۱)
ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم، شاید شما درک کنید (و بیندیشید)! (۲)
ما بهترین سرگذشتها را از طریق این قرآن -که به تو وحى کردیم- بر تو بازگو میکنیم; و مسلما پیش از این، از آن خبر نداشتى! (۳)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده میکنند!» (۴)
گفت: «فرزندم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مکن، که براى تو نقشه (خطرناکى) میکشند; چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است! (۵)
و این گونه پروردگارت تو را برمیگزیند; و از تعبیر خوابها به تو میآموزد; و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام و کامل میکند، همانگونه که پیش از این، بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد; به یقین، پروردگار تو دانا و حکیم است!» (۶)
در (داستان) یوسف و برادرانش، نشانهها(ى هدایت) براى سوالکنندگان بود! (۷)
هنگامی که (برادران) گفتند: «یوسف و برادرش ( بنیامین) نزد پدر، از ما محبوبترند; در حالى که ما گروه نیرومندى هستیم! مسلما پدر ما، در گمراهى آشکارى است! (۸)
یوسف را بکشید; یا او را به سرزمین دوردستى بیفکنید; تا توجه پدر، فقط به شما باشد; و بعد از آن، (از گناه خود توبه میکنید; و) افراد صالحى خواهید بود! (۹)
یکى از آنها گفت: «یوسف را نکشید! و اگر میخواهید کارى انجام دهید، او را در نهانگاه چاه بیفکنید; تا بعضى از قافلهها او را برگیرند (و با خود به مکان دورى ببرند)!» (۱۰)
و براى انجام این کار، برادران نزد پدر آمدند و) گفتند: «پدرجان! چرا تو درباره (برادرمان) یوسف، به ما اطمینان نمیکنى؟! در حالى که ما خیرخواه او هستیم! (۱۱)
فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذاى کافى بخورد و تفریح کند; و ما نگهبان او هستیم!» (۱۲)
پدر) گفت: «من از بردن او غمگین میشوم; و از این میترسم که گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشید!» (۱۳)
گفتند: «با اینکه ما گروه نیرومندى هستیم، اگر گرگ او را بخورد، ما از زیانکاران خواهیم بود (و هرگز چنین چیزى) ممکن نیست!)» (۱۴)
هنگامی که او را با خود بردند، و تصمیم گرفتند وى را در مخفىگاه چاه قرار دهند، (سرانجام مقصد خود را عملى ساختند;) و به او وحى فرستادیم که آنها رادر آینده از این کارشان با خبر خواهى ساخت; در حالى که آنها نمیدانند! (۱۵)
(برادران یوسف) شب هنگام، گریان به سراغ پدر آمدند. (۱۶)
گفتند: «اى پدر! ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم، و یوسف را نزد اثاث خود گذاردیم; و گرگ او را خورد! تو هرگز سخن ما را باور نخواهى کرد، هر چند راستگو باشیم!» (۱۷)
و پیراهن او را با خونى دروغین (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند; گفت: «هوسهاى نفسانى شما این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل (و شکیبائى خالى از ناسپاسى) خواهم داشت; و در برابر آنچه میگویید، از خداوند یارى میطلبم!» (۱۸)
و (در همین حال) کاروانى فرا رسید; و مامور آب را (به سراغ آب) فرستادند; او دلو خود را در چاه افکند; (ناگهان) صدا زد: «مژده باد! این کودکى است (زیبا و دوست داشتنى!)» و این امر را بعنوان یک سرمایه از دیگران مخفى داشتند. و خداوند به آنچه آنها انجام میدادند، آگاه بود. (۱۹)
و (سرانجام،) او را به بهاى کمی -چند درهم- فروختند; و نسبت به( فروختن) او، بى رغبت بودند (;چرا که میترسیدند رازشان فاش شود). (۲۰)
و آن کس که او را از سرزمین مصر خرید ( عزیز مصر)، به همسرش گفت: «مقام وى را گرامی دار، شاید براى ما سودمند باشد; و یا او را بعنوان فرزند انتخاب کنیم!» و اینچنین یوسف را در آن سرزمین متمکن ساختیم! (ما این کار را کردیم، تا او را بزرگ داریم; و) از علم تعبیر خواب به او بیاموزیم; خداوند بر کار خود پیروز است، ولى بیشتر مردم نمیدانند! (۲۱)
و هنگامی که به بلوغ و قوت رسید، ما «حکم» ( نبوت) و «علم» به او دادیم; و اینچنین نیکوکاران را پاداش میدهیم! (۲۲)
و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمناى کامجویى کرد; درها را بست و گفت: «بیا (بسوى آنچه براى تو مهیاست!)» (یوسف) گفت: «پناه میبرم به خدا! او ( عزیز مصر) صاحب نعمت من است; مقام مرا گرامی داشته; (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلما ظالمان رستگار نمیشوند!» (۲۳)
آن زن قصد او کرد; و او نیز -اگر برهان پروردگار را نمیدید- قصد وى مینمود! اینچنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم; چرا که او از بندگان مخلص ما بود! (۲۴)
و هر دو به سوى در، دویدند (در حالى که همسر عزیز، یوسف را تعقیب میکرد); و پیراهن او را از پشت (کشید و) پاره کرد. و در این هنگام، آقاى آن زن را دم در یافتند! آن زنگفت: «کیفر کسى که بخواهد نسبت به اهل تو خیانت کند، جز زندان و یا عذاب دردناک، چه خواهد بود؟! سذللّه (۲۵)
(یوسف) گفت: «او مرا با اصرار به سوى خود دعوت کرد!» و در این هنگام، شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد که: «اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن آن راست میگوید، و او از دروغگویان است. (۲۶)
و اگر پیراهنش از پشت پاره شده، آن زن دروغ میگوید، و او از راستگویان است.» (۲۷)
هنگامی که (عزیز مصر) دید پیراهن او ( یوسف) از پشت پاره شده، گفت: «این از مکر و حیله شما زنان است; که مکر و حیله شما زنان، عظیم است! (۲۸)
یوسف از این موضوع، صرفنظر کن! و تو اى زن نیز از گناهت استغفار کن، که از خطاکاران بودى!» (۲۹)
(این جریان در شهر منعکس شد;) گروهى از زنان شهر گفتند: «همسر عزیز، جوانش ( غلامش) را بسوى خود دعوت میکند! عشق این جوان، در اعماق قلبش نفوذ کرده، ما او را در گمراهى آشکارى میبینیم!» (۳۰)
هنگامی که (همسر عزیز) از فکر آنها باخبر شد، به سراغشان فرستاد (و از آنها دعوت کرد); و براى آنها پشتى (گرانبها، و مجلس باشکوهى) فراهم ساخت; و به دست هر کدام، چاقویى (براى بریدن میوه) داد; و در این موقع (به یوسف) گفت: «وارد مجلس آنان شو!» هنگامی که چشمشان به او افتاد، او را بسیار بزرگ (و زیبا) شمردند; و (بىتوجه) دستهاى خود را بریدند; و گفتند: «منزه است خدا! این بشر نیست; این یک فرشته بزرگوار است!» (۳۱)
(همسر عزیز) گفت: «این همان کسى است که بخاطر (عشق) او مرا سرزنش کردید! (آرى،) من او را به خویشتن دعوت کردم; و او خوددارى کرد! و اگر آنچه را دستور میدهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد; و مسلما خوار و ذلیل خواهد شد!» (۳۲)
(یوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوى آن میخوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانى، بسوى آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!» (۳۳)
پروردگارش دعاى او را اجابت کرد; و مکر آنان را از او بگردانید; چرا که او شنوا و داناست! (۳۴)
و بعد از آنکه نشانههاى (پاکى یوسف) را دیدند، تصمیم گرفتند او را تا مدتى زندانى کنند! (۳۵)
و دو جوان، همراه او وارد زندان شدند; یکى از آن دو گفت: «من در خواب دیدم که (انگور براى) شراب میفشارم!» و دیگرى گفت: «من در خواب دیدم که نان بر سرم حمل میکنم; و پرندگان از آن میخورند; ما را از تعبیر این خواب آگاه کن که تو را از نیکوکاران میبینیم.» (۳۶)
(یوسف) گفت: «پیش از آنکه جیره غذایى شما فرا رسد، شما را از تعبیر خوابتان آگاه خواهم ساخت. این، از دانشى است که پروردگارم به من آموخته است. من آیین قومی را که به خدا ایمان ندارند، و به سراى دیگر کافرند، ترک گفتم (و شایسته چنین موهبتى شدم)! (۳۷)
من از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروى کردم! براى ما شایسته نبود چیزى را همتاى خدا قرار دهیم; این از فضل خدا بر ما و بر مردم است; ولى بیشتر مردم شکرگزارى نمیکنند! (۳۸)
اى دوستان زندانى من! آیا خدایان پراکنده بهترند، یا خداوند یکتاى پیروز؟! (۳۹)
این معبودهایى که غیر از خدا میپرستید، چیزى جز اسمهائى (بىمسما) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیدهاید، نیست; خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده; حکم تنها از آن خداست; فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا; ولى بیشتر مردم نمیدانند! (۴۰)
اى دوستان زندانى من! اما یکى از شما (دو نفر، آزاد میشود; و) ساقى شراب براى صاحب خود خواهد شد; و اما دیگرى به دار آویخته میشود; و پرندگان از سر او میخورند! و مطلبى که درباره آن (از من) نظر خواستید، قطعى و حتمی است!» (۴۱)
و به آن یکى از آن دو نفر، که میدانست رهایى مییابد، گفت: «مرا نزد صاحبت ( سلطان مصر) یادآورى کن!» ولى شیطان یادآورى او را نزد صاحبش از خاطر وى برد; و بدنبال آن، (یوسف) چند سال در زندان باقى ماند. (۴۲)
پادشاه گفت: «من در خواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را میخورند; و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده; (که خشکیدهها بر سبزها پیچیدند; و آنها را از بین بردند.) اى جمعیت اشراف! درباره خواب من نظر دهید، اگر خواب را تعبیر میکنید!» (۴۳)
گفتند: «خوابهاى پریشان و پراکندهاى است; و ما از تعبیر این گونه خوابها آگاه نیستیم!» (۴۴)
و یکى از آن دو که نجات یافته بود -و بعد از مدتى به خاطرش آمد- گفت: «من تاویل آن را به شما خبر میدهم; مرا (به سراغ آن جوان زندانى) بفرستید!» (۴۵)
(او به زندان آمد، و چنین گفت:) یوسف، اى مرد بسیار راستگو! درباره این خواب اظهار نظر کن که هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر میخورند; و هفت خوشه تر، و هفت خوشه خشکیده; تا من بسوى مردم بازگردم، شاید (از تعبیر این خواب) آگاه شوند! (۴۶)
گفت: «هفت سال با جدیت زراعت میکنید; و آنچه را درو کردید، جز کمی که میخورید، در خوشههاى خود باقى بگذارید (و ذخیره نمایید). (۴۷)
پس از آن، هفت سال سخت (و خشکى و قحطى) میآید، که آنچه را براى آن سالها ذخیره کردهاید، میخورند; جز کمی که (براى بذر) ذخیره خواهید کرد. (۴۸)
سپس سالى فرامیرسد که باران فراوان نصیب مردم میشود; و در آن سال، مردم عصاره (میوهها و دانههاى روغنى را) میگیرند (و سال پر برکتى است.)» (۴۹)
پادشاه گفت: «او را نزد من آورید!» ولى هنگامی که فرستاده او نزد وى ( یوسف) آمد گفت: سخللّهبه سوى صاحبت بازگرد، و از او بپرس ماجراى زنانى که دستهاى خود را بریدند چه بود؟ که خداى من به نیرنگ آنها آگاه است.» (۵۰)
(پادشاه آن زنان را طلبید و) گفت: «به هنگامی که یوسف را به سوى خویش دعوت کردید، جریان کار شما چه بود؟» گفتند: «منزه است خدا، ما هیچ عیبى در او نیافتیم!» (در این هنگام) همسر عزیز گفت: «الآن حق آشکار گشت! من بودم که او را به سوى خود دعوت کردم; و او از راستگویان است! (۵۱)
این سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غیاب به او خیانت نکردم; و خداوند مکر خائنان را هدایت نمیکند! (۵۲)
من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند; مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.» (۵۳)
پادشاه گفت: «او ( یوسف) را نزد من آورید، تا وى را مخصوص خود گردانم!» هنگامی که (یوسف نزد وى آمد و) با او صحبت کرد، (پادشاه به عقل و درایت او پى برد; و) گفت: «تو امروز نزد ما جایگاهى والا دارى، و مورد اعتماد هستى!» (۵۴)
(یوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم!» (۵۵)
و اینگونه ما به یوسف در سرزمین (مصر) قدرت دادیم، که هر جا میخواست در آن منزل میگزید (و تصرف میکرد)! ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) میبخشیم; و پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکنیم! (۵۶)
(اما) پاداش آخرت، براى کسانى که ایمان آورده و پرهیزگارى داشتند، بهتر است! (۵۷)
(سرزمین کنعان را قحطى فرا گرفت;) برادران یوسف (در پى مواد غذایى به مصر) آمدند; و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت; ولى آنها او را نشناختند. (۵۸)
و هنگامی که (یوسف) بارهاى آنان را آماده ساخت، گفت: «(نوبت آینده) آن برادرى را که از پدر دارید، نزد من آورید! آیا نمیبینید من حق پیمانه را ادا میکنم، و من بهترین میزبانان هستم؟! (۵۹)
و اگر او را نزد من نیاورید، نه کیل (و پیمانهاى از غله) نزد من خواهید داشت; و نه (اصلا) به من نزدیک شوید!» (۶۰)
گفتند: «ما با پدرش گفتگو خواهیم کرد; (و سعى میکنیم موافقتش را جلب نمائیم;) و ما این کار را خواهیم کرد!» (۶۱)
(سپس) به کارگزاران خود گفت: «آنچه را بعنوان قیمت پرداختهاند، در بارهایشان بگذارید! شاید پس از بازگشت به خانواده خویش، آن را بشناسند; و شاید برگردند!» (۶۲)
هنگامی که به سوى پدرشان بازگشتند، گفتند: «اى پدر! دستور داده شده که (بدون حضور برادرمان بنیامین) پیمانهاى (از غله) به ما ندهند; پس برادرمان را با ما بفرست، تا سهمی (از غله) دریافت داریم; و ما او را محافظت خواهیم کرد!» (۶۳)
گفت: «آیا نسبت به او به شما اطمینان کنم همانگونه که نسبت به برادرش (یوسف) اطمینان کردم (و دیدید چه شد)؟! و (در هر حال،) خداوند بهترین حافظ، و مهربانترین مهربانان است سذللّه (۶۴)
و هنگامی که متاع خود را گشودند، دیدند سرمایه آنها به آنها بازگردانده شده! گفتند: «پدر! ما دیگر چه میخواهیم؟! این سرمایه ماست که به ما باز پس گردانده شده است! (پس چه بهتر که برادر را با ما بفرستى;) و ما براى خانواده خویش مواد غذایى میآوریم; و برادرمان را حفظ خواهیم کرد; و یک بار شتر زیادتر دریافت خواهیم داشت; این پیمانه (بار) کوچکى است!» (۶۵)
گفت: «من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد، تا پیمان مؤکد الهى بدهید که او را حتما نزد من خواهید آورد! مگر اینکه (بر اثر مرگ یا علت دیگر،) قدرت از شما سلب گردد. و هنگامی که آنها پیمان استوار خود را در اختیار او گذاردند، گفت: «خداوند، نسبت به آنچه میگوییم، ناظر و نگهبان است!» (۶۶)
و (هنگامی که میخواستند حرکت کنند، یعقوب) گفت: «فرزندان من! از یک در وارد نشوید; بلکه از درهاى متفرق وارد گردید (تا توجه مردم به سوى شما جلب نشود)! و (من با این دستور، ) نمیتوانم حادثهاى را که از سوى خدا حتمی است، از شما دفع کنم! حکم و فرمان، تنها از آن خداست! بر او توکل کردهام; و همه متوکلان باید بر او توکل کنند!» (۶۷)
و هنگامی که از همان طریق که پدر به آنها دستور داده بود وارد شدند، این کار هیچ حادثه حتمی الهى را نمیتوانست از آنها دور سازد، جز حاجتى در دل یعقوب (که از این طریق) انجام شد (و خاطرش آرام گرفت); و او به خاطر تعلیمی که ما به او دادیم، علم فراوانى داشت; ولى بیشتر مردم نمیدانند! (۶۸)
هنگامی که (برادران) بر یوسف وارد شدند، برادرش را نزد خود جاى داد و گفت: «من برادر تو هستم، از آنچه آنها انجام میدادند، غمگین و ناراحت نباش!» (۶۹)
و هنگامی که (مامور یوسف) بارهاى آنها را بست، ظرف آبخورى پادشاه را در بار برادرش گذاشت; سپس کسى صدا زد; «اى اهل قافله، شما دزد هستید!» (۷۰)
آنها رو به سوى او کردند و گفتند: «چه چیز گم کردهاید؟» (۷۱)
گفتند: «پیمانه پادشاه را! و هر کس آن را بیاورد، یک بار شتر (غله) به او داده میشود; و من ضامن این (پاداش) هستم!» (۷۲)
گفتند: «به خدا سوگند شما میدانید ما نیامدهایم که در این سرزمین فساد کنیم; و ما (هرگز) دزد نبودهایم!» (۷۳)
آنها گفتند: «اگر دروغگو باشید، کیفرش چیست؟» (۷۴)
گفتند: «هر کس (آن پیمانه) در بار او پیدا شود، خودش کیفر آن خواهد بود;(و بخاطر این کار، برده شما خواهد شد;) ما اینگونه ستمگران را کیفر میدهیم!» (۷۵)
در این هنگام، (یوسف)قبل از بار برادرش، به کاوش بارهاى آنها پرداخت; سپس آن را از بار برادرش بیرون آورد; این گونه راه چاره را به یوسف یاد دادیم! او هرگز نمیتوانست برادرش را مطابق آیین پادشاه (مصر) بگیرد، مگر آنکه خدا بخواهد! درجات هر کس را بخواهیم بالا میبریم; و برتر از هر صاحب علمی، عالمی است! (۷۶)
(برادران) گفتند: «اگر او (بنیامین) دزدى کند، (جاى تعجب نیست;) برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدى کرد» یوسف (سخت ناراحت شد، و) این (ناراحتى) را در درون خود پنهان داشت، و براى آنها آشکار نکرد; (همین اندازه) گفت: «شما (از دیدگاه من،) از نظر منزلت بدترین مردمید! و خدا از آنچه توصیف میکنید، آگاهتر است!» (۷۷)
گفتند: «اى عزیز! او پدر پیرى دارد (که سخت ناراحت میشود); یکى از ما را به جاى او بگیر; ما تو را از نیکوکاران میبینیم!» (۷۸)
گفت: «پناه بر خدا که ما غیر از آن کس که متاع خود را نزد او یافتهایم بگیریم; در آن صورت، از ظالمان خواهیم بود!» (۷۹)
هنگامی که (برادران) از او مایوس شدند، به کنارى رفتند و با هم به نجوا پرداختند; (برادر) بزرگشان گفت: «آیا نمیدانید پدرتان از شما پیمان الهى گرفته; و پیش از این درباره یوسف کوتاهى کردید؟! من از این سرزمین حرکت نمیکنم، تا پدرم به من اجازه دهد; یا خدا درباره من داورى کند، که او بهترین حکمکنندگان است! (۸۰)
شما به سوى پدرتان بازگردید و بگویید: پدر(جان)، پسرت دزدى کرد! و ما جز به آنچه میدانستیم گواهى ندادیم; و ما از غیب آگاه نبودیم! (۸۱)
(و اگر اطمینان ندارى،) از آن شهر که در آن بودیم سوال کن، و نیز از آن قافله که با آن آمدیم (بپرس)! و ما (در گفتار خود) صادق هستیم!» (۸۲)
(یعقوب) گفت: «(هواى) نفس شما، مساله را چنین در نظرتان آراسته است! من صبر میکنم، صبرى زیبا (و خالى از کفران)! امیدوارم خداوند همه آنها را به من بازگرداند; چرا که او دانا و حکیم است! (۸۳)
و از آنها روى برگرداند و گفت: «وا اسفا بر یوسف!» و چشمان او از اندوه سفید شد، اما خشم خود را فرو میبرد (و هرگز کفران نمیکرد)! (۸۴)
گفتند: «به خدا تو آنقدر یاد یوسف میکنى تا در آستانه مرگ قرار گیرى، یا هلاک گردى!» (۸۵)
گفت: «من غم و اندوهم را تنها به خدا میگویم (و شکایت نزد او میبرم)! و از خدا چیزهایى میدانم که شما نمیدانید! (۸۶)
پسرانم! بروید، و از یوسف وبرادرش جستجو کنید; و از رحمت خدا مایوس نشوید; که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مایوس میشوند!» (۸۷)
هنگامی که آنها بر او ( یوسف) وارد شدند، گفتند: «اى عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتى فرا گرفته، و متاع کمی (براى خرید مواد غذایى) با خود آوردهایم; پیمانه را براى ما کامل کن; و بر ما تصدق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش میدهد!» (۸۸)
گفت: «آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید، آنگاه که جاهل بودید؟!» (۸۹)
گفتند: «آیا تو همان یوسفى؟!» گفت: «(آرى،) من یوسفم، و این برادر من است! خداوند بر ما منت گذارد; هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایى و استقامت نماید، (سرانجام پیروز میشود;) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند!» (۹۰)
گفتند: «به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برترى بخشیده; و ما خطاکار بودیم!» (۹۱)
(یوسف) گفت: «امروز ملامت و توبیخى بر شما نیست! خداوند شما را میبخشد; و او مهربانترین مهربانان است! (۹۲)
این پیراهن مرا ببرید، و بر صورت پدرم بیندازید، بینا میشود! و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید!» (۹۳)
هنگامی که کاروان (از سرزمین مصر) جدا شد، پدرشان ( یعقوب) گفت: «من بوى یوسف را احساس میکنم، اگر مرا به نادانى و کم عقلى نسبت ندهید!» (۹۴)
گفتند: «به خدا تو در همان گمراهى سابقت هستى!» (۹۵)
اما هنگامی که بشارت دهنده فرا رسید، آن (پیراهن) را بر صورت او افکند; ناگهان بینا شد! گفت: «آیا به شما نگفتم من از خدا چیزهایى میدانم که شما نمیدانید؟!» (۹۶)
گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم!» (۹۷)
گفت: «بزودى براى شما از پروردگارم آمرزش میطلبم، که او آمرزنده و مهربان است!» (۹۸)
و هنگامی که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت، و گفت: «همگى داخل مصر شوید، که انشاء الله در امن و امان خواهید بود!» (۹۹)
و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند; و همگى بخاطر او به سجده افتادند; و گفت: «پدر! این تعبیر خوابى است که قبلا دیدم; پروردگارم آن را حق قرار داد! و او به من نیکى کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد، و شما را از آن بیابان (به اینجا) آورد بعد از آنکه شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد.پروردگارم نسبت به آنچه میخواهد (و شایسته میداند،) صاحب لطف است; چرا که او دانا و حکیم است! (۱۰۰)
پروردگارا! بخشى (عظیم) از حکومت به من بخشیدى، و مرا از علم تعبیر خوابها آگاه ساختى! اى آفریننده آسمانها و زمین! تو ولى و سرپرست من در دنیا و آخرت هستى، مرا مسلمان بمیران; و به صالحان ملحق فرما!» (۱۰۱)
این از خبرهاى غیب است که به تو وحى میفرستیم! تو (هرگز) نزد آنها نبودى هنگامی که تصمیم میگرفتند و نقشه میکشیدند! (۱۰۲)
و بیشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشى، ایمان نمیآورند! (۱۰۳)
و تو (هرگز) از آنها پاداشى نمیطلبى; آن نیست مگر تذکرى براى جهانیان! (۱۰۴)
و چه بسیار نشانهاى (از خدا) در آسمانها و زمین که آنها از کنارش میگذرند، و از آن رویگردانند! (۱۰۵)
و بیشتر آنها که مدعى ایمان به خدا هستند، مشرکند! (۱۰۶)
آیا ایمن از آنند که عذاب فراگیرى از سوى خدا به سراغ آنان بیاید، یا ساعت رستاخیز ناگهان فرارسد، در حالى که متوجه نیستند؟! (۱۰۷)
بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت میکنیم! منزه است خدا! و من از مشرکان نیستم!» (۱۰۸)
و ما نفرستادیم پیش از تو، جز مردانى از اهل آبادیها که به آنها وحى میکردیم! آیا (مخالفان دعوت تو،) در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنها بودند چه شد؟! و سراى آخرت براى پرهیزکاران بهتر است! آیا فکر نمیکنید؟! (۱۰۹)
(پیامبران به دعوت خود، و دشمنان آنها به مخالفت خود همچنان ادامه دادند) تا آنگاه که رسولان مایوس شدند، و (مردم) گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده است; در این هنگام، یارى ما به سراغ آنها آمد; آنان را که خواستیم نجات یافتند; و مجازات و عذاب ما از قوم گنهکار بازگردانده نمیشود! (۱۱۰)
در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود; بلکه (وحى آسمانى است، و) هماهنگ است با آنچه پیش روى او (از کتب آسمانى پیشین) قرار دارد; و شرح هر چیزى (که پایه سعادت انسان است); و هدایت و رحمتى است براى گروهى که ایمان میآورند! (۱۱۱)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
المر، اینها آیات کتاب (آسمانى) است; و آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، حق است; ولى بیشتر مردم ایمان نمىآورند! (۱)
خدا همان کسى است که آسمانها را، بدون ستونهایى که براى شما دیدنى باشد، برافراشت، سپس بر عرش استیلا یافت (و زمام تدبیر جهان را در کف قدرت گرفت); و خورشید و ماه را مسخر ساخت، که هر کدام تا زمان معینى حرکت دارند! کارها را او تدبیر مىکند; آیات را (براى شما) تشریح مىنماید; شاید به لقاى پروردگارتان یقین پیدا کنید! (۲)
و او کسى است که زمین را گسترد; و در آن کوهها و نهرهایى قرار داد; و در آن از تمام میوهها دو جفت آفرید; (پرده سیاه) شب را بر روز مىپوشاند; در اینها آیاتى است براى گروهى که تفکر مىکنند! (۳)
و در روى زمین، قطعاتى در کنار هم قرار دارد که با هم متفاوتند; و (نیز) باغهایى از انگور و زراعت و نخلها، (و درختان میوه گوناگون) که گاه بر یک پایه مىرویند و گاه بر دو پایه; (و عجیبتر آنکه) همه آنها از یک آب سیراب مىشوند! و با این حال، بعضى از آنها را از جهت میوه بر دیگرى برترى مىدهیم; در اینها نشانههایى است براى گروهى که عقل خویش را به کار مىگیرند! (۴)
و اگر (از چیزى) تعجب مىکنى، عجیب گفتار آنهاست که مىگویند: «آیا هنگامى که ما خاک شدیم، (بار دیگر زنده مىشویم و) به خلقت جدیدى بازمىگردیم؟!» آنها کسانى هستند که به پروردگارشان کافر شدهاند; و آنان غل و زنجیرها در گردنشان است; و آنها اهل دوزخند، و جاودانه در آن خواهند ماند! (۵)
آنها پیش از حسنه (و رحمت)، از تو تقاضاى شتاب در سیئه (و عذاب) مىکنند; با اینکه پیش از آنها بلاهاى عبرت انگیز نازل شده است! و پروردگار تو نسبت به مردم -با اینکه ظلم مىکنند- داراى مغفرت است; و (در عین حال،) پروردگارت داراى عذاب شدید است! (۶)
کسانى که کافر شدند مىگویند: «چرا آیه (و معجزهاى) از پروردگارش بر او نازل نشده؟!» تو فقط بیم دهندهاى! و براى هر گروهى هدایت کنندهاى است (;و اینها همه بهانه است، نه براى جستجوى حقیقت)! (۷)
خدا از جنینهایى که هر (انسان یا حیوان) مادهاى حمل مىکند آگاه است; و نیز از آنچه رحمها کم مىکنند (و پیش از موعد مقرر مىزایند)، و هم از آنچه افزون مىکنند (و بعد از موقع میزایند); و هر چیز نزد او مقدار معینى دارد. (۸)
او از غیب و شهود آگاه، وبزرگ و متعالى است! (۹)
براى او یکسان است کسانى از شما که پنهانى سخن بگویند، یا آن را آشکار سازند; و کسانى که شبانگاه مخفیانه حرکت مىکنند، یا در روشنایى روز. (۱۰)
براى انسان، مامورانى است که پى در پى، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا ( حوادث غیر حتمى) حفظ مىکنند; (اما) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتى) را تغییر نمىدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامى که خدا اراده سوئى به قومى (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد; و جز خدا، سرپرستى نخواهند داشت! (۱۱)
او کسى است که برق را به شما نشان مىدهد، که هم مایه ترس است و هم مایه امید; و ابرهاى سنگینبار ایجاد مىکند! (۱۲)
و رعد، تسبیح و حمد او مىگوید; و (نیز) فرشتگان از ترس او! و صاعقهها را مىفرستد; و هر کس را بخواهد گرفتار آن مىسازد، (در حالى که آنها با مشاهده این همه آیات الهى، باز هم) درباره خدا به مجادله مشغولند! و او قدرتى بىانتها (و مجازاتى دردناک) دارد! (۱۳)
دعوت حق از آن اوست! و کسانى را که (مشرکان) غیر از خدا مىخوانند، (هرگز) به دعوت آنها پاسـخ نمىگویند! آنها همچون کسى هستند که کفهاى (دست) خود را به سوى آب مىگشاید تا آب به دهانش برسد، و هرگز نخواهد رسید! و دعاى کافران، جز در ضلال (و گمراهى) نیست! (۱۴)
تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند -از روى اطاعت یا اکراه- و همچنین سایههایشان، هر صبح و عصر براى خدا سجده مىکنند. (۱۵)
بگو: «چه کسى پروردگار آسمانها و زمین است؟» بگو: «الله!» (سپس) بگو: «آیا اولیا (و خدایانى) غیر از او براى خود برگزیدهاید که (حتى) مالک سود و زیان خود نیستند (تا چه رسد به شما؟!); سذللّه بگو: «آیا نابینا و بینا یکسانند؟! یا ظلمتها و نور برابرند؟! آیا آنها همتایانى براى خدا قرار دادند بخاطر اینکه آنان همانند خدا آفرینشى داشتند، و این آفرینشها بر آنها مشتبه شده است؟!» بگو: «خدا خالق همه چیز است; و اوست یکتا و پیروز!» (۱۶)
خداوند از آسمان آبى فرستاد; و از هر دره و رودخانهاى به اندازه آنها سیلابى جارى شد; سپس سیل بر روى خود کفى حمل کرد; و از آنچه (در کورهها،) براى به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگى، آتش روى آن روشن مىکنند نیز کفهایى مانند آن به وجود مىآید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل مىزند!- اما کفها به بیرون پرتاب مىشوند، ولىآنچه به مردم سود مىرساند ( آب یا فلز خالص ) در زمین مىماند; خداوند اینچنین مثال مىزند! (۱۷)
براى آنها که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند، (سرانجام و) نتیجه نیکوتر است; و کسانى که دعوت او را اجابت نکردند، (آنچنان در وحشت عذاب الهى فرو مىروند، که) اگر تمام آنچه روى زمین است، و همانندش، از آن آنها باشد، همه را براى رهایى از عذاب مىدهند! (ولى از آنها پذیرفته نخواهد شد!)براى آنها حساب بدى است; و جایگاهشان جهنم، و چه بد جایگاهى است! (۱۸)
آیا کسى که مىداند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسى است که نابیناست؟! تنها صاحبان اندیشه متذکر مىشوند… (۱۹)
آنها که به عهد الهى وفا مىکنند، و پیمان را نمىشکنند… (۲۰)
و آنها که پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده، برقرار میدارند; و از پروردگارشان مىترسند; و از بدى حساب (روز قیامت) بیم دارند… (۲۱)
و آنها که بخاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایى مىکنند; و نماز را برپا مىدارند; و از آنچه به آنها روزى دادهایم، در پنهان و آشکار، انفاق مىکنند; و با حسنات، سیئات را از میان مىبرند; پایان نیک سراى دیگر،از آن آنهاست… (۲۲)
(همان) باغهاى جاویدان بهشتى که وارد آن مىشوند; و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها; و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىگردند… (۲۳)
(و به آنان مىگویند:) سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام آن سرا(ى جاویدان)! (۲۴)
آنها که عهد الهى را پس از محکم کردن مىشکنند، و پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده قطع مىکنند، و در روى زمین فساد مىنمایند، لعنت براى آنهاست; و بدى (و مجازات) سراى آخرت! (۲۵)
خدا روزى را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) وسیع، براى هر کس بخواهد (و مصلحت بداند،) تنگ قرارمىدهد; ولى آنها ( کافران) به زندگى دنیا، شاد (و خوشحال) شدند; در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزى است! (۲۶)
کسانى که کافر شدند مىگویند: «چرا آیه (و معجزه)اى از پروردگارش بر او نازل نشده است؟! سذللّه بگو: «خداوند هر کس را بخواهد گمراه، و هر کس را که بازگردد، به سوى خودش هدایت مىکند! (کمبودى در معجزهها نیست; لجاجت آنها مانع است!)» (۲۷)
آنها کسانى هستند که ایمان آوردهاند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است; آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد! (۲۸)
آنها که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پاکیزهترین (زندگى)نصیبشان است; و بهترین سرانجامها! (۲۹)
همان گونه (که پیامبران پیشین را مبعوث کردیم،) تو را به میان امتى فرستادیم که پیش از آنها امتهاى دیگرى آمدند و رفتند، تا آنچه را به تو وحى نمودهایم بر آنان بخوانى، در حالى که به رحمان ( خداوندى که رحمتش همگان را فراگرفته) کفر مىورزند; بگو: «او پروردگار من است! معبودى جز او نیست! بر او توکل کردم; و بازگشتم بسوى اوست!» (۳۰)
اگر بوسیل; قرآن، کوهها به حرکت درآیند یا زمینها قطعه قطعه شوند، یا بوسیل; آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ایمان نخواهند آورد!) ولى همه کارها در اختیار خداست! آیا آنها که ایمان آوردهاند نمىدانند که اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدایت مىکند (اما هدایت اجبارى سودى ندارد)! و پیوسته بلاهاى کوبندهاى بر کافران بخاطر اعمالشان وارد مىشود، و یا بنزدیکى خانه آنها فرود مىآید، تا وعده (نهایى) خدا فرا رسد; به یقین خداوند در وعد; خود تخلف نمىکند! (۳۱)
(تنها تو را استهزا نکردند،) پیامبران پیش از تورا نیز مورد استهزا قرار دادند; من به کافران مهلت دادم; سپس آنها را گرفتم; دیدى مجازات من چگونه بود؟! (۳۲)
آیا کسى که بالاى سر همه ایستاده، (و حافظ و نگهبان و مراقب همه است،) و اعمال همه را مىبییند (،همچون کسى است که هیچ یک از این صفات را ندارد)؟! آنان براى خدا همتایانى قرار دادند; بگو: «آنها را نام ببرید! آیا چیزى را به او خبر مىدهید که از وجود آن در روى زمین بىخبر است، یا سخنان ظاهرى (و تو خالى) مىگویید؟!» (نه، شریکى براى خدا وجود ندارد;) بلکه در نظر کافران، دروغهایشان زینت داده شده، (و بر اثر ناپاکى درون، چنین مىپندارند که واقعیتى دارد;) و آنها از راه (خدا) بازداشته شدهاند; و هر کس را خدا گمراه کند، راهنمایى براى او وجود نخواهد داشت! (۳۳)
در دنیا، براى آنها عذابى (دردناک) است; و عذاب آخرت سختتر است; و در برابر (عذاب) خدا، هیچ کس نمىتواند آنها را نگه دارد! (۳۴)
توصیف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده، (این است که) نهرهاى آب از زیر درختانش جارى است، میوه آن همیشگى، و سایهاش دائمى است; این سرانجام کسانى است که پرهیزگارى پیشه کردند; و سرانجام کافران، آتش است! (۳۵)
کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادهایم، از آنچه بر تو نازل شده، خوشحالند; و بعضى از احزاب (و گروهها)، قسمتى از آن را انکار مىکنند; بگو: «من مامورم که «الله» را بپرستم; و شریکى براى او قائل نشوم! به سوى او دعوت مىکنم; و بازگشت من بسوى اوست!» (۳۶)
همانگونه (که به پیامبران پیشین کتاب آسمانى دادیم،) بر تو نیز این (قرآن) را بعنوان فرمان روشن و صریحى نازل کردیم; و اگر از هوسهاى آنان -بعد از آنکه آگاهى براى تو آمده- پیروى کنى، هیچ کس در برابر خدا، از تو حمایت و جلوگیرى نخواهد کرد. (۳۷)
ما پیش از تو (نیز) رسولانى فرستادیم; و براى آنها همسران و فرزندانى قرار دادیم; و هیچ رسولى نمىتوانست ا(ز پیش خود) معجزهاى بیاورد، مگر بفرمان خدا! هر زمانى نوشتهاى دارد (و براى هر کارى، موعدى مقرر است)! (۳۸)
خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مىکند; و «ام الکتاب» ( لوح محفوظ) نزد اوست! (۳۹)
و اگر پارهاى از مجازاتها را که به آنها وعده مىدهیم به تو نشان دهیم، یا (پیش از فرا رسیدن این مجازاتها) تو را بمیرانیم، در هر حال تو فقط مامور ابلاغ هستى; و حساب (آنها) برماست. (۴۰)
« آیا ندیدند که ما پیوسته به سراغ زمین مىآییم و از اطراف (و جوانب) آن کم مىکنیم؟! (و جامعهها، تمدنها، و دانشمندان تدریجا از میان مىروند.) و خداوند حکومت مىکند; و هیچ کس را یاراى جلوگیرى یا رد احکام او نیست; و او سریع الحساب است! (۴۱)
پیش از آنان نیز کسانى طرحها و نقشهها کشیدند; ولى تمام طرحها و نقشهها از آن خداست! او از کار هر کس آگاه است; و بزودى کفار مىدانند سرانجام (نیک و بد) در سراى دیگر از آن کیست! (۴۲)
آنها که کافر شدند مىگویند: «تو پیامبر نیستى!» بگو: «کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!» (۴۳)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الر، (این) کتابى است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکیها(ى شرک و ظلم و جهل،) به سوى روشنایى (ایمان و عدل و آگاهى،) بفرمان پروردگارشان در آورى، بسوى راه خداوند عزیز و حمید. (۱)
همان خدایى که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست; واى بر کافران از مجازات شدید (الهى)! (۲)
همانها که زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مىدهند; و (مردم را) از راه خدا باز مىدارند; و مىخواهند راه حق را منحرف سازند; آنها در گمراهى دورى هستند! (۳)
ما هیچ پیامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستادیم; تا (حقایق را) براى آنها آشکار سازد; سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت مىکند; و او توانا و حکیم است. (۴)
ما موسى را با آیات خود فرستادیم; (و دستور دادیم:) قومت را از ظلمات به نور بیرون آر! و سخللّهایام الله» را به آنان یاد آور! در این، نشانههایى است براى هر صبر کننده شکرگزار! (۵)
و (به خاطر بیاور) هنگامى را که موسى به قومش گفت: «نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانى که شما را از (چنگال) آل فرعون رهایى بخشید! همانها که شما را به بدترین وجهى عذاب مىکردند; پسرانتان را سر مىبریدند، و زنانتان را (براى خدمتگارى) زنده مىگذاشتند; و در این، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود!» (۶)
و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامى را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود; و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!» (۷)
و موسى (به بنى اسرائیل) گفت: «اگر شما و همه مردم روى زمین کافر شوید، (به خدا زیانى نمىرسد; چرا که) خداوند، بىنیاز و شایسته ستایش است!» (۸)
آیا خبر کسانى که پیش از شما بودند، به شما نرسید؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها که پس از ایشان بودند; همانها که جز خداوند از آنان آگاه نیست; پیامبرانشان دلایل روشن براى آنان آوردند، ولى آنها (از روى تعجب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهاید، کافریم! و نسبت به آنچه ما را به سوى آن مىخوانید، شک و تردید داریم!; سذللّه (۹)
رسولان آنها گفتند: «آیا در خدا شک است؟! خدایى که آسمانها و زمین را آفریده; او شما را دعوت مىکند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعدمقررى شما را باقى گذارد!» آنها گفتند: «(ما اینها را نمىفهمیم! همین اندازه مىدانیم که) شما انسانهایى همانند ما هستید، مىخواهید ما را از آنچه پدرانمان مىپرستیدند بازدارید; شما دلیل و معجزه روشنى براى ما بیاورید!» (۱۰)
پیامبرانشان به آنها گفتند: «درست است که ما بشرى همانند شما هستیم، ولى خداوند بر هر کس از بندگانش بخواهد (و شایسته بداند)، نعمت مىبخشد (و مقام رسالت عطا مىکند)! و ما هرگز نمىتوانیم معجزهاى جز بفرمان خدا بیاوریم! (و از تهدیدهاى شما نمىهراسیم;) افراد باایمان باید تنها بر خدا توکل کنند! (۱۱)
و چرا بر خدا توکل نکنیم، با اینکه ما را به راههاى (سعادت) رهبرى کرده است؟! و ما بطور مسلم در برابر آزارهاى شما صبر خواهیم کرد (و دست از رسالت خویش بر نمىداریم)! و توکلکنندگان، باید فقط بر خدا توکل کنند!» (۱۲)
(ولى) کافران به پیامبران خود گفتند: «ما قطعا شما را از سرزمین خود بیرون خواهیم کرد، مگر اینکه به آیین ما بازگردید!» در این حال، پروردگارشان به آنها وحى فرستاد که: «ما ظالمان را هلاک مىکنیم! (۱۳)
و شما را بعد از آنان در زمین سکوت خواهیم داد، این (موفقیت)، براى کسى است که از مقام (عدالت) من بترسد; و از عذاب (من) بیمناک باشد!» (۱۴)
و آنها (از خدا) تقاضاى فتح و پیروزى (بر کفار) کردند; و (سرانجام) هر گردنکش منحرفى نومید و نابود شد! (۱۵)
به دنبال او جهنم خواهد بود; و از آب بد بوى متعفنى نوشانده مىشود! (۱۶)
بزحمت جرعه جرعه آن را سرمىکشد; و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد; و مرگ از هرجا به سراغ او مىآید; ولى با این همه نمىمیرد! و بدنبال آن، عذاب شدیدى است! (۱۷)
اعمال کسانى که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکسترى است در برابر تندباد در یک روز طوفانى! آنها توانایى ندارند کمترین چیزى از آنچه را انجام دادهاند، به دست آورند; و این همان گمراهى دور و دراز است! (۱۸)
آیا ندیدى خداوند، آسمانها و زمین را بحق آفریده است؟! اگر بخواهد، شما را مىبرد و خلق تازهاى مىآورد! (۱۹)
و این کار براى خدا مشکل نیست! (۲۰)
و (در قیامت)، همه آنها در برابر خدا ظاهر مىشوند; در این هنگام، ضعفا ( دنبالهروان نادان) به مستکبران (و رهبران گمراه) مىگویند: «ما پیروان شما بودیم! آیا (اکنون که بخاطر پیروى از شما گرفتار مجازات الهى شدهایم،) شما حاضرید سهمى از عذاب الهى را بپذیرید و از ما بردارید؟» آنها مىگویند: «اگر خدا ما را هدایت کرده بود، ما نیز شما را هدایت مىکردیم! (ولى کار از اینها گذشته است،) چه بیتابى کنیم و چه شکیبایى، تفاوتى براى ما ندارد; راه گریزى براى ما نیست!» (۲۱)
و شیطان، هنگامى که کار تمام مىشود، مىگوید: «خداوند به شما وعده حق داد; و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلف کردم! من بر شما تسلطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید; خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلما ستمکاران عذاب دردناکى دارند! (۲۲)
و کسانى را که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به باغهاى بهشت وارد مىکنند; باغهایى که نهرها از زیر درختانش جارى است; به اذن پروردگارشان، جاودانه در آن مىمانند; و تحیت آنها در آن، «سلام» است. (۲۳)
آیا ندیدى چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزهاى تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟! (۲۴)
هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش مىدهد. و خداوند براى مردم مثلها مىزند، شاید متذکر شوند (و پند گیرند)! (۲۵)
(همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکى تشبیه کرده که از روى زمین برکنده شده، و قرار و ثباتى ندارد. (۲۶)
خداوند کسانى را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مىدارد; هم در این جهان، و هم در سراى دیگر! و ستمگران را گمراه مىسازد، (و لطف خود را از آنها برمىگیرد) ; خداوند هر کار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مىدهد! (۲۷)
آیا ندیدى کسانى را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سراى نیستى و نابودى کشاندند؟! (۲۸)
(سراى نیستى و نابودى، همان) جهنم است که آنها در آتش آن وارد مىشوند; و بد قرارگاهى است! (۲۹)
آنها براى خدا همتایانى قرار دادهاند، تا (مردم را) از راه او (منحرف و) گمراه سازند; بگو: «(چند روزى از زندگى دنیا و لذات آن) بهره گیرید; اما عاقبت کار شما به سوى آتش (دوزخ) است! سذللّه (۳۰)
به بندگان من که ایمان آوردهاند بگو نماز را برپا دارند; و از آنچه به آنها روزى دادهایم، پنهان و آشکار، انفاق کنند; پیش از آنکه روزى فرا رسد که نه در آن خرید و فروش است، و نه دوستى! (نه با مال مىتوانند از کیفر خدا رهایى یابند، و نه با پیوندهاى مادى!) (۳۱)
خداوند همان کسى است که آسمانها و زمین را آفرید; و از آسمان، آبى نازل کرد; و با آن، میوهها(ى مختلف) را براى روزى شما (از زمین) بیرون آورد; و کشتىها را مسخر شما گردانید، تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند; و نهرها را (نیز) مسخر شما نمود; (۳۲)
و خورشید و ماه را -که با برنامه منظمى درکارند- به تسخیر شما درآورد; و شب و روز را (نیز) مسخر شما ساخت; (۳۳)
و از هر چیزى که از او خواستید، به شما داد; و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است! (۳۴)
(به یاد آورید) زمانى را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این شهر ( مکه) را شهر امنى قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار! (۳۵)
پروردگارا! آنها ( بتها) بسیارى از مردم را گمراه ساختند! هر کس از من پیروى کند از من است; و هر کس نافرمانى من کند، تو بخشنده و مهربانى! (۳۶)
پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بىآب و علفى، در کنار خانهاى که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند; تو دلهاى گروهى از مردم را متوجه آنها ساز; و از ثمرات به آنها روزى ده; شاید آنان شکر تو را بجاى آورند! (۳۷)
پروردگارا! تو مىدانى آنچه را ما پنهان و یا آشکار مىکنیم; و چیزى در زمین و آسمان بر خدا پنهان نیست! (۳۸)
حمد خداى را که در پیرى، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید; مسلما پروردگار من، شنونده (و اجابت کننده) دعاست. (۳۹)
پروردگارا: مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نیز چنین فرما)، پروردگارا: دعاى مرا بپذیر! (۴۰)
پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز که حساب برپا مىشود، بیامرز! (۴۱)
گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام مىدهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آنها را براى روزى تاخیر انداخته است که چشمها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت بازمىایستد… (۴۲)
گردنها را کشیده، سرها را به آسمان بلندکرده، حتى پلک چشمهایشان از حرکت بازمىماند; زیرا به هر طرف نگاه کنند، آثار عذاب آشکار است!) و (در این حال) دلهایشان (فرومىریزد; و از اندیشه و امید،) خالى مىگردد! (۴۳)
و مردم را از روزى که عذاب الهى به سراغشان مىآید، بترسان! آن روز که ظالمان مىگویند: سخللّهپروردگارا! مدت کوتاهى ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذیریم و از پیامبران پیروى کنیم!» (اما پاسـخ مىشنوند که:) مگر قبلا سوگند یاد نکرده بودید که زوال و فنایى براى شما نیست؟! (۴۴)
(آرى شما بودید که) در منازل (و کاخهاى) کسانى که به خویشتن ستم کردند، ساکن شدید; و براى شما آشکار شد چگونه با آنان رفتار کردیم; و براى شما، مثلها (از سرگذشت پیشینیان) زدیم (باز هم بیدار نشدید)! (۴۵)
آنها نهایت مکر (و نیرنگ) خود را به کار زدند; و همه مکرها (و توطئههایشان) نزد خدا آشکار است، هر چند مکرشان چنان باشد که کوهها را از جا برکند! (۴۶)
پس گمان مبر که خدا وعدهاى را که به پیامبرانش داده، تخلف کند! چرا که خداوند قادر و انتقام گیرنده است. (۴۷)
در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمانها (به آسمانهاى دیگرى) مبدل مىشود، و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مىگردند! (۴۸)
و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجیر مىبینى! (که دستها و گردنهایشان را به هم بسته است!) (۴۹)
لباسهایشان از قطران ( ماده چسبنده بد بوى قابل اشتعال) است; و صورتهایشان را آتش مىپوشاند… (۵۰)
تا خداوند هر کس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به یقین، خداوند سریع الحساب است! (۵۱)
این (قرآن،) پیام (و ابلاغى) براى (عموم) مردم است; تا همه به وسیله آن انذار شوند، و بدانند او خدا یکتاست; و تا صاحبان مغز (و اندیشه) پند گیرند! (۵۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الر، این آیات کتاب، و قرآن مبین است. (۱)
کافران (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو میکنند که اى کاش مسلمان بودند! (۲)
بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد; ولى بزودى خواهند فهمید! (۳)
ما اهل هیچ شهر و دیارى را هلاک نکردیم مگر اینکه اجل معین (و زمان تغییر ناپذیرى) داشتند! (۴)
هیچ گروهى از اجل خود پیشى نمیگیرد; و از آن عقب نخواهد افتاد! (۵)
و گفتند: «اى کسى که «ذکر» ( قرآن) بر او نازل شده، مسلما تو دیوانهاى! (۶)
اگر راست میگویى، چرا فرشتگان را نزد ما نمیزورى؟!» (۷)
اما اینها باید بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمیکنیم،;و هرگاه نازل شوند، دیگر به اینها مهلت داده نمیشود (;و در صورت انکار، به عذاب الهى نابود میگردند)! (۸)
ما قرآن را نازل کردیم; و ما بطور قطع نگهدار آنیم! (۹)
ما پیش از تو (نیز) پیامبرانى در میان امتهاى نخستین فرستادیم. (۱۰)
هیچ پیامبرى به سراغ آنها نمیآمد مگر اینکه او را مسخره میکردند. (۱۱)
ما اینچنین (و از هر طریق ممکن) قرآن را به درون دلهاى مجرمان راه میدهیم! (۱۲)
(اما با این حال،) آنها به آن ایمان نمیآورند; روش اقوام پیشین نیز چنین بود! (۱۳)
و اگر درى از آسمان به روى آنان بگشاییم، و آنها پیوسته در آن بالا روند… (۱۴)
باز میگویند: «ما را چشمبندى کردهاند; بلکه ما (سر تا پا) سحر شدهایم!» (۱۵)
ما در آسمان برجهایى قرار دادیم; و آن را براى بینندگان آراستیم. (۱۶)
و آن را از هر شیطان رانده شدهاى حفظ کردیم; (۱۷)
مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرا دهد) که «شهاب مبین» او را تعقیب میکند (و میراند) (۱۸)
و زمین را گستردیم; و در آن کوههاى ثابتى افکندیم; و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم; (۱۹)
و براى شما انواع وسایل زندگى در آن قرار دادیم; همچنین براى کسانى که شما نمیتوانید به آنها روزى دهید! (۲۰)
و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست; ولى ما جز به اندازه معین آن را نازل نمیکنیم! (۲۱)
ما بادها را براى بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم; و از آسمان آبى نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم; در حالى که شما توانایى حفظ و نگهدارى آن را نداشتید! (۲۲)
« ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم; و ماییم وارث (همه جهان)! (۲۳)
ما، هم پیشینیان شما را دانستیم; و هم متاخران را! (۲۴)
پروردگار تو، قطعا آنها را (در قیامت) جمع و محشور میکند; چرا که او حکیم و داناست! (۲۵)
ما انسان را از گل خشکیدهاى (همچون سفال) که از گل بد بوى (تیره رنگى) گرفته شده بود آفریدیم! (۲۶)
و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم! (۲۷)
و (به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل خشکیدهاى که از گل بدبویى گرفته شده، میآفرینم. (۲۸)
هنگامی که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگى براى او سجده کنید!» (۲۹)
همه فرشتگان، بى استثنا، سجده کردند… (۳۰)
جز ابلیس، که ابا کرد از اینکه با سجدهکنندگان باشد. (۳۱)
(خداوند) فرمود: «اى ابلیس! چرا با سجدهکنندگان نیستى؟!» (۳۲)
گفت: «من هرگز براى بشرى که او را از گل خشکیدهاى که از گل بدبویى گرفته شده است آفریدهاى، سجده نخواهم کرد!» (۳۳)
فرمود: «از صف آنها ( فرشتگان) بیرون رو، که راندهشدهاى (از درگاه ما!).
و لعنت (و دورى از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود!» (۳۵)
گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)» (۳۶)
فرمود: «تو از مهلت یافتگانى! (۳۷)
(اما نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا روز وقت معینى.» (۳۸)
گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادى را) در زمین در نظر آنها زینت میدهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت، (۳۹)
مگر بندگان مخلصت را.» (۴۰)
فرمود: «این راه مستقیمی است که بر عهده من است (و سنت همیشگیم)… (۴۱)
که بر بندگانم تسلط نخواهى یافت; مگر گمراهانى که از تو پیروى میکنند; (۴۲)
و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست! (۴۳)
هفت در دارد; و براى هر درى، گروه معینى از آنها تقسیم شدهاند! (۴۴)
به یقین، پرهیزگاران در باغها(ى سرسبز بهشت) و در کنار چشمهها هستند. (۴۵)
(فرشتگان به آنها میگویند:) داخل این باغها شوید با سلامت و امنیت! (۴۶)
هر گونه غل ( حسد و کینه و دشمنى) را از سینه آنها برمیکنیم (و روحشان را پاک میسازیم); در حالى که همه برابرند، و بر تختها روبهروى یکدیگر قرار دارند. (۴۷)
هیچ خستگى و تعبى در آنجا به آنها نمیرسد، و هیچ گاه از آن اخراج نمیگردند! (۴۸)
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم! (۴۹)
و (اینکه) عذاب و کیفر من، همان عذاب دردناک است! (۵۰)
و به آنها از مهمانهاى ابراهیم خبر ده! (۵۱)
هنگامی که بر او وارد شدند و سلام کردند; (ابراهیم) گفت: «ما از شما بیمناکیم!» (۵۲)
گفتند: «نترس، ما تو را به پسرى دانا بشارت میدهیم!» (۵۳)
گفت: «آیا به من (چنین) بشارت میدهید با اینکه پیر شدهام؟! به چه چیز بشارت میدهید؟! (۵۴)
گفتند: «تو را به حق بشارت دادیم; از مایوسان مباش!» (۵۵)
گفت: «جز گمراهان، چه کسى از رحمت پروردگارش مایوس میشود؟!» (۵۶)
(سپس) گفت: «ماموریت شما چیست اى فرستادگان خدا؟» (۵۷)
گفتند: «ما به سوى قومی گنهکار ماموریت یافتهایم (تا آنها را هلاک کنیم)! (۵۸)
مگر خاندان لوط، که همگى آنها را نجات خواهیم داد… (۵۹)
بجز همسرش، که مقدر داشتیم از بازماندگان (در شهر، و هلاکشوندگان) باشد!» (۶۰)
هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند… (۶۱)
(لوط) گفت: «شما گروه ناشناسى هستید!» (۶۲)
گفتند: «ما همان چیزى را براى تو آوردهایم که آنها ( کافران) در آن تردید داشتند (آرى،) ما مامور عذابیم)! (۶۳)
ما واقعیت مسلمی را براى تو آوردهایم; و راست میگوییم! (۶۴)
پس، خانوادهات را در اواخر شب با خود بردار، و از اینجا ببر; و خودت به دنبال آنها حرکت کن; و کسى از شما به پشت سر خویش ننگرد; مامور هستید بروید!» (۶۵)
و ما به لوط این موضوع را وحى فرستادیم که صبحگاهان، همه آنها ریشهکن خواهند شد. (۶۶)
(از سوى دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالى که شادمان بودند. (۶۷)
(لوط) گفت: «اینها میهمانان منند; آبروى مرا نریزید! (۶۸)
و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!» (۶۹)
گفتند: «مگر ما تو را از جهانیان نهى نکردیم (و نگفتیم کسى را به میهمانى نپذیر؟!» (۷۰)
گفت: «دختران من حاضرند، اگر میخواهید کار صحیحى انجام دهید (با آنها ازدواج کنید، و از گناه و آلودگى بپرهیزید!)» (۷۱)
به جان تو سوگند، اینها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست دادهاند)! (۷۲)
سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صیحه (مرگبار -بصورت صاعقه یا زمینلرزه-) آنها را فراگرفت! (۷۳)
سپس (شهر و آبادى آنها را زیر و رو کردیم;) بالاى آن را پایین قرار دادیم; و بارانى از سنگ بر آنها فرو ریختیم! (۷۴)
در این (سرگذشت عبرتانگیز)، نشانههایى است براى هوشیاران! (۷۵)
و ویرانههاى سرزمین آنها، بر سر راه (کاروانها)، همواره ثابت و برقرار است; (۷۶)
در این، نشانهاى است براى مؤمنان! (۷۷)
«اصحاب الایکه» ( صاحبان سرزمینهاى پردرخت قوم شعیب) مسلما قوم ستمگرى بودند! (۷۸)
ما از آنها انتقام گرفتیم; و (شهرهاى ویران شده) این دو ( قوم لوط و اصحاب الایکه) بر سر راه (شما در سفرهاى شام)، آشکار است! (۷۹)
و «اصحاب حجر» ( قوم ثمود) پیامبران را تکذیب کردند! (۸۰)
ما آیات خود را به آنان دادیم; ولى آنها از آن روى گرداندند! (۸۱)
آنها خانههاى امن در دل کوهها میتراشیدند. (۸۲)
اما سرانجام صیحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت; (۸۳)
و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهى نجات نداد! (۸۴)
ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم; و ساعت موعود ( قیامت) قطعا فرا خواهد رسید (و جزاى هر کس به او میرسد)! پس، از آنها به طرز شایستهاى صرفنظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)! (۸۵)
به یقین، پروردگار تو، آفریننده آگاه است! (۸۶)
ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم! (۸۷)
(بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادى)، که به گروههایى از آنها ( کفار) دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنین فرود آر! (۸۸)
و بگو: «من انذارکننده آشکارم!» (۸۹)
(ما بر آنها عذابى میفرستیم) همان گونه که بر تجزیهگران (آیات الهى) فرستادیم! (۹۰)
همانها که قرآن را تقسیم کردند (;آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)! (۹۱)
به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سوال خواهیم کرد… (۹۲)
از آنچه عمل میکردند! (۹۳)
آنچه را ماموریت دارى، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روى گردان (و به آنها اعتنا نکن)! (۹۴)
ما شر استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد; (۹۵)
همانها که معبود دیگرى با خدا قرار دادند; اما بزودى میفهمند! (۹۶)
ما میدانیمسینهات از آنچه آنها میگویند تنگ میشود (و تو را سخت ناراحت میکنند). (۹۷)
(براى دفع ناراحتى آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجدهکنندگان باش! (۹۸)
و پروردگارت را عبادت کن تا یقین ( مرگ) تو فرا رسد! (۹۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
فرمان خدا (براى مجازات مشرکان و مجرمان،) فرا رسیده است; براى آن عجله نکنید! منزه و برتر است خداوند از آنچه همتاى او قرارمیدهند! (۱)
فرشتگان را با روح (الهى) بفرمانش بر هر کس از بندگانش بخواهد نازل میکند; (و به آنها دستور میدهد) که مردم را انذار کنید; (و بگویید:) معبودى جز من نیست; از (مخالفت دستور) من، بپرهیزید! (۲)
آسمانها و زمین را بحق آفرید; او برتر است از اینکه همتایى براى او قرار میدهند! (۳)
انسان را از نطفه بىارزشى آفرید; و سرانجام (او موجودى فصیح، و) مدافع آشکار از خویشتن گردید! (۴)
و چهارپایان را آفرید; در حالى که در آنها، براى شما وسیله پوشش، و منافع دیگرى است; و از گوشت آنها میخورید! (۵)
و در آنها براى شما زینت و شکوه است به هنگامی که آنها را به استراحتگاهشان بازمیگردانید، و هنگامی که (صبحگاهان) به صحرا میفرستید! (۶)
آنها بارهاى سنگین شما را به شهرى حمل میکنند که جز با مشقت زیاد، به آن نمیرسیدید; پروردگارتان رؤوف و رحیم است (که این وسایل حیات را در اختیارتان قرار داده)! (۷)
همچنین اسبها و استرهاو الاغها را آفرید; تا بر آنها سوار شوید و زینت شما باشد، و چیزهایى میآفریند که نمیدانید. (۸)
و بر خداست که راه راست را (به بندگان) نشان دهد; اما بعضى از راهها بیراهه است! و اگر خدا بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدایت میکند (;ولى اجبار سودى ندارد). (۹)
او کسى است که از آسمان، آبى فرستاد، که نوشیدن شما از آن است; و (همچنین) گیاهان و درختانى که حیوانات خود را در آن به چرا میبرید، نیز از آن است. (۱۰)
خداوند با آن (آب باران)، براى شما زراعت و زیتون و نخل و انگور، و از همه میوهها میرویاند; مسلما در این، نشانه روشنى براى اندیشمندان است. (۱۱)
او شب و روز و خورشید و ماه را مسخر شما ساخت; و ستارگان نیز به فرمان او مسخر شمایند; در این، نشانههایى است (از عظمت خدا،) براى گروهى که عقل خود را به کار میگیرند! (۱۲)
(علاوه بر این،) مخلوقاتى را که در زمین به رنگهاى گوناگون آفریده نیز مسخر (فرمان شما) ساخت; در این، نشانه روشنى است براى گروهى که متذکر میشوند! (۱۳)
او کسى است که دریا را مسخر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید; و زیورى براى پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید; و کشتیها را میبینى که سینه دریا را میشکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید; شاید شکر نعمتهاى او را بجا آورید! (۱۴)
و در زمین، کوههاى ثابت و محکمی افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد; و نهرها و راههایى ایجاد کرد، تا هدایت شوید. (۱۵)
و (نیز) علاماتى قرار داد; و (شب هنگام) به وسیله ستارگان هدایت میشوند. (۱۶)
آیا کسى که (این گونه مخلوقات را) میآفریند، همچون کسى است که نمیآفریند؟! آیا متذکر نمیشوید؟! (۱۷)
و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز نمیتوانید آنها را احصا کنید; خداوند بخشنده و مهربان است! (۱۸)
خداوند آنچه را پنهان میدارید و آنچه را آشکار میسازید، میداند. (۱۹)
معبودهایى را که غیر از خدا میخوانند، چیزى را خلق نمیکنند; بلکه خودشان هم مخلوقند! (۲۰)
آنها مردگانى هستند که هرگز استعداد حیات ندارند; و نمیدانند (عبادتکنندگانشان) در چه زمانى محشور میشوند! (۲۱)
معبود شما خداوند یگانه است; اما کسانى که به آخرت ایمان نمیآورند، دلهایشان (حق را) انکار میکند و مستکبرند. (۲۲)
قطعا خداوند از آنچه پنهان میدارند و آنچه آشکار میسازند با خبر است; او مستکبران را دوست نمیدارد! (۲۳)
و هنگامی که به آنها گفته شود: «پروردگار شما چه نازل کرده است؟» میگویند: «اینها (وحى الهى نیست;) همان افسانههاى دروغین پیشینیان است!» (۲۴)
آنها باید روز قیامت، (هم) بار گناهان خود را بطور کامل بر دوش کشند; و هم سهمی از گناهان کسانى که بخاطر جهل، گمراهشان میسازند! بدانید آنها بار سنگین بدى بر دوش میکشند! (۲۵)
کسانى که قبل از ایشان بودند (نیز) از این توطئهها داشتند; ولى خداوند به سراغ شالوده (زندگى) آنها رفت; و آن را از اساس ویران کرد; و سقف از بالا بر سرشان فرو ریخت; و عذاب (الهى) از آن جایى که نمیدانستند به سراغشان آمد! (۲۶)
سپس روز قیامت خدا آنها را رسوا میسازد; و میگوید: «شریکانى که شما براى من ساختید، و بخاطر آنها با دیگران دشمنى میکردید، کجا هستید؟!» (در این هنگام،) کسانى که به آنها علم داده شده میگویند: «رسوایى و بدبختى، امروز بر کافران است!» (۲۷)
همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را میگیرند در حالى که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم میشوند (و بدروغ میگویند:) ما کار بدى انجام نمیدادیم! آرى، خداوند به آنچه انجام میدادید عالم است! (۲۸)
(به آنها گفته میشود:) اکنون از درهاى جهنم وارد شوید در حالى که جاودانه در آن خواهید بود! چه جاى بدى است جایگاه مستکبران! (۲۹)
(ولى هنگامی که) به پرهیزگاران گفته میشد: «پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟» میگفتند: «خیر (و سعادت)» (آرى،) براى کسانى که نیکى کردند، در این دنیا نیکى است; و سراى آخرت از آن هم بهتر است; و چه خوب است سراى پرهیزگاران! (۳۰)
باغهایى از بهشت جاویدان است که همگى وارد آن میشوند; نهرها از زیر درختانش میگذرد; هر چه بخواهند در آنجا هست; خداوند پرهیزگاران را چنین پاداش میدهد! (۳۱)
همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را میگیرند در حالى که پاک و پاکیزهاند; به آنها میگویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالى که انجام میدادید!» (۳۲)
آیا آنها انتظارى جز این دارند که فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بیایند، یا فرمان پروردگارت (براى مجازاتشان) فرا رسد (آنگاه توبه کنند؟! ولى توبه آنها در آن زمان بى اثر است! آرى،) کسانى که پیش از ایشان بودند نیز چنین کردند! خداوند به آنها ستم نکرد; ولى آنان به خویشتن ستم مینمودند! (۳۳)
و سرانجام بدیهاى اعمالشان به آنها رسید; و آنچه را (از وعدههاى عذاب) استهزا میکردند، بر آنان وارد شد. (۳۴)
مشرکان گفتند: «اگر خدا میخواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او را پرستش نمیکردیم; و چیزى را بدون اجازه او حرام نمیساختیم!» (آرى،) کسانى که پیش از ایشان بودند نیز همین کارها را انجام دادند; ولى آیا پیامبران وظیفهاى جز ابلاغ آشکار دارند؟! (۳۵)
ما در هر امتى رسولى برانگیختیم که: «خداى یکتا را بپرستید; و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهى را هدایت کرد; و گروهى ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت; پس در روى زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیبکنندگان چگونه بود! (۳۶)
هر قدر بر هدایت آنها حریص باشى، (سودى ندارد; چرا) که خداوند کسى را که گمراه ساخت، هدایت نمیکند; و آنها یاورانى نخواهند داشت! (۳۷)
آنها سوگندهاى شدید به خدا یاد کردند که: «هرگز خداوند کسى را که میمیرد، برنمیانگیزد! سذللّه آرى، این وعده قطعى خداست (که همه مردگان را براى جزا بازمیگرداند); ولى بیشتر مردم نمیدانند! (۳۸)
هدف این است که آنچه را در آن اختلاف داشتند، براى آنها روشن سازد; و کسانى که منکر شدند، بدانند دروغ میگفتند! (۳۹)
(رستاخیز مردگان براى ما مشکل نیست; زیرا) وقتى چیزى را اراده میکنیم، فقط به آن میگوییم: «موجود باش!» بلافاصله موجود میشود. (۴۰)
آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبى به آنها میدهیم; و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر میدانستند! (۴۱)
آنها کسانى هستند که صبر و استقامت پیشه کردند، و تنها بر پروردگارشان توکل میکنند. (۴۲)
و پیش از تو، جز مردانى که به آنها وحى میکردیم، نفرستادیم! اگر نمیدانید، از آگاهان بپرسید (تا تعجب نکنید از اینکه پیامبر اسلام از میان همین مردان برانگیخته شده است)! (۴۳)
(از آنها بپرسید که) از دلایل روشن و کتب (پیامبران پیشین آگاهند!) و ما این ذکر ( قرآن) را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى; و شاید اندیشه کنند! (۴۴)
آیا توطئهگران از این ایمن گشتند که ممکن است خدا آنها را در زمین فروبرد، و یا مجازات (الهى)، از آن جا که انتظارش را ندارند، به سراغشان آید؟!… (۴۵)
یا به هنگامی (که براى کسب مال و ثروت افزونتر) در رفت و آمدند، دامانشان را بگیرد در حالى که قادر به فرار نیستند؟!… (۴۶)
یا بطور تدریجى، با هشدارهاى خوفانگیز آنان را گرفتار سازد؟! چرا که پروردگار شما، رؤوف و رحیم است. (۴۷)
آیا آنها مخلوقات خدا را ندیدند که سایههایشان از راست و چپ حرکت دارند، و با خضوع براى خدا سجده میکنند؟! (۴۸)
(نه تنها سایهها، بلکه) تمام آنچه در آسمانها و زمین از جنبندگان وجود دارد، و همچنین فرشتگان، براى خدا سجده میکنند و تکبر نمیورزند. (۴۹)
آنها (تنها) از (مخالفت) پروردگارشان، که حاکم بر آنهاست، میترسند; و آنچه را ماموریت دارند انجام میدهند. (۵۰)
خداوند فرمان داده: «دو معبود (براى خود) انتخاب نکنید; معبود (شما) همان خداى یگانه است; تنها از (کیفر) من بترسید!» (۵۱)
آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست; و دین خالص (نیز) همواره از آن او میباشد; آیا از غیر او میترسید؟! (۵۲)
آنچه از نعمتها دارید، همه از سوى خداست! و هنگامی که ناراحتى به شما رسد، فقط او را میخوانید! (۵۳)
(اما) هنگامی که ناراحتى و رنج را از شما برطرف میسازد، ناگاه گروهى از شما براى پروردگارشان همتا قائل میشوند. (۵۴)
(بگذار) تا نعمتهایى را که به آنها دادهایم کفران کنند! (اکنون) چند روزى (از متاع دنیا) بهره گیرید، اما بزودى خواهید دانست (سرانجام کارتان به کجا خواهد کشید)! (۵۵)
آنان براى بتهایى که هیچ گونه سود و زیانى از آنها سراغ ندارند، سهمی از آنچه به آنان روزى دادهایم قرارمیدهند; به خدا سوگند، (در دادگاه قیامت،) از این افتراها که میبندید، بازپرسى خواهید شد! (۵۶)
آنها (در پندار خود،) براى خداوند دختران قرارمیدهند; -منزه است (از اینکه فرزندى داشته باشد)- ولى براى خودشان، آنچه را میل دارند قائل میشوند… (۵۷)
در حالى که هرگاه به یکى از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فراب ناراحتى) سیاه میشود; و به شدت خشمگین میگردد;… (۵۸)
بخاطر بشارت بدى که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متوارى میگردد; (و نمیداند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم میکنند! (۵۹)
براى آنها که به سراى آخرت ایمان ندارند، صفات زشت است; و براى خدا، صفات عالى است; و او قدرتمند و حکیم است. (۶۰)
و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات میکرد، جنبندهاى را بر پشت زمین باقى نمیگذارد; ولى آنها را تا زمان معینى به تاخیر میاندازد. و هنگامی که اجلشان فرا رسد، نه ساعتى تاخیر میکنند، و نه ساعتى پیشى میگیرند. (۶۱)
آنها براى خدا چیزهایى قرارمیدهند که خودشان از آن کراهت دارند ( فرزندان دختر); با این حال زبانشان به دروغ میگوید سرانجام نیکى دارند! از این رو براى آنان آتش است; و آنها از پیشگامان (دوزخ)اند. (۶۲)
به خدا سوگند، به سوى امتهاى پیش از تو پیامبرانى فرستادیم; اما شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست; و امروز او ولى و سرپرستشان است; و مجازات دردناکى براى آنهاست! (۶۳)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر براى اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن کنى; و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است براى قومی که ایمان میآورند! (۶۴)
خداوند از آسمان، آبى فرستاد; و زمین را، پس از آنکه مرده بود، حیات بخشید! در این، نشانه روشنى است براى جمعیتى که گوش شنوا دارند! (۶۵)
و در وجود چهارپایان، براى شما (درسهاى) عبرتى است: از درون شکم آنها، از میان غذاهاى هضمشده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مینوشانیم! (۶۶)
و از میوههاى درختان نخل و انگور، مسکرات (ناپاک) و روزى خوب و پاکیزه میگیرید; در این، نشانه روشنى است براى جمعیتى که اندیشه میکنند! (۶۷)
و پروردگار تو به زنبور عسل «وحى» (و الهام غریزى) نمود که: «از کوهها و درختان و داربستهایى که مردم میسازند، خانههایى برگزین! (۶۸)
سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راههایى را که پروردگارت براى تو تعیین کرده است، براحتى بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنى با رنگهاى مختلف خارج میشود که در آن، شفا براى مردم است; به یقین در این امر، نشانه روشنى است براى جمعیتى که میاندیشند. (۶۹)
خداوند شما را آفرید; سپس شما را میمیراند; بعضى از شما به نامطلوبترین سنین بالاى عمر میرسند، تا بعد از علم و آگاهى، چیزى ندانند (و همه چیز را فراموش کنند); خداوند دانا و تواناست! (۷۰)
خداوند بعضى از شما را بر بعضى دیگر از نظر روزى برترى داد (چرا که استعدادها و تلاشهایتان متفاوت است)! اما آنها که برترى داده شدهاند، حاضر نیستند از روزى خود به بردگانشان بدهند و همگى در آن مساوى گردند; آیا آنان نعمت خدا را انکار مینمایند (که شکر او را ادا نمیکنند)؟! (۷۱)
خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد; و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوههایى به وجود آورد; و از پاکیزهها به شما روزى داد; آیا به باطل ایمان میآورند، و نعمت خدا را انکار میکنند؟! (۷۲)
آنها غیر از خدا، موجوداتى را میپرستند که هیچ رزقى را براى آنان از آسمانها و زمین در اختیار ندارند; و توان این کار را نیز ندارند. (۷۳)
پس، براى خدا امثال (و شبیهها) قائل نشوید! خدا میداند، و شما نمیدانید. (۷۴)
خداوند مثالى زده: برده مملوکى را که قادر بر هیچ چیز نیست; و انسان (با ایمانى) را که از جانب خود، رزقى نیکو به او بخشیدهایم، و او پنهان و آشکار از آنچه خدا به او داده، انفاق میکند; آیا این دو نفر یکسانند؟! شکر مخصوص خداست، ولى اکثر آنها نمیدانند! (۷۵)
خداوند مثالى (دیگر) زده است: دو نفر را، که یکى از آن دو، گنگ مادرزاد است; و قادر بر هیچ کارى نیست; و سربار صاحبش میباشد; او را در پى هر کارى بفرستد، خوب انجام نمیدهد; آیا چنین انسانى، با کسى که امر به عدل و داد میکند، و بر راهى راست قرار دارد، برابر است؟! (۷۶)
غیب آسمانها و زمین، مخصوص خداست (و او همه را میداند); و امر قیامت(بقدرى نزدیک و آسان است) درست همانند چشم برهم زدن، و یا از آن هم نزدیکتر; چرا که خدا بر هر چیزى تواناست! (۷۷)
و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالى که هیچ چیز نمیدانستید; و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آورید! (۷۸)
آیا آنها به پرندگانى که بر فراز آسمانها نگهداشته شده، نظر نیفکندند؟ هیچ کس جز خدا آنها را نگاه نمیدارد; در این امر، نشانههایى (از عظمت و قدرت خدا) است براى کسانى که ایمان میآورند! (۷۹)
و خدا براى شما از خانههایتان محل سکونت (و آرامش) قرار داد; و از پوست چهارپایان نیز براى شما خانههایى قرار داد که روز کوچ کردن و روز اقامتتان، به آسانى میتوانید آنها را جا به جا کنید; و از پشم و کرک و موى آنها، براى شما اثاث و متاع (و وسایل مختلف زندگى) تا زمان معینى قرار داد. (۸۰)
و (نیز) خداوند از آنچه آفریده است سایههایى براى شما قرار داده; و از کوهها پناهگاههایى; و براى شما پیراهنهایى آفریده، که شما را از گرما (و سرما) حفظ میکند; و پیراهنهایى که به هنگام جنگ، حافظ شماست; این گونه نعمتهایش را بر شما کامل میکند، شاید تسلیم فرمان او شوید! (۸۱)
(با این همه،) اگر روى برتابند، (نگران مباش;) تو فقط وظیفه ابلاغ آشکار دارى. (۸۲)
آنها نعمت خدا را میشناسند; سپس آن را انکار میکنند; و اکثرشان کافرند! (۸۳)
(به خاطر بیاورید) روزى را که از هر امتى گواهى بر آنان برمیانگیزیم; سپس به آنان که کفر ورزیدند، اجازه (سخن گفتن) داده نمیشود; (بلکه دست و پا و گوش و چشم، حتى پوست تن آنها گواهى میدهند!) و (نیز) اجازه عذرخواهى و تقاضاى عفو به آنان نمیدهند! (۸۴)
و هنگامی که ظالمان عذاب را ببینند، نه به آنها تخفیف داده میشود، و نه مهلت! (۸۵)
و هنگامی که مشرکان معبودهایى را که همتاى خدا قرار دادند میبینند، میگویند: «پروردگارا! اینها همتایانى هستند که ما به جاى تو، آنها را میخواندیم! «در این هنگام، معبودان به آنها میگویند: «شما دروغگو هستید! (شما هواى نفس خود را پرستش میکردید!)» (۸۶)
و در آن روز، همگى (ناگزیر) در پیشگاه خدا تسلیم میشوند; و تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ میبستند، گم و نابود میشود! (۸۷)
کسانى که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، بخاطر فسادى که میکردند، عذابى بر عذابشان میافزاییم! (۸۸)
(به یاد آورید) روزى را که از هر امتى، گواهى از خودشان بر آنها برمیانگیزیم; و تو را گواه بر آنان قرارمیدهیم! و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است! (۸۹)
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان میدهد; و از فحشا و منکر و ستم، نهى میکند; خداوند به شما اندرز میدهد، شاید متذکر شوید! (۹۰)
و هنگامی که با خدا عهد بستید، به عهد او وفا کنید! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید، در حالى که خدا را کفیل و ضامن بر (سوگند) خود قرار دادهاید، به یقین خداوند از آنچه انجام میدهید، آگاه است! (۹۱)
همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشمهاى تابیده خود را، پس از استحکام،وامیتابید! در حالى که (سوگند و پیمان) خود را وسیله خیانت و فساد قرار میدهید; بخاطر اینکه گروهى، جمعیتشان از گروه دیگر بیشتر است (و کثرت دشمن را بهانهاى براى شکستن بیعت با پیامبر میشمرید)! خدا فقط شما را با این وسیله آزمایش میکند; و به یقین روز قیامت، آنچه را در آن اختلاف داشتید، براى شما روشن میسازد! (۹۲)
و اگر خدا میخواست، همه شما را امت واحدى قرارمیداد; (و همه را به اجبار وادار به ایمان میکرد; اما ایمان اجبارى فایدهاى ندارد!) ولى خدا هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و لایق بداند) هدایت میکند! (به گروهى توفیق هدایت داده، و از گروهى سلب میکند!) و یقینا شما از آنچه انجام میدادید، بازپرسى خواهید شد! (۹۳)
سوگندهایتان را وسیله تقلب و خیانت در میان خود قرار ندهید، مبادا گامی بعد از ثابتگشتن (بر ایمان) متزلزل شود; و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا، آثار سوء آن را بچشید! و براى شما، عذاب عظیمی خواهد بود! (۹۴)
و (هرگز) پیمان الهى را با بهاى کمی مبادله نکنید (و هر بهایى در برابر آن ناچیز است!) آنچه نزد خداست، براى شما بهتر است اگر میدانستید. (۹۵)
آنچه نزد شماست فانى میشود; اما آنچه نزد خداست باقى است; و به کسانى که صبر و استقامت پیشه کنند، مطابق بهترین اعمالى که انجام میدادند پاداش خواهیم داد. (۹۶)
هر کس کار شایستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده میداریم; و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام میدادند، خواهیم داد. (۹۷)
هنگامی که قرآن میخوانى، از شر شیطان مطرود، به خدا پناه بر! (۹۸)
چرا که او، بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل میکنند، تسلطى ندارد. (۹۹)
تسلط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیدهاند، و آنها که نسبت به او ( خدا) شرک میورزند (و فرمان شیطان را به جاى فرمان خدا، گردن مینهند) (۱۰۰)
و هنگامی که آیهاى را به آیه دیگر مبدل کنیم ( حکمی را نسخ نماییم) -و خدا بهتر میداند چه حکمی را نازل کند- آنها میگویند: «تو افترا میبندى!» اما بیشترشان (حقیقت را) نمیدانند! (۱۰۱)
بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحق نازل کرده، تا افراد باایمان را ثابتقدم گرداند; و هدایت و بشارتى است براى عموم مسلمانان! (۱۰۲)
ما میدانیم که آنها میگویند: «این آیات را انسانى به او تعلیم میدهد!» در حالى که زبان کسى که اینها را به او نسبت میدهند عجمی است; ولى این (قرآن)، زبان عربى آشکار است! (۱۰۳)
به یقین، کسانى که به آیات الهى ایمان نمیآورند، خدا آنها را هدایت نمیکند; و براى آنان عذاب دردناکى است. (۱۰۴)
تنها کسانى دروغ میبندند که به آیات خدا ایمان ندارند; (آرى،) دروغگویان واقعى آنها هستند! (۱۰۵)
کسانى که بعد از ایمان کافر شوند -بجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالى که قلبشان آرام و با ایمان است- آرى، آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست; و عذاب عظیمی در انتظارشان! (۱۰۶)
این به خاطر آن است که زندگى دنیا (و پست را) بر آخرت ترجیح دادند; و خداوند افراد بىایمان (لجوج) را هدایت نمیکند. (۱۰۷)
آنها کسانى هستند که (بر اثر فزونى گناه،) خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده; (به همین دلیل نمیفهمند،) و غافلان واقعى همانها هستند! (۱۰۸)
و ناچار آنها در آخرت زیانکارند. (۱۰۹)
اما پروردگار تو نسبت به کسانى که بعد از فریبخوردن، (به ایمان بازگشتند و) هجرت کردند; سپس جهاد کردند و در راه خدا استقامت نمودند; پروردگارت، بعد از انجام این کارها، بخشنده و مهربان است (و آنها را مشمول رحمت خود میسازد). (۱۱۰)
(به یاد آورید) روزى را که هر کس (در فکر خویشتن است; و تنها) به دفاع از خود برمیخیزد; و نتیجه اعمال هر کسى، بىکم و کاست، به او داده میشود; و به آنها ظلم نخواهد شد! (۱۱۱)
خداوند (براى آنان که کفران نعمت میکنند،) مثلى زده است: منطقه آبادى که امن و آرام و مطمئن بود; و همواره روزیش از هر جا میرسید; اما به نعمتهاى خدا ناسپاسى کردند; و خداوند به خاطر اعمالى که انجام میدادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشانید! (۱۱۲)
پیامبرى از خودشان به سراغ آنها آمد، او را تکذیب کردند; از این رو عذاب الهى آنها را فراگرفت در حالى که ظالم بودند! (۱۱۳)
پس، از آنچه خدا روزیتان کرده است، حلال و پاکیزه بخورید; و شکر نعمت خدا را بجا آورید اگر او را میپرستید! (۱۱۴)
خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریدهاند، بر شما حرام کرده است; اما کسانى که ناچار شوند، در حالى که تجاوز و تعدى از حد ننمایند، (خدا آنها را میبخشد; چرا که) خدا بخشنده و مهربان است. (۱۱۵)
به خاطر دروغى که بر زبانتان جارى میشود (و چیزى را مجاز و چیزى را ممنوع میکنید،) نگویید: «این حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببندید به یقین کسانى که به خدا دروغ میبندند، رستگار نخواهند شد! (۱۱۶)
بهره کمی است (که در این دنیا نصیبشان میشود); و عذاب دردناکى در انتظار آنان است! (۱۱۷)
چیزهایى را که پیش از این براى تو شرح دادیم، بر یهود حرام کردیم; ما به آنها ستم نکردیم، اما آنها به خودشان ظلم و ستم میکردند! (۱۱۸)
اما پروردگارت نسبت به آنها که از روى جهالت، بدى کردهاند، سپس توبه کرده و در مقام جبران برآمدهاند، پروردگارت بعد از آن آمرزنده و مهربان است. (۱۱۹)
ابراهیم (به تنهایى) امتى بود مطیع فرمان خدا; خالى از هر گونه انحراف; و از مشرکان نبود; (۱۲۰)
شکرگزار نعمتهاى پروردگار بود; خدا او را برگزید; و به راهى راست هدایت نمود! (۱۲۱)
ما در دنیا به او (همت) نیکویى دادیم; و در آخرت از نیکان است! (۱۲۲)
سپس به تو وحى فرستادیم که از آیین ابراهیم -که ایمانى خالص داشت و از مشرکان نبود- پیروى کن! (۱۲۳)
(تحریمهاى) روز شنبه (براى یهود) فقط بعنوان یک مجازات بود، که در آن هم اختلاف کردند; و پروردگارت روز قیامت، در آنچه اختلاف داشتند، میان آنها داورى میکند! (۱۲۴)
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسى بهتر میداند چه کسى از راه او گمراه شده است; و او به هدایتیافتگان داناتر است. (۱۲۵)
و هر گاه خواستید مجازات کنید، تنها بمقدارى که به شما تعدى شده کیفر دهید! و اگر شکیبایى کنید، این کار براى شکیبایان بهتر است. (۱۲۶)
صبر کن، و صبر تو فقط براى خدا و به توفیق خدا باشد! و بخاطر (کارهاى) آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئههاى آنها، در تنگنا قرار مگیر! (۱۲۷)
خداوند با کسانى است که تقوا پیشه کردهاند، و کسانى که نیکوکارند. (۱۲۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
پاک و منزه است خدایى که بندهاش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى -که گرداگردش را پربرکت ساختهایم- برد، تا برخى از آیات خود را به او نشان دهیم; چرا که او شنوا و بیناست. (۱)
ما به موسى کتاب آسمانى دادیم; و آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل ساختیم; (و گفتیم:) غیر ما را تکیهگاه خود قرار ندهید! (۲)
اى فرزندان کسانى که با نوح (بر کشتى) سوار کردیم! او بنده شکرگزارى بود. (شما هم مانند او باشید، تا نجات یابید!) (۳)
ما به بنى اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد، و برترىجویى بزرگى خواهید نمود. (۴)
هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پیکارجوى خود را بر ضد شما میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند; حتى براى به دست آوردن مجرمان)، خانهها را جستجو میکنند; و این وعدهاى است قطعى! (۵)
سپس شما را بر آنها چیره میکنیم; و شما را به وسیله داراییها و فرزندانى کمک خواهیم کرد; و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرارمیدهیم. (۶)
اگر نیکى کنید، به خودتان نیکى میکنید; و اگر بدى کنید باز هم به خود میکنید. و هنگامی که وعده دوم فرا رسد، (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر میشود; و داخل مسجد (الاقصى) میشوند همان گونه که بار اول وارد شدند; و آنچه را زیر سلطه خود میگیرند، در هم میکوبند. (۷)
امید است پروردگارتان به شما رحم کند! هرگاه برگردید، ما هم بازمیگردیم; و جهنم را براى کافران، زندان سختى قرار دادیم. (۸)
این قرآن، به راهى که استوارترین راههاست، هدایت میکند; و به مؤمنانى که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که براى آنها پاداش بزرگى است. (۹)
و اینکه آنها که به قیامت ایمان نمیآورند، عذاب دردناکى براى آنان آماده ساختهایم. (۱۰)
انسان (بر اثر شتابزدگى)، بدیها را طلب میکند آن گونه که نیکیها را میطلبد; و انسان، همیشه عجول بوده است! (۱۱)
ما شب و روز را دو نشانه توحید و عظمت خود قرار دادیم; سپس نشانه شب را محو کرده، و نشانه روز را روشنىبخش ساختیم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگى برخیزید)، و عدد سالها و حساب را بدانید; و هر چیزى را بطور مشخص و آشکار، بیان کردیم. (۱۲)
و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آویختهایم; و روز قیامت، کتابى براى او بیرون میآوریم که آن را در برابر خود، گشوده میبیند! (این همان نامه اعمال اوست!) (۱۳)
(و به او میگوییم:) کتابت را بخوان، کافى است که امروز، خود حسابگر خویش باشى! (۱۴)
هر کس هدایت شود، براى خود هدایت یافته; و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است; و هیچ کس بار گناه دیگرى را به دوش نمیکشد; و ما هرگز (قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبرى مبعوث کرده باشیم (تا وظایفشان را بیان کند.) (۱۵)
و هنگامی که بخواهیم شهر و دیارى را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را براى «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان میداریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدت درهم میکوبیم. (۱۶)
چه بسیار مردمی که در قرون بعد از نوح، زندگى میکردند; (و طبق همین سنت،) آنها را هلاک کردیم! و کافى است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه، و نسبت به آن بیناست. (۱۷)
آن کس که (تنها) زندگى زودگذر (دنیا) را میطلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم -و به هر کس اراده کنیم- میدهیم; سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش میسوزد در حالى که نکوهیده و رانده (درگاه خدا) است. (۱۸)
و آن کس که سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و کوشش کند -در حالى که ایمان داشته باشد- سعى و تلاش او، (از سوى خدا) پاداش داده خواهد شد. (۱۹)
هر یک از این دو گروه را از عطاى پروردگارت، بهره و کمک میدهیم; و عطاى پروردگارت هرگز (از کسى) منع نشده است. (۲۰)
ببین چگونه بعضى را (در دنیا بخاطر تلاششان) بر بعضى دیگر برترى بخشیدهایم; درجات آخرت و برتریهایش، از این هم بیشتر است! (۲۱)
هرگز معبود دیگرى را با خدا قرار مده، که نکوهیده و بىیار و یاور خواهى نشست! (۲۲)
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکى کنید! هرگاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو! (۲۳)
و بالهاى تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» (۲۴)
پروردگار شما از درون دلهایتان آگاهتر است; (اگر لغزشى در این زمینه داشتید) هر گاه صالح باشید (و جبران کنید) او بازگشتکنندگان را میبخشد. (۲۵)
و حق نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن، (۲۶)
چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند; و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود! (۲۷)
و هرگاه از آنان ( مستمندان) روى برتابى، و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشى (تا گشایشى در کارت پدید آید و به آنها کمک کنى)، با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو! (۲۸)
هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرومانى! (۲۹)
به یقین، پروردگارت روزى را براى هر کس بخواهد، گشاده یا تنگ میدارد; او نسبت به بندگانش، آگاه و بیناست. (۳۰)
و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزى میدهیم; مسلما کشتن آنها گناه بزرگى است! (۳۱)
و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهى است! (۳۲)
و کسى را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم; اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است! (۳۳)
و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سوال میشود! (۳۴)
و هنگامی که پیمانه میکنید، حق پیمانه را ادا نمایید، و با ترازوى درست وزن کنید! این براى شما بهتر، و عاقبتش نیکوتر است. (۳۵)
از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند. (۳۶)
و روى زمین، با تکبر راه مرو! تو نمیتوانى زمین را بشکافى، و طول قامتت هرگز به کوهها نمیرسد! (۳۷)
همه اینها گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است. (۳۸)
این (احکام)، از حکمتهایى است که پروردگارت به تو وحى فرستاده; و هرگز معبودى با خدا قرار مده، که در جهنم افکنده میشوى، در حالى که سرزنش شده، و رانده (درگاه خدا) خواهى بود! (۳۹)
آیا پروردگارتان فرزندان پسر را مخصوص شما ساخته، و خودش دخترانى از فرشتگان برگزیده است؟! شما سخن بزرگ (و بسیار زشتى) میگویید! (۴۰)
ما در این قرآن، انواع بیانات مؤثر را آوردیم تا متذکر شوند! ولى (گروهى از کوردلان،) جز بر نفرتشان نمیافزاید. (۴۱)
بگو: «اگر آنچنان که آنها میگویند با او خدایانى بود، در این صورت، (خدایان) سعى میکردند راهى به سوى (خداوند) صاحب عرش پیدا کنند.» (۴۲)
او پاک و برتر است از آنچه آنها میگویند، بسیار برتر و منزهتر! (۴۳)
آسمانهاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها هستند، همه تسبیح او میگویند; و هر موجودى، تسبیح و حمد او میگوید; ولى شما تسبیح آنها را نمیفهمید; او بردبار و آمرزنده است. (۴۴)
و هنگامی که قرآن میخوانى، میان تو و آنها که به آخرت ایمان نمیآورند، حجاب ناپیدایى قرارمیدهیم; (۴۵)
و بر دلهایشان پوششهایى، تا آن را نفهمند; و در گوشهایشان سنگینى; و هنگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگى یاد میکنى، آنها پشت میکنند و از تو روى بر میگردانند. (۴۶)
هنگامی که به سخنان تو گوش فرامیدهند، ما بهتر میدانیم براى چه گوش فرا میدهند; (و همچنین) در آن هنگام که با هم نجوا میکنند; آنگاه که ستمگران میگویند: «شما جز از انسانى که افسون شده، پیروى نمیکنید!» (۴۷)
ببین چگونه براى تو مثلها زدند! در نتیجه گمراه شدند، و نمیتوانند راه حق را پیدا کنند. (۴۸)
و گفتند: «آیا هنگامی که ما، استخوانهاى پوسیده و پراکندهاى شدیم، دگر بار آفرینش تازهاى خواهیم یافت؟!» (۴۹)
بگو: «شما سنگ باشید یا آهن، (۵۰)
یا هر مخلوقى که در نظر شما، از آن هم سختتر است (و از حیات و زندگى دورتر میباشد، باز خدا قادر است شما را به زندگى مجدد بازگرداند). آنها بزودى می گویند: «چه کسى ما را بازمیگرداند؟!» بگو: «همان کسى که نخستین بار شما را آفرید.» آنان سر خود را (از روى تعجب و انکار،) به سوى تو خم میکنند و میگویند: «در چه زمانى خواهد بود؟!» بگو: «شاید نزدیک باشد! (۵۱)
همان روز که شما را (از قبرهایتان) فرامیخواند; شما هم اجابت میکنید در حالى که حمد او را میگویید; میپندارید تنها مدت کوتاهى (در جهان برزخ) درنگ کردهاید!» (۵۲)
به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنها فتنه و فساد میکند; همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است! (۵۳)
پروردگار شما، از (نیات و اعمال) شما آگاهتر است; اگر بخواهد (و شایسته بداند)، شما را مشمول رحمت خود میسازد; و اگر بخواهد، مجازات میکند; و ما تو را بعنوان مامور بر آنان نفرستادهایم (که آنان را مجبور به ایمان کنى!) (۵۴)
پروردگار تو، از حال همه کسانى که در آسمانها و زمین هستند، آگاهتر است; و (اگر تو را بر دیگران برترى دادیم، بخاطر شایستگى توست،) ما بعضى از پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم; و به داوود، زبور بخشیدیم. (۵۵)
بگو: «کسانى را که غیر از خدا (معبود خود) میپندارید، بخوانید! آنها نه میتوانند مشکلى را از شما برطرف سازند، و نه تغییرى در آن ایجاد کنند.» (۵۶)
کسانى را که آنان میخوانند، خودشان وسیلهاى (براى تقرب) به پروردگارشان میجویند، وسیلهاى هر چه نزدیکتر; و به رحمت او امیدوارند; و از عذاب او میترسند; چرا که عذاب پروردگارت، همواره در خور پرهیز و وحشت است! (۵۷)
هیچ شهر و آبادى نیست مگر اینکه آن را پیش از روز قیامت هلاک میکنیم; یا (اگر گناهکارند، ) به عذاب شدیدى گرفتارشان خواهیم ساخت; این، در کتاب الهى ( لوح محفوظ) ثبت است. (۵۸)
هیچ چیز مانع ما نبود که این معجزات (درخواستى بهانهجویان) را بفرستیم جز اینکه پیشینیان (که همین درخواستها را داشتند، و با ایشان هماهنگ بودند)، آن را تکذیب کردند; (از جمله،) ما به (قوم) ثمود، ناقه دادیم; (معجزهاى) که روشنگر بود; اما بر آن ستم کردند (و ناقه را کشتند). ما معجزات را فقط براى بیم دادن (و اتمام حجت) میفرستیم. (۵۹)
(به یاد آور) زمانى را که به تو گفتیم: «پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد; (و از وضعشان کاملا آگاه است.) و ما آن رؤیایى را که به تو نشان دادیم، فقط براى آزمایش مردم بود; همچنین شجره ملعونه ( درخت نفرین شده) را که در قرآن ذکر کردهایم. ما آنها را بیم داده (و انذار) میکنیم; اما جز طغیان عظیم، چیزى بر آنها نمیافزاید!» (۶۰)
(به یاد آورید) زمانى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده کنید!» آنها همگى سجده کردند، جز ابلیس که گفت: «آیا براى کسى سجده کنم که او را از خاک آفریدهاى؟!» (۶۱)
(سپس) گفت: «به من بگو، این کسى را که بر من برترى دادهاى (به چه دلیل بوده است؟) اگر مرا تا روز قیامت زنده بگذارى، همه فرزندانش را، جز عده کمی، گمراه و ریشهکن خواهم ساخت!» (۶۲)
فرمود: «برو! هر کس از آنان از تو تبعیت کند، جهنم کیفر شماست، کیفرى است فراوان! (۶۳)
هر کدام از آنها را میتوانى با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیادهات را بر آنها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوى! و آنان را با وعدهها سرگرم کن! -ولى شیطان، جز فریب و دروغ، وعدهاى به آنها نمیدهد- (۶۴)
(اما بدان) تو هرگز سلطهاى بر بندگان من، نخواهى یافت (و آنها هیچگاه به دام تو گرفتار نمیشوند)! همین قدر کافى است که پروردگارت حافظ آنها باشد.» (۶۵)
پروردگارتان کسى است که کشتى را در دریا براى شما به حرکت درمیآورد، تا از نعمت او بهرهمند شوید; او نسبت به شما مهربان است. (۶۶)
و هنگامی که در دریا ناراحتى به شما برسد، جز او، تمام کسانى را که (براى حل مشکلات خود) میخوانید، فراموش میکنید; اما هنگامی که شما را به خشکى نجات دهد، روى میگردانید; و انسان، بسیار ناسپاس است! (۶۷)
آیا از این ایمن هستید که در خشکى (با یک زلزله شدید) شما را در زمین فرو ببرد، یا طوفانى از سنگریزه بر شما بفرستد (و در آن مدفونتان کند)، سپس حافظ (و یاورى) براى خود نیابید؟! (۶۸)
یا اینکه ایمن هستید که بار دیگر شما را به دریا بازگرداند، و تندباد کوبندهاى بر شما بفرستد، و شما را بخاطر کفرتان غرق کند، سپس دادخواه و خونخواهى در برابر ما پیدا نکنید؟! (۶۹)
ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم; و آنها را در خشکى و دریا، (بر مرکبهاى راهوار) حمل کردیم; و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنان روزى دادیم; و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کردهایم، برترى بخشیدیم. (۷۰)
(به یاد آورید) روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان میخوانیم! کسانى که نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادى و سرور) میخوانند; و بقدر رشته شکاف هسته خرمایى به آنان ستم نمیشود! (۷۱)
اما کسى که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است! (۷۲)
نزدیک بود آنها تو را (با وسوسههاى خود) از آنچه بر تو وحى کردهایم بفریبند، تا غیر آن را به ما نسبت دهى; و در آن صورت، تو را به دوستى خود برمیگزینند! (۷۳)
و اگر ما تو را ثابت قدم نمیساختیم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودى)، نزدیک بود به آنان تمایل کنى. (۷۴)
اگر چنین میکردى، ما دو برابر مجازات (مشرکان) در زندگى دنیا، و دو برابر (مجازات) آنها را بعد از مرگ، به تو میچشاندیم; سپس در برابر ما، یاورى براى خود نمییافتى! (۷۵)
و نزدیک بود (با نیرنگ و توطئه) تو را از این سرزمین بلغزانند، تا از آن بیرونت کنند!و هرگاه چنین میکردند، (گرفتار مجازات سخت الهى شده،) و پس از تو، جز مدت کمی باقى نمیماندند! (۷۶)
این سنت (ما در مورد) پیامبرانى است که پیش از تو فرستادیم; و هرگز براى سنت ما تغییر و دگرگونى نخواهى یافت! (۷۷)
نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکى شب ( نیمه شب) برپا دار; و همچنین قرآن فجر ( نماز صبح) را; چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است! (۷۸)
و پاسى از شب را (از خواب برخیز، و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافى براى توست; امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد! (۷۹)
و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر کار،) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوى خود، حجتى یارى کننده برایم قرار ده!» (۸۰)
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد; یقینا باطل نابود شدنى است!» (۸۱)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل میکنیم; و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمیافزاید. (۸۲)
هنگامی که به انسان نعمت میبخشیم، (از حق) روى میگرداند و متکبرانه دور میشود; و هنگامی که (کمترین) بدى به او میرسد، (از همه چیز) مایوس میگردد! (۸۳)
بگو: «هر کس طبق روش (و خلق و خوى) خود عمل میکند; و پروردگارتان کسانى را که راهشان نیکوتر است، بهتر میشناسد.» (۸۴)
و از تو درباره «روح» سوال میکنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است; و جز اندکى از دانش، به شما داده نشده است!» (۸۵)
و اگر بخواهیم، آنچه را بر تو وحى فرستادهایم، از تو میگیریم; سپس کسى را نمییابى که در برابر ما، از تو دفاع کند… (۸۶)
مگر رحمت پروردگارت (شامل حالت گردد،) که فضل پروردگارت بر تو بزرگ بوده است! (۸۷)
بگو: «اگر انسانها و پریان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد; هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند. (۸۸)
ما در این قرآن، براى مردم از هر چیز نمونهاى آوردیم (و همه معارف در آن جمع است); اما بیشتر مردم (در برابر آن، از هر کارى) جز انکار، ابا داشتند! (۸۹)
و گفتند: «ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم تا اینکه چشمهجوشانى از این سرزمین (خشک و سوزان) براى ما خارج سازى… (۹۰)
یا باغى از نخل و انگور از آن تو باشد; و نهرها در لابهلاى آن جارى کنى… (۹۱)
یا قطعات (سنگهاى) آسمان را -آنچنان که میپندارى- بر سر ما فرود آرى; یا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بیاورى… (۹۲)
یا براى تو خانهاى پر نقش و نگار از طلا باشد; یا به آسمان بالا روى; حتى اگر به آسمان روى، ایمان نمیآوریم مگر آنکه نامهاى بر ما فرود آورى که آن را بخوانیم! «بگو:» منزه است پروردگارم (از این سخنان بىمعنى)! مگر من جز انسانى فرستاده خدا هستم؟! (۹۳)
تنها چیزى که بعد از آمدن هدایت مانع شد مردم ایمان بیاورند، این بود (که از روى نادانى و بىخبرى) گفتند: «آیا خداوند بشرى را بعنوان رسول فرستاده است؟!» (۹۴)
بگو: «(حتى) اگر در روى زمین فرشتگانى (زندگى میکردند، و) با آرامش گام برمیداشتند، ما فرشتهاى را به عنوان رسول، بر آنها میفرستادیم!» (چرا که رهنماى هر گروهى باید از جنس خودشان باشد). (۹۵)
بگو: «همین کافى است که خداوند، میان من و شما گواه باشد; چرا که او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست! (۹۶)
هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعى اوست; و هر کس را (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هادیان و سرپرستانى غیر خدا براى او نخواهى یافت; و روز قیامت، آنها را بر صورتهایشان محشور میکنیم، در حالى که نابینا و گنگ و کرند; جایگاهشان دوزخ است; هر زمان آتش آن فرونشیند، شعله تازهاى بر آنان میافزاییم! (۹۷)
این کیفر آنهاست، بخاطر اینکه نسبت به آیات ما کافر شدند و گفتند: «آیا هنگامی که ما استخوانهاى پوسیده و خاکهاى پراکندهاى شدیم، بار دیگر آفرینش تازهاى خواهیم یافت؟! سذللّه (۹۸)
آیا نمیدانند خدایى که آسمانها و زمین را آفریده، قادر است مثل آنان را بیافریند (و به زندگى جدید بازشان گرداند)؟! و براى آنان سرآمدى قطعى -که شکى در آن نیست- قرار داده; اما ظالمان، جز کفر و انکار را پذیرا نیستند! (۹۹)
بگو: «اگر شما مالک خزائن رحمت پروردگار من بودید. در آن صورت، (بخاطر تنگ نظرى) امساک میکردید، مبادا انفاق، مایه تنگدستى شما شود» و انسان تنگ نظر است! (۱۰۰)
ما به موسى نه معجزه روشن دادیم; پس از بنى اسرائیل سوال کن آن زمان که این (معجزات نه گانه) به سراغ آنها آمد (چگونه بودند)؟! فرعون به او گفت: «اى موسى! گمان میکنم تو دیوانه (یا ساحرى)!» (۱۰۱)
(موسى) گفت: «تو میدانى این آیات را جز پروردگار آسمانها و زمین -براى روشنى دلها- نفرستاده; و من گمان میکنم اى فرعون، تو (بزودى) هلاک خواهى شد!» (۱۰۲)
پس (فرعون) تصمیم گرفت آنان را از آن سرزمین ریشه کن سازد; ولى ما، او و تمام کسانى را که با او بودند، غرق کردیم. (۱۰۳)
و بعد از آن به بنى اسرائیل گفتیم: «در این سرزمین ( مصر و شام) ساکن شوید! اما هنگامی که وعده آخرت فرا رسد، همه شما را دسته جمعى (به آن دادگاه عدل) میآوریم» (۱۰۴)
و ما قرآن را بحق نازل کردیم; و بحق نازل شد; و تو را، جز بعنوان بشارتدهنده و بیمدهنده، نفرستادیم! (۱۰۵)
و قرآنى که آیاتش را از هم جدا کردیم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانى; و آن را بتدریج نازل کردیم. (۱۰۶)
بگو: «خواه به آن ایمان بیاورید، و خواه ایمان نیاورید، کسانى که پیش از آن به آنها دانش داده شده، هنگامی که (این آیات) بر آنان خوانده میشود، سجدهکنان به خاک میافتند… (۱۰۷)
و میگویند: «منزه است پروردگار ما، که وعدههایش به یقین انجامشدنى است !» (۱۰۸)
آنها (بىاختیار) به زمین میافتند و گریه میکنند; و (تلاوت این آیات، همواره) بر خشوعشان میافزاید. (۱۰۹)
بگو: ««الله» را بخوانید یا «رحمان» را، هر کدام را بخوانید، (ذات پاکش یکى است; و) براى او بهترین نامهاست!» و نمازترا زیاد بلند، یا خیلى آهسته نخوان; و در میان آن دو، راهى (معتدل) انتخاب کن! (۱۱۰)
و بگو: «ستایش براى خداوندى است که نه فرزندى براى خود انتخاب کرده، و نه شریکى در حکومت دارد، و نه بخاطر ضعف و ذلت، (حامی و) سرپرستى براى اوست!» و او را بسیار بزرگ بشمار! (۱۱۱)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حمد مخصوص خدایى است که این کتاب (آسمانى) را بر بنده (برگزیده)اش نازل کرد، و هیچ گونه کژى در آن قرار نداد… (۱)
در حالى که ثابت و مستقیم و نگاهبان کتابهاى (آسمانى) دیگر است; تا (بدکاران را) از عذاب شدید او بترساند; و مؤمنانى را که کارهاى شایسته انجام میدهند، بشارت دهد که پاداش نیکویى براى آنهاست… (۲)
(همان بهشت برین) که جاودانه در آن خواهند ماند! (۳)
و (نیز) آنها را که گفتند: «خداوند، فرزندى (براى خود) انتخاب کرده است»، انذار کند. (۴)
نه آنها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگى از دهانشان خارج میشود! آنها فقط دروغ میگویند! (۵)
گویى میخواهى بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنى اگر به این گفتار ایمان نیاورند! (۶)
ما آنچه را روى زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند! (۷)
(ولى) این زرق و برقها پایدار نیست، و ما (سرانجام) قشر روى زمین را خاک بى گیاهى قرار میدهیم! (۸)
آیا گمان کردى اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! (۹)
« زمانى را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا کن، و راه نجاتى براى ما فراهم ساز!» (۱۰)
ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زدیم، و سالها در خواب فرو رفتند. (۱۱)
سپس آنان را برانگیختیم تا بدانیم (و این امر آشکار گردد که) کدام یک از آن دو گروه، مدت خواب خود را بهتر حساب کردهاند. (۱۲)
ما داستان آنان را بحق براى تو بازگو میکنیم; آنها جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم. (۱۳)
و دلهایشان را محکم ساختیم در آن موقع که قیام کردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است; هرگز غیر او معبودى را نمیخوانیم; که اگر چنین کنیم، سخنى بگزاف گفتهایم. (۱۴)
این قوم ما هستند که معبودهایى جز خدا انتخاب کردهاند; چرا دلیل آشکارى (بر این کار) نمیآورند؟! و چه کسى ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ ببندد؟!» (۱۵)
و (به آنها گفتیم:) هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا میپرستند کنارهگیرى کردید، به غار پناه برید; که پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما میگستراند; و در این امر، آرامشى ب شما فراهم میسازد! (۱۶)
و (اگر در آنجا بودى) خورشید را میدیدى که به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمایل میگردد; و به هنگام غروب، به سمت چپ; و آنها در محل وسیعى از آن (غار) قرار داشتند; این از آیات خداست! هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعى اوست; و هر کس را گمراه نماید، هرگز ولى و راهنمایى براى او نخواهى یافت! (۱۷)
و (اگر به آنها نگاه میکردى) میپنداشتى بیدارند; در حالى که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهاى خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانى میکرد). اگر نگاهشان میکردى، از آنان میگریختى; و سر تا پاى تو از ترس و وحشت پر میشد! (۱۸)
اینگونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سوال کنند; یکى از آنها گفت: «چه مدت خوابیدید؟!» گفتند: «یک روز، یا بخشى از یک روز!» (و چون نتوانستند مدت خوابشان را دقیقا بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکهاى که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذاى پاکیزهترى دارند، و مقدارى از آن براى روزى شما بیاورد. اما باید دقت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد… (۱۹)
چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان میکنند; یا شما را به آیین خویش بازمیگردانند; و در آن صورت، هرگز روى رستگارى را نخواهید دید!» (۲۰)
و اینچنین مردم را متوجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است; و در پایان جهان و قیام قیامت شکى نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهى میگفتند: «بنایى بر آنان بسازید (تا براى همیشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولى آنها که از رازشان آگاهى یافتند (و آن را دلیلى بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدى در کنار (مدفن) آنها میسازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)» (۲۱)
گروهى خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهى می گویند: پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» -همه اینها سخنانى بى دلیل است- و گروهى میگویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو; و از هیچ کس درباره آنها سوال مکن! (۲۲)
و هرگز در مورد کارى نگو: «من فردا آن را انجام می دهم»… (۲۳)
مگر اینکه خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردى، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور; و بگو: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهى روشنتر از این هدایت کند!» (۲۴)
آنها در غارشان سیصد سال درنگ کردند، و نه سال (نیز) بر آن افزودند. (۲۵)
بگو: «خداوند از مدت توقفشان آگاهتر است; غیب آسمانها و زمین از آن اوست! راستى چه بینا و شنواست! آنها هیچ ولى و سرپرستى جز او ندارند! و او هیچ کس را در حکم خود شرکت نمیدهد!» (۲۶)
آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحى شده تلاوت کن! هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمیسازد; و هرگز پناهگاهى جز او نمییابى! (۲۷)
با کسانى باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند، و تنها رضاى او را میطلبند! و هرگز بخاطر زیورهاى دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانى که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هواى نفس پیروى کردند، و کارهایشان افراطى است. (۲۸)
بگو: «این حق است از سوى پروردگارتان! هر کس میخواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود)، و هر کس میخواهد کافر گردد!» ما براى ستمگران آتشى آماده کردیم که سراپردهاش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضاى آب کنند، آبى براى آنان میاورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان میکند! چه بد نوشیدنى، و چه بد محل اجتماعى است! (۲۹)
مسلما کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد! (۳۰)
آنها کسانى هستند که بهشت جاودان براى آنان است; باغهایى از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جارى است; در آنجا با دستبندهایى از طلا آراسته میشوند; و لباسهایى (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر میکنند; در حالى که بر تختها تکیه کردهاند. چه پاداش خوبى، و چه جمع نیکویى! (۳۱)
(اى پیامبر!) براى آنان مثالى بزن: آن دو مرد، که براى یکى از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم; و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشاندیم; و در میانشان زراعت پر برکتى قراردادیم. (۳۲)
هر دو باغ، میوه آورده بود، (میوههاى فراوان،) و چیزى فروگذار نکرده بود; و میان آن دو، نهر بزرگى جارى ساخته بودیم. (۳۳)
صاحب این باغ، درآمد فراوانى داشت; به همین جهت، به دوستش -در حالى که با او گفتگو میکرد- چنین گفت: «من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نیرومندترم!» (۳۴)
و در حالى که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد، و گفت: «من گمان نمیکنم هرگز این باغ نابود شود! (۳۵)
و باور نمیکنم قیامت برپا گردد! و اگر به سوى پروردگارم بازگردانده شوم (و قیامتى در کار باشد)، جایگاهى بهتر از این جا خواهم یافت!» (۳۶)
دوست (با ایمان) وى -در حالى که با او گفتگو میکرد- گفت: «آیا به خدایى که تو را از خاک، و سپس از نطفه آفرید، و پس از آن تو را مرد کاملى قرار داد ، کافر شدى؟! (۳۷)
ولى من کسى هستم که «الله» پروردگار من است; و هیچ کس را شریک پروردگارم قرارنمیدهم! (۳۸)
چرا هنگامی که وارد باغت شدى، نگفتى این نعمتى است که خدا خواسته است؟! قوت (و نیرویى) جز از ناحیه خدا نیست! و اگر میبینى من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمی نیست)! (۳۹)
شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد; و مجازات حساب شدهاى از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بگونهاى که آن را به زمین بىگیاه لغزندهاى مبدل کند! (۴۰)
و یا آب آن در اعمال زمین فرو رود، آن گونه که هرگز نتوانى آن را به دست آورى!» (۴۱)
(به هر حال عذاب الهى فرا رسید،) و تمام میوههاى آن نابود شد; و او بخاطر هزینه هایى که در آن صرف کرده بود، پیوسته دستهاى خود را به هم میمالید -در حالى که تمام باغ بر داربستهایش فرو ریخته بود- و میگفت: «اى کاش کسى را همتاى پروردگارم قرار نداده بودم! سذللّه (۴۲)
و گروهى نداشت که او را در برابر (عذاب) خداوند یارى دهند; و از خودش (نیز) نمیتوانست یارى گیرد. (۴۳)
در آنجا ثابت شد که ولایت (و قدرت) از آن خداوند بر حق است! اوست که برترین ثواب، و بهترین عاقبت را (براى مطیعان) دارد! (۴۴)
(اى پیامبر!) زندگى دنیا را براى آنان به آبى تشبیه کن که از آسمان فرو میفرستیم; و بوسیله آن، گیاهان زمین (سرسبز میشود و) در هم فرومیرود. اما بعد از مدتى میخشکد; و بادها آن را به هر سو پراکنده میکند; و خداوند بر همه چیز تواناست! (۴۵)
مال و فرزند، زینت زندگى دنیاست; و باقیات صالحات ( ارزشهاى پایدار و شایسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخشتر است! (۴۶)
و روزى را به خاطر بیاور که کوهها را به حرکت درآوریم; و زمین را آشکار (و مسطح) میبینى; و همه آنان ( انسانها) را برمیانگیزیم، و احدى از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد! (۴۷)
آنها همه در یک صف به (پیشگاه) پروردگارت عرضه میشوند; (و به آنان گفته میشود:) همگى نزد ما آمدید، همان گونه که نخستین بار شما را آفریدیم! اما شما گمان میکردید ما هرگز موعدى برایتان قرار نخواهیم داد! (۴۸)
و کتاب ( کتابى که نامه اعمال همه انسانهاست) در آن جا گذارده میشود، پس گنهکاران را میبینى که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند; و میگویند: «اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالى است که) همه اعمال خود را حاضر میبینند; و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند. (۴۹)
به یاد آرید زمانى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده کنید!» آنها همگى سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جاى من اولیاى خود انتخاب میکنید، در حالى که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبردارى از شیطان و فرزندانش به جاى اطاعت خدا،) چه جایگزینى بدى است براى ستمکاران! (۵۰)
من هرگز آنها ( ابلیس و فرزندانش) را به هنگام آفرینش آسمانها و زمین، و نه به هنگام آفرینش خودشان، حاضر نساختم! و من هیچ گاه گمراهکنندگان را دستیار خود قرار نمیدهم! (۵۱)
به خاطر بیاورید روزى را که (خداوند) میگوید: «همتایانى را که براى من میپنداشتید، بخوانید (تا به کمک شما بشتابند!)» ولى هر چه آنها را میخوانند،جوابشان نمیدهند; و در میان این دو گروه، کانون هلاکتى قراردادهایم! (۵۲)
و گنهکاران، آتش (دوزخ) را میبینند; و یقین میکنند که با آن درمیآمیزند،و هیچ گونه راه گریزى از آن نخواهند یافت. (۵۳)
و در این قرآن، از هر گونه مثلى براى مردم بیان کردهایم; ولى انسان بیش از هر چیز، به مجادله میپردازد! (۵۴)
و چیزى مردم را بازنداشت از اینکه -وقتى هدایت به سراغشان آمد- ایمان بیاورند و از پروردگارشان طلب آمرزش کنند، جز اینکه (خیرهسرى کردند; گویى میخواستند) سرنوشت پیشینیان براى آنان بیاید، یا عذاب (الهى) در برابرشان قرار گیرد! (۵۵)
ما پیامبران را، جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده، نمیفرستیم; اما کافران همواره مجادله به باطل میکنند، تا (به گمان خود،) حق را بوسیله آن از میان بردارند! و آیات ما، و مجازاتهایى را که به آنان وعده داده شده است،به باد مسخره گرفتند! (۵۶)
چه کسى ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او تذکر داده شده، و از آن روى گرداند، و آنچه را با دستهاى خود پیش فرستاد فراموش کرد؟! ما بر دلهاى اینها پردههایى افکندهایم تا نفهمند; و در گوشهایشان سنگینى قرار دادهایم (تا صداى حق را نشنوند)! و از این رو اگر آنها را به سوى هدایت بخوانى، هرگز هدایت نمیشوند! (۵۷)
و پروردگارت، آمرزنده و صاحب رحمت است; اگر میخواست آنان را به خاطر اعمالشان مجازات کند، عذاب را هر چه زودتر براى آنها میفرستاد; ولى براى آنان موعدى است که هرگز از آن راه فرارى نخواهند داشت! (۵۸)
این شهرها و آبادیهایى است که ما آنها را هنگامی که ستم کردند هلاک نمودیم; و براى هلاکتشان موعدى قرار دادیم! (آنها ویرانههایش را با چشم میبینند، و عبرت نمیگیرند!) (۵۹)
به خاطر بیاور هنگامی را که موسى به دوست خود گفت: دست از جستجو برنمیدارم تا به محل تلاقى دو دریا برسم; هر چند مدت طولانى به راه خود ادامه دهم! (۶۰)
(ولى) هنگامی که به محل تلاقى آن دو دریا رسیدند، ماهى خود را (که براى تغذیه همراه داشتند) فراموش کردند; و ماهى راه خود را در دریا پیش گرفت (و روان شد). (۶۱)
هنگامی که از آن جا گذشتند، (موسى) به یار همسفرش گفت: «غذاى ما را بیاور، که سخت از این سفر خسته شدهایم!» (۶۲)
گفت: «به خاطر دارى هنگامی که ما (براى استراحت) به کنار آن صخره پناه بردیم، من (در آن جا) فراموش کردم جریان ماهى را بازگو کنم -و فقط شیطان بود که آن را از خاطر من برد- و ماهى بطرز شگفتآورى راه خود را در دریا پیش گرفت!» (۶۳)
(موسى) گفت: «آن همان بود که ما میخواستیم!» سپس از همان راه بازگشتند، در حالى که پىجویى میکردند. (۶۴)
(در آن جا) بندهاى از بندگان ما را یافتند که رحمت (و موهبت عظیمی) از سوى خود به او داده، و علم فراوانى از نزد خود به او آموخته بودیم. (۶۵)
موسى به او گفت: «آیا از تو پیروى کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزى؟» (۶۶)
گفت: «تو هرگز نمیتوانى با من شکیبایى کنى! (۶۷)
و چگونه میتوانى در برابر چیزى که از رموزش آگاه نیستى شکیبا باشى؟! (۶۸)
(موسى) گفت: «به خواست خدا مرا شکیبا خواهى یافت; و در هیچ کارى مخالفت فرمان تو نخواهم کرد!» (۶۹)
(خضر) گفت: «پس اگر میخواهى بدنبال من بیایى، از هیچ چیز مپرس تا خودم (به موقع) آن را براى تو بازگو کنم.» (۷۰)
آن دو به راه افتادند; تا آن که سوار کشتى شدند، (خضر) کشتى را سوراخ کرد. (موسى) گفت: ; سخللّهآیا آن را سوراخ کردى که اهلش را غرق کنى؟! راستى که چه کار بدى انجام دادى!» (۷۱)
گفت: «آیا نگفتم تو هرگز نمیتوانى با من شکیبایى کنى؟!» (۷۲)
(موسى) گفت: «مرا بخاطر این فراموشکاریم مؤاخذه مکن و از این کارم بر من سخت مگیر! سذللّه (۷۳)
باز به راه خود ادامه دادند، تا اینکه نوجوانى را دیدند; و او آن نوجوان را کشت. (موسى) گفت: سخللّهآیا انسان پاکى را، بى آنکه قتلى کرده باشد، کشتى؟! براستى کار زشتى انجام دادى! سذللّه (۷۴)
(باز آن مرد عالم) گفت: «آیا به تو نگفتم که تو هرگز نمیتوانى با من صبر کنى؟!» (۷۵)
(موسى) گفت: «بعد از این اگر درباره چیزى از تو سوال کردم، دیگر با من همراهى نکن; (زیرا) از سوى من معذور خواهى بود!» (۷۶)
باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریهاى رسیدند; از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند; ولى آنان از مهمان کردنشان خوددارى نمودند; (با این حال) در آن جا دیوارى یافتند که میخواست فروریزد; و (آن مرد عالم) آن را برپا داشت. (موسى) گفت: «(لااقل) میخواستى در مقابل این کار مزدى بگیرى!» (۷۷)
او گفت: «اینک زمان جدایى من و تو فرا رسیده; اما بزودى راز آنچه را که نتوانستى در برابر آن صبر کنى، به تو خبر میدهم. (۷۸)
اما آن کشتى مال گروهى از مستمندان بود که با آن در دریا کار میکردند; و من خواستم آن را معیوب کنم; (چرا که) پشت سرشان پادشاهى (ستمگر) بود که هر کشتى (سالمی) را بزور میگرفت! (۷۹)
و اما آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند; و بیم داشتیم که آنان را به طغیان و کفر وادارد! (۸۰)
از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جاى او، فرزندى پاکتر و با محبتتر به آن دو بدهد! (۸۱)
و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود; و زیر آن، گنجى متعلق به آن دو وجود داشت; و پدرشان مرد صالحى بود; و پروردگار تو میخواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند; این رحمتى از پروردگارت بود; و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم; این بود رازکارهایى که نتوانستى در برابر آنها شکیبایى به خرج دهى!» (۸۲)
و از تو درباره «ذو القرنین» میپرسند; بگو: «بزودى بخشى از سرگذشت او را براى شما بازگو خواهم کرد.» (۸۳)
ما به او در روى زمین، قدرت و حکومت دادیم; و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم. (۸۴)
او از این اسباب، (پیروى و استفاده) کرد… (۸۵)
تا به غروبگاه آفتاب رسید; (در آن جا) احساس کرد (و در نظرش مجسم شد) که خورشید در چشمه تیره و گلآلودى فرو میرود; و در آن جا قومی را یافت; گفتیم: «اى ذو القرنین! آیا میخواهى (آنان) را مجازات کنى، و یا روش نیکویى در مورد آنها انتخاب نمایى؟» (۸۶)
گفت: «اما کسى را که ستم کرده است، مجازات خواهیم کرد; سپس به سوى پروردگارش بازمیگردد، و خدا او را مجازات شدیدى خواهد کرد! (۸۷)
و اما کسى که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشى نیکوتر خواهد داشت; و ما دستور آسانى به او خواهیم داد.» (۸۸)
سپس (بار دیگر) از اسبابى (که در اختیار داشت) بهره گرفت… (۸۹)
تا به خاستگاه خورشید رسید; (در آن جا) دید خورشید بر جمعیتى طلوع میکند که در برابر (تابش) آفتاب، پوششى براى آنها قرار نداده بودیم (و هیچ گونه سایبانى نداشتند). (۹۰)
(آرى) اینچنین بود (کار ذو القرنین)! و ما بخوبى از امکاناتى که نزد او بود آگاه بودیم! (۹۱)
(باز) از اسباب مهمی (که در اختیار داشت) استفاده کرد… (۹۲)
(و همچنان به راه خود ادامه داد) تا به میان دو کوه رسید; و در کنار آن دو (کوه) قومی را یافت که هیچ سخنى را نمیفهمیدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود)! (۹۳)
(آن گروه به او) گفتند: «اى ذو القرنین یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد میکنند; آیا ممکن است ما هزینهاى براى تو قرار دهیم، که میان ما و آنها سدى ایجاد کنى؟!» (۹۴)
(ذو القرنین) گفت: «آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد میکنید)! مرا با نیرویى یارى دهید، تا میان شما و آنها سد محکمی قرار دهم! (۹۵)
قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید (و آنها را روى هم بچینید)!» تا وقتى که کاملا میان دو کوه را پوشانید، گفت: «(در اطراف آن آتش بیفروزید، و) در آن بدمید!» (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، و گفت: «(اکنون) مس مذاب برایم بیاورید تا بر روى آن بریزم!» (۹۶)
(سرانجام چنان سد نیرومندى ساخت) که آنها ( طایفه یاجوج و ماجوج) قادر نبودند از آن بالا روند; و نمیتوانستند نقبى در آن ایجاد کنند. (۹۷)
(آنگاه) گفت: «این از رحمت پروردگار من است! اما هنگامی که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم میکوبد; و وعده پروردگارم حق است!» (۹۸)
و در آن روز (که جهان پایان میگیرد)، ما آنان را چنان رها میکنیم که درهم موج میزنند; و در صور ( شیپور) دمیده میشود; و ما همه را جمع میکنیم! (۹۹)
در آن روز، جهنم را بر کافران عرضه میداریم! (۱۰۰)
همانها که پردهاى چشمانشان را از یاد من پوشانده بود، و قدرت شنوایى نداشتند! (۱۰۱)
آیا کافران پنداشتند میتوانند بندگانم را به جاى من اولیاى خود انتخاب کنند؟! ما جهنم را براى پذیرایى کافران آماده کردهایم! (۱۰۲)
بگو: «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانى هستند؟ (۱۰۳)
آنها که تلاشهایشان در زندگى دنیا گم (و نابود) شده; با این حال، میپندارند کار نیک انجام میدهند!» (۱۰۴)
آنها کسانى هستند که به آیات پروردگارشان و لقاى او کافر شدند; به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از این رو روز قیامت، میزانى براى آنها برپا نخواهیم کرد! (۱۰۵)
(آرى،) این گونه است! کیفرشان دوزخ است، بخاطر آنکه کافر شدند، و آیات من و پیامبرانم را به سخریه گرفتند! (۱۰۶)
اما کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، باغهاى بهشت برین محل پذیرایى آنان خواهد بود. (۱۰۷)
آنها جاودانه در آن خواهند ماند; و هرگز تقاضاى نقل مکان از آن جا نمیکنند! (۱۰۸)
بگو: «اگر دریاها براى (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان میگیرد. پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد; هر چند همانند آن (دریاها) را کمک آن قرار دهیم!» (۱۰۹)
بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما; (امتیازم این است که) به من وحى میشود که تنها معبودتان معبود یگانه است; پس هر که به لقاى پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند! (۱۱۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
کهیعص (۱)
(این) یادى است از رحمت پروردگار تو نسبت به بندهاش زکریا… (۲)
در آن هنگام که پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) پنهان خواند… (۳)
گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده; و شعله پیرى تمام سرم را فراگرفته; و من هرگز در دعاى تو، از اجابت محروم نبودهام! (۴)
و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسدارى از آیین تو را نگاه ندارند)! و (از طرفى) همسرم نازا و عقیم است; تو از نزد خود جانشینى به من ببخش… (۵)
که وارث من و دودمان یعقوب باشد; و او را مورد رضایتت قرار ده!» (۶)
اى زکریا! ما تو را به فرزندى بشارت میدهیم که نامش «یحیى» است; و پیش از این، همنامی براى او قرار ندادهایم! (۷)
گفت: «پروردگارا! چگونه براى من فرزندى خواهد بود؟! در حالى که همسرم نازا و عقیم است، و من نیز از شدت پیرى افتاده شده ام!» (۸)
فرمود: «پروردگارت این گونه گفته (و اراده کرده)! این بر من آسان است; و قبلا تو را آفریدم در حالى که چیزى نبودى!» (۹)
عرض کرد: «پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده!» فرمود: «نشانه تو این است که سه شبانه روز قدرت تکلم (با مردم) نخواهى داشت; در حالى که زبانت سالم است!» (۱۰)
او از محراب عبادتش به سوى مردم بیرون آمد; و با اشاره به آنها گفت: «(بشکرانه این موهبت،) صبح و شام خدا را تسبیح گویید!» (۱۱)
اى یحیى! کتاب (خدا) را با قوت بگیر! و ما فرمان نبوت (و عقل کافى) در کودکى به او دادیم! (۱۲)
و رحمت و محبتى از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکى (دل و جان)! و او پرهیزگار بود! (۱۳)
او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود; و جبار (و متکبر) و عصیانگر نبود! (۱۴)
سلام بر او، آن روز که تولد یافت، و آن روز که میمیرد، و آن روز که زنده برانگیخته میشود! (۱۵)
و در این کتاب (آسمانى)، مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانوادهاش جدا شد، و در ناحیه شرقى (بیت المقدس) قرار گرفت; (۱۶)
و میان خود و آنان حجابى افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را بسوى او فرستادیم; و او در شکل انسانى بىعیب و نقص، بر مریم ظاهر شد! (۱۷)
او (سخت ترسید و) گفت: «من از شر تو، به خداى رحمان پناه میبرم اگر پرهیزگارى! (۱۸)
گفت: «من فرستاده پروردگار توام; (آمدهام) تا پسر پاکیزهاى به تو ببخشم!» (۱۹)
گفت: «چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد؟! در حالى که تاکنون انسانى با من تماس نداشته، و زن آلودهاى هم نبودهام!» (۲۰)
گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است! (ما او را میآفرینیم، تا قدرت خویش را آشکار سازیم;) و او را براى مردم نشانهاى قرار دهیم; و رحمتى باشد از سوى ما! و این امرى است پایان یافته (و جاى گفتگو ندارد)!» (۲۱)
سرانجام (مریم) به او باردار شد; و او را به نقطه دور دستى برد (و خلوت گزید) (۲۲)
درد زایمان او را به کنار تنه درخت خرمایى کشاند; (آنقدر ناراحت شد که) گفت: «اى کاش پیش از این مرده بودم، و بکلى فراموش میشدم!» (۲۳)
ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که: «غمگین مباش! پروردگارت زیر پاى تو چشمه آبى (گوارا) قرار داده است! (۲۴)
و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازهاى بر تو فرو میریزد! (۲۵)
(از این غذاى لذیذ) بخور; و (از آن آب گوارا) بنوش; و چشمت را (به این مولود جدید) روشن دار! و هرگاه کسى از انسانها را دیدى، (با اشاره) بگو: من براى خداوند رحمان روزهاى نذر کردهام; بنابراین امروز با هیچ انسانى هیچ سخن نمیگویم! (و بدان که این نوزاد، خودش از تو دفاع خواهد کرد!)» (۲۶)
(مریم) در حالى که او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد; گفتند: «اى مریم! کار بسیار عجیب و بدى انجام دادى! (۲۷)
اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بد کارهاى!!» (۲۸)
(مریم) به او اشاره کرد; گفتند: «چگونه با کودکى که در گاهواره است سخن بگوییم؟!» (۲۹)
(ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم; او کتاب (آسمانى) به من داده; و مرا پیامبر قرار داده است! (۳۰)
و مرا -هر جا که باشم- وجودى پربرکت قرار داده; و تا زمانى که زندهام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است! (۳۱)
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده; و جبار و شقى قرار نداده است! (۳۲)
و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولد شدم، و در آن روز که میمیرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد!» (۳۳)
این است عیسى پسر مریم; گفتار حقى که در آن تردید میکنند! (۳۴)
هرگز براى خدا شایسته نبود که فرزندى اختیار کند! منزه است او! هرگاه چیزى را فرمان دهد، میگوید: «موجود باش!» همان دم موجود میشود! (۳۵)
و خداوند، پروردگار من و شماست! او را پرستش کنید; این است راه راست! (۳۶)
ولى (بعد از او) گروههایى از میان پیروانش اختلاف کردند; واى به حال کافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخیز)! (۳۷)
در آن روز که نزد ما میآیند، چه گوشهاى شنوا و چه چشمهاى بینایى پیدا میکنند! ولى این ستمگران امروز در گمراهى آشکارند! (۳۸)
آنان را از روز حسرت ( روز رستاخیز که براى همه مایه تاسف است) بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان مییابد! و آنها در غفلتند و ایمان نمیآورند! (۳۹)
ما، زمین و تمام کسانى را که بر آن هستند، به ارث میبریم; و همگى بسوى ما بازگردانده میشوند! (۴۰)
در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راستگو، و پیامبر (خدا) بود! (۴۱)
هنگامی که به پدرش گفت: «اى پدر! چرا چیزى را میپرستى که نه میشنود، و نه میبیند، و نه هیچ مشکلى را از تو حل میکند؟! (۴۲)
اى پدر! دانشى براى من آمده که براى تو نیامده است; بنابر این از من پیروى کن، تا تو را به راه راست هدایت کنم! (۴۳)
اى پدر! شیطان را پرستش مکن، که شیطان نسبت به خداوند رحمان، عصیانگر بود! (۴۴)
اى پدر! من از این میترسم که از سوى خداوند رحمان عذابى به تو رسد، در نتیجه از دوستان شیطان باشى!» (۴۵)
گفت: «اى ابراهیم! آیا تو از معبودهاى من روى گردانى؟! اگر (از این کار) دست برندارى، تو را سنگسار میکنم! و براى مدتى طولانى از من دور شو!» (۴۶)
(ابراهیم) گفت: «سلام بر تو! من بزودى از پروردگارم برایت تقاضاى عفو میکنم; چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است! (۴۷)
و از شما، و آنچه غیر خدا میخوانید، کنارهگیرى میکنم; و پروردگارم را میخوانم; و امیدوارم در خواندن پروردگارم بى پاسـخ نمانم!» (۴۸)
هنگامی که از آنان و آنچه غیر خدا میپرستیدند کنارهگیرى کرد، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم; و هر یک را پیامبرى (بزرگ) قرار دادیم! (۴۹)
و از رحمت خود به آنان عطا کردیم; و براى آنها نام نیک و مقام برجستهاى (در میان همه امتها) قرار دادیم! (۵۰)
و در این کتاب (آسمانى) از موسى یاد کن، که او مخلص بود، و رسول و پیامبرى والا مقام! (۵۱)
ما او را از طرف راست (کوه) طور فراخواندیم; و نجواکنان او را (به خود) نزدیک ساختیم; (۵۲)
و ما از رحمت خود، برادرش هارون را -که پیامبر بود- به او بخشیدیم. (۵۳)
و در این کتاب (آسمانى) از اسماعیل (نیز) یاد کن، که او در وعدههایش صادق، و رسول و پیامبرى (بزرگ) بود! (۵۴)
او همواره خانوادهاش را به نماز و زکات فرمان میداد; و همواره مورد رضایت پروردگارش بود. (۵۵)
و در این کتاب، از ادریس (نیز) یاد کن، او بسیار راستگو و پیامبر (بزرگى) بود. (۵۶)
و ما او را به مقام والایى رساندیم. (۵۷)
آنها پیامبرانى بودند که خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود، از فرزندان آدم، و از کسانى که با نوح بر کشتى سوار کردیم، و از دودمان ابراهیم و یعقوب، و از کسانى که هدایت کردیم و برگزیدیم. آنها کسانى بودند که وقتى آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده میشد به خاک میافتادند، در حالى که سجده میکردند و گریان بودند. (۵۸)
اما پس از آنان، فرزندان ناشایستهاى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروى نمودند; و بزودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند دید! (۵۹)
مگر آنان که توبه کنند، و ایمان بیاورند، و کار شایسته انجام دهند; چنین کسانى داخل بهشت میشوند، و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد. (۶۰)
وارد باغهایى جاودانى میشوند که خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است; هر چند آن را ندیدهاند; مسلما وعده خدا تحقق یافتنى است! (۶۱)
در آن جا هرگز گفتار لغو و بیهودهاى نمیشنوند; و جز سلام در آن جا سخنى نیست; و هر صبح و شام، روزى آنان در بهشت مقرر است. (۶۲)
این همان بهشتى است که به بندگان پرهیزگار خود، به ارث میدهیم. (۶۳)
(پس از تاخیر وحى، جبرئیل به پیامبر عرض کرد:) ما جز بفرمان پروردگار تو، نازل نمیشویم; آنچه پیش روى ما، و پشت سر ما، و آنچه میان این دو میباشد، همه از آن اوست; و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده (و نیست)! (۶۴)
همان پروردگار آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد! او را پرستش کن; و در راه عبادتش شکیبا باش! آیا مثل و مانندى براى او مییابى؟! (۶۵)
انسان میگوید: «آیا پس از مردن، زنده (از قبر) بیرون خواهم آمد؟!» (۶۶)
آیا انسان به خاطر نمیآورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالى که چیزى نبود؟! (۶۷)
سوگند به پروردگارت که همه آنها را همراه با شیاطین در قیامت جمع میکنیم; سپس همه را -در حالى که به زانو درآمدهاند- گرداگرد جهنم حاضر میسازیم. (۶۸)
سپس از هر گروه و جمعیتى، کسانى را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش تر بودهاند، جدا میکنیم. (۶۹)
بعد از آن، ما بخوبى از کسانى که براى سوختن در آتش سزاوارترند، آگاهتریم! (۷۰)
و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم میشوید; این امرى است حتمی و قطعى بر پروردگارت! (۷۱)
سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایى میبخشیم; و ظالمان را -در حالى که (از ضعف و ذلت) به زانو درآمدهاند- در آن رها میسازیم. (۷۲)
و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده میشود، کافران به مؤمنان میگویند: «کدام یک از دو گروه ( ما و شما) جایگاهش بهتر، و جلسات انس و مشورتش زیباتر، و بخشش او بیشتر است؟ !» (۷۳)
چه بسیار اقوامی را پیش از آنان نابود کردیم که هم مال و ثروتشان از آنها بهتر بود، و هم ظاهرشان آراستهتر! (۷۴)
بگو: «کسى که در گمراهى است، باید خداوند به او مهلت دهد تا زمانى که وعده الهى را با چشم خود ببینند: یا عذاب (این دنیا)، یا (عذاب) قیامت! (آن روز) خواهند دانست چه کسى جایش بدتر، و لشکرش ناتوانتر است!» (۷۵)
(اما) کسانى که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان میافزاید; و آثار شایستهاى که (از انسان) باقى میماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است! (۷۶)
آیا دیدى کسى را که به آیات ما کافر شد، و گفت: «اموال و فرزندان فراوانى به من داده خواهد شد»؟! (۷۷)
آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانى گرفته است؟! (۷۸)
هرگز چنین نیست! ما بزودى آنچه را میگوید مینویسیم و عذاب را بر او مستمر خواهیم داشت! (۷۹)
آنچه را او میگوید (از اموال و فرزندان)، از او به ارث میبریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد! (۸۰)
و آنان غیر از خدا، معبودانى را براى خود برگزیدند تا مایه عزتشان باشد! (چه پندار خامی!) (۸۱)
هرگز چنین نیست! به زودى (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد; (بلکه) بر ضدشان قیام میکنند! (۸۲)
آیا ندیدى که ما شیاطین را بسوى کافران فرستادیم تا آنان را شدیدا تحریک کنند؟! (۸۳)
پس درباره آنان شتاب مکن; ما آنها (و اعمالشان) را به دقت شماره میکنیم! (۸۴)
در آن روز که پرهیزگاران را دسته جمعى بسوى خداوند رحمان (و پاداشهاى او) محشور میکنیم… (۸۵)
و مجرمان را (همچون شتران تشنهکامی کهبه سوى آبگاه میروند) به جهنم میرانیم… (۸۶)
آنان هرگز مالک شفاعت نیستند; مگر کسى که نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانى دارد. (۸۷)
و گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود برگزیده است». (۸۸)
راستى مطلب زشت و زنندهاى گفتید! (۸۹)
نزدیک است به خاطر این سخن آسمانها از هم متلاشى گردد، و زمین شکافته شود، و کوهها بشدت فرو ریزد… (۹۰)
از این رو که براى خداوند رحمان فرزندى قائل شدند! (۹۱)
در حالى که هرگز براى خداوند رحمان سزاوار نیست که فرزندى برگزیند! (۹۲)
تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند، بنده اویند! (۹۳)
خداوند همه آنها را احصا کرده، و به دقت شمرده است! (۹۴)
و همگى روز رستاخیز، تک و تنها نزد او حاضر میشوند! (۹۵)
مسلما کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبتى براى آنان در دلها قرار میدهد! (۹۶)
و ما فقط آن ( قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بوسیله آن بشارت دهى، و دشمنان سرسخت را با آنان انذار کنى. (۹۷)
چه بسیار اقوام (بىایمان و گنهکارى) را که پیش از آنان هلاک کردیم; آیا احدى از آنها را احساس میکنى؟! یا کمترین صدایى از آنان میشنوى؟! (۹۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
طه (۱)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنى! (۲)
آن را فقط براى یادآورى کسانى که (از خدا) میترسند نازل ساختیم. (۳)
(این قرآن) از سوى کسى نازل شده که زمین و آسمانهاى بلند را آفریده است. (۴)
همان بخشندهاى که بر عرش مسلط است. (۵)
از آن اوست آنچه در آسمانها، و آنچه در زمین، و آنچه میان آن دو، و آنچه در زیر خاک (پنهان) است! (۶)
اگر سخن آشکارا بگویى (یا مخفى کنى)، او اسرار -و حتى پنهانتر از آن- را نیز میداند! (۷)
او خداوندى است که معبودى جز او نیست; و نامهاى نیکوتر از آن اوست! (۸)
و آیا خبر موسى به تو رسیده است؟ (۹)
هنگامی که (از دور) آتشى مشاهده کرد، و به خانواده خود گفت: «(اندکى) درنگ کنید که من آتشى دیدم! شاید شعلهاى از آن براى شما بیاورم; یا بوسیله این آتش راه را پیدا کنم!» (۱۰)
هنگامی که نزد آتش آمد، ندا داده شد که: «اى موسى! (۱۱)
من پروردگار توام! کفشهایت را بیرون آر، که تو در سرزمین مقدس «طوى» هستى! (۱۲)
و من تو را (براى مقام رسالت) برگزیدم; اکنون به آنچه برتو وحى میشود، گوش فراده! (۱۳)
من «الله» هستم; معبودى جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را براى یاد من بپادار! (۱۴)
بطور قطع رستاخیز خواهد آمد! میخواهم آن را پنهان کنم، تا هر کس در برابر سعى و کوشش خود، جزا داده شود! (۱۵)
پس مبادا کسى که به آن ایمان ندارد و از هوسهاى خویش پیروى میکند، تو را از آن بازدارد; که هلاک خواهى شد! (۱۶)
و آن چیست در دست راست تو، اى موسى؟! (۱۷)
گفت: «این عصاى من است; بر آن تکیه میکنم، برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرومیریزم; و مرا با آن کارها و نیازهاى دیگرى است. (۱۸)
گفت: «اى موسى! آن را بیفکن.» (۱۹)
پس موسى آن (عصا) را افکند، که ناگهان اژدهایى شد که به هر سو میشتافت. (۲۰)
گفت: «آن را بگیر و نترس، ما آن را به صورت اولش بازمیگردانیم. (۲۱)
و دستت را به گریبانت ببر، تا سفید و بىعیب بیرون آید; این نشانه دیگرى (از سوى خداوند) است. (۲۲)
تا از نشانههاى بزرگ خویش به تو نشان دهیم. (۲۳)
اینک به سوى فرعون برو، که او طغیان کرده است.» (۲۴)
(موسى) گفت: «پروردگارا! سینهام را گشاده کن; (۲۵)
و کارم رابرایم آسان گردان! (۲۶)
و گره از زبانم بگشاى; (۲۷)
تا سخنان مرا بفهمند! (۲۸)
و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده… (۲۹)
برادرم هارون را! (۳۰)
با او پشتم را محکم کن; (۳۱)
و او را در کارم شریک ساز; (۳۲)
تا تو را بسیار تسبیح گوییم; (۳۳)
و تو را بسیار یاد کنیم; (۳۴)
چرا که تو همیشه از حال ما آگاه بودهاى!» (۳۵)
فرمود: «اى موسى! آنچه را خواستى به تو داده شد! (۳۶)
و ما بار دیگر تو را مشمول نعمت خود ساختیم… (۳۷)
آن زمان که به مادرت آنچه لازم بود الهام کردیم… (۳۸)
که: «او را در صندوقى بیفکن، و آن صندوق را به دریا بینداز، تا دریا آن را به ساحل افکند; و دشمن من و دشمن او، آن را برگیرد!» و من محبتى از خودم بر تو افکندم، تا در برابر دیدگان ( علم) من، ساخته شوى (و پرورش یابى)! (۳۹)
در آن هنگام که خواهرت (در نزدیکى کاخ فرعون) راه میرفت و میگفت: «آیا کسى را به شما نشان دهم که این نوزاد را کفالت میکند (و دایه خوبى براى او خواهد بود)!» پس تو را به مادرت بازگرداندیم، تا چشمش به تو روشن شود; و غمگین نگردد! و تو یکى (از فرعونیان) را کشتى; اما ما تو را از اندوه نجات دادیم! و بارها تو را آزمودیم! پس از آن، سالیانى در میان مردم «مدین; سذللّه توقف نمودى; سپس در زمان مقدر (براى فرمان رسالت) به این جا آمدى، اى موسى! (۴۰)
و من تو را براى خودم ساختم (و پرورش دادم)! (۴۱)
(اکنون) تو و برادرت با آیات من بروید، و در یاد من کوتاهى نکنید! (۴۲)
بسوى فرعون بروید; که طغیان کرده است! (۴۳)
اما بنرمی با او سخن بگویید; شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد! (۴۴)
(موسى و هارون) گفتند: «پروردگارا! از این میترسیم که بر ما پیشى گیرد (و قبل از بیان حق، ما را آزار دهد); یا طغیان کند (و نپذیرد)!» (۴۵)
فرمود: «نترسید! من با شما هستم; (همه چیز را) میشنوم و میبینم! (۴۶)
به سراغ او بروید و بگویید: «ما فرستادگان پروردگار توئیم! بنى اسرائیل را با ما بفرست; و آنان را شکنجه و آزار مکن! ما نشانه روشنى از سوى پروردگارت براى تو آوردهایم! و درود بر آن کس باد که از هدایت پیروى میکند! (۴۷)
به ما وحى شده که عذاب بر کسى است که (آیات الهى را) تکذیب کند و سرپیچى نماید!» (۴۸)
(فرعون) گفت: «پروردگار شما کیست، اى موسى؟!» (۴۹)
گفت: «پروردگار ما همان کسى است که به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده; سپس هدایت کرده است!» (۵۰)
گفت: «پس تکلیف نسلهاى گذشته (که به اینها ایمان نداشتند) چه خواهد شد؟!» (۵۱)
گفت: «آگاهى مربوط به آنها، نزد پروردگارم در کتابى ثبت است; پروردگارم هرگز گمراه نمیشود، و فراموش نمیکند (و آنچه شایسته آنهاست به ایشان میدهد)! (۵۲)
همان خداوندى که زمین را براى شما محل آسایش قرار داد; و راههایى در آن ایجاد کرد; و از آسمان، آبى فرستاد!» که با آن، انواع گوناگون گیاهان را (از خاک تیره) برآوردیم. (۵۳)
هم خودتان بخورید; و هم چهارپایانتان را در آن به چرا برید! مسلما در اینها نشانههاى روشنى براى خردمندان است! (۵۴)
ما شما را از آن ( زمین) آفریدیم; و در آن بازمیگردانیم; و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون میآوریم! (۵۵)
ما همه آیات خود را به او نشان دادیم; اما او تکذیب کرد و سرباز زد! (۵۶)
گفت: «اى موسى! آیا آمدهاى که با سحر خود، ما را از سرزمینمان بیرون کنى؟! (۵۷)
قطعا ما هم سحرى همانند آن براى تو خواهیم آورد! هم اکنون (تاریخش را تعیین کن، و) موعدى میان ما و خودت قرار ده که نه ما و نه تو، از آن تخلف نکنیم; آن هم در مکانى که نسبت به همه یکسان باشد!» (۵۸)
گفت: «میعاد ما و شما روز زینت ( روز عید) است; به شرط اینکه همه مردم ، هنگامی که روز، بالا میآید، جمع شوند!» (۵۹)
فرعون آن مجلس را ترک گفت; و تمام مکر و فریب خود را جمع کرد; و سپس همه را (در روز موعود) آورد. (۶۰)
موسى به آنان گفت: «واى بر شما! دروغ بر خدا نبندید، که شما را با عذابى نابود میسازد! و هر کس که (بر خدا) دروغ ببندد، نومید (و شکست خورده) میشود!» (۶۱)
آنها در میان خود، در مورد ادامه راهشان به نزاع برخاستند; و مخفیانه و درگوشى با هم سخن گفتند. (۶۲)
گفتند: «این دو (نفر) مسلما ساحرند! میخواهند با سحرشان شما را از سرزمینتان بیرون کنند و راه و رسم نمونه شما را از بین ببرند! (۶۳)
اکنون که چنین است، تمام نیرو و نقشه خود را جمع کنید، و در یک صف (به میدان مبارزه) بیایید; امروز رستگارى از آن کسى است که برترى خود را اثبات کند! (۶۴)
(ساحران) گفتند: «اى موسى! آیا تو اول (عصاى خود را) میافکنى، یا ما کسانى باشیم که اول بیفکنیم؟!» (۶۵)
گفت: «شما اول بیفکنید!» در این هنگام طنابها و عصاهاى آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر میرسید که حرکت میکند! (۶۶)
موسى ترس خفیفى در دل احساس کرد (مبادا مردم گمراه شوند)! (۶۷)
گفتیم: «نترس! تو مسلما (پیروز و) برترى! (۶۸)
و آنچه را در دست راست دارى بیفکن، تمام آنچه را ساختهاند میبلعد! آنچه ساختهاند تنها مکر ساحر است; و ساحر هر جا رود رستگار نخواهد شد!» (۶۹)
(موسى عصاى خود را افکند، و آنچه را که آنها ساخته بودند بلعید.) ساحران همگى به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسى ایمان آوردیم!» (۷۰)
(فرعون) گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اذن دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است! به یقین دستها و پاهایتان را بطور مخالف قطع میکنم; و شما را از تنههاى نخل به دار میآویزم; و خواهید دانست مجازات کدام یک از ما دردناکتر و پایدارتر است!» (۷۱)
گفتند: «سوگند به آن کسى که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنى که براى ما آمده، مقدم نخواهیم داشت! هر حکمی میخواهى بکن; تو تنها در این زندگى دنیا میتوانى حکم کنى! (۷۲)
ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحمیل کردى ببخشاید; و خدا بهتر و پایدارتر است!» (۷۳)
هر کس در محضر پروردگارش خطاکار حاضر شود، آتش دوزخ براى اوست; در آن جا، نه میمیرد و نه زندگى میکند! (۷۴)
و هر کس با ایمان نزد او آید، و اعمال صالح انجام داده باشد، چنین کسانى درجات عالى دارند.. . (۷۵)
باغهاى جاویدان بهشت، که نهرها از زیر درختانش جارى است، در حالى که همیشه در آن خواهند بود; این است پاداش کسى که خود را پاک نماید! (۷۶)
ما به موسى وحى فرستادیم که: «شبانه بندگانم را (از مصر) با خود ببر; و براى آنها راهى خشک در دریا بگشا; که نه از تعقیب (فرعونیان) خواهى ترسید، و نه از غرق شدن در دریا! سذللّه (۷۷)
(به این ترتیب) فرعون با لشکریانش آنها را دنبال کردند; و دریا آنان را (در میان امواج خروشان خود) بطور کامل پوشانید! (۷۸)
فرعون قوم خود را گمراه ساخت; و هرگز هدایت نکرد! (۷۹)
اى بنى اسرائیل! ما شما را از چنگال دشمنتان نجات دادیم; و در طرف راست کوه طور، با شما وعده گذاردیم; و «من» و «سلوى» بر شما نازل کردیم! (۸۰)
بخوریداز روزیهاى پاکیزهاى که به شما دادهایم; و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوب میکند! (۸۱)
و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، میآمرزم! (۸۲)
اى موسى! چه چیز سبب شد که از قومت پیشى گیرى، و (براى آمدن به کوه طور)عجله کنى؟! (۸۳)
عرض کرد: «پروردگارا! آنان در پى منند; و من به سوى تو شتاب کردم، تا از من خشنود شوى! سذللّه (۸۴)
فرمود: «ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و سامرى آنها را گمراه ساخت!» (۸۵)
موسى خشمگین و اندوهناک به سوى قوم خود بازگشت و گفت: «اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویى به شما نداد؟! آیا مدت جدایى من از شما به طول انجامید، یا میخواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید؟!» (۸۶)
گفتند: «ما به میل و اراده خود از وعده تو تخلف نکردیم; بلکه مقدارى از زیورهاى قوم را که با خود داشتیم افکندیم!» و سامرى اینچنین القا کرد… (۸۷)
و براى آنان مجسمه گوسالهاى که صدایى همچون صداى گوساله (واقعى) داشت پدید آورد; و (به یکدیگر) گفتند: «این خداى شما، و خداى موسى است!» و او فراموش کرد (پیمانى را که با خدا بسته بود)! (۸۸)
آیا نمیبینند که (این گوساله) هیچ پاسـخى به آنان نمیدهد، و مالک هیچ گونه سود و زیانى براى آنها نیست؟! (۸۹)
و پیش از آن، هارون به آنها گفته بود: «اى قوم من! شما به این وسیله مورد آزمایش قرار گرفتهاید! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس، از من پیروى کنید، و فرمانم را اطاعت نمایید!» (۹۰)
ولى آنها گفتند: «ما همچنان گرد آن میگردیم (و به پرستش گوساله ادامه میدهیم) تا موسى به سوى ما بازگردد!» (۹۱)
(موسى) گفت: «اى هارون! چرا هنگامی که دیدى آنها گمراه شدند… (۹۲)
از من پیروى نکردى؟! آیا فرمان مرا عصیان نمودى؟!» (۹۳)
(هارون) گفت: «اى فرزند مادرم! ( اى برادر!) ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویى تو میان بنى اسرائیل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به کار نبستى!» (۹۴)
(موسى رو به سامرى کرد و) گفت: «تو چرا این کار را کردى، اى سامرى؟!» (۹۵)
گفت: «من چیزى دیدم که آنها ندیدند; من قسمتى از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم، و اینچنین (هواى) نفس من این کار را در نظرم جلوه داد!» (۹۶)
(موسى) گفت: «برو، که بهره تو در زندگى دنیا این است که (هر کس با تو نزدیک شود) بگوئى سخللّهبا من تماس نگیر!» و تو میعادى (از عذاب خدا) دارى، که هرگز تخلف نخواهد شد! (اکنون) بنگر به این معبودت که پیوسته آن را پرستش میکردى! و ببین ما آن را نخست میسوزانیم; سپس ذرات آن را به دریا میپاشیم! (۹۷)
معبود شما تنها خداوندى است که جز او معبودى نیست; و علم او همه چیز را فرا گرفته است! سذللّه (۹۸)
این گونه بخشى از اخبار پیشین را براى تو بازگو میکنیم; و ما از نزد خود، ذکر (و قرآنى) به تو دادیم! (۹۹)
هر کس از آن روى گردان شود، روز قیامت بار سنگینى (از گناه و مسؤولیت) بر دوش خواهد داشت! (۱۰۰)
در حالى که جاودانه در آن خواهند ماند; و بد بارى است براى آنها در روز قیامت! (۱۰۱)
همان روزى که در «صور» دمیده میشود; و مجرمان را با بدنهاى کبود، در آن روز جمع میکنیم! (۱۰۲)
آنها آهسته با هم گفتگو میکنند; (بعضى میگویند:) شما فقط ده (شبانه روز در عالم برزخ) توقف کردید! (و نمیدانند چقدر طولانى بوده است!) (۱۰۳)
ما به آنچه آنها میگویند آگاهتریم، هنگامی که نیکوروشترین آنها میگوید:«شما تنها یک روز درنگ کردید!» (۱۰۴)
و از تو درباره کوهها سوال میکنند; بگو: «پروردگارم آنها را (متلاشى کرده) برباد میدهد! (۱۰۵)
سپس زمین را صاف و هموار و بىآب و گیاه رها میسازد… (۱۰۶)
به گونهاى که در آن، هیچ پستى و بلندى نمیبینى!» (۱۰۷)
در آن روز، همه از دعوت کننده الهى پیروى نموده، و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت (و همگى از قبرها برمیخیزند); و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع میشود; و جز صداى آهسته چیزى نمیشنوى! (۱۰۸)
در آن روز، شفاعت هیچ کس سودى نمیبخشد، جز کسى که خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضى است. (۱۰۹)
آنچه را پیش رو دارند، و آنچه را (در دنیا) پشت سرگذاشتهاند میداند; ولى آنها به (علم) او احاطه ندارند! (۱۱۰)
و (در آن روز) همه چهرهها در برابر خداوند حى قیوم، خاضع میشود; و مایوس (و زیانکار) است آن که بار ستمی بر دوش دارد! (۱۱۱)
(اما) آن کس که کارهاى شایسته انجام دهد، در حالى که مؤمن باشد، نه از ظلمی میترسد، و نه از نقصان حقش. (۱۱۲)
و این گونه آن را قرآنى عربى ( فصیح و گویا) نازل کردیم، و انواع وعیدها (و انذارها) را در آن بازگو نمودیم، شاید تقوا پیشه کنند; یا براى آنان تذکرى پدید آورد! (۱۱۳)
پس بلندمرتبه است خداوندى که سلطان حق است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحى آن بر تو تمام شود; و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن!» (۱۱۴)
پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم; اما او فراموش کرد; و عزم استوارى براى او نیافتیم! (۱۱۵)
و به یاد آور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده کنید!» همگى سجده کردند; جز ابلیس که سرباز زد (و سجده نکرد)! (۱۱۶)
پس گفتیم: «اى آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند; که به زحمت و رنج خواهى افتاد! (۱۱۷)
(اما تو در بهشت راحت هستى! و مزیتش) براى تو این است که در آن گرسنه و برهنه نخواهى شد; (۱۱۸)
و در آن تشنه نمیشوى، و حرارت آفتاب آزارت نمیدهد!» (۱۱۹)
ولى شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «اى آدم! آیا میخواهى تو را به درخت زندگى جاوید، و ملکى بىزوال راهنمایى کنم؟!» (۱۲۰)
سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتیشان فرو ریخت،) و عورتشان آشکار گشت و براى پوشاندن خود، از برگهاى (درختان) بهشتى جامه دوختند! (آرى) آدم پروردگارش را نافرمانى کرد، و از پاداش او محروم شد! (۱۲۱)
سپس پروردگارش او را برگزید، و توبهاش را پذیرفت، و هدایتش نمود. (۱۲۲)
(خداوند) فرمود: «هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالى که دشمن یکدیگر خواهید بود! ولى هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروى کند، نه گمراه میشود، و نه در رنج خواهد بود! (۱۲۳)
و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت; و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم!» (۱۲۴)
میگوید: «پروردگارا! چرا نابینا محشورم کردى؟! من که بینا بودم!» (۱۲۵)
میفرماید: «آن گونه که آیات من براى تو آمد، و تو آنها را فراموش کردى; امروز نیز تو فراموش خواهى شد!» (۱۲۶)
و این گونه جزا میدهیم کسى را که اسراف کند، و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد! و عذاب آخرت، شدیدتر و پایدارتر است! (۱۲۷)
آیا براى هدایت آنان کافى نیست که بسیارى از نسلهاى پیشین را (که طغیان و فساد کردند) هلاک نمودیم، و اینها در مسکنهاى (ویران شده) آنان راه میروند! مسلما در این امر، نشانههاى روشنى براى خردمندان است. (۱۲۸)
و اگر سنت و تقدیر پروردگارت و ملاحظه زمان مقرر نبود، عذاب الهى بزودى دامان آنان را میگرفت! (۱۲۹)
پس در برابر آنچه میگویند، صبر کن! و پیش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن; تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور; و همچنین (برخى) از ساعات شب و اطراف روز (پروردگارت را) تسبیح گوى; باشد که (از الطاف الهى) خشنود شوى! (۱۳۰)
و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادى، که به گروههایى از آنان دادهایم، میفکن! اینها شکوفههاى زندگى دنیاست; تا آنان را در آن بیازماییم; و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است! (۱۳۱)
خانواده خود را به نماز فرمان ده; و بر انجام آن شکیبا باش! از تو روزى نمیخواهیم; (بلکه) ما به تو روزى میدهیم; و عاقبت نیک براى تقواست! (۱۳۲)
گفتند: «چرا (پیامبر) معجزه و نشانهاى از سوى پروردگارش براى ما نمیآورد؟! (بگو:) آیا خبرهاى روشنى که در کتابهاى (آسمانى) نخستین بوده، براى آنها نیامد؟! (۱۳۳)
اگر ما آنان را پیش از آن (که قرآن نازل شود) با عذابى هلاک میکردیم، (در قیامت) میگفتند: «پروردگارا! چرا پیامبرى براى ما نفرستادى تا از آیات تو پیروى کنیم، پیش از آنکهذلیل و رسوا شویم!» (۱۳۴)
بگو: «همه (ما و شما) در انتظاریم! (ما در انتظار وعده پیروزى، و شما در انتظار شکست ما!) حال که چنین است، انتظار بکشید! اما بزودى میدانید چه کسى از اصحاب صراط مستقیم، و چه کسى هدایت یافته است! (۱۳۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالى که در غفلتند و روى گردانند! (۱)
هیچ یادآورى تازهاى از طرف پروردگارشان براى آنها نمیآید، مگر آنکه با بازى (و شوخى) به آن گوش میدهند! (۲)
این در حالى است که دلهایشان در لهو و بىخبرى فرو رفته است! و ستمگران پنهانى نجوا کردند (و گفتند): «آیا جز این است که او بشرى همانند شماست؟! آیا به سراغ سحر میروید، با اینکه (چشم دارید و) میبینید؟! (۳)
(پیامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمین، میداند; و او شنوا و داناست!» (۴)
آنها گفتند: «(آنچه محمد (ص) آورده وحى نیست;) بلکه خوابهایى آشفته است! اصلا آن را بدروغ به خدا بسته; نه، بلکه او یک شاعر است! (اگر راست میگوید) باید معجزهاى براى ما بیاورد; همان گونه که پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند!» (۵)
تمام آبادیهایى که پیش از اینها هلاک کردیم (تقاضاى معجزات گوناگون کردند،و خواسته آنان عملى شد، ولى) هرگز ایمان نیاوردند; آیا اینها ایمان میآورند؟! (۶)
ما پیش از تو، جز مردانى که به آنان وحى میکردیم، نفرستادیم! (همه انسانبودند، و از جنس بشر!) اگر نمیدانید، از آگاهان بپرسید. (۷)
آنان را پیکرهایى که غذا نخورند قرار ندادیم! عمر جاویدان هم نداشتند! (۸)
سپس وعدهاى را که به آنان داده بودیم، وفا کردیم! آنها و هر کس را که میخواستیم (از چنگ دشمنانشان) نجات دادیم; و مسرفان را هلاک نمودیم! (۹)
ما بر شما کتابى نازل کردیم که وسیله تذکر (و بیدارى) شما در آن است! آیا نمیفهمید؟! (۱۰)
چه بسیار آبادیهاى ستمگرى را در هم شکستیم; و بعد از آنها، قوم دیگرى روى کار آوردیم! (۱۱)
هنگامی که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند! (۱۲)
(گفتیم:) فرار نکنید; و به زندگى پر ناز و نعمت، و به مسکنهاى پر زرق و برقتان بازگردید! شاید (سائلان بیایند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم بازگردانید)! (۱۳)
گفتند: «اى واى بر ما! به یقین ما ستمگر بودیم!» (۱۴)
و همچنان این سخن را تکرار میکردند، تا آنها را درو کرده و خاموش ساختیم! (۱۵)
ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روى بازى نیافریدیم! (۱۶)
(بفرض محال) اگر میخواستیم سرگرمی انتخاب کنیم، چیزى متناسب خود انتخابمیکردیم! (۱۷)
بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبیم تا آن را هلاک سازد; و این گونه، باطل محو و نابود میشود! اما واى بر شما از توصیفى که (درباره خدا و هدف آفرینش)میکنید! (۱۸)
از آن اوست آنان که در آسمانها و زمینند! و آنها که نزد اویند ( فرشتگان) هیچ گاه از عبادتش استکبار نمیورزند، و هرگز خسته نمیشوند. (۱۹)
(تمام) شب و روز را تسبیح میگویند; و سست نمیگردند. (۲۰)
آیا آنها خدایانى از زمین برگزیدند که (خلق میکنند و) منتشر میسازند؟! (۲۱)
اگر در آسمان و زمین، جز «الله» خدایان دیگرى بود، فاسد میشدند (و نظام جهان به هم میخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفى که آنها میکنند! (۲۲)
هیچ کس نمیتواند بر کار او خرده بگیرد; ولى در کارهاى آنها، جاى سوال و ایراد است! (۲۳)
آیا آنها معبودانى جز خدا برگزیدند؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید! این سخن کسانى است که با من هستند، و سخن کسانى ( پیامبرانى) است که پیش از من بودند!» اما بیشتر آنها حق را نمیدانند; و به همین دلیل (از آن) روى گردانند. (۲۴)
ما پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر اینکه به او وحى کردیم که: «معبودى جز من نیست; پس تنها مرا پرستش کنید.» (۲۵)
آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب کرده است»! او منزه است (از این عیب و نقص); آنها ( فرشتگان) بندگان شایسته اویند. (۲۶)
هرگز در سخن بر او پیشى نمیگیرند; و (پیوسته) به فرمان او عمل میکنند. (۲۷)
او اعمال امروز و آینده و اعمال گذشته آنها را میداند; و آنها جز براى کسى که خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمیکنند; و از ترس او بیمناکند. (۲۸)
و هر کس از آنها بگوید: «من جز خدا، معبودى دیگرم»، کیفر او را جهنم میدهیم! و ستمگران را این گونه کیفر خواهیم داد. (۲۹)
آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم; و هر چیز زندهاى را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمیآورند؟! (۳۰)
و در زمین، کوههاى ثابت و پابرجایى قرار دادیم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، درهها و راههایى قرار دادیم تا هدایت شوند! (۳۱)
و آسمان را سقف محفوظى قرار دادیم; ولى آنها از آیات آن روىگردانند. (۳۲)
پیش از تو (نیز) براى هیچ انسانى جاودانگى قرار ندادیم; (وانگهى آنها که انتظار مرگ تو را میکشند،) آیا اگر تو بمیرى، آنان جاوید خواهند بود؟! (۳۴)
هر انسانى طعم مرگ را میچشد! و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم; و سرانجام بسوى ما بازگردانده میشوید! (۳۵)
هنگامی که کافران تو را میبینند، کارى جز استهزا کردن تو ندارند; (و میگویند:) آیا این همان کسى است که سخن از خدایان شما میگوید؟! در حالى که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار میکنند. (۳۶)
(آرى،) انسان از عجله آفریده شده; ولى عجله نکنید; بزودى آیاتم را به شما نشان خواهم داد! (۳۷)
آنها میگویند: «اگر راست میگویید، این وعده (قیامت) کى فرا میرسد؟!» (۳۸)
ولى اگر کافران میدانستند زمانى که (فرا میرسد) نمیتوانند شعلههاى آتش را از صورت و از پشتهاى خود دور کنند، و هیچ کس آنان را یارى نمیکند (این قدر درباره قیامت شتاب نمیکردند)! (۳۹)
(آرى، این مجازات الهى) بطور ناگهانى به سراغشان میآید و مبهوتشان میکند; آنچنان که توانایى دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمیشود! (۴۰)
(اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند; اما سرانجام، آنچه را استهزا میکردند دامان مسخرهکنندگان را گرفت (و مجازات الهى آنها را در هم کوبید)! (۴۱)
بگو: «چه کسى شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه میدارد؟!» ولى آنان از یاد پروردگارشان روىگردانند! (۴۲)
آیا آنها خدایانى دارند که میتوانند در برابر ما از آنان دفاع کنند؟! (این خدایان ساختگى، حتى) نمیتوانند خودشان را یارى دهند (تا چه رسد به دیگران); و نه از ناحیه ما با نیرویى یارى میشوند! (۴۳)
ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهرهمند ساختیم، تا آنجا که عمر طولانى پیدا کردند (و مایه غرور و طغیانشان شد); آیا نمیبینند که ما پیوسته به سراغ زمین آمده، و از آن (و اهلش) میکاهیم؟! آیا آنها غالبند (یا ما)؟! (۴۴)
بگو: «من تنها بوسیله وحى شما را انذار میکنم!» ولى آنها که گوشهایشان کر است، هنگامی که انذار میشوند، سخنان را نمیشنوند! (۴۵)
اگر کمترین عذاب پروردگارت به آنان برسد، فریادشان بلند میشود که: «اى واى بر ما! ما همگى ستمگر بودیم!» (۴۶)
ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت برپا میکنیم; پس به هیچ کس کمترین ستمی نمیشود; و اگر بمقدار سنگینى یک دانه خردل (کار نیک و بدى) باشد، ما آن را حاضر میکنیم; و کافى است که ما حسابکننده باشیم! (۴۷)
ما به موسى و هارون، «فرقان» ( وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآورى براى پرهیزگاران است، دادیم. (۴۸)
همانان که از پروردگارشان در نهان میترسند، و از قیامت بیم دارند! (۴۹)
و این (قرآن) ذکر مبارکى است که (بر شما) نازل کردیم; آیا شما آن را انکار میکنید؟! (۵۰)
ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم; و از (شایستگى) او آگاه بودیم… (۵۱)
آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «این مجسمههاى بىروح چیست که شما همواره آنها را پرستش میکنید؟!» (۵۲)
گفتند: «ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت میکنند.» (۵۳)
گفت: «مسلما هم شما و هم پدرانتان، در گمراهى آشکارى بودهاید!» (۵۴)
گفتند: «آیا مطلب حقى براى ما آوردهاى، یا شوخى میکنى؟!» (۵۵)
گفت: «(کاملا حق آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد کرده; و من بر این امر، از گواهانم! (۵۶)
و به خدا سوگند، در غیاب شما، نقشهاى براى نابودى بتهایتان میکشم!» (۵۷)
سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها -جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد; شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)! (۵۸)
(هنگامی که منظره بتها را دیدند،) گفتند: «هر کس با خدایان ما چنین کرده، قطعا از ستمگران است (و باید کیفر سخت ببیند)!» (۵۹)
(گروهى) گفتند: «شنیدیم نوجوانى از (مخالفت با) بتها سخن میگفت که او را ابراهیم میگویند.» (۶۰)
(جمعیت) گفتند: «او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، تا گواهى دهند!» (۶۱)
(هنگامی که ابراهیم را حاضر کردند،) گفتند: «تو این کار را با خدایان ما کردهاى، اى ابراهیم؟! سذللّه (۶۲)
گفت: «بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن میگویند!» (۶۳)
آنها به وجدان خویش بازگشتند; و (به خود) گفتند: «حقا که شما ستمگرید!» (۶۴)
سپس بر سرهایشان واژگونه شدند; (و حکم وجدان را بکلى فراموش کردند و گفتند:) تو میدانى که اینها سخن نمیگویند! (۶۵)
(ابراهیم) گفت: «آیا جز خدا چیزى را میپرستید که نه کمترین سودى براى شما دارد، و نه زیانى به شما میرساند! (نه امیدى به سودشان دارید، و نه ترسى از زیانشان!) (۶۶)
اف بر شما و بر آنچه جز خدا میپرستید! آیا اندیشه نمیکنید (و عقل ندارید)؟! (۶۷)
گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یارى کنید، اگر کارى از شما ساخته است!» (۶۸)
(سرانجام او را به آتش افکندند; ولى ما) گفتیم: «اى آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!» (۶۹)
آنها میخواستند ابراهیم را با این نقشه نابود کنند; ولى ما آنها را زیانکارترین مردم قرار دادیم! (۷۰)
و او و لوط را به سرزمین (شام) -که آن را براى همه جهانیان پربرکت ساختیم- نجات دادیم! (۷۱)
و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وى بخشیدیم; و همه آنان را مردانى صالح قرار دادیم! (۷۲)
و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت میکردند; و انجام کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم; و تنها ما را عبادت میکردند. (۷۳)
و لوط را (به یاد آور) که به او حکومت و علم دادیم; و از شهرى که اعمال زشت و کثیف انجام میدادند، رهایى بخشیدیم; چرا که آنها مردم بد و فاسقى بودند! (۷۴)
و او را در رحمت خود داخل کردیم; و او از صالحان بود. (۷۵)
و نوح را (به یاد آور) هنگامی که پیش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعاى او را مستجاب کردیم; و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم; (۷۶)
و او را در برابر جمعیتى که آیات ما را تکذیب کرده بودند یارى دادیم; چرا که قوم بدى بودند; از این رو همه آنها را غرق کردیم! (۷۷)
و داوود و سلیمان را (به خاطر بیاور) هنگامی که درباره کشتزارى که گوسفندان بى شبان قوم، شبانگاه در آن چریده (و آن را تباه کرده) بودند، داورى میکردند; و ما بر حکم آنان شاهد بودیم. (۷۸)
ما (حکم واقعى) آن را به سلیمان فهماندیم; و به هر یک از آنان (شایستگى) داورى، و علم فراوانى دادیم; و کوهها و پرندگان را با داوود مسخر ساختیم، که (همراه او) تسبیح (خدا) میگفتند; و ما این کار را انجام دادیم! (۷۹)
و ساختن زره را بخاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند; آیا شکرگزار (این نعمتهاى خدا) هستید؟ (۸۰)
و تندباد را مسخر سلیمان ساختیم، که بفرمان او بسوى سرزمینى که آن را پربرکت کرده بودیم جریان مییافت; و ما از همه چیز آگاه بودهایم. (۸۱)
و گروهى از شیاطین (را نیز مسخر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غواصى میکردند; و کارهایى غیر از این (نیز) براى او انجام میدادند; و ما آنها را (از سرکشى) حفظ میکردیم! (۸۲)
و ایوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالى و مشکلات به من روى آورده; و تو مهربانترین مهربانانى!» (۸۳)
ما دعاى او را مستجاب کردیم; و ناراحتیهایى را که داشت برطرف ساختیم; و خاندانش را به او بازگرداندیم; و همانندشان را بر آنها افزودیم; تا رحمتى از سوى ما و تذکرى براى عبادتکنندگان باشد. (۸۴)
و اسماعیل و ادریس و ذاالکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودند. (۸۵)
و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختیم; چرا که آنها از صالحان بودند. (۸۶)
و ذاالنون ( یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت; و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت; (اما موقعى که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ى متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودى نیست! منزهى تو! من از ستمکاران بودم! » (۸۷)
ما دعاى او را به اجابت رساندیم; و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم; و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم! (۸۸)
و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا کن); و تو بهترین وارثانى!» (۸۹)
ما هم دعاى او را پذیرفتیم، و یحیى را به او بخشیدیم; و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (باردارى) کردیم; چرا که آنان (خاندانى بودند که) همواره در کارهاى خیر بسرعت اقدام میکردند; و در حال بیم و امید ما را میخواندند; و پیوسته براى ما (خاضع و) خاشع بودند. (۹۰)
و به یاد آور زنى را که دامان خود را پاک نگه داشت; و ما از روح خود در او دمیدیم; و او و فرزندش ( مسیح) را نشانه بزرگى براى جهانیان قرار دادیم! (۹۱)
این (پیامبران بزرگ و پیروانشان) همه امت واحدى بودند (و پیرو یک هدف); و من پروردگار شما هستم; پس مرا پرستش کنید! (۹۲)
(گروهى از پیروان ناآگاه آنها) کار خود را به تفرقه در میان خود کشاندند; (ولى سرانجام) همگى بسوى ما بازمیگردند! (۹۳)
و هر کس چیزى از اعمال شایسته بجا آورد، در حالى که ایمان داشته باشد، کوشش او ناسپاسى نخواهد شد; و ما تمام اعمال او را (براى پاداش) مینویسیم. (۹۴)
و حرام است بر شهرها و آبادیهایى که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند;) آنها هرگز باز نخواهند گشت! (۹۵)
تا آن زمان که «یاجوج» و «ماجوج» گشوده شوند; و آنها از هر محل مرتفعى بسرعت عبور میکنند. (۹۶)
و وعده حق ( قیامت) نزدیک میشود; در آن هنگام چشمهاى کافران از وحشت از حرکت بازمیماند; (میگویند:) اى واى بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم; بلکه ما ستمکار بودیم! (۹۷)
شما و آنچه غیر خدا میپرستید، هیزم جهنم خواهید بود; و همگى در آن وارد میشوید. (۹۸)
اگر اینها خدایانى بودند، هرگز وارد آن نمیشدند! در حالى که همگى در آن جاودانه خواهند بود. (۹۹)
براى آنان در آن ( دوزخ) نالههاى دردناکى است و چیزى نمیشنوند. (۱۰۰)
(اما) کسانى که از قبل، وعده نیک از سوى ما به آنها داده شده ( مؤمنان صالح) از آن دور نگاهداشته میشوند. (۱۰۱)
آنها صداى آتش دوزخ را نمیشوند; و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعم هستند. (۱۰۲)
وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمیکند; و فرشتگان به استقبالشان میآیند، (و میگویند:) این همان روزى است که به شما وعده داده میشد! (۱۰۳)
در آن روز که آسمان را چون طومارى در هم میپیچیم، (سپس) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را بازمیگردانیم; این وعدهاى است بر ما، و قطعا آن را انجام خواهیم داد. (۱۰۴)
در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد! سذللّه (۱۰۵)
در این، ابلاغ روشنى است براى جمعیت عبادتکنندگان! (۱۰۶)
ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم. (۱۰۷)
بگو: «تنها چیزى که به من وحى میشود این است که معبود شما خداى یگانه است; آیا (با این حال) تسلیم (حق) میشوید؟ (و بتها را کنار میگذارید؟)» (۱۰۸)
اگر باز (روى گردان شوند، بگو: «من به همه شما یکسان اعلام خطر میکنم; و نمیدانم آیا وعده (عذاب خدا) که به شما داده میشود نزدیک است یا دور! (۱۰۹)
او سخنان آشکار را میداند، و آنچه را کتمان میکنید (نیز) میداند (و چیزى بر او پوشیده نیست)! (۱۱۰)
و من نمیدانم شاید این آزمایشى براى شماست; و مایه بهرهگیرى تا مدتى (معین)! (۱۱۱)
(و پیامبر) گفت: «پروردگارا! بحق داورى فرما (و این طغیانگران را کیفر ده)! و پروردگار ما (خداوند) رحمان است که در برابر نسبتهاى نارواى شما، از او استمداد می طلبم!»(۱۱۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى مردم! از (عذاب) پروردگارتان بترسید، که زلزله رستاخیز امر عظیمی است! (۱)
روزى که آن را میبینید، (آنچنان وحشت سراپاى همه را فرامیگیرد که) هر مادر شیردهى، کودک شیرخوارش را فراموش میکند; و هر باردارى جنین خود را بر زمین مینهد; و مردم را مست میبینى، در حالى که مست نیستند; ولى عذاب خدا شدید است! (۲)
گروهى از مردم، بدون هیچ علم و دانشى، به مجادله درباره خدا برمیخیزند; و از هر شیطان سرکشى پیروى میکنند. (۳)
بر او نوشته شده که هر کس ولایتش را بر گردن نهد، بطور مسلم گمراهش میسازد، و به آتش سوزان راهنماییش میکند! (۴)
اى مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجه کنید که:) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» ( چیزى شبیه گوشت جویده شده)، که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بدون شکل; تا براى شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم)! و جنینهایى را که بخواهیم تا مدت معینى در رحم (مادران) قرارمیدهیم; (و آنچه را بخواهیم ساقظ میکنیم;)بعد شما را بصورت طفل بیرون میآوریم; سپس هدف این است که به حد رشد وبلوغ خویش برسید. در این میان بعضى از شما میمیرند; و بعضى آن قدر عمر میکنند که به بدترین مرحله زندگى (و پیرى) میرسند; آنچنان که بعد از علم و آگاهى، چیزى نمیدانند! (از سوى دیگر،) زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده میبینى، اما هنگامی که آب باران بر آن فرو میفرستیم، به حرکت درمیآید و میروید; و از هر نوع گیاهان زیبا میرویاند! (۵)
این بخاطر آن است که (بدانید) خداوند حق است; و اوست که مردگان را زنده میکند; و بر هر چیزى تواناست. (۶)
و اینکه رستاخیز آمدنى است، و شکى در آن نیست; و خداوند تمام کسانى را که در قبرها هستند زنده میکند. (۷)
و گروهى از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنى بخشى، درباره خدا مجادله میکنند! (۸)
آنها با تکبر و بىاعتنایى (نسبت به سخنان الهى)، میخواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند! براى آنان در دنیا رسوایى است; و در قیامت، عذاب سوزان به آنها میچشانیم! (۹)
(و به آنان میگوییم:) این در برابر چیزى است که دستهایتان از پیش براى شما فرستاده; و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمیکند! (۱۰)
بعضى از مردم خدا را تنها با زبان میپرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است); همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا میکنند; اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون میشوند (و به کفر رومیآورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست دادهاند، و هم آخرت را; و این همان خسران و زیان آشکار است! (۱۱)
او جز خدا کسى را میخواند که نه زیانى به او میرساند، و نه سودى; این همان گمراهى بسیار عمیق است. (۱۲)
او کسى را میخواند که زیانش از نفعش نزدیکتر است; چه بد مولا و یاورى، و چه بد مونس و معاشرى! (۱۳)
خداوند کسانى را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، در باغهایى از بهشت وارد میکند که نهرها زیر درختانش جارى است; (آرى،) خدا هر چه را اراده کند انجام میدهد! (۱۴)
هر کس گمان میکند که خدا پیامبرش را در دنیا و آخرت یارى نخواهد کرد (و از این نظر عصبانى است، هر کارى از دستش ساخته است بکند)، ریسمانى به سقف خانه خود بیاویزد، و خود را حلق آویز و نفس خود را قطع کند (و تا لبه پرتگاه مرگ پیش رود); ببیند آیا این کار خشم او را فرو مینشاند؟! (۱۵)
این گونه ما آن ( قرآن) را بصورت آیات روشنى نازل کردیم; و خداوند هر کس را بخواهد هدایت میکند. (۱۶)
مسلما کسانى که ایمان آوردهاند، و یهود و صابئان ( ستارهپرستان) و نصارى و مجوس و مشرکان، خداوند در میان آنان روز قیامت داورى میکند; (و حق را از باطل جدا میسازد;) خداوند بر هر چیز گواه (و از همه چیز آگاه) است. (۱۷)
آیا ندیدى که تمام کسانى که در آسمانها و کسانى که در زمینند براى خدا سجده میکنند؟! و (همچنین) خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان، و بسیارى از مردم! اما بسیارى (ابا دارند، و) فرمان عذاب درباره آنان حتمی است; و هر کس را خدا خوار کند، کسى او را گرامی نخواهد داشت! خداوند هر کار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام میدهد! (۱۸)
اینان دو گروهند که درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند; کسانى که کافر شدند، لباسهایى از آتش براى آنها بریده شده، و مایع سوزان و جوشان بر سرشان ریخته میشود; (۱۹)
آنچنان که هم درونشان با آن آب میشود، و هم پوستهایشان. (۲۰)
و براى آنان گرزهایى از آهن (سوزان) است. (۲۱)
هر گاه بخواهند از غم و اندوههاى دوزخ خارج شوند، آنها را به آن بازمیگردانند; و (به آنان گفته میشود:) بچشید عذاب سوزان را! (۲۲)
خداوند کسانى را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، در باغهایى از بهشت وارد میکند که از زیر درختانش نهرها جارى است; آنان با دستبندهایى از طلا و مروارید زینت میشوند; و در آنجا لباسهایشان از حریر است. (۲۳)
و بسوى سخنان پاکیزه هدایت میشوند، و به راه خداوند شایسته ستایش، راهنمایى میگردند. (۲۴)
کسانى که کافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنین) از مسجد الحرام، که آن را براى همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانى که در آنجا زندگى میکنند یا از نقاط دور وارد میشوند (،مستحق عذابى دردناکند); و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابى دردناک به او میچشانیم! (۲۵)
(به خاطر بیاور) زمانى را که جاى خانه (کعبه) را براى ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند; و به او گفتیم:) چیزى را همتاى من قرار مده! و خانهام را براى طوافکنندگان و قیامکنندگان و رکوعکنندگان و سجودکنندگان (از آلودگى بتها و از هر گونه آلودگى) پاک ساز! (۲۶)
و مردم را دعوت عمومی به حج کن; تا پیاده و سواره بر مرکبهاى لاغر از هر راه دورى بسوى تو بیایند… (۲۷)
تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیاتبخش) باشند; و در ایام معینى نام خدا را، بر چهارپایانى که به آنان داده است، (به هنگام قربانىکردن) ببرند; پس از گوشت آنها بخورید; و بینواى فقیر را نیز اطعام نمایید! (۲۸)
سپس، باید آلودگیهایشان را برطرف سازند; و به نذرهاى خود وفا کنند; و بر گرد خانه گرامی کعبه، طواف کنند. (۲۹)
(مناسک حج) این است! و هر کس برنامههاى الهى را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براى او بهتر است! و چهارپایان براى شما حلال شده، مگر آنچه (ممنوع بودنش) بر شما خوانده میشود. از پلیدیهاى بتها اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید! (۳۰)
(برنامه و مناسک حج را انجام دهید) در حالى که همگى خالص براى خدا باشد!هیچ گونه همتایى براى او قائل نشوید! و هر کس همتایى براى خدا قرار دهد، گویى از آسمان سقوب کرده، و پرندگان (در وسط هوا) او را میربایند; و یا تندباد او را به جاى دوردستى پرتاب میکند! (۳۱)
این است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست. (۳۲)
در آن (حیوانات قربانى)، منافعى براى شماست تا زمان معینى( روز ذبح آنها) سپس محل آن، خانه قدیمی و گرامی (کعبه) است. (۳۳)
براى هر امتى قربانگاهى قرار دادیم، تا نام خدا را (به هنگام قربانى) بر چهارپایانى که به آنان روزى دادهایم ببرند، و خداى شما معبود واحدى است; در برابر (فرمان) او تسلیم شوید و بشارت ده متواضعان و تسلیمشوندگان را. (۳۴)
همانها که چون نام خدا برده میشود، دلهایشان پر از خوف (پروردگار) میگردد; و شکیبایان در برابر مصیبتهایى که به آنان میرسد; و آنها که نماز را برپا میدارند، و از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق میکنند. (۳۵)
و شترهاى چاق و فربه را (در مراسم حج) براى شما از شعائر الهى قرار دادیم; در آنها براى شما خیر و برکت است; نام خدا را (هنگام قربانى کردن) در حالى که به صف ایستادهاند بر آنها ببرید; و هنگامی که پهلوهایشان آرام گرفت (و جان دادند)، از گوشت آنها بخورید، و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید! این گونه ما آنها را مسخرتان ساختیم، تا شکر خدا را بجا آورید. (۳۶)
نه گوشتها و نه خونهاى آنها، هرگز به خدا نمیرسد. آنچه به او میرسد، تقوا و پرهیزگارى شماست. این گونه خداوند آنها را مسخر شما ساخته، تا او را بخاطر آنکه شما را هدایت کرده است بزرگ بشمرید; و بشارت ده نیکوکاران را! (۳۷)
خداوند از کسانى که ایمان آوردهاند دفاع میکند; خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسى را دوست ندارد! (۳۸)
به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است; چرا که مورد ستم قرار گرفتهاند; و خدا بر یارى آنها تواناست. (۳۹)
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خداى یکتاست!» و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانى را که یارى او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یارى میکند; خداوند قوى و شکست ناپذیر است. (۴۰)
همان کسانى که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند، و زکات میدهند، و امر به معروف و نهى از منکر میکنند، و پایان همه کارها از آن خداست! (۴۱)
اگر تو را تکذیب کنند، (امر تازهاى نیست;) پیش از آنها قوم نوح و عاد و ثمود (پیامبرانشان را) تکذیب کردند. (۴۲)
و همچنین قوم ابراهیم و قوم لوط; (۴۳)
و اصحاب مدین (قوم شعیب); و نیز موسى (از سوى فرعونیان) تکذیب شد; اما من به کافران مهلت دادم، سپس آنها را مجازات کردم. دیدى چگونه (عمل آنها را)انکار نمودم (و چگونه به آنان پاسـخ گفتم)؟! (۴۴)
چه بسیار شهرها و آبادیهایى که آنها را نابود و هلاک کردیم در حالى که (مردمش) ستمگر بودند، بگونهاى که بر سقفهاى خود فروریخت! (نخست سقفها ویران گشت; و بعد دیوارها بر روى سقفها!) و چه بسیار چاه پر آب که بىصاحب ماند; و چه بسیار قصرهاى محکم و مرتفع! (۴۵)
آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایى داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند; یا گوشهاى شنوایى که با آن (نداى حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهاى ظاهر نابینا نمیشود، بلکه دلهایى که در سینههاست کور میشود. (۴۶)
آنان از تو تقاضاى شتاب در عذاب میکنند; در حالى که خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد کرد! و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهایى است که شما میشمرید! (۴۷)
و چه بسیار شهرها و آبادیهایى که به آنها مهلت دادم، در حالى که ستمگر بودند; (اما از این مهلت براى اصلاح خویش استفاده نکردند.) سپس آنها را مجازات کردم; و بازگشت، تنها بسوى من است! (۴۸)
بگو: «اى مردم! من براى شما بیمدهنده آشکارى هستم! (۴۹)
آنها که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آمرزش و روزى پر ارزشى براى آنهاست! (۵۰)
و آنها که در (محو) آیات ما تلاش کردند، و چنین میپنداشتند که میتوانند بر اراده حتمی ما غالب شوند، اصحاب دوزخند!» (۵۱)
هیچ پیامبرى را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (و طرحى براى پیشبرد اهداف الهى خود میریخت)، شیطان القائاتى در آن میکرد; اما خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام میبخشید; و خداوند علیم و حکیم است. (۵۲)
هدف این بود که خداوند القاى شیطان را آزمونى قرار دهد براى آنها که در دلهایشان بیمارى است، و آنها که سنگدلند; و ظالمان در عداوت شدید دور از حق قرار گرفتهاند! (۵۳)
و (نیز) هدف این بود که آگاهان بدانند این حقى است از سوى پروردگارت، و در نتیجه به آن ایمان بیاورند، و دلهایشان در برابر آن خاضع گردد; و خداوند کسانى را که ایمان آوردند، بسوى صراط مستقیم هدایت میکند. (۵۴)
کافران همواره در باره قرآن در شک هستند، تا آنکه روز قیامت بطور ناگهانى فرارسد، یا عذاب روز عقیم ( روزى که قادر بر جبران گذشته نیستند) به سراغشان آید! (۵۵)
حکومت و فرمانروایى در آن روز از آن خداست; و میان آنها داورى میکند: کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، در باغهاى پرنعمت بهشتند; (۵۶)
و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، عذاب خوارکنندهاى براى آنهاست! (۵۷)
و کسانى که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعى از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزى نیکویى میدهد; که او بهترین روزىدهندگان است! (۵۸)
خداوند آنان را در محلى وارد میکند که از آن خشنود خواهند بود; و خداوند دانا و بردبار است. (۵۹)
(آرى،) مطلب چنین است! و هر کس به همان مقدار که به او ستم شده مجازات کند، سپس مورد تعدى قرار گیرد، خدا او را یارى خواهد کرد; یقینا خداوند بخشنده و آمرزنده است! (۶۰)
این (وعده نصرت الهى) بخاطر آن است (که او بر هر چیز قادر است; خداوندى) که شب را در روز، و روز را در شب داخل میکند; و خداوند شنوا و بیناست! (۶۱)
این بخاطر آن است که خداوند حق است; و آنچه را غیر از او میخوانند باطل است; و خداوند بلندمقام و بزرگ است! (۶۲)
آیا ندیدى خداوند از آسمان، آبى فرستاد، و زمین (بر اثر آن) سرسبز و خرم میگردد؟! و خداوند لطیف و آگاه است. (۶۳)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست; و خداوند بىنیاز، و شایسته هر گونه ستایش است! (۶۴)
آیا ندیدى که خداوند آنچه را در زمین است مسخر شما کرد; و (نیز) کشتیهایى را که به فرمان او بر صفحه اقیانوسها حرکت میکنند; و آسمان ( کرات و سنگهاى آسمانى) را نگه میدارد، تا جز بفرمان او، بر زمین فرو نیفتند؟ خداوند نسبت به مردم رحیم و مهربان است! (۶۵)
و او کسى است که شما را زنده کرد، سپس میمیراند، بار دیگر زنده میکند، اما این انسان بسیار ناسپاس است. (۶۶)
براى هر امتى عبادتى قرار دادیم، تا آن عبادت را (در پیشگاه خدا) انجام دهند; پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند! بسوى پروردگارت دعوت کن، که بر هدایت مستقیم قرار دارى (و راه راست همین است که تو میپویى). (۶۷)
و اگر آنان با تو به جدال برخیزند، بگو: «خدا از کارهایى که شما انجام میدهید آگاهتر است! (۶۸)
و خداوند در روز قیامت، میان شما در آنچه اختلاف میکردید، داورى میکند!» (۶۹)
آیا نمیدانستى خداوند آنچه را در آسمان و زمین است میداند؟! همه اینها در کتابى ثبت است (همان کتاب علم بىپایان پروردگار); و این بر خداوند آسان است! (۷۰)
آنها غیر از خداوند، چیزهایى را میپرستند که او هیچ گونه دلیلى بر آن نازل نکرده است، و چیزهایى را که علم و آگاهى به آن ندارند! و براى ستمگران، یاور و راهنمایى نیست! (۷۱)
و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده میشود، در چهره کافران آثار انکار مشاهده میکنى، آنچنان که نزدیک است برخیزند و با مشت به کسانى که آیات ما را بر آنها میخوانند حمله کنند! بگو: «آیا شما را به بدتر از این خبر دهم؟ همان آتش سوزنده ( دوزخ) که خدا به کافران وعده داده; و بد سرانجامی است!» (۷۲)
اى مردم! مثلى زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانى را که غیر از خدا میخوانید، هرگز نمیتوانند مگسى بیافرینند، هر چند براى این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزى از آنها برباید، نمیتوانند آن را باز پس گیرند! هم این طلبکنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم این عابدان، و هم آن معبودان)! (۷۳)
خدا را آن گونه که باید بشناسند نشناختند; خداوند قوى و شکستناپذیر است!(۷۴)
خداوند از فرشتگان رسولانى برمیگزیند، و همچنین از مردم; خداوند شنوا و بیناست! (۷۵)
آنچه را در پیش روى آنها و پشت سر آنهاست میداند; و همه امور بسوى خدا بازمیگردد. (۷۶)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! رکوع کنید، و سجود بجا آورید، و پروردگارتان را عبادت کنید، و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید! (۷۷)
و در راه خدا جهاد کنید، و حق جهادش را ادا نمایید! او شما را برگزید، و در دین (اسلام) کار سنگین و سختى بر شما قرار ندارد; از آیین پدرتان ابراهیم پیروى کنید; خداوند شما را در کتابهاى پیشین و در این کتاب آسمانى «مسلمان» نامید، تا پیامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و به خدا تمسک جویید، که او مولا و سرپرست شماست! چه مولاى خوب، و چه یاور شایستهاى! (۷۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
مؤمنان رستگار شدند; (۱)
آنها که در نمازشان خشوع دارند; (۲)
و آنها که از لغو و بیهودگى روىگردانند; (۳)
و آنها که زکات را انجام میدهند; (۴)
و آنها که دامان خود را (از آلودهشدن به بىعفتى) حفظ میکنند; (۵)
تنها آمیزش جنسى با همسران و کنیزانشان دارند، که در بهرهگیرى از آنان ملامت نمیشوند; (۶)
و کسانى که غیر از این طریق را طلب کنند، تجاوزگرند! (۷)
و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت میکنند; (۸)
و آنها که بر نمازهایشان مواظبت مینمایند; (۹)
(آرى،) آنها وارثانند! (۱۰)
(وارثانى) که بهشت برین را ارث میبرند، و جاودانه در آن خواهند ماند! (۱۱)
و ما انسان را از عصارهاى از گل آفریدیم; (۱۲)
سپس او را نطفهاى در قرارگاه مطمئن ( رحم) قرار دادیم; (۱۳)
سپس نطفه را بصورت علقه ( خون بسته)، و علقه را بصورت مضغه ( چیزى شبیه گوشت جویده شده)، و مضغه را بصورت استخوانهایى درآوردیم; و بر استخوانها گوشت پوشاندیم; سپس آن را آفرینش تازهاى دادیم; پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است! (۱۴)
سپس شما بعد از آن میمیرید; (۱۵)
سپس در روز قیامت برانگیخته میشوید! (۱۶)
ما بر بالاى سر شما هفت راه ( طبقات هفتگانه آسمان) قرار دادیم; و ما (هرگز) از خلق (خود) غافل نبودهایم! (۱۷)
و از آسمان، آبى به اندازه معین نازل کردیم; و آن را در زمین (در جایگاه مخصوصى) ساکن نمودیم; و ما بر از بین بردن آن کاملا قادریم! (۱۸)
سپس بوسیله آن باغهایى از درختان نخل و انگور براى شما ایجاد کردیم; باغهایى که در آن میوههاى بسیار است; و از آن میخورید! (۱۹)
و (نیز) درختى را که از طور سینا میروید ( درخت زیتون)، و از آن روغن و «نان خورش» براى خورندگان فراهم میگردد (آفریدیم)! (۲۰)
و براى شما در چهارپایان عبرتى است; از آنچه در درون آنهاست ( از شیر) شما را سیراب میکنیم; و براى شما در آنها منافع بسیارى است; و از گوشت آنها میخورید; (۲۱)
و بر آنها و بر کشتیها سوار میشوید! (۲۲)
و ما نوح را بسوى قومش فرستادیم; او به آنها گفت: «اى قوم من! خداوند یکتا را بپرستید، که جز او معبودى براى شما نیست! آیا (از پرستش بتها) پرهیز نمیکنید؟! (۲۳)
جمعیت اشرافى (و مغرور) از قوم نوح که کافر بودند گفتند: «این مرد جز بشرى همچون شما نیست، که میخواهد بر شما برترى جوید! اگر خدا میخواست (پیامبرى بفرستد) فرشتگانى نازل میکرد; ما چنین چیزى را هرگز در نیاکان خود نشنیدهایم! (۲۴)
او فقط مردى است که به نوعى جنون مبتلاست! پس مدتى درباره او صبر کنید (تا مرگش فرا رسد، یا از این بیمارى رهایى یابد!)» (۲۵)
(نوح) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهاى آنان یارى کن!» (۲۶)
ما به نوح وحى کردیم که: «کشتى را در حضور ما، و مطابق وحى ما بساز. و هنگامی که فرمان ما (براى غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (که نشانه فرا رسیدن طوفان است)، از هر یک از انواع حیوانات یک جفت در کشتى سوار کن; و همچنین خانوادهات را، مگر آنانى که قبلا وعده هلاکشان داده شده ( همسر و فرزند کافرت); و دیگر درباره ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگى هلاک خواهند شد. (۲۷)
و هنگامی که تو و همه کسانى که با تو هستند بر کشتى سوار شدید، بگو: «ستایش براى خدایى است که ما را از قوم ستمگر نجات بخشید!» (۲۸)
و بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهى پربرکت فرود آر، و تو بهترین فرودآورندگانى!» (۲۹)
(آرى،) در این ماجرا (براى صاحبان عقل و اندیشه) آیات و نشانههایى است; و ما مسلما همگان را آزمایش میکنیم! (۳۰)
سپس جمعیت دیگرى را بعد از آنها به وجود آوردیم. (۳۱)
و در میان آنان رسولى از خودشان فرستادیم که: «خدا را بپرستید; جز او معبودى براى شما نیست; آیا (با این همه، از شرک و بت پرستى) پرهیز نمیکنید؟!» (۳۲)
ولى اشرافیان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب میکردند، و در زندگى دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: «این بشرى است مثل شما; از آنچه میخورید میخورد; و از آنچه مینوشید مینوشد! (پس چگونه میتواند پیامبر باشد؟!) (۳۳)
و اگر از بشرى همانند خودتان اطاعت کنید، مسلما زیانکارید. (۳۴)
آیا او به شما وعده میدهد هنگامی که مردید و خاک و استخوانهایى (پوسیده) شدید، بار دیگر (از قبرها) بیرون آورده میشوید؟! (۳۵)
هیهات، هیهات از این وعدههایى که به شما داده میشود! (۳۶)
مسلما غیر از این زندگى دنیاى ما، چیزى در کار نیست; پیوسته گروهى از ما میمیریم، و نسل دیگرى جاى ما را میگیرد; و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد! (۳۷)
او فقط مردى دروغگوست که بر خداافترا بسته; و ما هرگز به او ایمان نخواهیم آورد!» (۳۸)
(پیامبرشان) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهاى آنان یارى کن!» (۳۹)
خداوند) فرمود: «بزودى از کار خود پشیمان خواهند شد! (اما زمانى که دیگر سودى به حالشان ندارد.)» (۴۰)
سرانجام صیحه آسمانى آنها را بحق فرو گرفت; و ما آنها را همچون خاشاکى بر سیلاب قرار دادیم; دور باد قوم ستمگر (از رحمت خدا)! (۴۱)
سپس اقوام دیگرى را پس از آنها پدید آوردیم. (۴۲)
هیچ ابمتى بر اجل و سر رسید حتمی خود پیشى نمیگیرد، و از آن تاخیر نیز نمیکند. (۴۳)
سپس رسولان خود را یکى پس از دیگرى فرستادیم; هر زمان رسولى براى (هدایت) قومی میآمد، او را تکذیب میکردند; ولى ما این امتهاى سرکش را یکى پس از دیگرى هلاک نمودیم، و آنها را احادیثى قرار دادیم (چنان محو شدند که تنها نام و گفتگویى از آنان باقى ماند.) دور باد (از رحمت خدا) قومی که ایمان نمیآورند! (۴۴)
سپس موسى و برادرش هارون را با آیات خود و دلیلى روشن فرستادیم… (۴۵)
بسوى فرعون و اطرافیان اشرافى او; اما آنها تکبر کردند، و آنها مردمی برترىجوى بودند. (۴۶)
آنها گفتند: «آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، در حالى که قوم آنها بردگان ما هستند؟!» (۴۷)
(آرى،) آنها این دو را تکذیب کردند; و سرانجام همگى هلاک شدند. (۴۸)
و ما به موسى کتاب (آسمانى) دادیم; شاید آنان ( بنى اسرائیل) هدایت شوند. (۴۹)
و ما فرزند مریم ( عیسى) و مادرش را آیت و نشانهاى قرار دادیم; و آنها را در سرزمین مرتفعى که داراى امنیت و آب جارى بود جاى دادیم. (۵۰)
اى پیامبران! از غذاهاى پاکیزه بخورید، و عمل صالح انجام دهید، که من به آنچه انجام میدهید آگاهم. (۵۱)
و این امت شما امت واحدى است; و من پروردگار شما هستم; پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید! (۵۲)
اما آنها کارهاى خود را در میان خویش به پراکندگى کشاندند، و هر گروهى به راهى رفتند; (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند! (۵۳)
آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زمانى (که مرگشان فرا رسد یا گرفتار عذاب الهى شوند). (۵۴)
آنها گمان میکنند اموال و فرزندانى که بعنوان کمک به آنان میدهیم… (۵۵)
براى این است که درهاى خیرات را با شتاب به روى آنها بگشاییم!! (چنین نیست) بلکه آنها نمیفهمند (که این وسیله امتحانشان است). (۵۶)
مسلما کسانى که از خوف پروردگارشان بیمناکند، (۵۷)
و آنان که به آیات پروردگارشان ایمان میآورند، (۵۸)
و آنها که به پروردگارشان شرک نمیورزند، (۵۹)
و آنها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج میدهند و با این حال، دلهایشان هراسناک است از اینکه سرانجام بسوى پروردگارشان بازمیگردند، (۶۰)
(آرى) چنین کسانى در خیرات سرعت میکنند و از دیگران پیشى میگیرند (و مشمول عنایات ما هستند). (۶۱)
و ما هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمیکنیم; و نزد ما کتابى است که (تمام اعمال بندگان را ثبت کرده و) بحق سخن میگوید; و به آنان هیچ ستمی نمیشود. (۶۲)
ولى دلهاى آنها از این نامه اعمال (و روز حساب و آیات قرآن) در بىخبرى فرورفته; و اعمال (زشت) دیگرى جز این دارند که پیوسته آن را انجام میدهند… (۶۳)
تا زمانى که متنعمان مغرور آنها را در چنگال عذاب گرفتار سازیم; در این هنگام، نالههاى دردناک و استغاثهآمیز سرمیدهند! (۶۴)
(اما به آنها گفته میشود:) امروز فریاد نکنید، زیرا از سوى ما یارى نخواهید شد! (۶۵)
(آیا فراموش کردهاید که) در گذشته آیات من پیوسته بر شما خوانده میشد; اما شما اعراض کرده به عقب بازمیگشتید؟! (۶۶)
در حالى که در برابر او (پیامبر) استکبار میکردید، و شبها در جلسات خود به بدگویى میپرداختید؟! (۶۷)
آیا آنها در این گفتار نیندیشیدند، یا اینکه چیزى براى آنان آمده که براى نیاکانشان نیامده است؟! (۶۸)
یا اینکه پیامبرشان را نشناختند (و از سوابق او آگاه نیستند)، از این رو او را انکار میکنند؟! (۶۹)
یا میگویند او دیوانه است؟! ولى او حق را براى آنان آورده; اما بیشترشان از حق کراهت دارند (و گریزانند). (۷۰)
و اگر حق از هوسهاى آنها پیروى کند، آسمانها و زمین و همه کسانى که در آنها هستند تباه میشوند! ولى ما قرآنى به آنها دادیم که مایه یادآورى (و عزت و شرف) براى آنهاست، اما آنان از (آنچه مایه) یادآوریشان (است) رویگردانند! (۷۱)
یا اینکه تو از آنها مزد و هزینهاى (در برابر دعوتت) میخواهى؟ با اینکه مزد پروردگارت بهتر، و او بهترین روزى دهندگان است! (۷۲)
بطور قطع و یقین، تو آنان را به راه راست دعوت میکنى. (۷۳)
اما کسانى که به آخرت ایمان ندارند از این راه منحرفند! (۷۴)
و اگر به آنان رحم کنید و گرفتاریها و مشکلاتشان را برطرف سازیم، (نه تنها بیدار نمیشوند، بلکه) در طغیانشان لجاجت میورزند و (در این وادى) سرگردان میمانند! (۷۵)
ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختیم (تا بیدار شوند)، اما آنان نه در برابر پروردگارشان تواضع کردند، و نه به درگاهش تضرع میکنند! (۷۶)
(این وضع همچنان ادامه مییابد) تا زمانى که درى از عذاب شدید به روى آنان بگشاییم، (و چنان گرفتار میشوند که) ناگهان بکلى مایوس گردند. (۷۷)
و او کسى است که براى شما گوش و چشم و قلب (عقل) ایجاد کرد; اما کمتر شکر او را بجا میآورید. (۷۸)
و او کسى است که شما را در زمین آفرید; و به سوى او محشور میشوید! (۷۹)
و او کسى است که زنده میکند و میمیراند; و رفت و آمد شب و روز از آن اوست; آیا اندیشه نمیکنید؟! (۸۰)
(نه،) بلکه آنان نیز مثل آنچه پیشینیان گفته بودند گفتند. (۸۱)
آنها گفتند: «آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوانهایى (پوسیده) شدیم، آیا بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟! (۸۲)
این وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده; این فقط افسانههاى پیشینیان است!» (۸۳)
بگو: «زمین و کسانى که در آن هستند از آن کیست، اگر شما میدانید؟!» (۸۴)
بزودى (در پاسـخ تو) میگویند: «همه از آن خداست!» بگو: «آیا متذکر نمیشوید؟!» (۸۵)
بگو: «چه کسى پروردگار آسمانهاى هفتگانه، و پروردگار عرش عظیم است؟» (۸۶)
بزودى خواهند گفت: «همه اینها از آن خداست!» بگو: «آیا تقوا پیشه نمیکنید (و از خدا نمیترسید و دست از شرک برنمیدارید)؟!» (۸۷)
بگو: «اگر میدانید، چه کسى حکومت همه موجودات را در دست دارد، و به بى پناهان پناه میدهد، و نیاز به پناهدادن ندارد؟!» (۸۸)
خواهند گفت: «(همه اینها) از آن خداست» بگو: «با این حال چگونه میگویید سحر شدهاید (و این سخنان سحر و افسون است)؟!» (۸۹)
نه، (واقع این است که) ما حق را براى آنها آوردیم; و آنان دروغ میگویند! (۹۰)
خدا هرگز فرزندى براى خود انتخاب نکرده; و معبود دیگرى با او نیست; که اگر چنین میشد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اداره میکردند و بعضى بر بعضى دیگر برترى میجستند (و جهان هستى به تباهى کشیده میشد); منزه است خدا از آنچه آنان توصیف میکنند! (۹۱)
او داناى نهان و آشکار است; پس برتر است از آنچه براى او همتا قرار میدهند! (۹۲)
بگو: «پروردگار من! اگر عذابهایى را که به آنان وعده داده میشود به من نشان دهى (و در زندگیم آن را ببینم)… (۹۳)
پروردگار من! مرا (در این عذابها) با گروه ستمگران قرار مده!» (۹۴)
و ما تواناییم که آنچه را به آنها وعده میدهیم به تو نشان دهیم! (۹۵)
بدى را به بهترین راه و روش دفع کن (و پاسـخ بدى را به نیکى ده)! ما به آنچه توصیف میکنند آگاهتریم! (۹۶)
و بگو: «پروردگارا! از وسوسههاى شیاطین به تو پناه میبرم! (۹۷)
و از اینکه آنان نزد من حاضر شوند (نیز) -اى پروردگار من- به تو پناه میبرم!» (۹۸)
(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه میدهند) تا زمانى که مرگ یکى از آنان فرارسد، میگوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید! (۹۹)
شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او میگویند:) چنین نیست! این سخنى است که او به زبان میگوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند! (۱۰۰)
هنگامی که در «صور» دمیده شود، هیچ یک از پیوندهاى خویشاوندى میان آنها در آن روز نخواهد بود; و از یکدیگر تقاضاى کمک نمیکنند (چون کارى از کسى ساخته نیست)! (۱۰۱)
و کسانى که وزنه اعمالشان سنگین است، همان رستگارانند! (۱۰۲)
و آنان که وزنه اعمالشان سبک باشد، کسانى هستند که سرمایه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند! (۱۰۳)
شعلههاى سوزان آتش همچون شمشیر به صورتهایشان نواخته میشود; و در دوزخ چهرهاى عبوس دارند. (۱۰۴)
(به آنها گفته میشود:) آیا آیات من بر شما خوانده نمیشد، پس آن را تکذیب میکردید؟! (۱۰۵)
میگویند: «پروردگارا! بدبختى ما بر ما چیره شد، و ما قوم گمراهى بودیم! (۱۰۶)
پروردگارا! ما را از این (دوزخ) بیرون آر، اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعا ستمگریم (و مستحق عذاب)!» (۱۰۷)
(خداوند) میگوید: «دور شوید در دوزخ، و با من سخن مگویید! (۱۰۸)
(فراموش کردهاید) گروهى از بندگانم میگفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم; ما را ببخش و بر ما رحم کن; و تو بهترین رحم کنندگانى! (۱۰۹)
اما شما آنها را به باد مسخره گرفتید تا شما را از یاد من غافل کردند; و شما به آنان میخندیدید! (۱۱۰)
ولى من امروز آنها را بخاطر صبر و استقامتشان پاداش دادم; آنها پیروز و رستگارند!» (۱۱۱)
(خداوند) میگوید: «چند سال در روى زمین توقف کردید؟» (۱۱۲)
(در پاسـخ) میگویند: «تنها به اندازه یک روز، یا قسمتى از یک روز! از آنها که میتوانند بشمارند بپرس!» (۱۱۳)
میگوید: «(آرى،) شما مقدار کمی توقف نمودید اگر میدانستید!» (۱۱۴)
آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و بسوى ما باز نمیگردید؟ (۱۱۵)
پس برتر است خداوندى که فرمانرواى حق است (از اینکه شما را بىهدف آفریده باشد)! معبودى جز او نیست; و او پروردگار عرش کریم است! (۱۱۶)
و هر کس معبود دیگرى را با خدا بخواند -و مسلما هیچ دلیلى بر آن نخواهد داشت- حساب او نزد پروردگارش خواهد بود; یقینا کافران رستگار نخواهند شد! (۱۱۷)
و بگو: «پروردگارا! مرا ببخش و رحمت کن; و تو بهترین رحم کنندگانى! (۱۱۸)
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
(این) سورهاى است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنى نازل کردیم، شاید شما متذکر شوید! (۱)
هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید; و نباید رافت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حکم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (۲)
مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمیکند; و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمیآورد; و این کار بر مؤمنان حرام شده است! (۳)
و کسانى که آنان پاکدامن را متهم میکنند، سپس چهار شاهد (بر مدعاى خود) نمیآورند ، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید; و آنها همان فاسقانند! (۴)
مگر کسانى که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آنها را میبخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است. (۵)
و کسانى که همسران خود را (به عمل منافى عفت) متهم میکنند، و گواهانى جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است; (۶)
و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. (۷)
آن زن نیز میتواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتى که به او میدهد) از دروغگویان است. (۸)
و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. (۹)
و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اینکه او توبهپذیر و حکیم است (بسیارى از شما گرفتار مجازات سخت الهى میشدید)! (۱۰)
مسلما کسانى که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهى (متشکل و توطئهگر) از شما بودند; اما گمان نکنید این ماجرا براى شما بد است، بلکه خیر شما در آن است; آنها هر کدام سهم خود را از این گناهى که مرتکب شدند دارند; و از آنان کسى که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی براى اوست! (۱۱)
چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسى که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغى بزرگ و آشکار است؟! (۱۲)
چرا چهار شاهد براى آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند! (۱۳)
و اگر فضل و رحمت الهى در دنیا و آخرت شامل شما نمیشد، بخاطر این گناهى که کردید عذاب سختى به شما میرسید! (۱۴)
به خاطر بیاورید زمانى را که این شایعه را از زبان یکدیگر میگرفتید، و با دهان خود سخنى میگفتید که به آن یقین نداشتید; و آن را کوچک میپنداشتید در حالى که نزد خدا بزرگ است! (۱۵)
چرا هنگامی که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلم کنیم; خداوندا منزهى تو، این بهتان بزرگى است»؟! (۱۶)
خداوند شما را اندرز میدهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان دارید! (۱۷)
و خداوند آیات را براى شما بیان میکند، و خدا دانا و حکیم است. (۱۸)
کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است; و خداوند میداند و شما نمیدانید! (۱۹)
و اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما نبود و اینکه خدا مهربان و رحیم است (مجازات سختى دامانتان را میگرفت)! (۲۰)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از گامهاى شیطان پیروى نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش میسازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان میدهد! و اگر فضل و رحمت الهى بر شمانبود، هرگز احدى از شما پاک نمیشد; ولى خداوند هر که را بخواهد تزکیه میکند، و خدا شنوا و داناست! (۲۱)
آنها که از میان شما داراى برترى (مالى) و وسعت زندگى هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند; آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند; آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! (۲۲)
کسانى که زنان پاکدامن و بى خبر (از هرگونه آلودگى) و مؤمن را متهم میسازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهى بدورند و عذاب بزرگى براى آنهاست. (۲۳)
در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنها به اعمالى که مرتکب میشدند گواهى میدهد! (۲۴)
آن روز، خداوند جزاى واقعى آنان را بىکم و کاست میدهد; و میدانند که خداوند حق آشکار است! (۲۵)
زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند; و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند! اینان از نسبتهاى ناروایى که (ناپاکان) به آنان میدهند مبرا هستند; و براى آنان آمرزش (الهى) و روزى پرارزشى است! (۲۶)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! در خانه هایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید; این براى شما بهتر است; شاید متذکر شوید! (۲۷)
و اگر کسى را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود; و اگر گفته شد: «بازگردید! بازگردید; این براى شما پاکیزه تر است; و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است! (۲۸)
(ولى) گناهى بر شما نیست که وارد خانه هاى غیر مسکونى بشوید که در آن متاعى متعلق به شما وجود دارد; و خدا آنچه را آشکار میکنید و آنچه را پنهان می دارید، میداند! (۲۹)
به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند; این براى آنان پاکیزه تر است; خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است! (۳۰)
و به آنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان (کنیزانشان)، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند; و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید! (۳۱)
مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را; اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز می سازد; خداوند گشایش دهنده و آگاه است! (۳۲)
و کسانى که امکانى براى ازدواج نمییابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز گرداند! و آن بردگانتان که خواستار مکاتبه (قرار داد مخصوص براى آزاد شدن) هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس میکنید (که بعد از آزادى، توانایى زندگى مستقل را دارند); و چیزى از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید! و کنیزان خود را براى دستیابى متاع ناپایدار زندگى دنیا مجبور به خود فروشى نکنید اگر خودشان می خواهند پاک بمانند! و هر کس آنهارا (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد، ) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است! (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد! ) (۳۳)
ما بر شما آیاتى فرستادیم که حقایق بسیارى را تبیین میکند، و اخبارى از کسانى که پیش از شما بودند، و موعظه و اندرزى براى پرهیزگاران! (۳۴)
خداوند نور آسمانها و زمین است; مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنى افروخته میشود که از درخت پربرکت زیتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى; (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود; نورى است بر فراز نورى; و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت میکند، و خداوند به هر چیزى داناست. (۳۵)
(این چراغ پرفروغ) در خانه هایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد); خانه هایى که نام خدا در آنها برده میشود، و صبح و شام در آنها تسبیح او میگویند… (۳۶)
مردانى که نه تجارت و نه معاملهاى آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زکات غافل نمیکند; آنها از روزى میترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو میشود. (۳۷)
(آنها به سراغ این کارها می روند) تا خداوند آنان را به بهترین اعمالى که انجام داده اند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید; و خداوند به هر کس بخواهد بى حساب روزى میدهد (و از مواهب بى انتهاى خویش بهره مند میسازد). (۳۸)
کسانى که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابى است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب میپندارد; اما هنگامی که به سراغ آن میآید چیزى نمییابد، و خدا را نزد آن می یابد که حساب او را بطور کامل میدهد; و خداوند سریع الحساب است! (۳۹)
یا همچون ظلماتى در یک دریاى عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگرى، و بر فراز آن ابرى تاریک است; ظلمتهایى است یکى بر فراز دیگرى، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسى که خدا نورى براى او قرار نداده، نورى براى او نیست! (۴۰)
آیا ندیدى تمام آنان که در آسمانها و زمینند براى خدا تسبیح میکنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را میداند; و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست! (۴۱)
و از براى خداست حکومت و مالکیت آسمانها و زمین; و بازگشت (تمامی موجودات) بسوى اوست! (۴۲)
آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامی میراند، سپس میان آنها پیوند میدهد، و بعد آن را متراکم میسازد؟! در این حال، دانههاى باران را میبینى که از لابهلاى آن خارج میشود; و از آسمان -از کوههایى که در آن است (ابرهایى که همچون کوهها انباشته شدهاند)- دانههاى تگرگ نازل میکند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان میرساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف میکند; نزدیک است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! (۴۳)
خداوند شب و روز را دگرگون میسازد; در این عبرتى است براى صاحبان بصیرت! (۴۴)
و خداوند هر جنبندهاى را از آبى آفرید; گروهى از آنها بر شکم خود راه میروند، و گروهى بر دو پاى خود، و گروهى بر چهار پا راه میروند; خداوند هر چه را بخواهد میآفریند، زیرا خدا بر همه چیز تواناست! (۴۵)
ما آیات روشنگرى نازل کردیم; و خدا هر که را بخواهد به صراط مستقیم هدایت میکند! (۴۶)
آنها میگویند: «به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت میکنیم!» ولى بعد از این ادعا، گروهى از آنان رویگردان میشوند; آنها (در حقیقت) مؤمن نیستند! (۴۷)
و هنگامی که از آنان دعوت شود که بسوى خدا و پیامبرش بیایند تا در میانشان داورى کند، ناگهان گروهى از آنان رویگردان میشوند! (۴۸)
ولى اگر حق داشته باشند (و داورى به نفع آنان شود) با سرعت و تسلیم بسوى او میآیند! (۴۹)
آیا در دلهاى آنان بیمارى است، یا شک و تردید دارند، یا میترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه، بلکه آنها خودشان ستمگرند! (۵۰)
سخن مؤمنان، هنگامی که بسوى خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داورى کند، تنها این است که میگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعى هستند. (۵۱)
و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، چنین کسانى همان پیروزمندان واقعى هستند! (۵۲)
آنها با نهایت تاکید سوگند یاد کردند که اگر به آنان فرمان دهى، (از خانه و اموال خود) بیرون میروند (و جان را در طبق اخلاص گذارده تقدیم میکنند); بگو: «سوگند یاد نکنید; شما طاعت خالصانه نشان دهید که خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است!» (۵۳)
بگو: «خدا را اطاعت کنید، و از پیامبرش فرمان برید! و اگر سرپیچى نمایید، پیامبر مسؤول اعمال خویش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد; و بر پیامبر چیزى جز رساندن آشکار نیست!» (۵۴)
خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعا آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید; و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت; و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل میکند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت. و کسانى که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند. (۵۵)
و نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید. (۵۶)
گمان مبر کافران میتوانند از چنگال مجازات الهى در زمین فرار کنند! جایگاه آنان آتش است، و چه بد جایگاهى است! (۵۷)
اى کسانى که ایمان آورده اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیدهاند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهاى (معمولى) خود را بیرون میآورید، و بعد از نماز عشا; این سه وقت خصوصى براى شماست; اما بعد از این سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه خداوند آیات را براى شما بیان میکند، و خداوند دانا و حکیم است! (۵۸)
و هنگامی که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصى که پیش از آنان بودند اجازه میگرفتند; اینچنین خداوند آیاتش را براى شما بیان میکند، و خدا دانا و حکیم است! (۵۹)
و زنان از کارافتادهاى که امید به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نیست که لباسهاى (رویین) خود را بر زمین بگذارند، بشرط اینکه در برابر مردم خودآرایى نکنند; و اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است; و خداوند شنوا و داناست. (۶۰)
بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهى نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهى نیست که از خانه هاى خودتان (خانه هاى فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب میشود بدون اجازه خاصى) غذا بخورید; و همچنین خانه هاى پدرانتان، یا خانه هاى مادرانتان، یا خانه هاى برادرانتان،یا خانه هاى خواهرانتان، یا خانه هاى عموهایتان، یا خانه هاى عمه هایتان، یا خانه هاى دایی هایتان، یا خانه هاى خاله هایتان، یا خانه اى که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه هاى دوستانتان، بر شما گناهى نیست که بطور دسته جمعى یا جداگانه غذا بخورید; و هنگامی که داخل خانهاى شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتى از سوى خداوند، سلامی پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند آیات را براى شما روشن میکند، باشد که بیندیشید! (۶۱)
مؤمنان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند و هنگامی که در کار مهمی با او باشند، بىاجازه او جایى نمیروند; کسانى که از تو اجازه میگیرند، براستى به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند! در این صورت، هر گاه براى بعضى کارهاى مهم خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که میخواهى (و صلاح میبینى) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است! (۶۲)
صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهى; خداوند کسانى از شما را که پشت سر دیگران پنهان میشوند، و یکى پس از دیگرى فرار میکنند میداند! پس آنان که فرمان او را مخالفت میکنند، باید بترسند از اینکه فتنهاى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد! (۶۳)
آگاه باشید که براى خداست آنچه در آسمانها و زمین است; او میداند آنچه را که شما بر آن هستید، و (میداند) روزى را که بسوى او بازمیگردند; و (در آن روز) آنها را از اعمالى که انجام دادند آگاه میسازد; و خداوند به هر چیزى داناست! (۶۴)
به نام خداوند بخشاینده و بخشایشگر
زوال ناپذیر و پر برکت است کسى که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیمدهنده جهانیان باشد. (۱)
خداوندى که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست، و فرزندى براى خود انتخاب نکرد، و همتایى در حکومت و مالکیت ندارد، و همه چیز را آفرید، و به دقت اندازهگیرى نمود! (۲)
آنان غیر از خداوند معبودانى براى خود برگزیدند; معبودانى که چیزى را نمیآفرینند، بلکه خودشان مخلوقند، و مالک زیان و سود خویش نیستند، و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویشند. (۳)
و کافران گفتند: «این فقط دروغى است که او ساخته، و گروهى دیگر او را بر این کار یارى دادهاند.» آنها (با این سخن،) ظلم و دروغ بزرگى را مرتکب شدند. (۴)
و گفتند: «این همان افسانههاى پیشینیان است که وى آن را رونویس کرده، و هر صبح و شام بر او املا میشود.» (۵)
بگو: «کسى آن را نازل کرده که اسرار آسمانها و زمین را میداند; او (همیشه) آمرزنده و مهربان بوده است!» (۶)
و گفتند: «چرا این پیامبر غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟! (نه سنت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشتهاى بر او نازل نشده که همراهوى مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟! (۷)
یا گنجى (از آسمان) براى او فرستاده شود، یا باغى داشته باشد که از (میوه) آن بخورد (و امرار معاش کند)؟!» و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردى مجنون پیروى میکنید!» (۸)
ببین چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند، آن گونه که قدرت پیدا کردن راه را ندارند! (۹)
زوال ناپذیر و بزرگ است خدایى که اگر بخواهد براى تو بهتر از این قرار میدهد: باغهایى که نهرها از زیر درختانش جارى است، و (اگر بخواهد) براى تو کاخهایى مجلل قرارمیدهد. (۱۰)
(اینها همه بهانه است) بلکه آنان قیامت را تکذیب کردهاند; و ما براى کسى که قیامت را تکذیب کند، آتشى شعلهور و سوزان فراهم کردهایم! (۱۱)
هنگامی که این آتش آنان را از مکانى دور ببیند، صداى وحشتناک و خشم آلودش را که با نفسزدن شدید همراه است میشنوند. (۱۲)
و هنگامی که در جاى تنگ و محدودى از آن افکنده شوند در حالى که در غل و زنجیرند، فریاد واویلاى آنان بلند میشود! (۱۳)
به آنان گفته میشود:) امروز یک بار واویلا نگویید، بلکه بسیار واویلا بگویید! (۱۴)
(اى پیامبر!) بگو: «آیا این بهتر است یا بهشت جاویدانى که به پرهیزگاران وعده داده شده؟! بهشتى که پاداش اعمال آنها، و قرارگاهشان است.» (۱۵)
هر چه بخواهند در آنجا برایشان فراهم است; جاودانه در آن خواهند ماند; این وعدهاى است مسلم که پروردگارت بر عهده گرفته است! (۱۶)
(به خاطر بیاور) روزى را که همه آنان و معبودهایى را که غیر از خدا میپرستند جمع میکند، آنگاه به آنها میگوید: «آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود آنان راه را گم کردند؟!» (۱۷)
(در پاسـخ) میگویند: «منزهى تو! براى ما شایسته نبود که غیر از تو اولیایى برگزینیم، ولى آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودى تا اینکه (به جاى شکر نعمت) یاد تو را فراموش کردند و تباه و هلاک شدند.» (۱۸)
(خداوند به آنان میگوید: ببینید) این معبودان، شما را در آنچه میگویید تکذیب کردند! اکنون نمیتوانید عذاب الهى را برطرف بسازید، یا از کسى یارى بطلبید! و هر کس از شما ستم کند، عذاب شدیدى به او میچشانیم! (۱۹)
ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند; و بعضى از شما را وسیله امتحان بعضى دیگر قراردادیم، آیا صبر و شکیبایى میکنید (و از عهده امتحان برمیآیید)؟! و پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده است. (۲۰)
کسانى که امیدى به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار میکنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمیبینیم؟!» آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگى کردند! (۲۱)
(آنها به آرزوى خود میرسند،) اما روزى که فرشتگان را میبینند، روز بشارت براى مجرمان نخواهد بود (بلکه روز مجازات و کیفر آنان است)! و میگویند: «ما را امان دهید، ما را معاف دارید!» (اما سودى ندارد!) (۲۲)
و ما به سراغ اعمالى که انجام دادهاند میرویم، و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا قرار میدهیم! (۲۳)
بهشتیان در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر، و استراحتگاهشان نیکوتر است! (۲۴)
و (بخاطر آور) روزى را که آسمان با ابرها شکافته میشود، و فرشتگان نازل میگردند. (۲۵)
حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است; و آن روز، روز سختى براى کافران خواهد بود! (۲۶)
و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان میگزد و میگوید: «اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم! (۲۷)
اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! (۲۸)
او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکنند× انسان بوده است! (۲۹)
و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند». (۳۰)
(آرى،) این گونه براى هر پیامبرى دشمنى از مجرمان قرار دادیم; اما (براى تو) همین بس که پروردگارت هادى و یاور (تو) باشد! (۳۱)
و کافران گفتند: «چرا قرآن یکجا بر او نازل نمیشود؟!» این بخاطر آن است که قلب تو را بوسیله آن محکم داریم، و (از این رو) آن را به تدریج بر تو خواندیم. (۳۲)
آنان هیچ مثلى براى تو نمیآورند مگر اینکه ما حق را براى تو میآوریم، و تفسیرى بهتر (و پاسـخى دندان شکن که در برابر آن ناتوان شوند)! (۳۳)
(تو گمراه نیستى،) آنان که بر صورتهایشان بسوى جهنم محشور میشوند، بدترین محل را دارند و گمراهترین افرادند! (۳۴)
و ما به موسى کتاب (آسمانى) دادیم; و برادرش هارون را یاور او قرار دادیم; (۳۵)
و گفتیم: «به سوى این قوم که آیات ما را تکذیب کردند بروید!» (اما آن مردم به مخالفت برخاستند) و ما به شدت آنان را درهم کوبیدیم! (۳۶)
و قوم نوح را هنگامی که رسولان (ما) را تکذیب کردند غرق نمودیم، و آنان را درس عبرتى براى مردم قرار دادیم; و براى ستمگران عذاب دردناکى فراهم ساختهایم! (۳۷)
(همچنین) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس ( گروهى که درختان صنوبر را میپرستیدند) و اقوام بسیار دیگرى را که در این میان بودند، هلاک کردیم! (۳۸)
و براى هر یک از آنها مثلها زدیم; و (چون سودى نداد،) همگى را نابود کردیم! (۳۹)
آنها ( مشرکان مکه) از کنار شهرى که باران شر ( بارانى از سنگهاى آسمانى) بر آن باریده بود ( دیار قوم لوط) گذشتند; آیا آن را نمیدیدند؟! (آرى، میدیدند) ولى به رستاخیز ایمان نداشتند! (۴۰)
و هنگامی که تو را میبینند، تنها به باد استهزایت میگیرند (و میگویند:) آیا این همان کسى است که خدا او را بعنوان پیامبر برانگیخته است؟! (۴۱)
اگر ما بر پرستش خدایانمان استقامت نمیکردیم، بیم آن میرفت که ما را گمراه سازد! اما هنگامی که عذاب الهى را ببینند، بزودى میفهمند چه کسى گمراهتر بوده است! (۴۲)
آیا دیدى کسى را که هواى نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو میتوانىاو را هدایت کنى (یا به دفاع از او برخیزى)؟! (۴۳)
آیا گمان میبرى بیشتر آنان میشنوند یا میفهمند؟! آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند! (۴۴)
آیا ندیدى چگونه پروردگارت سایه را گسترده ساخت؟! و اگر میخواست آن را ساکن قرار میداد; سپس خورشید را بر وجود آن دلیل قرار دادیم! (۴۵)
سپس آن را آهسته جمع میکنیم (و نظام سایه و آفتاب را حاکم میسازیم)! (۴۶)
او کسى است که شب را براى شما لباس قرار داد، و خواب را مایه استراحت، و روز را وسیله حرکت و حیات! (۴۷)
او کسى است که بادها را بشارتگرانى پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبى پاککننده نازل کردیم… (۴۸)
تا بوسیله آن، سرزمین مردهاى را زنده کنیم; و آن را به مخلوقاتى که آفریدهایم -چهارپایان و انسانهاى بسیار- مینوشانیم. (۴۹)
ما این آیات را بصورتهاى گوناگون براى آنان بیان کردیم تا متذکر شوند، ولى بیشتر مردم از هر کارى جز انکار و کفر ابا دارند. (۵۰)
و اگر میخواستیم، در هر شهر و دیارى بیمدهندهاى برمیانگیختیم (ولى این کار لزومی نداشت). (۵۱)
بنابر این از کافران اطاعت مکن، و بوسیله آن ( قرآن) با آنان جهاد بزرگى بنما! (۵۲)
او کسى است که دو دریا را در کنار هم قرار داد; یکى گوارا و شیرین، و دیگر شور و تلخ; و در میان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گویى هر یک به دیگرى میگوید:) دور باش و نزدیک نیا! (۵۳)
او کسى است که از آب، انسانى را آفرید; سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد); و پروردگار تو همواره توانا بوده است. (۵۴)
آنان جز خدا چیزهایى را میپرستند که نه به آنان سودى میرساند و نه زیانى; و کافران همیشه در برابر پروردگارشان (در طریق کفر) پشتیبان یکدیگرند. (۵۵)
(اى پیامبر!) ما تو را جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم! (۵۶)
بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشى از شما نمیطلبم; مگر کسى که بخواهد راهى بسوى پروردگارش برگزیند (این پاداش من است.)» (۵۷)
و توکل کن بر آن زندهاى که هرگز نمیمیرد; و تسبیح و حمد او را بجا آور; و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است! (۵۸)
همان (خدایى) که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (وبه تدبیر جهان پرداخت، او خداوند) رحمان است; از او بخواه که از همه چیز آگاه است! (۵۹)
و هنگامی که به آنان گفته شود: «براى خداوند رحمان سجده کنید!» میگویند:«رحمان چیست؟ ! (ما اصلا رحمان را نمیشناسیم!) آیا براى چیزى سجده کنیم که تو به ما دستور میدهى؟! سذللّه (این سخن را میگویند) و بر نفرتشان افزوده میشود! (۶۰)
جاودان و پربرکت است آن (خدایى) که در آسمان منزلگاههائى براى ستارگان قرار داد; و در میان آن، چراغ روشن و ماه تابانى آفرید! (۶۱)
و او همان کسى است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد براى کسى که بخواهد متذکر شود یا شکرگزارى کند (و آنچه را در روز کوتاهى کرده در شب انجام دهد و به عکس). (۶۲)
بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بىتکبر بر زمین راه میروند; و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند (و با بىاعتنایى و بزرگوارى میگذرند); (۶۳)
کسانى که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام میکنند; (۶۴)
و کسانى که میگویند: «پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پر دوام است! (۶۵)
مسلما آن (جهنم)، بد جایگاه و بد محل اقامتى است!» (۶۶)
و کسانى که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف مینمایند و نه سختگیرى; بلکه در میان این دو، حد اعتدالى دارند. (۶۷)
و کسانى که معبود دیگرى را با خداوند نمیخوانند; و انسانى را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمیکشند; و زنا نمیکنند; و هر کس چنین کند، مجازات سختى خواهد دید! (۶۸)
عذاب او در قیامت مضاعف میگردد، و همیشه با خوارى در آن خواهد ماند! (۶۹)
مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل میکند; و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! (۷۰)
و کسى که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت میکند (و پاداش خود را از او میگیرد.) (۷۱)
و کسانى که شهادت به باطل نمیدهند (و در مجالس باطل شرکت نمیکنند); و هنگامی که با لغو و بیهودگى برخورد کنند، بزرگوارانه از آن میگذرند. (۷۲)
و کسانى که هرگاه آیات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور روى آن نمی افتند. (۷۳)
و کسانى که میگویند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرارده، و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان!» (۷۴)
(آرى،) آنها هستند که درجات عالى بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده میشود; و در آن، با تحیت و سلام روبهرو میشوند. (۷۵)
در حالى که جاودانه در آن خواهند ماند; چه قرارگاه و محل اقامت خوبى! (۷۶)
بگو: «پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد; شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و (این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!»خ (۷۷)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
طسم (۱)
این آیات کتاب روشنگر است. (۲)
گویى میخواهى جان خود را از شدت اندوه از دست دهى بخاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند! (۳)
اگر ما اراده کنیم، از آسمان بر آنان آیهاى نازل میکنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد! (۴)
و هیچ ذکر تازهاى از سوى خداوند مهربان براى آنها نمیآید مگر اینکه از آن روىگردان میشوند! (۵)
آنان تکذیب کردند; اما بزودى اخبار (کیفر) آنچه را استهزا میکردند به آنان میرسد! (۶)
آیا آنان به زمین نگاه نکردند که چقدر از انواع گیاهان پرارزش در آن رویاندیم؟! (۷)
در این، نشانه روشنى است (بر وجود خدا); ولى بیشترشان هرگز مؤمن نبودهاند! (۸)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (۹)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت موسى را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو… (۱۰)
قوم فرعون، آیا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمیکنند؟! (۱۱)
(موسى) عرض کرد: «پروردگارا! از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند، (۱۲)
و سینهام تنگ شود، و زبانم بقدر کافى گویا نیست; (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یارى کند)! (۱۳)
و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهى دارند; میترسم مرا بکشند (و این رسالت به پایان نرسد)! (۱۴)
فرمود: «چنین نیست، (آنان کارى نمیتوانند انجام دهند)! شما هر دو با آیات ما (براى هدایتشان) بروید; ما با شما هستیم و (سخنانتان را) میشنویم! (۱۵)
به سراغ فرعون بروید و بگویید: ما فرستاده پروردگار جهانیان هستیم; (۱۶)
بنى اسرائیل را با ما بفرست!» (آنها به سراغ فرعون آمدند); (۱۷)
(فرعون) گفت: «آیا ما تو را در کودکى در میان خود پرورش ندادیم، و سالهایى از زندگیت را در میان ما نبودى؟! (۱۸)
و سرانجام، آن کارت را (که نمیبایست انجام دهى) انجام دادى (و یک نفر از ما را کشتى)، و تو از ناسپاسانى!» (۱۹)
(موسى) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالى که از بىخبران بودم! (۲۰)
پس هنگامی که از شما ترسیدم فرار کردم; و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد! (۲۱)
آیا این منتى است که تو بر من میگذارى که بنى اسرائیل را برده خود ساختهاى؟!» (۲۲)
فرعون گفت: «پروردگار عالمیان چیست؟!» (۲۳)
(موسى) گفت: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر اهل یقین هستید!». (۲۴)
(فرعون) به اطرافیانش گفت: «آیا نمیشنوید (این مرد چه میگوید)؟!» (۲۵)
(موسى) گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست!» (۲۶)
(فرعون) گفت: «پیامبرى که بسوى شما فرستاده شده مسلما دیوانه است!» (۲۷)
(موسى) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است میباشد، اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار میگرفتید!» (۲۸)
(فرعون خشمگین شد و) گفت: «اگر معبودى غیر از من برگزینى، تو را از زندانیان قرار خواهم داد!» (۲۹)
(موسى) گفت: «حتى اگر نشانه آشکارى براى تو بیاورم (باز ایمان نمیآورى)؟!» (۳۰)
گفت: «اگر راست میگویى آن را بیاور!» (۳۱)
در این هنگام موسى عصاى خود را افکند، و ناگهان مار عظیم و آشکارى شد; (۳۲)
و دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد، و در برابر بینندگان سفید و روشن بود. (۳۳)
(فرعون) به گروهى که اطراف او بودند گفت: «این ساحر آگاه و ماهرى است! (۳۴)
او میخواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند! شما چه نظر میدهید؟» (۳۵)
گفتند: «او و برادرش را مهلت ده; و ماموران را براى بسیج به تمام شهرها اعزام کن، (۳۶)
تا هر ساحر ماهر و دانایى را نزد تو آورند!» (۳۷)
سرانجام ساحران براى وعدهگاه روز معینى جمعآورى شدند. (۳۸)
و به مردم گفته شد: «آیا شما نیز (در این صحنه) اجتماع میکنید… (۳۹)
تا اگر ساحران پیروز شوند، از آنان پیروى کنیم؟!» (۴۰)
هنگامی که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: «آیا اگر ما پیروز شویم، پاداش مهمی خواهیم داشت؟» (۴۱)
گفت: «(آرى،) و در آن صورت شما از مقربان خواهید بود!» (۴۲)
(روز موعود فرا رسید و همگى جمع شدند;) موسى به ساحران گفت: «آنچه را میخواهید بیفکنید، بیفکنید!» (۴۳)
آنها طنابها و عصاهاى خود را افکندند و گفتند: «به عزت فرعون، ما قطعا پیروزیم!» (۴۴)
سپس موسى عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید! (۴۵)
فورا همه ساحران به سجده افتادند. (۴۶)
گفتند: «ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم، (۴۷)
پروردگار موسى و هارون!» (۴۸)
(فرعون) گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ و استاد شماست که به شما سحرآموخته (و این یک توطئه است)! اما بزودى خواهید دانست! دستها و پاهاى شما را بعکس یکدیگر قطع میکنم، و همه شما را به دار میآویزم!» (۴۹)
گفتند: «مهم نیست، (هر کارى از دستت ساخته است بکن)! ما بسوى پروردگارمان بازمیگردیم! (۵۰)
ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمانآورندگان بودیم!; سذللّه (۵۱)
و به موسى وحى کردیم که شبانه بندگانم را (از مصر) کوچ ده، زیرا شما مورد تعقیب هستید! سذللّه (۵۲)
فرعون (از این ماجرا آگاه شد و) ماموران بسیج نیرو را به شهرها فرستاد، (۵۳)
(و گفت:) اینها مسلما گروهى اندکند; (۵۴)
و اینها ما را به خشم آوردهاند; (۵۵)
و ما همگى آماده پیکاریم!» (۵۶)
(سرانجام فرعونیان مغلوب شدند،) و ما آنها را از باغها و چشمهها بیرون راندیم، (۵۷)
و از گنجها و قصرهاى مجلل! (۵۸)
(آرى،) اینچنین کردیم! و بنى اسرائیل را وارث آنها ساختیم! (۵۹)
آنان به تعقیب بنى اسرائیل پرداختند، و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند. (۶۰)
هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسى گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم!» (۶۱)
(موسى) گفت: «چنین نیست! یقینا پروردگارم با من است، بزودى مرا هدایت خواهد کرد!» (۶۲)
و بدنبال آن به موسى وحى کردیم: «عصایت را به دریا بزن!» (عصایش را به دریا زد،) و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشى همچون کوه عظیمی بود! (۶۳)
و در آنجا دیگران ( لشکر فرعون) را نیز (به دریا) نزدیک ساختیم! (۶۴)
و موسى و تمام کسانى را که با او بودند نجات دادیم! (۶۵)
سپس دیگران را غرق کردیم! (۶۶)
در این جریان، نشانه روشنى است ولى بیشترشان ایمان نیاوردند! (چرا که طالب حق نبودند) (۶۷)
و پروردگارت شکستناپذیر و مهربان است! (۶۸)
و بر آنان خبر ابراهیم را بخوان، (۶۹)
هنگامی که به پدر و قومش گفت: «چه چیز را میپرستید؟!» (۷۰)
گفتند: «بتهایى را میپرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم.» (۷۱)
گفت: «آیا هنگامی که آنها را میخوانید صداى شما را میشنوند؟! (۷۲)
یا سود و زیانى به شما میرسانند؟!» (۷۳)
گفتند: «ما فقط نیاکان خود را یافتیم که چنین میکنند.» (۷۴)
گفت: «آیا دیدید (این) چیزهایى را که پیوسته پرستش میکردید… (۷۵)
شما و پدران پیشین شما، (۷۶)
همه آنها دشمن من هستند (و من دشمن آنها)، مگر پروردگار عالمیان! (۷۷)
همان کسى که مرا آفرید، و پیوسته راهنمائیم میکند، (۷۸)
و کسى که مرا غذا میدهد و سیراب مینماید، (۷۹)
و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا میدهد، (۸۰)
و کسى که مرا میمیراند و سپس زنده میکند، (۸۱)
و کسى که امید دارم گناهم را در روز جزا ببخشد! (۸۲)
پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن! (۸۳)
و براى من در میان امتهاى آینده، زبان صدق (و ذکر خیرى) قرار ده! (۸۴)
و مرا وارثان بهشت پرنعمت گردان! (۸۵)
و پدرم ( عمویم) را بیامرز، که او از گمراهان بود! (۸۶)
و در آن روز که مردم برانگیخته میشوند، مرا شرمنده و رسوا مکن! (۸۷)
در آن روز که مال و فرزندان سودى نمیبخشد، (۸۸)
مگر کسى که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!» (۸۹)
(در آن روز،) بهشت براى پرهیزکاران نزدیک میشود، (۹۰)
و دوزخ براى گمراهان آشکار میگردد، (۹۱)
و به آنان گفته میشود: «کجا هستند معبودانى که آنها را پرستش میکردید… (۹۲)
معبودهایى غیر از خدا؟! آیا آنها شمارا یارى میکنند، یا کسى به یارى آنها میآید؟!» (۹۳)
در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افکنده میشوند; (۹۴)
و همچنین همگى لشکریان ابلیس! (۹۵)
آنها در آنجا در حالى که به مخاصمه برخاستهاند میگویند: (۹۶)
«به خدا سوگند که ما در گمراهى آشکارى بودیم، (۹۷)
چون شما را با پروردگار عالمیان برابر میشمردیم! (۹۸)
اما کسى جز مجرمان ما را گمراه نکرد! (۹۹)
(افسوس که امروز) شفاعتکنندگانى براى ما وجود ندارد، (۱۰۰)
و نه دوست گرم و پرمحبتى! (۱۰۱)
اى کاش بار دیگر (به دنیا) بازگردیم و از مؤمنان باشیم!» (۱۰۲)
در این ماجرا، نشانه (و عبرتى) است; ولى بیشتر آنان مؤمن نبودند! (۱۰۳)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (۱۰۴)
قوم نوح رسولان را تکذیب کردند، (۱۰۵)
هنگامی که برادرشان نوح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! (۱۰۶)
مسلما من براى شما پیامبرى امین هستم! (۱۰۷)
تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (۱۰۸)
من براى این دعوت، هیچ مزدى از شما نمیطلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (۱۰۹)
پس، تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!» (۱۱۰)
گفتند: «آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالى که افراد پست و بىارزش از تو پیروى کردهاند؟!» (۱۱۱)
(نوح) گفت: «من چه میدانم آنها چه کارى داشتهاند! (۱۱۲)
حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما میفهمیدید! (۱۱۳)
و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم کرد. (۱۱۴)
من تنها انذارکنندهاى آشکارم.» (۱۱۵)
گفتند: «اى نوح! اگر (از حرفهایت) دست برندارى، سنگباران خواهى شد!» (۱۱۶)
گفت: «پروردگارا! قوم من، مرا تکذیب کردند! (۱۱۷)
اکنون میان من و آنها جدایى بیفکن; و مرا و مؤمنانى را که با من هستند رهایى بخش!» (۱۱۸)
ما، او و کسانى را که با او بودند، در آن کشتى که پر (از انسان و انواع حیوانات) بود، رهایى بخشیدیم! (۱۱۹)
سپس بقیه را غرق کردیم! (۱۲۰)
در این ماجرا نشانه روشنى است; اما بیشتر آنان مؤمن نبودند. (۱۲۱)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (۱۲۲)
قوم عاد (نیز) رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (۱۲۳)
هنگامی که برادرشان هود گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! (۱۲۴)
مسلما من براى شما پیامبرى امین هستم. (۱۲۵)
پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (۱۲۶)
من در برابر این دعوت، هیچ اجر و پاداشى از شما نمیطلبم; اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است. (۱۲۷)
آیا شما بر هر مکان مرتفعى نشانهاى از روى هوا و هوس میسازید؟! (۱۲۸)
و قصرها و قلعههاى زیبا و محکم بنا میکنید شاید در دنیا جاودانه بمانید؟! (۱۲۹)
و هنگامی که کسى را مجازات میکنید همچون جباران کیفر میدهید! (۱۳۰)
پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (۱۳۱)
و از (نافرمانى) خدایى بپرهیزید که شما را به نعمتهایى که میدانید امداد کرده; (۱۳۲)
شما را به چهارپایان و نیز پسران (لایق و برومند) امداد فرموده; (۱۳۳)
همچنین به باغها و چشمهها! (۱۳۴)
(اگر کفران کنید،) من بر شما از عذاب روزى بزرگ میترسم!» (۱۳۵)
آنها ( قوم عاد) گفتند: «براى ما تفاوت نمیکند، چه ما را انذار کنى یا نکنى; (بیهوده خود را خسته مکن)! (۱۳۶)
این همان روش (و افسانههاى) پیشینیان است! (۱۳۷)
و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!» (۱۳۸)
آنان هود را تکذیب کردند، ما هم نابودشان کردیم; و در این، آیتو نشانهاى است (براى آگاهان) ; ولى بیشتر آنان مؤمن نبودند! (۱۳۹)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (۱۴۰)
قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (۱۴۱)
هنگامی که صالح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! (۱۴۲)
من براى شما پیامبرى امین هستم! (۱۴۳)
پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (۱۴۴)
من در برابر این دعوت، اجر و پاداشى از شما نمیطلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (۱۴۵)
آیا شما تصور میکنید همیشه در نهایت امنیت در نعمتهایى که اینجاست میمانید، (۱۴۶)
در این باغها و چشمهها، (۱۴۷)
در این زراعتها و نخلهایى که میوههایش شیرین و رسیده است؟! (۱۴۸)
و از کوهها خانههایى میتراشید، و در آن به عیش و نوش میپردازید! (۱۴۹)
پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید! (۱۵۰)
و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید! (۱۵۱)
همانها که در زمین فساد میکنند و اصلاح نمیکنند!» (۱۵۲)
گفتند: «(اى صالح!) تو از افسون شدگانى (و عقل خود را از دست دادهاى!) (۱۵۳)
تو فقط بشرى همچون مائى; اگر راست میگویى آیت و نشانهاى بیاور!» (۱۵۴)
گفت: «این ناقهاى است (که آیت الهى است) براى او سهمی (از آب قریه)، و براى شما سهم روز معینى است! (۱۵۵)
کمترین آزارى به آن نرسانید، که عذاب روزى بزرگ شما را فرا خواهد گرفت!» (۱۵۶)
سرانجام بر آن (ناقه) حمله نموده آن را «پى» کردند; (و هلاک نمودند) سپس از کرده خود پشیمان شدند! (۱۵۷)
و عذاب الهى آنان را فرا گرفت; در این، آیت و نشانهاى است; ولى بیشتر آنان مؤمن نبودند! (۱۵۸)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (۱۵۹)
قوم لوط فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند، (۱۶۰)
هنگامی که برادرشان لوط به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! (۱۶۱)
من براى شما پیامبرى امین هستم! (۱۶۲)
پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (۱۶۳)
من در برابر این دعوت، اجرى از شما نمیطلبم، اجر من فقط بر پروردگار عالمیان است! (۱۶۴)
آیا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذکور میروید (و همجنس بازى میکنید، آیا این زشت و ننگین نیست؟!) (۱۶۵)
و همسرانى را که پروردگارتان براى شما آفریده است رها میکنید؟! (حقا) شما قوم تجاوزگرى هستید!» (۱۶۶)
گفتند: «اى لوط! اگر (از این سخنان) دست برندارى، به یقین از اخراج شدگان خواهى بود!» (۱۶۷)
گفت: «من دشمن سرسخت اعمال شما هستم! (۱۶۸)
پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام میدهند رهایى بخش!» (۱۶۹)
ما او و تمامی خاندانش را نجات دادیم، (۱۷۰)
جز پیرزنى که در میان بازماندگان بود! (۱۷۱)
سپس دیگران را هلاک کردیم! (۱۷۲)
و بارانى (از سنگ) بر آنها فرستادیم; چه باران بدى بود باران انذارشدگان! (۱۷۳)
در این (ماجراى قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آیتى است; اما بیشترشان مؤمن نبودند. (۱۷۴)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (۱۷۵)
اصحاب ایکه ( شهرى نزدیک مدین) رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (۱۷۶)
هنگامی که شعیب به آنها گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! (۱۷۷)
مسلما من براى شما پیامبرى امین هستم! (۱۷۸)
پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (۱۷۹)
من در برابر این دعوت، پاداشى از شما نمیطلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (۱۸۰)
حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشى نکنید)، و دیگران را به خسارت نیفکنید! (۱۸۱)
و با ترازوى صحیح وزن کنید! (۱۸۲)
و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین تلاش براى فساد نکنید! (۱۸۳)
و از (نافرمانى) کسى که شما و اقوام پیشین را آفرید بپرهیزید!» (۱۸۴)
آنها گفتند: «تو فقط از افسونشدگانى! (۱۸۵)
تو بشرى همچون مائى، تنها گمانى که درباره تو داریم این است که از دروغگویانى! (۱۸۶)
اگر راست میگویى، سنگهایى از آسمان بر سر ما بباران!» (۱۸۷)
(شعیب) گفت: «پروردگار من به اعمالى که شما انجام میدهید داناتر است!» (۱۸۸)
سرانجام او را تکذیب کردند، و عذاب روز سایبان (سایبانى از ابر صاعقهخیز) آنها را فراگرفت; یقینا آن عذاب روز بزرگى بود! (۱۸۹)
در این ماجرا، آیت و نشانهاى است; ولى بیشتر آنها مؤمن نبودند. (۱۹۰)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (۱۹۱)
مسلما این (قرآن) از سوى پروردگار جهانیان نازل شده است! (۱۹۲)
روح الامین آن را نازل کرده است… (۱۹۳)
بر قلب (پاک) تو، تا از انذارکنندگان باشى! (۱۹۴)
آن را به زبان عربى آشکار (نازل کرد)! (۱۹۵)
و توصیف آن در کتابهاى پیشینیان نیز آمده است! (۱۹۶)
آیا همین نشانه براى آنها کافى نیست که علماى بنى اسرائیل بخوبى از آن آگاهند؟! (۱۹۷)
هرگاه ما آن را بر بعضى از عجم ( غیر عرب)ها نازل میکردیم… (۱۹۸)
و او آن را بر ایشان میخواند، به آن ایمان نمیآورند! (۱۹۹)
(آرى،) این گونه (با بیانى رسا) قرآن را در دلهاى مجرمان وارد میکنیم! (۲۰۰)
(اما) به آن ایمان نمیآورند تا عذاب دردناک را با چشم خود ببینند! (۲۰۱)
ناگهان به سراغشان میآید، در حالى که توجه ندارند! (۲۰۲)
و (در آن هنگام) میگویند: «آیا به ما مهلتى داده خواهد شد؟!» (۲۰۳)
آیا براى عذاب ما عجله میکنند؟! (۲۰۴)
به ما خبر ده، اگر (باز هم) سالیانى آنها را از این زندگى بهرهمند سازیم… (۲۰۵)
سپس عذابى که به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید… (۲۰۶)
این تمتع و بهرهگیرى از دنیا براى آنها سودى نخواهد داشت! (۲۰۷)
ما هیچ شهر و دیارى را هلاک نکردیم مگر اینکه انذارکنندگانى (از پیامبران الهى) داشتند. (۲۰۸)
تا متذکر شوند; و ما هرگز ستمکار نبودیم! (که بدون اتمام حجت مجازات کنیم) (۲۰۹)
شیاطین و جنیان (هرگز) این آیات را نازل نکردند! (۲۱۰)
و براى آنها سزاوار نیست; و قدرت ندارند! (۲۱۱)
آنها از استراق سمع (و شنیدن اخبار آسمانها) برکنارند! (۲۱۲)
(اى پیامبر!) هیچ معبودى را با خداوند مخوان، که از معذبین خواهى بود! (۲۱۳)
و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن! (۲۱۴)
و بال و پر خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى میکنند بگستر! (۲۱۵)
اگر تو را نافرمانى کنند بگو: «من از آنچه شما انجام میدهید بیزارم!» (۲۱۶)
و بر خداوند عزیز و رحیم توکل کن! (۲۱۷)
همان کسى که تو را به هنگامی که (براى عبادت) برمیخیزى میبیند; (۲۱۸)
و (نیز) حرکت تو را در میان سجدهکنندگان! (۲۱۹)
اوست خداى شنوا و دانا. (۲۲۰)
آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسى نازل میشوند؟! (۲۲۱)
آنها بر هر دروغگوى گنهکار نازل میگردند; (۲۲۲)
آنچه را میشنوند (به دیگران) القا میکنند; و بیشترشان دروغگو هستند! (۲۲۳)
(پیامبر اسلام شاعر نیست;) شاعران کسانى هستند که گمراهان از آنان پیروى میکنند. (۲۲۴)
آیا نمیبینى آنها در هر وادى سرگردانند؟ (۲۲۵)
و سخنانى میگویند که (به آنها) عمل نمیکنند؟! (۲۲۶)
مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمیخیزند (و از شعر در این راه کمک میگیرند); آنها که ستم کردند به زودى میدانند که بازگشتشان به کجاست! (۲۲۷)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
طس – این آیات قرآن و کتاب مبین است، (۱)
وسیله هدایت و بشارت براى مؤمنان است; (۲)
همان کسانى که نماز را برپا میدارند، و زکات را ادا میکنند، و آنان به آخرت یقین دارند. (۳)
کسانى که به آخرت ایمان ندارند، اعمال (بد)شان را براى آنان زینت میدهیم بطورى که سرگردان می شوند. (۴)
آنان کسانى هستند که عذاب بد (و دردناک) براى آنهاست; و آنها در آخرت، زیانکارترین مردمند! (۵)
به یقین این قرآن از سوى حکیم و دانایى بر تو القا میشود. (۶)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که موسى به خانواده خود گفت: «من آتشى از دور دیدم; (همین جا توقف کنید;) بزودى خبرى از آن براى شما میآورم، یا شعله آتشى تا گرم شوید.» (۷)
هنگامی که نزد آتش آمد، ندایى برخاست که: «مبارک باد آن کس که در آتش است و کسى که در اطراف آن است ( فرشتگان و موسى) و منزه است خداوندى که پروردگار جهانیان است! (۸)
اى موسى! من خداوند عزیز و حکیمم! (۹)
و عصایت را بیفکن! -هنگامی که (موسى) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون مارى به هر سو میدود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتى پشت سر خود را نگاه نکرد- اى موسى! نترس، که رسولان در نزد من نمیترسند! (۱۰)
مگر کسى که ستم کند; سپس بدى را به نیکى تبدیل نماید، که (توبه او را میپذیرم، و) من غفور و رحیمم! (۱۱)
و دستت را در گریبانت داخل کن; هنگامی که خارج میشود، سفید و درخشنده است بى آنکه عیبى در آن باشد; این در زمره معجزات نه گانه اى است که تو با آنها بسوى فرعون و قومش فرستاده میشوى; آنان قومی فاسق و طغیانگرند!» (۱۲)
و هنگامی که آیات روشنى بخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: «این سحرى است آشکار!» (۱۳)
و آن را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود! (۱۴)
و ما به داوود و سلیمان، دانشى عظیم دادیم; و آنان گفتند: «ستایش از آن خداوندى است که ما را بر بسیارى از بندگان مؤمنش برترى بخشید.» (۱۵)
و سلیمان وارث داوود شد، و گفت: «اى مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده; این فضیلت آشکارى است.» (۱۶)
لشکریان سلیمان، از جن و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند; آنقدر زیاد بودند که باید توقف میکردند تا بههم ملحق شوند! (۱۷)
(آنها حرکت کردند) تا به سرزمین مورچگان رسیدند; مورچهاى گفت: «به لانه هاى خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالى که نمی فهمند!» (۱۸)
سلیمان از سخن او تبسمی کرد و خندید و گفت: «پروردگارا! شکر نعمتهایى را که بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته اى به من الهام کن، و توفیق ده تا عمل صالحى که موجب رضاى توست انجام دهم، و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد کن!» (۱۹)
(سلیمان) در جستجوى آن پرنده ( هدهد) برآمد و گفت: «چرا هدهد را نمی بینم، یا اینکه او از غایبان است؟! (۲۰)
قطعا او را کیفر شدیدى خواهم داد، یا او را ذبح می کنم، یا باید دلیل روشنى (براى غیبتش) براى من بیاورد! (۲۱)
چندان درنگ نکرد (که هدهد آمد و) گفت: «من بر چیزى آگاهى یافتم که تو بر آن آگاهى نیافتى; من از سرزمین «سبا» یک خبر قطعى براى تو آورده ام! (۲۲)
من زنى را دیدم که بر آنان حکومت می کند، و همه چیز در اختیار دارد، و (به خصوص) تخت عظیمی دارد! (۲۳)
واو و قومش را دیدم که براى غیر خدا -خورشید- سجده میکنند; و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته; و از این رو هدایت نمی شوند!» (۲۴)
چرا براى خداوندى سجده نمی کنند که آنچه را در آسمانها و زمین پنهان است خارج (و آشکار) می سازد، و آنچه را پنهان می دارید یا آشکار میکنید می داند؟! (۲۵)
خداوندى که معبودى جز او نیست، و پروردگار عرش عظیم است! (۲۶)
(سلیمان) گفت: «ما تحقیق می کنیم ببینیم راست گفتى یا از دروغگویان هستى؟ (۲۷)
این نامه مرا ببر و بر آنان بیفکن; سپس برگرد (و در گوشه اى توقف کن) ببین آنها چه عکس العملى نشان میدهند! (۲۸)
(ملکه سبا) گفت: «اى اشراف! نامه پرارزشى به سوى من افکنده شده! (۲۹)
این نامه از سلیمان است، و چنین می باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان (۳۰)
توصیه من این است که نسبت به من برترى جویى نکنید، و بسوى من آیید در حالى که تسلیم حق هستید!» (۳۱)
(سپس) گفت: «اى اشراف (و اى بزرگان)! نظر خود را در این امر مهم به من بازگو کنید، که من هیچ کار مهمی را بدون حضور (و مشورت) شما انجام نداده ام! (۳۲)
گفتند: «ما داراى نیروى کافى و قدرت جنگى فراوان هستیم، ولى تصمیم نهایى با توست; ببین چه دستور می دهى!» (۳۳)
گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادى شوند آن را به فساد و تباهى می کشند، و عزیزان آنجا را ذلیل میکنند; (آرى) کار آنان همینگونه است! (۳۴)
من (اکنون جنگ را صلاح نمیبینم،) هدیه گرانبهایى براى آنان می فرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر می آورند (و از این طریق آنها را بیازمایم)!» (۳۵)
هنگامی که (فرستاده ملکه سبا)ا نزد سلیمان آمد، گفت: «می خواهید مرا با مال کمک کنید (و فریب دهید)؟! آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است; بلکه شما هستید که به هدیه هایتان خوشحال می شوید! (۳۶)
بسوى آنان بازگرد (و اعلام کن) با لشکریانى به سراغ آنان میآییم که قدرت مقابله با آن را نداشته باشند; و آنان را از آن (سرزمین آباد) با ذلت و خوارى بیرون می رانیم!» (۳۷)
(سلیمان) گفت: «اى بزرگان! کدام یک از شما تخت او را براى من می آورد پیش از آنکه به حال تسلیم نزد من آیند؟» (۳۸)
عفریتى از جن گفت: «من آن را نزد تو می آورم پیش از آنکه از مجلست برخیزى و من نسبت به این امر، توانا و امینم!» (۳۹)
(اما) کسى که دانشى از کتاب (آسمانى) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامی که(سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می آورم یا کفران میکنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می کند; و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنى و کریم است!» (۴۰)
(سلیمان) گفت: «تخت او را برایش ناشناس سازید; ببینم آیا متوجه می شود یا از کسانى است که هدایت نخواهند شد؟! (۴۱)
هنگامی که آمد، به او گفته شد: «آیا تخت تو این گونه است؟» گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم!» (۴۲)
و او را از آنچه غیر از خدا میپرستید بازداشت، که او ( ملکه سبا) از قوم کافران بود. (۴۳)
به او گفته شد: «داخل حیاط (قصر) شو!» هنگامی که نظر به آن افکند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه کرد (تا از آب بگذرد; اما سلیمان) گفت: «(این آب نیست،) بلکه قصرى است از بلور صاف!» (ملکه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم; و (اینک) با سلیمان براى خداوندى که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم!» (۴۴)
ما به سوى «ثمود»، برادرشان «صالح» را فرستادیم که: خداى یگانهرا بپرستید! اما آنان به دو گروه تقسیم شدند که به مخاصمه پرداختند. (۴۵)
(صالح) گفت: «اى قوم من! چرا براى بدى قبل از نیکى عجله میکنید (و عذاب الهى را می طلبید نه رحمت او را)؟! چرا از خداوند تقاضاى آمرزش نمیکنید تا شاید مشمول رحمت (او) شوید؟!» (۴۶)
آنها گفتند: «ما تو را و کسانى که با تو هستند به فال بد گرفتیم!» (صالح) گفت: «فال (نیک و) بد شما نزد خداست (و همه مقدرات به قدرت او تعیین میگردد); بلکه شما گروهى هستید فریبخورده! (۴۷)
و در آن شهر، نه گروهی بودند که در زمین فساد می کردند و اصلاح نمی کردند. (۴۸)
آنها گفتند: «بیایید قسم یاد کنید به خدا که بر او ( صالح) و خانواده اش شبیخون می زنیم (و آنها را به قتل می رسانیم;) سپس به ولى دم او می گوییم: ما هرگز از هلاکت خانواده او خبر نداشتیم و در این گفتار خود صادق هستیم!» (۴۹)
آنها نقشه مهمی کشیدند، و ما هم نقشه مهمی; در حالى که آنها درک نمیکردند! (۵۰)
بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، که ما آنها و قومشان همگى را نابود کردیم; (۵۱)
این خانه هاى آنهاست که بخاطر ظلم و ستمشان خالى مانده; و در این نشانه روشنى است براى کسانى که آگاهند! (۵۲)
و کسانى را که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند نجات دادیم! (۵۳)
و لوط را (به یاد آور) هنگامی که به قومش گفت: «آیا شما به سراغ کار بسیار زشتى میروید در حالى که (نتایج شوم آن را) می بینید؟! (۵۴)
آیا شما بجاى زنان، از روى شهوت به سراغ مردان میروید؟! شما قومی نادانید!» (۵۵)
آنها پاسـخى جز این نداشتند که (به یکدیگر) گفتند: «خاندان لوط را از شهر و دیار خود بیرون کنید، که اینها افرادى پاکدامن هستند!» (۵۶)
ما او و خانواده اش را نجات دادیم، بجز همسرش که مقدر کردیم جزء باقى ماندگان (در آن شهر) باشد! (۵۷)
سپس بارانى (از سنگ) بر سر آنها باراندیم (و همگى زیر آن مدفون شدند); و چه بد است باران انذارشدگان! (۵۸)
بگو: «حمد مخصوص خداست; و سلام بر بندگان برگزیدهاش!» آیا خداوند بهتر است یا بتهایى که همتاى او قرارمیدهند؟! (۵۹)
(آیا بتهایى که معبود شما هستند بهترند) یا کسى که آسمانها و زمین را آفریده؟! و براى شما از آسمان، آبى فرستاد که با آن، باغهایى زیبا و سرورانگیز رویاندیم; شما هرگز قدرت نداشتید درختان آن را برویانید! آیا معبود دیگرى با خداست؟! نه، بلکه آنها گروهى هستند که (از روى نادانى، مخلوقات را) همطراز (پروردگارشان) قرار میدهند! (۶۰)
یا کسى که زمین را مستقر و آرام قرار داد، و میان آن نهرهایى روان ساخت، و براى آن کوههاى ثابت و پابرجا ایجاد کرد، و میان دو دریا مانعى قرار داد (تا با هم مخلوط نشوند; با این حال) آیا معبودى با خداست؟! نه، بلکه بیشتر آنان نمیدانند (و جاهلند)! (۶۱)
یا کسى که دعاى مضطر را اجابت میکند و گرفتارى را برطرف می سازد، و شما را خلفاى زمین قرارمیدهد; آیا معبودى با خداست؟! کمتر متذکر میشوید! (۶۲)
یا کسى که شما را در تاریکیهاى صحرا و دریا هدایت می کند، و کسى که بادها را بعنوان بشارت پیش از نزول رحمتش می فرستد; آیا معبودى با خداست؟! خداوند برتر است از آنچه براى او شریک قرارمیدهند! (۶۳)
یا کسى که آفرینش را آغاز کرد، سپس آن را تجدید میکند، و کسى که شما را از آسمان و زمین روزى میدهد; آیا معبودى با خداست؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید اگر راست میگویید! (۶۴)
بگو: «کسانى که در آسمانها و زمین هستند غیب نمیدانند جز خدا، و نمیدانند کى برانگیخته میشوند!» (۶۵)
آنها ( مشرکان) اطلاع صحیحى درباره آخرت ندارند; بلکه در اصل آن شک دارند; بلکه نسبت به آن نابینایند! (۶۶)
و کافران گفتند: «آیا هنگامی که ما و پدرانمان خاک شدیم، (زنده میشویم و) از دل خاک بیرون میآییم؟! (۶۷)
این وعدهاى است که به ما و پدرانمان از پیش داده شده; اینها همان افسانه هاى خرافى پیشینیان است!» (۶۸)
بگو: «در روى زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!» (۶۹)
از (تکذیب و انکار) آنان غمگین مباش، و سینه ات از توطئه آنان تنگ نشود! (۷۰)
آنها میگویند: «این وعده (عذاب که به ما میدهید) کى خواهد آمد اگر راست می گویید؟!» (۷۱)
بگو: «شاید پارهاى از آنچه درباره آن شتاب میکنید، نزدیک و در کنار شما باشد!» (۷۲)
مسلما پروردگار تو نسبت به مردم، فضل (و رحمت) دارد; ولى بیشترشان شکرگزار نیستند! (۷۳)
و پروردگارت آنچه را در سینههایشان پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند بخوبى میداند! (۷۴)
و هیچ موجود پنهانى در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتاب مبین (در لوح محفوظ و علم بىپایان پروردگار) ثبت است! (۷۵)
این قرآن اکثر چیزهایى را که بنى اسرائیل در آن اختلاف دارند براى آنان بیان میکند; (۷۶)
و مایه هدایت و رحمت براى مؤمنان است! (۷۷)
پروردگار تو میان آنها در قیامت به حکم خود داورى می کند; و اوست قادر دانا. (۷۸)
پس بر خدا توکل کن، که تو بر حق آشکار هستى! (۷۹)
مسلما تو نمی توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى، و نمیتوانى کران را هنگامی که روى برمیگردانند و پشت میکنند فراخوانى! (۸۰)
و نیز نمیتوانى کوران را از گمراهیشان برهانى; تو فقط میتوانى سخن خود را به گوش کسانى برسانى که آماده پذیرش ایمان به آیات ما هستند و در برابر حق تسلیمند! (۸۱)
و هنگامی که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند)، جنبندهاى را از زمین براى آنها خارج میکنیم که با آنان تکلم میکند (و میگوید) که مردم به آیات ما ایمان نمی آوردند. (۸۲)
(به خاطر آور) روزى را که ما از هر امتى، گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب میکردند محشور میکنیم; و آنها را نگه میداریم تا به یکدیگر ملحق شوند! (۸۳)
تا زمانى که (به پاى حساب) میآیند، (به آنان) میگوید: «آیا آیات مرا تکذیب کردید و در صدد تحقیق برنیامدید؟! شما چه اعمالى انجام می دادید؟!» (۸۴)
دراین هنگام، فرمان عذاب بخاطر ظلمشان بر آنها واقع می شود، و آنها سخنى ندارند که بگویند! (۸۵)
یا ندیدند که ما شب را براى آرامش آنها قرار دادیم و روز را روشنىبخش؟! در این امور نشانههاى روشنى است براى کسانى که ایمان میآورند (و آماده قبول حقند). (۸۶)
و (به خاطر آورید) روزى را که در «صور» دمیده میشود، و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو میروند، جز کسانى که خدا خواسته; و همگى با خضوع در پیشگاه او حاضر میشوند! (۸۷)
کوهها را میبینى، و آنها را ساکن و جامد می پندارى، در حالى که مانند ابر در حرکتند; این صنع و آفرینش خداوندى است که همه چیز را متقن آفریده; او از کارهایى که شما انجام میدهید مسلما آگاه است! (۸۸)
کسانى که کار نیکى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت; و آنان از وحشت آن روز درامانند! (۸۹)
و آنها که اعمال بدى انجام دهند، به صورت در آتش افکنده میشوند; آیا جزایى جز آنچه عمل می کردید خواهید داشت؟! (۹۰)
(بگو:) من مامورم پروردگار این شهر (مقدس مکه) را عبادت کنم، همان کسى که این شهر را حرمت بخشیده; در حالى که همه چیز از آن اوست! و من مامورم که از مسلمین باشم; (۹۱)
و اینکه قرآن را تلاوت کنم! هر کس هدایت شود بسود خود هدایت شده; و هر کس گمراه گردد (زیانش متوجه خود اوست;) بگو: «من فقط از انذارکنندگانم!» (۹۲)
بگو: «حمد و ستایش مخصوص ذات خداست; بزودى آیاتش را به شما نشان میدهد تا آن را بشناسید; و پروردگار تو از آنچه انجام میدهید غافل نیست! (۹۳)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
طسم! (۱)
اینها از آیات کتاب مبین است! (۲)
ما از داستان موسى و فرعون بحق بر تو میخوانیم، براى گروهى که (طالب حقند و) ایمان میآورند! (۳)
فرعون در زمین برترىجویى کرد، و اهل آن را به گروههاى مختلفى تقسیم نمود; گروهى را به ضعف و ناتوانى میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را (براى کنیزى و خدمت) زنده نگه میداشت; او به یقین از مفسدان بود! (۴)
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم! (۵)
و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم; و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از آنها ( بنى اسرائیل) بیم داشتند نشان دهیم! (۶)
ما به مادر موسى الهام کردیم که: «او را شیر ده; و هنگامی که بر او ترسیدى، وى را در دریا(ى نیل) بیفکن; و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمیگردانیم، و او را از رسولان قرار میدهیم!» (۷)
(هنگامی که مادر بفرمان خدا او را به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد! مسلما فرعون و هامان و لشکریانشان خطاکار بودند.(۸)
همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید براى ما مفید باشد، یا او را بعنوان پسر خود برگزینیم!» و آنها نمیفهمیدند (که دشمن اصلى خود را در آغوش خویش میپرورانند)! (۹)
(سرانجام) قلب مادر موسى از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهى گشت; و اگر دل او را (بوسیله ایمان و امید) محکم نکرده بودیم، نزدیک بود مطلب را افشا کند! (۱۰)
و (مادر موسى) به خواهر او گفت: «وضع حال او را پیگیرى کن!» او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالى که آنان بىخبر بودند. (۱۱)
ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد); و خواهرش (که بیتابى ماموران را براى پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: «آیا شما را به خانوادهاى راهنمایى کنم که میتوانند این نوزاد را براى شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!» (۱۲)
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهى حق است; ولى بیشتر آنان نمیدانند! (۱۳)
و هنگامی که (موسى) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم; و این گونه نیکوکاران را جزا میدهیم! (۱۴)
او به هنگامی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد; ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند; یکى از پیروان او بود (و از بنى اسرائیل)، و دیگرى از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى کمک نمود; موسى مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد); موسى گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراهکننده آشکارى است» (۱۵)
(سپس) عرض کرد: «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم; مرا ببخش!» خداوند او را بخشید، که او غفور و رحیم است! (۱۶)
عرض کرد: «پروردگارا! بشکرانه نعمتى که به من دادى، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود! سذللّه (۱۷)
موسى در شهر ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاى (و در جستجوى اخبار); ناگهان دید همان کسى که دیروز از او یارى طلبیده بود فریاد میزند و از او کمک میخواهد، موسى به او گفت: «تو آشکارا انسان (ماجراجو و) گمراهى هستى!» (۱۸)
و هنگامی که خواست با کسى که دشمن هر دوى آنها بود درگیر شود و با قدرت مانع او گردد، (فریادش بلند شد،) گفت: «اى موسى میخواهى! مرا بکشى همان گونه که دیروز انسانى را کشتى؟! تو فقط میخواهى جبارى در روى زمین باشى، و نمیخواهى از مصلحان باشى!» (۱۹)
(در این هنگام) مردى با سرعت از دورترین نقطه شهر ( مرکز فرعونیان) آمد و گفت: «اى موسى! این جمعیت براى کشتن تو به مشورت نشستهاند; فورا از شهر خارج شو، که من از خیرخواهان توام!» (۲۰)
موسى از شهر خارج شد در حالى که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاى; عرض کرد: سخللّهپروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهایى بخش!» (۲۱)
و هنگامی که متوجه جانب مدین شد گفت: «امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند! سذللّه (۲۲)
و هنگامی که به (چاه) آب مدین رسید، گروهى از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب میکنند; و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند (و به چاه نزدیک نمیشوند; موسى) به آن دو گفت: «کار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمیدهید؟!) سذللّه گفتند: «ما آنها را آب نمیدهیم تا چوپانها همگى خارج شوند; و پدر ما پیرمرد کهنسالى است (و قادر بر این کارها نیست.)!» (۲۳)
موسى براى (گوسفندان) آن دو آب کشید; سپس رو به سایه آورد و عرض کرد: «پروردگارا! هر خیر و نیکى بر من فرستى، به آن نیازمندم!» (۲۴)
ناگهان یکى از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالى که با نهایت حیا گام برمیداشت، گفت: سخللّهپدرم از تو دعوت میکند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که براى ما انجام دادى به تو بپردازد.» هنگامی که موسى نزد او ( شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: «نترس، از قوم ظالم نجات یافتى!» (۲۵)
یکى از آن دو (دختر) گفت: «پدرم! او را استخدام کن، زیرا بهترین کسى را که میتوانى استخدام کنى آن کسى است که قوى و امین باشد (و او همین مرد است)!» (۲۶)
(شعیب) گفت: «من میخواهم یکى از این دو دخترم را به همسرى تو درآورم به این شرط که هشت سال براى من کار کنى; و اگر آن را تا ده سال افزایش دهى، محبتى از ناحیه توست; من نمیخواهم کار سنگینى بر دوش تو بگذارم; و ان شاء الله مرا از صالحان خواهى یافت» (۲۷)
(موسى) گفت: «(مانعى ندارد،) این قراردادى میان من و تو باشد; البته هر کدام از این دو مدت را انجام دهم ستمی بر من نخواهد بود (و من در انتخاب آن آزادم)! و خدا بر آنچه ما میگوییم گواه است!» (۲۸)
هنگامی که موسى مدت خود را به پایان رسانید و همراه خانوادهاش (از مدین به سوى مصر) حرکت کرد، از جانب طور آتشى دید! به خانوادهاش گفت: «درنگ کنید که من آتشى دیدم! (میروم) شاید خبرى از آن براى شما بیاورم، یا شعلهاى از آتش تا با آن گرم شوید!» (۲۹)
هنگامی که به سراغ آتش آمد، از کرانه راست دره، در آن سرزمین پر برکت، از میان یک درخت ندا داده شد که: «اى موسى! منم خداوند، پروردگار جهانیان! (۳۰)
عصایت را بیفکن!» هنگامی که (عصا را افکند و) دید همچون مارى با سرعت حرکت میکند، ترسید و به عقب برگشت، و حتى پشت سر خود را نگاه نکرد! ندا آمد: «برگرد و نترس، تو در امان هستى! (۳۱)
دستت را در گریبان خود فروبر، هنگامی که خارج میشود سفید و درخشنده است بدون عیب و نقص; و دستهایت را بر سینهات بگذار، تا ترس و وحشت از تو دور شود! این دو ( معجزه عصا و ید بیضا) برهان روشن از پروردگارت بسوى فرعون و اطرافیان اوست، که آنان قوم فاسقى هستند!» (۳۲)
عرض کرد: «پروردگارا! من یک تن از آنان را کشتهام; میترسم مرا به قتل برسانند! (۳۳)
و برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است; او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند; میترسم مرا تکذیب کنند!» (۳۴)
فرمود: «بزودى بازوان تو را بوسیله برادرت محکم (و نیرومند) میکنیم، و براى شما سلطه و برترى قرارمیدهیم; و به برکت آیات ما، بر شما دست نمییابند; شما و پیروانتان پیروزید!» (۳۵)
هنگامی که موسى معجزات روشن ما را براى آنان آورد، گفتند: «این چیزى جز سحر نیست که بدروغ به خدا بسته شده; ما هرگز چنین چیزى را در نیاکان خود نشنیدهایم!» (۳۶)
موسى گفت: «پروردگارم از حال کسانى که هدایت را از نزد او آوردهاند، و کسانى که عاقبت نیک سرا(ى دنیا و آخرت) از آن آنهاست آگاهتر است! مسلما ظالمان رستگار نخواهند شد! سذللّه (۳۷)
فرعون گفت: «اى جمعیت اشراف! من خدایى جز خودم براى شما سراغ ندارم. (اما براى تحقیق بیشتر،) اى هامان، برایم آتشى بر گل بیفروز (و آجرهاى محکم بساز)، و براى من برج بلندى ترتیب ده تا از خداى موسى خبر گیرم; هر چند من گمان میکنم او از دروغگویان است!» (۳۸)
(سرانجام) فرعون و لشکریانش بدون حق در زمین استکبار کردند، و پنداشتند بسوى ما بازگردانده نمیشوند! (۳۹)
ما نیز او و لشکریانش را گرفتیم و به دریا افکندیم; اکنون بنگر پایان کار ظالمان چگونه بود! (۴۰)
و آنان ( فرعونیان) را پیشوایانى قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت میکنند; وروز رستاخیز یارى نخواهند شد! (۴۱)
و در این دنیا نیز لعنتى بدنبال آنان قرار دادیم; و روز قیامت از زشترویانند! (۴۲)
و ما به موسى کتاب آسمانى دادیم بعد از آنکه اقوام قرون نخستین را هلاک نمودیم; کتابى که براى مردم بصیرتآفرین بود، و مایه هدایت و رحمت; شاید متذکر شوند! (۴۳)
تو در جانب غربى نبودى هنگامی که ما فرمان نبوت را به موسى دادیم; و تو از شاهدان نبودى (در آن هنگام که معجزات را در اختیار موسى گذاردیم)! (۴۴)
ولى ما اقوامی را در اعصار مختلف خلق کردیم، و زمانهاى طولانى بر آنها گذشت (که آثار انبیا از دلهایشان محو شد; پس تو را با کتاب آسمانیت فرستادیم)! تو هرگز در میان مردم مدین اقامت نداشتى تا (از وضع آنان آگاه باشى و) آیات ما را براى آنها ( مشرکان مکه) بخوانى، ولى ما بودیم که تو را فرستادیم (و این آیات را در اختیارت قرار دادیم)! (۴۵)
تو در کنار طور نبودى زمانى که ما ندا دادیم; ولى این رحمتى از سوى پروردگارت بود (که این اخبار را در اختیار تو نهاد) تا بوسیله آن قومی را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذارکنندهاى براى آنان نیامده است; شاید متذکر شوند! (۴۶)
هرگاه(پیش از فرستادن پیامبرى) مجازات و مصیبتى بر اثر اعمالشان به آنان میرسید، میگفتند: «پروردگارا! چرا رسولى براى ما نفرستادى تا از آیات تو پیروى کنیم و از مؤمنان باشیم؟!» (۴۷)
ولى هنگامی که حق از نزد ما براى آنها آمد گفتند: «چرا مثل همان چیزى که به موسى داده شد به این پیامبر داده نشده است؟!» مگر بهانهجویانى همانند آنان، معجزاتى را که در گذشته به موسى داده شد، انکار نکردند و گفتند: «این دو نفر ( موسى و هارون) دو ساحرند که دست به دست هم دادهاند (تا ما را گمراه کنند) و ما به هر دو کافریم»؟! (۴۸)
بگو: «اگر راست میگویید (که تورات و قرآن از سوى خدا نیست)، کتابى هدایتبخشتر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروى کنم!» (۴۹)
اگر این پیشنهاد تو را نپذیرند، بدان که آنان تنها از هوسهاى خود پیروى میکنند! و آیا گمراهتر از آن کس که پیروى هواى نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهى را نپذیرفته، کسى پیدا میشود؟! مسلما خداوند قوم ستمگر را هدایت نمیکند! (۵۰)
ما آیات قرآن را یکى پس از دیگرى براى آنان آوردیم شاید متذکر شوند! (۵۱)
کسانى که قبلا کتاب آسمانى به آنان دادهایم به آن ( قرآن) ایمان میآورند! (۵۲)
و هنگامی که بر آنان خوانده شود میگویند: «به آن ایمان آوردیم; اینها همه حق است و از سوى پروردگار ماست; ما پیش از این هم مسلمان بودیم!» (۵۳)
آنها کسانى هستند که بخاطر شکیباییشان، اجر و پادششان را دو بار دریافت میدارند; و بوسیله نیکیها بدیها را دفع میکنند; و از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق مینمایند; (۵۴)
و هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روى میگردانند و میگویند: «اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان; سلام بر شما (سلام وداع); ما خواهان جاهلان نیستیم!» (۵۵)
تو نمیتوانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى; ولى خداوند هر کس را بخواهد هدایت میکند; و او به هدایت یافتگان آگاهتر است! (۵۶)
آنها گفتند: «ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان میربایند!» آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزى (از هر شهر و دیارى) بسوى آن آورده میشود؟! رزقى است از جانب ما; ولى بیشتر آنان نمیدانند! (۵۷)
و چه بسیار از شهرها و آبادیهایى را که بر اثر فراوانى نعمت، مست و مغرور شده بودند هلاک کردیم! این خانههاى آنهاست (کهویران شده)، و بعد از آنان جز اندکى کسى در آنها سکونت نکرد; و ما وارث آنان بودیم! (۵۸)
و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمیکرد تا اینکه در کانون آنها پیامبرى مبعوث کند که آیات ما را بر آنان بخواند; و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاک نکردیم مگر آنکه اهلش ظالم بودند! (۵۹)
آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنیا و زینت آن است; و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است; آیا اندیشه نمیکنید؟! (۶۰)
آیا کسى که به او وعده نیکو دادهایم و به آن خواهد رسید، همانند کسى است که متاع زندگى دنیا به او دادهایم سپس روز قیامت (براى حساب و جزا) از احضارشدگان خواهد بود؟! (۶۱)
روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنان را ندا میدهد و میگوید: «کجا هستند همتایانى که براى من میپنداشتید؟!» (۶۲)
گروهى (از معبودان) که فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده است میگویند: «پروردگارا! ما اینها ( عابدان) را گمراه کردیم; (آرى) ما آنها را گمراه کردیم همانگونه که خودمان گمراه شدیم; ما از آنان به سوى تو بیزارى میجوییم; آنان در حقیقت ما را نمیپرستیدند (بلکه هواى نفس خود را پرستش میکردند)!» (۶۳)
و به آنها ( عابدان) گفته میشود: «معبودهایتان را که همتاى خدا میپنداشتید بخوانید (تا شما را یارى کنند)!» معبودهایشان را میخوانند، ولى جوابى به آنان نمیدهند! و (در این هنگام) عذاب الهى را (با چشم خود) میبینند، و آرزو میکنند اى کاش هدایت یافته بودند! (۶۴)
(به خاطر آورید) روزى را که خداوند آنان را ندا میدهد و میگوید: «چه پاسـخى به پیامبران (من) گفتید؟!» (۶۵)
در آن روز، همه اخبار به آنان پوشیده میماند، (حتى نمیتوانند) از یکدیگر سوالى کنند! (۶۶)
اما کسى که توبه کند، و ایمان آورد و عمل صالحى انجام دهد، امید است از رستگاران باشد! (۶۷)
پروردگار تو هر چه بخواهد میآفریند، و هر چه بخواهد برمیگزیند; آنان (در برابر او) اختیارى ندارند; منزه است خداوند، و برتر است از همتایانى که براى او قائل میشوند! (۶۸)
و پروردگار تو میداند آنچه را که سینههایشان پنهان میدارد و آنچه را آشکار میسازند! (۶۹)
و او خدایى است که معبودى جز او نیست; ستایش براى اوست در این جهان و در جهان دیگر; حاکمیت (نیز) از آن اوست; و همه شما به سوى او بازگردانده میشوید! (۷۰)
بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند شب را تا قیامت بر شما جاودان سازد، آیا معبودى جز خدا میتواند روشنایى براى شما بیاورد؟! آیا نمیشنوید؟!» (۷۱)
بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند روز را تا قیامت بر شما جاودان کند، کدام معبود غیر از خداست که شبى براى شما بیاورد تا در آن آرامش یابید؟ آیا نمیبینید؟!» (۷۲)
و از رحمت اوست که براى شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشید و هم براى بهرهگیرى از فضل خدا تلاش کنید، و شاید شکر نعمت او را بجا آورید! (۷۳)
(به خاطر آورید) روزى را که آنها را ندا میدهد و میگوید: «کجایند همتایانى که براى من میپنداشتید؟!» (۷۴)
(در آن روز) از هر امتى گواهى برمیگزینیم و (به مشرکان) میگوییم: «دلیل خود را بیاورید! سذللّه اما آنها میدانند که حق از آن خداست، و تمام آنچه را افترا میبستند از (نظر) آنها گم خواهد شد! (۷۵)
قارون از قوم موسى بود، اما بر آنان ستم کرد; ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهاى آن براى یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند: «این همه شادى مغرورانه مکن، که خداوند شادىکنندگان مغرور را دوست نمیدارد! (۷۶)
و درآنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب; و بهرهات را از دنیا فراموش مکن; و همانگونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن; و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد! (۷۷)
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشى که نزد من است به دست آوردهام!» آیا او نمیدانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهى فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سوال نمیشوند. (۷۸)
(روزى قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: «اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره عظیمی دارد!» (۷۹)
اما کسانى که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: «واى بر شما ثواب الهى براى کسانى که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام میدهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمیکنند. سذللّه (۸۰)
سپس ما، او و خانهاش را در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمیتوانست خویشتن را یارى دهد. (۸۱)
و آنها که دیروز آرزو میکردند بجاى او باشند (هنگامی که این صحنه را دیدند) گفتند: «واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش میدهد یا تنگ میگیرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو می برد! اى واى گویى کافران هرگز رستگار نمیشوند! (۸۲)
(آرى،) این سراى آخر تو را (تنها) براى کسانى قرارمیدهیم که اراده برترىجویى در زمین و فساد را ندارند; و عاقبت نیک براى پرهیزگاران است! (۸۳)
کسى که کار نیکى انجام دهد، براى او پاداشى بهتر از آن است; و به کسانى که کارهاى بد انجام دهند، مجازات بدکاران جز (به مقدار) اعمالشان نخواهد بود. (۸۴)
آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت ( زادگاهت) بازمیگرداند! بگو: «پروردگار من از همه بهتر میداند چه کسى (برنامه) هدایت آورده، و چه کسى در گمراهى آشکار است! سذللّه (۸۵)
و تو هرگز امید نداشتى که این کتاب آسمانى به تو القا گردد; ولى رحمت پروردگارت چنین ایجاب کرد! اکنون که چنین است، هرگز از کافران پشتیبانى مکن! (۸۶)
و هرگز (آنها) تو را از آیات خداوند، بعد از آنکه بر تو نازل گشت، بازندارند! و بسوى پروردگارت دعوت کن، و هرگز از مشرکان مباش! (۸۷)
معبود دیگرى را با خدا مخوان، که هیچ معبودى جز او نیست; همه چیز جز ذات (پاک) او فانى میشود; حاکمیت تنها از آن اوست; و همه بسوى او بازگردانده می شوید! (۸۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (۱)
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! (۲)
ما کسانى را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان میکنیم); باید علم خدا درباره کسانى که راست میگویند و کسانى که دروغ میگویند تحقق یابد! (۳)
آیا کسانى که اعمال بد انجام میدهند گمان کردند بر قدرت ما چیره خواهند شد؟! چه بد داورى میکنند! (۴)
کسى که امید به لقاء الله (و رستاخیز) دارد (باید در اطاعت فرمان او بکوشد!) زیرا سرآمدى را که خدا تعیین کرده فرامیرسد; و او شنوا و داناست! (۵)
کسى که جهاد و تلاش کند، براى خود جهاد میکند; چرا که خداوند از همه جهانیان بى نیاز است. (۶)
و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، گناهان آنان را میپوشانیم (و میبخشیم) و آنان را به بهترین اعمالى که انجام میدادند پاداش میدهیم. (۷)
ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند، و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که براى من همتایى قائل شوى که به آن علم ندارى، از آنها پیروى مکن! بازگشت شما به سوى من است، و شما را از آنچه انجام میدادید با خبر خواهم ساخت! (۸)
و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، آنها را در زمره صالحان وارد خواهیم کرد! (۹)
و از مردم کسانى هستند که میگویند: «به خدا ایمان آوردهایم!» اما هنگامی که در راه خدا شکنجه و آزار میبینند، آزار مردم را همچون عذاب الهى میشمارند (و از آن سخت وحشت میکنند); ولى هنگامی که پیروزى از سوى پروردگارت (براى شما) بیاید، میگویند: «ما هم با شما بودیم (و در این پیروزى شریکیم)»!! آیا خداوند به آنچه در سینههاى جهانیان است آگاهتر نیست؟! (۱۰)
مسلما خداوند مؤمنان را میشناسد، و به یقین منافقان را (نیز) میشناسد. (۱۱)
و کافران به مؤمنان گفتند: «شما از راه ما پیروى کنید، (و اگر گناهى دارد) ما گناهانتان را بر عهده خواهیم گرفت!» آنان هرگز چیزى از گناهان اینها را بر دوش نخواهند گرفت; آنان به یقین دروغگو هستند! (۱۲)
آنها بار سنگین (گناهان) خویش را بر دوش میکشند، و (همچنین) بارهاى سنگین دیگرى را اضافه بر بارهاى سنگین خود; و روز قیامت به یقین از تهمتهائى که میبستند سوال خواهند شد! (۱۳)
و ما نوح را بسوى قومش فرستادیم; و او را در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد; اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فراگرفت در حالى که ظالم بودند. (۱۴)
ما او و سرنشینان کشتى را رهایى بخشیدیم، و آن را آیتى براى جهانیان قرار دادیم! (۱۵)
ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامی که به قومش گفت: «خدا را پرستش کنید و از (عذاب) او بپرهیزید که این براى شما بهتر است اگر بدانید! (۱۶)
شما غیر از خدا فقط بتهایى (از سنگ و چوب) را میپرستید و دروغى به هم میبافید; آنهایى را که غیر از خدا پرستش میکنید، مالک هیچ رزقى براى شما نیستند; روزى را تنها نزد خدا بطلبید و او را پرستش کنید و شکر او را بجا آورید که بسوى او بازگشت داده میشوید! (۱۷)
اگر شما (مرا) تکذیب کنید (جاى تعجب نیست)، امتهایى پیش از شما نیز (پیامبرانشان را) تکذیب کردند; وظیفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشکار نیست». (۱۸)
آیا آنان ندیدند چگونه خداوند آفرینش را آغاز میکند، سپس بازمیگرداند؟! این کار براى خدا آسان است! (۱۹)
بگو: «در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همینگونه) جهان آخرت را ایجاد میکند; یقینا خدا بر هر چیز توانا است! (۲۰)
هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) مجازات میکند، و هر کس را بخواهد مورد رحمت قرارمیدهد; و شما را به سوى او بازمیگردانند. (۲۱)
شما هرگز نمیتوانید بر اراده خدا چیره شوید و از حوزه قدرت او در زمین و آسمان بگریزید; و براى شما جز خدا، ولى و یاورى نیست!» (۲۲)
کسانى که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من مایوسند; و براى آنها عذاب دردناکى است! (۲۳)
اما جواب قوم او ( ابراهیم) جز این نبود که گفتند: «او را بکشید یا بسوزانید!» ولى خداوند او را از آتش رهایى بخشید; در این ماجرا نشانههایى است براى کسانى که ایمان میآورند. (۲۴)
(ابراهیم) گفت: «شما غیر از خدا بتهایى براى خود انتخاب کردهاید که مایه دوستى و محبت میان شما در زندگى دنیا باشد; سپس روز قیامت از یکدیگر بیزارى میجویید و یکدیگر را لعن میکنید; و جایگاه (همه) شما آتش است و هیچ یار و یاورى براى شما نخواهد بود!» (۲۵)
و لوط به او ( ابراهیم) ایمان آورد، و (ابراهیم) گفت: «من بسوى پروردگارم هجرت میکنم که او صاحب قدرت و حکیم است!» (۲۶)
و (در اواخر عمر،) اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و نبوت و کتاب آسمانى را در دودمانش قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و او در آخرت از صالحان است! (۲۷)
و لوط را فرستادیم هنگامی که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتى انجام میدهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است! (۲۸)
آیا شما به سراغ مردان میروید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع میکنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام میدهید؟! «اما پاسـخ قومش جز این نبود که گفتند:» اگر راست میگویى عذاب الهى را براى ما بیاور! (۲۹)
(لوط) عرض کرد: «پروردگارا! مرا در برابر این قوم تبهکار یارى فرما!» (۳۰)
و هنگامی که فرستادگان ما (از فرشتگان) بشارت (تولد فرزند) براى ابراهیم آوردند، گفتند: سخللّهما اهل این شهر و آبادى را (و به شهرهاى قوم لوط اشاره کردند) هلاک خواهیم کرد، چرا که اهل آن ستمگرند!» (۳۱)
(ابراهیم) گفت: «در این آبادى لوط است!» گفتند: «ما به کسانى که در آن هستند آگاهتریم! او و خانوادهاش را نجات میدهیم; جز همسرش که در میان قوم (گنهکار) باقى خواهد ماند.» (۳۲)
هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از دیدن آنها بدحال و دلتنگ شد; گفتند:«نترس و غمگین مباش، ما تو و خانوادهات را نجات خواهیم داد، جز همسرت که در میان قوم باقى میماند. (۳۳)
ما بر اهل این شهر و آبادى به خاطر گناهانشان، عذابى از آسمان فرو خواهیم ریخت!» (۳۴)
و از این آبادى نشانه روشنى (و درس عبرتى) براى کسانى که میاندیشند باقى گذاردیم! (۳۵)
و ما بسوى «مدین»، برادرشان «شعیب» را فرستادیم; گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستید، و به روز بازپسین امیدوار باشید، و در زمین فساد نکنید!» (۳۶)
(ولى) آنها او را تکذیب کردند، و به این سبب زلزله آنان را فراگرفت، و بامدادان در خانههاى خود به رو در افتاده و مرده بودند! (۳۷)
ما طایفه «عاد» و «ثمود» را نیز (هلاک کردیم)، و مساکن (ویران شده) آنان براى شما آشکار است; شیطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود، از این رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى که بینا بودند. (۳۸)
و «قارون» و «فرعون» و «هامان» را نیز هلاک کردیم; موسى با دلایل روشن به سراغشان آمد، اما آنان در زمین برترى جویى کردند، ولى نتوانستند بر خدا پیشى گیرند! (۳۹)
ما هر یک از آنان را به گناهانشان گرفتیم، بر بعضى از آنها طوفانى از سنگریزه فرستادیم، و بعضى از آنان را صیحه آسمانى فروگرفت، و بعضى دیگر را در زمین فرو بردیم، و بعضى را غرق کردیم; خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، ولى آنها خودشان بر خود ستم میکردند! (۴۰)
مثل کسانى که غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مثل عنکبوت است که خانهاى براى خود انتخاب کرده; در حالى که سستترین خانههاى خانه عنکبوت است اگر میدانستند! (۴۱)
خداوند آنچه را غیر از او میخوانند میداند، و او شکستناپذیر و حکیم است. (۴۲)
اینها مثالهایى است که ما براى مردم میزنیم، و جز دانایان آن را درک نمیکنند. (۴۳)
خداوند، آسمانها و زمین را بحق آفرید; و در این آیتى است براى مؤمنان. (۴۴)
آنچه را از کتاب (آسمانى) به تو وحى شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمیدارد، و یاد خدا بزرگتر است; و خداوند میداند شما چه کارهایى انجام میدهید! (۴۵)
با اهل کتاب جز به روشى که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانى از آنان که ستم کردند; و (به آنها) بگویید: «ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آوردهایم، و معبود ما و شما یکى است، و ما در برابراو تسلیم هستیم!» (۴۶)
و این گونه، کتاب ( قرآن) را بر تو نازل کردیم، کسانى که کتاب (آسمانى)به آنها دادهایم به این کتاب ایمان میآورند; و بعضى از این گروه ( مشرکان) نیز به آن مؤمن میشوند; و آیات ما را جز کافران انکار نمیکنند. (۴۷)
تو هرگز پیش از این کتابى نمیخواندى، و با دست خود چیزى نمینوشتى، مبادا کسانى که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند! (۴۸)
ولى این آیات روشنى است که در سینه دانشوران جاى دارد; و آیات ما را جز ستمگران انکار نمیکنند! (۴۹)
گفتند: «چرا معجزاتى از سوى پروردگارش بر او نازل نشده؟!» بگو: «معجزات همه نزد خداست (و به فرمان او نازل میشود، نه به میل من و شما); من تنها بیم دهندهاى آشکارم! (۵۰)
آیا براى آنان کافى نیست که این کتاب را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت میشود؟! در این، رحمت و تذکرى است براى کسانى که ایمان میآورند (و این معجزه بسیار واضحى است) . (۵۱)
بگو: «همین بس که خدا میان من و شما گواه است; آنچه را در آسمانها و زمین است میداند; و کسانى که به باطل ایمان آوردند و به خدا کافر شدند زیانکاران واقعى هستند! (۵۲)
آنان با شتاب از تو عذاب را میطلبند; و اگر موعد مقررى تعیین نشده بود، عذاب (الهى) به سراغ آنان میآمد; و سرانجام این عذاب بطور ناگهانى بر آنها نازل میشود در حالى که نمیدانند (و غافلند). (۵۳)
آنان با عجله از تو عذاب میطلبند، در حالى که جهنم به کافران احاطه دارد! (۵۴)
آن روز که عذاب (الهى) آنها را از بالاى سر و پایین پایشان فرامیگیرد و به آنها ید: «بچشید آنچه را عمل میکردید» (روز سخت و دردناکى براى آنهاست!) (۵۵)
اى بندگان من که ایمان آوردهاید! زمین من وسیع است، پس تنها مرا بپرستید (و در برابر فشارهاى دشمنان تسلیم نشوید)! (۵۶)
هر انسانى مرگ را میچشد، سپس شما را بسوى ما بازمیگردانند. (۵۷)
و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، آنان را در غرفههایى از بهشت جاى میدهیم که نهرها در زیر آن جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; چه خوب است پاداش عملکنندگان! (۵۸)
همانها که (در برابر مشکلات) صبر (و استقامت) کردند و بر پروردگارشان توکل میکنند. (۵۹)
چه بسا جنبندهاى که قدرت حمل روزى خود را ندارد، خداوند او و شما را روزى میدهد; و او شنوا و داناست. (۶۰)
و هر گاه از آنان بپرسى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده، و خورشید و ماه را مسخر کرده است؟» میگویند: «الله»! پس با این حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف میسازند؟! (۶۱)
خداوند روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده میکند، و براى هر کس بخواهد محدود میسازد; خداوند به همه چیز داناست! (۶۲)
و اگر از آنان بپرسى: «چه کسى از آسمان آبى فرستاد و بوسیله آن زمین را پس از مردنش زنده کرد؟ میگویند: «الله»! بگو: «حمد و ستایش مخصوص خداست!»اما بیشتر آنها نمیدانند. (۶۳)
این زندگى دنیا چیزى جز سرگرمی و بازى نیست; و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر میدانستند! (۶۴)
هنگامی که بر سوار بر کشتى شوند، خدا را با اخلاص میخوانند (و غیر او را فراموش میکنند); اما هنگامی که خدا آنان را به خشکى رساند و نجات داد، باز مشرک میشوند! (۶۵)
(بگذار) آنچه را (از آیات) به آنها دادهایم انکار کنند و از لذات زودگذر زندگى بهره گیرند; اما بزودى خواهند فهمید! (۶۶)
آیا ندیدند که ما حرم امنى (براى آنها) قرار دادیم در حالى که مردم را در اطراف آنان (در بیرون این حرم) میربایند؟! آیا به باطل ایمان میآورند و نعمت خدا را کفران میکنند؟! (۶۷)
چه کسى ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آنکه به سراغش آمده تکذیب نماید؟! آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟! (۶۸)
و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعا به راههاى خود، هدایتشان خواهیم کرد; و خداوند با نیکوکاران است. (۶۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (۱)
رومیان مغلوب شدند! (۲)
(و این شکست) در سرزمین نزدیکى رخ داد; اما آنان پس از (این) مغلوبیت بزودى غلبه خواهند کرد… (۳)
در چند سال همه کارها از آن خداست; چه قبل و چه بعد (از این شکست و پیروزى); و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پیروزى دیگرى) خوشحال خواهند شد… (۴)
به سبب یارى خداوند; و او هر کس را بخواهد یارى میدهد; و او صاحب قدرت و رحیم است! (۵)
این وعدهاى است که خدا کرده; و خداوند هرگز از وعدهاش تخلف نمیکند; ولى بیشتر مردم نمیدانند! (۶)
آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا را میدانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند! (۷)
آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز بحق و براى زمان معینى نیافریده است؟! ولى بسیارى از مردم (رستاخیز و) لقاى پروردگارشان را منکرند! (۸)
آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نیرومندتر از اینان بودند، و زمین را (براى زراعت و آبادى)بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند، و پیامبرانشان با دلایل روشن بهسراغشان آمدند (اما آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند); خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم میکردند! (۹)
سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! (۱۰)
خداوند آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را بازمیگرداند، سپس شما را بسوى او باز میگردانند! (۱۱)
آن روز که قیامت برپا میشود، مجرمان در نومیدى و غم و اندوه فرو میروند! (۱۲)
و براى آنان شفیعانى از معبودانشان نخواهد بود، و نسبت به معبودهایى که آنها را همتاى خدا قرار داده بودند کافر میشوند! (۱۳)
آن روز که قیامت برپا میگردد، (مردم) از هم جدا میشوند; (۱۴)
اما آنان که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادند، در باغى از بهشت شاد و مسرور خواهند بود. (۱۵)
و اما آنان که به آیات ما و لقاى آخرت کافر شدند، در عذاب الهى احضار میشوند. (۱۶)
منزه است خداوند به هنگامی که شام میکنید و صبح میکنید; (۱۷)
و حمد و ستایش مخصوص اوست در آسمان و زمین، و به هنگام عصر و هنگامی که ظهر میکنید. (۱۸)
او زنده را از مرده بیرون میآورد، و مرده رااز زنده، و زمین را پس از مردنش حیات میبخشد، و به همین گونه روز قیامت (از گورها) بیرون آورده میشوید! (۱۹)
از نشانههاى او این است که شما را از خاک آفرید، سپس بناگاه انسانهایى شدید و در روى زمین گسترش یافتید! (۲۰)
و از نشانههاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد; در این نشانههایى است براى گروهى که تفکر میکنند! (۲۱)
و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین، و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست; در این نشانههایى است براى عالمان! (۲۲)
و از نشانههاى او خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان براى بهرهگیرى از فضل پروردگار (و تامین معاش); در این امور نشانههایى است براى آنان که گوش شنوا دارند! (۲۳)
و از آیات او این است که برق و رعد را به شما نشان میدهد که هم مایه ترس و هم امید است (ترس از صاعقه، و امید به نزول باران)، و از آسمان آبى فرو میفرستد که زمین را بعد از مردنش بوسیله آن زنده میکند; در این نشانههایى است براى جمعیتى که میاندیشند! (۲۴)
و از آیات او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست; سپس هنگامی که شما را (در قیامت) از زمین فراخواند، ناگهان همه خارج میشوید (و در صحنه محشر حضور مییابید)! (۲۵)
و از آن اوست تمام کسانى که در آسمانها و زمیناند و همگى در برابر او خاضع و مطیعاند! (۲۶)
او کسى است که آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را بازمیگرداند، و این کار براى او آسانتر میباشد; و براى اوست توصیف برتر در آسمانها و زمین; و اوست توانمند و حکیم! (۲۷)
خداوند مثالى از خودتان، براى شما زده است: آیا (اگر مملوک و بردهاى داشته باشید)، این بردههاى شما هرگز در روزیهایى که به شما دادهایم شریک شما میباشند; آنچنان که هر دو مساوى بوده و از تصرف مستقل و بدون اجازه آنان بیم داشته باشید، آن گونه که در مورد شرکاى آزاد خود بیم دارید؟! اینچنین آیات خود را براى کسانى که تعقل میکنند شرح میدهیم. (۲۸)
ولى ظالمان بدون علم و آگاهى، از هوى و هوسهاى خود پیروى کردند! پس چه کسى میتواند آنان را که خدا گمراه کرده است هدایت کند؟! و براى آنها هیچ یاورى نخواهد بود! (۲۹)
پس روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند،انسانها را بر آن آفریده; دگرگونى در آفرینش الهى نیست; این است آیین استوار; ولى اکثر مردم نمیدانند! (۳۰)
این باید در حالى باشد که شما بسوى او بازگشت میکنید و از (مخالفت فرمان) او بپرهیزید، نماز را برپا دارید و از مشرکان نباشید… (۳۱)
از کسانى که دین خود را پراکنده ساختند و به دستهها و گروهها تقسیم شدند! و (عجب اینکه) هر گروهى به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند! (۳۲)
هنگامی که رنج و زیانى به مردم برسد، پروردگار خود را میخوانند و توبهکنان بسوى او بازمیگردند; اما همین که رحمتى از خودش به آنان بچشاند، بناگاه گروهى از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک میشوند. (۳۳)
(بگذار) نعمتهایى را که ما به آنها دادهایم کفران کنند! و (از نعمتهاى زودگذر دنیا هر چه میتوانید) بهره گیرید; اما بزودى خواهید دانست (که نتیجه کفران و کامجوییهاى بى حساب شما چه بوده است)! (۳۴)
آیا ما دلیل محکمی بر آنان فرستادیم که از شرکشان سخن میگوید (و آن را موجه میشمارد)؟ ! (۳۵)
و هنگامی که رحمتى به مردم بچشانیم، از آن خوشحال میشوند; و هرگاه رنج و مصیبتى بخاطر اعمالى که انجام دادهاند به آنان رسد، ناگهان مایوس میشوند! (۳۶)
آیا ندیدند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ میسازد؟!در این نشانههایى است براى گروهى که ایمان میآورند. (۳۷)
پس حق نزدیکان و مسکینان و در راهماندگان را ادا کن! این براى آنها که رضاى خدا را میطلبند بهتر است، و چنین کسانى رستگارانند. (۳۸)
آنچه بعنوان ربا میپردازید تا در اموال مردم فزونى یابد، نزد خدا فزونى نخواهد یافت; و آنچه را بعنوان زکات میپردازید و تنها رضاى خدا را میطلبید (مایه برکت است; و) کسانى که چنین میکنند داراى پاداش مضاعفند. (۳۹)
خداوند همان کسى است که شما را آفرید، سپس روزى داد، بعد میمیراند، سپس زنده میکند; آیا هیچ یک از همتایانى که براى خدا قرار دادهاید چیزى از این کارها را میتوانند انجام دهند؟! او منزه و برتر است از آنچه همتاى او قرار میدهند. (۴۰)
فساد، در خشکى و دریا بخاطر کارهایى که مردم انجام دادهاند آشکار شده است; خدا میخواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوى حق)بازگردند! (۴۱)
بگو: «در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانى که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند! (۴۲)
روى خود را بسوى آیین مستقیم و پایدار بدار، پیش از آنکه روزى فرا رسد که هیچ کس نمیتواند آن را از خدا بازگرداند; در آن روز مردم به گروههایى تقسیم میشوند: (۴۳)
هر کس کافر شود، کفرش بر زیان خود اوست; و آنها که کار شایسته انجام دهند، به سود خودشان آماده میسازند. (۴۴)
این براى آن است که خداوند کسانى را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، از فضلش پاداش دهد; او کافران را دوست نمیدارد! (۴۵)
و از آیات (عظمت) خدا این است که بادها را بعنوان بشارتگرانى میفرستد تا شما را از رحمتش بچشاند (و سیراب کند) و کشتیها بفرمانش حرکت کنند و از فضل او بهره گیرید; شاید شکرگزارى کنید. (۴۶)
و پیش از تو پیامبرانى را بسوى قومشان فرستادیم; آنها با دلایل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولى (هنگامی که اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یارى کردیم); و یارى مؤمنان، همواره حقى است بر عهده ما! (۴۷)
خداوند همان کسى است که بادها را میفرستد تا ابرهایى را به حرکت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد میگستراند و متراکم میسازد; در این هنگام دانههاى باران را میبینى که از لا به لاى آن خارج میشود،هنگامی که این (باران حیاتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد میرساند، ناگهان خوشحال میشوند… (۴۸)
و قطعا پیش از آنکه بر آنان نازل شود مایوس بودند! (۴۹)
به آثار رحمت الهى بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده میکند; چنین کسى (که زمین مرده را زنده کرد) زندهکننده مردگان (در قیامت) است; و او بر همه چیز تواناست! (۵۰)
و اگر ما بادى بفرستیم (داغ و سوزان)، و بر اثر آن زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببینند، (مایوس شده و) پس از آن راه کفران پیش میگیرند! (۵۱)
تو نمیتوانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش کران هنگامی که روى برگردانند و دور شوند! (۵۲)
و (نیز) نمیتوانى نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنى; تو تنها سخنت را به گوش کسانى میرسانى که ایمان به آیات ما میآورند و در برابر حق تسلیمند! (۵۳)
خدا همان کسى است که شما را آفرید در حالى که ضعیف بودید; سپس بعد از ناتوانى ، قوت بخشید و باز بعد از قوت، ضعف و پیرى قرار داد; او هر چه بخواهد میآفریند، و دانا و تواناست. (۵۴)
و روزى که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد میکنند که جز ساعتى (در عالم برزخ) درنگ نکردند! اینچنین از درک حقیقت بازگردانده میشوند. (۵۵)
ولى کسانى که علم و ایمان به آنان داده شده میگویند: «شما بفرمان خدا تا روز قیامت (در عالم برزخ) درنگ کردید، و اکنون روز رستاخیز است، اما شما نمیدانستید!» (۵۶)
آن روز عذرخواهى ظالمان سودى به حالشان ندارد، و توبه آنان پذیرفته نمیشود. (۵۷)
ما براى مردم در این قرآن از هر گونه مثال و مطلبى بیان کردیم; و اگر آیهاى براى آنان بیاورى، کافران میگویند: «شما اهل باطلید (و اینها سحر و جادو است)!» (۵۸)
این گونه خداوند بر دلهاى آنان که آگاهى ندارند مهر مینهد! (۵۹)
اکنون که چنین است صبر پیشه کن که وعده خدا حق است; و هرگز کسانى که ایمان ندارند تو را خشمگین نسازند (و از راه خود منحرف نکنند)! (۶۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (۱)
این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (۲)
مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (۳)
همانان که نماز را برپا میدارند، و زکات را میپردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (۴)
آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (۵)
و بعضى از مردم سخنان بیهوده را میخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (۶)
و هنگامی که آیات ما بر او خوانده میشود، مستکبرانه روى برمیگرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (۷)
(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (۸)
جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده حتمی الهى است; و اوست عزیز و حکیم (شکستناپذیر و دانا). (۹)
(او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوههایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبندهاى روى آن منتشر ساخت; و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم. (۱۰)
این آفرینش خداست; اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریدهاند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشکارند. (۱۱)
ما به لقمان حکمت دادیم; (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده; و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمیرساند); چرا که خداوند بىنیاز و ستوده است. (۱۲)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه میکرد- گفت: سخللّهپسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (۱۳)
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم; مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازهاى را متحمل میشد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مییابد; (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است! (۱۴)
و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه میدانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار کن; و از راه کسانى پیروى کن که توبهکنان به سوى من آمدهاند; سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل میکردید آگاه میکنم. (۱۵)
پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) میآورد; خداوند دقیق و آگاه است! (۱۶)
پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو میرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است! (۱۷)
(پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (۱۸)
(پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعایت کن; از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صداى خران است. (۱۹)
آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله میکنند! (۲۰)
و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، میگویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى میکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت میکنند)؟! (۲۱)
کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیهگاه مطمئنى تکیه کرده است); و عاقبت همه کارها به سوى خداست. (۲۲)
و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد; بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام دادهاند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت; خداوند به آنچه درون سینههاست آگاه است. (۲۳)
ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهرهمند میکنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار میسازیم! (۲۴)
و هرگاه از آنان سوال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما میگویند: «الله سذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)!» ولى بیشتر آنان نمیدانند! (۲۵)
آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بىنیاز و شایسته ستایش است! (۲۶)
و اگر همه درختان روى زمین قلم شود، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام میشود ولى کلمات خدا پایان نمیگیرد; خداوند عزیز و حکیم است. (۲۷)
آفرینش و برانگیختن (و زندگى دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست; خداوند شنوا و بیناست! (۲۸)
آیا ندیدى که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل میکند، و خورشید و ماه را مسخر ساخته و هر کدام تا سرآمد یعنى به حرکت خود ادامه میدهند؟! خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است. (۲۹)
اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او میخوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است! (۳۰)
آیا ندیدى کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت میکنند تا بخشى از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینها نشانههایى است براى کسانى که شکیبا و شکرگزارند! (۳۱)
و هنگامی که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص میخوانند; اما وقتى آنها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش میگیرند (و به ایمان خود وفادار میمانند، در حالى که بعضى دیگر فراموش کرده راه کفر پیش میگیرند); ولى آیات ما را هیچ کس جز پیمانشکنان ناسپاس انکار نمیکنند! (۳۲)
اى مردم! تقواى الهى پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمل میکند، و نه فرزند چیزى از کیفر (اعمال) پدرش را; به یقین وعده الهى حق است; پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد! (۳۳)
آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل میکند، و آنچه را که در رحمها(ى مادران) است میداند، و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست میآورد، و هیچ کس نمیداند در چه سرزمینى میمیرد؟ خداوند عالم و آگاه است! (۳۴)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (۱)
این کتابى است که از سوى پروردگار جهانیان نازل شده، و شک و تردیدى در آن نیست! (۲)
ولى آنان میگویند: «(محمد) آن را بدروغ به خدا بسته است»، اما این سخن حقى است از سوى پروردگارت تا گروهى را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذارکنندهاى براى آنان نیامده است، شاید (پند گیرند و) هدایت شوند! (۳)
خداوند کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو است در شش روز ( شش دوران) آفرید، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت; هیچ سرپرست و شفاعت کنندهاى براى شما جز او نیست; آیا متذکر نمیشوید؟! (۴)
امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر میکند; سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سالهایى است که شما میشمرید بسوى او بالا میرود (و دنیا پایان مییابد). (۵)
او خداوندى است که از پنهان و آشکار با خبر است، و شکستناپذیر و مهربان است! (۶)
او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید; و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد; (۷)
سپس نسل او را از عصارهاى از آب ناچیز و بىقدر آفرید. (۸)
سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وى دمید; و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد; اما کمتر شکر نعمتهاى او را بجا میآورید! (۹)
آنها گفتند: «آیا هنگامی که ما (مردیم و) در زمین گم شدیم، آفرینش تازهاى خواهیم یافت؟! سذللّه ولى آنان لقاى پروردگارشان را انکار میکنند (و میخواهند با انکار معاد، آزادانه به هوسرانى خویش ادامه دهند). (۱۰)
بگو: «فرشته مرگ که بر شما مامور شده، (روح) شما را میگیرد; سپس شما را بسوى پروردگارتان بازمیگردانند.» (۱۱)
و اگر ببینى مجرمان را هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر افکنده، میگویند: سخللّهپروردگارا! آنچه وعده کرده بودى دیدیم و شنیدیم; ما را بازگردان تا کار شایستهاى انجام دهیم; ما (به قیامت) یقین داریم!» (۱۲)
و اگر میخواستیم به هر انسانى هدایت لازمش را (از روى اجبار بدهیم) میدادیم; ولى (من آنها را آزاد گذاردهام و) سخن و وعدهام حق است که دوزخ را (از افراد بىایمان و گنهکار) از جن و انس همگى پر کنم! (۱۳)
(و به آنها میگویم:) بچشید (عذاب جهنم را)! بخاطر اینکه دیدار امروزتان را فراموش کردید، ما نیز شما را فراموش کردیم; و بچشید عذاب جاودان را به خاطر اعمالى که انجام میدادید! (۱۴)
تنها کسانى که به آیات ما ایمان میآورند که هر وقت این آیات به آنان یادآورى شود به سجده میافتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا میآورند، و تکبر نمیکنند. (۱۵)
پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور میشود (و بپا میخیزند و رو به درگاه خدا می آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید میخوانند، و از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق میکنند! (۱۶)
هیچ کس نمیداند چه پاداشهاى مهمی که مایه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده، این پاداش کارهائى است که انجام میدادند! (۱۷)
آیا کسى که باایمان باشد همچون کسى است که فاسق است؟! نه، هرگز این دو برابر نیستند. (۱۸)
اما کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، باغهاى بهشت جاویدان از آن آنها خواهد بود، این وسیله پذیرایى (خداوند) از آنهاست به پاداش آنچه انجام میدادند. (۱۹)
و اما کسانى که فاسق شدند (و از اطاعت خدا سرباز زدند)، جایگاه همیشگى آنها آتش است; هر زمان بخواهند از آن خارج شوند، آنها را به آن بازمیگردانند و به آنان گفته د: «بچشید عذاب آتشى را که انکار میکردید!» (۲۰)
به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) میچشانیم، شاید بازگردند! (۲۱)
چه کسى ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآورى شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلما ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت! (۲۲)
ما به موسى کتاب آسمانى دادیم; و شک نداشته باش که او آیات الهى را دریافت داشت; و ما آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم! (۲۳)
و از آنان امامان (و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند; چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند. (۲۴)
البته پروردگار تو میان آنان روز قیامت در آنچه اختلاف داشتند داورى میکند (و هر کس را به سزاى اعمالش میرساند)! (۲۵)
آیا براى هدایت آنها همین کافى نیست که افراد زیادى را که در قرن پیش از آنان زندگى داشتند هلاک کردیم؟! اینها در مساکن (ویران شده) آنان راه میروند; در این آیاتى است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک مجرمان); آیا نمیشنوند؟! (۲۶)
آیا ندیدند که ما آب را بسوى زمینهاى خشک میرانیم و بوسیله آن زراعتهایى میرویانیم که هم چهارپایانشان از آن میخورند و هم خودشان تغذیه میکنند; آیا نمی بینند؟! (۲۷)
آنان میگویند: «اگر راستمیگویید، این پیروزى شما کى خواهد بود؟!» (۲۸)
بگو: «روز پیروزى، ایمان آوردن، سودى به حال کافران نخواهد داشت; و به آنها هیچ مهلت داده نمیشود!» (۲۹)
حال که چنین است، از آنها روى بگردان و منتظر باش; آنها نیز منتظرند! (تو منتظر رحمت خدا و آنها هم منتظر عذاب او!) (۳۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى پیامبر! تقواى الهى پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است. (۱)
و از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى میشود پیروى کن که خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است. (۲)
و بر خدا توکل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد! (۳)
خداوند براى هیچ کس دو دل در درونش نیافریده; و هرگز همسرانتان را که مورد «ظهار» قرارمیدهید مادران شما قرار نداده; و (نیز) فرزندخواندههاى شما را فرزند حقیقى شما قرارنداده است; این سخن شماست که به دهان خود میگویید (سخنى باطل و بىپایه); اما خداوند حق را میگوید و او به راه راست هدایت میکند. (۴)
آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانه تر است; و اگر پدرانشان را نمیشناسید، آنها برادران دینى و موالى شما هستند; اما گناهى بر شما نیست در خطاهایى که از شما سرمیزند (و بىتوجه آنها را به نام دیگران صدا میزنید)، ولى آنچه را از روى عمد میگویید (مورد حساب قرار خواهد داد); و خداوند آمرزنده و رحیم است. (۵)
پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است; و همسران او مادران آنها ( مؤمنان) محسوب میشوند; و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولى هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکى کنید (و سهمی از اموال خود را به آنها بدهید); این حکم در کتاب (الهى) نوشته شده است. (۶)
(به خاطر آور) هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و (همچنین) از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم، و ما از همه آنان پیمان محکمی گرفتیم (که در اداى مسؤولیت تبلیغ و رسالت کوتاهى نکنند)! (۷)
به این منظور که خدا راستگویان را از صدقشان (در ایمان و عمل صالح) سوال کند; و براى کافران عذابى دردناک آماده ساخته است. (۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایى (عظیم) به سراغ شما آمدند; ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستادیم و لشکریانى که آنها را نمیدیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم); و خداوند همیشه به آنچه انجام میدهید بینا بوده است. (۹)
(به خاطر بیاورید) زمانى را که آنها از طرف بالا و پایین (شهر) بر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانى را که چشمها از شدت وحشت خیره شده و جانها به لب رسیده بود، و گمانهاى گوناگون بدى به خدا میبردید. (۱۰)
آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختى خوردند! (۱۱)
و (نیز) به خاطر آورید زمانى را که منافقان و بیماردلان میگفتند: «خدا و پیامبرش جز وعدههاى دروغین به ما ندادهاند!» (۱۲)
و (نیز) به خاطر آورید زمانى را که گروهى از آنها گفتند: «اى اهل یثرب (اى مردم مدینه)! اینجا جاى توقف شما نیست; به خانههاى خود بازگردید!» و گروهى از آنان از پیامبر اجازه بازگشت میخواستند و میگفتند: «خانههاى ما بىحفاظ است!»، در حالى که بىحفاظ نبود; آنها فقط میخواستند (از جنگ) فرار کنند. (۱۳)
آنها چنان بودند که اگر دشمنان از اطراف مدینه بر آنان وارد میشدند و پیشنهاد بازگشت به سوى شرک به آنان میکردند میپذیرفتند، و جز مدت کمی (براى انتخاب این راه) درنگ نمیکردند! (۱۴)
(در حالى که) آنان قبل از این با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند; و عهد الهى مورد سوال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسؤولند)! (۱۵)
بگو: «اگر از مرگ یا کشتهشدن فرار کنید، سودى به حال شما نخواهد داشت; و در آن هنگام جز بهره کمی از زندگانى نخواهید گرفت!» (۱۶)
بگو: «چه کسى میتواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدى یا رحمتى را براى شما اراده کند؟!» و آنها جز خدا هیچ سرپرست و یاورى براى خود نخواهند یافت. (۱۷)
خداوند کسانى که مردم را از جنگ بازمیداشتند و کسانى را که به برادران خود میگفتند: سخللّهبسوى ما بیایید (و خود را از معرکه بیرون کشید)» بخوبى میشناسد; و آنها (مردمی ضعیفند و) جز اندکى پیکار نمیکنند! (۱۸)
آنها در همه چیز نسبت به شما بخیلند; و هنگامی که (لحظات) ترس (و بحرانى) پیش آید، میبینى آنچنان به تو نگاه میکنند، و چشمهایشان در حدقه میچرخد، که گویى میخواهند قالب تهى کنند! اما وقتى حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانیت بر شما میگشایند (و سهم خود را از غنایم مطالبه میکنند!) در حالى که در آن نیز حریص و بخیلند; آنها (هرگز) ایمان نیاوردهاند، از این رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد; و این کار بر خدا آسان است. (۱۹)
آنها گمان میکنند هنوز لشکر احزاب نرفتهاند; و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست میدارند در میان اعراب بادیهنشین پراکنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جویا گردند; و اگر در میان شما باشند جز اندکى پیکار نمیکنند! (۲۰)
مسلما براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند. (۲۱)
(اما) مؤمنان وقتى لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. (۲۲)
در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند; بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضى دیگر در انتظارند; و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند. (۲۳)
هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نماید یا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذیرد; چرا که خداوند آمرزنده و رحیم است. (۲۴)
خدا کافران را با دلى پر از خشم بازگرداند بىآنکه نتیجهاى از کار خود گرفته باشند; و خداوند (در این میدان)، مؤمنان را از جنگ بىنیاز ساخت (و پیروزى را نصیبشان کرد); و خدا قوى و شکستناپذیر است! (۲۵)
و خداوند گروهى از اهل کتاب ( یهود) را که از آنان ( مشرکان عرب) حمایت کردند از قلعه هاى محکمشان پایین کشید و در دلهایشان رعب افکند; (و کارشان به جایى رسید که) گروهى را به قتل میرساندید و گروهى را اسیر میکردید! (۲۶)
و زمینها و خانهها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت، و (همچنین) زمینى را که هرگز در آن گام ننهاده بودید; و خداوند بر هر چیز تواناست! (۲۷)
اى پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را میخواهید بیایید با هدیهاى شما را بهرهمند سازم و شما را بطرز نیکویى رها سازم! (۲۸)
و اگر شما خدا و پیامبرش و سراى آخرت را میخواهید، خداوند براى نیکوکاران شما پاداش عظیمی آماده ساخته است.» (۲۹)
اى همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشى مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود; و این براى خدا آسان است. (۳۰)
و هر کس از شما براى خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزى پرارزشى براى او آماده کردهایم. (۳۱)
اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از آنان معمولى نیستید اگر تقوا پیشه کنید; پس به گونهاى هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید! (۳۲)
و در خانه هاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید; خداوند فقط میخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد. (۳۳)
آنچه را در خانه هاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده میشود یاد کنید; خداوند لطیف و خبیر است! (۳۴)
به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا میکنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است. (۳۵)
هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد; و هر کس نافرمانى خدا و رسولش را کند، به گمراهى آشکارى گرفتار شده است! (۳۶)
(به خاطر بیاور) زمانى را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودى (به فرزند خواندهات «زید») میگفتى: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار میکردى); و در دل چیزى را پنهان میداشتى که خداوند آن را آشکار میکند; و از مردم میترسیدى در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او بترسى! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآوردیم تا مشکلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد; و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود). (۳۷)
هیچ گونه منعى بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست; این سنت الهى در مورد کسانى که پیش از این بودهاند نیز جارى بوده; و فرمان خدا روى حساب و برنامه دقیقى است! (۳۸)
(پیامبران) پیشین کسانى بودند که تبلیغ رسالتهاى الهى میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند; و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است! (۳۹)
محمد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست; ولى رسول خدا و ختمکننده و آخرین پیامبران است; و خداوند به همه چیز آگاه است! (۴۰)
اى کسانى که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید، (۴۱)
و صبح و شام او را تسبیح گویید! (۴۲)
او کسى است که بر شما درود و رحمت میفرستد، و فرشتگان او (نیز) براى شما تقاضاى رحمت میکنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوى نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد; او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است! (۴۳)
تحیت آنان در روزى که او را دیدار میکنند سلام است; و براى آنها پاداش پرارزشى فراهم ساخته است. (۴۴)
اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارتدهنده و انذارکننده! (۴۵)
و تو را دعوت کننده بسوى خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغى روشنىبخش! (۴۶)
و مؤمنان را بشارت ده که براى آنان از سوى خدا فضل بزرگى است. (۴۷)
و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهاى آنها اعتنا منما، و بر خدا توکل کن، و همین بس که خدا حامی و مدافع (تو) است! (۴۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامی که با زنان با ایمان ازدواجکردید و قبل از همبستر شدن طلاق دادید، عدهاى براى شما بر آنها نیست که بخواهید حساب آن را نگاه دارید; آنها را با هدیه مناسبى بهرهمند سازید و بطرز شایستهاى رهایشان کنید. (۴۹)
اى پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداختهاى براى تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانى که از طریق غنایمی که خدا به تو بخشیده است مالک شدهاى و دختران عموى تو، و دختران عمهها، و دختران دایى تو، و دختران خالهها که با تو مهاجرت کردند (ازدواج با آنها براى تو حلال است) و هرگاه رن با ایمانى خود را به پیامبر ببخشد (و مهرى براى خود نخواهد) چنانچه پیامبر بخواهد میتواند او را به همسرى برگزیند; اما چنین ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه دیگر مؤمنان; ما میدانیم براى آنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه حکمی مقرر داشتهایم (و مصلحت آنان چه حکمی را ایجاب میکند); این بخاطر آن است که مشکلى (در اداى رسالت) بر تو نباشد (و از این راه حامیان فزونترى فراهم سازى); و خداوند آمرزنده و مهربان است! (۵۰)
(موعد) هر یک از همسرانت را بخواهى میتوانى به تاخیر اندازى، و هر کدام را بخواهى نزد خود جاى دهى; و هرگاه بعضى از آنان را که برکنار ساختهاى بخواهى نزد خود جاى دهى، گناهى بر تو نیست; این حکم الهى براى روشنى چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و به آنچه به آنان میدهى همگى راضى شوند نزدیکتر است; و خدا آنچه را در قلوب شماست میداند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در کیفر آنها عجله نمیکند)! (۵۱)
بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست، و نمیتوانى همسرانت را به همسران دیگرى مبدل کنى ( بعضى را طلاق دهى و همسر دیگرى به جاى او برگزینى) هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که بصورت کنیز در ملک تو درآید! و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است (و با این حکم فشار قبایل عرب را در اختیار همسر از آنان، از تو برداشتیم). (۵۲)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! در خانههاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، در حالى که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید; اما هنگامی که دعوت شدید داخل شوید; و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید; این عمل، پیامبر را ناراحت مینماید، ولى از شما شرم میکند (و چیزى نمیگوید); اما خداوند از (بیان) حق شرم ندارد! و هنگامی که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان ( همسران پیامبر) میخواهید از پشت پرده بخواهید; این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است! (۵۳)
اگر چیزى را آشکار کنید یا آن را پنهان دارید، خداوند از همه چیز آگاه است! (۵۴)
بر آنان ( همسران پیامبر) گناهى نیست در مورد پدران و فرزندان و برادران و فرزندان برادران و فرزندان خواهران خود و زنان مسلمان و بردگان خویش (که بدون حجاب و پرده با آنها تماس بگیرند); و تقواى الهى را پیشه کنید که خداوند نسبت به هر چیزى شاهد و آگاه است. (۵۵)
خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستد; اى کسانى که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملا تسلیم (فرمان او) باشید. (۵۶)
آنها که خدا و پیامبرش را آزار میدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خوارکنندهاى آماده کرده است. (۵۷)
و آنان که مردان و زنان باایمان را به خاطر کارى که انجام ندادهاند آزار میدهند; بار بهتان و گناه آشکارى را به دوش کشیدهاند. (۵۸)
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها ( روسرىهاى بلند) خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است; (و اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است. (۵۹)
اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بىاساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضد آنان میشورانیم، سپس جز مدت کوتاهى نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند! (۶۰)
و از همه جا طرد میشوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسید! (۶۱)
این سنت خداوند در اقوام پیشین است، و براى سنت الهى هیچ گونه تغییر نخواهى یافت! (۶۲)
مردم از تو درباره (زمان قیام) قیامت سوال میکنند، بگو: «علم آن تنها نزد خداست!» و چه میدانى شاید قیامت نزدیک باشد! (۶۳)
خداوند کافران را لعن کرده (و از رحمت خود دور داشته) و براى آنان آتش سوزانندهاى آماده نموده است، (۶۴)
در حالى که همواره در آن تا ابد میمانند، و ولى و یاورى نخواهند یافت! (۶۵)
در آن روز که صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از کار خویش پشیمان میشوند و) میگویند: «اى کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم!» (۶۶)
و میگویند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند! (۶۷)
پروردگارا! آنان را از عذاب، دو چندان ده و آنها را لعن بزرگى فرما!» (۶۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! همانند کسانى نباشید که موسى را آزار دادند; و خداوند او را از آنچه در حق او میگفتند مبرا ساخت; و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود! (۶۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید… (۷۰)
تا خدا کارهاى شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد; و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگارى (و پیروزى) عظیمی دست یافته است! (۷۱)
ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهیه) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند; اما انسان آن را بر دوش کشید; او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)! (۷۲)
هدف این بود که خداوند مردان و زنانمنافق و مردان و زنان مشرک را (از مؤمنان جدا سازد و آنان را) عذاب کند، و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان باایمان بفرستد; خداوند همواره آمرزنده و رحیم است! (۷۳)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حمد (و ستایش) مخصوص خداوندى است که تمام آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست; و (نیز) حمد (و سپاس) براى اوست در سراى آخرت; و او حکیم و آگاه است. (۱)
آنچه در زمین فرومیرود و آنچه را از آن برمیآید میداند، و (همچنین) آنچه از آسمان نازل میشود و آنچه بر آن بالا میرود; و او مهربان و آمرزنده است. (۲)
کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آرى به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندى که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینى ذرهاى در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در کتابى آشکار ثبت است!» (۳)
تا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند پاداش دهد; براى آنان مغفرت و روزى پرارزشى است! (۴)
و کسانى که سعى در (تکذیب) آیات ما داشتند و گمان کردند میتوانند از حوزه قدرت ما بگریزند، عذابى بد و دردناک خواهند داشت! (۵)
کسانى که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق می دانند و به راه خداوند عزیز و حمید هدایت میکند. (۶)
« و کافران گفتند: «آیا مردى را به شما نشان دهیم که به شما خبر میدهد هنگامی که (مردید و) سخت از هم متلاشى شدید، (بار دیگر) آفرینش تازهاى خواهید یافت؟! (۷)
آیا او بر خدا دروغ بسته یا به نوعى جنون گرفتار است؟!» (چنین نیست)، بلکه کسانى که به آخرت ایمان نمیآورند، در عذاب و گمراهى دورى هستند (و نشانه گمراهى آنها همین انکار شدید است). (۸)
آیا به آنچه پیش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار دارد نگاه نکردند (تا به قدرت خدا بر همه چیز واقف شوند)؟! اگر ما بخواهیم آنها را (با یک زمینلرزه) در زمین فرومیبریم، یا قطعههایى از سنگهاى آسمانى را بر آنها فرومیریزیم; در این نشانهاى است (بر قدرت خدا) براى هر بنده توبهکار! (۹)
و ما به داوود از سوى خود فضیلتى بزرگ بخشیدیم; (ما به کوهها و پرندگان گفتیم:) اى کوهها و اى پرندگان! با او همآواز شوید و همراه او تسبیح خدا گویید! و آهن را براى او نرم کردیم. (۱۰)
(و به او گفتیم:) زرههاى کامل و فراخ بساز، و حلقهها را به اندازه و متناسب کن! و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام میدهید بینا هستم! (۱۱)
و براى سلیمان باد را مسخر ساختیم که مسیر یک ماه را; و چشمه مس (مذاب) را براى او روان ساختیم; و گروهى از جن پیش روى او به اذن پروردگارش کار میکردند; و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچى میکرد، او را عذاب آتش سوزان میچشانیم! (۱۲)
آنها هر چه سلیمان میخواست برایش درست میکردند: معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها، و دیگهاى ثابت (که از بزرگى قابل حمل و نقل نبود; و به آنان گفتیم:) اى آل داوود! شکر (این همه نعمت را) بجا آورید; ولى عده کمی از بندگان من شکرگزارند! (۱۳)
(با این همه جلال و شکوه سلیمان) هنگامی که مرگ را بر او مقرر داشتیم، کسى آنها را از مرگ وى آگاه نساخت مگر جنبنده زمین ( موریانه) که عصاى او را میخورد (تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد); هنگامی که بر زمین افتاد جنیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقى نمیماندند! (۱۴)
براى قوم «سبا» در محل سکونتشان نشانهاى (از قدرت الهى) بود: دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ (رودخانه عظیم با میوههاى فراوان; و به آنها گفتیم:) از روزى پروردگارتان بخورید و شکر او را بجا آورید; شهرى است پاک و پاکیزه، و پروردگارى آمرزنده (و مهربان)! (۱۵)
اما آنها (از خدا) روىگردان شدند، و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم، و دو باغ (پربرکت) شان را به دو باغ (بىارزش) با میوههاى تلخ و درختان شوره گز و اندکى درخت سدر مبدل ساختیم! (۱۶)
این کیفر را بخاطر کفرانشان به آنها دادیم; و آیا جز کفران کننده را کیفر میدهیم؟! (۱۷)
و میان آنها و شهرهایى که برکت داده بودیم، آبادیهاى آشکارى قرار دادیم; و سفر در میان آنها را بطور متناسب (با فاصله نزدیک) مقرر داشتیم; (و به آنان گفتیم:) شبها و روزها در این آبادیها با ایمنى (کامل) سفر کنید! (۱۸)
ولى (این ناسپاس مردم) گفتند: «پروردگارا! میان سفرهاى ما دورى بیفکن» (تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند! و به این طریق) آنها به خویشتن ستم کردند! و ما آنان را داستانهایى (براى عبرت دیگران) قرار دادیم و جمعیتشان را متلاشى ساختیم; در این ماجرا، نشانههاى عبرتى براى هر صابر شکرگزار است. (۱۹)
(آرى) بیقین، ابلیس گمان خود را درباره آنها محقق یافت که همگى از او پیروى کردند جز گروه اندکى از مؤمنان! (۲۰)
او سلطه بر آنان نداشت جز براى اینکه مؤمنان به آخرت را از آنها که در شک هستند باز شناسیم; و پروردگار تو، نگاهبان همه چیز است! (۲۱)
بگو: «کسانى را که غیر از خدا (معبود خود) میپندارید بخوانید! (آنها هرگز گرهى از کار شما نمیگشایند، چرا که) آنها به اندازه ذرهاى در آسمانها و زمین مالک نیستند، و نه در (خلقت و مالکیت) آنها شریکند، و نه یاور او (در آفرینش) بودند. (۲۲)
هیچ شفاعتى نزد او، جز براى کسانى که اذن داده، سودى ندارد! (در آن روز همه در اضطرابند) تا زمانى که اضطراب از دلهاى آنان زایل گردد (و فرمان از ناحیه او صادر شود; در این هنگام مجرمان به شفیعان) میگویند: «پروردگارتان چه دستورى داده؟» میگویند: «حق را (بیان کرد و اجازه شفاعت درباره مستحقان داد); و اوست بلندمقام و بزرگمرتبه!» (۲۳)
بگو: «چه کسى شما را از آسمانها و زمین روزى میدهد؟» بگو: «الله! و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در ضلالت آشکارى هستیم!» (۲۴)
بگو: «شما از گناهى که ما کردهایم سوال نخواهید شد، (همان گونه که) ما در برابر اعمال شما مسؤول نیستیم!» (۲۵)
بگو: «پروردگار ما همه ما را جمع میکند، سپس در میان ما بحق داورى مینماید (و صفوف مجرمان رااز نیکوکاران جدا میسازد)، و اوست داور (و جداکننده) آگاه!» (۲۶)
بگو: «کسانى را که بعنوان شریک به او ملحق ساختهاید به من نشان دهید! هرگز چنین نیست! (او شریک و شبیهى ندارد)، بلکه او خداوند عزیز و حکیم است! (۲۷)
و ما تو را جز براى همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداشهاى الهى) بشارت دهى و (از عذاب او) بترسانى; ولى بیشتر مردم نمیدانند! (۲۸)
میگویند: «اگر راست میگویید، این وعده (رستاخیز) کى خواهد بود؟!» (۲۹)
بگو: «وعده شما روزى خواهد بود که نه ساعتى از آن تاخیر میکنید و نه (بر آن) پیشى خواهید گرفت!» (۳۰)
کافران گفتند: «ما هرگز به این قرآن و کتابهاى دیگرى که پیش از آن بوده ایمان نخواهیم آورد!; سذللّه اگر ببینى هنگامی که این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان (براى حساب و جزا) نگه داشته شدهاند در حالى که هر کدام گناه خود را به گردن دیگرى میاندازد (از وضع آنها تعجب میکنى)! مستضعفان به مستکبران میگویند: «اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم!» (۳۱)
(اما) مستکبران به مستضعفان پاسـخ میدهند: «آیا ما شما را از هدایت بازداشتیم بعد از آنکه به سراغ شما آمد (و آن را بخوبى دریافتید)؟! بلکه شما خود مجرم بودید!» (۳۲)
و مستضعفان به مستکبران میگویند: «وسوسههاى فریبکارانه شما در شب و روز (مایه گمراهى ما شد)، هنگامی که به ما دستور میدادید که به خداوند کافر شویم و همتایانى براى او قرار دهیم!» و آنان هنگامی که عذاب (الهى) را میبینند پشیمانى خود را پنهان میکنند (تا بیشتر رسوا نشوند)! و ما غل و زنجیرها در گردن کافران می نهیم; آیا جز آنچه عمل میکردند به آنها جزا داده میشود؟! (۳۳)
و ما در هیچ شهر و دیارى پیامبرى بیمدهنده نفرستادیم مگر اینکه مترفین آنها (که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شدهاید کافریم!» (۳۴)
و گفتند: «اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانه علاقه خدا به ماست!); و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!» (۳۵)
بگو: «پروردگار من روزى را براى هر کس بخواهد وسیع یا تنگ میکند، (این ربطى به قرب در درگاه او ندارد); ولى بیشتر مردم نمیدانند! (۳۶)
اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرب نمیسازد، جز کسانى که ایمان بیاورند و عمل صالحى انجام دهند که براى آنان پاداش مضاعف در برابر کارهایى است که انجام دادهاند; و آنها در غرفههاى (بهشتى)در (نهایت) امنیت خواهند بود! (۳۷)
و کسانى که براى انکار و ابطال آیات ما تلاش میکنند و میپندارند از چنگ قدرت ما فرار خواهند کرد، در عذاب (الهى) احضار میشوند! (۳۸)
بگو: «پروردگارم روزى را براى هر کس بخواهد وسعت میبخشد، و براى هر کس بخواهد تنگ (و محدود) میسازد; و هر چیزى را (در راه او) انفاق کنید، عوض آن را میدهد (و جاى آن را پر میکند); و او بهترین روزىدهندگان است!» (۳۹)
(به خاطر بیاور) روزى را که خداوند همه آنان را بر میانگیزد، سپس به فرشتگان میگوید: سخللّهآیا اینها شما را پرستش میکردند؟!» (۴۰)
آنها میگویند: «منزهى (از اینکه همتایى داشته باشى)! تنها تو ولى مائى، نه آنها; (آنها ما را پرستش نمیکردند) بلکه جن را پرستش مینمودند; و اکثرشان به آنها ایمان داشتند!» (۴۱)
(آرى) امروز هیچ یک از شما نسبت به دیگرى مالک سود و زیانى نیست! و به ظالمان میگوییم: «بچشید عذاب آتشى را که تکذیب میکردید!» (۴۲)
و هنگامی که آیات روشنگر ما بر آنان خوانده میشود، میگویند: «او فقط مردى است که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند بازدارد!» و میگویند: «این جز دروغ بزرگى که (به خدا)بسته شده چیز دیگرى نیست!» و کافران هنگامی که حق به سراغشان آمد گفتند: سخللّهاین، جز افسونى آشکار نیست!» (۴۳)
ما (قبلا) چیزى از کتابهاى آسمانى را به آنان ندادهایم که آن را بخوانند (و به اتکاى آن سخنان تو را تکذیب کنند)، و پیش از تو هیچ بیمدهنده ( پیامبرى ) براى آنان نفرستادیم! (۴۴)
کسانى که پیش از آنان بودند (نیز آیات الهى را) تکذیب کردند، در حالى که اینها به یک دهم آنچه به آنان دادیم نمیرسند! (آرى) آنها رسولان مرا تکذیب کردند; پس ببین مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بود! (۴۵)
بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر براى خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما ( محمد) هیچ گونه جنونى ندارد; او فقط بیمدهنده شما در برابر عذاب شدید (الهى) است!» (۴۶)
بگو: «هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شماست; اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است!» (۴۷)
بگو: «پروردگار من حق را (بر دل پیامبران خود) میافکند، که او داناى غیبها (و اسرار نهان) است.» (۴۸)
بگو: «حق آمد! و باطل (کارى از آن ساخته نیست و) نمیتواند آغازگر چیزى باشد و نه تجدیدکننده آن!» (۴۹)
بگو: «اگر من گمراه شوم، از ناحیه خود گمراه میشوم; و اگر هدایت یابم، به وسیله آنچه پروردگارم به من وحى میکند هدایت مییابم; او شنواى نزدیک است !» (۵۰)
اگر ببینى هنگامی که فریادشان بلند میشود اما نمیتوانند (از عذاب الهى) بگریزند، و آنها را از جاى نزدیکى (که حتى انتظارش را ندارند) میگیرند (از درماندگى آنها تعجب خواهى کرد)! (۵۱)
و (در آن حال) میگویند: «به حق ایمان آوردیم!»، ولى چگونه میتوانند از فاصله دور به آن دسترسى پیدا کنند! (۵۲)
آنها پیش از این (که در نهایت آزادى بودند) به آن کافر شدند و دورا دور، و غائبانه (و بدون آگاهى). نسبتهاى ناروا میدادند. (۵۳)
(سرانجام) میان آنها و خواستههایشان جدایى افکنده شد، همان گونه که با پیروان (و هممسلکان) آنها از قبل عمل شد، چرا که آنها در شک و تردید بودند! (۵۴)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر!
ستایش مخصوص خداوندى است آفریننده آسمانها و زمین، که فرشتگان را رسولانى قرار داد داراى بالهاى دوگانه و سهگانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرینش میافزاید، و او بر هر چیزى تواناست! (۱)
هر رحمتى را خدا به روى مردم بگشاید، کسى نمیتواند جلو آن را بگیرد; و هر چه را امساک کند، کسى غیر از او قادر به فرستادن آن نیست; و او عزیز و حکیم است! (۲)
اى مردم! به یاد آورید نعمت خدا را بر شما; آیا آفرینندهاى جز خدا هست که شما را از آسمان و زمین روزى دهد؟! هیچ معبودى جز او نیست; با این حال چگونه به سوى باطل منحرف میشوید؟! (۳)
اگر تو را تکذیب کنند (غم مخور، موضوع تازهاى نیست) پیامبران پیش از تو نیز تکذیب شدند; و همه کارها بسوى خدا بازمیگردد. (۴)
اى مردم! وعده خداوند حق است; مبادا زندگى دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد! (۵)
البته شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید; او فقط حزبش را به این دعوت میکند که اهل آتش سوزان (جهنم) باشند! (۶)
کسانى که راه کفر پیش گرفتند، براى آنان عذابى سخت است; و کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، آمرزش و پاداش بزرگ از آن آنهاست! (۷)
آیا کسى که عمل بدش براى او آراسته شده و آن را خوب و زیبا میبیند (همانند کسى است که واقع را آنچنان که هست مییابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه می سازد و هر کس را بخواهد هدایت میکند; پس جانت به خاطر شدت تاسف بر آنان از دست نرود; خداوند به آنچه انجام میدهند داناست! (۸)
خداوند کسى است که بادها را فرستاد تا ابرهایى را به حرکت درآورند; سپس ما این ابرها را به سوى زمین مردهاى راندیم و به وسیله آن، زمین را پس از مردنش زنده میکنیم; رستاخیز نیز همین گونه است! (۹)
کسى که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت براى خداست; سخنان پاکیزه به سوى او صعود میکند، و عمل صالح را بالا میبرد; و آنها که نقشههاى بد میکشند، عذاب سختى براى آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود میشود (و به جایى نمیرسد) ! (۱۰)
خداوند شما را از خاکى آفرید، سپس از نطفهاى; سپس شما را بصورت زوجهایى قرار داد; هیچ جنس مادهاى باردار نمیشود و وضع حمل نمیکند مگر به علم او، و هیچ کس عمر طولانى نمیکند، یا از عمرش کاسته نمیشود مگر اینکه در کتاب (علم خداوند) ثبت است; اینها همه براى خداوند آسان است. (۱۱)
دو دریا یکسان نیستند: این یکى دریایى است که آبش گوارا و شیرین و نوشیدنش خوشگوار است، و آن یکى شور و تلخ و گلوگیر; (اما) از هر دو گوشتى تازه می خورید و وسایل زینتى استخراج کرده میپوشید; و کشتیها را در آن میبینى که آنها را میشکافند (و به سوى مقصد پیش میروند) تا از فضل خداوند بهرهگیرید، و شاید شکر (نعمتهاى او را) بجا آورید! (۱۲)
او شب را در روز داخل میکند و روز را در شب; و خورشید و ماه را مسخر (شما) کرده، هر یک تا سرآمد معینى به حرکت خود ادامه میدهد; این است خداوند، پروردگار شما; حاکمیت (در سراسر عالم) از آن اوست: و کسانى را که جز او میخوانید (و میپرستید) حتى به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نیستند! (۱۳)
اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمیشنوند، و اگر بشنوند به شما پاسـخ نمیگویند; و روز قیامت، شرک (و پرستش) شما را منکر میشوند، و هیچ کس مانند (خداوند آگاه و) خبیر تو را (از حقایق) با خبر نمیسازد! (۱۴)
اى مردم شما (همگى) نیازمند به خدائید; تنها خداوند است که بىنیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است! (۱۵)
اگر بخواهد شما را میبرد و خلق جدیدى میآورد; (۱۶)
و این براى خداوند مشکل نیست! (۱۷)
هیچ گنهکارى بار گناه دیگرى را بر دوش نمیکشد; و اگر شخص سنگینبارى دیگرى را براى حمل گناه خود بخواند، چیزى از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزدیکان او باشد! تو فقط کسانى را بیممیدهى که از پروردگار خود در پنهانى میترسند و نماز را برپا میدارند; و هر کس پاکى (و تقوا) پیشه کند، نتیجه آن به خودش بازمیگردد; و بازگشت (همگان) به سوى خداست! (۱۸)
و نابینا و بینا هرگز برابر نیستند، (۱۹)
و نه ظلمتها و روشنایى، (۲۰)
و نه سایه (آرامبخش) و باد داغ و سوزان! (۲۱)
و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد میرساند، و تو نمیتوانى سخن خود را به گوش آنان که در گور خفتهاند برسانى! (۲۲)
تو فقط انذارکنندهاى، (اگر ایمان نیاورند نگران نباش، وظیفهات را انجام ده.) (۲۳)
ما تو را بحق براى بشارت و انذار فرستادیم; و هر امتى در گذشته انذارکنندهاى داشته است! (۲۴)
اگر تو را تکذیب کنند (عجیب نیست); کسانى که پیش از آنان بودند (نیز پیامبران خود را) تکذیب کردند; آنها با دلایل روشن و کتابهاى پند و موعظه و کتب آسمانى روشنگر (مشتمل بر معارف و احکام) به سراغ آنان آمدند (اما کوردلان ایمان نیاوردند). (۲۵)
سپس من کافران را (بعد از اتمام حجت) گرفتم (و سخت مجازات کردم); مجازات من نسبت به آنان چگونه بود؟! (۲۶)
آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد که بوسیله آن میوههایى رنگارنگ (از زمین) خارج ساختیم و از کوهها نیز (به لطف پروردگار) جادههایى آفریده شده سفید و سرخ و به رنگهاى مختلف و گاه به رنگ کاملا سیاه! (۲۷)
و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعى با رنگهاى مختلف، (آرى) حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند; خداوند عزیز و غفور است! (۲۸)
کسانى که کتاب الهى را تلاوت میکنند و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزى دادهایم پنهان و آشکار انفاق میکنند، تجارتى (پرسود و) بىزیان و خالى از کساد را امید دارند. (۲۹)
(آنها این اعمال صالح را انجام میدهند) تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است! (۳۰)
و آنچه از کتاب به تو وحى کردیم حق است و تصدیقکننده و هماهنگ با کتب پیش از آن; خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بیناست! (۳۱)
سپس این کتاب (آسمانى) را به گروهى از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم; (اما) از میان آنها عدهاى بر خود ستم کردند، و عدهاى میانه رو بودند،و گروهى به اذن خدا در نیکیها (از همه) پیشى گرفتند، و این، همان فضیلت بزرگ است! (۳۲)
(پاداش آنان) باغهاى جاویدان بهشت است که در آن وارد میشوند در حالى که با دستبندهایى از طلا و مروارید آراستهاند، و لباسشان در آنجا حریر است! (۳۳)
آنها میگویند: «حمد (و ستایش) براى خداوندى است که اندوه را از ما برطرف ساخت; پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است! (۳۴)
همان کسى که با فضل خود ما را در این سراى اقامت (جاویدان) جاى داد که نه در آن رنجى به ما میرسد و نه سستى و واماندگى! (۳۵)
و کسانى که کافر شدند، آتش دوزخ براى آنهاست; هرگز فرمان مرگشان صادر نمیشود تا بمیرند، و نه چیزى از عذابش از آنان تخفیف داده میشود; این گونه هر کفرانکنندهاى را کیفر میدهیم! (۳۶)
آنها در دوزخ فریاد میزنند: «پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحى انجام دهیم غیر از آنچه انجام میدادیم!» (در پاسـخ به آنان گفته میشود:) آیا شما را به اندازهاى که هر کس اهل تذکر است در آن متذکر میشود عمر ندادیم، و انذارکننده (الهى) به سراغ شما نیامد؟! اکنون بچشید که براى ظالمان هیچ یاورى نیست! (۳۷)
خداوند از غیب آسمانها و زمین آگاه است، و آنچه را در درون دلهاست میداند! (۳۸)
اوست که شما را جانشینانى در زمین قرار داد; هر کس کافر شود، کفر او به زیان خودش خواهد بود، و کافران را کفرشان جز خشم و غضب در نزد پروردگار چیزى نمیافزاید، و (نیز) کفرشان جز زیان و خسران چیزى بر آنها اضافه نمیکند! (۳۹)
بگو: «این معبودانى را که جز خدا میخوانید به من نشان دهید چه چیزى از زمین را آفریدهاند، یا اینکه شرکتى در (آفرینش و مالکیت) آسمانها دارند؟! یا به آنان کتابى (آسمانى) دادهایم و دلیلى از آن براى (شرک) خود دارند؟!» نه هیچ یک از اینها نیست، ظالمان فقط وعدههاى دروغین به یکدیگر میدهند! (۴۰)
خداوند آسمانها و زمین را نگاه میدارد تا از نظام خود منحرف نشوند; و هرگاه منحرف گردند، کسى جز او نمیتواند آنها را نگاه دارد، او بردبار و غفور است! (۴۱)
آنان با نهایت تاکید به خدا سوگند خوردند که اگر پیامبرى انذارکننده به سراغشان آید، هدایت یافتهترین امتها خواهند بود; اما چون پیامبرى براى آنان آمد، جز فرار و فاصلهگرفتن از (حق) چیزى بر آنها نیفزود! (۴۲)
اینها همه بخاطر استکبار در زمین و نیرنگهاى بدشان بود; اما این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را میگیرد; آیا آنها چیزى جز سنت پیشینیان و (عذابهاى دردناک آنان) را انتظار دارند؟! هرگز براى سنت خدا تبدیل نخواهى یافت، و هرگز براى سنت الهى تغییرى نمییابى! (۴۳)
آیا آنان در زمین نگشتند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنها بودند چگونه بود؟! همانها که از اینان قویتر (و نیرومندتر) بودند; نه چیزى در آسمانها و نه چیزى در زمین از حوزه قدرت او بیرون نخواهد رفت; او دانا و تواناست! (۴۴)
اگر خداوند مردم را به سبب کارهایى که انجام دادهاند مجازات کند، جنبندهاى را بر پشت زمین باقى نخواهد گذاشت! ولى (به لطفش) آنها را تا سرآمد معینى تاخیر میاندازد (و مهلت اصلاح میدهد) اما هنگامی که اجل آنان فرا رسد، (خداوند هر کس را به مقتضاى عملش جزا میدهد) او نسبت به بندگانش بیناست (و از اعمال و نیات همه آگاه است)! (۴۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
یس. (۱)
سوگند به قرآن حکیم. (۲)
که تو قطعا از رسولان (خداوند) هستى، (۳)
بر راهى راست (قرار دارى); (۴)
این قرآنى است که از سوى خداوند عزیز و رحیم نازل شده است (۵)
تا قومی را بیم دهى که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند! (۶)
فرمان (الهى) درباره بیشتر آنها تحقق یافته، به همین جهت ایمان نمیآورند! (۷)
ما در گردنهاى آنان غلهایى قرار دادیم که تا چانهها ادامه دارد و سرهاى آنان را به بالا نگاه داشته است! (۸)
و در پیش روى آنان سدى قرار دادیم، و در پشت سرشان سدى; و چشمانشان را پوشاندهایم، لذا نمیبینند! (۹)
براى آنان یکسان است: چه انذارشان کنى یا نکنى، ایمان نمیآورند! (۱۰)
تو فقط کسى را انذار میکنى که از این یادآورى (الهى) پیروى کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد; چنین کسى را به آمرزش و پاداشى پرارزش بشارت ده! (۱۱)
به یقین ما مردگان را زنده میکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند و تمام آثار آنها را می نویسیم; و همه چیز را در کتاب آشکار کنندهاى برشمردهایم! (۱۲)
و براى آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند; (۱۳)
هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوى آنها فرستادیم، اما آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند; پس براى تقویت آن دو، شخص سومی فرستادیم، آنها همگى گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستیم!» (۱۴)
اما آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشرى همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزى نازل نکرده، شما فقط دروغ میگویید!» (۱۵)
(رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعا فرستادگان (او) به سوى شما هستیم، (۱۶)
و بر عهده ما چیزى جز ابلاغ آشکار نیست!» (۱۷)
آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفتهایم (و وجود شما را شوم میدانیم)، و اگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکى از ما به شما خواهد رسید! (۱۸)
(رسولان) گفتند: «شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهى اسرافکارید!» (۱۹)
و مردى (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروى کنید! (۲۰)
از کسانى پیروى کنید که از شما مزدى نمیخواهند و خود هدایت یافتهاند! (۲۱)
من چرا کسى را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگى به سوى او بازگشت داده میشوید؟! (۲۲)
آیا غیر از او معبودانى را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانى به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایدهاى براى من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد! (۲۳)
اگر چنین کنم، من در گمراهى آشکارى خواهم بود! (۲۴)
(به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم; پس به سخنان من گوش فرا دهید!» (۲۵)
(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى کاش قوم من میدانستند… (۲۶)
که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامیداشتگان قرار داده است!» (۲۷)
و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکرى از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود; (۲۸)
(بلکه) فقط یک صیحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند! (۲۹)
افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبرى براى هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰)
آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاک کردیم، آنها هرگز به سوى ایشان بازنمیگردند (و زنده نمیشوند)! (۳۱)
و همه آنان (روز قیامت) نزد ما احضار میشوند! (۳۲)
زمین مرده براى آنها آیتى است، ما آن را زنده کردیم و دانههاى (غذایى) از آن خارج ساختیم که از آن میخورند; (۳۳)
و در آن باغهایى از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمههایى از آن جارى ساختیم، (۳۴)
تا از میوه آن بخورند در حالى که دست آنان هیچ دخالتى در ساختن آن نداشته است! آیا شکر خدا را بجا نمیآورند؟! (۳۵)
منزه است کسى که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین میرویاند، و از خودشان، و از آنچه نمیدانند! (۳۶)
شب (نیز) براى آنها نشانهاى است (از عظمت خدا); ما روز را از آن برمیگیریم، ناگهان تاریکى آنان را فرا میگیرد! (۳۷)
و خورشید (نیز براى آنها آیتى است) که پیوسته بسوى قرارگاهش در حرکت است; این تقدیر خداوند قادر و داناست. (۳۸)
و براى ماه منزلگاههایى قرار دادیم، (و هنگامی که این منازل را طى کرد) سرانجام بصورت سخللّهشاخه کهنه قوسى شکل و زرد رنگ خرما» در میآید. (۳۹)
نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى میگیرد; و هر کدام در مسیر خود شناورند. (۴۰)
نشانهاى (دیگر از عظمت پروردگار) براى آنان است که ما فرزندانشان را در کشتیهایى پر (از وسایل و بارها) حمل کردیم. (۴۱)
و براى آنها مرکبهاى دیگرى همانند آن آفریدیم. (۴۲)
و اگر بخواهیم آنها را غرق میکنیم بطورى که نه فریادرسى داشته باشند و نه نجات داده شوند! (۴۳)
مگر اینکه رحمت ما شامل حال آنان شود، و تا زمان معینى از این زندگى بهره گیرند! (۴۴)
و هرگاه به آنها گفته شود: «از آنچه پیش رو و پشت سر شماست ( از عذابهاى الهى) بترسید تا مشمول رحمت الهى شوید!» (اعتنا نمیکنند). (۴۵)
و هیچ آیهاى از آیات پروردگارشان براى آنها نمیآید مگر اینکه از آن روىگردان می شوند. (۴۶)
و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى کرده انفاق کنید!»، کافران به مؤمنان میگویند: «آیا ما کسى را اطعام کنیم که اگر خدا میخواست او را اطعام میکرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهى آشکارید»! (۴۷)
آنها میگویند: «اگر راست میگویید، این وعده (قیامت) کى خواهد بود؟! (۴۸)
(اما)جز این انتظار نمیکشند که یک صیحه عظیم (آسمانى) آنها را فراگیرد، در حالى که مشغول جدال (در امور دنیا) هستند. (۴۹)
(چنان غافلگیر میشوند که حتى) نمیتوانند وصیتى کنند یا به سوى خانواده خود بازگردند! (۵۰)
(بار دیگر) در «صور» دمیده میشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوى (دادگاه) پروردگارشان میروند! (۵۱)
میگویند: «اى واى بر ما! چه کسى ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آرى) این همان است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!» (۵۲)
صیحه واحدى بیش نیست، (فریادى عظیم برمیخیزد) ناگهان همگى نزد ما احضار میشوند! (۵۳)
(و به آنها گفته میشود:) امروز به هیچ کس ذرهاى ستم نمیشود، و جز آنچه را عمل میکردید جزا داده نمیشوید! (۵۴)
بهشتیان، امروز به نعمتهاى خدا مشغول و مسرورند. (۵۵)
آنها و همسرانشان در سایههاى (قصرها و درختان بهشتى) بر تختها تکیه زدهاند. (۵۶)
براى آنها در بهشت میوه بسیار لذتبخشى است، و هر چه بخواهند در اختیار آنان خواهد بود! (۵۷)
بر آنها سلام (و درود الهى) است; این سخنى است از سوى پروردگارى مهربان! (۵۸)
(و به آنها میگویند:) جدا شوید امروز اى گنهکاران! (۵۹)
آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او براى شما دشمن آشکارى است؟! (۶۰)
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! (۶۱)
او گروه زیادى از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟! (۶۲)
این همان دوزخى است که به شما وعده داده میشد! (۶۳)
امروز وارد آن شوید و به خاطر کفرى که داشتید به آتش آن بسوزید! (۶۴)
امروز بر دهانشان مهر مینهیم، و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان کارهایى را که انجام میدادند شهادت میدهند! (۶۵)
و اگر بخواهیم چشمانشان را محو کنیم; سپس براى عبور از راه، میخواهند بر یکدیگر پیشى بگیرند، اما چگونه میتوانند ببینند؟! (۶۶)
و اگر بخواهیم آنها را در جاى خود مسخ میکنیم (و به مجسمههایى بىروح مبدل میسازیم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند یا به عقب برگردند! (۶۷)
هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش واژگونهاش میکنیم (و به ناتوانى کودکى باز میگردانیم) ; آیا اندیشه نمیکنند؟! (۶۸)
ما هرگز شعر به او ( پیامبر) نیاموختیم، و شایسته او نیست (شاعر باشد); این (کتاب آسمانى) فقط ذکر و قرآن مبین است! (۶۹)
تا افرادى را که زندهاند بیم دهد (و بر کافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد! (۷۰)
آیا ندیدند کهاز آنچه با قدرت خود به عمل آوردهایم چهارپایانى براى آنان آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟! (۷۱)
و آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذیه میکنند; (۷۲)
و براى آنان بهرههاى دیگرى در آن (حیوانات) است و نوشیدنیهائى گوارا; آیا با این حال شکرگزارى نمیکنند؟! (۷۳)
آنان غیر از خدا معبودانى براى خویش برگزیدند به این امید که یارى شوند! (۷۴)
ولى آنها قادر به یارى ایشان نیستند، و این (عبادتکنندگان در قیامت) لشکرى براى آنها خواهند بود که در آتش دوزخ احضار میشوند! (۷۵)
پس سخنانشان تو را غمگین نسازد، ما آنچه را پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند میدانیم! (۷۶)
آیا انسان نمیداند که ما او را از نطفهاى بىارزش آفریدیم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست! (۷۷)
و براى ما مثالى زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسى این استخوانها را زنده میکند در حالى که پوسیده است؟!» (۷۸)
بگو: «همان کسى آن را زنده میکند که نخستین بار آن را آفرید; و او به هر مخلوقى داناست! (۷۹)
همان کسى که براى شما از درخت سبز، آتش آفرید و شما بوسیله آن، آتش میافروزید!» (۸۰)
آیا کسى که آسمانها و زمین را آفرید، نمیتواند همانند آنان ( انسانهاى خاک شده) را بیافریند؟ ! آرى (میتواند)، و او آفریدگار داناست! (۸۱)
فرمان او چنین است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها به آن میگوید: «موجود باش!»، آن نیز بىدرنگ موجود میشود! (۸۲)
پس منزه است خداوندى که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست; و شما را به سوى او بازمیگردانند! (۸۳)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به (فرشتگان) صف کشیده (و منظم) (۱)
و به نهى کنندگان و (بازدارندگان) (۲)
و تلاوت کنندگان پیاپى آیات الهى… (۳)
که معبود شما یگانه است; (۴)
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، و پروردگار مشرقها! (۵)
ما آسمان نزدیک ( پایین) را با ستارگان آراستیم، (۶)
تا آن را از هر شیطان خبیثى حفظ کنیم! (۷)
آنها نمیتوانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هرگاه چنین کنند) از هر سو هدف قرارمیگیرند! (۸)
آنها به شدت به عقب رانده میشوند; و براى آنان مجازاتى دائم است! (۹)
مگر آنها که در لحظهاى کوتاه براى استراق سمع به آسمان نزدیک شوند، که «شهاب ثاقب آنها را تعقیب میکند! (۱۰)
از آنان بپرس: «آیا آفرینش (و معاد) آنان سختتر است یا آفرینش فرشتگان (و آسمانها و زمین)؟! ما آنان را از گل چسبندهاى آفریدیم! (۱۱)
تو از انکارشان تعجب میکنى، ولى آنها مسخره میکنند! (۱۲)
و هنگامی که به آنان تذکر داده شود، هرگز متذکر نمیشوند! (۱۳)
و هنگامی که معجزهاى را ببینند، دیگران را نیز به استهزا دعوتمیکنند! (۱۴)
و میگویند: «این فقط سحرى آشکار است! (۱۵)
آیا هنگامی که ما مردیم و به خاک و استخوان مبدل شدیم، بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟! (۱۶)
یا پدران نخستین ما (بازمیگردند)؟!» (۱۷)
بگو: «آرى، همه شما زنده میشوید در حالى که خوار و کوچک خواهید بود! (۱۸)
تنها یک صیحه عظیم واقع میشود، ناگهان همه (از قبرها برمیخیزند و) نگاه میکنند! (۱۹)
و میگویند: «اى واى بر ما، این روز جزاست!» (۲۰)
(آرى) این همان روز جدایى (حق از باطل) است که شما آن را تکذیب میکردید! (۲۱)
(در این هنگام به فرشتگان دستور داده میشود:) ظالمان و همردیفانشان و آنچه را میپرستیدند… (۲۲)
(آرى آنچه را) جز خدا میپرستیدند جمع کنید و بسوى راه دوزخ هدایتشان کنید! (۲۳)
آنها را نگهدارید که باید بازپرسى شوند! (۲۴)
شما را چه شده که از هم یارى نمیطلبید؟! (۲۵)
ولى آنان در آن روز تسلیم قدرت خداوندند! (۲۶)
(و در این حال) رو به یکدیگر کرده و از هم میپرسند… (۲۷)
گروهى (میگویند: «شما رهبران گمراهى بودید که به ظاهر) از طریق خیرخواهى و نیکى وارد شدید اما جز فریب چیزى در کارتان نبود)!» (۲۸)
(آنها در جواب) میگویند: «شما خودتان اهل ایمان نبودید (تقصیر ما چیست)؟! (۲۹)
ما هیچ گونه سلطهاى بر شما نداشتیم، بلکه شما خود قومی طغیانگر بودید! (۳۰)
اکنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلم شده، و همگى از عذاب او میچشیم! (۳۱)
ما شما را گمراه کردیم، همان گونه که خود گمراه بودیم! (۳۲)
(آرى) همه آنها ( پیشوایان و پیروان گمراه) در آن روز در عذاب الهى مشترکند! (۳۳)
ما این گونه با مجرمان رفتار میکنیم! (۳۴)
چرا که وقتى به آنها گفته میشد: «معبودى جز خدا وجود ندارد»، تکبر و سرکشى میکردند… (۳۵)
و پیوسته میگفتند: «آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعرى دیوانه رها کنیم؟!» (۳۶)
چنین نیست، او حق را آورده و پیامبران پیشین را تصدیق کرده است! (۳۷)
اما شما (مستکبران کوردل) بطور مسلم عذاب دردناک (الهى) را خواهید چشید! (۳۸)
و جز به آنچه انجام میدادید کیفر داده نمیشوید، (۳۹)
جز بندگان مخلص خدا (که از این کیفرها برکنارند)! (۴۰)
براى آنان ( بندگان مخلص) روزى معین و ویژهاى است، (۴۱)
میوهها(ى گوناگون پر ارزش)، و آنها گرامی داشته میشوند… (۴۲)
در باغهاى پر نعمت بهشت; (۴۳)
در حالى که بر تختها رو به روى یکدیگر تکیه زدهاند، (۴۴)
و گرداگردشان قدحهاى لبریز از شراب طهور را می گردانند; (۴۵)
شرابى سفید و درخشنده، و لذتبخش براى نوشندگان; (۴۶)
شرابى که نه در آن مایه تباهى عقل است و نه از آن مست میشوند! (۴۷)
و نزد آنها همسرانى زیبا چشم است که جز به شوهران خود عشق نمیورزند. (۴۸)
گویى از (لطافت و سفیدى) همچون تخم مرغهایى هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانى هرگز آن را لمس نکرده است)! (۴۹)
(در حالى که آنها غرق گفتگو هستند) بعضى رو به بعضى دیگر کرده میپرسند… (۵۰)
کسى از آنها میگوید: «من همنشینى داشتم… (۵۱)
که پیوسته میگفت: آیا (به راستى) تو این سخن را باور کرده اى… (۵۲)
که وقتى ما مردیم و به خاک و استخوان مبدل شدیم، (بار دیگر) زنده می شویم و جزا داده خواهیم شد؟!» (۵۳)
(سپس) میگوید: «آیا شما میتوانید از او خبرى بگیرید؟» (۵۴)
اینجاست که نگاهى میکند، ناگهان او را در میان دوزخ میبیند. (۵۵)
میگوید:«به خدا سوگند نزدیک بود مرا (نیز) به هلاکت بکشانى! (۵۶)
و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نیز از احضارشدگان (در دوزخ) بودم! (۵۷)
(سپس به یاران خود میگوید: اى دوستان!) آیا ما هرگز نمی میریم (و در بهشت جاودانه خواهیم بود)، (۵۸)
و جز همان مرگ اول، مرگى به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهیم شد. (۵۹)
راستى این همان پیروزى بزرگ است! (۶۰)
آرى، براى مثل این، باید عمل کنندگان عمل کنند! (۶۱)
آیا این (نعمتهاى جاویدان بهشتى) بهتر است یا درخت (نفرت انگیز) زقوم؟! (۶۲)
ما آن را مایه درد و رنج ظالمان قرار دادیم! (۶۳)
آن درختى است که از قعر جهنم میروید! (۶۴)
شکوفه آن مانند سرهاى شیاطین است! (۶۵)
آنها ( مجرمان) از آن میخورند و شکمها را از آن پر میکنند! (۶۶)
سپس روى آن آب داغ متعفنى مینوشند! (۶۷)
سپس بازگشت آنها به سوى جهنم است! (۶۸)
چرا که آنها پدران خود را گمراه یافتند، (۶۹)
با این حال به سرعت بدنبال آنان کشانده می شوند! (۷۰)
و قبل از آنها بیشتر پیشینیان (نیز) گمراه شدند! (۷۱)
ما در میان آنها انذارکنندگانى فرستادیم، (۷۲)
ولى بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود! (۷۳)
مگر بندگان مخلص خدا! (۷۴)
و نوح، ما را خواند (و ما دعاى او را اجابت کردیم); و چه خوب اجابت کنندهاى هستیم! (۷۵)
و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهایى بخشیدیم، (۷۶)
و فرزندانش را همان بازماندگان (روى زمین) قرار دادیم، (۷۷)
و نام نیک او را در میان امتهاى بعد باقى نهادیم. (۷۸)
سلام بر نوح در میان جهانیان باد! (۷۹)
ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم! (۸۰)
چرا که او از بندگان باایمان ما بود! (۸۱)
سپس دیگران ( دشمنان او) را غرق کردیم! (۸۲)
و از پیروان او ابراهیم بود; (۸۳)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد; (۸۴)
هنگامی که به پدر و قومش گفت: «اینها چیست که میپرستید؟! (۸۵)
آیا غیر از خدا به سراغ این معبودان دروغین میروید؟! (۸۶)
شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان میبرید؟! (۸۷)
(سپس) نگاهى به ستارگان افکند… (۸۸)
و گفت: «من بیمارم (و با شما به مراسم جشن نمیآیم)!» (۸۹)
آنها از او روى برتافته و به او پشت کردند (و بسرعت دور شدند.) (۹۰)
(او وارد بتخانه شد) مخفیانه نگاهى به معبودانشان کرد و از روى تمسخر گفت: «چرا (از این غذاها) نمیخورید؟! (۹۱)
(اصلا) چرا سخن نمیگویید؟!» (۹۲)
سپس بسوى آنها رفت و ضربهاى محکم با دست راست بر پیکر آنها فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را درهم شکست). (۹۳)
آنها با سرعت به او روى آوردند. (۹۴)
گفت: «آیا چیزى را میپرستید که با دست خود میتراشید؟! (۹۵)
با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهایى که میسازید!» (۹۶)
(بت پرستان) گفتند: «بناى مرتفعى براى او بسازید و او را در جهنمی از آتش بیفکنید!» (۹۷)
آنها طرحى براى نابودى ابراهیم ریخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختیم! (۹۸)
(او از این مهلکه بسلامت بیرون آمد) و گفت: «من به سوى پروردگارم میروم، او مرا هدایت خواهد کرد! (۹۹)
پروردگارا! به من از صالحان ( فرزندان صالح) ببخش!» (۱۰۰)
ما او ( ابراهیم) را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم! (۱۰۱)
هنگامی که با او به مقام سعى و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟» گفت«پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!» (۱۰۲)
هنگامی که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد… (۱۰۳)
او را ندا دادیم که: «اى ابراهیم! (۱۰۴)
آن رؤیا را تحقق بخشیدى (و به ماموریت خود عمل کردى)!» ما این گونه، نیکوکاران را جزا میدهیم! (۱۰۵)
این مسلما همان امتحان آشکار است! (۱۰۶)
ما ذبح عظیمی را فداى او کردیم، (۱۰۷)
و نام نیک او را در امتهاى بعد باقى نهادیم! (۱۰۸)
سلام بر ابراهیم! (۱۰۹)
این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم! (۱۱۰)
او از بندگان باایمان ما است! (۱۱۱)
ما او را به اسحاق -پیامبرى از شایستگان- بشارت دادیم! (۱۱۲)
ما به او و اسحاق برکت دادیم; و از دودمان آن دو، افرادى بودند نیکوکار و افرادى آشکارا به خود ستم کردند! (۱۱۳)
ما به موسى و هارون نعمت بخشیدیم! (۱۱۴)
و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم! (۱۱۵)
و آنها را یارى کردیم تا بر دشمنان خود پیروز شدند! (۱۱۶)
ما به آن دو، کتاب روشنگر دادیم، (۱۱۷)
و نام نیکشان را در اقوام بعد باقى گذاردیم! (۱۱۹)
سلام بر موسى و هارون! (۱۲۰)
ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم! (۱۲۱)
آن دو از بندگان مؤمن ما بودند! (۱۲۲)
و الیاس از رسولان (ما) بود! (۱۲۳)
به خاطر بیاور هنگامی را که به قومش گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! (۱۲۴)
آیا بت «بعل» را میخوانید و بهترین آفریدگارها را رها میسازید؟! (۱۲۵)
خدایى که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست!» (۱۲۶)
اما آنها او را تکذیب کردند; ولى به یقین همگى (در دادگاه عدل الهى) احضار میشوند! (۱۲۷)
مگر بندگان مخلص خدا! (۱۲۸)
ما نام نیک او را در میان امتهاى بعد باقى گذاردیم! (۱۲۹)
سلام بر الیاسین! (۱۳۰)
ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم! (۱۳۱)
و از بندگان مؤمن ما است! (۱۳۲)
و لوط از رسولان (ما) است! (۱۳۳)
و به خاطر بیاور زمانى را که او و خاندانش را همگى نجات دادیم، (۱۳۴)
مگر پیرزنى که از بازماندگان بود (و به سرنوشت آنان گرفتار شد)! (۱۳۵)
سپس بقیه را نابود کردیم! (۱۳۶)
و شما پیوسته صبحگاهان از کنار (ویرانه هاى شهرهاى) آنها میگذرید… (۱۳۷)
و (همچنین) شبانگاه; آیا نمی اندیشید؟! (۱۳۸)
و یونس از رسولان (ما) است! (۱۳۹)
به خاطر بیاور زمانى را که به سوى کشتى پر (از جمعیت و بار) فرار کرد. (۱۴۰)
و با آنها قرعه افکند، (و قرعه به نام او افتاد و) مغلوب شد! (۱۴۱)
(او را به دریا افکندند) و ماهى عظیمی او را بلعید، در حالى که مستحق سرزنش بود! (۱۴۲)
و اگر او از تسبیح کنندگان نبود… (۱۴۳)
تا روز قیامت در شکم ماهى میماند! (۱۴۴)
(به هر حال ما او را رهایى بخشیدیم و) او را در یک سرزمین خشک خالى از گیاه افکندیم در حالى که بیمار بود! (۱۴۵)
و بوته کدوئى بر او رویاندیم (تا در سایه برگهاى پهن و مرطوبش آرامش یابد)! (۱۴۶)
و او را به سوى جمعیت یکصد هزار نفرى -یا بیشتر- فرستادیم! (۱۴۷)
آنها ایمان آوردند، از این رو تا مدت معلومی آنان را از مواهب زندگى بهره مند ساختیم! (۱۴۸)
از آنان بپرس: آیا پروردگارت دخترانى دارد و پسران از آن آنهاست؟! (۱۴۹)
آیا ما فرشتگان را مؤنث آفریدیم و آنها ناظر بودند؟! (۱۵۰)
دانید آنها با این تهمت بزرگشان میگویند: (۱۵۱)
«خداوند فرزند آورده!» ولى آنها به یقین دروغ میگویند! (۱۵۲)
آیا دختران را بر پسران ترجیح داده است؟! (۱۵۳)
شما را چه شده است؟! چگونه حکم میکنید؟! (هیچ میفهمید چه میگویید؟!) (۱۵۴)
آیا متذکر نمیشوید؟! (۱۵۵)
یا شما دلیل روشنى در این باره دارید؟ (۱۵۶)
کتابتان را بیاورید اگر راست میگویید! (۱۵۷)
آنها ( مشرکان) میان او ( خداوند) و جن، (خویشاوندى و) نسبتى قائل شدند; در حالى که جنیان بخوبى میدانند که این بتپرستان در دادگاه الهى احضار میشوند! (۱۵۸)
منزه است خداوند از آنچه توصیف میکنند، (۱۵۹)
مگر بندگان مخلص خدا! (۱۶۰)
شما و آنچه را پرستش میکنید، (۱۶۱)
هرگز نمیتوانید کسى را (با آن) فریب دهید، (۱۶۲)
مگر آنها که در آتش دوزخ وارد میشوند! (۱۶۳)
و هیچ یک از ما نیست جز آنکه مقام معلومی دارد; (۱۶۴)
و ما همگى (براى اطاعت فرمان خداوند) به صف ایستادهایم; (۱۶۵)
و ما همه تسبیحگوى او هستیم! (۱۶۶)
آنها پیوسته میگفتند: (۱۶۷)
«اگر یکى از کتابهاى پیشینیان نزد ما بود، (۱۶۸)
به یقین، ما بندگان مخلص خدا بودیم!» (۱۶۹)
(اما هنگامی که این کتاب بزرگ آسمانى بر آنها نازل شد،) به آن کافر شدند; ولى بزودى (نتیجه کار خود را) خواهند دانست! (۱۷۰)
وعده قطعى ما براى بندگان فرستاده ما از پیش مسلم شده… (۱۷۱)
که آنان یارى شدگانند، (۱۷۲)
و لشکر ما پیروزند! (۱۷۳)
از آنها ( کافران) روى بگردان تا زمان معینى (که فرمان جهاد فرارسد)! (۱۷۴)
و وضع آنها را بنگر (چه بىمحتواست) اما بزودى (نتیجه اعمال خود را) میبینند! (۱۷۵)
آیا آنها براى عذاب ما شتاب میکنند؟! (۱۷۶)
اما هنگامی که عذاب ما در آستانه خانههایشان فرود آید، انذارشدگان صبحگاه بدى خواهند داشت! (۱۷۷)
از آنان روى بگردان تا زمان معینى! (۱۷۸)
و وضع کارشان را ببین; آنها نیز به زودى (نتیجه اعمال خود را) میبینند! (۱۷۹)
منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت (و قدرت) از آنچه آنان توصیف میکنند. (۱۸۰)
و سلام بر رسولان! (۱۸۱)
حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است! (۱۸۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ص، سوگند به قرآنى که داراى ذکر است (که این کتاب، معجزه الهى است). (۱)
ولى کافران گرفتار غرور اختلافند! (۲)
چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم; و به هنگام نزول عذاب فریاد میزدند (و کمک میخواستند) ولى وقت نجات گذشته بود! (۳)
آنها تعجب کردند که پیامبر بیمدهنده اى از میان آنان به سویشان آمده; و کافران گفتند: این ساحر بسیار دروغگویى است! (۴)
آیا او بجاى این همه خدایان، خداى واحدى قرار داده؟! این براستى چیز عجیبى است!» (۵)
سرکردگان آنها بیرون آمدند و گفتند: «بروید و خدایانتان را محکم بچسبید، این چیزى است که خواستهاند (شما را گمراه کنند)! (۶)
ما هرگز چنین چیزى در آیین دیگرى نشنیدهایم; این تنها یک آئین ساختگى است! (۷)
آیا از میان همه ما، قرآن تنها بر او ( محمد) نازل شده؟!» آنها در حقیقت در اصل وحى من تردید دارند، بلکه آنان هنوز عذاب الهى را نچشیدهاند (که این چنین گستاخانه سخن میگویند)! (۸)
مگر خزاین رحمت پروردگار توانا و بخشنده ات نزد آنهاست (تا به هر کس میل دارند بدهند)؟! (۹)
یا اینکه مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است از آن آنهاست؟! (اگر چنین است) با هر وسیله ممکن به آسمانها بروند (و جلو نزول وحى را بر قلب پاک محمد بگیرند)! (۱۰)
(آرى) اینها لشکر کوچک شکستخوردهاى از احزابند! (۱۱)
پیش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پیامبران ما را) تکذیب کردند! (۱۲)
و (نیز) قوم ثمود و لوط و اصحاب الایکه ( قوم شعیب)، اینها احزابى بودند (که به تکذیب پیامبران برخاستند)! (۱۳)
هر یک (از این گروهها) رسولان را تکذیب کردند، و عذاب الهى درباره آنان تحقق یافت! (۱۴)
اینها (با این اعمالشان) جز یک صیحه آسمانى را انتظار نمیکشند که هیچ مهلت و بازگشتى براى آن وجود ندارد (و همگى را نابود میسازد)! (۱۵)
آنها (از روى خیره سرى) گفتند: «پروردگارا! بهره ما را از عذاب هر چه زودتر قبل از روز حساب به ما ده!» (۱۶)
در برابر آنچه می گویند شکیبا باش، و به خاطر بیاور بنده ما داوود صاحب قدرت را، که او بسیار توبهکننده بود! (۱۷)
ما کوهها را مسخر او ساختیم که هر شامگاه و صبحگاه با او تسبیح میگفتند! (۱۸)
پرندگان را نیز دسته جمعى مسخر او کردیم (تا همراه او تسبیح خدا گویند);و همه اینها بازگشتکننده به سوى او بودند! (۱۹)
و حکومت او را استحکام بخشیدیم، (هم) دانش به او دادیم و (هم) داورى عادلانه! (۲۰)
آیا داستان شاکیان هنگامی که از محراب (داوود) بالا رفتند به تو رسیده است؟! (۲۱)
در آن هنگام که (بى مقدمه) بر او وارد شدند و او از دیدن آنها وحشت کرد; گفتند: «نترس، دو نفر شاکى هستیم که یکى از ما بر دیگرى ستم کرده; اکنون در میان ما بحق داورى کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدایت کن! (۲۲)
این برادر من است; و او نود و نه میش دارد و من یکى بیش ندارم اما او اصرار میکند که: این یکى را هم به من واگذار; و در سخن بر من غلبه کرده است!» (۲۳)
(داوود) گفت: «مسلما او با درخواست یک میش تو براى افزودن آن به میشهایش، بر تو ستم نموده; و بسیارى از شریکان (و دوستان) به یکدیگر ستم میکنند، مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند; اما عده آنان کم است!» داوود دانست که ما او را (با این ماجرا) آزمودهایم، از این رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد. (۲۴)
ما این عمل را بر او بخشیدیم; و او نزد ما داراى مقامی والا و سرانجامی نیکوست! (۲۵)
اى داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم; پس در میان مردم بحق داورى کن، و از هواى نفس پیروى مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد; کسانى که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدى بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند! (۲۶)
ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم; این گمان کافران است; واى بر کافران از آتش (دوزخ)! (۲۷)
آیا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند همچون مفسدان در زمین قرار میدهیم، یا پرهیزگاران را همچون فاجران؟! (۲۸)
این کتابى است پربرکت که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند! (۲۹)
ما سلیمان را به داوود بخشیدیم; چه بنده خوبى! زیرا همواره به سوى خدا بازگشت میکرد (و به یاد او بود)! (۳۰)
به خاطر بیاور هنگامی را که عصرگاهان اسبان چابک تندرو را بر او عرضه داشتند، (۳۱)
گفت: «من این اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم (و میخواهم از آنها در جهاد استفاده کنم»، او همچنان به آنها نگاه میکرد) تا از دیدگانش پنهان شدند. (۳۲)
(آنها به قدرى جالب بودند که گفت:) بار دیگر آنها را نزد من بازگردانید! و دست به ساقها و گردنهاى آنها کشید (و آنها را نوازش داد). (۳۳)
ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدى افکندیم; سپس او به درگاه خداوند توبه کرد. (۳۴)
گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتى به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشندهاى! (۳۵)
پس ما باد را مسخر او ساختیم تا به فرمانش بنرمی حرکت کند و به هر جا او می خواهد برود! (۳۶)
و شیاطین را مسخر او کردیم، هر بنا و غواصى از آنها را! (۳۷)
و گروه دیگرى (از شیاطین) را در غل و زنجیر (تحت سلطه او) قرار دادیم، (۳۸)
(و به او گفتیم:) این عطاى ما است، به هر کس میخواهى (و صلاح میبینى) ببخش، و از هر کس میخواهى امساک کن، و حسابى بر تو نیست (تو امین هستى)! (۳۹)
و براى او ( سلیمان) نزد ما مقامی ارجمند و سرانجامی نیکوست! (۴۰)
به خاطر بیاور بنده ما ایوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است. (۴۱)
(به او گفتیم:) پاى خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبى خنک براى شستشو و نوشیدن است! (۴۲)
و خانوادهاش را به او بخشیدیم، و همانند آنها را بر آنان افزودیم، تا رحمتى از سوى ما باشد و تذکرى براى اندیشمندان. (۴۳)
(و به او گفتیم:) بستهاى از ساقه هاى گندم (یا مانند آن) را برگیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکیبا یافتیم; چه بنده خوبى که بسیار بازگشت کننده (به سوى خدا) بود! (۴۴)
و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را، صاحبان دستها(ى نیرومند) و چشمها(ى بینا)! (۴۵)
ما آنها را با خلوص ویژهاى خالص کردیم، و آن یادآورى سراى آخرت بود! (۴۶)
و آنها نزد ما از برگزیدگان و نیکانند! (۴۷)
و به خاطر بیاور «اسماعیل» و «الیسع» و «ذا الکفل» را که همه از نیکان بودند! (۴۸)
این یک یادآورى است، و براى پرهیزکاران فرجام نیکویى است: (۴۹)
باغهاى جاویدان بهشتى که درهایش به روى آنان گشوده است، (۵۰)
در حالى که در آن بر تختها تکیه کردهاند و میوههاى بسیار و نوشیدنیها در اختیار آنان است! (۵۱)
و نزد آنان همسرانى است که تنها چشم به شوهرانشان دوخته اند، و همسن و سالند! (۵۲)
این همان است که براى روز حساب به شما وعده داده میشود (وعدهاى تخلف ناپذیر)! (۵۳)
این روزى ما است که هرگز آن را پایانى نیست! (۵۴)
این (پاداش پرهیزگاران است)، و براى طغیانگران بدترین محل بازگشت است: (۵۵)
دوزخ، که در آن وارد میشوند; و چه بستر بدى است! (۵۶)
این نوشابه «حمیم» و «غساق» است ( دو مایع سوزان و تیره رنگ) که باید از آن بچشند! (۵۷)
و جز اینها کیفرهاى دیگرى همانند آن دارند! (۵۸)
(به آنان گفته میشود:) این گروهى است که همراه شما وارد دوزخ میشوند (اینها همان سران گمراهیند); خوشامد بر آنها مباد، همگى در آتش خواهند سوخت! (۵۹)
آنها (به رؤساى خود) میگویند: «بلکه خوشامد بر شما مباد که این عذاب را شما براى ما فراهم ساختید! چه بد قرارگاهى است اینجا!» (۶۰)
(سپس) میگویند: «پروردگارا! هر کس این عذاب را براى ما فراهم ساخته، عذابى مضاعف در آتش بر او بیفزا!» (۶۱)
آنها میگویند: «چرا مردانى را که ما از اشرار میشمردیم (در اینجا، در آتش دوزخ) نمیبینیم؟! (۶۲)
آیا ما آنان را به مسخره گرفتیم یا (به اندازهاى حقیرند که) چشمها آنها را نمیبیند؟! (۶۳)
این یک واقعیت است گفتگوهاى خصمانه دوزخیان! (۶۴)
بگو: «من تنها یک بیم دهنده ام; و هیچ معبودى جز خداوند یگانه قهار نیست! (۶۵)
روردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، پروردگار عزیز و غفار!» (۶۶)
بگو: «این خبرى بزرگ است، (۶۷)
که شما از آن روىگردانید! (۶۸)
من از ملا اعلى (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامی که (درباره آفرینش آدم) مخاصمه می کردند خبر ندارم! (۶۹)
تنها چیزى که به من وحى می شود این است که من انذارکننده آشکارى هستم!» (۷۰)
و به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل میآفرینم! (۷۱)
نگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، براى او به سجده افتید!» (۷۲)
در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند، (۷۳)
جز ابلیس که تکبر ورزید و از کافران بود! (۷۴)
گفت: «اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقى که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنى؟ ! آیا تکبر کردى یا از برترینها بودى؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)» (۷۵)
گفت: «من از او بهترم; مرا از آتش آفریدهاى و او را از گل!» (۷۶)
فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائکه) خارج شو، که تو رانده درگاه منى! (۷۷)
و مسلما لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود! (۷۸)
گفت: «پروردگارا! مرا تا روزى که انسانها برانگیخته میشوند مهلت ده!» (۷۹)
فرمود: «تو از مهلت دادهشدگانى، (۸۰)
ولى تا روز و زمان معین!» (۸۱)
گفت: «به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد، (۸۲)
مگر بندگان خالص تو، از میان آنها!» (۸۳)
فرمود: «به حق سوگند، و حق میگویم، (۸۴)
که جهنم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروى کند، پر خواهم کرد!» (۸۵)
(اى پیامبر!) بگو: «من براى دعوت نبوت هیچ پاداشى از شما نمیطلبم، و من از متکلفین نیستم! (سخنانم روشن و همراه با دلیل است!)» (۸۶)
این (قرآن) تذکرى براى همه جهانیان است; (۸۷)
و خبر آن را بعد از مدتى میشنوید! (۸۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
این کتابى است که از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است. (۱)
ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم; پس خدا را پرستش کن و دین خود را براى او خالص گردان! (۲)
آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیاى خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: «اینها را نمیپرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند»، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى میکند; خداوند آن کس را که دروغگو و کفرانکننده است هرگز هدایت نمیکند! (۳)
اگر (بفرض محال) خدا میخواست فرزندى انتخاب کند، از میان مخلوقاتش آنچه را میخواست برمیگزید; منزه است (از اینکه فرزندى داشته باشد)! او خداوند یکتاى پیروز است! (۴)
آسمانها و زمین را بحق آفرید; شب را بر روز می پیچد و روز را بر شب; و خورشید و ماه را مسخر فرمان خویش قرار داد; هر کدام تا سرآمد معینى به حرکت خود ادامه میدهند; آگاه باشید که او قادر و آمرزنده است! (۵)
او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گل) او خلق کرد; و براى شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد; او شما را در شکم مادرانتان آفرینشى بعد از آفرینش دیگر، در میان تاریکیهاى سه گانه، میبخشد! این است خداوند، پروردگار شما که حکومت (عالم هستى) از آن اوست; هیچ معبودى جز او نیست; پس چگونه از راه حق منحرف میشوید؟! (۶)
اگر کفران کنید، خداوند از شما بىنیاز است و هرگز کفران را براى بندگانش نمی پسندد; و اگر شکر او را بجا آورید آن را براى شما میپسندد! و هیچ گنهکارى گناه دیگرى را بر دوش نمیکشد! سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان است، و شما را از آنچه انجام میدادید آگاه میسازد; چرا که او به آنچه در سینه هاست آگاه است! (۷)
هنگامی که انسان را زیانى رسد، پروردگار خود را میخواند و بسوى او باز می گردد; اما هنگامی که نعمتى از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلا خدا را می خواند از یاد میبرد و براى خداوند همتایانى قرارمیدهد تا مردم را از راه او منحرف سازد; بگو: «چند روزى از کفرت بهرهگیر که از دوزخیانى!» (۸)
(آیا چنین کسى با ارزش است) یا کسى که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: «آیا کسانى که میدانند با کسانى که نمیدانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکر میشوند!» (۹)
بگو: «اى بندگان من که ایمان آوردهاید! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! براى کسانى که در این دنیا نیکى کردهاند پاداش نیکى است! و زمین خدا وسیع است، (اگر تحت فشار سران کفر بودید مهاجرت کنید) که صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دریافت میدارند! (۱۰)
بگو: «من مامورم که خدا را پرستش کنم در حالى که دینم را براى او خالص کرده باشم، (۱۱)
و مامورم که نخستین مسلمان باشم! (۱۲)
بگو: «من اگر نافرمانى پروردگارم کنم، از عذاب روز بزرگ (قیامت) میترسم!» (۱۳)
بگو: «من تنها خدا را میپرستم در حالى که دینم را براى او خالص میکنم. (۱۴)
شما هر چه را جز او میخواهید بپرستید!» بگو: «زیانکاران واقعى آنانند که سرمایه وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست داده اند! آگاه باشید زیان آشکار همین است! (۱۵)
براى آنان از بالاى سرشان سایبانهایى از آتش، و در زیر پایشان نیز سایبانهایى از آتش است; این چیزى است که خداوند با آن بندگانش را میترساند! اى بندگان من! از نافرمانى من بپرهیزید! (۱۶)
و کسانى که از عبادت طاغوت پرهیز کردند وبه سوى خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست; پس بندگان مرا بشارت ده! (۱۷)
همان کسانى که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروى میکنند; آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند. (۱۸)
آیا تو میتوانى کسى را که فرمان عذاب درباره او قطعى شده رهایى بخشى؟! آیا تو میتوانى کسى را که در درون آتش است برگیرى و نجات دهى؟! (۱۹)
ولى آنها که تقواى الهى پیشه کردند، غرفههایى در بهشت دارند که بر فراز آنها غرفه هاى دیگرى بنا شده و از زیر آنها نهرها جارى است این وعده الهى است، و خداوند در وعده خود تخلف نمیکند! (۲۰)
آیا ندیدى که خداوند از آسمان آبى فرستاد و آن را بصورت چشمههایى در زمین وارد نمود، سپس با آن زراعتى را خارج میسازد که رنگهاى مختلف دارد; بعد آن گیاه خشک میشود، بگونهاى که آن را زرد و بىروح میبینى; سپس آن را در هم میشکند و خرد میکند; در این مثال تذکرى است براى خردمندان (از ناپایدارى دنیا)! (۲۱)
آیا کسى که خدا سینهاش را براى اسلام گشاده است و بر فراز مرکبى از نور الهى قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!) واى بر آنان که قلبهایى سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهى آشکارى هستند! (۲۲)
خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابى که آیاتش (در لطف و زیبایى و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است; آیاتى مکرر دارد (با تکرارى شوقانگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانى که از پروردگارشان میترسند میافتد; سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا میشود; این هدایت الهى است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایى میکند; و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمایى براى او نخواهد بود! (۲۳)
آیا کسى که با صورت خود عذاب دردناک (الهى) را در روز قیامت دور میسازد (همانند کسى است که هرگز آتش دوزخ به او نمیرسد)؟! و به ظالمان گفته می شود: «بچشید آنچه را به دست می آوردید (و انجام میدادید)!» (۲۴)
کسانى که قبل از آنها بودند نیز (آیات ما را) تکذیب نمودند، و عذاب (الهى) از جایى که فکر نمیکردند به سراغشان آمد! (۲۵)
پس خداوند خوارى را در زندگى این دنیا به آنها چشانید، و عذاب آخرت شدیدتر است اگر میدانستند. (۲۶)
ما براى مردم در این قرآن از هر نوع مثلى زدیم، شاید متذکر شوند. (۲۷)
قرآنى است فصیح و خالى از هر گونه کجى و نادرستى، شاید آنان پرهیزگارى پیشه کنند! (۲۸)
خداوند مثالى زده است: مردى را که مملوک شریکانى است که درباره او پیوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردى که تنها تسلیم یک نفر است; آیا این دو یکسانند؟! حمد، مخصوص خداست، ولى بیشتر آنان نمیدانند. (۲۹)
تو میمیرى و آنها نیز خواهند مرد! (۳۰)
سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان مخاصمه میکنید. (۳۱)
پس چه کسى ستمکارتر است از آن کسى که بر خدا دروغ ببندد و سخن راست را هنگامی که به سراغ او آمده تکذیب کند؟! آیا در جهنم جایگاهى براى کافران نیست؟! (۳۲)
اما کسى که سخن راست بیاورد و کسى که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند! (۳۳)
آنچه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنان موجود است; و این است جزاى نیکوکاران! (۳۴)
تا خداوند بدترین اعمالى را که انجام دادهاند (در سایه ایمان و صداقت آنها) بیامرزد، و آنها را به بهترین اعمالى که انجام میدادند پاداش دهد! (۳۵)
آیا خداوند براى (نجات و دفاع از) بندهاش کافى نیست؟! اما آنها تو را از غیر او میترسانند. و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایتکنندهاى ندارد! (۳۶)
و هر کس را خدا هدایت کند، هیچ گمراهکنندهاى نخواهد داشت آیا خداوند توانا و داراى مجازات نیست؟! (۳۷)
و اگر از آنها بپرسى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده؟» حتما میگویند:«خدا!» بگو: «آیا هیچ درباره معبودانى که غیر از خدا میخوانید اندیشه میکنید که اگر خدا زیانى براى من بخواهد، آیا آنها میتوانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتى براى من بخواهد، آیا آنها میتوانند جلو رحمت او را بگیرند؟!» بگو: «خدا مرا کافى است; و همه متوکلان تنها بر او توکل میکنند!» (۳۸)
بگو: «اى قوم من! شما هر چه در توان دارید انجام دهید، من نیز به وظیفه خود عمل میکنم; اما بزودى خواهید دانست… (۳۹)
چه کسى عذاب خوارکنندهاى (در دنیا) به سراغش میآید، و (سپس) عذابى جاویدان (در آخرت) بر او وارد میگردد!» (۴۰)
ما این کتاب (آسمانى) را براى مردم بحق بر تو نازل کردیم; هر کس هدایت را پذیرد به نفع خود اوست; و هر کس گمراهى را برگزیند، تنها به زیان خود گمراه میگردد; و تو مامور اجبار آنها به هدایت نیستى. (۴۱)
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند، و ارواحى را که نمردهاند نیز به هنگام خواب میگیرد; سپس ارواح کسانى که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه میدارد و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) بازمیگرداند تا سرآمدى معین;در این امر نشانه هاى روشنى است براى کسانى که اندیشه میکنند! (۴۲)
آیا آنان غیر از خدا شفیعانى گرفتهاند؟! به آنان بگو: «آیا (از آنها شفاعت میطلبید) هر چند مالک چیزى نباشند و درک و شعورى براى آنها نباشد؟!» (۴۳)
بگو: «تمام شفاعت از آن خداست، (زیرا) حاکمیت آسمانها و زمین از آن اوست و سپس همه شما را به سوى او بازمیگردانند!» (۴۴)
هنگامی که خداوند به یگانگى یاد میشود، دلهاى کسانى که به آخرت ایمان ندارند مشمئز (و متنفر) میگردد; اما هنگامی که از معبودهاى دیگر یاد میشود، آنان خوشحال میشوند. (۴۵)
بگو: «خداوندا! اى آفریننده آسمانها و زمین، و آگاه از اسرار نهان و آشکار، تو در میان بندگانت در آنچه اختلاف داشتند داورى خواهى کرد!» (۴۶)
اگر ستمکاران تمام آنچه را روى زمین است مالک باشند و همانند آن بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا کنند تا از عذاب شدید روز قیامت رهایى یابند;و از سوى خدا براى آنها امورى ظاهر میشود که هرگز گمان نمیکردند! (۴۷)
در آن روز اعمال بدى را که انجام دادهاند براى آنها آشکار میشود، و آنچه را استهزا میکردند بر آنها واقع میگردد. (۴۸)
هنگامی که انسان را زیانى رسد، ما را (براى حل مشکلش) میخواند; سپس هنگامی که از جانب خود به او نعمتى دهیم، میگوید: «این نعمت را بخاطر کاردانى خودم به من داده اند»; ولى این وسیله آزمایش (آنها) است، اما بیشترشان نمیدانند. (۴۹)
این سخن را کسانى که قبل از آنها بودند نیز گفتند، ولى آنچه را به دست میآوردند براى آنها سودى نداشت! (۵۰)
سپس بدیهاى اعمالشان به آنها رسید; و ظالمان این گروه ( اهل مکه) نیز بزودى گرفتار بدیهاى اعمالى که انجام داده اند خواهند شد، و هرگز نمیتوانند از چنگال عذاب الهى بگریزند. (۵۱)
آیا آنها ندانستند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ میسازد؟! در این، آیات و نشانه هایى است براى گروهى که ایمان میآورند. (۵۲)
بگو: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. (۵۳)
و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوى هیچ کس یارى نشوید!(۵۴)
و از بهترین دستورهائى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید پیش از آنکه عذاب (الهى) ناگهان به سراغ شما آید در حالى که از آن خبر ندارید!» (۵۵)
(این دستورها براى آن است که) مبادا کسى روز قیامت بگوید: «افسوس بر من از کوتاهی هایى که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخرهکنندگان (آیات او) بودم!» (۵۶)
یا بگوید: «اگر خداوند مرا هدایت میکرد، از پرهیزگاران بودم!» (۵۷)
یا هنگامی که عذاب را میبیند بگوید: «اى کاش بار دیگر (به دنیا) بازمیگشتم و از نیکوکاران بودم!» (۵۸)
آرى، آیات من به سراغ تو آمد، اما آن را تکذیب کردى و تکبر نمودى و از کافران بودى! (۵۹)
و روز قیامت کسانى را که بر خدا دروغ بستند میبینى که صورتهایشان سیاه است; آیا در جهنم جایگاهى براى متکبران نیست؟! (۶۰)
و خداوند کسانى را که تقوا پیشه کردند با رستگارى رهایى میبخشد; هیچ بدى به آنان نمی رسد و هرگز غمگین نخواهند شد. (۶۱)
خداوند آفریدگار همه چیز است و حافظ و ناظر بر همه اشیا است. (۶۲)
کلیدهاى آسمانها و زمین از آن اوست; و کسانى که به آیات خداوند کافر شدند زیانکارانند. (۶۳)
بگو: «آیا به من دستور می دهید که غیر خدا را بپرستم اى جاهلان؟!» (۶۴)
به تو و همه پیامبران پیشین وحى شده که اگر مشرک شوى، تمام اعمالت تباه میشود و از زیانکاران خواهى بود! (۶۵)
بلکه تنها خداوند را عبادت کن و از شکرگزاران باش! (۶۶)
آنها خدا را آن گونه که شایسته است نشناختند، در حالى که تمام زمین در روز قیامت در قبضه اوست و آسمانها پیچیده در دست او; خداوند منزه و بلندمقام است از شریکی هایى که براى او می پندارند (۶۷)
و در «صور» دمیده میشود، پس همه کسانى که در آسمانها و زمینند میمیرند، مگر کسانى که خدا بخواهد; سپس بار دیگر در «صور» دمیده میشود، ناگهان همگى به پا میخیزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند. (۶۸)
و زمین (در آن روز) به نور پروردگارش روشن میشود، و نامه هاى اعمال را پیش مینهند و پیامبران و گواهان را حاضر میسازند، و میان آنها بحق داورى میشود و به آنان ستم نخواهد شد! (۶۹)
و به هر کس آنچه انجام داده است بىکم و کاست داده میشود; و او نسبت به آنچه انجام میدادند از همه آگاهتر است. (۷۰)
و کسانى که کافر شدند گروه گروه به سوى جهنم رانده میشوند; وقتى به دوزخ میرسند، درهاى آن گشوده میشود و نگهبانان دوزخ به آنها میگویند: «آیا رسولانى از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را براى شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟!» میگویند: «آرى، (پیامبران آمدند و آیات الهى را بر ما خواندند، و ما مخالفت کردیم!) ولى فرمان عذاب الهى بر کافران مسلم شده است. (۷۱)
به آنان گفته میشود: «از درهاى جهنم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید; چه بد جایگاهى است جایگاه متکبران!» (۷۲)
و کسانى که تقواى الهى پیشه کردند گروه گروه به سوى بهشت برده میشوند; هنگامی که به آن میرسند درهاى بهشت گشوده میشود و نگهبانان به آنان میگویند:«سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمتها! داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید!» (۷۳)
آنها میگویند: «حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد و زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد که هر جا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم; چه نیکوست پاداش عمل کنندگان!» (۷۴)
(در آن روز) فرشتگان را میبینى که بر گرد عرش خدا حلقه زدهاند و با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند; و در میان بندگان بحق داورى میشود; و (سرانجام) گفته خواهد شد: «حمد مخصوص خدا پروردگار جهانیان است!» (۷۵)
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
حم. (۱)
این کتابى است که از سوى خداوند قادر و دانا نازل شده است. (۲)
خداوندى که آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است; هیچ معبودى جز او نیست; و بازگشت (همه شما) تنها بسوى اوست. (۳)
تنها کسانى که در آیات ما مجادله میکنند که (از روى عناد) کافر شدهاند; پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها (و قدرتنمایى آنان) تو را بفریبد! (۴)
پیش از آنها قوم نوح و اقوامی که بعد از ایشان بودند (پیامبرانشان را) تکذیب کردند; و هر امتى در پى آن بود که توطئه کند و پیامبرش را بگیرد (و آزار دهد)، و براى محو حق به مجادله باطل دست زدند; اما من آنها را گرفتم (و سخت مجازات کردم); ببین که مجازات من چگونه بود! (۵)
و این گونه فرمان پروردگارت درباره کسانى که کافر شدند مسلم شده که آنها همه اهل آتشند! (۶)
فرشتگانى که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف میکنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را میگویند و به او ایمان دارند و براى مؤمنان استغفار میکنند (و می گویند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است; پس کسانى راکه توبه کرده و راه تو را پیروى میکنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار! (۷)
پروردگارا! آنها را در باغهاى جاویدان بهشت که به آنها وعده فرمودهاى وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمی! (۸)
و آنان را از بدیها نگاه دار، و هر کس را که در آن روز از بدیها نگاه دارى، مشمول رحمتت ساختهاى; و این است همان رستگارى عظیم! (۹)
کسانى را که کافر شدند روز قیامت صدا میزنند که عداوت و خشم خداوند نسبت به شما از عداوت و خشم خودتان نسبت به خودتان بیشتر است، چرا که بسوى ایمان دعوت میشدید، ولى انکار میکردید! (۱۰)
آنها میگویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندى و دو بار زنده کردى; اکنون به گناهان خود معترفیم; آیا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟» (۱۱)
این بخاطر آن است که وقتى خداوند به یگانگى خوانده میشد انکار میکردید، و اگر براى او همتایى میپنداشتند ایمان میآوردید; اکنون داورى مخصوص خداوند بلندمرتبه و بزرگ است (و شما را مطابق عدل خود کیفر میدهد). (۱۲)
او کسى است که آیات خود را به شما نشان میدهد و از آسمان براى شما روزى (با ارزشى) میفرستد; تنها کسانى متذکر این حقایق میشوند که بسوى خدا باز میگردند. (۱۳)
(تنها) خدا را بخوانید و دین خود را براى او خالص کنید، هرچند کافران ناخشنود باشند! (۱۴)
او درجات (بندگان صالح) را بالا میبرد، او صاحب عرش است، روح (مقدس) را به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القاء میکند تا (مردم را) از روز ملاقات ( روز رستاخیز) بیم دهد! (۱۵)
روزى که همه آنان آشکار میشوند و چیزى از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند; (و گفته میشود: ) حکومت امروز براى کیست؟ براى خداوند یکتاى قهار است! (۱۶)
امروز هر کس در برابر کارى که انجام داده است پاداش داده می شود; امروز هیچ ظلمی نیست; خداوند سریع الحساب است! (۱۷)
و آنها را از روز نزدیک بترسان، هنگامی که از شدت وحشت دلها به گلوگاه میرسد و تمامی وجود آنها مملو از اندوه میگردد; براى ستمکاران دوستى وجود ندارد، و نه شفاعت کنندهاى که شفاعتش پذیرفته شود. (۱۸)
او چشمهایى را که به خیانت میگردد و آنچه را سینهها پنهان میدارند، میداند. (۱۹)
خداوند بحق داورى میکند، و معبودهایى را که غیر از او میخوانند هیچ گونه داورى ندارند; خداوند شنوا و بیناست! (۲۰)
آیا آنها روى زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از اینها برتر بودند; ولى خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعى نداشتند! (۲۱)
این براى آن بود که پیامبرانشان پیوسته با دلایل روشن به سراغشان میآمدند، ولى آنها انکار میکردند; خداوند هم آنان را گرفت (و کیفر داد) که او قوى و مجازاتش شدید است! (۲۲)
ما موسى را با آیات خود و دلیل روشن فرستادیم… (۲۳)
بسوى فرعون و هامان و قارون; ولى آنها گفتند: «او ساحرى بسیار دروغگو است!» (۲۴)
و هنگامی که حق را از سوى ما براى آنها آورد، گفتند: «پسران کسانى را که با موسى ایمان آوردهاند بکشید و زنانشان را (براى اسارت و خدمت) زنده بگذارید!» اما نقشه کافران جز در گمراهى نیست (و نقش بر آب میشود). (۲۵)
و فرعون گفت: «بگذارید موسى را بکشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زیرا من میترسم که آیین شما را دگرگون سازد، و یا در این سرزمین فساد بر پا کند!» (۲۶)
موسى گفت: «من به پروردگارم و پروردگار شما پناه میبرم از هر متکبرى که به روز حساب ایمان نمیآورد!» (۲۷)
و مرد مؤمنى از آل فرعون که ایمان خود را پنهان میداشت گفت: «آیا میخواهید مردى را بکشید بخاطر اینکه میگوید: پروردگار من «الله» است، در حالى که دلایل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت; و اگر راستگو باشد، (لااقل) بعضى از عذابهایى را که وعده میدهد به شما خواهد رسید; خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمیکند. (۲۸)
اى قوم من! امروز حکومت از آن شماست و در این سرزمین پیروزید; اگر عذاب خدا به سراغ ما آید، چه کسى ما را یارى خواهد کرد؟!» فرعون گفت: «من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمیدهم، و شما را جز به راه صحیح راهنمایى نمیکنم! (دستور، همان قتل موسى است!)» (۲۹)
آن مرد باایمان گفت: «اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پیشین بیمناکم! (۳۰)
و از عادتى همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانى که بعد از آنان بودند (از شرک و کفر و طغیان) میترسم; و خداوند ظلم و ستمی بر بندگانش نمیخواهد. (۳۱)
اى قوم من! من بر شما از روزى که مردم یکدیگر را صدا میزنند (و از هم یارى می طلبند و صدایشان به جایى نمیرسد) بیمناکم! (۳۲)
همان روزى که روى میگردانید و فرار میکنید; اما هیچ پناهگاهى در برابر عذاب خداوند براى شما نیست; و هر کس را خداوند (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هدایتکنندهاى براى او نیست! (۳۳)
پیش از این یوسف دلایل روشن براى شما آورد، ولى شما همچنان در آنچه او براى شما آورده بود تردید داشتید; تا زمانى که از دنیا رفت، گفتید: هرگز خداوند بعد از او پیامبرى مبعوث نخواهد کرد! این گونه خداوند هر اسرافکار تردیدکنندهاى را گمراه میسازد! (۳۴)
همانها که در آیات خدا بىآنکه دلیلى برایشان آمده باشد به مجادله برمیخیزند; (این کارشان) خشم عظیمی نزد خداوند و نزد آنان که ایمان آوردهاند به بار میآورد; این گونه خداوند بر دل هر متکبر جبارى مهر مینهد!» (۳۵)
فرعون گفت: «اى هامان! براى من بناى مرتفعى بساز، شاید به وسایلى دست یابم، (۳۶)
وسایل (صعود به) آسمانها تا از خداى موسى آگاه شوم; هر چند گمان میکنم او دروغگو باشد!; سذللّه اینچنین اعمال بد فرعون در نظرش آراسته جلوه کرد و از راه حق باز داشته شد; و توطئه فرعون (و همفکران او) جز به نابودى نمیانجامد! (۳۷)
کسى که (از قوم فرعون) ایمان آورده بود گفت: «اى قوم من! از من پیروى کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم. (۳۸)
اى قوم من! این زندگى دنیا، تنها متاع زودگذرى است; و آخرت سراى همیشگى است! (۳۹)
هر کس بدى کند، جز بمانند آن کیفر داده نمیشود; ولى هر کس کار شایستهاى انجام دهد -خواه مرد یا زن- در حالى که مؤمن باشد آنها وارد بهشت میشوند و در آن روزى بىحسابى به آنها داده خواهد شد. (۴۰)
اى قوم من! چرا من شما را به سوى نجات دعوت میکنم، اما شما مرا بسوى آتش فرا میخوانید؟! (۴۱)
مرا دعوت میکنید که به خداوند یگانه کافر شوم و همتایى که به آن علم ندارم براى او قرار دهم، در حالى که من شما را بسوى خداوند عزیز غفار دعوت میکنم! (۴۲)
قطعا آنچه مرا بسوى آن میخوانید، نه دعوت (و حاکمیتى) در دنیا دارد و نه در آخرت; و تنها بازگشت ما در قیامت بسوى خداست; و مسرفان اهل آتشند! (۴۳)
و بزودى آنچه را به شما میگویم به خاطر خواهید آورد! من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!» (۴۴)
خداوند او را از نقشه هاى سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد! (۴۵)
عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند; و روزى که قیامت برپا شود (میفرماید:) «آل فرعون را در سختترین عذابها وارد کنید!» (۴۶)
به خاطر بیاور هنگامی را که در آتش دوزخ با هم محاجه میکنند; ضعیفان به مستکبران میگویند: «ما پیرو شما بودیم، آیا شما (امروز) سهمی از آتش را بجاى ما پذیرا میشوید؟!» (۴۷)
مستکبران میگویند: «ما همگى در آن هستیم، زیرا خداوند در میان بندگانش (بعدالت) حکم کرده است!» (۴۸)
و آنها که در آتشند به ماموران دوزخ میگویند: «از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد!» (۴۹)
آنها میگویند: «آیا پیامبران شما دلایل روشن برایتان نیاوردند؟!» میگویند: «آرى!» آنها میگویند: «پس هر چه میخواهید (خدا را) بخوانید; ولى دعاى کافران (به جایى نمیرسد و) جز در ضلالت نیست!» (۵۰)
ما به یقین پیامبران خود و کسانى را که ایمان آوردهاند، در زندگى دنیا و (در آخرت) روزى که گواهان به پا میخیزند یارى میدهیم! (۵۱)
روزى که عذرخواهى ظالمان سودى به حالشان نمی بخشد; و لعنت خدا براى آنها، و خانه (و جایگاه) بد نیز براىآنان است. (۵۲)
و ما به موسى هدایت بخشیدیم، و بنى اسرائیل را وارثان کتاب (تورات) قرار دادیم. (۵۳)
کتابى که مایه هدایت و تذکر براى صاحبان عقل بود! (۵۴)
پس (اى پیامبر!) صبر و شکیبایى پیشه کن که وعده خدا حق است، و براى گناهت استغفار کن، و هر صبح و شام تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور! (۵۵)
کسانى که در آیات خداوند بدون دلیلى که براى آنها آمده باشد ستیزهجویى میکنند، در سینههایشان فقط تکبر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسید، پس به خدا پناه بر که او شنوا و بیناست! (۵۶)
آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش انسانها مهمتر است، ولى بیشتر مردم نمیدانند. (۵۷)
هرگز نابینا و بینا یکسان نیستند; همچنین کسانى که ایمان آورده، و اعمال صالح انجام دادهاند با بدکاران یکسان نخواهند بود; اما کمتر متذکر میشوید! (۵۸)
روز قیامت به یقین آمدنى است، و شکى در آن نیست; ولى اکثر مردم ایمان نمی آورند! (۵۹)
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم! کسانى که از عبادت من تکبر میورزند به زودى با ذلت وارد دوزخ میشوند!» (۶۰)
خداوند کسى است که شب را براى شما آفرید تا در آن بیاسایید، و روز را روشنى بخش قرار داد; خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است; ولى بیشتر مردم شکرگزارى نمیکنند! (۶۱)
این است خداوند، پروردگار شما که آفریننده همه چیز است; هیچ معبودى جز او نیست; با این حال چگونه از راه حق منحرف میشوید؟! (۶۲)
اینچنین کسانى که آیات خدا را انکار میکردند (از راه راست) منحرف میشوند! (۶۳)
خداوند کسى است که زمین را براى شما جایگاه امن و آرامش قرار داد و آسمان را همچون سقفى (بالاى سرتان); و شما را صورتگرى کرد، و صورتتان را نیکو آفرید; و از چیزهایى پاکیزه به شما روزى داد; این است خداوند پروردگار شما! جاوید و پربرکت است خداوندى که پروردگار عالمیان است! (۶۴)
زنده (واقعى) اوست; معبودى جز او نیست; پس او را بخوانید در حالى که دین خود را براى او خالص کردهاید! ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است! (۶۵)
بگو: «من نهى شدهام از اینکه معبودهایى را که شما غیر از خدا میخوانید بپرستم، چون دلایل روشن از جانب پروردگارم براى من آمده است; و مامورم که تنها در برابر پروردگار عالمیان تسلیم باشم!» (۶۶)
او کسى است که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده)، سپس شما را بصورت طفلى (از شکم مادر) بیرون میفرستد، بعد به مرحله کمال قوت خود میرسید، و بعد از آن پیر میشوید و (در این میان) گروهى از شما پیش از رسیدن به این مرحله میمیرند و در نهایت به سرآمد عمر خود میرسید; و شاید تعقل کنید! (۶۷)
او کسى است که زنده میکند و میمیراند; و هنگامی که کارى را مقرر کند، تنها به آن میگوید: «موجود باش!» بىدرنگ موجود میشود! (۶۸)
آیا ندیدى کسانى را که در آیات خدا مجادله میکنند، چگونه از راه حق منحرف می شوند؟! (۶۹)
همان کسانى که کتاب (آسمانى) و آنچه رسولان خود را بدان فرستادهایم تکذیب کردند; اما بزودى (نتیجه کار خود را) میدانند! (۷۰)
در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را می کشند… (۷۱)
و در آب جوشان وارد میکنند; سپس در آتش دوزخ افروخته میشوند! (۷۲)
سپس به آنها گفته میشود: «کجایند آنچه را همتاى خدا قرار میدادید، (۷۳)
همان معبودهایى را که جز خدا پرستش میکردید؟!» آنها میگویند: «همه از نظر ما پنهان و گم شدند; بلکه ما اصلا پیش از این چیزى را پرستش نمیکردیم»! این گونه خداوند کافران را گمراه میسازد! (۷۴)
این (عذاب) بخاطر آن است که بناحق در زمین شادى میکردید و از روى غرور و مستى به خوشحالى میپرداختید! (۷۵)
از درهاى جهنم وارد شوید و جاودانه در آن بمانید; و چه بد است جایگاه متکبران! (۷۶)
پس (اى پیامبر) صبر کن که وعده خدا حق است; و هرگاه قسمتى از مجازاتهایى را که به آنها وعده دادهایم در حال حیاتت به تو ارائه دهیم، یا تو را (پیش از آن) از دنیا ببریم (مهم نیست); چرا که همه آنان را تنها بسوى ما باز میگردانند! (۷۷)
ما پیش از تو رسولانى فرستادیم; سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نکردهایم; و هیچ پیامبرى حق نداشت معجزهاى جز بفرمان خدا بیاورد و هنگامی که فرمان خداوند (براى مجازات آنها) صادر شود، بحق داورى خواهد شد; و آنجا اهل باطل زیان خواهند کرد! (۷۸)
خداوند کسى است که چهارپایان را براى شما آفرید تا بعضى را سوار شوید و از بعضى تغذیه کنید. (۷۹)
و براى شما در آنها منافع بسیارى (جز اینها) است، تا بوسیله آنها به مقصدى که در دل دارید برسید; و بر آنها و بر کشتیها سوار میشوید. (۸۰)
او آیاتش را همواره به شما نشان میدهد; پس کدام یک از آیات او را انکار میکنید؟! (۸۱)
آیا روى زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنها بودند چه شد؟! همانها که نفراتشان از اینها بیشتر، و نیرو و آثارشان در زمین فزونتر بود; اما هرگز آنچه را به دست میآوردند نتوانست آنها را بىنیاز سازد (و عذاب الهى را از آنان دور کند)! (۸۲)
هنگامی که رسولانشان دلایل روشنى براى آنان آوردند، به دانشى که خود داشتند خوشحال بودند (و غیر آن را هیچ میشمردند); ولى آنچه را (از عذاب) به تمسخر میگرفتند آنان را فراگرفت! (۸۳)
هنگامی که عذاب (شدید) ما را دیدند گفتند: «هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایى که همتاى او میشمردیم کافر شدیم!» (۸۴)
اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان براى آنها سودى نداشت!این سنت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده، و آنجا کافران زیانکار شدند! (۸۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حم (۱)
این کتابى است که از سوى خداوند رحمان و رحیم نازل شده است; (۲)
کتابى که آیاتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو کرده، در حالى که فصیح و گویاست براى جمعیتى که آگاهند! (۳)
قرآنى که بشارت دهنده و بیم دهنده است; ولى بیشتر آنان روى گردان شدند; از این رو چیزى نمی شنوند! (۴)
آنها گفتند: «قلبهاى ما نسبت به آنچه ما را به آن دعوت میکنى در پوششهایى قرار گرفته و در گوشهاى ما سنگینى است، و میان ما و تو حجابى وجود دارد; پس تو بدنبال عمل خود باش، ما هم براى خود عمل میکنیم!» (۵)
بگو: من فقط انسانى مثل شما هستم; این حقیقت بر من وحى میشود که معبود شما معبودى یگانه است; پس تمام توجه خویش را به او کنید و از وى آمرزش طلبید; واى بر مشرکان! (۶)
همانها که زکات را نمی پردازند، و آخرت را منکرند! (۷)
اما کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، پاداشى دائمی دارند! (۸)
بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید و براى او همانندهایى قرارمیدهید؟! او پروردگار جهانیان است! (۹)
او در زمین کوههاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن آفرید و مواد غذایى آن را مقدر فرمود، – ینها همه در چهار روز بود- درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان! (۱۰)
سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى که بصورت دود بود; به آن و به زمین دستور داد: سخللّهبه وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روى اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روى طاعت میآییم (و شکل میگیریم)!» (۱۱)
در این هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانى کار آن (آسمان) را وحى (و مقرر) فرمود، و آسمان پایین را با چراغهایى ( ستارگان) زینت بخشیدیم، و (با شهابها از رخنه شیاطین) حفظ کردیم، این است تقدیر خداوند توانا و دانا! (۱۲)
اگر آنها روىگردان شوند، بگو: من شما را از صاعقهاى همانند صاعقه عاد و ثمود میترسانم! (۱۳)
در آن هنگام که رسولان از پیش رو و پشت سر (و از هر سو) به سراغشان آمدند (و آنان را دعوت کردند) که جز خدا را نپرستید آنها گفتند: «اگر پروردگار ما میخواست فرشتگانى نازل میکرد; از این رو ما به آنچه شما مبعوث به آن هستید کافریم!» (۱۴)
اما قوم عاد بناحق در زمین تکبر ورزیدند و گفتند: «چه کسى از ما نیرومندتر است؟!»آیا نمیدانستند خداوندى که آنان را آفریده از آنها قویتر است؟ و (به خاطر این پندار) پیوسته آیات ما را انکار میکردند. (۱۵)
سرانجام تندبادى شدید و هولانگیز و سرد و سخت در روزهایى شوم و پرغبار بر آنها فرستادیم تا عذاب خوارکننده را در زندگى دنیا به آنها بچشانیم; و عذاب آخرت از آن هم خوارکنندهتر است، و (از هیچ طرف) یارى نمیشوند! (۱۶)
اما ثمود را هدایت کردیم، ولى آنها نابینایى را بر هدایت ترجیح دادند; به همین جهت صاعقه -آن عذاب خوارکننده- به خاطر اعمالى که انجام میدادند آنها را فروگرفت! (۱۷)
و کسانى را که ایمان آوردند و پرهیزگار بودند نجات بخشیدیم! (۱۸)
به خاطر بیاورید روزى را که دشمنان خدا را جمع کرده به سوى دوزخ میبرند،و صفوف پیشین را نگه میدارند (تا صفهاى بعد به آنها ملحق شوند!) (۱۹)
وقتى به آن میرسند، گوشها و چشمها و پوستهاى تنشان به آنچه میکردند گواهى میدهند. (۲۰)
آنها به پوستهاى تنشان میگویند: «چرا بر ضد ما گواهى دادید؟!» آنها جواب میدهند: «همان خدایى که هر موجودى را به نطق درآورده ما را گویا ساخته ; و او شما را نخستین بار آفرید، و بازگشتتان بسوى اوست! (۲۱)
شما اگر گناهانتان را مخفى میکردید نه بخاطر این بود که از شهادت گوش و چشمها و پوستهاى تنتان بیم داشتید، بلکه شما گمان میکردید که خداوند بسیارى از اعمالى را که انجام میدهید نمیداند! (۲۲)
آرى این گمان بدى بود که درباره پروردگارتان داشتید و همان موجب هلاکت شما گردید، و سرانجام از زیانکاران شدید! (۲۳)
اگر صبر کنند (یا نکنند، به هر حال) دوزخ جایگاه آنهاست; و اگر تقاضاى عفو کنند، مورد عفو قرار نمیگیرند! (۲۴)
ما براى آنها همنشینانى (زشت سیرت) قرار دادیم که زشتیها را از پیش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند; و فرمان الهى در باره آنان تحقق یافت و به سرنوشت اقوام گمراهى از جن و انس که قبل از آنها بودند گرفتار شدند; آنها مسلما زیانکار بودند! (۲۵)
کافران گفتند: «گوش به این قرآن فراندهید; و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!» (۲۶)
به یقین به کافران عذاب شدیدى می چشمانیم، و آنها را به بدترین اعمالى که انجام می دادند کیفر میدهیم! (۲۷)
این آتش کیفر دشمنان خدا است، سراى جاویدشان در آن خواهد بود، کیفرى است بخاطر اینکه آیات ما را انکار میکردند. (۲۸)
کافران گفتند: «پروردگارا! آنهایى که از جن و انس ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا زیر پاى خود نهیم (و لگدمالشان کنیم) تا از پست ترین مردم باشند!» (۲۹)
به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است! (۳۰)
ما یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم; و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده میشود! (۳۱)
اینها وسیله پذیرایى از سوى خداوند غفور و رحیم است!» (۳۲)
چه کسى خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوى خدا میکند و عمل صالح انجام میدهد و میگوید: «من از مسلمانانم»؟! (۳۳)
هرگز نیکى و بدى یکسان نیست; بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمی است! (۳۴)
اما جز کسانى که داراى صبر و استقامتند به این مقام نمیرسند، و جز کسانى که بهره عظیمی (از ایمان و تقوا) دارند به آن نایل نمیگردند! (۳۵)
و هرگاه وسوسه هایى از شیطان متوجه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنوده و داناست! (۳۶)
و از نشانه هاى او، شب و روز و خورشید و ماه است; براى خورشید و ماه سجده نکنید، براى خدایى که آفریننده آنهاست سجده کنید اگر میخواهید او را بپرستید! (۳۷)
و اگر (از عبادت پروردگار) تکبر کنند، کسانى که نزد پروردگار تو هستند شب و روز براى او تسبیح میگویند و خسته نمیشوند! (۳۸)
و از آیات او این است که زمین را خشک (و بىجان) میبینى، اما هنگامی که آب (باران) بر آن میفرستیم به جنبش درمیآید و نمو میکند; همان کسى که آن را زنده کرد، مردگان را نیز زنده میکند; او بر هر چیز تواناست! (۳۹)
کسانى که آیات ما را تحریف میکنند بر ما پوشیده نخواهند بود! آیا کسى که در آتش افکنده میشود بهتر است یا کسى که در نهایت امن و امان در قیامت به عرصه محشر میآید؟! هر کارى میخواهید بکنید، او به آنچه انجام میدهید بیناست! (۴۰)
کسانى که به این ذکر ( قرآن) هنگامی که به سراغشان آمد کافر شدند (نیز بر ما مخفى نخواهد ماند)! و این کتابى است قطعا شکست ناپذیر… (۴۱)
که هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمیآید; چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است! (۴۲)
آنچه به ناروا درباره تو میگویند همان است که درباره پیامبران قبل از تو نیز گفته شده; پروردگار تو داراى مغفرت و (هم) داراى مجازات دردناکى است! (۴۳)
هرگاه آن را قرآنى عجمی قرار میدادیم حتما میگفتند: «چرا آیاتش روشن نیست؟! قرآن عجمی از پیغمبرى عربى؟!» بگو: «این (کتاب) براى کسانى که ایمان آوردهاند هدایت و درمان است; ولى کسانى که ایمان نمیآورند، در گوشهایشان سنگینى است و گویى نابینا هستند و آن را نمیبینند; آنها (همچون کسانى هستند که گوئى) از راه دور صدا زده میشوند!» (۴۴)
ما به موسى کتاب آسمانى دادیم; سپس در آن اختلاف شد; و اگر فرمانى از ناحیه پروردگارت در این باره صادر نشده بود (که باید به آنان مهلت داد تا اتمام حجت شود)، در میان آنها داورى میشد (و به کیفر میرسیدند); ولى آنها هنوز درباره آن شکى تهمت انگیز دارند! (۴۵)
کسى که عمل صالحى انجام دهد، سودش براى خود اوست; و هر کس بدى کند، به خویشتن بدى کرده است; و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمیکند! (۴۶)
علم به قیامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا بازمیگردد; هیچ میوهاى از غلاف خود خارج نمیشود، و هیچ زنى باردار نمیگردد و وضع حمل نمیکند مگر به علم او; و آن روز که آنها را ندا میدهد (و میگوید:) کجایند شریکانى که براى من میپنداشتید؟! میگویند: «(پروردگارا!) ما عرضه داشتیم که هیچ گواهى بر گفته خود نداریم!» (۴۷)
و همه معبودانى را که قبلا میخواندند محو و گم میشوند; و میدانند هیچ گریزگاهى ندارند! (۴۸)
انسان هرگز از تقاضاى نیکى (و نعمت) خسته نمیشود; و هرگاه شر و بدى به او رسد، بسیار مایوس و نومید میگردد! (۴۹)
و هرگاه او را رحمتى از سوى خود بعد از ناراحتى که به او رسیده بچشانیم میگوید: «این بخاطر شایستگى و استحقاق من بوده، و گمان نمیکنم قیامت برپا شود; و (بفرض که قیامتى باشد،) هرگاه بسوى پروردگارم بازگردانده شوم، براى من نزد او پاداشهاى نیک است. ما کافران را از اعمالى که انجام دادهاند (بزودى) آگاه خواهیم کرد و از عذاب شدید به آنها میچشانیم. (۵۰)
و هرگاه به انسان (غافل و بىخبر) نعمت دهیم، روى میگرداند و به حال تکبر از حق دور میشود; ولى هرگاه مختصر ناراحتى به او رسد، تقاضاى فراوان و مستمر (براى بر طرف شدن آن) دارد! (۵۱)
بگو: «به من خبر دهید اگر این قرآن از سوى خداوند باشد و شما به آن کافر شوید، چه کسى گمراهتر خواهد بود از کسى که در مخالفت شدیدى قرار دارد؟! (۵۲)
به زودى نشانه هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا براى آنان آشکار گردد که او حق است; آیا کافى نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟ ! (۵۳)
آگاه باشید که آنها از لقاى پروردگارشان در شک و تردیدند; و آگاه باشید که خداوند به همه چیز احاطه دارد! (۵۴)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حم. (۱)
عسق. (۲)
این گونه خداوند عزیز و حکیم به تو و پیامبرانى که پیش از تو بودند وحى میکند. (۳)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست; و او بلندمرتبه و بزرگ است! (۴)
نزدیک است آسمانها (بخاطر نسبتهاى نارواى مشرکان) از بالا متلاشى شوند و فرشتگان پیوسته تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا میآورند و براى کسانى که در زمین هستند استغفار میکنند; آگاه باشید خداوند آمرزنده و مهربان است. (۵)
کسانى که غیر خدا را ولى خود انتخاب کردند، خداوند حساب همه اعمال آنها را نگه میدارد; و تو مامور نیستى که آنان را مجبور به قبول حق کنى! (۶)
و این گونه قرآنى عربى ( فصیح و گویا) را بر تو وحى کردیم تا «امالقرى» ( مکه) و مردم پیرامون آن را انذار کنى و آنها را از روزى که همه خلایق در آن روز جمع میشوند و شک و تردید در آن نیست بترسانى; گروهى در بهشتند و گروهى در آتش سوزان! (۷)
و اگر خدا میخواست همه آنها را امت واحدى قرار میداد (و به زور هدایت میکرد، ولى هدایت اجبارى سودى ندارد); اما خداوند هر کس را بخواهد در رحمتش وارد میکند، و براى ظالمان ولى و یاورى نیست. (۸)
آیا آنها غیر از خدا را ولى خود برگزیدند؟! در حالى که «ولى» فقط خداوند است و اوست که مردگان را زنده میکند، و اوست که بر هر چیزى تواناست! (۹)
در هر چیز اختلاف کنید، داوریش با خداست; این است خداوند، پروردگار من، بر او توکل کردهام و به سوى او بازمیگردم! (۱۰)
او آفریننده آسمانها و زمین است و از جنس شما همسرانى براى شما قرار داد و جفتهایى از چهارپایان آفرید; و شما را به این وسیله ( بوسیله همسران)زیاد می کند; هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست! (۱۱)
کلیدهاى آسمانها و زمین از آن اوست; روزى را براى هر کس بخواهد گسترش می دهد یا محدود میسازد; او به همه چیز داناست. (۱۲)
آیینى را براى شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود; و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت می کنید! خداوند هر کس را بخواهد برمیگزیند، و کسى را که به سوى او بازگردد هدایت میکند. (۱۳)
آنان پراکنده نشدند مگر بعد از آنکه علم و آگاهى به سراغشان آمد; و این تفرقه جویى بخاطر انحراف از حق( و عداوت و حسد) بود; و اگر فرمانى از سوى پروردگارت صادر نشده بود که تا سرآمد معینى (زنده و آزاد) باشند، در میان آنها داورى میشد; و کسانى که بعد از آنها وارثان کتاب شدند نسبت به آن در شک و تردیدند، شکى همراه با بدبینى! (۱۴)
پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوى این آیین واحد الهى دعوت کن و آنچنان که مامور شدهاى استقامت نما، و از هوى و هوسهاى آنان پیروى مکن، و بگو: «به هر کتابى که خدا نازل کرده ایمان آوردهام و مامورم در میان شما عدالت کنم; خداوند پروردگار ما و شماست; نتیجه اعمال ما از آن ما است و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصى در میان ما نیست; و خداوند ما و شما را در یکجا جمع میکند، و بازگشت (همه) به سوى اوست!» (۱۵)
کسانى که (از روى لجاجت) درباره خدا بعد از پذیرفتن (و ایمان به) او، محاجه می کنند، دلیلشان نزد پروردگارشان باطل و بىپایه است; و غضب بر آنهاست و عذابى شدید دارند. (۱۶)
خداوند کسى است که کتاب را بحق نازل کرد و میزان (سنجش حق و باطل و خبر قیامت) را نیز; تو چه میدانى شاید ساعت (قیام قیامت) نزدیک باشد! (۱۷)
کسانى که به قیامت ایمان ندارند درباره آن شتاب میکنند; ولى آنها که ایمان آورده اند پیوسته از آن هراسانند، و میدانند آن حق است; آگاه باشید کسانى که در قیامت تردید میکنند، در گمراهى عمیقى هستند. (۱۸)
خداوند نسبت به بندگانش لطف (و آگاهى) دارد; هر کس را بخواهد روزى میدهد و او قوى و شکستناپذیر است! (۱۹)
کسى که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش میدهیم و بر محصولش میافزاییم; و کسى که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمی از آن به او میدهیم اما در آخرت هیچ بهرهاى ندارد! (۲۰)
آیا معبودانى دارند که بىاذن خداوند آیینى براى آنها ساختهاند؟! اگر مهلت معینى براى آنها نبود، در میانشان داورى میشد (و دستور عذاب صادر میگشت) و براى ظالمان عذاب دردناکى است! (۲۱)
(در آن روز) ستمگران را میبینى که از اعمالى که انجام دادهاند سخت بیمناکند، ولى آنها را فرامیگیرد! اما کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند در باغهاى بهشتند و هر چه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنها فراهم است; این است فضل (و بخشش) بزرگ! (۲۲)
این همان چیزى است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند به آن نوید میدهد! بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم ( اهل بیتم); و هر کس کار نیکى انجام دهد ، بر نیکىاش میافزاییم; چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است. (۲۳)
آیا میگویند: «او بر خدا دروغ بسته است»؟! در حالى که اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر مینهد (و اگر خلاف بگوئى قدرت اظهار این آیات را از تو میگیرد) و باطل را محو میکند و حق را بفرمانش پابرجا میسازد; چرا که او از آنچه درون سینه هاست آگاه است. (۲۴)
او کسى است که توبه را از بندگانش میپذیرد و بدیها را میبخشد، و آنچه را انجام میدهید میداند. (۲۵)
و درخواست کسانى را که ایمان آورده و کارهاى نیک انجام دادهاند میپذیرد و از فضل خود بر آنها میافزاید; اما براى کافران عذاب شدیدى است! (۲۶)
هرگاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان و ستم میکنند; از اینرو بمقدارى که میخواهد (و مصلحت میداند) نازل میکند، که نسبه به بندگانش آگاه و بیناست! (۲۷)
او کسى است که باران سودمند را پس از آنکه مایوس شدند نازل میکند و رحمت خویش را میگستراند; و او ولى و (سرپرست) و ستوده است! (۲۸)
و از آیات اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده; و او هرگاه بخواهد بر جمع آنها تواناست! (۲۹)
هر مصیبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است که انجام دادهاید، و بسیارى را نیز عفو میکند! (۳۰)
و شما هرگز نمیتوانید در زمین از قدرت خداوند فرار کنید; و غیر از خدا هیچ ولى و یاورى براى شما نیست. (۳۱)
از نشانه هاى او کشتیهایى است که در دریا همچون کوهها به نظر میرسند! (۳۲)
اگر او اراده کند، باد را ساکن میسازد تا آنها بر پشت دریا بىحرکت بمانند; در این نشانههایى است براى هر صبرکننده شکرگزار! (۳۳)
یا اگر بخواهد آنها را بخاطر اعمالى که سرنشینانش مرتکب شدهاند نابود میسازد; و در عین حال بسیارى را میبخشد. (۳۴)
کسانى که در آیات ما مجادله میکنند بدانند هیچ گریزگاهى ندارند! (۳۵)
آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگى دنیاست، و آنچه نزد خداست براى کسانى که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل میکنند بهتر و پایدارتر است. (۳۶)
همان کسانى که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب میورزند، و هنگامی که خشمگین شوند عفو میکنند. (۳۷)
و کسانى که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا میدارند و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست و از آنچه به آنها روزى دادهایم انفاق میکنند، (۳۸)
و کسانى که هرگاه ستمی به آنها رسد، (تسلیم ظلم نمیشوند و) یارى میطلبند! (۳۹)
کیفر بدى، مجازاتى است همانند آن; و هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست; خداوند ظالمان را دوست ندارد! (۴۰)
و کسى که بعد از مظلومشدن یارى طلبد، ایرادى بر او نیست; (۴۱)
ایراد و مجازات بر کسانى است که به مردم ستم میکنند و در زمین بناحق ظلم روا میدارند; براى آنان عذاب دردناکى است! (۴۲)
اما کسانى که شکیبایى و عفو کنند، این از کارهاى پرارزش است! (۴۳)
کسى را که خدا گمراه کند، ولى و یاورى جز او نخواهد داشت; و ظالمان را (روز قیامت) میبینى هنگامی که عذاب الهى را مشاهده میکنند میگویند: «آیا راهى به سوى بازگشت (و جبران) وجود دارد؟!» (۴۴)
و آنها را میبینى که بر آتش عرضه میشوند در حالى که از شدت مذلت خاشعند و زیر چشمی (به آن) نگاه میکنند; و کسانى که ایمان آوردهاند میگویند: «زیانکاران واقعى آنانند که خود و خانواده خویش را روز قیامت از دست دادهاند; آگاه باشید که ظالمان (آن روز) در عذاب دائمند!; سذللّه (۴۵)
آنها جز خدا اولیا و یاورانى ندارند که یاریشان کنند; و هر کس را خدا گمراه سازد، هیچ راه نجاتى براى او نیست! (۴۶)
اجابت کنید دعوت پروردگار خود را پیش از آنکه روزى فرا رسد که بازگشتى براى آن در برابر اراده خدا نیست; و در آن روز، نه پناهگاهى دارید و نه مدافعى! (۴۷)
و اگر روىگردان شوند (غمگین مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مامور اجبارشان) قرار ندادهایم; وظیفه تو تنها ابلاغ رسالت است! و هنگامی که ما رحمتى از سوى خود به انسان بچشانیم به آن دلخوش میشود، و اگر بلایى بخاطر اعمالى که انجام دادهاند به آنها رسد (به کفران میپردازند)، چرا که انسان بسیار کفرانکننده است! (۴۸)
مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست; هر چه را بخواهد میآفریند; به هر کس اراده کند دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر، (۴۹)
یا (اگر بخواهد) پسر و دختر -هر دو- را براى آنان جمع میکند و هر کس را بخواهد عقیم میگذارد; زیرا که او دانا و قادر است. (۵۰)
و شایسته هیچ انسانى نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحى یا از پشت حجاب، یا رسولى میفرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحى میکند; چرا که او بلندمقام و حکیم است! (۵۱)
همان گونه (که بر پیامبران پیشین وحى فرستادیم) بر تو نیز روحى را بفرمان خود وحى کردیم; تو پیش از این نمیدانستى کتاب و ایمان چیست (و از محتواى قرآن آگاه نبودى); ولى ما آن را نورى قرار دادیم که بوسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میکنیم; و تو مسلما به سوى راه راست هدایت میکنى. (۵۲)
راه خداوندى که تمامی آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست; آگاه باشید که همه کارها تنها بسوى خدا بازمیگردد! (۵۳)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حم. (۱)
سوگند به کتاب مبین (و روشنگر)، (۲)
که ما آن را قرآنى فصیح و عربى قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید! (۳)
و آن در «امالکتاب» ( لوح محفوظ) نزد ما بلندپایه و استوار است! (۴)
آیا این ذکر ( قرآن) را از شما بازگیریم بخاطر اینکه قومی اسرافکارید؟! (۵)
چه بسیار پیامبرانى که (براى هدایت) در میان اقوام پیشین فرستادیم; (۶)
ولى هیچ پیامبرى به سوى آنها نمیآمد مگر اینکه او را استهزا میکردند. (۷)
ولى ما کسانى را که نیرومندتر از آنها بودند هلاک کردیم، و داستان پیشینیان گذشت. (۸)
هر گاه از آنان بپرسى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما میگویند: «خداوند قادر و دانا آنها را آفریده است»! (۹)
همان کسى که زمین را محل آرامش شما قرار داد، و براى شما در آن راههایى آفرید باشد، که هدایت شوید (و به مقصد برسید)! (۱۰)
همان کسى که از آسمان آبى فرستاد بمقدار معین، و بوسیله آن سرزمین مرده را حیات بخشیدیم; همین گونه (در قیامت از قبرها) شما را خارج میسازند! (۱۱)
و همان کسى که همه زوجها را آفرید، وبراى شما از کشتیها و چهارپایان مرکبهایى قرارداد که بر آن سوار میشوید، (۱۲)
تا بر پشت آنها بخوبى قرار گیرید; سپس هنگامی که بر آنها سوار شدید، نعمت پروردگارتان را متذکر شوید و بگویید: «پاک و منزه است کسى که این را مسخر ما ساخت، وگرنه ما توانایى تسخیر آن را نداشتیم; (۱۳)
و ما به سوى پروردگارمان بازمیگردیم!» (۱۴)
آنها براى خداوند از میان بندگانش جزئى قرار دادند (و ملائکه را دختران خدا خواندند); انسان کفرانکننده آشکارى است! (۱۵)
آیا از میان مخلوقاتش دختران را براى خود انتخاب کرده و پسران را براى شما برگزیده است؟! (۱۶)
در حالى که هرگاه یکى از آنها را به همان چیزى که براى خداوند رحمان شبیه قرار داده ( به تولد دختر) بشارت دهند، صورتش (از فرط ناراحتى) سیاه میشود و خشمگین میگردد! (۱۷)
آیا کسى را که در لابلاى زینتها پرورش مییابد و به هنگام جدال قادر به تبیین مقصود خود نیست (فرزند خدا میخوانید)؟! (۱۸)
آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند مؤنث پنداشتند; آیا شاهد آفرینش آنها بوده اند؟ ! گواهى آنان نوشته میشود و (از آن) بازخواست خواهند شد! (۱۹)
آنان گفتند: «اگر خداوند رحمان میخواست ما آنها را پرستش نمیکردیم!» ولى به این امر هیچ گونه علم و یقین ندارند و جز دروغ چیزى نمیگویند! (۲۰)
یا اینکه ما کتابى پیش از این به آنان دادهایم و آنها به آن تمسک میجویند؟! (۲۱)
بلکه آنها میگویند: «ما نیاکان خود را بر آئینى یافتیم، و ما نیز به پیروى آنان هدایت یافتهایم.; سذللّه (۲۲)
و اینگونه در هیچ شهر و دیارى پیش از تو پیامبر انذارکنندهاى نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان مست و مغرور آن گفتند: «ما پدران خود را بر آئینى یافتیم و به آثار آنان اقتدا میکنیم.» (۲۳)
(پیامبرشان) گفت: «آیا اگر من آیینى هدایتبخشتر از آنچه پدرانتان را بر آن یافتید آورده باشم (باز هم انکار میکنید)؟!» گفتند: «(آرى،) ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهاید کافریم! سذللّه (۲۴)
به همین جهت از آنها انتقام گرفتیم; بنگر پایان کار تکذیبکنندگان چگونه بود! (۲۵)
و به خاطر بیاور هنگامی را که ابراهیم به پدرش ( عمویش آزر) و قومش گفت: «من از آنچه شما میپرستید بیزارم. (۲۶)
مگر آن کسى که مرا آفریده، که او هدایتم خواهد کرد!» (۲۷)
او کلمه توحید را کلمه پایندهاى در نسلهاى بعد از خود قرار داد، شاید به سوى خدا باز گردند! (۲۸)
ولى من این گروه و پدرانشان را از مواهب دنیا بهرهمند ساختم تا حق و فرستاده آشکار (الهى) به سراغشان آمد; (۲۹)
هنگامی که حق به سراغشان آمد; گفتند: «این سحر است، و ما نسبت به آن کافریم»! (۳۰)
و گفتند: «چرا این قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندى) از این دو شهر (مکه و طائف) ناز ل نشده است؟!» (۳۱)
آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا یکدیگر را مسخر کرده (و با هم تعاون نمایند); و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآورى میکنند بهتر است! (۳۲)
اگر (تمکن کفار از مواهب مادى) سبب نمیشد که همه مردم امت واحد (گمراهى) شوند، ما براى کسانى که به (خداوند) رحمان کافر میشدند خانههایى قرار میدادیم با سقفهایى از نقره و نردبانهایى که از آن بالا روند، (۳۳)
و براى خانههایشان درها و تختهایى (زیبا و نقرهاى) قرار میدادیم که بر آن تکیه کنند; (۳۴)
و انواع زیورها; ولى تمام اینها بهره زندگى دنیاست، و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است! (۳۵)
و هر کس از یاد خدا روىگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست! (۳۶)
و آنها ( شیاطین) این گروه را از راه خدا بازمیدارند، در حالى که گمان میکنند هدایتیافتگان حقیقى آنها هستند! (۳۷)
تا زمانى که (در قیامت) نزد ما حاضر شود میگوید: اى کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود; چه بد همنشینى بودى! (۳۸)
ولى به آنها میگوییم:) هرگز این گفتگوها امروز به حال شما سودى ندارد، چرا که ظلم کردید; و همه در عذاب مشترکید! (۳۹)
(اى پیامبر!) آیا تو میتوانى سخن خود را به گوش کران برسانى، یا کوران و کسانى را که در گمراهى آشکارى هستند هدایت کنى؟! (۴۰)
و هرگاه تو را از میان آنها ببریم، حتما از آنان انتقام خواهیم گرفت; (۴۱)
یا اگر (زنده بمانى و) و آنچه را (از عذاب) به آنان وعده دادهایم به تو نشان دهیم، باز ما بر آنها مسلطیم! (۴۲)
آنچه را بر تو وحى شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی. (۴۳)
و این مایه یادآورى (و عظمت) تو و قوم تو است و بزودى سوال خواهید شد. (۴۴)
از رسولانى که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانى براى پرستش قرار دادیم؟! (۴۵)
ما موسى را با آیات خود به سوى فرعون و درباریان او فرستادیم; (موسى به آنها) گفت: «من فرستاده پروردگار جهانیانم» (۴۶)
ولى هنگامی که او آیات ما را براى آنها آورد، به آن میخندیدند! (۴۷)
ما هیچ آیه (و معجزهاى) به آنان نشان نمیدادیم مگر اینکه از دیگرى بزرگتر (و مهمتر) بود; و آنها را به (انواع) عذاب گرفتار کردیم شاید بازگردند! (۴۸)
(وقتى گرفتار بلا میشدند می)گفتند: «اى ساحر! پروردگارت را به عهدى که با تو کرده بخوان (تا ما را از این بلا برهاند) که ما هدایت خواهیم یافت (و ایمان میآوریم)!» (۴۹)
اما هنگامی که عذاب را از آنها برطرف میساختیم پیمان خود را میشکستند! (۵۰)
فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: «اى قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟ (۵۱)
مگر نه این است که من از این مردى که از خانواده و طبقه پستى است و هرگز نمیتواند فصیح سخن بگوید برترم؟ (۵۲)
(اگر راست میگوید) چرا دستبندهاى طلا به او داده نشده، یا اینکه چرا فرشتگان دوشادوش او نیامدهاند (تا گفتارش را تایید کنند)؟! (۵۳)
(فرعون) قوم خود را سبک شمرد، در نتیجه از او اطاعت کردند; آنان قومی فاسق بودند! (۵۴)
اما هنگامی که ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتیم و همه را غرق کردیم. (۵۵)
و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتى براى دیگران قرار دادیم. (۵۶)
و هنگامی که درباره فرزند مریم مثلى زده شد، ناگهان قوم تو بخاطر آن داد و فریاد راه انداختند. (۵۷)
و گفتند: «آیا خدایان ما بهترند یا او ( مسیح)؟! (اگر معبودان ما در دوزخند، مسیح نیز در دوزخ است، چرا که معبود واقع شده)!» ولى آنها این مثل را جز از طریق جدال (و لجاج) براى تو نزدند; آنان گروهى کینهتوز و پرخاشگرند! (۵۸)
مسیح فقط بنده اى بود که ما نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگوئى براى بنى اسرائیل قرار دادیم. (۵۹)
و هرگاه بخواهیم به جاى شما در زمین فرشتگانى قرار میدهیم که جانشین (شما) گردند! (۶۰)
و او ( مسیح) سبب آگاهى بر روز قیامت است. (زیرا نزول عیسى گواه نزدیکى رستاخیز است); هرگز در آن تردید نکنید; و از من پیروى کنید که این راه مستقیم است! (۶۱)
و شیطان شما را (از راه خدا) باز ندارد، که او دشمن آشکار شماست! (۶۲)
و هنگامی که عیسى دلایل روشن (براى آنها) آورد گفت: «من براى شما حکمت آوردهام، و آمدهام تا برخى از آنچه را که در آن اختلاف دارید روشن کنم; پس تقواى الهى پیشه کنید و از من اطاعت نمایید! (۶۳)
خداوند پروردگار من و پروردگار شماست; (تنها) او را پرستش کنید که راه راست همین است! سذللّه (۶۴)
ولى گروههایى از میان آنها (درباره مسیح) اختلاف کردند (و بعضى او را خدا پنداشتند); واى بر کسانى که ستم کردند از عذاب روزى دردناک! (۶۵)
آیا جز این انتظار دارند که قیامت ناگهان به سراغشان آید در حالى که نمیفهمند؟ (۶۶)
دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران! (۶۷)
اى بندگان من! امروز نه ترسى بر شماست و نه اندوهگین میشوید! (۶۸)
همان کسانى که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم بودند. (۶۹)
(به آنها خطاب میشود:) شما و همسرانتان در نهایت شادمانى وارد بهشت شوید! (۷۰)
(این در حالى است که) ظرفها(ى غذا) و جامهاى طلائى (شراب طهور) را گرداگرد آنها میگردانند; و در آن (بهشت) آنچه دلها میخواهد و چشمها از آن لذت میبرد موجود است; و شما همیشه در آن خواهید ماند! (۷۱)
این بهشتى است که شما وارث آن میشوید بخاطر اعمالى که انجام میدادید! (۷۲)
و در آن براى شما میوههاى فراوان است که از آن میخورید. (۷۳)
(ولى) مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه میمانند. (۷۴)
هرگز عذاب آنان تخفیف نمییابد، و در آنجا از همه چیز مایوسند. (۷۵)
ما به آنها ستم نکردیم، آنان خود ستمکار بودند! (۷۶)
آنها فریاد میکشند: «اى مالک دوزخ! (اى کاش) پروردگارت ما را بمیراند (تا آسوده شویم)! سذللّه میگوید: «شما در این جا ماندنى هستید!» (۷۷)
ما حق را براى شما آوردیم; ولى بیشتر شما از حق کراهت داشتید! (۷۸)
بلکه آنها تصمیم محکم بر توطئه گرفتند; ما نیز اراده محکمی (درباره آنها) داریم! (۷۹)
آیا آنان میپندارند که ما اسرار نهانى و سخنان درگوشى آنان را نمیشنویم؟ آرى، رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و مینویسند! (۸۰)
بگو: «اگر براى خداوند فرزندى بود، من نخستین پرستنده او بودم!» (۸۱)
منزه است پروردگار آسمانها و زمین، پروردگار عرش، از توصیفى که آنها میکنند! (۸۲)
آنان را به حال خود واگذار تا در باطل غوطهور باشند و سرگرم بازى شوند تا روزى را که به آنها وعده داده شده است ملاقات کنند (و نتیجه کار خود را ببینند)! (۸۳)
و کسى است که در آسمان معبود است و در زمین معبود; و او حکیم و علیم است! (۸۴)
پر برکت و پایدار است کسى که حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است از آن اوست; و آگاهى از قیام قیامت نزد اوست و به سوى او بازگردانده میشوید! (۸۵)
کسانى را که غیر از او میخوانند قادر بر شفاعت نیستند; مگر آنها که شهادت به حق دادهاند و بخوبى آگاهند! (۸۶)
و اگر از آنها بپرسى چه کسى آنان را آفریده، قطعا میگویند: خدا; پس چگونه از عبادت او منحرف میشوند؟! (۸۷)
آنها چگونه از شکایت پیامبر که میگوید: «پروردگارا! اینها قومی هستند که ایمان نمی آورند سذللّه (غافل میشوند؟!) (۸۸)
پس (اکنون که چنین است) از آنان روى برگردان و بگو: «سلام بر شما»، اما بزودى خواهند دانست! (۸۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حم (۱)
سوگند به این کتاب روشنگر، (۲)
که ما آن را در شبى پر برکت نازل کردیم; ما همواره انذارکننده بودهایم! (۳)
در آن شب هر امرى بر اساس حکمت (الهى) تدبیر و جدا میگردد. (۴)
(آرى، نزول قرآن) فرمانى بود از سوى ما; ما (محمد (ص) را) فرستادیم! (۵)
اینها همه بخاطر رحمتى است از سوى پروردگارت، که شنونده و داناست! (۶)
(همان) پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست، اگر اهل یقین هستید! (۷)
هیچ معبودى جز او نیست; زنده میکند و میمیراند; او پروردگار شما و پروردگار پدران نخستین شماست! (۸)
ولى آنها در شکند و (با حقایق) بازى میکنند. (۹)
پس منتظر روزى باش که آسمان دود آشکارى پدید آورد… (۱۰)
که همه مردم را فرامیگیرد; این عذاب دردناکى است! (۱۱)
(میگویند:) پروردگارا! عذاب را از ما برطرف کن که ایمان میآوریم. (۱۲)
چگونه: و از کجا متذکر میشوند با اینکه رسول روشنگر (با معجزات و منطق روشن) به سراغشان آمد! (۱۳)
سپس از او روى گردان شدند و گفتند: «او تعلیم یافتهاى دیوانه است!» (۱۴)
ما عذاب را کمى برطرف میسازیم، ولى باز به کارهاى خود بازمیگردید! (۱۵)
(ما از آنها انتقام میگیریم) در آن روز که آنها را با قدرت خواهیم گرفت; آرى ما انتقام گیرندهایم! (۱۶)
ما پیش از اینها قوم فرعون را آزمودیم و رسول بزرگوارى به سراغشان آمد، (۱۷)
(و به آنان گفت: امور) بندگان خدا را به من واگذارید که من فرستاده امینى براى شما هستم! (۱۸)
و در برابر خداوند تکبر نورزید که من براى شما دلیل روشنى آوردهام! (۱۹)
و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه میبرم از اینکه مرا متهم کنید! (۲۰)
و اگر به من ایمان نمیآورید، از من کنارهگیرى کنید (و مانع ایمان آوردن مردم نشوید)! (۲۱)
(آنها هیچ یک از این پندها را نپذیرفتند، و موسى) به پیشگاه پروردگارش عرضه داشت: اینها قومى مجرمند! (۲۲)
(به او دستور داده شد:) بندگان مرا شبانه حرکت ده که شما تعقیب میشوید! (۲۳)
(هنگامى که از دریا گذشتید) دریا را آرام و گشاده بگذار (و بگذر) که آنها لشکرى غرقشده خواهند بود! (۲۴)
(سرانجام همگى نابود شدند و) چه بسیار باغها و چشمهها که از خود به جاى گذاشتند، (۲۵)
و زراعتهاو قصرهاى زیبا و گرانقیمت، (۲۶)
و نعمتهاى فراوان دیگر که در آن (غرق) بودند! (۲۷)
اینچنین بود ماجراى آنان! و ما (اموال و حکومت) اینها را میراث براى اقوام دیگرى قرار دادیم! (۲۸)
نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین، و نه به آنها مهلتى داده شد! (۲۹)
ما بنى اسرائیل را از عذاب ذلتبار رهایى بخشیدیم; (۳۰)
از فرعون که مردى متکبر و از اسرافکاران بود! (۳۱)
ما آنها را با علم (خویش) بر جهانیان برگزیدیم و برترى دادیم، (۳۲)
و آیاتى (از قدرت خویش) را به آنها دادیم که آزمایش آشکارى در آن بود (ولى آنان کفران کردند و مجازات شدند)! (۳۳)
اینها ( مشرکان) میگویند: (۳۴)
«مرگ ما جز همان مرگ اول نیست و هرگز برانگیخته نخواهیم شد! (۳۵)
اگر راست میگویید پدران ما را (زنده کنید و) بیاورید (تا گواهى دهند)!» (۳۶)
آیا آنان بهترند یا قوم «تبع» و کسانى که پیش از آنها بودند؟! ما آنان را هلاک کردیم، چرا که مجرم بودند! (۳۷)
ما آسمانها و زمین و آنچه را که در میان این دو است به بازى (و بىهدف) نیافریدیم! (۳۸)
ما آن دو را جز بحق نیافریدیم; ولى بیشتر آنان نمیدانند! (۳۹)
روز جدایى (حق از باطل) وعدهگاه همه آنهاست! (۴۰)
روزى که هیچ دوستى کمترین کمکى به دوستش نمیکند، و از هیچسو یارى نمیشوند; (۴۱)
مگر کسى که خدا او را مورد رحمت قرار داده، چرا که او عزیز و رحیم است! (۴۲)
مسلما درخت زقوم… (۴۳)
غذاى گنهکاران است، (۴۴)
همانند فلز گداخته در شکمها می جوشد; (۴۵)
جوششى همچون آب سوزان! (۴۶)
(آنگاه به ماموران دوزخ خطاب میشود:) این کافر مجرم را بگیرید و به میان دوزخ پرتابش کنید! (۴۷)
سپس بر سر او از عذاب جوشان بریزید! (۴۸)
(به او گفته میشود:) بچش که (به پندار خود) بسیار قدرتمند و محترم بودى! (۴۹)
این همان چیزى است که پیوسته در آن تردید میکردید! (۵۰)
(ولى) پرهیزگاران در جایگاه امنى قرار دارند، (۵۱)
در میان باغها و چشمه ها; (۵۲)
آنها لباسهایى از حریر نازک و ضخیم میپوشند و در مقابل یکدیگر مینشینند; (۵۳)
اینچنیناند بهشتیان; و آنها را با «حور العین» تزویج میکنیم! (۵۴)
آنها در آنجا هر نوع میوهاى را بخواهند در اختیارشان قرارمیگیرد، و در نهایت امنیت به سر میبرند! (۵۵)
هرگز مرگى جز همان مرگ اول (که در دنیا چشیدهاند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ میکند; (۵۶)
این فضل و بخششى است از سوى پروردگارت، این همان رستگارى بزرگ است! (۵۷)
ما آن ( قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم، شاید آنان متذکر شوند! (۵۸)
(اما اگر نپذیرفتند) منتظر باش، آنها نیز منتظرند (تو منتظر پیروزى الهى و آنها منتظر عذاب و شکست)! (۵۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حم (۱)
این کتاب از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است! (۲)
بى شک در آسمانها و زمین نشانه هاى (فراوانى) براى مؤمنان وجود دارد; (۳)
و نیز در آفرینش شما و جنبندگانى که (در سراسر زمین) پراکنده ساخته، نشانه هایى است براى جمعیتى که اهل یقینند. (۴)
و نیز در آمد و شد شب و روز، و رزق (و بارانى) که خداوند از آسمان نازل کرده و بوسیله آن زمین را بعد از مردنش حیات بخشیده و همچنین در وزش بادها، نشانه هاى روشنى است براى گروهى که اهل تفکرند! (۵)
اینها آیات خداوند است که ما آن را بحق بر تو تلاوت میکنیم; اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند، به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان مى آورند؟! (۶)
واى بر هر دروغگوى گنهکار… (۷)
که پیوسته آیات خدا را میشنود که بر او تلاوت میشود، اما از روى تکبر اصرار بر مخالفت دارد; گویى اصلا آن را هیچ نشنیده است; چنین کسى را به عذابى دردناک بشارت ده! (۸)
و هرگاه از بعضى آیات ما آگاه شود، آن را به باد استهزا میگیرد; براى آنان عذاب خوارکنندهاى است! (۹)
و پشت سرشان دوزخ است; و هرگز آنچه رابه دست آوردهاند آنها را (از عذاب الهى) رهایى نمیبخشد، و نه اولیایى که غیر از خدا براى خود برگزیدند (مایه نجاتشان خواهند بود); و عذاب بزرگى براى آنهاست! (۱۰)
این (قرآن) مایه هدایت است، و کسانى که به آیات پروردگارشان کافر شدند، عذابى سخت و دردناک دارند! (۱۱)
خداوند همان کسى است که دریا را مسخر شما کرد تا کشتیها بفرمانش در آن حرکت کنند و بتوانند از فضل او بهره گیرید، و شاید شکر نعمتهایش را بجا آورید! (۱۲)
او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوى خودش مسخر شما ساخته; در این نشانه هاى (مهمى) است براى کسانى که اندیشه میکنند! (۱۳)
به مؤمنان بگو: «کسانى را که امید به ایام الله ( روز رستاخیز) ندارند مورد عفو قرار دهند تا خداوند هر قومى را به اعمالى که انجام میدادند جزا دهد»! (۱۴)
هر کس کار شایسته اى بجا آورد، براى خود بجا آورده است; و کسى که کار بد میکند، به زیان خود اوست; سپس همه شما به سوى پروردگارتان بازگردانده میشوید! (۱۵)
ما بنى اسرائیل را کتاب (آسمانى) و حکومت و نبوت بخشیدیم و از روزیهاى پاکیزه به آنها عطا کردیم و آنان را بر جهانیان (و مردم عصر خویش) برترى بخشیدیم; (۱۶)
و دلایل روشنى از امر نبوت و شریعت در اختیارشان قرار دادیم; آنها اختلاف نکردند مگر بعد از علم و آگاهى; و این اختلاف بخاطر ستم و برترىجویى آنان بود; اما پروردگارت روز قیامت در میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى میکند. (۱۷)
سپس تو را بر شریعت و آیین حقى قرار دادیم; از آن پیروى کن و از هوسهاى کسانى که آگاهى ندارند پیروى مکن! (۱۸)
آنها هرگز نمیتوانند تو را در برابر خداوند بىنیاز کنند (و از عذابش برهانند); و ظالمان یار و یاور یکدیگرند، اما خداوند یار و یاور پرهیزگاران است! (۱۹)
این (قرآن و شریعت آسمانى) وسایل بینایى و مایه هدایت و رحمت است براى مردمى که (به آن) یقین دارند! (۲۰)
آیا کسانى که مرتکب بدیها و گناهان شدند گمان کردند که ما آنها را همچون کسانى قرارمیدهیم که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند که حیات و مرگشان یکسان باشد؟! چه بد داورى میکنند! (۲۱)
و خداوند آسمانها و زمین را بحق آفریده است تا هر کس در برابر اعمالى که انجام داده است جزا داده شود; و به آنها ستمى نخواهد شد! (۲۲)
آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پردهاى افکنده است؟! با این حال چه کسى میتواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکر نمیشوید؟! (۲۳)
آنها گفتند: «چیزى جز همین زندگى دنیاى ما در کار نیست; گروهى از ما میمیرند و گروهى جاى آنها را میگیرند; و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمیکند!» آنان به این سخن که میگویند علمى ندارند، بلکه تنها حدس میزنند (و گمانى بى پایه دارند)! (۲۴)
و هنگامى که آیات روشن ما بر آنها خوانده میشود، دلیلى در برابر آن ندارند جز اینکه میگویند: «اگر راست میگویید پدران ما را (زنده کنید) و بیاورید (تا گواهى دهند)!» (۲۵)
بگو: «خداوند شما را زنده میکند، سپس میمیراند، بار دیگر در روز قیامت که در آن تردیدى نیست گردآورى میکند; ولى بیشتر مردم نمیدانند.» (۲۶)
مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین براى خداست; و آن روز که قیامت برپا شود اهل باطل زیان میبینند! (۲۷)
در آن روز هر امتى را میبینى (که از شدت ترس و وحشت) بر زانو نشسته; هر امتى بسوى کتابش خوانده میشود، و (به آنها میگویند:) امروز جزاى آنچه را انجام میدادید به شما میدهند! (۲۸)
این کتاب ما است که بحق با شما سخن میگوید (و اعمال شما را بازگو میکند); ما آنچه را انجام میدادید مینوشتیم! (۲۹)
اما کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پروردگارشان آنها را در رحمت خود وارد میکند; این همان پیروزى بزرگ است! (۳۰)
اما کسانى که کافر شدند (به آنها گفته میشود:) مگر آیات من بر شما خوانده نمیشد و شما استکبار کردید و قوم مجرمى بودید؟! (۳۱)
و هنگامى که گفته میشد: «وعده خداوند حق است، و در قیامت هیچ شکى نیست» ، شما میگفتید: «ما نمیدانیم قیامت چیست؟ ما تنها گمانى در این باره داریم، و به هیچوجه یقین نداریم!» (۳۲)
و بدیهاى اعمالشان براى آنان آشکار میشود، و سرانجام آنچه را استهزا میکردند آنها را فرامیگیرد! (۳۳)
و به آنها گفته میشود: «امروز شما را فراموش میکنیم همانگونه که شما دیدار امروزتان را فراموش کردید; و جایگاه شما دوزخ است و هیچ یاورى ندارید! (۳۴)
این بخاطر آن است که شما آیات خدا را به مسخره گرفتید و زندگى دنیا شما را فریب داد! سخللّهامروز نه آنان را از دوزخ بیرون میآورند، و نه هیچگونه عذرى از آنها پذیرفته میشود! (۳۵)
پس حمد و ستایش مخصوص خداست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین و پروردگار همه جهانیان! (۳۶)
و براى اوست کبریا و عظمت در آسمانها و زمین، و اوست عزیز و حکیم! (۳۷)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حم (۱)
این کتاب از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است! (۲)
ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان این دو است جز بحق و براى سرآمد معینى نیافریدیم; اما کافران از آنچه انذار میشوند روى گردانند! (۳)
به آنان بگو: «این معبودهایى را که غیر از خدا پرستش میکنید به من نشان دهید چه چیزى از زمین را آفریدهاند، یا شرکتى در آفرینش آسمانها دارند؟ کتابى آسمانى پیش از این، یا اثر علمى از گذشتگان براى من بیاورید (که دلیل صدق گفتار شما باشد) اگر راست میگویید!» (۴)
چه کسى گمراهتر است از آن کس که معبودى غیر خدا را میخواند که تا قیامت هم به او پاسـخ نمیگوید و از خواندن آنها (کاملا) بىخبر است؟! (و صداى آنها را هیچ نمیشنود!) (۵)
و هنگامى که مردم محشور میشوند، معبودهاى آنها دشمنانشان خواهند بود; حتى عبادت آنها را انکار میکنند! (۶)
هنگامى که آیات روشن ما بر آنان خوانده میشود، کافران در برابر حقى که براى آنها آمده میگویند: «این سحرى آشکار است!» (۷)
بلکه میگویند: «این آیات را بر خدا افترا بسته است!» بگو: «اگر من آن را بدروغ به خدا نسبت داده باشم (لازم است مرا رسوا کند و) شما نمیتوانید در برابر خداوند از من دفاع کنید! او کارهایى را که شما در آن وارد میشوید بهتر میداند; همین بس که خداوند گواه میان من و شما باشد; و او آمرزنده و مهربان است!» (۸)
بگو: «من پیامبر نو ظهورى نیستم; و نمیدانم با من و شما چه خواهد شد; من تنها از آنچه بر من وحى میشود پیروى میکنم، و جز بیمدهنده آشکارى نیستم!» (۹)
بگو: «به من خبر دهید اگر این قرآن از سوى خدا باشد و شما به آن کافر شوید، در حالى که شاهدى از بنى اسرائیل بر آن شهادت دهد، و او ایمان آورد و شما استکبار کنید (چه کسى گمراهتر از شما خواهد بود)؟! خداوند گروه ستمگر را هدایت نمیکند!» (۱۰)
کافران درباره مؤمنان چنین گفتند: «اگر (اسلام) چیز خوبى بود، هرگز آنها (در پذیرش آن) بر ما پیشى نمیگرفتند!» و چون خودشان بوسیله آن هدایت نشدند میگویند: «این یک دروغ قدیمى است!» (۱۱)
و پیش از آن، کتاب موسى که پیشوا و رحمت بود (نشانههاى آن را بیان کرده)، و این کتاب هماهنگ با نشانههاى تورات است در حالى که به زبان عربى و فصیح و گویاست، تا ظالمان را بیم دهد و براى نیکوکاران بشارتى باشد! (۱۲)
کسانى که گفتند: «پروردگار ما الله است»، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین میشوند. (۱۳)
آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن میمانند; این پاداش اعمالى است که انجام میدادند. (۱۴)
ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند، مادرش او را با ناراحتى حمل میکند و با ناراحتى بر زمین میگذارد; و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سى ماه است; تا زمانى که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگى بالغ گردد میگوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتى را که به من و پدر و مادرم دادى بجا آورم و کار شایستهاى انجام دهم که از آن خشنود باشى، و فرزندان مرا صالح گردان; من به سوى تو بازمیگردم و توبه میکنم، و من از مسلمانانم!» (۱۵)
آنها کسانى هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول میکنیم و از گناهانشان میگذریم و در میان بهشتیان جاى دارند; این وعده راستى است که وعده داده میشدند. (۱۶)
و کسى که به پدر و مادرش میگوید: «اف بر شما! آیا به من وعده میدهید که من روز قیامت مبعوث میشوم؟! در حالى که پیش از من اقوام زیادى بودند (و هرگز مبعوث نشدند)! و آن دو پیوسته فریاد میکشند و خدا را به یارى میطلبند که: واى بر تو، ایمان بیاور که وعده خدا حق است اما او پیوسته میگوید:» اینها چیزى جز افسانههاى پیشینیان نیست! (۱۷)
آنها کسانى هستند که فرمان عذاب درباره آنان همراه اقوام (کافرى) که پیش از آنان از جن و انس بودند مسلم شده، چرا که همگى زیانکار بودند! (۱۸)
و براى هر کدام از آنها درجاتى است بر طبق اعمالى که انجام دادهاند، تا خداوند کارهایشان را بىکم و کاست به آنان تحویل دهد; و به آنها هیچ ستمى نخواهد شد! (۱۹)
آن روز که کافران را بر آتش عرضه میکنند (به آنها گفته میشود:) از طیبات و لذائذ در زندگى دنیا خود استفاده کردید و از آن بهره گرفتید; اما امروز عذاب ذلتبار بخاطر استکبارى که در زمین بناحق کردید و بخاطر گناهانى که انجام میدادید; جزاى شما خواهد بود! (۲۰)
(سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالى که پیامبران زیادى قبل از او در گذشتههاى دور و نزدیک آمده بودند که: جز خداى یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزى بزرگ میترسم! (۲۱)
آنها گفتند: «آیا آمدهاى که ما را (با دروغهایت) از معبودانمان بازگردانى؟! اگر راست میگویى عذابى را که به ما وعده میدهى بیاور!» (۲۲)
گفت: «علم (آن) تنها نزد خداست (و او میداند چه زمانى شما را مجازات کند); من آنچه را به آن فرستاده شدهام به شما میرسانم، (وظیفه من همین است!) ولى شما را قومى میبینیم که پیوسته در نادانى هستید!» (۲۳)
هنگامى که آن (عذاب الهى) را بصورت ابر گستردهاى دیدند که بسوى درهها و آبگیرهاى آنان در حرکت است (خوشحال شدند) گفتند: «این ابرى است که بر ما میبارد!» (ولى به آنها گفته شد:) این همان چیزى است که براى آمدنش شتاب میکردید، تندبادى است (وحشتناک) که عذاب دردناکى در آن است! (۲۴)
همه چیز را بفرمان پروردگارش در هم میکوبد و نابود میکند (آرى) آنها صبح کردند در حالى که چیزى جز خانههایشان به چشم نمیخورد; ما اینگونه گروه مجرمان را کیفر میدهیم! (۲۵)
ما به آنها ( قوم عاد) قدرتى دادیم که به شما ندادیم، و براى آنان گوش و چشم و دل قرار دادیم; (اما به هنگام نزول عذاب) نه گوشها و چشمها و نه عقلهایشان براى آنان هیچ سودى نداشت، چرا که آیات خدا را انکار میکردند; و سرانجام آنچه را استهزا میکردند بر آنها وارد شد! (۲۶)
ما آبادیهایى را که پیرامون شما بودند نابود ساختیم، و آیات خود را بصورتهاى گوناگون (براى مردم آنها) بیان کردیم شاید بازگردند! (۲۷)
پس چرا معبودانى را که غیر از خدا برگزیدند -به گمان اینکه به خدا نزدیکشان سازد- آنها را یارى نکردند؟! بلکه از میانشان گم شدند! این بود نتیجه دروغ آنها و آنچه افترا میبستند! (۲۸)
(به یاد آور) هنگامى که گروهى از جن را به سوى تو متوجه ساختیم که قرآن را بشنوند; وقتى حضور یافتند به یکدیگر گفتند: «خاموش باشید و بشنوید!» و هنگامى که پایان گرفت، به سوى قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند! (۲۹)
گفتند: «اى قوم ما! ما کتابى را شنیدیم که بعد از موسى نازل شده، هماهنگ با نشانههاى کتابهاى پیش از آن، که به سوى حق و راه راست هدایت میکند. (۳۰)
اى قوم ما! دعوت کننده الهى را اجابت کنید و به او ایمان آورید تا گناهانتان را ببخشد و شما را از عذابى دردناک پناه دهد! (۳۱)
و هر کس به دعوت کننده الهى پاسـخ نگوید، هرگز نمیتواند از چنگال عذاب الهى در زمین فرار کند، و غیر از خدا یار و یاورى براى او نیست; چنین کسانى در گمراهى آشکارند!» (۳۲)
آیا آنها نمیدانند خداوندى که آسمانها و زمین را آفریده و از آفرینش آنها ناتوان نشده است، میتواند مردگان را زنده کند؟! آرى او بر هر چیز تواناست! (۳۳)
روزى را به یاد آور که کافران را بر آتش عرضه میدارند (و به آنها گفته میشود:) آیا این حق نیست؟! میگویند: «آرى، به پروردگارمان سوگند (که حق است)!» (در این هنگام خداوند) میگوید: «پس عذاب را بخاطر کفرتان بچشید!» (۳۴)
پس صبر کن آنگونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامى که وعدههایى را که به آنها داده میشود ببینند، احساس میکنند که گویى فقط ساعتى از یک روز (در دنیا) توقف داشتند; این ابلاغى است براى همگان; آیا جز قوم فاسق هلاک میشوند؟! (۳۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
کسانى که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، (خداوند) اعمالشان را نابود میکند! (۱)
و کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند و به آنچه بر محمد (ص) نازل شده -و همه حق است و از سوى پروردگارشان- نیز ایمان آوردند، خداوند گناهانشان را میبخشد و کارشان را اصلاح میکند! (۲)
این بخاطر آن است که کافران از باطل پیروى کردند، و مؤمنان از حقى که از سوى پروردگارشان بود تبعیت نمودند; اینگونه خداوند براى مردم مثلهاى (زندگى) آنان را بیان میکند! (۳)
و هنگامى که با کافران (جنایت پیشه) در میدان جنگ روبهرو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را همچنان ادامه دهید) تا به اندازه کافى دشمن را در هم بکوبید; در این هنگام اسیران را محکم ببندید; سپس یا بر آنان منت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادى از آنان فدیه ( غرامت) بگیرید; (و این وضع باید همچنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، (آرى) برنامه این است! و اگر خدا میخواست خودش آنها را مجازات میکرد، اما میخواهد بعضى از شما را با بعضى دیگر بیازماید; و کسانى که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمیبرد! (۴)
بزودى آنان را هدایت نموده و کارشان را اصلاح میکند; (۵)
و آنها را در بهشت (جاویدانش) که اوصاف آن را براى آنان بازگو کرده وارد میکند. (۶)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یارى کنید، شما را یارى میکند و گامهایتان را استوار میدارد. (۷)
و کسانى که کافر شدند، مرگ بر آنان! و اعمالشان نابود باد! (۸)
این بخاطر آن است که از آنچه خداوند نازل کرده کراهت داشتند; از این رو خدا اعمالشان را حبط و نابود کرد! (۹)
آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! خداوند آنها را هلاک کرد; و براى کافران امثال این مجازاتها خواهد بود! (۱۰)
این براى آن است که خداوند مولا و سرپرست کسانى است که ایمان آوردند; اما کافران مولایى ندارند! (۱۱)
خداوند کسانى را که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند وارد باغهایى از بهشت میکند که نهرها از زیر (درختانش) جارى است; در حالى که کافران از متاع زودگذر دنیا بهره میگیرند و همچون چهارپایان میخورند، و سرانجام آتش دوزخ جایگاه آنهاست! (۱۲)
و چه بسیار شهرهایى که از شهرى که تو را بیرون کرد نیرومندتر بودند; ما همه آنها را نابود کردیم و هیچ یاورى نداشتند! (۱۳)
آیا کسى که دلیل روشنى از سوى پروردگارش دارد، همانند کسى است که زشتى اعمالش در نظرش آراسته شده و از هواى نفسشان پیروى میکنند؟! (۱۴)
توصیف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایى از آب صاف و خالص که بدبو نشده، و نهرهایى از شیر که طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهایى از شراب (طهور) که مایه لذت نوشندگان است، و نهرهایى از عسل مصفاست، و براى آنها در آن از همه انواع میوهها وجود دارد; و (از همه بالاتر) آمرزشى است از سوى پروردگارشان! آیا اینها همانند کسانى هستند که همیشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده میشوند که اندرونشان را از هم متلاشى میکند؟! (۱۵)
گروهى از آنان به سخنانت گوش فرامیدهند، اما هنگامى که از نزد تو خارج میشوند به کسانى که علم و دانش به آنان بخشیده شده (از روى استهزا) میگویند: «(این مرد) الان چه گفت؟!» آنها کسانى هستند که خداوند بر دلهایشان مهر نهاده و از هواى نفسشان پیروى کردهاند (از این رو چیزى نمیفهمند)! (۱۶)
کسانی که هدایت یافتهاند خداوند بر هدایتشان میافزاید، و روح تقوی به آنها میبخشد. (۱۷)
آیا آنها ( کافران) جز این انتظارى دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آنگاه ایمان آورند)، در حالى که هماکنون نشانههاى آن آمده است; اما هنگامى که بیاید، تذکر (و ایمان) آنها سودى نخواهد داشت! (۱۸)
پس بدان که معبودى جز «الله» نیست; و براى گناه خود و مردان و زنان باایمان استغفار کن! و خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را میداند! (۱۹)
کسانى که ایمان آوردهاند میگویند: «چرا سورهاى نازل نمیشود (که در آن فرمان جهاد باشد)؟ !» اما هنگامى که سوره واضح و روشنى نازل میگردد که در آن سخنى از جنگ است، منافقان بیماردل را میبینى که همچون کسى که در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه میکنند; پس مرگ و نابودى براى آنان سزاوارتر است! (۲۰)
(ولى) اطاعت و سخن سنجیده براى آنان بهتر است; و اگر هنگامى که فرمان جهاد قطعى میشود به خدا راست گویند (و از در صدق و صفا درآیند) براى آنها بهتر میباشد! (۲۱)
اگر (از این دستورها) روى گردان شوید، جز این انتظار میرود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندى کنید؟! (۲۲)
آنها کسانى هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته، گوشهایشان را کر و چشمهایشان را کور کرده است! (۲۳)
آیا آنها در قرآن تدبر نمیکنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟! (۲۴)
کسانى که بعد از روشن شدن هدایت براى آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است! (۲۵)
این بخاطر آن است که آنان به کسانى که نزول وحى الهى را کراهت داشتند گفتند: «ما در بعضى از امور از شما پیروى میکنیم؟» در حالى که خداوند پنهانکارى آنان را میداند. (۲۶)
حال آنها چگونه خواهد بود هنگامى که فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان میزنند و جانشان را میگیرند؟! (۲۷)
این بخاطر آن است که آنها از آنچه خداوند را به خشم میآورد پیروى کردند، و آنچه را موجب خشنودى اوست کراهت داشتند; از این رو (خداوند) اعمالشان را نابود کرد! (۲۸)
آیا کسانى که در دلهایشان بیمارى است گمان کردند خدا کینههایشان را آشکار نمیکند؟! (۲۹)
و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان میدهیم تا آنان را با قیافههایشان بشناسى، هر چند میتوانى آنها را از طرز سخنانشان بشناسى; و خداوند اعمال شمارا میداند! (۳۰)
ما همه شما را قطعا میآزمائیم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از میان شما کیانند، و اخبار شما را بیازماییم! (۳۱)
آنان که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند و بعد از روشنشدن هدایت براى آنان (باز) به مخالفت با رسول (خدا) برخاستند، هرگز زیانى به خدا نمیرسانند و (خداوند) بزودى اعمالشان را نابود میکند! (۳۲)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازید! (۳۳)
کسانى که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند سپس در حال کفر از دنیا رفتند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید. (۳۴)
پس هرگز سست نشوید و (دشمنان را) به صلح (ذلتبار) دعوت نکنید در حالى که شما برترید، و خداوند با شماست و چیزى از (ثواب) اعمالتان را کم نمیکند! (۳۵)
زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى است; و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید، پاداشهاى شما را میدهد و اموال شما را نمیطلبد، (۳۶)
چرا که هر گاه اموال شما را مطالبه کند و حتى اصرار نماید، بخل میورزید; و کینه و خشم شما را آشکار میسازد! (۳۷)
آرى، شما همان گروهى هستید که براى انفاق در راه خدا دعوت میشوید، بعضى از شما بخل میورزند; و هر کس بخل ورزد، نسبت به خود بخل کرده است; و خداوند بىنیاز است و شما همه نیازمندید; و هرگاه سرپیچى کنید، خداوند گروه دیگرى را جاى شما میآورد پس آنها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق میکنند). (۳۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ما براى تو پیروزى آشکارى فراهم ساختیم!… (۱)
تا خداوند گناهان گذشته و آینده اى را که به تو نسبت میدادند ببخشد (و حقانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید; (۲)
و پیروزى شکست ناپذیرى نصیب تو کند. (۳)
او کسى است که آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل کرد تا ایمانى بر ایمانشان بیفزایند; لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است. (۴)
هدف (دیگر از آن فتح مبین) این بود که مردان و زنان با ایمان را در باغهایى (از بهشت) وارد کند که نهرها از زیر (درختانش) جارى است، در حالى که جاودانه در آن میمانند، و گناهانشان را میبخشد، و این نزد خدا رستگارى بزرگى است! (۵)
و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد میبرند مجازات کند; (آرى) حوادث ناگوارى (که براى مؤمنان انتظار میکشند) تنها بر خودشان نازل میشود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را براى آنان آماده کرده; و چه بد سرانجامى است! (۶)
لشکریان آسمانها و زمین تنها از آن خداست; و خداوند شکستناپذیر و حکیم است.! (۷)
به یقین ما تو را گواه (بر اعمال آنها) و بشارتدهنده و بیمدهنده فرستادیم، (۸)
تا (شما مردم) به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از او دفاع کنید و او را بزرگ دارید، و خدا را صبح و شام تسبیح گویید. (۹)
کسانى که با تو بیعت میکنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت مینمایند، و دست خدا بالاى دست آنهاست; پس هر کس پیمانشکنى کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است; و آن کس که نسبت به عهدى که با خدا بسته وفا کند، بزودى پاداش عظیمى به او خواهد داد. (۱۰)
بزودى متخلفان از اعراب بادیهنشین (عذرتراشى کرده) میگویند: «(حفظ) اموال و خانوادههاى ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیه تو را همراهى کنیم)، براى ما طلب آمرزش کن!» آنها به زبان خود چیزى میگویند که در دل ندارند! بگو: «چه کسى میتواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زیانى براى شما بخواهد، و یا اگر نفعى اراده کند (مانع گردد)؟! و خداوند به همه کارهایى که انجام میدهید آگاه است!» (۱۱)
ولى شما گمان کردید پیامبر و مؤمنان هرگز به خانوادههاى خود بازنخواهند گشت; و این (پندار غلط) در دلهاى شما زینت یافته بود و گمان بد کردید; و سرانجام (در دام شیطان افتادید و) هلاک شدید! (۱۲)
آن کس که به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده (سرنوشتش دوزخ است)، چرا که ما براى کافران آتش فروزان آماده کردهایم! (۱۳)
مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست; هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) میبخشد، و هر کس را بخواهد مجازات میکند; و خداوند آمرزنده و رحیم است. (۱۴)
هنگامى که شما براى به دست آوردن غنایمى حرکت کنید، متخلفان (حدیبیه) میگویند: سخللّهبگذارید ما هم در پى شما بیائیم، آنها میخواهند کلام خدا را تغییر دهند; بگو: «هرگز نباید بدنبال ما بیایید; این گونه خداوند از قبل گفته است!»آنها به زودى میگویند: «شما نسبت به ما حسد میورزید!» ولى آنها جز اندکى نمیفهمند! (۱۵)
به متخلفان از اعراب بگو: «بزودى از شما دعوت میشود که بسوى قومى نیرومند و جنگجو بروید و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند; اگر اطاعت کنید، خداوند پاداش نیکى به شما میدهد; و اگر سرپیچى نمایید -همان گونه که در گذشته نیز سرپیچى کردید- شما را با عذاب دردناکى کیفر میدهد!» (۱۶)
بر نابینا و لنگ و بیمار گناهى نیست (اگر در میدان جهاد شرکت نکنند); و هر کس خدا و رسولش را اطاعت نماید، او را در باغهاى (از بهشت) وارد میکند که نهرها از زیر (درختانش) جارى است; و آن کس که سرپیچى کند، او را به عذاب دردناکى گرفتار میسازد! (۱۷)
خداوند از مؤمنان -هنگامى که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضى و خشنود شد; خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود میدانست; از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزى نزدیکى بعنوان پاداش نصیب آنها فرمود; (۱۸)
و (همچنین) غنایم بسیارى که آن را به دست میآورید; و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است! (۱۹)
خداوند غنایم فراوانى به شما وعده داده بود که آنها را به دست میآورید، ولى این یکى را زودتر براى شما فراهم ساخت; و دست تعدى مردم ( دشمنان) را از شما بازداشت تا نشانهاى براى مؤمنان باشد و شما را به راه راست هدایت کند! (۲۰)
و نیز غنایم و فتوحات دیگرى (نصیبتان میکند) که شما توانایى آن را ندارید، ولى قدرت خدا به آن احاطه دارد; و خداوند بر همه چیز تواناست! (۲۱)
و اگر کافران (در سرزمین حدیبیه) با شما پیکار میکردند بزودى فرار میکردند، سپس ولى و یاورى نمییافتند!(۲۲)
این سنت الهى است که در گذشته نیز بوده است; و هرگز براى سنت الهى تغییر و تبدیلى نخواهى یافت! (۲۳)
او کسى است که دست آنها را از شما، و دست شما را از آنان در دل مکه کوتاه کرد، بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز ساخت; و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست! (۲۴)
آنها کسانى هستند که کافر شدند و شما را از (زیارت) مسجد الحرام و رسیدن قربانیهایتان به محل قربانگاه بازداشتند; و هرگاه مردان و زنان با ایمانى در این میان بدون آگاهى شما، زیر دست و پا، از بین نمیرفتند که از این راه عیب و عارى ناآگاهانه به شما میرسید، (خداوند هرگز مانع این جنگ نمیشد)! هدف این بود که خدا هر کس را میخواهد در رحمت خود وارد کند; و اگر مؤمنان و کفار (در مکه) از هم جدا میشدند، کافران را عذاب دردناکى میکردیم! (۲۵)
(به خاطر بیاورید) هنگامى را که کافران در دلهاى خود خشم و نخوت جاهلیت داشتند; و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شایستهتر و اهل آن بودند; و خداوند به همه چیز دانا است. (۲۶)
داوند آنچه را به پیامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت; بطور قطع همه شما بخواست خدا وارد مسجد الحرام میشوید در نهایت امنیت و در حالى که سرهاى خود را تراشیده یا کوتاه کردهاید و از هیچ کس ترس و وحشتى ندارید; ولى خداوند چیزهایى را میدانست که شما نمیدانستید (و در این تاخیر حکمتى بود); و قبل از آن، فتح نزدیکى (براى شما) قرار داده است. (۲۷)
او کسى است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند; و کافى است که خدا گواه این موضوع باشد! (۲۸)
محمد (ص) فرستاده خداست; و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند; پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را میطلبند; نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است; این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتى که جوانههاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و بقدرى نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامیدارد; این براى آن است که کافران را به خشم آورد (ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده و کارهاى شایستهانجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمى داده است. (۲۹)
نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى کسانى که ایمان آورده اید! چیزى را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید (و پیشى مگیرید)، و تقواى الهى پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست! (۱)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا میکنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى که نمیدانید! (۲)
آنها که صداى خود را نزد رسول خدا کوتاه میکنند همان کسانى هستند که خداوند دلهایشان را براى تقوا خالص نموده، و براى آنان آمرزش و پاداش عظیمى است! (۳)
(ولى) کسانى که تو را از پشت حجرهها بلند صدا میزنند، بیشترشان نمیفهمند! (۴)
اگر آنها صبر میکردند تا خود به سراغشان آیى، براى آنان بهتر بود; و خداوند آمرزنده و رحیم است! (۵)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید! (۶)
و بدانید رسول خدا در میان شماست; هرگاه در بسیارى از کارها از شما اطاعت کند، به مشقت خواهید افتاد; ولى خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهایتان زینت بخشیده، و (به عکس) کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است; کسانى که داراى این صفاتند هدایت یافتگانند! (۷)
(و این براى شما بعنوان) فضل و نعمتى از سوى خداست; و خداوند دانا و حکیم است.! (۸)
و هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتى دهید; و اگر یکى از آن دو بر دیگرى تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد; و هرگاه بازگشت (و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید; و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست میدارد. (۹)
مؤمنان برادر یکدیگرند; پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهید و تقواى الهى پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید! (۱۰)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند; و نه زنانى زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند; و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویى قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسى پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید; و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند! (۱۱)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است; و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید; و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید; تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است! (۱۲)
اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید; (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست; خداوند دانا و آگاه است! (۱۳)
عربهاى بادیهنشین گفتند: «ایمان آوردهایم» بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، ولى بگویید اسلام آوردهایم، اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزى از پاداش کارهاى شما را فروگذار نمیکند، خداوند، آمرزنده مهربان است.» (۱۴)
مؤمنان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شک و تردیدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردهاند;آنها راستگویانند. (۱۵)
بگو: «آیا خدا را از ایمان خود با خبر میسازید؟! او تمام آنچه را در آسمانها و زمین است میداند; و خداوند از همه چیز آگاه است!» (۱۶)
آنها بر تو منت مینهند که اسلام آوردهاند; بگو: «اسلام آوردن خود را بر من منت نگذارید، بلکه خداوند بر شما منت مینهد که شما را به سوى ایمان هدایت کرده است، اگر (در ادعاى ایمان) راستگو هستید! (۱۷)
خداوند غیبت آسمانها و زمین را میداند و نسبت به آنچه انجام میدهید بیناست!» (۱۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ق، سوگند به قرآن مجید (که قیامت و رستاخیز حق است)! (۱)
آنها تعجب کردند که پیامبرى انذارگر از میان خودشان آمده; و کافران گفتند: «این چیز عجیبى است! (۲)
آیا هنگامى که مردیم و خاک شدیم (دوباره به زندگى بازمیگردیم)؟! این بازگشتى بعید است!; (۳)
ولى ما میدانیم آنچه را زمین از بدن آنها میکاهد; و نزد ما کتابى است که همه چیز در آن محفوظ است! (۴)
آنها حق را هنگامى که به سراغشان آمد تکذیب کردند; از این رو پیوسته در کار پراکنده خود متحیرند! (۵)
آیا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نکردند که چگونه ما آن را بنا کردهایم، و چگونه آن را (بوسیله ستارگان) زینت بخشیدهایم و هیچ شکاف و شکستى در آن نیست؟! (۶)
و زمین را گسترش دادیم و در آن کوههائى عظیم و استوار افکندیم و از هر نوع گیاه بهجتانگیز در آن رویاندیم، (۷)
تا وسیله بینایى و یادآورى براى هر بنده توبه کارى باشد! (۸)
و از آسمان، آبى پربرکت نازل کردیم، و بوسیله آن باغها و دانههایى را که درو میکند رویاندیم، (۹)
و نخلهاى بلندقامت که میوههاى متراکم دارند; (۱۰)
همه اینها براى روزىبخشیدن به بندگان است و بوسیله باران سرزمین مرده را زنده کردیم; (آرى) زندهشدن مردگان نیز همین گونه است! (۱۱)
پیش از آنان قوم نوح و «اصحاب الرس» ( قومى که در یمامه زندگى میکردند و پیامبرى به نام حنظله داشتند) و قوم ثمود (پیامبرانشان را) تکذیب کردند، (۱۲)
و همچنین قوم عاد و فرعون و قوم لوط، (۱۳)
و «اصحاب الایکه» ( قوم شعیب) و قوم تبع (که در سرزمین یمن زندگى میکردند)، هر یک از آنها فرستادگان الهى را تکذیب کردند و وعده عذاب درباره آنان تحقق یافت! (۱۴)
آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم (که قادر بر آفرینش رستاخیز نباشیم)؟! ولى آنها (با این همه دلایل روشن) باز در آفرینش جدید تردید دارند! (۱۵)
ما انسان را آفریدیم و وسوسههاى نفس او را میدانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (۱۶)
(به خاطر بیاورید) هنگامى را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت میدارند; (۱۷)
انسان هیچ سخنى را بر زبان نمیآورد مگر اینکه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام ماموریت (و ضبط آن) است! (۱۸)
و سرانجام، سکرات (و بیخودى در آستانه) مرگ بحق فرامیرسد (و به انسان گفته میشود:) این همان چیزى است که تو از آن میگریختى! (۱۹)
و در «صور» دمیده میشود; آن روز، روز تحقق وعده وحشتناک است! (۲۰)
هر انسانى وارد محشر میگردد در حالى که همراه او حرکت دهنده و گواهى است! (۲۱)
(به او خطاب میشود:) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودى و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملا تیزبین است! (۲۲)
فرشته همنشین او میگوید: «این نامه اعمال اوست که نزد من حاضر و آماده است!» (۲۳)
(خداوند فرمان میدهد:) هر کافر متکبر لجوج را در جهنم افکنید! (۲۴)
آن کسى که به شدت مانع خیر و متجاوز و در شک و تردید است (حتى دیگران را به تردید مى افکند); (۲۵)
همان کسى که معبود دیگرى با خدا قرار داده، (آرى) او را در عذاب شدید بیفکنید! (۲۶)
و همنشینش (از شیاطین) میگوید: «پروردگارا! من او را به طغیان وانداشتم، لکن او خود در گمراهى دور و درازى بود!» (۲۷)
(خداوند) میگوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید; من پیشتر به شما هشدار دادهام (و اتمام حجت کردهام)! (۲۸)
سخن من تغییر ناپذیر است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم کرد!» (۲۹)
(به خاطر بیاورید) روزى را که به جهنم میگوییم: «آیا پر شدهاى؟» و او میگوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!» (۳۰)
(در آن روز) بهشت را به پرهیزگاران نزدیک میکنند، و فاصلهاى از آنان ندارد! (۳۱)
این چیزى است که به شما وعده داده میشود، و براى کسانى است که بسوى خدا بازمیگردند و پیمانها و احکام او را حفظ میکنند، (۳۲)
آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبى پرانابه در محضر او حاضر شود! (۳۳)
(به آنان گفته میشود:) بسلامت وارد بهشت شوید، امروز روز جاودانگى است! (۳۴)
هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست، و نزد ما نعمتهاى بیشترى است (که به فکر هیچ کس نمیرسد)! (۳۵)
چه بسیار اقوامى را که پیش از آنها هلاک کردیم، اقوامى که از آنان قویتر بودند و شهرها (و کشورها) را گشودند; آیا راه فرارى (از عذاب الهى) وجود دارد! (۳۶)
در این تذکرى است براى آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرادهد در حالى که حاضر باشد! (۳۷)
ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان آنهاست در شش روز ( شش دوران) آفریدیم، و هیچ گونه رنج و سختى به ما نرسید! (با این حال چگونه زندهکردن مردگان براى ما مشکل است؟!) (۳۸)
در برابر آنچه آنها میگویند شکیبا باش، و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور، (۳۹)
و در بخشى از شب او را تسبیح کن، و بعد از سجدهها! (۴۰)
و گوش فرا ده و منتظر روزى باش که منادى از مکانى نزدیک ندا میدهد، (۴۱)
روزى که همگان صیحه رستاخیز را بحق میشنوند; آن روز، روز خروج (از قبرها) است! (۴۲)
ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم، و بازگشت تنها بسوى ماست! (۴۳)
روزى که زمین به سرعت از روى آنها شکافته میشود و (از قبرها) خارج میگردند; و این جمع کردن براى ما آسان است! (۴۴)
ما به آنچه آنها میگویند آگاهتریم، و تو مامور به اجبار آنها (به ایمان) نیستى; پس بوسیله قرآن، کسانى را که از عذاب من میترسند متذکر ساز (وظیفه تو همین است)! (۴۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به بادهایى که (ابرها را) به حرکت درمیآورند، (۱)
سوگند به آن ابرها که بار سنگینى (از باران را) با خود حمل میکنند، (۲)
و سوگند به کشتیهایى که به آسانى به حرکت درمیآیند، (۳)
و سوگند به فرشتگانى که کارها را تقسیم میکنند، (۴)
(آرى سوگند به همه اینها) که آنچه به شما وعده شده قطعا راست است; (۵)
و بىشک (رستاخیز) و جزاى اعمال واقعشدنى است! (۶)
قسم به آسمان که داراى چین و شکنهاى زیباست، (۷)
که شما (درباره قیامت) در گفتارى مختلف و گوناگونید! (۸)
(تنها) کسى از ایمان به آن منحرف میشود که از قبول حق سرباز میزند! (۹)
کشته باد دروغگویان (و مرگ بر آنها)! (۱۰)
همانها که در جهل و غفلت فرو رفتهاند، (۱۱)
و پیوسته سوال میکنند: «روز جزا چه موقع است؟!» (۱۲)
(آرى) همان روزى است که آنها را بر آتش میسوزانند! (۱۳)
(و گفته میشود:) بچشید عذاب خود را، این همان چیزى است که براى آن شتاب داشتید! (۱۴)
به یقین، پرهیزگاران در باغهاى بهشت و در میان چشمهها قرار دارند، (۱۵)
و آنچه پروردگارشان به آنها بخشیده دریافت میدارند، زیرا پیش از آن (در سراى دنیا) از نیکوکاران بودند! (۱۶)
آنها کمى از شب را میخوابیدند، (۱۷)
و در سحرگاهان استغفار میکردند، (۱۸)
و در اموال آنها حقى براى سائل و محروم بود! (۱۹)
و در زمین آیاتى براى جویندگان یقین است، (۲۰)
و در وجود خود شما (نیز آیاتى است); آیا نمیبینید؟! (۲۱)
و روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده میشود! (۲۲)
سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این مطلب حق است همان گونه که شما سخن میگویید! (۲۳)
آیا خبر مهمانهاى بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است؟ (۲۴)
در آن زمان که بر او وارد شدند و گفتند: «سلام بر تو!» او گفت: «سلام بر شما که جمعیتى ناشناختهاید!» (۲۵)
سپس پنهانى به سوى خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بریان شدهاى را براى آنها) آورد، (۲۶)
و نزدیک آنها گذارد، (ولى با تعجب دید دست بسوى غذا نمیبرند) گفت: «آیا شما غذا نمیخورید؟!» (۲۷)
و از آنها احساس وحشت کرد، گفتند: «نترس (ما رسولان و فرشتگان پروردگار توایم)!» و او را بشارت به تولد پسرى دانا دادند. (۲۸)
در این هنگام همسرش جلو آمد در حالى که (از خوشحالى و تعجب) فریاد میکشید به صورت خود زد و گفت: «(آیا پسرى خواهم آورد در حالى که) پیرزنى نازا هستم؟!» (۲۹)
گفتند: «پروردگارت چنین گفته است، و او حکیم و داناست!» (۳۰)
(ابراهیم) گفت: «ماموریت شما چیست اى فرستادگان (خدا)؟» (۳۱)
گفتند: «ما به سوى قوم مجرمى فرستاده شدهایم… (۳۲)
تا بارانى از «سنگ – گل» بر آنها بفرستیم; (۳۳)
سنگهایى که از ناحیه پروردگارت براى اسرافکاران نشان گذاشته شده است!» (۳۴)
ما مؤمنانى را که در آن شهرها(ى قوم لوط) زندگى میکردند (قبل از نزول عذاب) خارج کردیم، (۳۵)
ولى جز یک خانواده باایمان در تمام آنها نیافتیم! (۳۶)
و در آن (شهرهاى بلا دیده) نشانهاى روشن براى کسانى که از عذاب دردناک میترسند به جاى گذاردیم. (۳۷)
و در (زندگى) موسى نیز (نشانه و درس عبرتى بود) هنگامى که او را با دلیلى آشکار به سوى فرعون فرستادیم; (۳۸)
اما او با تمام وجودش از وى روى برتافت و گفت: «این مرد یا ساحر است یا دیوانه!» (۳۹)
از این رو ما او و لشکریانش را گرفتیم و به دریا افکندیم در حالى که در خور سرزنشبود! (۴۰)
و (همچنین) در سرگذشت «عاد» (آیتى است) در آن هنگام که تندبادى بىباران بر آنها فرستادیم، (۴۱)
که بر هیچ چیز نمیگذشت مگر اینکه آن را همچون استخوانهاى پوسیده میساخت. (۴۲)
و نیز در سرگذشت قوم «ثمود» عبرتى است در آن هنگام که به آنان گفته شد: «مدتى کوتاه بهرهمند باشید (و سپس منتظر عذاب)!» (۴۳)
آنها از فرمان پروردگارشان سرباز زدند، و صاعقه آنان را فراگرفت در حالى که (خیره خیره) نگاه میکردند (بىآنکه قدرت دفاع داشته باشند)! (۴۴)
چنان بر زمین افتادند که توان برخاستن نداشتند و نتوانستند از کسى یارى طلبند! (۴۵)
همچنین قوم نوح را پیش از آنها هلاک کردیم، چرا که قوم فاسقى بودند! (۴۶)
و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم، و همواره آن را وسعت میبخشیم! (۴۷)
و زمین را گستردیم، و چه خوب گسترانندهاى هستیم! (۴۸)
و از هر چیز دو جفت آفریدیم، شاید متذکر شوید! (۴۹)
پس به سوى خدا بگریزید، که من از سوى او براى شما بیمدهندهاى آشکارم! (۵۰)
و با خدا معبود دیگرى قرار ندهید، که من براى شما از سوى او بیمدهندهاى آشکارم! (۵۱)
این گونه است که هیچ پیامبرى قبل از اینها بسوى قومى فرستاده نشد مگر اینکه گفتند: سخللّهاو ساحر است یا دیوانه!» (۵۲)
آیا یکدیگر را به آن سفارش میکردند (که همه چنین تهمتى بزنند)؟! نه، بلکه آنها قومى طغیانگرند. (۵۳)
حال که چنین است از آنها روى بگردان که هرگز در خور ملامت نخواهى بود; (۵۴)
و پیوسته تذکر ده، زیرا تذکر مؤمنان را سود میبخشد. (۵۵)
من جن و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)! (۵۶)
هرگز از آنها روزى نمیخواهم، و نمیخواهم مرا اطعام کنند! (۵۷)
خداوند روزىدهنده و صاحب قوت و قدرت است! (۵۸)
و براى کسانى که ستم کردند، سهم بزرگى از عذاب است همانند سهم یارانشان (از اقوام ستمگر پیشین); بنابر این عجله نکنند! (۵۹)
پس واى بر کسانى که کافر شدند از روزى که به آنها وعده داده میشود! (۶۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به کوه طور، (۱)
و کتابى که نوشته شده، (۲)
در صفحهاى گسترده، (۳)
و سوگند به «بیت المعمور»، (۴)
و سقف برافراشته، (۵)
و دریاى مملو و برافروخته، (۶)
که عذاب پروردگارت واقع میشود، (۷)
و چیزى از آن مانع نخواهد بود! (۸)
(این عذاب الهى) در آن روزى است که آسمان به شدت به حرکت درمیآید، (۹)
و کوهها از جا کنده و متحرک میشوند! (۱۰)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان، (۱۱)
همانها که در سخنان باطل به بازى مشغولند! (۱۲)
در آن روز که آنها را بزور به سوى آتش دوزخ میرانند! (۱۳)
(به آنها میگویند:) این همان آتشى است که آن را انکار میکردید. (۱۴)
آیا این سحر است یا شما نمیبینید؟! (۱۵)
در آن وارد شوید و بسوزید; میخواهید صبر کنید یا نکنید، براى شما یکسان است; چرا که تنها به اعمالتان جزا داده میشوید! (۱۶)
ولى پرهیزگاران در میان باغهاى بهشت و نعمتهاى فراوان جاى دارند، (۱۷)
و از آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است شاد و مسرورند! (۱۸)
(به آنها گفته میشود:) بخورید و بیاشامید گوارا; اینها در برابر اعمالى است که انجام میدادید! (۱۹)
این در حالى که بر تختهاى صفکشیده در کنار هم تکیه میزنند، و «حور العین» را به همسرى آنها درمیآوریم! (۲۰)
کسانى که ایمان آوردند و فرزندانشان به پیروى از آنان ایمان اختیار کردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق میکنیم; و از (پاداش) عملشان چیزى نمیکاهیم; و هر کس در گرو اعمال خویش است! (۲۱)
و همواره از انواع میوهها و گوشتها -از هر نوع که بخواهند- در اختیارشان میگذاریم! (۲۲)
آنها در بهشت جامهاى پر از شراب طهور را که نه بیهودهگویى در آن است و نه گناه، از یکدیگر میگیرند! (۲۳)
و پیوسته بر گردشان نوجوانانى براى (خدمت) آنان گردش میکنند که همچون مرواریدهاى درون صدفند! (۲۴)
در این هنگام رو به یکدیگر کرده (از گذشته) سؤال مینمایند; (۲۵)
میگویند: «ما در میان خانواده خود ترسان بودیم (مبادا گناهان آنها دامن ما را بگیرد)! (۲۶)
اما خداوند بر ما منت نهاد و از عذابکشنده ما را حفظ کرد! (۲۷)
ما از پیش او را میخواندیم (و میپرستیدیم)، که اوست نیکوکار و مهربان!» (۲۸)
پس تذکر ده، که به لطف پروردگارت تو کاهن و مجنون نیستى! (۲۹)
بلکه آنها میگویند: «او شاعرى است که ما انتظار مرگش را میکشیم!» (۳۰)
بگو: «انتظار بکشید که من هم با (شما انتظار میکشم شما انتظار مرگ مرا، و من انتظار نابودى شما را با عذاب الهى)!» (۳۱)
آیا عقلهایشان آنها را به این اعمال دستور میدهد، یا قومى طغیانگرند؟ (۳۲)
یا میگویند: «قرآن را به خدا افترا بسته»، ولى آنان ایمان ندارند. (۳۳)
اگر راست میگویند سخنى همانند آن بیاورند! (۳۴)
یا آنها بى هیچ آفریده شدهاند، یا خود خالق خویشند؟! (۳۵)
آیا آنها آسمانها و زمین را آفریدهاند؟! بلکه آنها جویاى یقین نیستند! (۳۶)
آیا خزاین پروردگارت نزد آنهاست؟! یا بر همه چیز عالم سیطره دارند؟! (۳۷)
آیا نردبانى دارند (که به آسمان بالا میروند) و بوسیله آن اسرار وحى را میشنوند؟! کسى که از آنها این ادعا را دارد دلیل روشنى بیاورد! (۳۸)
آیا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران (که فرشتگان را دختران خدا مینامید)؟! (۳۹)
آیا تو از آنها پاداشى میطلبى که در زیر بار گران آن قرار دارند؟! (۴۰)
آیا اسرار غیب نزد آنهاست و از روى آن مینویسند؟! (۴۱)
آیا میخواهند نقشه شیطانى براى تو بکشند؟! ولى بدانند خود کافران در دام این نقشهها گرفتار میشوند! (۴۲)
یا معبودى غیر خداوند دارند (که قول یارى به آنها داده)؟! منزه است خدا از آنچه همتاى او قرارمیدهند! (۴۳)
آنها (چنان لجوجند که) اگر ببینند قطعه سنگى از آسمان (براى عذابشان) سقوط میکند میگویند: «این ابر متراکمى است!» (۴۴)
حال که چنین است آنها را رها کن تا روز مرگ خود را ملاقات کنند; (۴۵)
روزى که نقشههاى آنان سودى به حالشان نخواهد داشت و (از هیچ سو) یارى نمیشوند! (۴۶)
و براى ستمگران عذابى قبل از آن است (در همین جهان); ولى بیشترشان نمیدانند! (۴۷)
در راه ابلاغ حکم پروردگارت صبر و استقامت کن، چرا که تو در حفاظت کامل ما قرار دارى! و هنگامى که برمیخیزى پروردگارت را تسبیح و حمد گوى! (۴۸)
(همچنین) به هنگام شب او را تسبیح کن و به هنگام پشت کردن ستارگان (و طلوع صبح)! (۴۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به ستاره هنگامى که افول میکند، (۱)
که هرگز دوست شما ( محمد «ص») منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است، (۲)
و هرگز از روى هواى نفس سخن نمیگوید! (۳)
آنچه میگوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست! (۴)
آن کس که قدرت عظیمى دارد ( جبرئیل امین) او را تعلیم داده است; (۵)
همان کس که توانایى فوق العاده دارد; او سلطه یافت… (۶)
در حالى که در افق اعلى قرار داشت! (۷)
سپس نزدیکتر و نزدیکتر شد… (۸)
تا آنکه فاصله او (با پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود; (۹)
در اینجا خداوند آنچه را وحى کردنى بود به بنده اش وحى نمود. (۱۰)
قلب (پاک او) در آنچه دید هرگز دروغ نگفت. (۱۱)
آیا با او درباره آنچه (با چشم خود) دیده مجادله میکنید؟! (۱۲)
و بار دیگر نیز او را مشاهده کرد، (۱۳)
نزد «سدرة المنتهى»، (۱۴)
که «جنت الماوى» در آنجاست! (۱۵)
در آن هنگام که چیزى ( نور خیرهکنندهاى) سدرة المنتهى را پوشانده بود، (۱۶)
او پارهاى از آیات و نشانههاى بزرگ پروردگارش را دید! (۱۸)
به من خبر دهید آیا بتهاى «لات» و «عزى»… (۱۹)
و «منات» که سومین آنهاست (دختران خدا هستند)؟! (۲۰)
آیا سهم شما پسر است و سهم او دختر؟! (در حالى که بزعم شما دختران کم ارزشترند!) (۲۱)
در این صورت این تقسیمى ناعادلانه است! (۲۲)
اینها فقط نامهایى است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشتهاید (نامهایى بىمحتوا و اسمهایى بى مسما)، و هرگز خداوند دلیل و حجتى بر آن نازل نکرده; آنان فقط از گمانهاى بىاساس و هواى نفس پیروى میکنند در حالى که هدایت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است! (۲۳)
یا آنچه انسان تمنا دارد به آن میرسد؟! (۲۴)
در حالى که آخرت و دنیا از آن خداست! (۲۵)
و چه بسیار فرشتگان آسمانها که شفاعت آنها سودى نمیبخشد مگر پس از آنکه خدا براى هر کس بخواهد و راضى باشد اجازه (شفاعت) دهد! (۲۶)
کسانى که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را دختر (خدا) نامگذارى میکنند! (۲۷)
آنها هرگز به این سخن دانشى ندارند، تنها از گمان بىپایه پیروى میکنند با اینکه «گمان» هرگز انسان را از حق بىنیاز نمیکند!(۲۸)
حال که چنین است از کسى که از یاد ما روى میگرداند و جز زندگى مادى دنیا را نمیطلبد، اعراض کن! (۲۹)
این آخرین حد آگاهى آنهاست; پروردگار تو کسانى را که از راه او گمراه شدهاند بهتر میشناسد، و (همچنین) هدایتیافتگان را از همه بهتر میشناسد! (۳۰)
و براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است تا بدکاران را به کیفر کارهاى بدشان برساند و نیکوکاران را در برابر اعمال نیکشان پاداش دهد! (۳۱)
همانها که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى میکنند، جز گناهان صغیره (که گاه آلوده آن میشوند); آمرزش پروردگار تو گسترده است; او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنینهایى در شکم مادرانتان بودید; پس خودستایى نکنید، او پرهیزگاران را بهتر میشناسد! (۳۲)
آیا دیدى آن کس را که (از اسلام -یا انفاق-) روى گردان شد؟! (۳۳)
و کمى عطا کرد، و از بیشتر امساک نمود! (۳۴)
آیا نزد او علم غیب است و میبیند (که دیگران میتوانند گناهان او را بر دوش گیرند)؟! (۳۵)
یا از آنچه در کتب موسى نازل گردیده با خبر نشده است؟! (۳۶)
و در کتب ابراهیم، همان کسى که وظیفه خود را بطور کامل ادا کرد، (۳۷)
که هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمیگیرد، (۳۸)
و اینکه براى انسان بهرهاى جز سعى و کوشش او نیست، (۳۹)
و اینکه تلاش او بزودى دیده میشود، (۴۰)
سپس به او جزاى کافى داده خواهد شد! (۴۱)
(و آیا از کتب پیشین انبیا به او نرسیده است) که همه امور به پروردگارت منتهى میگردد؟! (۴۲)
و اینکه اوست که خنداند و گریاند، (۴۳)
و اوست که میراند و زنده کرد، (۴۴)
و اوست که دو زوج نر و ماده را آفرید… (۴۵)
از نطفهاى هنگامى که خارج میشود (و در رحم میریزد)، (۴۶)
و اینکه بر خداست ایجاد عالم دیگر (تا عدالت اجرا گردد)، (۴۷)
و اینکه اوست که بىنیاز کرد و سرمایه باقى بخشید، (۴۸)
و اینکه اوست پروردگار ستاره «شعرا»! (۴۹)
(و آیا به انسان نرسیده است که در کتب انبیاى پیشین آمده) که خداوند قوم «عاد نخستین سذللّه را هلاک کرد؟! (۵۰)
و همچنین قوم «ثمود» را، و کسى از آنان را باقى نگذارد! (۵۱)
و نیز قوم نوح را پیش از آنها، چرا که آنان از همه ظالمتر و طغیانگرتر بودند! (۵۲)
و نیز شهرهاى زیر و رو شده (قوم لوط) را فرو کوبید، (۵۳)
سپس آنها را با عذاب سنگین پوشانید! (۵۴)
(بگو:) در کدام یک از نعمتهاى پروردگارت تردید دارى؟! (۵۵)
این (پیامبر) بیمدهندهاى از بیمدهندگان پیشین است! (۵۶)
آنچه باید نزدیک شود، نزدیک شده است (و قیامت فرامیرسد)، (۵۷)
و هیچ کس جز خدا نمیتواند سختیهاى آن را برطرف سازد! (۵۸)
آیا از این سخن تعجب میکنید، (۵۹)
و میخندید و نمیگریید، (۶۰)
و پیوسته در غفلت و هوسرانى به سر میبرید؟! (۶۱)
حال که چنین است همه براى خدا سجده کنید و او را بپرستید! (۶۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت! (۱)
و هرگاه نشانه و معجزهاى را ببینند روى گردانده، میگویند: «این سحرى مستمر است»! (۲)
آنها (آیات خدا را) تکذیب کردند و از هواى نفسشان پیروى نمودند; و هر امرى قرارگاهى دارد! (۳)
به اندازه کافى براى بازداشتن از بدیها اخبار (انبیا و امتهاى پیشین) به آنان رسیده است! (۴)
این آیات، حکمت بالغه الهى است; اما انذارها (براى افراد لجوج) فایده نمیدهد! (۵)
بنابر این از آنها روى بگردان، و روزى را به یاد آور که دعوت کننده الهى مردم را به امر وحشتناکى دعوت میکند (دعوت به حساب اعمال)! (۶)
آنان در حالى که چشمهایشان از شدت وحشت به زیر افتاده، همچون ملخهاى پراکنده از قبرها خارج میشوند، (۷)
در حالى که (بر اثر وحشت و اضطراب) بسوى این دعوت کننده گردن میکشند; کافران میگویند: «امروز روز سخت و دردناکى است!» (۸)
پیش از آنها قوم نوح تکذیب کردند، (آرى) بنده ما (نوح) را تکذیب کرده و گفتند: «او دیوانه است!» و (با انواع آزارها از ادامه رسالتش) بازداشته شد. (۹)
او به درگاه پروردگار عرضه داشت:«من مغلوب (این قوم طغیانگر) شدهام، انتقام مرا از آنها بگیر!» (۱۰)
در این هنگام درهاى آسمان را با آبى فراوان و پىدرپى گشودیم; (۱۱)
و زمین را شکافتیم و چشمههاى زیادى بیرون فرستادیم; و این دو آب به اندازه مقدر با هم درآمیختند (و دریاى وحشتناکى شد)! (۱۲)
و او را بر مرکبى از الواح و میخهایى ساخته شده سوار کردیم; (۱۳)
مرکبى که زیر نظر ما حرکت میکرد! این کیفرى بود براى کسانى که (به او) کافر شده بودند! (۱۴)
ما این ماجرا را بعنوان نشانهاى در میان امتها باقى گذاردیم; آیا کسى هست که پند گیرد؟! (۱۵)
(اکنون بنگرید) عذاب و انذارهاى من چگونه بود! (۱۶)
ما قرآن را براى تذکر آسان ساختیم; آیا کسى هست که متذکر شود؟! (۱۷)
قوم عاد (نیز پیامبر خود را) تکذیب کردند; پس (ببینید) عذاب و انذارهاى من چگونه بود! (۱۸)
ما تندباد وحشتناک و سردى را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم… (۱۹)
که مردم را همچون تنههاى نخل ریشهکن شده از جا برمیکند! (۲۰)
پس (ببینید) عذاب و انذارهاى من چگونه بود! (۲۱)
ما قرآن را براى تذکر آسان ساختیم; آیا کسى هست که متذکر شود! (۲۲)
طایفه ثمود (نیز) انذارهاى الهى را تکذیب کردند، (۲۳)
و گفتند: «آیا ما از بشرى از جنس خود پیروى کنیم؟! اگر چنین کنیم در گمراهى و جنون خواهیم بود! (۲۴)
آیا از میان ما تنها بر او وحى نازل شده؟! نه، او آدم بسیار دروغگوى هوسبازى است! (۲۵)
ولى فردا میفهمند چه کسى دروغگوى هوسباز است! (۲۶)
ما «ناقه» را براى آزمایش آنها میفرستیم; در انتظار پایان کار آنان باش و صبر کن! (۲۷)
و به آنها خبر ده که آب (قریه) باید در میانشان تقسیم شود، (یک روز سهم ناقه، و یک روز براى آنها) و هر یک در نوبت خود باید حاضر شوند! (۲۸)
آنها یکى از یاران خود را صدا زدند، او به سراغ این کار آمد و (ناقه را)پى کرد! (۲۹)
پس (بنگرید) عذاب و انذارهاى من چگونه بود! (۳۰)
ما فقط یک صیحه ( صاعقه عظیم) بر آنها فرستادیم و بدنبال آن همگى بصورت گیاه خشکى درآمدند که صاحب چهارپایان (در آغل) جمعآورى میکند! (۳۱)
ما قرآن را براى یادآورى آسان ساختیم; آیا کسى هست که متذکر شود؟! (۳۲)
قوم لوط انذارها(ى پىدرپى پیامبرشان) را تکذیب کردند; (۳۳)
ما بر آنها تندبادى که ریگها را به حرکت درمیآورد فرستادیم (و همه را هلاک کردیم)، جز خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم! (۳۴)
این نعمتى بود از ناحیه ما; این گونه هر کسى را که شکر کند پاداش میدهیم! (۳۵)
او آنها را از مجازات ما بیم داد، ولى بر آنها اصرار بر مجادله و القاى شک داشتند! (۳۶)
آنها از لوط خواستند میهمانانش را در اختیارشان بگذارد; ولى ما چشمانشان را نابینا و محو کردیم (و گفتیم:) بچشید عذاب و انذارهاى مرا! (۳۷)
سرانجام صبحگاهان و در اول روز عذابى پایدار و ثابت به سراغشان آمد! (۳۸)
(و گفتیم:) پس بچشید عذاب و انذارهاى مرا! (۳۹)
ما قرآن را براى یادآورى آسان ساختیم; آیا کسى هست که متذکر شود؟! (۴۰)
و (همچنین) انذارها و هشدارها (یکى پس از دیگرى) به سراغ آل فرعون آمد، (۴۱)
اما آنها همه آیات ما را تکذیب کردند، و ما آنها را گرفتیم و مجازات کردیم، گرفتن شخصى قدرتمند و توانا! (۴۲)
آیا کفار شما بهتر از آنانند یا براى شما اماننامهاى در کتب آسمانى نازل شده است؟! (۴۳)
یا میگویند: «ما جماعتى متحد و نیرومند و پیروزیم»؟! (۴۴)
(ولى بدانند) که بزودى جمعشان شکست میخورد و پا به فرارمیگذارند! (۴۵)
(علاوه بر این) رستاخیز موعد آنهاست، و مجازات قیامت هولناکتر و تلختر است! (۴۶)
مجرمان در گمراهى و شعلههاى آتشند، (۴۷)
در آن روز که در آتش دوزخ به صورتشان کشیده میشوند (و به آنها گفته میشود:) بچشید آتش دوزخ را! (۴۸)
البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم! (۴۹)
و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن! (۵۰)
ما کسانى را که در گذشته شبیه شما بودند هلاک کردیم; آیا کسى هست که پند گیرد؟! (۵۱)
و هر کارى را انجام دادند در نامههاى اعمالشان ثبت است، (۵۲)
و هر کار کوچک و بزرگى نوشته شده است. (۵۳)
یقینا پرهیزگاران در باغها و نهرهاى بهشتى جاى دارند، (۵۴)
در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر! (۵۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
خداوند رحمان، (۱)
قرآن را تعلیم فرمود، (۲)
انسان را آفرید، (۳)
و به او «بیان» را آموخت. (۴)
خورشید و ماه با حساب منظمى می گردند، (۵)
و گیاه و درخت براى او سجده مى کنند! (۶)
و آسمان را برافراشت، و میزان و قانون (در آن) گذاشت، (۷)
تا در میزان طغیان نکنید (و از مسیر عدالت منحرف نشوید)، (۸)
و وزن را بر اساس عدل برپا دارید و میزان را کم نگذارید! (۹)
زمین را براى خلایق آفرید، (۱۰)
که در آن میوه ها و نخلهاى پرشکوفه است، (۱۱)
و دانههایى که همراه با ساقه و برگى است که بصورت کاه درمیآید، و گیاهان خوشبو! (۱۲)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را تکذیب میکنید (شما اى گروه جن و انس)؟! (۱۳)
انسان را از گل خشکیده اى همچون سفال آفرید، (۱۴)
و جن را از شعله هاى مختلط و متحرک آتش خلق کرد! (۱۵)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۱۶)
او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است! (۱۷)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۱۸)
دو دریاى مختلف (شور و شیرین، گرم و سرد) را در کنار هم قرار داد، در حالى که با هم تماس دارند; (۱۹)
در میان آن دو برزخى است که یکى بر دیگرى غلبه نمیکند (و به هم نمی آمیزند)! (۲۰)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۲۱)
از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج میشود. (۲۲)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۲۳)
و براى اوست کشتیهاى ساخته شده که در دریا به حرکت درمی آیند و همچون کوهى هستند! (۲۴)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۲۵)
همه کسانى که روى آن ( زمین) هستند فانى میشوند، (۲۶)
و تنها ذات ذوالجلال و گرامى پروردگارت باقى میماند! (۲۷)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۲۸)
تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا میکنند، و او هر روز در شان و کارى است! (۲۹)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۳۰)
بزودى به حساب شما میپردازیم اى دو گروه انس و جن! (۳۱)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۳۲)
اى گروه جن و انس! اگر میتوانید از مرزهاى آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولى هرگز نمیتوانید، مگر با نیرویى (فوق العاده)! (۳۳)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۳۴)
شعله هایى از آتش بىدود، و دودهایى متراکم بر شما فرستاده میشود; و نمیتوانید از کسى یارى بطلبید! (۳۵)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۳۶)
در آن هنگام که آسمان شکافته شود و همچون روغن مذاب گلگون گردد (حوادث هولناکى رخ میدهد که تاب تحمل آن را نخواهید داشت)! (۳۷)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۳۸)
در آن روز هیچ کس از انس و جن از گناهش سوال نمیشود (و همه چیز روشن است)! (۳۹)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۴۰)
مجرمان از چهره هایشان شناخته میشوند; و آنگاه آنها را از موهاى پیش سر، و پاهایشان میگیرند (و به دوزخ میافکنند)! (۴۱)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۴۲)
این همان دوزخى است که مجرمان آن را انکار میکردند! (۴۳)
امروز در میان آن و آب سوزان در رفت و آمدند! (۴۴)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۴۵)
و براى کسى که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشتى است! (۴۶)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۴۷)
(آن دو باغ بهشتى) داراى انواع نعمتها و درختان پرطراوت است! (۴۸)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۴۹)
در آنها دو چشمه همیشه جارى است! (۵۰)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۵۱)
در آن دو، از هر میوهاى دو نوع وجود دارد (هر یک از دیگرى بهتر)! (۵۲)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۵۳)
این در حالى است که آنها بر فرشهایى تکیه کرده اند با آسترهائى از دیبا و ابریشم، و میوه هاى رسیده آن دو باغ بهشتى در دسترس است! (۵۴)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۵۵)
در آن باغهاى بهشتى زنانى هستند که جز به همسران خود عشق نمیورزند; و هیچ انس و جن پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است. (۵۶)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۵۷)
آنها همچون یاقوت و مرجانند! (۵۸)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۵۹)
آیا جزاى نیکى جز نیکى است؟! (۶۰)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۶۱)
پایین تر از آنها، دو باغ بهشتى دیگر است. (۶۲)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۶۳)
هر دو خرم و سرسبزند! (۶۴)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۶۵)
در آنها دو چشمه جوشنده است! (۶۶)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۶۷)
در آنها میوه هاى فراوان و درخت خرما و انار است! (۶۸)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۶۹)
و در آن باغهاى بهشتى زنانى نیکو خلق و زیبایند! (۷۰)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۷۱)
حوریانى که در خیمه هاى بهشتى مستورند! (۷۲)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۷۳)
هیچ انس و جن پیش از ایشان با آنها تماس نگرفته (و دوشیزه اند)! (۷۴)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۷۵)
این در حالى است که بهشتیان بر تختهایى تکیه زدهاند که با بهترین و زیباترین پارچه هاى سبزرنگ پوشانده شده است. (۷۶)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟! (۷۷)
پربرکت و زوال ناپذیر است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو! (۷۸)
به نام خداوند رحمتگر مهربان
هنگامی که واقعه عظیم (قیامت) برپا شود، (۱)
هیچکس نمیتواند آن را انکار کند. (۲)
گروهی را پائین میآورد و گروهی را بالا میبرد. (۳)
این در هنگامی است که زمین به شدت به لرزه در میآید. (۴)
و کوهها در هم کوبیده میشود. (۵)
و به صورت غبار پراکنده در میآید. (۶)
و شما به سه گروه تقسیم خواهید شد. (۷)
نخست «اصحاب میمنه» هستند، چه اصحاب میمنه ای ؟ (۸)
گروه دیگر اصحاب شومند، چه اصحاب شومی ؟ (۹)
و سومین گروه پیشگامان پیشگام! (۱۰)
آنها مقربانند (۱۱)
در باغهای پر نعمت بهشت جای دارند (۱۲)
گروه کثیری از امتهای نخستین هستند (۱۳)
و اندکی از امت آخرین! (۱۴)
آنها (مقربان) بر تختهائی که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند. (۱۵)
در حالی که بر آن تکیه کرده و روبروی یکدیگرند. (۱۶)
نوجوانانی جاودانی (در شکوه و طراوت) پیوسته گرداگرد آنها میگردند. (۱۷)
با قدحها و کوزه ها و جامهائی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)! (۱۸)
اما شرابی که از آن دردسر نمیگیرند و نه مست میشوند. (۱۹)
و میوه هائی از هر نوع که مایل باشند. (۲۰)
و گوشت پرنده از هر نوع که بخواهند. (۲۱)
و همسرانی از حورالعین دارند. (۲۲)
همچون مروارید در صدف پنهان! (۲۳)
اینها پاداشی است در برابر اعمالی که انجام میدادند. (۲۴)
در آن باغهای بهشت نه لغو و بیهوده ای میشنوند نه سخنان گناه آلود. (۲۵)
تنها چیزی که میشنوند «سلام» است «سلام»! (۲۶)
و اصحاب یمین، چه اصحاب یمینی ؟ (۲۷)
آنها در سایه درختان سدر بیخار قرار دارند. (۲۸)
و در سایه درخت طلح پربرگ به سر میبرند (درختی است خوشرنگ و خوشبو). (۲۹)
و سایه کشیده و گسترده. (۳۰)
و در کنار آبشارها. (۳۱)
و میوه های فراوانی. (۳۲)
که هرگز قطع و ممنوع نمیشود. (۳۳)
و همسرانی گرانقدر. (۳۴)
ما آنها را آفرینش نوینی بخشیدیم. (۳۵)
و همه را بکر قرار داده ایم. (۳۶)
همسرانی که به همسرشان عشق میورزند و خوش زبان و فصیح و هم سن و سالند. (۳۷)
اینها همه برای اصحاب یمین است. (۳۸)
که گروهی از امتهای نخستینند. (۳۹)
و گروهی از امتهای آخرین. (۴۰)
و اصحاب شمال چه اصحاب شمالی ؟ (که نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده میشود). (۴۱)
آنها در میان بادهای کشیده و آب سوزان قرار دارند. (۴۲)
و در سایه دودهای متراکم و آتش زا! (۴۳)
سایه ای که نه خنک است و نه مفید. (۴۴)
آنها پیش از این در عالم دنیا مست و مغرور نعمت بودند. (۴۵)
و بر گناهان بزرگ اصرار داشتند. (۴۶)
و میگفتند: هنگامی که ما مردیم و خاک و استخوان شدیم آیا برانگیخته خواهیم شد؟ (۴۷)
یا نیاکان نخستین ما؟ (۴۸)
بگو اولین و آخرین، (۴۹)
همگی در موعد روز معینی جمع میشوند. (۵۰)
سپس شما ای گمراهان تکذیب کننده. (۵۱)
قطعا از درخت زقوم میخورید (۵۲)
و شکمها را از آن پر میکنید (۵۳)
و روی آن از آب سوزان مینوشید (۵۴)
و همچون شترانی که مبتلا به بیماری عطش شده اند از آن میآشامید (۵۵)
این است وسیله پذیرائی از آنها در قیامت! (۵۶)
ما شما را آفریدیم، چرا که آفرینش مجدد را تصدیق نمیکنید؟ (۵۷)
آیا از نطفه ای که در رحم میریزید آگاهید؟ (۵۸)
آیا شما آن را (در دوران جنینی) آفرینش پی درپی میدهید، یا ما آفریدگاریم ؟ (۵۹)
ما در میان شما مرگ را مقدر ساختیم و هرگز کسی بر ما پیشی نمیگیرد. (۶۰)
به این منظور که گروهی را بجای گروه دیگری بیاوریم و شما را در جهانی که نمیدانید آفرینش تازه بخشیم. (۶۱)
شما عالم نخستین را دانستید، چگونه متذکر نمیشوید (که جهانی بعد از آن است). (۶۲)
آیا هیچ درباره آنچه کشت میکنید اندیشیده اید؟ (۶۳)
آیا شما آن را میرویانید، یا ما میرویانیم ؟ (۶۴)
هرگاه بخواهیم آن را تبدیل به کاه درهم کوبیده میکنیم به گونه ای که تعجب کنید! (۶۵)
(به گونه ای که بگوئید:) به راستی ما زیان کرده ایم. (۶۶)
بلکه ما به کلی محرومیم. (۶۷)
آیا به آبی که مینوشید اندیشیده اید؟ (۶۸)
آیا شما آن را از ابر نازل میکنید؟ یا ما نازل میکنیم ؟ (۶۹)
هرگاه بخواهیم این آب گوارا را، تلخ و شور قرار میدهیم، پس چرا شکر نمیکنید؟، (۷۰)
آیا درباره آتشی که میافروزید فکر کرده اید؟ (۷۱)
آیا شما درخت آن را آفریده اید؟ یا ما آفریده ایم ؟ (۷۲)
ما آن را وسیله یادآوری (برای همگان) و وسیله زندگی برای مسافران قرار داده ایم. (۷۳)
حال که چنین است به نام پروردگار بزرگت تسبیح کن (و او را پاک و منزه بشمارر). (۷۴)
سوگند به جایگاه ستارگان، و محل طلوع و غروب آنها. (۷۵)
و این سوگندی است بسیار بزرگ اگر بدانید! (۷۶)
که آن قرآن کریمی است (۷۷)
که در کتاب محفوظ جای دارد. (۷۸)
و جز پاکان نمیتوانند آن را مس کنند. (۷۹)
این چیزی است که از سوی پروردگار عالمیان نازل شده. (۸۰)
آیا این سخن را (این قرآن را با اوصافی که گفته شد) سست و کوچک میشمرید؟ (۸۱)
و به جای شکر روزیهائی که به شما داده شده آن را تکذیب میکنید؟ (۸۲)
پس چرا هنگامی که جان به گلوگاه میرسد (توانائی بازگرداندن آن را ندارید)؟! (۸۳)
و شما در این حال نظاره میکنید (و کاری از دستتان ساخته نیست). (۸۴)
و ما به او نزدیکتریم از شما ولی نمیبینید. (۸۵)
اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمیشوید، (۸۶)
پس او را بازگردانید اگر راست میگوئید. (۸۷)
اما اگر او از مقربان باشد، (۸۸)
در روح و ریحان و بهشت پرنعمت است. (۸۹)
و اما اگر از اصحاب یمین باشد، (۹۰)
به او گفته میشود: سلام بر تو از سوی دوستانت که از اصحاب الیمین هستند. (۹۱)
اما اگر او از تکذیب کنندگان گمراه باشد، (۹۲)
با آب جوشان دوزخ از او پذیرائی میشود! (۹۳)
سپس سرنوشت او ورود در آتش جهنم است. (۹۴)
این همان حق و یقین است. (۹۵)
حال که چنین است نام پروردگار بزرگت را منزه بشمار. (۹۶)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آنچه در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مىگویند; و او عزیز و حکیم است. (۱)
مالکیت (و حاکمیت) آسمانها و زمین از آن اوست; زنده مىکند و مىمیراند; و او بر هر چیز توانا است! (۲)
اول و آخر و پیدا و پنهان اوست; و او به هر چیز داناست. (۳)
او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت); آنچه را در زمین فرو مىرود مىداند، و آنچه را از آن خارج مىشود و آنچه از آسمان نازل مىگردد و آنچه به آسمان بالا مىرود; و هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مىدهید بیناست! (۴)
مالکیت آسمانها و زمین از آن اوست; و همه کارها به سوى او بازمىگردد. (۵)
شب را در روز مىکند و روز را در شب; و او به آنچه در دل سینه ها وجود دارد داناست. (۶)
به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید; (زیرا) کسانى که از شما ایمان بیاورند و انفاق کنند، اجر بزرگى دارند! (۷)
چرا به خدا ایمان نیاورید در حالى که رسول (او) شما را مىخواند که به پروردگارتان ایمان بیاورید، و از شما پیمان گرفته است (پیمانى از طریق فطرت و خرد)، اگر آماده ایمانآوردنید. (۸)
او کسى است که آیات روشنى بر بندهاش ( محمد) نازل مىکند تا شما را از تاریکیها به سوى نور برد; و خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است. (۹)
چرا در راه خدا انفاق نکنید در حالى که میراث آسمانها و زمین همه از آن خداست (و کسى چیزى را با خود نمىبرد)! کسانى که قبل از پیروزى انفاق کردند و جنگیدند (با کسانى که پس از پیروزى انفاق کردند) یکسان نیستند; آنها بلندمقام تر از کسانى هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند; و خداوند به هر دو وعده نیک داده; و خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است. (۱۰)
کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالى که به او ارزانى داشته انفاق کند) تا خداوند آن را براى او چندین برابر کند؟ و براى او پاداش پرارزشى است! (۱۱)
(این پاداش بزرگ) در روزى است که مردان و زنان باایمان را مىنگرى که نورشان پیشرو و در سمت راستشان بسرعت حرکت مىکند (و به آنها مىگویند:) بشارت باد بر شما امروز به باغهایى از بهشت که نهرها زیر (درختان) آن جارى است; جاودانه درآن خواهید ماند! و این همان رستگارى بزرگ است! (۱۲)
روزى که مردان و زنان منافق به مؤمنان مىگویند: «نظرى به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوى برگیریم!» به آنها گفته مىشود: «به پشت سر خود بازگردید و کسب نور کنید!» در این هنگام دیوارى میان آنها زده مىشود که درى دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب! (۱۳)
آنها را صدا مىزنند: «مگر ما با شما نبودیم؟!» مىگویند: «آرى، ولى شما خود را به هلاکت افکندید و انتظار (مرگ پیامبر را) کشیدید، و (در همه چیز) شک و تردید داشتید، و آرزوهاى دور و دراز شما را فریب داد تا فرمان خدا فرا رسید، و شیطان فریبکار شما را در برابر (فرمان) خداوند فریب داد! (۱۴)
پس امروز نه از شما فدیهاى پذیرفته مىشود، و نه از کافران; و جایگاهتان آتش است و همان سرپرستتان مىباشد; و چه بد جایگاهى است! (۱۵)
آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانى نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد; و بسیارى از آنها گنهکارند! (۱۶)
بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مىکند! ما آیات (خود) را براى شما بیان کردیم، شاید اندیشه کنید! (۱۷)
مردان و زنان انفاق کننده، و آنها که (از این راه) به خدا «قرض الحسنه» دهند، (این قرض الحسنه) براى آنان مضاعف مىشود و پاداش پرارزشى دارند! (۱۸)
کسانى که به خدا و رسولانش ایمان آوردند، آنها صدیقین و شهدا نزد پروردگارشانند; براى آنان است پاداش (اعمال)شان و نور (ایمان)شان; و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، آنها دوزخیانند. (۱۹)
بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى که محصولش کشاورزان را در شگفتى فرو مىبرد، سپس خشک مىشود بگونهاى که آن را زردرنگ مىبینى; سپس تبدیل به کاه مىشود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى; و (به هر حال) زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست! (۲۰)
به پیش تازید براى رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتى که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است و براى کسانى که به خدا و رسولانش ایمان آوردهاند; آماده شده است، این فضل خداوند است که به هر کس بخواهد مىدهد; و خداوند صاحب فضلعظیم است! (۲۱)
هیچ مصیبتى (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روى نمىدهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است; و این امر براى خدا آسان است! (۲۲)
این بخاطر آن است که براى آنچه از دست دادهاید تاسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید; و خداوند هیچ متکبر فخرفروشى را دوست ندارد! (۲۳)
همانها که بخل مىورزند و مردم را به بخل دعوت مىکنند; و هر کس (از این فرمان) روىگردان شود، (به خود زیان مىرساند نه به خدا)، چرا که خداوند بىنیاز و شایسته ستایش است! (۲۴)
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند; و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه کسى او و رسولانش را یارى مىکند بىآنکه او را ببینند; خداوند قوى و شکستناپذیر است! (۲۵)
ما نوح و ابراهیم را فرستادیم، و در دودمان آن دو نبوت و کتاب قرار دادیم; بعضى از آنها هدایت یافته اند و بسیارى از آنها گنهکارند. (۲۶)
سپس در پى آنان رسولان دیگر خود را فرستادیم، و بعد از آنان عیسى بن مریم را مبعوث کردیم و به او انجیل عطا کردیم، و در دل کسانى که از او پیروى کردند رافت و رحمت قرار دادیم; و رهبانیتى را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرر نداشته بودیم; گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود، ولى حق آن را رعایت نکردند; از اینرو ما به کسانى از آنها که ایمان آوردند پاداششان را دادیم; و بسیارى از آنها فاسقند! (۲۷)
اى کسانى که ایمان آورده اید! تقواى الهى پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد که با آن (در میان مردم و در مسیر زندگى خود) راه بروید و گناهان شما را ببخشد; و خداوند غفور و رحیم است. (۲۸)
تا اهل کتاب بدانند که قادر بر چیزى از فضل خدا نیستند، و تمام فضل (و رحمت) به دست اوست، به هر کس بخواهد آن را مىبخشد; و خداوند داراى فضل عظیم است! (۲۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
خداوند سخن زنى را که درباره شوهرش به تو مراجعه کرده بود و به خداوند شکایت مىکرد شنید (و تقاضاى او را اجابت کرد); خداوند گفتگوى شما را با هم (و اصرار آن زن را درباره حل مشکلش) مىشنید; و خداوند شنوا و بیناست. (۱)
کسانى که از شما نسبت به همسرانشان «ظهار» مىکنند (و مىگویند: «انت على کظهر امى تو نسبت به من بمنزله مادرم هستى»)، آنان هرگز مادرانشان نیستند; مادرانشان تنها کسانىاند که آنها را به دنیا آوردهاند! آنها سخنى زشت و باطل مىگویند; و خداوند بخشنده و آمرزنده است! (۲)
کسانى که همسران خود را «ظهار» مىکنند، سپس از گفته خود بازمىگردند، باید پیش از آمیزش جنسى با هم، بردهاى را آزاد کنند; این دستورى است که به آن اندرز داده مىشوید; و خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است! (۳)
و کسى که توانایى (آزاد کردن بردهاى) نداشته باشد، دو ماه پیاپى قبل از آمیزش روزه بگیرد; و کسى که این را هم نتواند، شصت مسکین را اطعام کند; این براى آن است که به خدا و رسولش ایمان بیاورید; اینها مرزهاى الهى است; و کسانى که با آن مخالفت کنند، عذاب دردناکى دارند! (۴)
« کسانى که با خدا و رسولش دشمنى مىکنند خوار و ذلیل شدند آنگونه که پیشینیان خوار و ذلیل شدند; ما آیات روشنى نازل کردیم، و براى کافران عذاب خوارکنندهاى است… (۵)
در آن روز که خداوند همه آنها را برمىانگیزد و از اعمالى که انجام دادند با خبر مىسازد، اعمالى که خداوند حساب آن را نگه داشته و آنها فراموشش کردند; و خداوند بر هر چیز شاهد و ناظر است! (۶)
آیا نمىدانى که خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است مىداند; هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمىکنند مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمىکنند مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست، و نه تعدادى کمتر و نه بیشتر از آن مگر اینکه او همراه آنهاست هر جا که باشند، سپس روز قیامت آنها را از اعمالشان آگاه مىسازد، چرا که خداوند به هر چیزى داناست! (۷)
آیا ندیدى کسانى را که از نجوا ( سخنان درگوشى) نهى شدند، سپس به کارى که از آن نهى شده بودند بازمىگردند و براى انجام گناه و تعدى و نافرمانى رسول خدا به نجوا مىپردازند و هنگامى که نزد تو مىآیند تو را تحیتى (و خوشامدى) مىگویند که خدا به تو نگفته است، و در دل مىگویند: «چرا خ است، وارد آن مىشوند، و چه بد فرجامى است! (۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که نجوا مىکنید، و به گناه و تعدى و نافرمانى رسول (خدا) نجوا نکنید، و به کار نیک و تقوا نجوا کنید، و از خدایى که همگى نزد او جمع مىشوید بپرهیزید! (۹)
نجوا تنها از سوى شیطان است; مىخواهد با آن مؤمنان غمگین شوند; ولى نمى تواند هیچ گونه ضررى به آنها برساند جز بفرمان خدا; پس مؤمنان تنها بر خدا توکل کنند! (۱۰)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که به شما گفته شود: «مجلس را وسعت بخشید (و به تازهواردها جا دهید)»، وسعت بخشید، خداوند (بهشت را) براى شما وسعت مىبخشد; و هنگامى که گفته شود: «برخیزید»، برخیزید; اگر چنین کنید، خداوند کسانى را که ایمان آوردهاند و کسانى را که علم به آنان داده شده درجات عظیمى مىبخشد; و خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است! (۱۱)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که مىخواهید با رسول خدا نجوا کنید (و سخنان درگوشى بگویید)، قبل از آن صدقهاى (در راه خدا) بدهید; این براى شما بهتر و پاکیزهتر است و اگر توانایى نداشته باشید، خداوند غفور و رحیم است! (۱۲)
آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقات قبل از نجوا خوددارى کردید؟! اکنون که این کار را نکردید و خداوند توبه شما را پذیرفت، نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید و (بدانید) خداوند از آنچه انجام مىدهید با خبر است! (۱۳)
آیا ندیدى کسانى را که طرح دوستى با گروهى که مورد غضب خدا بودند ریختند؟! آنها نه از شما هستند و نه از آنان! سوگند دروغ یاد مىکنند (که از شما هستند) در حالى که خودشان مىدانند (دروغ نمىگویند)! (۱۴)
خداوند عذاب شدیدى براى آنان فراهم ساخته، چرا که اعمال بدى انجام مىدادند! (۱۵)
آنها سوگندهاى خود را سپرى قرار دادند و مردم را از راه خدا بازداشتند; از اینرو براى آنان عذاب خوارکنندهاى است! (۱۶)
هرگز اموال و اولادشان آنها را از عذاب الهى حفظ نمىکند; آنها اهل آتشند و جاودانه در آن مىمانند! (۱۷)
(به خاطر بیاورید) روزى را که خداوند همه آنها را برمىانگیزد، آنها براى خدا نیز سوگند (دروغ) یاد مىکنند همانگونه که (امروز) براى شما یاد مىکنند; و گمان مىکنند کارى مىتوانند انجام دهند; بدانید آنها دروغگویانند! (۱۸)
شیطان بر آنان مسلط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده; آنان حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارانند! (۱۹)
کسانى که با خدا و رسولش دشمنى مىکنند، آنها در زمره ذلیلترین افرادند.! (۲۰)
خداوند چنین مقرر داشته که من و رسولانم پیروز مىشویم; چرا که خداوند قوى و شکستناپذیر است! (۲۱)
هیچ قومى را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمىیابى که با دشمنان خدا و رسولش دوستى کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند; آنان کسانى هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحى از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده، و آنها را در باغهایى از بهشت وارد مىکند که نهرها از زیر (درختانش) جارى است، جاودانه در آن مىمانند; خدا از آنها خشنود است، و آنان نیز از خدا خشنودند; آنها «حزب الله سذللّهاند; بدانید «حزب الله» پیروزان و رستگارانند. (۲۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر!
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، براى خدا تسبیح مىگوید; و او عزیز و حکیم است! (۱)
او کسى است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانههایشان بیرون راند! گمان نمىکردید آنان خارج شوند، و خودشان نیز گمان مىکردند که دژهاى محکمشان آنها را از عذاب الهى مانع مىشود; اما خداوند از آنجا که گمان نمىکردند به سراغشان آمد و در دلهایشان ترس و وحشت افکند، بگونهاى که خانههاى خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران مىکردند; پس عبرت بگیرید اى صاحبان چشم! (۲)
و اگر نه این بود که خداوند ترک وطن را بر آنان مقرر داشته بود، آنها را در همین دنیا مجازات مىکرد; و براى آنان در آخرت نیز عذاب آتش است! (۳)
این به خاطر آن است که آنها با خدا و رسولش دشمنى کردند; و هر کس با خدا دشمنى کند (باید بداند) که خدا مجازات شدیدى دارد! (۴)
هر درخت باارزش نخل را قطع کردید یا آن را به حال خود واگذاشتید، همه به فرمان خدا بود; و براى این بود که فاسقان را خوار و رسوا کند! (۵)
و آنچه را خدا از آنان ( یهود) به رسولش بازگردانده (و بخشیده) چیزى است که شما براى به دست آوردن آن (زحمتى نکشیدید،) نه اسبى تاختید و نه شترى; ولى خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط مىسازد; و خدا بر هر چیز توانا است! (۶)
آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خویشاوندان او، و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهى کرده خوددارى نمایید; و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است! (۷)
این اموال براى فقیران مهاجرانى است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند در حالى که فضل الهى و رضاى او را مىطلبند و خدا و رسولش را یارى مىکنند; و آنها راستگویانند! (۸)
و براى کسانى است که در این سرا ( سرزمین مدینه) و در سراى ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانى را که به سویشان هجرت کنند دوست مىدارند، و در دل خود نیازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمىکنند و آنها را بر خود مقدم مىدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند; کسانى که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شدهاند رستگارانند! (۹)
(همچنین) کسانى که بعد از آنها ( بعد از مهاجران و انصار) آمدند و مىگویند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشى گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینهاى نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمى!» (۱۰)
آیا منافقان را ندیدى که پیوسته به برادران کفارشان از اهل کتاب مىگفتند: «هرگاه شما را (از وطن) بیرون کنند، ما هم با شما بیرون خواهیم رفت و هرگز سخن هیچ کس را درباره شما اطاعت نخواهیم کرد; و اگر با شما پیکار شود، یاریتان خواهیم نمود!» خداوند شهادت مىدهد که آنها دروغگویانند! (۱۱)
اگر آنها را بیرون کنند با آنان بیرون نمىروند، و اگر با آنها پیکار شود یاریشان نخواهند کرد، و اگر یاریشان کنند پشت به میدان کرده فرار مىکنند; سپس کسى آنان را یارى نمىکند! (۱۲)
وحشت از شما در دلهاى آنها بیش از ترس از خداست; این به خاطر آن است که آنها گروهى نادانند! (۱۳)
آنها هرگز با شما بصورت گروهى نمىجنگند جز در دژهاى محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شدید است، (اما در برابر شما ضعیف!) آنها را متحد مىپندارى، در حالى که دلهایشان پراکنده است; این به خاطر آن است که آنها قومى هستند که تعقل نمىکنند! (۱۴)
کار این گروه از یهود همانند کسانى است که کمى قبل از آنان بودند، طعم تلخ کار خود را چشیدند و براى آنها عذابى دردناک است! (۱۵)
کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: «کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)!» اما هنگامى که کافر شد گفت: «من از تو بیزارم، من از خداوندى که پروردگار عالمیان است بیم دارم!» (۱۶)
سرانجام کارشان این شد که هر دو در آتش دوزخ خواهند بود، جاودانه در آن مىمانند; و این است کیفر ستمکاران! (۱۷)
اى کسانى که ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید; و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده; و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است! (۱۸)
و همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشى» گرفتار کرد، آنها فاسقانند. (۱۹)
هرگز دوزخیان و بهشتیان یکسان نیستند; اصحاب بهشت رستگار و پیروزند! (۲۰)
اگر این قرآن را بر کوهى نازل مىکردیم، مىدیدى که در برابر آن خاشع مىشود و از خوف خدا مىشکافد! اینها مثالهایى است که براى مردم مىزنیم، شاید در آن بیندیشید! (۲۱)
او خدایى است که معبودى جز او نیست، داناى آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است! (۲۲)
و خدایى است که معبودى جز او نیست، حاکم و مالک اصلى اوست، از هر عیب منزه است، به کسى یتم نمىکند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندى شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مىکند، و شایسته عظمت است; خداوند منزه است از آنچه شریک براى او قرارمىدهند! (۲۳)
او خداوندى است خالق، آفرینندهاى بىسابقه، و صورتگرى (بىنظیر); براى او نامهاى نیک است; آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او مىگویند; و او عزیز و حکیم است! (۲۴)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى کسانى که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبت مىکنید، در حالى که آنها به آنچه از حق براى شما آمده کافر شدهاند و رسول الله و شما را به خاطر ایمان به خداوندى که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون مىرانند; اگر شما براى جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کردهاید; (پیوند دوستى با آنان برقرار نسازید!) شما مخفیانه با آنها رابطه دوستى برقرار مىکنید در حالى که من به آنچه پنهان یا آشکار مىسازید از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کارى کند، از راه راست گمراه شده است! (۱)
اگر آنها بر شما مسلط شوند، دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدى کردن نسبت به شما مىگشایند، و دوست دارند شما به کفر بازگردید! (۲)
هرگز بستگان و فرزندانتان روز قیامت سودى به حالتان نخواهند داشت; میان شما جدایى مىافکند; و خداوند به آنچه انجام مىدهید بیناست. (۳)
براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غیر از خدا مىپرستید بیزاریم; ما نسبت به شما کافریم; و میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشکار شده است; تا آن زمان که به خداى یگانه ایمان بیاورید! -جز آن سخن ابراهیم که به پدرش ( عمویش آزر) گفت (و وعده داد) که براى تو آمرزش طلب مىکنم، و در عین حال در برابر خداوند براى تو مالک چیزى نیستم (و اختیارى ندارم)!- پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوى تو بازگشتیم، و همه فرجامها بسوى تو است! (۴)
پروردگارا! ما را مایه گمراهى کافران قرار مده، و ما را ببخش، اى پروردگار ما که تو عزیز و حکیمى!» (۵)
(آرى) براى شما در زندگى آنها اسوه حسنه (و سرمشق نیکویى) بود، براى کسانى که امید به خدا و روز قیامت دارند; و هر کس سرپیچى کند به خویشتن ضرر زده است، زیرا خداوند بىنیاز و شایسته ستایش است! (۶)
امید است خدا میان شما و کسانى از مشرکین که با شما دشمنى کردند (از راه اسلام) پیوند محبت برقرار کند; خداوند تواناست و خداوند آمرزنده و مهربان است. (۷)
خدا شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانى که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهى نمىکند; چرا که خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد. (۸)
تنها شما را از دوستى و رابطه با کسانى نهى مىکند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرونراندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است! (۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که زنان باایمان بعنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید -خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هرگاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوى کفار بازنگردانید; نه آنها براى کفار حلالند و نه کفار براى آنها حلال; و آنچه را همسران آنها (براى ازدواج با این زنان) پرداختهاند به آنان بپردازید; و گناهى بر شما نیست که با آنها ازدواج کنید هرگاه مهرشان را به آنان بدهید و هرگز زنان کافر را در همسرى خود نگه ندارید (و اگر کسى از زنان شما کافر شد و به بلاد کفر فرار کرد،) حق دارید مهرى را که پرداختهاید مطالبه کنید همانگونه که آنها حق دارند مهر زنانشان را که از آنان جدا شدهاند) از شما مطالبه کنند; این حکم خداوند است که در میان شما حکم مىکند، و خداوند دانا و حکیم است! (۱۰)
و اگر بعضى از همسران شما از دستتان بروند (و به سوى کفار بازگردند) و شما در جنگى بر آنان پیروز شدید و غنایمى گرفتید، به کسانى که همسرانشان رفتهاند، همانند مهرى را که پرداختهاند بدهید; و از (مخالفت) خداوندى که همه به او ایمان دارید بپرهیزید! (۱۱)
اى پیامبر! هنگامى که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزى را شریک خدا قرار ندهند، دزدى و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایى پیش دست و پاى خود نیاورند و در هیچ کار شایستهاى مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بیعت کن و براى آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است! (۱۲)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! با قومى که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نکنید; آنان از آخرت مایوسند همانگونه که کفار مدفون در قبرها مایوس مىباشند! (۱۳)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه تسبیح خدا مىگویند; و او شکستناپذیر و حکیم است! (۱)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! چرا سخنى مىگویید که عمل نمىکنید؟! (۲)
نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنى بگویید که عمل نمىکنید! (۳)
خداوند کسانى را دوست مىدارد که در راه او پیکار مىکنند گوئى بنایى آهنیناند! (۴)
(به یاد آورید) هنگامى را که موسى به قومش گفت: «اى قوم من! چرا مرا آزار مىدهید با اینکه مىدانید من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟!» هنگامى که آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت; و خدا فاسقان را هدایت نمىکند! (۵)
و (به یاد آورید) هنگامى را که عیسى بن مریم گفت: «اى بنى اسرائیل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى که تصدیقکننده کتابى که قبل از من فرستاده شده ( تورات) مىباشم، و بشارتدهنده به رسولى که بعد از من مىآید و نام او احمد است!» هنگامى که او ( احمد) با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «این سحرى است آشکار»! (۶)
چه کسى ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته در حالى که دعوت به اسلام مىشود؟! خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمىکند! (۷)
آنان مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند; ولى خدا نور خود را کامل مىکند هر چند کافران خوش نداشته باشند! (۸)
او کسى است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! (۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمائى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مىبخشد؟! (۱۰)
به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید; این براى شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید! (۱۱)
(اگر چنین کنید) گناهانتان را مىبخشد و شما را در باغهایى از بهشت داخل مىکند که نهرها از زیر درختانش جارى است و در مسکنهاى پاکیزه در بهشت جاویدان جاى مىدهد; و این پیروزى عظیم است! (۱۲)
و (نعمت) دیگرى که آن را دوست دارید به شما مىبخشد، و آن یارى خداوند و پیروزى نزدیک است; و مؤمنان را بشارت ده (به این پیروزى بزرگ)! (۱۳)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! یاوران خدا باشید همانگونه که عیسى بن مریم به حواریون گفت: «چه کسانى در راه خدا یاوران من هستند؟!» حواریون گفتند: «ما یاوران خدائیم» در این هنگام گروهى از بنى اسرائیل ایمان آوردند و گروهى کافر شدند; ما کسانى را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تایید کردیم و سرانجام بر آنان پیروز شدند! (۱۴)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا مىگویند، خداوندى که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصى مبرا، و عزیز و حکیم است! (۱)
و کسى است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزکیه مىکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مىآموزد هر چند پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند! (۲)
و (همچنین) رسول است بر گروه دیگرى که هنوز به آنها ملحق نشدهاند; و او عزیز و حکیم است! (۳)
این فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مىبخشد; و خداوند صاحب فضل عظیم است! (۴)
کسانى که مکلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشى هستند که کتابهایى حمل مىکند، (آن را بر دوش مىکشد اما چیزى از آن نمىفهمد)! گروهى که آیات خدا را انکار کردند مثال بدى دارند، و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمىکند! (۵)
بگو: «اى یهودیان! اگر گمان مىکنید که (فقط) شما دوستان خدائید نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مىگویید (تا به لقاى محبوبتان برسید)!» (۶)
ولى آنان هرگز تمناى مرگ نمىکنند بخاطراعمالى که از پیش فرستادهاند; و خداوند ظالمان را بخوبى مىشناسد! (۷)
بگو: «این مرگى که از آن فرار مىکنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد; سپس به سوى کسى که داناى پنهان و آشکار است بازگردانده مىشوید; آنگاه شما را از آنچه انجام مىدادید خبر مىدهد!» (۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که براى نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوى ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این براى شما بهتر است اگر مىدانستید! (۹)
و هنگامى که نماز پایان گرفت (شما آزادید) در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید، و خدا را بسیار یاد کنید شاید رستگار شوید! (۱۰)
هنگامى که آنها تجارت یا سرگرمى و لهوى را ببینند پراکنده مىشوند و به سوى آن مى روند و تو را ایستاده به حال خود رها مىکنند; بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترین روزىدهندگان است. (۱۱)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
هنگامى که منافقان نزد تو آیند مىگویند: «ما شهادت مىدهیم که یقینا تو رسول خدایى! سذللّه خداوند مىداند که تو رسول او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد که منافقان دروغگو هستند (و به گفته خود ایمان ندارند). (۱)
آنها سوگندهایشان را سپر ساختهاند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و کارهاى بسیار بدى انجام مىدهند! (۲)
این بخاطر آن است که نخست ایمان آوردند سپس کافر شدند; از این رو بر دلهاى آنان مهر نهاده شده، و حقیقت را درک نمىکنند! (۳)
هنگامى که آنها را مىبینى، جسم و قیافه آنان تو را در شگفتى فرو مىبرد; و اگر سخن بگویند، به سخنانشان گوش فرا مىدهى; اما گویى چوبهاى خشکى هستند که به دیوار تکیه داده شدهاند! هر فریادى از هر جا بلند شود بر ضد خود مىپندارند; آنها دشمنان واقعى تو هستند، پس از آنان بر حذر باش! خداوند آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف مىشوند؟! (۴)
هنگامى که به آنان گفته شود: «بیایید تا رسول خدا براى شما استغفار کند!»، سرهاى خود را (از روى استهزا و کبر و غرور) تکان مىدهند; و آنها را مىبینى که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر مىورزند! (۵)
براى آنها تفاوت نمىکند، خواه استغفار برایشان کنى یا نکنى، هرگز خداوند آنان را نمىبخشد; زیرا خداوند قوم فاسق را هدایت نمىکند! (۶)
آنها کسانى هستند که مىگویند: «به افرادى که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند!» (غافل از اینکه) خزاین آسمانها و زمین از آن خداست، ولى منافقان نمىفهمند! (۷)
آنها مىگویند: «اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون مىکنند!» در حالى که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است; ولى منافقان نمىدانند! (۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند! و کسانى که چنین کنند، زیانکارانند! (۹)
از آنچه به شما روزى دادهایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکى از شما فرا رسد و بگوید: سخللّهپروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمى به تاخیر نینداختى تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!» (۱۰)
خداوند هرگز مرگ کسى را هنگامى که اجلش فرا رسد به تاخیر نمىاندازد، و خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است. (۱۱)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است براى خدا تسبیح مىگویند; مالکیت و حکومت از آن اوست و ستایش از آن او; و او بر همه چیز تواناست! (۱)
او کسى است که شما را آفرید (و به شما آزادى و اختیار داد); گروهى از شما کافرید و گروهى مؤمن; و خداوند به آنچه انجام مىدهید بیناست! (۲)
آسمانها و زمین را بحق آفرید; و شما را (در عالم جنین) تصویر کرد، تصویرى زیبا و دلپذیر; و سرانجام (همه) بسوى اوست. (۳)
آنچه را در آسمانها و زمین است مىداند، و از آنچه پنهان یا آشکار مىکنید با خبر است; و خداوند از آنچه در درون سینههاست آگاه است. (۴)
آیا خبر کسانى که پیش از این کافر شدند به شما نرسیده است؟! (آرى) آنها طعم کیفر گناهان بزرگ خود را چشیدند; و عذاب دردناک براى آنهاست! (۵)
این بخاطر آن است که رسولان آنها (پیوسته) با دلایل روشن به سراغشان مىآمدند، ولى آنها (از روى کبر و غرور) گفتند: «آیا بشرهایى (مثل ما) مىخواهند ما را هدایت کنند؟!» از این رو کافر شدند و روى برگرداندند; و خداوند (از ایمان و طاعتشان) بى نیاز بود، و خدا غنى و شایسته ستایش است! (۶)
کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد، بگو: «آرى به پروردگارم سوگند که همه شما (در قیامت) برانگیخته خواهید شد، سپس آنچه را عمل مىکردید به شما خبر داده مىشود، و این براى خداوند آسان است!» (۷)
حال که چنین است، به خدا و رسول او و نورى که نازل کردهایم ایمان بیاورید; و بدانید خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است! (۸)
این در زمانى خواهد بود که همه شما را در روز اجتماع ( روز رستاخیز) گردآورى مىکند; آن روز روز تغابن است (روز احساس خسارت و پشیمانى)! و هر کس به خدا ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را مىبخشد و او را در باغهایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد مىکند، جاودانه در آن مى مانند; و این پیروزى بزرگ است! (۹)
اما کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند اصحاب دوزخند، جاودانه در آن مىمانند، و (سرانجام آنها) سرانجام بدى است! (۱۰)
هیچ مصیبتى رخ نمىدهد مگر به اذن خدا! و هر کس به خدا ایمان آورد، خداوند قلبش را هدایت مىکند; و خدا به هر چیز داناست! (۱۱)
اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر را; و اگر روىگردان شوید، رسول ما جز ابلاغ آشکار وظیفهاى ندارد! (۱۲)
خداوند کسى است که هیچ معبودى جز او نیست، و مؤمنان باید فقط بر او توکل کنند! (۱۳)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید; و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را مىبخشد); چرا که خداوند بخشنده و مهربان است! (۱۴)
اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند; و خداست که پاداش عظیم نزد اوست! (۱۵)
پس تا مىتوانید تقواى الهى پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت نمایید و انفاق کنید که براى شما بهتر است; و کسانى که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند! (۱۶)
اگر به خدا قرضالحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مىسازد و شما را مىبخشد; و خداوند شکرکننده و بردبار است! (۱۷)
او داناى پنهان و آشکار است; و او عزیز و حکیم است! (۱۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى پیامبر! هر زمان خواستید زنان را طلاق دهید، در زمان عده، آنها را طلاق گویید ( زمانى که از عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان نزدیکى نکرده باشند )، و حساب عده را نگه دارید; و از خدایى که پروردگار شماست بپرهیزید; نه شما آنها را از خانههایشان بیرون کنید و نه آنها (در دوران عده) بیرون روند، مگر آنکه کار زشت آشکارى انجام دهند; این حدود خداست، و هر کس از حدود الهى تجاوز کند به خویشتن ستم کرده; تو نمىدانى شاید خداوند بعد از این، وضع تازه (و وسیله اصلاحى) فراهم کند! (۱)
و چون عده آنها سرآمد، آنها را بطرز شایستهاى نگه دارید یا بطرز شایستهاى از آنان جدا شوید; و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید; و شهادت را براى خدا برپا دارید; این چیزى است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده مىشوند! و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىکند، (۲)
و او را از جایى که گمان ندارد روزى مىدهد; و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را مىکند; خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند; و خدا براى هر چیزى اندازهاى قرار داده است! (۳)
و از زنانتان، آنان که از عادت ماهانه مایوسند، اگر در وضع آنها (از نظر باردارى) شک کنید، عده آنان سه ماه است، و همچنین آنها که عادت ماهانه ندیدهاند; و عده زنان باردار این است که بار خود را بر زمین بگذارند; و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند کار را بر او آسان مىسازد! (۴)
این فرمان خداست که بر شما نازل کرده; و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند گناهانش را مىبخشد و پاداش او را بزرگ مىدارد! (۵)
آنها ( زنان مطلقه) را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایى شماست سکونت دهید; و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند); و اگر باردار باشند، نفقه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند; و اگر براى شما (فرزند را) شیر مىدهند، پاداش آنها را بپردازید; و (درباره فرزندان، کار را) با مشاوره شایسته انجام دهید; و اگر به توافق نرسیدید، آن دیگرى شیردادن آن بچه را بر عهده مىگیرد. (۶)
آنان که امکانات وسیعى دارند، باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده انفاق نمایند; خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایى که به او داده تکلیف نمىکند; خداوند بزودى بعد از سختیها آسانى قرار مىدهد! (۷)
چه بسیار شهرها و آبادیها که اهل آن از فرمان خدا و رسولانش سرپیچى کردند و ما بشدت به حسابشان رسیدیم و به مجازات کمنظیرى گرفتار ساختیم! (۸)
آنها آثار سوء کار خود را چشیدند; و عاقبت کارشان خسران بود! (۹)
خداوند عذاب سختى براى آنها فراهم ساخته; پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید اى خردمندانى که ایمان آوردهاید! (زیرا) خداوند چیزى که مایه تذکر است بر شما نازل کرده; (۱۰)
رسولى به سوى شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت مىکند تا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، از تاریکیها بسوى نور خارج سازد! و هر کس به خدا ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغهایى از بهشت وارد سازد که از زیر (درختانش) نهرها جارى است، جاودانه در آن مىمانند، و خداوند روزى نیکویى براى او قرار داده است! (۱۱)
خداوند همان کسى است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را; فرمان او در میان آنها پیوسته فرود مىآید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد! (۱۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى پیامبر! چرا چیزى را که خدا بر تو حلال کرده بخاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام مىکنى؟! و خداوند آمرزنده و رحیم است. (۱)
خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این گونه موارد) روشن ساخته; و خداوند مولاى شماست و او دانا و حکیم است. (۲)
(به خاطر بیاورید) هنگامى را که پیامبر یکى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى که وى آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو کرد و از قسمت دیگر خوددارى نمود; هنگامى که پیامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: ; چه کسى تو را از این راز آگاه ساخت؟» فرمود: «خداوند عالم و آگاه مرا باخبر ساخت! (۳)
اگر شما (همسران پیامبر) از کار خود توبه کنید (به نفع شماست، زیرا) دلهایتان از حق منحرف گشته; و اگر بر ضد او دست به دست هم دهید، (کارى از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند. (۴)
امید است که اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرتکننده ، زنانى غیرباکره و باکره! (۵)
اى کسانى که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید; آتشى که فرشتگانى بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مىنمایند! (۶)
اى کسانى که کافر شدهاید امروز عذرخواهى نکنید، چرا که تنها به اعمالتان جزا داده مىشوید! (۷)
اى کسانى که ایمان آوردهاید بسوى خدا توبه کنید، توبهاى خالص; امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد کند، در آن روزى که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار نمىکند; این در حالى است که نورشان پیشاپیش آنان و از سوى راستشان در حرکت است، و مىگویند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر چیز توانائى!» (۸)
اى پیامبر! با کفار و منافقین پیکار کن و بر آنان سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است، و بد فرجامى است! (۹)
خداوند براى کسانى که کافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانى که وارد مىشوند!» (۱۰)
و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش!» (۱۱)
و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دمیدیم; او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود! (۱۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
پربرکت و زوالناپذیر است کسى که حکومت جهان هستى به دست اوست، و او بر هر چیز تواناست. (۱)
آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مىکنید، و او شکستناپذیر و بخشنده است. (۲)
همان کسى که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید; در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبى نمىبینى! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللى مشاهده مىکنى؟! (۳)
بار دیگر (به عالم هستى) نگاه کن، سرانجام چشمانت (در جستجوى خلل و نقصان ناکام مانده) به سوى تو باز مىگردد در حالى که خسته و ناتوان است! (۴)
ما آسمان پایین (نزدیک) را با چراغهاى فروزانى زینت بخشیدیم، و آنها ( شهابها ) را تیرهایى براى شیاطین قرار دادیم، و براى آنان عذاب آتش فروزان فراهم ساختیم! (۵)
و براى کسانى که به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنم است، و بد فرجامى است! (۶)
هنگامى که در آن افکنده شوند صداى وحشتناکى از آن مىشنوند، و این در حالى است که پیوسته مىجوشد! (۷)
نزدیک است (دوزخ) از شدت غضب پاره پاره شود; هر زمان که گروهى در آن افکنده مىشوند، نگهبانان دوزخ از آنها مىپرسند: «مگر بیمدهنده الهى به سراغ شما نیامد؟!» (۸)
مىگویند: «آرى، بیمدهنده به سراغ ما آمد، ولى ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هرگز چیزى نازل نکرده، و شما در گمراهى بزرگى هستید!» (۹)
و مىگویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل مىکردیم، در میان دوزخیان نبودیم!» (۱۰)
اینجاست که به گناه خود اعتراف مىکنند; دور باشند دوزخیان از رحمت خدا! (۱۱)
(اما) کسانى که از پروردگارشان در نهان مىترسند، مسلما آمرزش و پاداش بزرگى دارند! (۱۲)
گفتار خود را پنهان کنید یا آشکار (تفاوتى نمىکند)، او به آنچه در سینههاست آگاه است! (۱۳)
آیا آن کسى که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست؟! در حالى که او (از اسرار دقیق) باخبر و آگاه است! (۱۴)
او کسى است که زمین را براى شما رام کرد، بر شانههاى آن راه بروید و از روزیهاى خداوند بخورید; و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست! (۱۵)
آیا خود را از عذاب کسى که حاکم بر آسمان است در امان مىدانید که دستور دهد زمین بشکافد و شما را فرو برد و به لرزش خود ادامه دهد؟! (۱۶)
یا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان مىدانید که تندبادى پر از سنگریزه بر شما فرستد؟! و بزودى خواهید دانست تهدیدهاى من چگونه است! (۱۷)
کسانى که پیش از آنان بودند (آیات الهى را) تکذیب کردند، اما (ببین) مجازات من چگونه بود! (۱۸)
آیا به پرندگانى که بالاى سرشان است، و گاه بالهاى خود را گسترده و گاه جمع مىکنند، نگاه نکردند؟! جز خداوند رحمان کسى آنها را بر فراز آسمان نگه نمىدارد، چرا که او به هر چیز بیناست! (۱۹)
آیا این کسى که لشکر شماست مىتواند شما را در برابر خداوند یارى دهد؟ ولى کافران تنها گرفتار فریبند! (۲۰)
یا آن کسى که شما را روزى مىدهد، اگر روزیش را بازدارد (چه کسى مىتواند نیاز شما را تامین کند)؟! ولى آنها در سرکشى و فرار از حقیقت لجاجت مىورزند! (۲۱)
آیا کسى که به رو افتاده حرکت مىکند به هدایت نزدیکتر است یا کسى که راستقامت در صراط مستقیم گام برمىدارد؟! (۲۲)
بگو: «او کسى است که شما را آفرید و براى شما گوش و چشم و قلب قرار داد; اما کمتر سپاسگزارى مىکنید!» (۲۳)
بگو: «او کسى است که شما را در زمین آفرید و به سوى او محشور مىشوید!» (۲۴)
آنها مىگویند: «اگر راست مىگویید این وعده قیامت چه زمانى است؟!» (۲۵)
بگو: «علم آن تنها نزد خداست; و من فقط بیمدهنده آشکارى هستم!» (۲۶)
هنگامى که آن (وعده الهى) را از نزدیک مىبینند، صورت کافران زشت و سیاه مىگردد، و به آنها گفته مىشود: «این همان چیزى است که تقاضاى آن را داشتید»! (۲۷)
بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند مرا و تمام کسانى را که با من هستند هلاک کند، یا مورد ترحم قرار دهد، چه کسى کافران را از عذاب دردناک پناه مىدهد؟!» (۲۸)
بگو: «او خداوند رحمان است، ما به او ایمان آورده و بر او توکل کردهایم; و بزودى مىدانید چه کسى در گمراهى آشکار است!» (۲۹)
بگو: «به من خبر دهید اگر آبهاى (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسى مىتواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!» (۳۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند، (۱)
که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستى، (۲)
و براى تو پاداشى عظیم و همیشگى است! (۳)
و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى! (۴)
و بزودى تو مىبینى و آنان نیز مىبینند، (۵)
که کدام یک از شما مجنونند! (۶)
پروردگارت بهتر از هر کس مىداند چه کسى از راه او گمراه شده، و هدایتیافتگان را نیز بهتر مىشناسد! (۷)
حال که چنین است از تکذیبکنندگان اطاعت مکن! (۸)
آنها دوست دارند نرمش نشان دهى تا آنها (هم) نرمش نشان دهند (نرمشى توام با انحراف از مسیر حق)! (۹)
و از کسى که بسیار سوگند یاد مىکند و پست است اطاعت مکن، (۱۰)
کسى که بسیار عیبجوست و به سخن چینى آمد و شد مىکند، (۱۱)
و بسیار مانع کار خیر، و متجاوز و گناهکار است; (۱۲)
علاوه بر اینها کینه توز و پرخور و خشن و بدنام است! (۱۳)
مبادا بخاطر اینکه صاحب مال و فرزندان فراوان است (از او پیروى کنى)! (۱۴)
هنگامى که آیات ما بر او خوانده مىشود مىگوید: «اینها افسانههاى خرافى پیشینیان است! (۱۵)
(ولى) ما بزودى بر بینى او علامت و داغ ننگ مىنهیم! (۱۶)
ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم، هنگامى که سوگند یاد کردند که میوههاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند. (۱۷)
و هیچ از آن استثنا نکنند; (۱۸)
اما عذابى فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالى که همه در خواب بودند، (۱۹)
و آن باغ سرسبز همچون شب سیاه و ظلمانى شد! (۲۰)
صبحگاهان یکدیگر را صدا زدند، (۲۱)
که بسوى کشتزار و باغ خود حرکت کنید اگر قصد چیدن میوهها را دارید! (۲۲)
آنها حرکت کردند در حالى که آهسته با هم مىگفتند:» (۲۳)
«مواظب باشید امروز حتى یک فقیر وارد بر شما نشود!» (۲۴)
(آرى) آنها صبحگاهان تصمیم داشتند که با قدرت از مستمندان جلوگیرى کنند. (۲۵)
هنگامى که (وارد باغ شدند و) آن را دیدند گفتند: «حقا» ما گمراهیم! (۲۶)
(آرى، همه چیز از دست ما رفته) بلکه ما محرومیم!» (۲۷)
یکى از آنها که از همه عاقلتر بود گفت: «آیا به شما نگفتم چرا تسبیح خدا نمىگویید؟! (۲۸)
گفتند: «منزه است پروردگار ما، مسلما ما ظالم بودیم!» (۲۹)
سپس روبه یکدیگر کرده به ملامت هم پرداختند، (۳۰)
(و فریادشان بلند شد) گفتند: «واى بر ما که طغیانگر بودیم! (۳۱)
امیدواریم پروردگارمان (ما را ببخشد و) بهتر از آن به جاى آن به ما بدهد، چرا که ما به او علاقهمندیم!» (۳۲)
این گونه است عذاب (خداوند در دنیا)، و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر مىدانستند! (۳۳)
مسلما براى پرهیزگاران نزد پروردگارشان باغهاى پر نعمت بهشت است! (۳۴)
آیا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مىدهیم؟! (۳۵)
شما را چه مىشود؟! چگونه داورى مىکنید؟! (۳۶)
آیا کتابى دارید که از آن درس مىخوانید… (۳۷)
که آنچه را شما انتخاب مىکنید از آن شماست؟! (۳۸)
یا اینکه عهد و پیمان مؤکد و مستمرى تا روز قیامت بر ما دارید که هر چه را حکم کنید براى شما باشد؟! (۳۹)
از آنها بپرس کدام یک از آنان چنین چیزى را تضمین مىکند؟! (۴۰)
یا اینکه معبودانى دارند که آنها را شریک خدا قرار دادهاند (و براى آنان شفاعت مىکنند)؟! اگر راست مىگویند معبودان خود را بیاورند! (۴۱)
(به خاطر بیاورید) روزى را که ساق پاها (از وحشت) برهنه مىگردد و دعوت به سجود مىشوند، اما نمىتوانند (سجود کنند). (۴۲)
این در حالى است که چشمهایشان (از شدت شرمسارى) به زیر افتاده، و ذلت و خوارى وجودشان را فراگرفته; آنها پیش از این دعوت به سجود مىشدند در حالى که سالم بودند (ولى امروز دیگر توانایى آن را ندارند)! (۴۳)
اکنون مرا با آنها که این سخن را تکذیب مىکنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمىدانند به تدریج به سوى عذاب پیش مىبریم. (۴۴)
و به آنها مهلت (بازگشت) مىدهم; چرا که نقشههاى من محکم و دقیق است! (۴۵)
یا اینکه تو از آنها مزدى مىطلبى که پرداختش براى آنها سنگین است؟! (۴۶)
یا اسرار غیب نزد آنهاست و آن را مىنویسند (و به یکدیگر مىدهند)؟! (۴۷)
اکنون که چنین است صبر کن و منتظر فرمان پروردگارت باش، و مانند صاحب ماهى ( یونس) مباش (که در تقاضاى مجازات قومش عجله کرد و گرفتار مجازات ترک اولى شد) در آن زمان که با نهایت اندوه خدا را خواند. (۴۸)
و اگر رحمت خدا به یاریش نیامده بود، (از شکم ماهى) بیرون افکنده مىشد در حالى که نکوهیده بود! (۴۹)
ولى پروردگارش او را برگزید و از صالحان قرار داد! (۵۰)
نزدیک است کافران هنگامى که آیات قرآن را مىشنوند با چشمزخم خود تو را از بین ببرند، و مىگویند: «او دیوانه است!» (۵۱)
در حالى که این (قرآن) جز مایه بیدارى براى جهانیان نیست! (۵۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
(روز رستاخیز) روزى است که مسلما واقع مىشود! (۱)
چه روز واقع شدنى! (۲)
و تو چه مىدانى آن روز واقع شدنى چیست؟! (۳)
قوم «ثمود» و «عاد» عذاب کوبنده الهى را انکار کردند (و نتیجه شومش را دیدند)! (۴)
اما قوم «ثمود» با عذابى سرکش هلاک شدند! (۵)
و اما قوم «عاد» با تندبادى طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند، (۶)
(خداوند) این تندباد بنیانکن را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودى) مىدیدى که آن قوم همچون تنههاى پوسیده و تو خالى درختان نخل در میان این تند باد روى زمین افتاده و هلاک شدهاند! (۷)
آیا کسى از آنها را باقى مىبینى؟! (۸)
و فرعون و کسانى که پیش از او بودند و همچنین اهل شهرهاى زیر و رو شده (قوم لوط) مرتکب گناهان بزرگ شدند، (۹)
و با فرستاده پروردگارشان مخالفت کردند; و خداوند (نیز) آنها را به عذاب شدیدى گرفتار ساخت! (۱۰)
و هنگامى که آب طغیان کرد، ما شما را سوار بر کشتى کردیم، (۱۱)
تا آن را وسیله تذکرى براى شما قرار دهیم و گوشهاى شنوا آن را دریابد و بفهمد. (۱۲)
به محض اینکه یک بار در «صور» دمیده شود، (۱۳)
و زمین و کوهها از جا برداشته شوند و یکباره در هم کوبیده و متلاشى گردند، (۱۴)
در آن روز «واقعه عظیم» روى مىدهد، (۱۵)
و آسمان از هم مىشکافد و سست مىگردد و فرومىریزد! (۱۶)
فرشتگان در اطراف آسمان قرارمىگیرند (و براى انجام ماموریتها آماده مىشوند); و آن روز عرش پروردگارت را هشت فرشته بر فراز همه آنها حمل مىکنند! (۱۷)
در آن روز همگى به پیشگاه خدا عرضه مىشوید و چیزى از کارهاى شما پنهان نمىماند! (۱۸)
پس کسى که نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدت شادى و مباهات) فریاد مىزند که: «(اى اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید! (۱۹)
من یقین داشتم که (قیامتى در کار است و) به حساب اعمالم مىرسم!» (۲۰)
او در یک زندگى (کاملا) رضایتبخش قرار خواهد داشت، (۲۱)
در بهشتى عالى، (۲۲)
که میوه هایش در دسترس است! (۲۳)
(و به آنان گفته مىشود:) بخورید و بیاشامید گوارا در برابر اعمالى که در ایام گذشته انجام دادید! (۲۴)
اما کسى که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مىگوید: «اى کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمىدادند. (۲۵)
و نمىدانستم حساب من چیست! (۲۶)
اى کاش مرگم فرا مىرسید! (۲۷)
مال و ثروتم هرگز مرا بىنیاز نکرد، (۲۸)
قدرت من نیز از دست رفت!» (۲۹)
او را بگیرید و دربند و زنجیرش کنید! (۳۰)
سپس او را در دوزخ بیفکنید! (۳۱)
بعد او را به زنجیرى که هفتاد ذراع است ببندید; (۳۲)
چرا که او هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمىآورد، (۳۳)
و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمىنمود; (۳۴)
از این رو امروز هم در اینجا یار مهربانى ندارد، (۳۵)
و نه طعامى، جز از چرک و خون! (۳۶)
غذایى که جز خطاکاران آن را نمىخورند! (۳۷)
سوگند به آنچه مىبینید، (۳۸)
و آنچه نمىبینید، (۳۹)
که این قرآن گفتار رسول بزرگوارى است، (۴۰)
و گفته شاعرى نیست، اما کمتر ایمان مىآورید! (۴۱)
و نه گفته کاهنى، هر چند کمتر متذکر مىشوید! (۴۲)
کلامى است که از سوى پروردگار عالمیان نازل شده است! (۴۳)
اگر او سخنى دروغ بر ما مىبست، (۴۴)
ما او را با قدرت مىگرفتیم، (۴۵)
سپس رگ قلبش را قطع مىکردیم، (۴۶)
و هیچ کس از شما نمىتوانست از (مجازات) او مانع شود! (۴۷)
و آن مسلما تذکرى براى پرهیزگاران است! (۴۸)
و ما مىدانیم که بعضى از شما (آن را) تکذیب مىکنید! (۴۹)
و آن مایه حسرت کافران است! (۵۰)
و آن یقین خالص است! (۵۱)
حال که چنین است به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى! (۵۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
تقاضاکنندهاى تقاضاى عذابى کرد که واقع شد! (۱)
این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمىتواند آن را دفع کند، (۲)
از سوى خداوند ذى المعارج ( خداوندى که فرشتگانش بر آسمانها صعود و عروج مىکنند)! (۳)
فرشتگان و روح ( فرشته مقرب خداوند) بسوى او عروج مىکنند در آن روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است! (۴)
پس صبر جمیل پیشه کن، (۵)
زیرا آنها آن روز را دور مىبینند، (۶)
و ما آن را نزدیک مىبینیم! (۷)
همان روز که آسمان همچون فلز گداخته مىشود، (۸)
و کوهها مانند پشم رنگین متلاشى خواهد بود، (۹)
و هیچ دوست صمیمى سراغ دوستش را نمىگیرد! (۱۰)
آنها را نشانشان مىدهند (ولى هر کس گرفتار کار خویشتن است)، چنان است که گنهکار دوست مىدارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند، (۱۱)
و همسر و برادرش را، (۱۲)
و قبیلهاش را که همیشه از او حمایت مىکرد، (۱۳)
و همه مردم روى زمین را تا مایه نجاتش گردند; (۱۴)
اما هرگز چنین نیست (که با اینها بتوان نجات یافت، آرى) شعلههاى سوزان آتش است، (۱۵)
دست و پاو پوست سر را مىکند و مىبرد! (۱۶)
و کسانى را که به فرمان خدا پشت کردند صدا مىزند، (۱۷)
و (همچنین آنها که) اموال را جمع و ذخیره کردند! (۱۸)
به یقین انسان حریص و کمطاقت آفریده شده است، (۱۹)
هنگامى که بدى به او رسد بیتابى مىکند، (۲۰)
و هنگامى که خوبى به او رسد مانع دیگران مىشود (و بخل مىورزد)، (۲۱)
مگر نمازگزاران، (۲۲)
آنها که نمازها را پیوسته بجا مىآورند، (۲۳)
و آنها که در اموالشان حق معلومى است… (۲۴)
براى تقاضاکننده و محروم، (۲۵)
و آنها که به روز جزا ایمان دارند، (۲۶)
و آنها که از عذاب پروردگارشان بیمناکند، (۲۷)
چرا که هیچ کس از عذاب پروردگارش در امان نیست، (۲۸)
و آنها که دامان خویش را (از بىعفتى) حفظ مىکنند، (۲۹)
جز با همسران و کنیزان (که در حکم همسرند آمیزش ندارند)، چرا که در بهرهگیرى از اینها مورد سرزنش نخواهند بود! (۳۰)
و هر کس جز اینها را طلب کند، متجاوز است! (۳۱)
و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت مىکنند، (۳۲)
و آنها که با اداى شهادتشان قیام مىنمایند، (۳۳)
و آنها که بر نماز مواظبت دارند، (۳۴)
آنان در باغهاى بهشتى (پذیرایى و) گرامى داشته مىشوند. (۳۵)
این کافران را چه مىشود که با سرعت نزد تو مى آیند… (۳۶)
از راست و چپ، گروه گروه (و آرزوى بهشت دارند)! (۳۷)
آیا هر یک از آنها (با این اعمال زشتش) طمع دارد که او را در بهشت پر نعمت الهى وارد کنند؟! (۳۸)
هرگز چنین نیست; ما آنها را از آنچه خودشان مى دانند آفریده ایم! (۳۹)
سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادریم… (۴۰)
که جاى آنان را به کسانى بدهیم که از آنها بهترند; و ما هرگز مغلوب نخواهیم شد! (۴۱)
آنان را به حال خود واگذار تا در باطل خود فروروند و بازى کنند تا زمانى که روز موعود خود را ملاقات نمایند! (۴۲)
همان روز که از قبرها بسرعت خارج مىشوند، گویى به سوى بتها مىدوند… (۴۳)
در حالى که چشمهایشان از شرم و وحشت به زیر افتاده، و پردهاى از ذلت و خوارى آنها را پوشانده است! این همان روزى است که به آنها وعده داده مىشد! (۴۴)
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، و گفتیم: قوم خود را انذار کن پیش از آنکه عذاب دردناک به سراغشان آید. (۱)
گفت: ای قوم! من برای شما بیم دهنده آشکاری هستم. (۲)
که خدا را پرستش کنید، و از مخالفت او بپرهیزید، و مرا اطاعت نمائید. (۳)
اگر چنین کنید خدا گناهانتان را میآمرزد، و تا زمان معینی شما را عمر میدهد، اما هنگامی که اجل الهی فرا رسد تاخیری نخواهد داشت اگر میدانستید. (۴)
(نوح) گفت پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (به سوی تو) دعوت کردم. (۵)
اما دعوت من چیزی جز فرار از حق بر آنها نیفزود! (۶)
و من هر زمان آنها را دعوت کردم که ایمان بیاورند و تو آنها را بیامرزی انگشتان خویش را در گوشها قرار داده، و لباسهایشان را بر خود (پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند، و شدیدا استکبار کردند. (۷)
سپس من آنها را آشکارا (به توحید و بندگی تو) دعوت کردم. (۸)
و پنهان آنها را به سوی تو خواندم. (۹)
به آنها گفتم از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است. (۱۰)
تا بارانهای پر برکت آسمان را پی درپی بر شما فرستد، (۱۱)
و شما را با اموال و فرزندان فراوان امداد کند، و باغهای سر سبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد. (۱۲)
چرا شما برای خدا عظمت قائل نیستید؟ (۱۳)
در حالی که شما را در مراحل مختلف آفریده است. (۱۴)
آیا نمیدانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکی بالای دیگری آفریده ؟ (۱۵)
و ماه را در میان آسمانها مایه روشنائی، و خورشید را چراغ فروزانی قرار داده است. (۱۶)
و خداوند شما را همچون گیاهی از زمین رویانید! (۱۷)
سپس شما را به همان زمین باز میگرداند، و بار دیگر شما را خارج میسازد. (۱۸)
و خداوند زمین را برای شما فرش گسترده ای قرار داد. (۱۹)
تا از راههای وسیع و دره های آن بگذرید (و به هر نقطه میخواهید بروید). (۲۰)
نوح (بعد از یاءس از هدایت آنها) عرض کرد پروردگارا! آنها نافرمانی من کردند، و از کسانی پیروی نمودند که اموال و فرزندانشان چیزی جز زیانکاری بر آنها نیفزوده. (۲۱)
و (این رهبران گمراه) مکر عظیمی به کار بردند. (۲۲)
و گفتند: دست از خدایان و بتهای خود بر ندارید، مخصوصا بتهای «ود» و «سواع» و «یغوث» و «یعوق» و «نسر» را رها نکنید! (۲۳)
و آنها گروه بسیاری را گمراه کردند خداوندا! ظالمان را جز ضلالت میفزا! (۲۴)
(آری سر انجام) همگی به خاطر گناهانشان غرق شدند، و در آتش دوزخ وارد گشتند، و جز خدا یاورانی برای خود نیافتند! (۲۵)
«نوح» گفت: پروردگارا! روی زمین احدی از کافران را زنده مگذار. (۲۶)
چرا که اگر آنها را بگذاری بندگانت را گمراه میکنند، و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمیآورند. (۲۷)
پروردگارا! مرا بیامرز، و همچنین پدر و مادرم، و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند، و جمیع مردان و زنان باایمان را، و ظالمان را جز هلاکت میفزا! (۲۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بگو: به من وحى شده است که جمعى از جن به سخنانم گوش فرادادهاند، سپس گفتهاند: «ما قرآن عجیبى شنیدهایم… (۱)
که به راه راست هدایت مىکند، پس ما به آن ایمان آوردهایم و هرگز کسى را شریک پروردگارمان قرارنمىدهیم! (۲)
و اینکه بلند است مقام باعظمت پروردگار ما، و او هرگز براى خود همسر و فرزندى انتخاب نکرده است! (۳)
و اینکه سفیه ما (ابلیس) درباره خداوند سخنان ناروا مىگفت! (۴)
و اینکه ما گمان مىکردیم که انس و جن هرگز بر خدا دروغ نمىبندند! (۵)
و اینکه مردانى از بشر به مردانى از جن پناه مىبردند، و آنها سبب افزایش گمراهى و طغیانشان مىشدند! (۶)
و اینکه آنها گمان کردند -همانگونه که شما گمان مىکردید- که خداوند هرگز کسى را (به نبوت )مبعوث نمىکند! (۷)
و اینکه ما آسمان را جستجو کردیم و همه را پر از محافظان قوى و تیرهاى شهاب یافتیم! (۸)
و اینکه ما پیش از این به استراق سمع در آسمانها مىنشستیم; اما اکنون هر کس بخواهد استراق سمع کند، شهابى را در کمین خود مىیابد! (۹)
و اینکه (با این اوضاع) ما نمىدانیم آیا اراده شرى درباره اهل زمین شده یا پروردگارشان خواسته است آنان را هدایت کند؟! (۱۰)
و اینکه در میان ما، افرادى صالح و افرادى غیر صالحند; و ما گروههاى متفاوتى هستیم! (۱۱)
و اینکه ما یقین داریم هرگز نمىتوانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم و نمىتوانیم از (پنجه قدرت) او بگریزیم! (۱۲)
و اینکه ما هنگامى که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم; و هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد، نه از نقصان مىترسد و نه از ظلم! (۱۳)
و اینکه گروهى از ما مسلمان و گروهى ظالمند; هر کس اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده است، (۱۴)
و اما ظالمان آتشگیره و هیزم دوزخند! (۱۵)
و اینکه اگر آنها ( جن و انس) در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مىکنیم! (۱۶)
هدف این است که ما آنها را با این نعمت فراوان بیازماییم; و هر کس از یاد پروردگارش روى گرداند، او را به عذاب شدید و فزایندهاى گرفتار مىسازد! (۱۷)
و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید! (۱۸)
و اینکه هنگامى که بنده خدا ( محمد (ص)) به عبادت برمىخاست و او را مىخواند، گروهى پیرامون او بشدت ازدحام مىکردند!» (۱۹)
بگو: «من تنها پروردگارم را مىخوانم و هیچ کس را شریک او قرار نمىدهم!» (۲۰)
بگو: «من مالک زیان و هدایتى براى شما نیستم!» (۲۱)
بگو: «(اگر من نیز بر خلاف فرمانش رفتار کنم) هیچ کس مرا در برابر او حمایت نمىکند و پناهگاهى جز او نمىیابم; (۲۲)
تنها وظیفه من ابلاغ از سوى خدا و رساندن رسالات اوست; و هر کس نافرمانى خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن اوست و جاودانه در آن مىمانند! (۲۳)
(این کار شکنى کفار همچنان ادامه مىیابد) تا آنچه را به آنها وعده داده شده ببینند; آنگاه مىدانند چه کسى یاورش ضعیفتر و جمعیتش کمتر است! (۲۴)
بگو: «من نمىدانم آنچه به شما وعده داده شده نزدیک است یا پروردگارم زمانى براى آن قرارمىدهد؟! (۲۵)
داناى غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمىسازد، (۲۶)
مگر رسولانى که آنان را برگزیده و مراقبینى از پیش رو و پشت سر براى آنها قرار مىدهد… (۲۷)
تا بداند پیامبرانش رسالتهاى پروردگارشان را ابلاغ کردهاند; و او به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چیز را احصار کرده است!» (۲۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى جامه به خود پیچیده! (۱)
شب را، جز کمى، بپاخیز! (۲)
نیمى از شب را، یا کمى از آن کم کن، (۳)
یا بر نصف آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تامل بخوان; (۴)
چرا که ما بزودى سخنى سنگین به تو القا خواهیم کرد! (۵)
مسلما نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است! (۶)
و تو در روز تلاش مستمر و طولانى خواهى داشت! (۷)
و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند! (۸)
همان پروردگار شرق و غرب که معبودى جز او نیست، او را نگاهبان و وکیل خود انتخاب کن، (۹)
و در برابر آنچه (دشمنان) مىگویند شکیبا باش و بطرزى شایسته از آنان دورى گزین! (۱۰)
و مرا با تکذیبکنندگان صاحب نعمت واگذار، و آنها را کمى مهلت ده، (۱۱)
که نزد ما غل و زنجیرها و (آتش) دوزخ است، (۱۲)
و غذایى گلوگیر، و عذابى دردناک، (۱۳)
در آن روز که زمین و کوهها سخت به لرزه درمىآید، و کوهها (چنان درهم کوبیده مىشود که) به شکل تودههایى از شن نرم درمىآید! (۱۴)
ما پیامبرى به سوى شما فرستادیم که گواه بر شماست، همان گونه که به سوى فرعون رسولى فرستادیم! (۱۵)
(ولى) فرعون به مخالفت و نافرمانى آن رسول برخاست، و ما او را سخت مجازات کردیم! (۱۶)
شما (نیز) اگر کافر شوید، چگونه خود را (از عذاب الهى) بر کنار مىدارید؟! در آن روز که کودکان را پیر مىکند، (۱۷)
و آسمان از هم شکافته مىشود، و وعده او شدنى و حتمى است. (۱۸)
این هشدار و تذکرى است، پس هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمىگزیند! (۱۹)
پروردگارت مىداند که تو و گروهى از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا مىخیزند; خداوند شب و روز را اندازهگیرى مىکند; او مىداند که شما نمىتوانید مقدار آن را (به دقت) اندازهگیرى کنید (براى عبادت کردن)، پس شما را بخشید; اکنون آنچه براى شما میسر است قرآن بخوانید او مىداند بزودى گروهى از شما بیمار مىشوند، و گروهى دیگر براى به دست آوردن فضل الهى (و کسب روزى) به سفر مىروند، و گروهى دیگر در راه خدا جهاد مىکنند (و از تلاوت قرآن بازمىمانند)، پس به اندازهاى که براى شما ممکن است از آن تلاوت کنید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خدا «قرض الحسنه» دهید ( در راه او انفاق نمایید) و (بدانید) آنچه را از کارهاى نیک براى خود از پیش مىفرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگترین پاداش خواهید یافت; و از خدا آمرزش بطلبید که خداوند آمرزنده و مهربان است! (۲۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى جامه خواب به خود پیچیده (و در بستر آرمیده)! (۱)
برخیز و انذار کن (و عالمیان را بیم ده)، (۲)
و پروردگارت را بزرگ بشمار، (۳)
و لباست را پاک کن، (۴)
و از پلیدى دورى کن، (۵)
و منت مگذار و فزونى مطلب، (۶)
و بخاطر پروردگارت شکیبایى کن! (۷)
هنگامى که در «صور» دمیده شود، (۸)
آن روز، روز سختى است، (۹)
و براى کافران آسان نیست! (۱۰)
مرا با کسى که او را خود به تنهایى آفریدهام واگذار! (۱۱)
همان کسى که براى او مال گستردهاى قرار دادم، (۱۲)
و فرزندانى که همواره نزد او (و در خدمت او) هستند، (۱۳)
و وسایل زندگى را از هر نظر براى وى فراهم ساختم! (۱۴)
باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم! (۱۵)
هرگز چنین نخواهد شد; چرا که او نسبت به آیات ما دشمنى مىورزد! (۱۶)
و بزودى او را مجبور مىکنم که از قله زندگى بالا رود (سپس او را به زیر مىافکنم)! (۱۷)
او (براى مبارزه با قرآن) اندیشه کرد و مطلب را آماده ساخت! (۱۸)
مرگ بر او باد! چگونه (براى مبارزه با حق) مطلب را آماده کرد! (۱۹)
باز هم مرگ بر او، چگونه مطلب (و نقشه شیطانى خود را) آماده نمود! (۲۰)
سپس نگاهى افکند، (۲۱)
بعد چهره درهم کشید و عجولانه دست به کار شد; (۲۲)
سپس پشت (به حق) کرد و تکبر ورزید، (۲۳)
و سرانجام گفت: «این (قرآن) چیزى جز افسون و سحرى همچون سحرهاى پیشینیان نیست! (۲۴)
این فقط سخن انسان است (نه گفتار خدا)!» (۲۵)
(اما) بزودى او را وارد سقر ( دوزخ) مىکنم! (۲۶)
و تو نمىدانى «سقر» چیست! (۲۷)
(آتشى است که) نه چیزى را باقى مىگذارد و نه چیزى را رها مىسازد! (۲۸)
پوست تن را بکلى دگرگون مىکند! (۲۹)
نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شدهاند! (۳۰)
ماموران دوزخ را فقط فرشتگان (عذاب) قرار دادیم، و تعداد آنها را جز براى آزمایش کافران معین نکردیم تا اهل کتاب ( یهود و نصارى) یقین پیدا کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید، و اهل کتاب و مؤمنان (در حقانیت این کتاب آسمانى) تردید به خود راه ندهند، و بیماردلان و کافران بگویند: «خدا از این توصیف چه منظورى دارد؟!» (آرى) این گونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه مىسازد و هر کس را بخواهد هدایت مىکند! و لشکریان پروردگارت را جز او کسى نمىداند، و این جز هشدار و تذکرى براى انسانها نیست! (۳۱)
اینچنین نیست که آنها تصور مىکنند سوگند به ماه، (۳۲)
و به شب، هنگامى که (دامن برچیند و) پشت کند، (۳۳)
و به صبح هنگامى که چهره بگشاید، (۳۴)
که آن (حوادث هولناک قیامت) از مسائل مهم است! (۳۵)
هشدار و انذارى است براى همه انسانها، (۳۶)
براى کسانى از شما که مىخواهند پیش افتند یا عقب بمانند ( بسوى هدایت و نیکى پیش روند یا نروند)! (۳۷)
(آرى) هر کس در گرو اعمال خویش است، (۳۸)
مگر «اصحاب یمین» (که نامه اعمالشان را به نشانه ایمان و تقوایشان به دست راستشان مىدهند)! (۳۹)
آنها در باغهاى بهشتند، و سوال مىکنند… (۴۰)
از مجرمان: (۴۱)
چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» (۴۲)
مىگویند: «ما از نمازگزاران نبودیم، (۴۳)
و اطعام مستمند نمىکردیم، (۴۴)
و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم، (۴۵)
و همواره روز جزا را انکار مىکردیم، (۴۶)
تا زمانى که مرگ ما فرا رسید!» (۴۷)
از این رو شفاعت شفاعتکنندگان به حال آنها سودى نمىبخشد. (۴۸)
چرا آنها از تذکر روى گردانند؟! (۴۹)
گویى گورخرانى رمیدهاند، (۵۰)
که از (مقابل) شیرى فرار کردهاند! (۵۱)
بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانهاى (از سوى خدا) براى او فرستاده شود! (۵۲)
چنین نیست که آنان مىگویند، بلکه آنها از آخرت نمىترسند! (۵۳)
چنین نیست که آنها مىگویند، آن (قرآن) یک تذکر و یادآورى است! (۵۴)
هر کس بخواهد از آن پند مىگیرد; (۵۵)
و هیچ کس پند نمىگیرد مگر اینکه خدا بخواهد; او اهل تقوا و اهل آمرزش است! (۵۶)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به روز قیامت، (۱)
و سوگند به (نفس لوامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حق است)! (۲)
آیا انسان مىپندارد که هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهیم کرد؟! (۳)
آرى قادریم که (حتى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم! (۴)
(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او مىخواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند! (۵)
(از این رو) مىپرسد: «قیامت کى خواهد بود»! (۶)
(بگو:) در آن هنگام که چشمها از شدت وحشت به گردش درآید، (۷)
و ماه بىنور گردد، (۸)
و خورشید و ماه یک جا جمع شوند، (۹)
آن روز انسان مىگوید: «راه فرار کجاست؟!» (۱۰)
هرگز چنین نیست، راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد! (۱۱)
آن روز قرارگاه نهایى تنها بسوى پروردگار تو است; (۱۲)
و در آن روز انسان را از تمام کارهایى که از پیش یا پس فرستاده آگاه مىکنند! (۱۳)
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است، (۱۴)
هر چند (در ظاهر) براى خود عذرهایى بتراشد! (۱۵)
زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن ( قرآن) حرکت مده، (۱۶)
چرا که جمعکردن و خواندن آن بر عهده ماست! (۱۷)
پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروى کن! (۱۸)
سپس بیان و (توضیح) آن (نیز) بر عهده ماست! (۱۹)
چنین نیست که شما مىپندارید (و دلایل معاد را کافى نمىدانید); بلکه شما دنیاى زودگذر را دوست دارید (و هوسرانى بىقید و شرط را)! (۲۰)
و آخرت را رها مىکنید! (۲۱)
(آرى) در آن روز صورتهایى شاداب و مسرور است، (۲۲)
و به پروردگارش مىنگرد! (۲۳)
و در آن روز صورتهایى عبوس و در هم کشیده است، (۲۴)
زیرا مىداند عذابى در پیش دارد که پشت را در هم مىشکند! (۲۵)
چنین نیست (که انسان مىپندارد! او ایمان نمىآورد) تا موقعى که جان به گلوگاهش رسد، (۲۶)
و گفته شود: «آیا کسى هست که (این بیمار را از مرگ) نجات دهد؟!» (۲۷)
و به جدائى از دنیا یقین پیدا کند، (۲۸)
و ساق پاها (از سختى جاندادن) به هم بپیچد! (۲۹)
(آرى) در آن روز مسیر همه بسوى (دادگاه) پروردگارت خواهد بود! (۳۰)
(در آن روز گفته مىشود:) او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند، (۳۱)
بلکه تکذیب کرد و روىگردان شد، (۳۲)
سپس بسوى خانواده خود بازگشت در حالى که متکبرانه قدم برمىداشت! (۳۳)
(با این اعمال) عذاب الهى براى تو شایستهتر است، شایستهتر! (۳۴)
سپس عذاب الهى براى تو شایستهتر است، شایستهتر! (۳۵)
آیا انسان گمان مىکند بىهدف رها مىشود؟! (۳۶)
آیا او نطفهاى از منى که در رحم ریخته مىشود نبود؟! (۳۷)
سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفرید و موزون ساخت، (۳۸)
و از او دو زوج مرد و زن آفرید! (۳۹)
آیا چنین کسى قادر نیست که مردگان را زنده کند؟! (۴۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیا زمانى طولانى بر انسان گذشت که چیز قابل ذکرى نبود؟! (۱)
ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم، و او را مىآزماییم; (بدین جهت) او را شنوا و بینا قرار دادیم! (۲)
ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس! (۳)
ما براى کافران، زنجیرها و غلها و شعلههاى سوزان آتش آماده کردهایم! (۴)
به یقین ابرار (و نیکان) از جامى مىنوشند که با عطر خوشى آمیخته است، (۵)
از چشمهاى که بندگان خاص خدا از آن مىنوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مىسازند! (۶)
آنها به نذر خود وفا مىکنند، و از روزى که شر و عذابش گسترده است مىترسند، (۷)
و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» مىدهند! (۸)
(و مىگویند:) ما شما را بخاطر خدا اطعام مىکنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم! (۹)
ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزى که عبوس و سخت است! (۱۰)
(بخاطر این عقیده و عمل) خداوند آنان را از شر آن روز نگه مىدارد و آنها را مىپذیرد در حالى که غرق شادى و سرورند! (۱۱)
و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهاى حریر بهشتى را به آنها پاداش مىدهد! (۱۲)
این در حالى است که در بهشت بر تختهاى زیبا تکیه کردهاند، نه آفتاب را در آنجا مىبینند و نه سرما را! (۱۳)
و در حالى است که سایههاى درختان بهشتى بر آنها فرو افتاده و چیدن میوههایش بسیار آسان است! (۱۴)
و در گرداگرد آنها ظرفهایى سیمین و قدحهایى بلورین مىگردانند (پر از بهترین غذاها و نوشیدنىها)، (۱۵)
ظرفهاى بلورینى از نقره، که آنها را به اندازه مناسب آماده کردهاند! (۱۶)
و در آنجا از جامهایى سیراب مىشوند که لبریز از شراب طهورى آمیخته با زنجبیل است، (۱۷)
از چشمهاى در بهشت که نامش سلسبیل است! (۱۸)
و بر گردشان (براى پذیرایى) نوجوانانى جاودانى مىگردند که هرگاه آنها را ببینى گمان مىکنى مروارید پراکندهاند! (۱۹)
و هنگامى که آنجا را ببینى نعمتها و ملک عظیمى را مىبینى! (۲۰)
بر اندام آنها ( بهشتیان) لباسهایى است از حریر نازک سبزرنگ، و از دیباى ضخیم، و با دستبندهایى از نقره آراستهاند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مىنوشاند! (۲۱)
این پاداش شماست، و سعى و تلاش شما مورد قدردانى است! (۲۲)
مسلما ما قرآن را بر تو نازل کردیم! (۲۳)
پس در (تبلیغ و اجراى) حکم پروردگارت شکیبا (و با استقامت) باش، و از هیچ گنهکار یا کافرى از آنان اطاعت مکن! (۲۴)
و نام پروردگارت را هر صبح و شام به یاد آور! (۲۵)
و در شبانگاه براى او سجده کن، و مقدارى طولانى از شب، او را تسبیح گوى! (۲۶)
آنها زندگى زودگذر دنیا را دوست دارند، در حالى که روز سختى را پشت سر خود رها مىکنند! (۲۷)
ما آنها را آفریدیم و پیوندهاى وجودشان را محکم کردیم، و هر زمان بخواهیم جاى آنان را به گروه دیگرى مىدهیم! (۲۸)
این یک تذکر و یادآورى است، و هر کس بخواهد (با استفاده از آن) راهى به سوى پروردگارش برمىگزیند! (۲۹)
و شما هیچ چیز را نمىخواهید مگر اینکه خدا بخواهد، خداوند دانا و حکیم بوده و هست! (۳۰)
و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) در رحمت (وسیع) خود وارد مىکند، و براى ظالمان عذاب دردناکى آماده ساخته است! (۳۱)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به فرشتگانى که پى در پى فرستاده مىشوند، (۱)
و آنها که همچون تند باد حرکت مىکنند، (۲)
و سوگند به آنها که (ابرها را) مىگسترانند، (۳)
و آنها که جدا مىکنند، (۴)
و سوگند به آنها که آیات بیدارگر (الهى) را (به انبیا) القا مىنمایند، (۵)
براى اتمام حجت یا براى انذار، (۶)
که آنچه به شما (درباره قیامت) وعده داده مىشود، یقینا واقعشدنى است! (۷)
در آن هنگام که ستارگان محو و تاریک شوند، (۸)
و (کرات) آسمان از هم بشکافند، (۹)
و در آن زمان که کوهها از جا کنده شوند، (۱۰)
و در آن هنگام که براى پیامبران (بمنظور اداى شهادت) تعیین وقت شود! (۱۱)
(این امر) براى چه روزى به تاخیر افتاده؟ (۱۲)
براى روز جدایى (حق از باطل)! (۱۳)
تو چه مىدانى روز جدایى چیست! (۱۴)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! (۱۵)
آیا ما اقوام (مجرم) نخستین را هلاک نکردیم؟! (۱۶)
سپس دیگر (مجرمان) را به دنبال آنها مىفرستیم! (۱۷)
(آرى) این گونه با مجرمان رفتار مىکنیم! (۱۸)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! (۱۹)
آیا شما را از آبى پست و ناچیز نیافریدیم، (۲۰)
سپس آن را در قرارگاهى محفوظ و آماده قرار دادیم، (۲۱)
تا مدتى معین؟! (۲۲)
ما قدرت بر این کار داشتیم، پس ما قدرتمند خوبى هستیم (و امر معاد براى ما آسان است)! (۲۳)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! (۲۴)
آیا زمین را مرکز اجتماع انسانها قرار ندادیم، (۲۵)
هم در حال حیاتشان و هم مرگشان؟! (۲۶)
و در آن کوههاى استوار و بلندى قرار دادیم، و آبى گوارا به شما نوشاندیم! (۲۷)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! (۲۸)
(در آن روز به آنها گفته مىشود:) بىدرنگ، به سوى همان چیزى که پیوسته آن را تکذیب مىکردید بروید! (۲۹)
بروید به سوى سایه سه شاخه (دودهاى خفقانبار و آتشزا)! (۳۰)
سایهاى که نه آرامبخش است و نه از شعلههاى آتش جلوگیرى مىکند! (۳۱)
شرارههایى از خود پرتاب مىکند مانند یک کاخ! (۳۲)
گویى (در سرعت و کثرت) همچون شتران زردرنگى هستند (که به هر سو پراکنده مىشوند)! (۳۳)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! (۳۴)
امروز روزى است که سخن نمىگویند (و قادر بر دفاع از خویشتن نیستند)، (۳۵)
و به آنها اجازه داده نمىشود که عذرخواهى کنند! (۳۶)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! (۳۷)
(و به آنها گفته مىشود:) امروز همان روز جدایى (حق از باطل) است که شما و پیشینیان را در آن جمع کردهایم! (۳۸)
اگر چارهاى در برابر من (براى فرار از چنگال مجازات) دارید انجام دهید! (۳۹)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! (۴۰)
(در آن روز) پرهیزگاران در سایههاى (درختان بهشتى) و در میان چشمهها قرار دارند، (۴۱)
و میوههایى از آنچه مایل باشند! (۴۲)
بخورید و بنوشید گوارا، اینها در برابر اعمالى است که انجام مىدادید! (۴۳)
ما این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم! (۴۴)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! (۴۵)
(و به مجرمان بگو:) بخورید و بهره گیرید در این مدت کم (از زندگى دنیا، ولى بدانید عذاب الهى در انتظار شماست) چرا که شما مجرمید! (۴۶)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! (۴۷)
و هنگامى که به آنها گفته شود رکوع کنید رکوع نمىکنند! (۴۸)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! (۴۹)
(و اگر آنها به این قرآن ایمان نمىآورند) پس به کدام سخن بعد از آن ایمان مىآورند؟! (۵۰)
به نام خداوند بخشنده مهربان
آنها از چه چیز از یکدیگر سوال مىکنند؟! (۱)
از خبر بزرگ و پراهمیت (رستاخیز)! (۲)
همان خبرى که پیوسته در آن اختلاف دارند! (۳)
چنین نیست که آنها فکر مىکنند، و بزودى مىفهمند! (۴)
باز هم چنین نیست که آنها مىپندارند، و بزودى مىفهمند (که قیامت حق است)! (۵)
آیا زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم؟! (۶)
و کوهها را میخهاى زمین؟! (۷)
و شما را بصورت زوجها آفریدیم! (۸)
و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم، (۹)
و شب را پوششى (براى شما)، (۱۰)
و روز را وسیلهاى براى زندگى و معاش! (۱۱)
و بر فراز شما هفت (آسمان) محکم بنا کردیم! (۱۲)
و چراغى روشن و حرارتبخش آفریدیم! (۱۳)
و از ابرهاى بارانزا آبى فراوان نازل کردیم، (۱۴)
تا بوسیله آن دانه و گیاه بسیار برویانیم، (۱۵)
و باغهایى پردرخت! (۱۶)
(آرى) روز جدایى، میعاد همگان است! (۱۷)
روزى که در «صور» دمیده مىشود و شما فوج فوج (به محشر) مىآیید! (۱۸)
و آسمان گشوده مىشود و بصورت درهاى متعددى درمىآید! (۱۹)
و کوهها به حرکت درمىآید و بصورت سرابى مىشود! (۲۰)
مسلما (در آن روز) جهنم کمینگاهى است بزرگ، (۲۱)
و محل بازگشتى براى طغیانگران! (۲۲)
مدتهاى طولانى در آن مىمانند! (۲۳)
در آنجا نه چیز خنکى مىچشند و نه نوشیدنى گوارایى، (۲۴)
جز آبى سوزان و مایعى از چرک و خون! (۲۵)
این مجازاتى است موافق و مناسب (اعمالشان)! (۲۶)
چرا که آنها هیچ امیدى به حساب نداشتند، (۲۷)
و آیات ما را بکلى تکذیب کردند! (۲۸)
و ما همه چیز را شمارش و ثبت کردهایم! (۲۹)
پس بچشید که چیزى جز عذاب بر شما نمىافزاییم! (۳۰)
مسلما براى پرهیزگاران نجات و پیروزى بزرگى است: (۳۱)
باغهایى سرسبز، و انواع انگورها، (۳۲)
و حوریانى بسیار جوان و همسن و سال، (۳۳)
و جامهایى لبریز و پیاپى (از شراب طهور)! (۳۴)
در آنجا نه سخن لغو و بیهودهاى مىشنوند و نه دروغى! (۳۵)
این کیفرى است از سوى پروردگارت و عطیهاى است کافى! (۳۶)
همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، پروردگار رحمان! و (در آن روز) هیچ کس حق ندارد بى اجازه او سخنى بگوید (یا شفاعتى کند)! (۳۷)
روزى که «روح» و «ملائکه» در یک صف مىایستند و هیچ یک، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمىگویند، و (آنگاه که مىگویند) درست مىگویند! (۳۸)
آن روز حق است; هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمىگزیند! (۳۹)
و ما شما را از عذاب نزدیکى بیم دادیم! این عذاب در روزى خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهاى خود فرستاده مىبیند، و کافر مىگوید: «اى کاش خاک بودم (و گرفتار عذاب نمىشدم)!» (۴۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به فرشتگانى که (جان مجرمان را بشدت از بدنهایشان) برمىکشند، (۱)
و فرشتگانى که (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا مىسازند، (۲)
و سوگند به فرشتگانى که (در اجراى فرمان الهى) با سرعت حرکت مىکنند، (۳)
و سپس بر یکدیگر سبقت مىگیرند، (۴)
و آنها که امور را تدبیر مىکنند! (۵)
آن روز که زلزلههاى وحشتناک همه چیز را به لرزه درمىآورد، (۶)
و بدنبال آن، حادثه دومین ( صیحه عظیم محشر) رخ مىدهد، (۷)
دلهایى در آن روز سخت مضطرب است، (۸)
و چشمهاى آنان از شدت ترس فروافتاده است! (۹)
(ولى امروز) مىگویند: «آیا ما به زندگى مجدد بازمىگردیم؟! (۱۰)
آیا هنگامى که استخوانهاى پوسیدهاى شدیم (ممکن است زنده شویم)؟!» (۱۱)
مىگویند: «اگر قیامتى در کار باشد، بازگشتى است زیانبار!» (۱۲)
ولى (بدانید) این بازگشت تنها با یک صیحه عظیم است! (۱۳)
ناگهان همگى بر عرصه زمین ظاهر مىگردند! (۱۴)
آیا داستان موسى به تو رسیده است؟! (۱۵)
در آن هنگام که پروردگارش او را در سرزمین مقدس «طوى» ندا داد (و گفت): (۱۶)
به سوى فرعون برو که طغیان کرده است! (۱۷)
و به او بگو: «آیا مىخواهى پاکیزه شوى؟! (۱۸)
و من تو را به سوى پروردگارت هدایت کنم تا از او بترسى (و گناه نکنى)؟!» (۱۹)
سپس موسى بزرگترین معجزه را به او نشان داد! (۲۰)
اما او تکذیب و عصیان کرد! (۲۱)
سپس پشت کرد و پیوسته (براى محو آیین حق) تلاش نمود! (۲۲)
و ساحران را جمع کرد و مردم را دعوت نمود، (۲۳)
و گفت: «من پروردگار برتر شما هستم!» (۲۴)
از این رو خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت! (۲۵)
در این عبرتى است براى کسى که (از خدا) بترسد! (۲۶)
آیا آفرینش شما (بعد از مرگ) مشکلتر است یا آفرینش آسمان که خداوند آن را بنا نهاد؟! (۲۷)
سقف آن را برافراشت و آن را منظم ساخت، (۲۸)
و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود! (۲۹)
و زمین را بعد از آن گسترش داد، (۳۰)
و از آن آب و چراگاهش را بیرون آورد، (۳۱)
و کوهها را ثابت و محکم نمود! (۳۲)
همه اینها براى بهرهگیرى شما و چهارپایانتان است! (۳۳)
هنگامى که آن حادثه بزرگ رخ دهد، (۳۴)
در آن روز انسان به یاد کوششهایش مىافتد، (۳۵)
و جهنم براى هر بینندهاى آشکار مىگردد، (۳۶)
اما آن کسى که طغیان کرده، (۳۷)
و زندگى دنیا را مقدم داشته، (۳۸)
مسلما دوزخ جایگاه اوست! (۳۹)
و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، (۴۰)
قطعا بهشت جایگاه اوست! (۴۱)
و از تو درباره قیامت مىپرسند که در چه زمانى واقع مىشود؟! (۴۲)
تو را با یادآورى این سخن چه کار؟! (۴۳)
نهایت آن به سوى پروردگار تو است (و هیچ کس جز خدا از زمانش آگاه نیست)! (۴۴)
کار تو فقط بیمدادن کسانى است که از آن مىترسند! (۴۵)
آنها در آن روز که قیام قیامت را مىبینند چنین احساس مىکنند که گویى توقفشان (در دنیا و برزخ) جز شامگاهى یا صبح آن بیشتر نبوده است! (۴۶)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
چهره در هم کشید و روى برتافت… (۱)
از اینکه نابینایى به سراغ او آمده بود! (۲)
تو چه مىدانى شاید او پاکى و تقوا پیشه کند، (۳)
یا متذکر گردد و این تذکر به حال او مفید باشد! (۴)
اما آن کس که توانگر است، (۵)
تو به او روى مىآورى، (۶)
در حالى که اگر او خود را پاک نسازد، چیزى بر تو نیست! (۷)
اما کسى که به سراغ تو مىآید و کوشش مىکند، (۸)
و از خدا ترسان است، (۹)
تو از او غافل مىشوى! (۱۰)
هرگز چنین نیست که آنها مىپندارند; این (قرآن) تذکر و یادآورى است، (۱۱)
و هر کس بخواهد از آن پند مىگیرد! (۱۲)
در الواح پرارزشى ثبت است، (۱۳)
الواحى والاقدر و پاکیزه، (۱۴)
به دست سفیرانى است (۱۵)
والا مقام و فرمانبردار و نیکوکار! (۱۶)
مرگ بر این انسان، چقدر کافر و ناسپاس است! (۱۷)
(خداوند) او را از چه چیز آفریده است؟! (۱۸)
او را از نطفه ناچیزى آفرید، سپس اندازهگیرى کرد و موزون ساخت، (۱۹)
سپس راه را براى او آسان کرد، (۲۰)
بعد او را میراند و در قبر پنهان نمود،(۲۱)
سپس هرگاه بخواهد او را زنده مىکند! (۲۲)
چنین نیست که او مىپندارد; او هنوز آنچه را (خدا) فرمان داده، اطاعت نکرده است! (۲۳)
انسان باید به غذاى خویش (و آفرینش آن) بنگرد! (۲۴)
ما آب فراوان از آسمان فرو ریختیم، (۲۵)
سپس زمین را از هم شکافتیم، (۲۶)
و در آن دانههاى فراوانى رویاندیم، (۲۷)
و انگور و سبزى بسیار، (۲۸)
و زیتون و نخل فراوان، (۲۹)
و باغهاى پردرخت، (۳۰)
و میوه و چراگاه، (۳۱)
تا وسیلهاى براى بهرهگیرى شما و چهارپایانتان باشد! (۳۲)
هنگامى که آن صداى مهیب ( صیحه رستاخیز) بیاید، (کافران در اندوه عمیقى فرومىروند)! (۳۳)
در آن روز که انسان از برادر خود مىگریزد، (۳۴)
و از مادر و پدرش، (۳۵)
و زن و فرزندانش; (۳۶)
در آن روز هر کدام از آنها وضعى دارد که او را کاملا به خود مشغول مىسازد! (۳۷)
چهرههائى در آن روز گشاده و نورانى است، (۳۸)
خندان و مسرور است; (۳۹)
و صورتهایى در آن روز غبارآلود است، (۴۰)
و دود تاریکى آنها را پوشانده است، (۴۱)
آنان همان کافران فاجرند! (۴۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود، (۱)
و در آن هنگام که ستارگان بىفروغ شوند، (۲)
و در آن هنگام که کوهها به حرکت درآیند، (۳)
و در آن هنگام که باارزشترین اموال به دست فراموشى سپرده شود، (۴)
و در آن هنگام که وحوش جمع شوند، (۵)
و در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند، (۶)
و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد، (۷)
و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سوال شود(۸)
به کدامین گناه کشته شدند؟! (۹)
و در آن هنگام که نامههاى اعمال گشوده شود، (۱۰)
و در آن هنگام که پرده از روى آسمان برگرفته شود، (۱۱)
و در آن هنگام که دوزخ شعلهور گردد، (۱۲)
و در آن هنگام که بهشت نزدیک شود، (۱۳)
(آرى در آن هنگام) هر کس مىداند چه چیزى را آماده کرده است! (۱۴)
سوگند به ستارگانى که بازمىگردند، (۱۵)
حرکت مىکنند و از دیدهها پنهان مىشوند، (۱۶)
و قسم به شب، هنگامى که پشت کند و به آخر رسد، (۱۷)
و به صبح، هنگامى که تنفس کند، (۱۸)
که این (قرآن) کلام فرستاده بزرگوارى است ( جبرئیل امین) (۱۹)
که صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحب عرش، مقام والائى دارد! (۲۰)
در آسمانها مورد اطاعت (فرشتگان) و امین است! (۲۱)
و مصاحب شما ( پیامبر) دیوانه نیست! (۲۲)
او (جبرئیل) را در افق روشن دیده است! (۲۳)
و او نسبت به آنچه از طریق وحى دریافت داشته بخل ندارد! (۲۴)
این (قرآن) گفته شیطان رجیم نیست! (۲۵)
پس به کجا مىروید؟! (۲۶)
این قرآن چیزى جز تذکرى براى جهانیان نیست، (۲۷)
براى کسى از شما که بخواهد راه مستقیم در پیش گیرد! (۲۸)
و شما اراده نمىکنید مگر اینکه خداوند -پروردگار جهانیان- اراده کند و بخواهد! (۲۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آن زمان که آسمان ( کرات آسمانى) از هم شکافته شود، (۱)
و آن زمان که ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند، (۲)
و آن زمان که دریاها به هم پیوسته شود، (۳)
و آن زمان که قبرها زیر و رو گردد (و مردگان خارج شوند)، (۴)
(در آن زمان) هر کس مىداند آنچه را از پیش فرستاده و آنچه را براى بعد گذاشته است. (۵)
اى انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟! (۶)
همان خدایى که تو را آفرید و سامان داد و منظم ساخت، (۷)
و در هر صورتى که خواست تو را ترکیب نمود. (۸)
(آرى) آن گونه که شما مىپندارید نیست; بلکه شما روز جزا را منکرید! (۹)
و بىشک نگاهبانانى بر شما گمارده شده… (۱۰)
والا مقام و نویسنده (اعمال نیک و بد شما)، (۱۱)
که مىدانند شما چه مىکنید! (۱۲)
به یقین نیکان در نعمتى فراوانند. (۱۳)
و بدکاران در دوزخند، (۱۴)
روز جزا وارد آن مىشوند و مىسوزند، (۱۵)
و آنان هرگز از آن غایب و دور نیستند! (۱۶)
تو چه مىدانى روز جزا چیست؟! (۱۷)
باز چه مىدانى روز جزا چیست؟! (۱۸)
روزى است که هیچ کس قادر بر انجام کارى به سود دیگرى نیست، و همه امور در آن روز از آن خداست! (۱۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
واى بر کمفروشان! (۱)
آنان که وقتى براى خود پیمانه مىکنند، حق خود را بطور کامل مىگیرند; (۲)
اما هنگامى که مىخواهند براى دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم مىگذارند! (۳)
آیا آنها گمان نمىکنند که برانگیخته مىشوند، (۴)
در روزى بزرگ; (۵)
روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان مىایستند. (۶)
چنین نیست که آنها (درباره قیامت) مىپندارند، به یقین نامه اعمال بدکاران در «سجین» است! (۷)
تو چه مىدانى «سجین» چیست؟ (۸)
نامهاى است رقم زده شده و سرنوشتى است حتمى! (۹)
واى در آن روز بر تکذیبکنندگان! (۱۰)
همانها که روز جزا را انکار مىکنند. (۱۱)
تنها کسى آن را انکار مىکند که متجاوز و گنهکار است! (۱۲)
(همان کسى که) وقتى آیات ما بر او خوانده مىشود مىگوید: «این افسانههاى پیشینیان است! (۱۳)
چنین نیست که آنها مىپندارند، بلکه اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است! (۱۴)
چنین نیست که مىپندارند، بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند! (۱۵)
سپس آنها به یقین وارد دوزخ مىشوند! (۱۶)
بعد به آنها گفته مىشود: «این همان چیزى است که آن را انکار مىکردید!» (۱۷)
چنان نیست که آنها (درباره معاد) مىپندارند، بلکه نامه اعمال نیکان در «علیین» است! (۱۸)
و تو چه مىدانى «علیین» چیست! (۱۹)
نامهاى است رقمخورده و سرنوشتى است قطعى، (۲۰)
که مقربان شاهد آنند! (۲۱)
مسلما نیکان در انواع نعمتاند: (۲۲)
بر تختهاى زیباى بهشتى تکیه کرده و (به زیباییهاى بهشت) مىنگرند! (۲۳)
در چهرههایشان طراوت و نشاط نعمت را مىبینى و مىشناسى! (۲۴)
آنها از شراب (طهور) زلال دستنخورده و سربستهاى سیراب مىشوند! (۲۵)
مهرى که بر آن نهاده شده از مشک است; و در این نعمتهاى بهشتى راغبان باید بر یکدیگر پیشى گیرند! (۲۶)
این شراب (طهور) آمیخته با «تسنیم» است، (۲۷)
همان چشمهاى که مقربان از آن مىنوشند. (۲۸)
بدکاران (در دنیا) پیوسته به مؤمنان مىخندیدند، (۲۹)
و هنگامى که از کنارشان مىگذشتند آنان را با اشاره تمسخر مىکردند، (۳۰)
و چون به سوى خانواده خود بازمىگشتند مسرور و خندان بودند، (۳۱)
و هنگامى که آنها را مىدیدند مىگفتند: «اینها گمراهانند!» (۳۲)
در حالى که هرگز مامور مراقبت و متکفل آنان ( مؤمنان) نبودند! (۳۳)
ولى امروز مؤمنان به کفار مىخندند، (۳۴)
در حالى که بر تختهاى آراسته بهشتى نشسته و (به سرنوشت شوم آنها) مىنگرند! (۳۵)
آیا (با این حال) کافران پاداش اعمال خود را گرفتند؟! (۳۶)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
در آن هنگام که آسمان ( کرات آسمانى) شکافته شود، (۱)
و تسلیم فرمان پروردگارش شود -و سزاوار است چنین باشد- (۲)
و در آن هنگام که زمین گسترده شود، (۳)
و آنچه در درون دارد بیرون افکنده و خالى شود، (۴)
و تسلیم فرمان پروردگارش گردد -و شایسته است که چنین باشد- (۵)
اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مىروى و او را ملاقات خواهى کرد! (۶)
پس کسى که نامه اعمالش به دست راستش داده شود، (۷)
بزودى حساب آسانى براى او مىشود، (۸)
و خوشحال به اهل و خانوادهاش بازمىگردد. (۹)
و اما کسى که نامه اعمالش به پشت سرش داده شود، (۱۰)
بزودى فریاد مىزند واى بر من که هلاک شدم! (۱۱)
و در شعلههاى سوزان آتش مىسوزد. (۱۲)
چرا که او در میان خانوادهاش پیوسته (از کفر و گناه خود) مسرور بود! (۱۳)
او گمان مىکرد هرگز بازگشت نمىکند! (۱۴)
آرى، پروردگارش نسبت به او بینا بود (و اعمالش را براى حساب ثبت کرد)! (۱۵)
سوگند به شفق، (۱۶)
و سوگند به شب و آنچه را جمعآورى مىکند، (۱۷)
و سوگند به ماه آنگاه که بدر کامل مىشود، (۱۸)
که همه شما پیوسته از حالى به حال دیگر منتقل مىشوید (تا به کمال برسید). (۱۹)
پس چرا آنان ایمان نمىآورند؟! (۲۰)
و هنگامى که قرآن بر آنها خوانده مىشود سجده نمىکنند؟! (۲۱)
بلکه کافران پیوسته آیات الهى را انکار مىکنند! (۲۲)
و خداوند آنچه را در دل پنهان مىدارند بخوبى مىداند! (۲۳)
پس آنها را به عذابى دردناک بشارت ده! (۲۴)
مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، که براى آنان پاداشى است قطع نشدنى! (۲۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به آسمان که داراى برجهاى بسیار است، (۱)
و سوگند به آن روز موعود، (۲)
و سوگند به «شاهد» و «مشهود»! («شاهد»: پیامبر و گواهان اعمال، و «مشهود» : اعمال امت است) (۳)
مرگ بر شکنجهگران صاحب گودال (آتش)، (۴)
آتشى عظیم و شعلهور! (۵)
هنگامى که در کنار آن نشسته بودند، (۶)
و آنچه را با مؤمنان انجام مىدادند (با خونسردى و قساوت) تماشا مىکردند! (۷)
آنها هیچ ایرادى بر مؤمنان نداشتند جز اینکه به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند; (۸)
همان کسى که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست و خداوند بر همه چیز گواه است! (۹)
کسانى که مردان و زنان باایمان را شکنجه دادند سپس توبه نکردند، براى آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است! (۱۰)
و براى کسانى که ایمان آوردند و اعمال شایسته انجام دادند، باغهایى از بهشت است که نهرها زیر درختانش جارى است; و این نجات و پیروزى بزرگ است! (۱۱)
گرفتن قهرآمیز و مجازات پروردگارت به یقین بسیار شدید است! (۱۲)
اوست که آفرینش را آغاز مىکند و بازمىگرداند، (۱۳)
و او آمرزنده و دوستدار (مؤمنان) است، (۱۴)
صاحب عرش و داراى مجد و عظمت است، (۱۵)
و آنچه را مىخواهد انجام مىدهد! (۱۶)
آیا داستان لشکرها به تو رسیده است، (۱۷)
لشکریان فرعون و ثمود؟! (۱۸)
ولى کافران پیوسته در تکذیب حقند، (۱۹)
و خداوند به همه آنها احاطه دارد! (۲۰)
(این آیات، سحر و دروغ نیست،) بلکه قرآن باعظمت است… (۲۱)
که در لوح محفوظ جاى دارد! (۲۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به آسمان و کوبنده شب! (۱)
و تو نمىدانى کوبنده شب چیست! (۲)
همان ستاره درخشان و شکافنده تاریکیهاست! (۳)
(به این آیت بزرگ الهى سوگند) که هر کس مراقب و محافظى دارد! (۴)
انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است! (۵)
از یک آب جهنده آفریده شده است، (۶)
آبى که از میان پشت و سینهها خارج مىشود! (۷)
مسلما او ( خدائى که انسان را از چنین چیز پستى آفرید) مىتواند او را بازگرداند! (۸)
در آن روز که اسرار نهان (انسان) آشکار میشود، (۹)
و براى او هیچ نیرو و یاورى نیست! (۱۰)
سوگند به آسمان پرباران، (۱۱)
و سوگند به زمین پرشکاف (که گیاهان از آن سر برمىآورند)، (۱۲)
که این (قرآن) سخنى است که حق را از باطل جدا مىکند، (۱۳)
و هرگز شوخى نیست! (۱۴)
آنها پیوسته حیله مىکنند، (۱۵)
و من هم در برابر آنها چاره مىکنم! (۱۶)
حال که چنین است کافران را (فقط) اندکى مهلت ده (تا سزاى اعمالشان را ببینند)! (۱۷)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
منزه شمار نام پروردگار بلندمرتبهات را! (۱)
همان خداوندى که آفرید و منظم کرد، (۲)
و همان که اندازهگیرى کرد و هدایت نمود، (۳)
و آن کس را که چراگاه را به وجود آورد، (۴)
سپس آن را خشک و تیره قرار داد! (۵)
ما بزودى (قرآن را) بر تو مىخوانیم و هرگز فراموش نخواهى کرد، (۶)
مگر آنچه را خدا بخواهد، که او آشکار و نهان را مىداند! (۷)
و ما تو را براى انجام هر کار خیر آماده مىکنیم! (۸)
پس تذکر ده اگر تذکر مفید باشد! (۹)
و بزودى کسى که از خدا مىترسد متذکر مىشود. (۱۰)
اما بدبختترین افراد از آن دورى مىگزیند، (۱۱)
همان کسى که در آتش بزرگ وارد مىشود، (۱۲)
سپس در آن آتش نه مىمیرد و نه زنده مىشود! (۱۳)
به یقین کسى که پاکى جست (و خود را تزکیه کرد)، رستگار شد. (۱۴)
و (آن که) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند! (۱۵)
ولى شما زندگى دنیا را مقدم مىدارید، (۱۶)
در حالى که آخرت بهتر و پایدارتر است! (۱۷)
این دستورها در کتب آسمانى پیشین (نیز) آمده است، (۱۸)
در کتب ابراهیم و موسى. (۱۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیا داستان غاشیه ( روز قیامت که حوادث وحشتناکش همه را مىپوشاند) به تو رسیده است؟! (۱)
چهرههایى در آن روز خاشع و ذلتبارند، (۲)
آنها که پیوسته عمل کرده و خسته شدهاند (و نتیجهاى عایدشان نشده است)، (۳)
و در آتش سوزان وارد مىگردند; (۴)
از چشمهاى بسیار داغ به آنان مىنوشانند; (۵)
غذائى جز از ضریع ( خار خشک تلخ و بدبو) ندارند; (۶)
غذایى که نه آنها را فربه مىکند و نه از گرسنگى مىرهاند! (۷)
چهرههایى در آن روز شاداب و باطراوتند، (۸)
و از سعى و تلاش خود خشنودند، (۹)
در بهشتى عالى جاى دارند، (۱۰)
که در آن هیچ سخن لغو و بیهودهاى نمىشنوند! (۱۱)
در آن چشمهاى جارى است، (۱۲)
در آن تختهاى زیباى بلندى است، (۱۳)
و قدحهایى (که در کنار این چشمه) نهاده، (۱۴)
و بالشها و پشتیهاى صفداده شده، (۱۵)
و فرشهاى فاخر گسترده! (۱۶)
آیا آنان به شتر نمىنگرند که چگونه آفریده شده است؟! (۱۷)
و به آسمان نگاه نمىکنند که چگونه برافراشته شده؟! (۱۸)
و به کوهها که چگونه در جاى خود نصب گردیده! (۱۹)
و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است؟! (۲۰)
پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهندهاى! (۲۱)
تو سلطهگر بر آنان نیستى که (بر ایمان) مجبورشان کنى، (۲۲)
مگر کسى که پشت کند و کافر شود، (۲۳)
که خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات مىکند! (۲۴)
به یقین بازگشت (همه) آنان به سوى ماست، (۲۵)
و مسلما حسابشان (نیز) با ماست! (۲۶)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
به سپیده دم سوگند، (۱)
و به شبهاى دهگانه، (۲)
و به زوج و فرد، (۳)
و به شب، هنگامى که (به سوى روشنایى روز) حرکت مىکند سوگند (که پروردگارت در کمین ظالمان است)! (۴)
آیا در آنچه گفته شد، سوگند مهمى براى صاحبان خرد نیست؟! (۵)
آیا ندیدى پروردگارت با قوم «عاد» چه کرد؟! (۶)
و با آن شهر «ارم» باعظمت، (۷)
همان شهرى که مانندش در شهرها آفریده نشده بود! (۸)
و قوم «ثمود» که صخرههاى عظیم را از (کنار) دره مىبریدند (و از آن خانه و کاخ مىساختند)! (۹)
و فرعونى که قدرتمند و شکنجهگر بود، (۱۰)
همان اقوامى که در شهرها طغیان کردند، (۱۱)
و فساد فراوان در آنها به بار آوردند; (۱۲)
به همین سبب خداوند تازیانه عذاب را بر آنان فرو ریخت! (۱۳)
به یقین پروردگار تو در کمینگاه (ستمگران) است! (۱۴)
اما انسان هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش، اکرام مىکند و نعمت مىبخشد (مغرور مىشود و) مىگوید: «پروردگارم مرا گرامى داشته است!» (۱۵)
و اما هنگامى که براى امتحان، روزیش را بر او تنگ مىگیرد (مایوس مىشود و) مىگوید: سخللّهپروردگارم مرا خوار کرده است!» (۱۶)
چنان نیست که شما مىپندارید; شما یتیمان را گرامى نمىدارید، (۱۷)
و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمىکنید، (۱۸)
و میراث را (از راه مشروع و نامشروع) جمع کرده مىخورید، (۱۹)
و مال و ثروت را بسیار دوست دارید (و بخاطر آن گناهان زیادى مرتکب مىشوید)! (۲۰)
چنان نیست که آنها مىپندارند! در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود، (۲۱)
و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند، (۲۲)
و در آن روز جهنم را حاضر مىکنند; (آرى) در آن روز انسان متذکر مىشود; اما این تذکر چه سودى براى او دارد؟! (۲۳)
مىگوید: «اى کاش براى (این) زندگیم چیزى از پیش فرستاده بودم!» (۲۴)
در آن روز هیچ کس همانند او ( خدا) عذاب نمىکند، (۲۵)
و هیچ کس همچون او کسى را به بند نمىکشد! (۲۶)
تو اى روح آرامیافته! (۲۷)
به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است، (۲۸)
پس در سلک بندگانم درآى، (۲۹)
و در بهشتم وارد شو! (۳۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
قسم به این شهر مقدس ( مکه)، (۱)
شهرى که تو در آن ساکنى، (۲)
و قسم به پدر و فرزندش ( ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل ذبیح)، (۳)
که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگى او پر از رنجهاست)! (۴)
آیا او گمان مىکند که هیچ کس نمىتواند بر او دست یابد؟! (۵)
مىگوید: «مال زیادى را (در کارهاى خیر) نابود کردهام!» (۶)
آیا (انسان) گمان مىکند هیچ کس او را ندیده (که عمل خیرى انجام نداده) است؟! (۷)
آیا براى او دو چشم قرار ندادیم، (۸)
و یک زبان و دو لب؟! (۹)
و او را به راه خیر و شر هدایت کردیم! (۱۰)
ولى او از آن گردنه مهم نگذشت! (۱۱)
و تو نمىدانى آن گردنه چیست! (۱۲)
آزادکردن بردهاى، (۱۳)
یا غذا دادن در روز گرسنگى… (۱۴)
یتیمى از خویشاوندان، (۱۵)
یا مستمندى خاکنشین را، (۱۶)
سپس از کسانى باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به شکیبایى و رحمت توصیه مىکنند! (۱۷)
آنها «اصحاب الیمین»اند (که نامه اعمالشان را به دست راستشان مىدهند)! (۱۸)
و کسانى که آیات ما را انکار کردهاند افرادى شومند (که نامه اعمالشان به دست چپشان داده مىشود). (۱۹)
بر آنها آتشى است فروبسته (که راه فرارى از آن نیست)! (۲۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
به خورشید و گسترش نور آن سوگند، (۱)
و به ماه هنگامى که بعد از آن درآید، (۲)
و به روز هنگامى که صفحه زمین را روشن سازد، (۳)
و به شب آن هنگام که زمین را بپوشاند، (۴)
و قسم به آسمان و کسى که آسمان را بنا کرده، (۵)
و به زمین و کسى که آن را گسترانیده، (۶)
و قسم به جان آدمى و آن کس که آن را (آفریده و) منظم ساخته، (۷)
سپس فجور و تقوا (شر و خیرش) را به او الهام کرده است، (۸)
که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده; (۹)
و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است! (۱۰)
قوم «ثمود» بر اثر طغیان، (پیامبرشان را) تکذیب کردند، (۱۱)
آنگاه که شقىترین آنها بپاخاست، (۱۲)
و فرستاده الهى ( صالح) به آنان گفت: «ناقه خدا ( همان شترى که معجزه الهى بود) را با آبشخورش واگذارید (و مزاحم آن نشوید)!» (۱۳)
ولى آنها او را تکذیب و ناقه را پى کردند (و به هلاکت رساندند); از این رو پروردگارشان آنها (و سرزمینشان) را بخاطر گناهانشان در هم کوبید و با خاک یکسان و صاف کرد! (۱۴)
و او هرگز از فرجام این کار ( مجازات ستمگران) بیم ندارد! (۱۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
قسم به شب در آن هنگام که (جهان را) بپوشاند، (۱)
و قسم به روز هنگامى که تجلى کند، (۲)
و قسم به آن کس که جنس مذکر و مؤنث را آفرید، (۳)
که سعى و تلاش شما مختلف است: (۴)
اما آن کس که (در راه خدا) انفاق کند و پرهیزگارى پیش گیرد، (۵)
و جزاى نیک (الهى) را تصدیق کند، (۶)
ما او را در مسیر آسانى قرار مىدهیم! (۷)
اما کسى که بخل ورزد و (از این راه) بىنیازى طلبد، (۸)
و پاداش نیک (الهى) را انکار کند، (۹)
بزودى او را در مسیر دشوارى قرار مىدهیم; (۱۰)
و در آن هنگام که (در جهنم) سقوط مىکند، اموالش به حال او سودى نخواهد داشت! (۱۱)
به یقین هدایت کردن بر ماست، (۱۲)
و آخرت و دنیا از آن ماست، (۱۳)
و من شما را از آتشى که زبانه مىکشد بیم مىدهم، (۱۴)
کسى جز بدبختترین مردم وارد آن نمىشود; (۱۵)
همان کس که (آیات خدا را) تکذیب کرد و به آن پشت نمود! (۱۶)
و بزودى با تقواترین مردم از آن دور داشته مىشود، (۱۷)
همان کس که مال خود را (در راه خدا) مىبخشد تا پاک شود. (۱۸)
و هیچ کس را نزد او حق نعمتى نیست تا بخواهد (به این وسیله) او را جزا دهد، (۱۹)
بلکه تنها هدفش جلب رضاى پروردگار بزرگ اوست; (۲۰)
و بزودى راضى و خشنود مىشود! (۲۱)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
قسم به روز در آن هنگام که آفتاب برآید (و همه جا را فراگیرد)، (۱)
و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد، (۲)
که خداوند هرگز تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است! (۳)
و مسلما آخرت براى تو از دنیا بهتر است! (۴)
و بزودى پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوى! (۵)
آیا او تو را یتیم نیافت و پناه داد؟! (۶)
و تو را گمشده یافت و هدایت کرد، (۷)
و تو را فقیر یافت و بىنیاز نمود، (۸)
حال که چنین است یتیم را تحقیر مکن، (۹)
و سوالکننده را از خود مران، (۱۰)
و نعمتهاى پروردگارت را بازگو کن! (۱۱)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم، (۱)
و بار سنگین تو را از تو برنداشتیم؟! (۲)
همان بارى که سخت بر پشت تو سنگینى مىکرد! (۳)
و آوازه تو را بلند ساختیم! (۴)
به یقین با (هر) سختى آسانى است! (۵)
(آرى) مسلما با (هر) سختى آسانى است، (۶)
پس هنگامى که از کار مهمى فارغ مىشوى به مهم دیگرى پرداز، (۷)
و به سوى پروردگارت توجه کن! (۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
قسم به انجیر و زیتون (یا: قسم به سرزمین شام و بیت المقدس)، (۱)
و سوگند به «طور سینین»، (۲)
و قسم به این شهر امن ( مکه)، (۳)
که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم، (۴)
سپس او را به پایینترین مرحله بازگرداندیم، (۵)
مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند که براى آنها پاداشى تمام نشدنى است! (۶)
پس چه چیز سبب مىشود که بعد از این همه (دلایل روشن) روز جزا را انکار کنى؟! (۷)
آیا خداوند بهترین حکم کنندگان نیست؟! (۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید، (۱)
همان کس که انسان را از خون بستهاى خلق کرد! (۲)
بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است، (۳)
همان کسى که بوسیله قلم تعلیم نمود، (۴)
و به انسان آنچه را نمىدانست یاد داد! (۵)
چنین نیست (که شما مىپندارید) به یقین انسان طغیان مىکند، (۶)
از اینکه خود را بىنیاز ببیند! (۷)
و به یقین بازگشت (همه) به سوى پروردگار تو است! (۸)
به من خبر ده آیا کسى که نهى مىکند، (۹)
بندهاى را به هنگامى که نماز مىخواند (آیا مستحق عذاب الهى نیست)؟! (۱۰)
به من خبر ده اگر این بنده به راه هدایت باشد، (۱۱)
یا مردم را به تقوا فرمان دهد (آیا نهى کردن او سزاوار است)؟! (۱۲)
به من خبر ده اگر (این طغیانگر) حق را انکار کند و به آن پشت نماید (آیا مستحق مجازات الهى نیست)؟! (۱۳)
آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مىبیند؟!(۱۴)
چنان نیست که او خیال مىکند، اگر دست از کار خود برندارد، ناصیهاش ( موى پیش سرش) را گرفته (و به سوى عذاب مىکشانیم)، (۱۵)
همان ناصیه دروغگوى خطاکار را! (۱۶)
سپس هر که را مىخواهد صدا بزند (تا یاریش کند)! (۱۷)
ما هم بزودى ماموران دوزخ را صدا مىزنیم (تا او را به دوزخ افکنند)! (۱۸)
چنان نیست (که آن طغیانگر مىپندارد); هرگز او را اطاعت مکن، و سجده نما و (به خدا) تقرب جوى! (۱۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ما آن ( قرآن) را در شب قدر نازل کردیم! (۱)
و تو چه مىدانى شب قدر چیست؟! (۲)
شب قدر بهتر از هزار ماه است! (۳)
فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدیر) هر کارى نازل مىشوند. (۴)
شبى است سرشار از سلامت (و برکت و رحمت) تا طلوع سپیده! (۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
کافران از اهل کتاب و مشرکان (مىگفتند:) دست از آیین خود برنمىدارند تا دلیل روشنى براى آنها بیاید، (۱)
پیامبرى از سوى خدا (بیاید) که صحیفههاى پاکى را (بر آنها) بخواند، (۲)
و در آن نوشتههاى صحیح و پرارزشى باشد! (ولى هنگامى که آمد ایمان نیاوردند، مانند اهل کتاب). (۳)
اهل کتاب (نیز در دین خدا) اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه دلیل روشن براى آنان آمد! (۴)
و به آنها دستورى داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالى که دین خود را براى او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند; و این است آیین مستقیم و پایدار! (۵)
کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخند، جاودانه در آن مىمانند; آنها بدترین مخلوقاتند! (۶)
(اما) کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات (خدا)یند! (۷)
پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهاى بهشت جاویدان است که نهرها از زیر درختانش جارى است; همیشه در آن مىمانند! (هم) خدا از آنها خشنود است و (هم) آنها از خدا خشنودند; و این (مقام والا) براى کسى است که از پروردگارش بترسد! (۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
هنگامى که زمین شدیدا به لرزه درآید، (۱)
و زمین بارهاى سنگینش را خارج سازد! (۲)
و انسان مىگوید: «زمین را چه مىشود (که این گونه مىلرزد)؟!» (۳)
در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو مىکند; (۴)
چرا که پروردگارت به او وحى کرده است! (۵)
در آن روز مردم بصورت گروههاى پراکنده (از قبرها) خارج مىشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود! (۶)
پس هر کس هموزن ذرهاى کار خیر انجام دهد آن را مىبیند! (۷)
و هر کس هموزن ذرهاى کار بد کرده آن را مىبیند! (۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالى که نفسزنان به پیش مىرفتند، (۱)
و سوگند به افروزندگان جرقه آتش (در برخورد سمهایشان با سنگهاى بیابان)، (۲)
و سوگند به هجوم آوران سپیده دم (۳)
که گرد و غبار به هر سو پراکندند، (۴)
و (ناگهان) در میان دشمن ظاهر شدند، (۵)
که انسان در برابر نعمتهاى پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است; (۶)
و او خود (نیز) بر این معنى گواه است! (۷)
و او علاقه شدید به مال دارد! (۸)
آیا نمی داند در آن روز که تمام کسانى که در قبرها هستند برانگیخته می شوند، (۹)
و آنچه در درون سینه هاست آشکار می گردد، (۱۰)
در آن روز پروردگارشان از آنها کاملا باخبر است! (۱۱)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آن حادثه کوبنده، (۱)
و چه حادثه کوبندهاى! (۲)
و تو چه مىدانى که حادثه کوبنده چیست؟! (آن حادثه همان روز قیامت است!) (۳)
روزى که مردم مانند پروانههاى پراکنده خواهند بود، (۴)
و کوهها مانند پشم رنگین حلاجی شده می گردد! (۵)
اما کسى که (در آن روز) ترازوهاى اعمالش سنگین است، (۶)
در یک زندگى خشنودکننده خواهد بود! (۷)
و اما کسى که ترازوهایش سبک است، (۸)
پناهگاهش «هاویه» ( دوزخ) است! (۹)
و تو چه می دانى «هاویه» چیست؟! (۱۰)
آتشى است سوزان! (۱۱)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
افزون طلبى (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. (۱)
تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید (و قبور مردگان خود را برشمردید و به آن افتخار کردید)! (۲)
چنین نیست که می پندارید، (آرى) بزودى خواهید دانست! (۳)
باز چنان نیست که شما می پندارید; بزودى خواهید دانست! (۴)
چنان نیست که شما خیال می کنید; اگر شما علم الیقین (به آخرت) داشتید (افزون طلبى شما را از خدا غافل نمی کرد)! (۵)
قطعا شما جهنم را خواهید دید! (۶)
سپس (با ورود در آن) آن را به عین الیقین خواهید دید. (۷)
سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهایى که داشتهاید بازپرسى خواهید شد! (۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
به عصر سوگند، (۱)
که انسانها همه در زیانند; (۲)
مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایى و استقامت توصیه نمودهاند(۳)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
واى بر هر عیبجوى مسخره کننده اى! (۱)
همان کس که مال فراوانى جمع آورى و شماره کرده (بی آنکه مشروع و نامشروع آن را حساب کند)! (۲)
او گمان می کند که اموالش او را جاودانه می سازد! (۳)
چنین نیست که می پندارد; بزودى در «حطمه» ( آتشى خردکننده) پرتاب می شود! (۴)
و تو چه می دانى «حطمه» چیست؟! (۵)
آتش برافروخته الهى است، (۶)
آتشى که از دلها سرمی زند! (۷)
این آتش بر آنها فروبسته شده، (۸)
در ستونهاى کشیده و طولانی! (۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیا ندیدى پروردگارت با فیل سواران ( لشکر ابرهه که براى نابودى کعبه آمده بودند) چه کرد؟! (۱)
آیا نقشه آنها را در ضلالت و تباهى قرار نداد؟! (۲)
و بر سر آنها پرندگانى را گروه گروه فرستاد، (۳)
که با سنگهاى کوچکى آنان را هدف قرارمی دادند; (۴)
سرانجام آنها را همچون کاه خورده شده (و متلاشى) قرار داد! (۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
(کیفر لشکر فیلسواران) بخاطر این بود که قریش (به این سرزمین مقدس) الفت گیرند (و زمینه ظهور پیامبر فراهم شود)! (۱)
الفت آنها در سفرهاى زمستانه و تابستانه (و بخاطر این الفت به آن بازگردند)! (۲)
پس (بشکرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت کنند، (۳)
همان کس که آنها را از گرسنگى نجات داد و از ترس و ناامنى ایمن ساخت. (۴)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیا کسى که روز جزا را پیوسته انکار می کند دیدى؟ (۱)
او همان کسى است که یتیم را با خشونت می راند، (۲)
و (دیگران را) به اطعام مسکین تشویق نمی کند! (۳)
پس واى بر نمازگزارانى که… (۴)
در نماز خود سهل انگارى می کنند، (۵)
همان کسانى که ریا می کنند، (۶)
و دیگران را از وسایل ضرورى زندگى منع می نمایند! (۷)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ما به تو کوثر ( خیر و برکت فراوان) عطا کردیم! (۱)
پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن! (۲)
(و بدان) دشمن تو قطعا بریده نسل و بی عقب است! (۳)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بگو: اى کافران! (۱)
آنچه را شما مىپرستید من نمی پرستم! (۲)
و نه شما آنچه را من می پرستم می پرستید، (۳)
و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کردهاید می پرستم، (۴)
و نه شما آنچه را که من می پرستم پرستش می کنید; (۵)
(حال که چنین است) آیین شما براى خودتان، و آیین من براى خودم! (۶)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
هنگامى که یارى خدا و پیروزى فرارسد، (۱)
و ببینى مردم گروه گروه وارد دین خدا می شوند، (۲)
پروردگارت را تسبیح و حمد کن و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه پذیر است! (۳)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بریده باد هر دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد)! (۱)
هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودى نبخشید! (۲)
و بزودى وارد آتشى شعله ور و پرلهیب مىشود; (۳)
و (نیز) همسرش، در حالى که هیزم کش (دوزخ) است، (۴)
و در گردنش طنابى است از لیف خرما! (۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بگو: خداوند، یکتا و یگانه است; (۱)
خداوندى است که همه نیازمندان قصد او می کنند; (۲)
(هرگز) نزاد، و زاده نشد، (۳)
و براى او هیچگاه شبیه و مانندى نبوده است! (۴)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بگو: پناه مىبرم به پروردگار سپیده صبح، (۱)
از شر تمام آنچه آفریده است; (۲)
و از شر هر موجود شرور هنگامى که شبانه وارد می شود; (۳)
و از شر آنها که با افسون در گرهها می دمند (و هر تصمیمى را سست مىکنند); (۴)
و از شر هر حسودى هنگامى که حسد می ورزد! (۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بگو: پناه می برم به پروردگار مردم، (۱)
به مالک و حاکم مردم، (۲)
به (خدا و) معبود مردم، (۳)
از شر وسوسهگر پنهانکار، (۴)
که در درون سینه انسانها وسوسه می کند، (۵)
خواه از جن باشد یا از انسان! (۶)
دیدگاهتان را بنویسید